سنجر غفاری
پس منظرخروج وسازش خلاف تعهدات حقوقی وبین المللی امریکا
درمبارزه با تروریزم بین المللی از افغانستان
فصل اول : قبل از حضورنظامی ( زمینه سازی شرایط ) در افغانستان !
قسمت اول : علل و انگیزه ، شکل و نهوه ای این تصمیم گیری چیست ؟
بدون شک پروژه ای حضور نظامی امریکا به افغانستان دارای ابعاد مختلف و برنامه سازیهای بود که سازمان سیا مبتکر این پروژه موظف بود تا زمینه ها و انگیزه های را بوجود بیاورند تا هدف اصلی حضورنظامی هیچگاه علنی و قابل درک وانتقاد همگانی مردم امریکا ، جهانیان و افغانستان قرار نگیرد، پوشش در کاربود، سازوبرگ خاص ، اداره سیا همیشه در پیش برد بازی هایش ازشیوه های مختلف ایجاد ماجراهای گوناگون ، تبلیغات از قبل تدارک دیده شده در زمینه ای تطبیق یک برنامه ویا پروژه ای خاص و نیازمندی شان تابتوانند زهنیت های عام مردم منطقه و چهار اطراف هدف را بشکلی از اشکال به انحراف و بی باوریهای خاص بکشانند، در جنگ سرد این شیوه ها بکلی واضح گردید، تبلیغات قبل از حمایت و ایجاد پوتانسیل تنظیم های جهادی علیه استراتیژي خاص شوروی وقت در افغانستان ومنطقه ، اهداف خاص و مواد تبلیغاتی شان گره خورده با ضعف اندیشه ،فقر سواد و اقتصاد ، پائين بودن سطح فرهنگ و کلتورقبیلوی در افغانستان و منطقه ، اعتقادات شدید مردم به عقاید مذهبی ایکه تنها و تنها مسلمان شده بودند و کلمه خوانده ، قصه های از کلام شریف را که بزرگترین پیروان رادر خویش دارند و انهم به زبان عربی است و فیصدی عام مردم افغانستان حتی مردم منطقه آشنائي به زبان عربی ندارند و بنآ این مسلمانان سنتی بودند و هستند که رهنمای دینی ومذهبی شان صرفآ ملا ها است و بس ، ملاها نیز همگان حافظ قرآن نیستند ، شاگردان چند دوره ئي و محدود مدارس دینی انهم در پشاور و لاهور پاکستان ب ودند و هستند ، همچنان بعضی ها نخست معزن در مساجد قریه و سکنه ، بعدش داملا که موظف به اقامه ای آذان شریف و گاه گاه در غیابت ملا ویا مولوی مسجد سرپرستی کودکان محل که به مسجد جهت فرا گیری دروس دینی و اساسات الفبای عربی و سوره های نماز و یادگیری نماز محتاج آموزش بودند ، معزن ها تمرین و ترینگ دیده و با استعداد به ملای مسجد گزیده می شد ، بادرنظرداشت این واقعیت سازمان های اطلاعاتی انگلیس محک تجربه ای بیشتر در زمینه بوده و مقامات اطلاعاتی امریکارا برخوردار ازدیدگاه وتجارب شان درزمینه ای فوق الزکر نمودند و جلب و جذب ، نفوذ بیشتر در میان روحانیون ومتنفضین قومی و قبیلوی را در کشور ما دنبال نمودند و تلاش شان منجر به ایجاد باورهای گردید که مردم مادر اکثرنقاط کشور نسبت به امریکا ، روس و انگلیس را به دیده نفرت می نگریستند و کافر و بی کتاب می شناختند ، روس هارا بیشتر و انگلیس هارا همچنان ، وقتی خشونت و قهر، دشنام مردم محل به رقبای شان ( روس ویا فرنگی )خطاب مینمودند که زشت ترین کلمه و دشنام بود ؟ بدون شک که امریکائیان درس های خوبی برای پس منظر اهداف استراتیژیکی شان بخصوص در افغانستان که بیشترین افراد جامعه را بیسواد هم از لحاظ دانش عقیدتی و اسلامی و تحصیلی و زبان مادری شان دچار مشکلات بودند و ازجانبی رفتن به مکتب و فراگیری دروس علمی حرام بود، اما رفتن به مساجد و مدرسه های دینی فرض والدین جهت فراگیری دروس دینی واساسات عقیدتی شان امر حتمی پنداشته می شد، ایجاست که زمینه ای جلب وجذب اهداف مورد نیاز اداره استخبارات برای امریکا مساعد گردید و به همکاری و اتحاد استخباراتی با انگلیس و پاکستان ، سعودی و اهداف نفوذی اعراب در میان همه مسلمانان منطقه در شکل دهی تنظیم های جهادی و سازمان های بنیادگرائي مذهبی با انگلیس ها