انجنیر حفیظ ا له حازم

 

چرا جاهای جمهوریت وامارت را تبدیل کردند؟

محتوی مذاکراتی که یکسال تمام میان امریکایی ها و طالبان در دوحه صورت گرفت و ارگی ها هم در پشت پرده حضور داشتند و راز های پیدا و پنهان ارگ با رفت و آمد های پیهم خلیل زاد و معاهدات شوم و خاینانه که بین طرفین صورت گرفت, دیگر تقریبآ به همه مردم افغانستان واضح و روشن است.

اصل قرار بین طرف ها چنان بوده که امریکایی ها بدون قربانی و نام بدی بیشتر افغانستان را ترک کنند و فرار را بر قرار ترجیح دهند و بیشتر از این مورد آزار و اذیت طالبان قرار نگیرند, اشرف غنی با جمهوریتش در 17 ولایت جنوبی افغانستان در قدرت باقی بماند و طالبان با یاران پاکستانی و پنجابی شان در 17 ولایت شمالی کشورامارت اسلامی بسازند و نام این مضحکه را بگزارند مصالحه ملی.

چرا چنین کردند؟

امریکا با 20 سال حضور ناکامش وعده هایی که به مردم امریکا در قبال امنیت امریکا و آوردن دموکراسی نام نهاد و ایجاد نهاد های مدنی و حقوق بشری در افغانستان داده بود ناکام گردیده و از طرفی هزینه سرسام آور جنگ برای مالیات دهنده گان امریکایی ها کمر شکن و غیر قابل پرداخت شده بود و این امریکا را مجبور کرد که به اشغال بیست ساله افغانستان پایان دهد.

امریکا با دیسانت کردن یکعده ( افغان های امریکایی الاصل ) در راس قدرت افغانستان و تسلیمی کشور به آنها وطن ما را دچار مهلکه خطرناک و وارد بازی های بزرگ جهانی ساختند.

 این افراد دیسانت شده هیچ شناخت و ارتباط معنوی در چهل سال اخیر با افغانستان و مردم آن نداشتند و در جنب آن این افراد اکثرآ آدمان عقده یی, تمامیت خواه و برتری طلبانی بودند که در خارج مصروف تحصیل و جاسوسی بودند و اندیشه های ناتمام عبد الرحمن خان را میخواستند روزی در افغانستان تکمیل کنند. نمونه های این افراد از آقای کرزی گرفته تا آقایون وردک, اشرف غنی, داود عمرزی, اتمر, ستانکزی, جلالی, خلیل زاد, زاخیل وال, رحیمی, محب و دها و صد های دیگر اند که در این بیست سال اخیر بنوبه در کرسی های دولتی تکیه زدند و به ثروت مندان بزرگی تبدیل گردیدند. کرزی در دوران حکم روایی ده ساله اش بسیار آشکارا و صریح اذهان داشت که طالبان مردم این سرزمین هستند و برادران کرزی میباشند و عملآ درین راستا کارکرد تا طالبان را عمر دوباره ببخشد و به یک نیروی رزمی مبدل نماید.

ممانعت کردن امریکایی ها از حملات بالای طالبان, نخستین کمک 600 میلیون دالری از بودجه دولتی افغانستان برای طالبان برای احیای مجدد, تجهیز و مسلح کردن طالبان, انتقال طالبان با هیلیکوپتر های دولتی در شمال افغانستان, دلجویی و حمایت بی شایبه از طالبان تروریست بصورت آشکار, صحبت بیشرمانه کرزی که چرا گوینده گان یک زبان و یک قوم در بند اند ( نمیدانم منطق این حرف کرزی در کجا بود؟ وقتی اقوام دیگر افغانستان طالب و تروریست نیستند پس چرا در زندان ها در کنار طالبان باشند؟), و یا چرا از قوم من در زندان ها بیشتر از اقوام دیگر اند وغیره وغیره نشانه های آشکار حمایت و بکارگیری طالبان در آینده ها بود.

طوریکه در بالا گفتم اینها یک تیم سیاسی متعصب, تمامیت خواه, فاشیست و قلدر مآبی اند که جز به حاکمیت پشتون ها, حضور هیچ قوم و ملیت دیگری را در ساختار سیاسی کشور اراده ندارند.

در جریان این تقریبآ بیست سال حکومت این تکنوکراتان فاشیست همه چیز آفتابی شد که آنها جز سرکوب و نابود ساختن دیگر اقوام این کشور تبدیل شمال به لانه های تروریستان دغدغه دیگری در سر ندارند.

با تاسف در این تمامیت خواهی یکعده پشتنون ها بیشترین ظلم و ناروایی بالای مردم عوام پشتون صورت میگیرد, بیشترین قربانی را پشتون ها میدهند, بیشترین بیسواد را پشتون ها دارند, بیشترین پشتون ها اسیر تروریستان اند و این پشتون های فقیر اند که از رسم و رواج های قبیلوی و نا متمدن رنج میبرند ولی چهار نفر کلاه بردار پشتون بنام زعیم, بنام رهبر, بنام پادشاه و رییس جمهور و امیر یک کتله بزرگ قوم شریف پشتون را اسیر گرفته اند و جلو رشد و تمدن را از آنها گرفته اند.

با خصوصیاتی که گفته آمدیم برای اکثریت پشتون ها نمونه هایی چون ساختار امارت اسلامی قابل پذیرش است نظر به دلایل زیرین:

از نقطه نظر قومی امارت و طالب ها برخاسته از قوم پشتون اند که با هم مشکلی زبانی ندارند, حکومت دینی و مذهبی که طالب ها میخواهند تحت نام امارت جاری بسازند این فرهنگ همیشه در جوامع برادران روستایی پشتون ما بوده مثلآ ریش گذاشتن, روابط فرهنگی و قبیلوی که به عادت تبدیل شده, ندادن آزادی ها به زنان و دختران در مناطق پشتون نشین, نپذیرفتن مدرنیته و فرهنگ نوین و مترقی بشری و در اخیر هم نفرستادن بچه هایشان بجای مکاتب غرض آموختن علم به مدارس پشاور و راولپندی فرستاده میشوند تا شستشوی مغزی شوند و فقط آرزوی رفتن در جنت را با کشتار دیگران در سر پرورش بدهند.

بنآ جنوب کشور و مناطق پشتون نشین کشور بستر خوب و مناسبی برای ایجاد, رشد و بقای طالبان و در کل ایجاد امارت اسلامی بوده و است.

سوال اینجاست که چرا این تمامیت خواهان حکومتی و ارگی میخواهند روی سکه را دور بدهند و در 17 ولایت جنوبی جمهوریت داشته باشند و در 17 ولایت شمالی امارت اسلامی طالبانی را تحمیل کنند که اصلآ بسترساختاری ندارد.

مردم شمال دارای زبان, فرهنگ و تاریخ متفاوت نسبت به برادان پشتون ما دارند و هزاره ها هم بر علاوه آن مذهب دیگری با طالبان دارند. ولایات شمالی و مردمان آن دارای تاریخ کهن و چندین هزار ساله فرهنگی میباشند که از یک تمدن عالی برخورداد بوده است.

مردمان شمال سرزمین هایی داشته اند که ابر قدرت ها انگلیس و روسیه تزار مردم و باشنده گان آنرا در دو طرف دریای آمو تقسیم کرده اند.

مردمان شمال مثلآ اوزبیک ها پیوندی دارند با کشور اوزبیکستان, تاجیک ها پیوندی دارند با تاجکستان و تورکمن ها پیوندی دارند با تورکمنستان که این کشور ها از یک رفاه, تمدن, فرهنگ, آزاده گی, امنیت و آرامش برخوردار اند و از طرفی روابط قومی و فرهنگی مردمان شمال کشور با این جمهوری ها آنها را متمدن تر, آزاده تر ساخته و زنان شان دارای آزادی بیشتر اند که حق دارند مکتب بروند, تحصیل بکنند و دوشادوش برادران و شوهران شان کار کنند.

هدف تیم غنی و شرکا بدبخت کردن مردمان شمال است تا با آوردن امارت اسلامی و طالبان این مردم را سرکوب کنند و چون زمان عبدا لرحمن خان اکثریت شانرا یا به قتل برسانند, عده یی را هم تبعید و بقیه را هم غلام و برده بسازند.

مخصوصآ درین بیست سال اخیر که با امکانات نسبی آزادی بیان صدا های خراسان خواهی, تورکستان خواهی و هزارستان خواهی در بین این اقوام قوام یافته بود که برای تمامیت خواهان پشتون حیثیت خود کشی را دارد.

طوریکه همه میدانند این کشور سرزمین تمام باشنده گان آن است با زور گویی, فرار دادن, تبعید کردن و کشتن هرگز و هیچکس نمیتواند به این سرزمین حکومت کند.

وقت آنست تا تمامیت خواهان پشتون قبل از آنکه به دیگران دل بسوزانند به کتله بزرگ و عظیم پشتون های دربدر, بیسواد, مریض, بی خانه و بی کاشنه رحم کنند و این سرزمین را خانه همه بدانند و در جهت آبادانی آن کمر ببندند بجای فرستان طالبان وحشی در مناطق غیر پشتون نشین. در غیر آن این جنگ ها و مقاومت و کشتار و خانه ویرانی تا روز محشر ادامه خواهد داشت و تر و خشک در آتش آن خواهد سوخت و هیچ قومی روی رفاه و آرامش را نخواهد دید.

صدور امارت اسلامی در شمال محوم به مرگ است و مردم شمال در هیچ شرایطی زیر شکنجه و بی حرمتی طالبان اماراتی زندگی نخواهند کرد.

 

 

 

  


بالا
 
بازگشت