انجنیر حفیظ حازم

 

میگویند بگیریش که نگیرندت

من در کل با اسلامیست های افراطی از هر قماش و رنگی که باشند مخالفم. از مجاهدش گرفته تا طالب و از داعش و ملای مفت خورش گرفته تا چلی هایش.

حوادث اخیر فاریاب که با خواست رهایی ملا مخدوم قوام گرفت و با خواست های مدنی، اجتماعی و سیاسی رنگین شد، نقطه عطفیبود که مردم را نمیتوان فریب داد و مردم را نمیتوان برای همیشه رعیت کرد.

طالب ها زیر پوشش دین عملن به قومگرایی و حذف دیگران مصروف اند و این چیزیست آفتابی که هیچکس وحتی خود طالب ها هم نمیتوانند آنرا کتمان کنند

من نام ملا مخدوم طالب اوزبیک را در چند روز اخیر و با قیام فاریاب شنیدم و کوچکترین شناختی هم از ایشان ندارم.

طوریکه در بالا هم تذکر دادم با اندیشه طالبانی و افراطیت از ریشه مخالفم، اینکه این طالبان به کدام قوم و قبیلهیی متعلق هستند، فرقی برایم ندارد.

دیرور مصاحبه آقای سمنگانی معاون سخنگوی امارت طالبانی را شنیدم، ایشان چنین فرمودند که دستگیری ملا مخدوم گویا بخاطر آدم ربایی و آنهم ( عبد ا لروف ۹ ساله تورکمن ) است که حدود دو سال قبل در شهر مزارشریف ربوده شده بود.

دیروز تصادفآ مصاحبه جالب داود ناجی، سردار رحمن اوغلی و یک آقای دیگر که نامشان فراموشم شد را شنیدم که در مورد دستگیری ملا مخدوم و حوادث فاریاب بود.

تقریبآ این هر سه نفر توافق نظر داشتند که ملا مخدوم شخص پاک، آدم ملایم، مردمدار, پاک طینت و ظالم نیست و حتی با اسیر ها هم شفقت و لطف داشته است و از محبوبیت و جایگاه خوبی در بین طالبان اوزبیک برخوردار بوده است.

استدلال این دوستان چنین بود که طالبان پشتون بخاطر سرکوب شخصیت های طالبان غیر پشتون و بیرون کردن آنها از صفوف رهبری و خورد کردن آنان، دست به توطیه و دسیسه های گوناگون میزنند.

سوال من اینجاست که:

عبدا لروف کودک 9 ساله تورکمن دو سال قبل در مزارشریف ربوده شده بود که آنوقت های طالبان در شهر های کلان و مخصوصآ در مزارشریف توان عملیات و اختطاف را نداشتند. و از طرفی طالب ها از بدو پیدایش فقط چند نفر خارجی را اختطاف کرده اند و بس و با هموطنان خود شان با مرمی و تفنگ حرف میزدند و می کشتند ولی کسی را اختطاف نمیکردند.

بخاطر رهایی عبد ا لروف تظاهرات و خواست های زیادی از طرف خانواده و تورکمن ها صورت گرفت وآنها به مقامات بلند پایه دولتی تا سطح غنی چرچرک هم مراجعه کردند تا اینکه سر نخ هایی پیدا شد که اختر لوچک و دار و دسته اش مستقیمآ درین اختطاف دست دارد و چندی هم بشکل نمایشی زندانی شد.

بعدش هم با آمدن غنی در مزار بخاطر حل این مساله سرو صدا هایی بلند شد و غنی به مقامات ولایت اخطار داد که در 24 ساعت باید مشکل حل شده و اختطاف چیان پیداشوند. طوریکه بعد ها معلوم شد و پدر عبد الروف 9 ساله هم اعتراف کرد که دزد ها و باند اختطاف چی مالم عطا درین قضیه دست دارند و تقاضای یک میلیون دالر را کرده اند.

امروز طالب های پشتون بیشرمانه و با دیده درایی دسیسهیی را به پای ملا مخدوم میبندند که به نظرم تاریخ گزشته است و جنایتکاران آن معلوم و آشکار است و هیچ ربطی به این ملای طالب اوزبیک ندارد.

طالبان پشتون با این کار شان چند هدف را دنبال میکنند:

اولآ طالبان پشتون نمیخواهند که کسی از طالبان غیر پشتون سر بالا کند ودر بین مردم محبوب شود.

ثانیآ طالبان پشتون نمیخواهند کسی از اقوام غیر پشتون جایگاه و مقام رهبری و بزرگ قوم را پیدا کند که بعدآ برایشان درد سر ساز شود.

ثالثآ با این دسیسه میخواهند آتش دشمنی بین تورکمن ها و اوزبیک ها را روشن کنند و خود از آن منفعت بجویند.

و رابعآ اینکه افغانستان را کاملن پشتونیزه کنند و بقیه اقوام را در دریای آمو بریزند و از صحنه سیاست کاملن کنار بگزارند تا بدون دغدغه حکومت کنند.

اینکه ملا مخدوم آزاد شود و یا نشود دردی از درد های مردم دوا نخواهد شد، لیک طالب های پشتون دانستند و باید بدانند که با یک دنده گی و زور گویی هرگز و هرگز نمیتوانند بر شانه های مردم حکومت کند.

مردم صدا بلند خواهند کرد، حق طلبی خواهند نمود، قیام خواهند کرد، امروز فاریاب سر بلند کرد  فردا مزار ایستاده خواهد شد ، پس فردا کابل بپا خواهد خواست و بعدش هم همه مردم بپا خواهند خواست.

لیک دامنه این توطیه و دسیسه ها از طرف طالبان پشتون قطع نشده و دامنگیر قوماندانان و افراد با نفوذ وسرشناس طالبان تاجیک و اوزبیک و دیگر اقوام هم خواهد شد و صف های قومی مشخص تر خواهد شد.

من هیچ شکی ندارم که طالب ها دیریا زود از درون خود شان نپاشند، چون آنعده طالب هایی که بغیر از قوم پشتون متعلق هستند و گویا به اسلام، برادری، اخوت و برابری اعتقاد داشتند و دارند و به همین منظور در صفوف طالبان پشتون جا گرفته بودند تا امارت اسلامی بسازند.

اینها با طالبان پشتونیکجا آدم کشتند، قوم و خانواده های خودشانرا نابود کردند، شهر های خود شانرا به آتش کشیدند, ناخود آگاه و یا آگاهانه نوکر پاکستانی ها و غلام حلقه بگوش ( آی, اس, آی ) شدند.

این افراد و اشخاص امروز و یا فردا بر سر عقل خواهند آمد و خواهند فهمید که در هیچ جای این نظام شریک نیستند که بخاطرش قربانی داده اند, خون ریخته اند و آدم کشته اند. و میبینند که تمام قدرت در دست یک قوم و آنهم از دو ولایت قندهار و خوست است و طالبان دیگر اقوام چون باروت جنگ و بشکل مصرفی در صفوف طالبان قرار دارند و از کوچکترین اختیار و صلاحیتی برخوردار نیستند.

به هر رنگی که خواهی جامه میپوش

من از طرز خرامت میشناسم

 

 

 

  


بالا
 
بازگشت