انجینیرعبدالقاهر ظاهر  فقید

 

وداع با خادم صادق وطن :

سخن ى چند پيرامون شخصيت گرامى انجينير« ظاهر » فقيد:

دريغا مي برد امواج ايام

« بزرگان » را زما ارام ارام

خاموشى شمع زندگانى يكى از خادمان صادق و شخصيت گران ارج علمى ، فرهنگى ، دولتى و ملى افغانستان  ، فاميل ، دوستان و جامعه افغانى مقيم دنمارك را عزا دار ساخته است . ما امروز جمع شده ايم تا به يك شخصيت صادق ، نيك سيرت و نيك كردار و انسان والا كه با بهترين سجاياى انسانى برخوردار بود ، وداع و اداى احترام مينمايم

د فلک له چاروڅه وکړمکوکار

زمولوی هرګل چې خاندي په بهار

هر غاټول چې په بیدیاغوړیده وکا
رژوییې پاڼې کاندي تار په تار

زنده ياد عبدالقاهر « ظاهر » فرزند تورنجنرال فقيد عبدالظاهر عمر خيل ، هشتاد و دو سال قبل در ولايت ميدان - وردك چشم بجهان گشود و بعد از فراغت از ليسه عالى حبيبيه بحيث شاگرد ممتاز و اول نمره غرض كسب تحصيل عالى عازم اتحادشورى وقت گرديد و در جمع محصلان كشور هاى مختلف بمثابه محصل پيشتاز به كسب درجه عالى ديپلوم سرخ در رشته انجينيرى راه و پلسازى نايل گرديد و در وزارت فوائد عامه وقت بحيث انجينيرسروى و ديزاين شروع بكار نمود و طى ساليان متمادى با كمال صداقت و استعداد در سمت هاى مدير عمومى انجينيرى ، رياست كار و ساختمان ، رياست حفظ و مراقبت سرك ها و بحيث رييس عمومى ساختمان وزارت امور داخله مصدر خدمات بزرگ بوطن گرديد و بامساعى فراوان همكارى بانك جهانى و كشور هاى زياد جهان را در تطبيق پروژههاىعمرانى در مناطق مختلف كشور جلب نمود.
عبد القاهر « ظاهر » فقيد در دهه هشتادعيسوى قرن گذشته ، بمثابه شخصيت علمى - فرهنگى مسلط  بر لسان روسى  ، در موسسه نشراتى پروگرس مسكو اثار زياد نويسندگان بزرگ جهان را به زبانهاى ملى درى و پشتوبرگردان و كتابهاى زياد را منتشر نمود.
انجینیر ظاهر فقید شخصیت فرهنگی که از جوانی باادبیات حشر و نشر یاداشت و با دنیای ی شعر و شاعری محشور بود و شعر مینوشت ونخستین اشعار سالهای جوانی شان در مجله  ورانگه  ولایت پکتیا به نشر رسیده است . در غربت و جلای وطن ذهن و فکرهمیشگی او را احوال نادهنجار وطن تشکیل میداد نخستین اشعار در سال های جوانی درروز نامه ورانگه پکتیا بنشر رسيدهاست.
در جلاى وطن همه سروده های شاعر فقید ما ، حال و احوال وطن دارد و درد جانکاه دوری از زادگاه و مردم را بازتاب داده است:

 

ای آسمانه زه له تا نه گله من یم
نه پوهیژم چه په هجر کی غمجنیم
گران وطن می دیریادیژی هوسا نه یم
د فراق ناری وهم په اره یی درد من یم
زهدا هره خوا چه گورم وطن وران دی
ای اسمانه زه له تا نه گیله من یم

 

در سالهاى غربت ذهن و فكرش معطوف به افغانستان بود و پیوسته با نوشتن نامه به اولیای امور موارد را انتقاد و چاره کار را پیشنهاد مینمود.

 

در زمانه ما که با سقوط ارزش ها و مرگ انسانیت رقم خورده است و انسانیت دین است که کمترخریداردارد ، صحبت از صداقت و صادقان نوعی بدعت است و خوب است نسل جوان افغان بدانند که در افغانستان بزرگان زیسته و کار و مبارزه نموده اند که بقول گاندی بزرگ:
صداقت مذهب و احساسات انسانی ایمان شان بوده است و به آیین محبت ، وفا ، صفا وفادار بوده اند.

 

صداقت فصل اول خردمندی است

 

در صداقت عمقی است
که در دریا نیست
و درسادگی بلندایی است
که در کوه نیست
سادگی مقدمه صداقت است
و فاصله سادگی تا صداقت
دریادریامعرفت است.

 

زنده ياد انجینیر ظاهر از مبارزان سابقه دار و  از شخصیت های محب وطن و مردم ، مترقی و متجدد افغانستان بود ، تعلق خاطر شان به ح د خ ا ( حزب وطن ) داشت و باعضويت در حزب از موضع مستقل و منتقد بخاطر انسجام امور تلاش ميورزيد.
هر گز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریده عالم دوام ما
انجینیر ظاهر فقید در بیشتر از دو دهه اقامت در دنمارک همیشه با نهاد های فرهنگی و اجتماعی همراه و همنوا بود و مورد حرمت تمام نهاد های افغانی قرار داشت.
با وفات انجینیربزرگوار و مشفق  ، شورای افغانان مقیم دنمارک در فقدان  یکی از بزرگان و عضو عالیقدرهیات مدیره خود سوگوار و بافامیل گران ارج ظاهر غمشریک  میباشد.
روان این شخصیت بزرگ علمی و ملی افغانستان شاد و يادش  گرامی و همیشه
زنده جاوید گشت هرکه نیکو نام زیست
کرعقبش ذکرخیر زنده کند نام را
و منحیث حسن ختام :
خادم که په وطن وی حوک په صدق او صداقت
وطن ی یپس له مرگه په مدفن فخر کوی
با حرمت

 

مير عبدالواحد سادات
( از طرف فاميل محترم « ظاهر » و بوكالت از شوراى افغانان مقيم دنمارك درختم مراسم تدفين قرائت گرديد. )

 

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت