احمد سعیدی

 

خون می دمد از خاک شهیدان وطن وای

ای وای وطن وای وطن وای وطن وای

هنوز خون های ریخته ی لوگر و بغلان نخشکیده است که شام روز شنبه جنایتکاران بی دین دست به جنایت هولناک دیگری زدند.

وحشیان قرن در شب قدر خون های اطفال بیگناه را ریختند.

آیا مسئولین در نزد خدا و خلق چه جوابی دارند ؟

بدون تردید که جنایتکاران درنده و وحشی صفت نه دین دارند و نه انسانیت، اما مسئولین حداقل درکی از این وضعیت دارند؟

پس نتیجه ۲۰ سال کار مشترک چیست؟ :

اگر بیست ساله حرکت در مسیر منفی و متقابل بوده باشد نتیجه گوارا نخواهد بود. امروز نتیجه بی توجهی اضافه تر از ۲۰ سال کار مشترک ما افغانها را مشاهده میکنیم، خصوصاً غفلت کسانیکه کشور را مدیریت میکردند بشمول خارجی ها و داخلی ها.

داخلی ها زر اندوزی کردند و تعدادی خارجی ها هم از کاروان عقب نماندند  برای ماه ها و روز های محدودی می آمدند ولی با بکس پر دوباره می رفتند، تا اینکه زمان شان تکمیل شد و افغانستان را ترک کردند.در یک‌کلمه افغانستان چه برای داخلی ها و چه برای خارجی ها در حقیقت یک گاو شیری بود.

از بین تمام تضاد های منطقه بخصوص نیت بد پاکستان و آی اس آی و ساختار های اساسی پاکستان را در افغانستان ریخت و حالا ثمر آنرا میگیرند.

بعضی ها باور نداشتند که خارجی ها افغانستان را ترک میکنند اما حالا یقین کنند که افغانستان را ترک میکنند و بعد از ترک نمودن قوای ناتو و امریکا مدیریت کشور برای رهبران دولت خیلی دشوار خواهد بود بلی باید بروند منطقاً بیست سال حمایت مالی ونظامی کافیست.

در افغانستان یک انرژی بسیار بزرگ و مثبت وجود دارد ولی متاسفانه منسجم نیستند که این وظیفه دولت است تا همه را منسجم بسازد و برای همه حس مالکیت و خود مانی بدهد و علیه تهدید ها به شیوه درست و مسلکی و از طریق یک پالیسی استعمال کند و بالاخره مردم را کنار هم جمع نماید .از همه مهم تر این است که باید دولت با مردم همزبان شود.

آیا قوای خاص به تنهایی میتواند؟حالا دار و ندار سران این کشور قوای خاص است همین قوای خاص چقدر تلفات بدهند و جان بکنند و جان فشانی کنند که دولت را نگهدارند که همه میدانیم که تنها همین قوای خاص اردو و پولیس ملی است که می جنگنداین نهایت دشوار است باید همه با ارگانهای امنیتی همکار باشند.

در کنار نهاد های امنیتی ما در زمین به مردم و حکومت داری خوب نیاز داریم ما نیاز داریم به یک حکومت ملکی و نیاز به پولیس و اردو داریم که حاکمیت را حفظ کند.

متاسفانه تمام نقاط استراتیژیک از دست ما رفته، شهر های بزرگ در محاصره قرار دارد ولی هنوز هم وقت است همه میبینیم که مردم فرزندان خود را به دولت میدهد و دنیا پول میدهد و منطقه هم نمیخواهد که نظم  افغانستان بر هم بخورد اینها همه گفته های مثبتی است اما کی باشد که اینها را کنار هم جمع کند.

مشکل افغانستان در این است که ما زحمات یک‌شخص  مبتکر که جامعه خود را بشناسد و هنر جمع کردن جامعه را داشته باشد و تهدید را تشخیص بدهد و تهدید را طبقه بندی نماید، که متاسفانه همچو مدیریت و رهبری وجود ندارد. ما به یک اجماع ملی نهایت ضرورت داریم اما حرکت های مسئولین دولت بجای اینکه اجماع ملی را بوجود آورند با گذشت هر روز اجماع ملی را ضربه میزنند.

مسئولین دولت ما به تخریب اجماع ملی کمر بسته اند نه به تفاهم و همسویی، شاید نتیجه منفی باشد.