متحدانه وارد عمل گردیدند و علیه نفوذ شوروی وقت در افغانستان کار وپیکار تبلیغاتی و استخباراتی رابه وسیله ای این کرکتر های مذهبی وبنیادگرایان اسلامی موفقانه دنبال نمودند و شبکه سازی های گوناگون را از دهه دموکراسی یا از سالیان ۱۹۶۰ میلادی تخم مصیبت در سرزمین مارا کشت نمودند ، جنگ سرد مرحله ای موفقیت های اهداف دور آمریکا ومتحدین علیه شوروی وقت بود که همه می دانیم ، فراموش نکنیم که این همه تحریری فوق را نمونه ای از ایجاد آشوب و شرایط خاص قبل از حضور ویا تطبیق برنامه ای مورد نیاز سازمان سیا به رشته ای تحریر درآوردم ، قابل یاد آوری است که سازمان سیا در میان کتله های روشنفکری و تحصیل یافته گان نیز تلاش وبرنامه ریزی های خاص جلب و جذب ، ریزرف سازی های مختلف جهت رسیدن به اهداف ومنابع خاص مورد نیازشانرانیز تحت پروژه داشتند و در کشور ما نیز تطبیق وعملی نمودند ، ایجاد شرایط تحصیلات عالی ، مسلکی ، کارگری ، نظامی و تخنیکی ، تآسیس مکاتب و پوهنتون ها ، لیلیه و شفاخانه ها ، پروژه های رشد اجتماعی و اقتصادی ، ایجاد فارم های زراعتی ، لبنیات ، شهر سازی و سایرخدمات عامه که در دهه دموکراسی ایالات متحده امریکا واقعن که همکاریهای وسیع و مخلصانه ای رابه کشور ومردم افغانستان برنامه ریزی و عملی نمودند که هیچگاه فراموش مردم و تاریخ خدمات ارزنده ای امریکا برای مردم ما نخواهد گردید، ای کاش که پروژه ای جنگ سرد و اتکا به باندتیزم و بنیادگرائي را مقامات ارشد ایالات متحده امریکا در افغانستان و منطقه دنبال نمی نمودند و به ارزش های علمی و نیازهای واقعی مردم ما به قشر منور و روشنفکران هزینه و بنیاد عالی می گذاشتند که امروز ملیون ها تن از فرزندان مردم ما قربانی افراط گرايی ، باندتیزم و تروریزم منطقوی و بنیاد گرایان مذهبی نمی گردیدند . ادامه دارد
++++++++++
مقدمه : - افغانستان کشور کثیرالملیتی است ، هیچگاه قلب ناپاک ، دیدگاه کاذب ، اندیشه ای ضد منافع ملی ، تحمیل احساسات واهی و فریبنده ، سوی استفاده از احساسات ملی ومذهبی مردم را قبول نکره ، هضم نه نموده و نه خواهد نمود، باید در این سرزمین با عقیده ای راسخ انسانی، قلب پاک ، دستان پاک و پای راست ، وجدان راحت انسانی ،حرمت به همه اقوام ، فرهنگ و عنعنات پسندیده ای ملی و فرهنگی این ملت حرف زد و در این خانه مقدس و همگانی ملی مردم افغانستان پا گذاست ؟
اگر بیاد داشته باشید من در آخرین بخش کتاب قوت های مسلح افغان و سه ضلع خونین این تعهد را بشما هموطنان داشتم تا با نوشتن چنین عنوان ، بیان واقعیت های عینی و پروژه ای تحمیلی دنیای کاذب و اغواگرایان ملی و بین المللی را که تحت عنوان دفاع از حقوق بشری ، حقوق و آزادی های انسانی ، زنان و اطفال به کشور ما پای شان را کج گذاشته بودند ، متاسفانه دیدیم که متحدین ضد تروریزم بین المللی ، با دشمنان انسانیت ، اسلامیت و همه آزادیهای انسانی بخصوص حقوق زنان و اطفال ما خلاف همه تعهدات انسانی و حقوقی تحت رهبری مقامات اطلاعاتی ، نظامی ، اقتصادی و حقوقی ، خلاف قانون اساسی مردم امریکا و افغانستان قصر نشینان قصر سفید امریکا ، تحت رهبری دونالد ترامپ ، جوبایدن ، طالبان ، القاعده ، شبکه ای حقانی و داعش ، این تروریستان بین المللی را که خود عنوان داده بودند و شامل لیست سیاه سازمان ملل متحد و ناقضین حقوق بشر بین المللی ، جنایتکاران جنگی شمرده بودند ، این جنایتکاران را خود حامک و موظف سرنوشت همگانی مردم افغانستان نمودند ، این واقعیت تاریخ است و فراموش نکنیم که تبت جنایات نابخشودنی تاریخ و مقامات گدشته و بعدی قصر سفید امریکا و جامعه بین المللی و تاریخ جنایات بشری گردیده است .