بیبینید خارجی ها بخصوص زلمی خلیلزاد میاید و با آقای اشرف غنی تنها می بیند با آقای عبدالله تنها میبیند و با آقای کرزی نیز تنها میبیند به همین ترتیب با تمام اشخاص و افراد تنها تنها می بیند و ملاقات میکند.شاید برای هر کدام یک‌گپ بگوید وبگوید همه هم باور میکنند.

اگر رهبران دولت افغانستان یک دست اند چرا خلیلزاد با تمام رهبران یکجا نمی بیند، چرا همه در یک مجلس حضور ندارند؟ پس به این معنی که متاسفانه نظریات و دیدگاه ها متفاوت است. یا اینکه خلیلزاد به هر کدام یک وعده میدهد.

اگر خارجی ها از نگاه استخباراتی میمانند شاید بمانند ولی این سر زمین، و وطن ماست بخواهید یا نخواهید افغانستان وطن ماست و ما وطن خود را دوست داریم.

و آنانیکه کمر برای ویرانی این سرزمین بسته اید خداوند این بد بختی ها و روز های دشوار را پیشروی فرزندان تان بیاورد که شما در حصه وطن و مردم توجه نکردید.

لیکن ما به نوبه ی خود آنچه که در توان داریم تلاش میکنیم تا از روز های دشوار و تشویش مردم بکاهیم و اندکی جلوگیری کنیم، اینکه چقدر مردم با وجدان افغانستان از ما حمایت میکنند و چقدر ما را یاری می رسانند هنوز دقیق نمیدانم.

 

بد بختی ما گناه بیگانه نبود


پیوند من و شما صمیمانه نبود

در جنگ اول و دوم جهانی برای اطفال و زنان کمتر آسیب می رسید ولی حالا کسانی هستند که بنام اسلام و دین که در حقیقت نه خدا را می شناسند و نه به دین و اسلام باور دارند اطفال بیگناه را می کشند، نمیدانم گناه اطفال معصوم چیست؟ آیا این اطفال را به جرم مکتب رفتن و یا به جرم آموختن درس و تعلیم میکشند؟ یعنی چه ؟ تا چه وقت !
بیبنید مردمان هزاره و هموطنان ما بخاطر این وطن، چه میکشند، از یکطرف تبعیض قومی و زبانی از جانب دیگر تبعیض هدف گیری تروریستان وحشی، گاهی اطفال بیگناه را در شفاخانه ها قطعه قطعه میکنند و گاهی در مکتب و گاهی هم در مسجد.... واقعاً درد آور است.
بیایید عادلانه قضاوت کنیم، مردم افغانستان همه قربانی داده اند اما قربانی را که مردمان هزاره ی ما طی سال های اخیر داده، هیچ کسی نداده است.
چقدر هر روز فرزندان ما به قربانگاه فرستاده شود، چرا ؟ این وضعیت باید تا چه وقت ادامه یابد؟
خوب میدانم هنوز دستان مرموز و خائنانه ی علیه این مردم با عزت و با شرف در حال توطئه چینی اند هنوز وحشت آفرینی میکنند. هنوز اینها را بنام این و آن متهم میسازند.
چقدر جای افسوس و درد آور است.
باید تا چه وقت این وضعیت را تماشا کنیم، نه کسی درست امنیت را میگیرند و نه کسی بعد از کشتن فرزندان ما خود را مسئول میداند؟ باید تاچه وقت تماشا گر این همه قتل و کشتار باشیم.
مردم را مجبور نسازید که حرکت کنند و  بالای دفتر سازمان ملل در کابل، و بالای سفارتخانه ها و دفاتر دولتی حمله کنند.
آقای غنی و عبدالله دیگر گپ از غم شریکی و تسلیت گذشته است، حالا انسانیت، اسلامیت، عزت و حیات و زندگی مردم زیر پا شده است دیگر مردم را فریب ندهید. مردم افغانستان میدانند که کی در حمایت کی قرار دارد و حکومت نمیتواند از کنار این همه حوادث هولناک به ساده گی بگذرد. دیگر حکومت نمیتواند که بگوید ما غفلت نکرده ایم، بلی شما غفلت کرده اید، غفلت کرده اید، غفلت کرده اید..‌‌‌.
دیگر تحمل این وضعیت به نقطه ی آخر رسیده است، این هرج و مرج ها خیلی خطرناک است ما را مجبور نسازید بخاطر بقای زند گی مردم خود دست به هر اقدامی بزنیم.
زمامداران افغانستان باید بدانند که دیگر کارد به استخوان رسیده است نشود وضعیت از کنترول خارج شود.

 

  


بالا
 
بازگشت