نباید فراموش نمود که مردم افغانستان هیچگاه انتظار شان از جامعه جهانی بخصوص ایالات متحده ای امریکا ، پس منظر مبارزه با تروریزم بین المللی و القاعده ، برگشت مجدد امارت اسلامی طاالبان برسرنوشت ملی و همگانی مردم افغانستان بود ، در حالیکه مردم امریکا بیش از سه هزار تن از فرزندان شان رادر حادثه خونین سپتامبر ۲۰۰۱که القاعده و طالبان مسول این جنایات ضد انسانی بودند قربانی دادند و بدین منظور مقامات قصر سفید و متحدین بین المللی شان تحت عنوان آزادی اطفال و زنان افغان ، نابودی کامل پایگاه های تروریستان بین المللی که افغانستان را به لانه امن شان مبدل نموده بودند هجوم نظامی شان رادر خانه ای مقدس افغانها رقم زدند و مشروع دانستند ، چگونه به یکبارگی پس از گذشت بیست سال قربانی بیشمار و ملیونی فرزندان مردم افغانستان در مبارزه باتروریزم بین المللی که امریکا سردمدار تحکیم دموکراسی ، آزادی بیان ، زنان و اطفال در افغانستان پیش قراول گردیده بود ، نظام جمهوری اسلامی افغانستان متکی به قانون اساسی مردم افغانستان را ساقط و امارت اسلامی طالبان ، لشکر تروریستان القاعده و حقانی را تحمیل سرنوشت همگانی مردم افغانستان و بدیل جمهوری اسلامی افغانستان نمودند ، ای وای ( کفر اگر از کعبه خیزد .....؟
در این شرایط دشوار تحمیلی برمردم افغانستان نباید مردم و قانون اساسی امریکا ، نهاد های حقوقی و مدافغان حقوق زنان و اطفال در همه کشور های حامی دموکراسی و آزادی بیان که طی گذشت بیست سال با قوت های نظامی و اقتصادی و اطلاعاتی شان حضور خویش رادرحریم مقدس خانه مردم افغانستان به منظور نابودی کامل هسته های تروریستان بین المللی بخصوص طالبان ، القاعده و داعش حقوقی و انساندوستانه می پنداشتند ، امروز به پیشگاه ملت خویش و مردم افغانستان و همه قوانین ملی و بین المللی که حافظ حقوق بشری ، زنان و اطفال ، حقوق وآزادی های انسانی ، دموکراسی و آزادی بیان است پاسخگوهستند ، فراموش نکنید که در مبارزه با تروریزم بین المللی همه ای ملل جهان بخصوص کشورها ایکه قوت های نظامی به افغانستان فرستادند و حضور نظامی داشتند ، پاسخگو در مقابل خون جوانان و فرزندان خود در گام نخست هستند ، نباید حضور نظامی امریکا ومتحدیت را در افغانستان یک وجیزه و فکاهی دانست ، انسانی فکر نمائیم ، جوانان و اندیشمندان ، فرزندان انسان و انسانیت را قربانی نمودیم ، پاسخگو باشیم که چرآ ؟؟؟؟
پایان مقدمه ... سنجر غفاری
بالا
بازگشت