ندای زنان افغانستان

رسالت زنان در افغانستان فراتر از دادخواهی کردن برای حقوق خود است،  آنان به دنبال دادخواهی و اجرای عدالت برای ملت افغانستان اند اکر چه در جامعه سنتی مذهبی و مرد سالار افغانستان همواره مورد تحقیر و توهین شده‌اند.

اگرچه بارها و مداوم مبارزان زن ، در خانه ملت ، در رسانه‌های اجتماعی افغانستان– رادیو و تلویزیون –و سایر شبکه‌های اجتماعی ، در قالب گفتمان و نوشتاری تا به میدان آمدن و تجمع آنان در مقابل مراکز و ادارات دولتی همه و همه تکرار و گوشزد خطر معامله پشت پرده با طالبان بودند و خواستار وحدت ملی در مقابل این گروه جانی بودند اما تنها راه بی‌‌توجهی به این خواست‌ها و نداها ، تعریف جنسیت برای زن و ناقص خواندن تحلیل‌ها و استدلال‌های آنان بود.

علت حمایت نکردن مردان از زنان و نشنیده گرفتن پیام زنان از طرف جامعه مذهبی افغانستان ، به پذیرفته شدن نورم مردسالاری در این جامعه سنتی برمی‌گردد.مبارزه زنان در مقابل جامعه سنتی مذهبی افغانستانبرای رفع تبعیض‌ها و تغییر نگاه‌ها در جهت احقاق حقوق خود و دیگران ، در گذر پستی و بلندی‌های تاریخ این سرزمین بدون حمایت مردان هم سکوت نکرده و پیش می‌رود. بارها زنان در مقابل تندرویی‌های مذهبی از خود مقاومت نشان داده است .درواقعه ی سال ۱۹۷۰ اعضای جناح جوانان مسلمان مذهبی ، به زنان بدون چادر و یا شیک پوش قیر و یا گاهی اسید پاشی می کردند که با فراخوان سازمان زنان که منجر به تظاهرات جمعیتی صدها نفر از زنان و دختران کابل شد آنهاخواهان بازپرسی و مجازات عاملین این کار شدند که سرانجام حکومت را وادار به عکس العمل نمودند.

 امروز طالبان از تحصیل دختران هراس دارد و مانع تحصیل آنان است زنان قبلا اینگونه ممانعت‌ها را تجربه کرده‌اند که با حضور اعتراضی خود ، تنگ نظری‌ها را برداشته‌اند ، یعنی ممانعت از تحصیل تازگی نداردو جامعه زنان مبارز آن را نپذیرفته‌اند،زمانی در مقابل قانون گذاران ایستادند - تظاهرات ۳ روزه ی زنان در نوامبر ۱۹۶۸ که اعضای ولسی جرگه را از تصویب قانون منع تحصیل دختران افغان در خارج کشور بازداشت و منصرف ساخت.–امروزه هم جدا از تظاهرات‌ها و اعتراضات ، در اکثر ولسوالی‌ها زنانخود مکان‌هایی را برای تدریس دختران دایر کرده‌اند تا دختران از تحصیل باز نمانند .

متاسفانه روند مبارزه زنان افغانستان روبروی چالش بزرگ بینشی تنگ‌ نظرانه و کوتاه بینانه‌ی سنتی مردم افغانستان است به همین دلیل از حمایت چشمگیر مردان برخوردار نیست . در دولت قبلیغنی احمد زی ، برای فریب اذهان عمومی و شعار تحت عنوان دمکراسی در افغانستان، پروژه‌های ناکام زیادی زیر نام حمایت از حقوق زنان اجرا نموده که کارهای پروژه‌ای و کوتاه مدتی بیش نبوده است اما این تلاش‌ها خراشی بر سطح جامعه‌ی سنتی افغانستان هم وارد نکرده است. زنان با همت و مبارزه خود، توانستند توانایی‌ها و لیاقت‌های خود را نشان دهند و در اکثر سمت‌های اداری و حکومتی حضور یافتند و وزارت امور زنان را هم ایجاد کردند که امروزه طالبان با ابراز نفرت ، این وزارت خانه را بر زنان بست و نام آن را به وزارت امر به معروف و نهی از منکر تغییر داد یعنی به تعبیر طالبان وزارت امور و حقوق زنان ،غیر شرعی است.

در حاکمیت گذشته که جنبش‌های خود جوش زنان با فعالیت‌های گوناگون در قالب تشکل‌های آنان ، در داخل افغانستان داشت هم اذهان عمومی را با خود همراه می‌کرد و هم افکار خارج از افغانستان را به خود معطوف می‌کرد که نقطه عطف بر خروج از جامعه‌ی سنتی افغانستان را می‌پیمود و داشت انتظارات زیادی را بر خود در تمام جهات حقوقی و انسانی در افغانستان متحمل می‌شد ،یعنی حضور زنان در آن برهه حساس در عرصه سیاسی افغانستان داشت بسوی تعیین سرنوشت سیاسی افغانستان با ترغیب مشارکت عموم مردم پیش می‌رفت و قوت می‌گرفت که عملکرد تلاش زنان در راه ایجاد عدالت و گام نهادن به سوی جامعه‌ای مسئولیت پذیر ، عرصه را بر رهبران سیاسی و جهادی‌ها تنگ ‌کرد ، زیرا در مدت نه چندان دوری مسبب تغییر چهره حکومت می‌شد و چه بسا جهادی‌ها و حکومت مداران را به دادگاه برای تفهیم جنایات مرتکب شده‌شان فرا می‌خواند. لذا برای کنترل جو سیاسی و ممانعت از این روند نو تنها راه ، تقویت کردن سنت‌های زن ستیز رایج با مفاهیم سنتی دینی بود  که زن بودن در جامعه افغانستان را شرم و ننگ جلوه می‌دهد .

برای این منظور برنامه‌هایی را برای پذیرش عناصر شکننده از زنان جهت حضور دادن آنها در عرصه‌های سیاسی چون مجلس به راه انداختند و برای آماده سازی اذهان عموم بر مشکل ساختن وجود زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی ، ابتدا شروع به افشاگری و رسانه‌ای کردن آزار و اذیت‌های جنسی در سطوح مختلف اجتماع کردند از جمله افشای آزار و اذیت‌های جنسی در مدارس ، ادارات دولتی ، مراکز ورزشی همچون دختران فوتبالیست افغانستان و مراکز معارف و غیره  را در طی این دوران به صورت مسلسل آماج برنامه‌های تحلیلی و خبری خویش قرار دادند و در سطح خبر رسانی‌ها ، به صورت گسترده نشر دادند و چنان وانمود کردند که حضور زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی بانی فساد و تباهی در جامعه‌اندو بعد به افشاگری در خود ارگ پرداختند ...

مرحله ی پایانی این برنامه با عملکرد جهادی ها و منبر نشینان در مساجد بود که همچنان زنان را حبل شیطان و فتنه و غیره خطاب کنند و از مردان برای حفظ ناموس و مالکیت حیثیت خویش بر پایه ی ایمان مردان طلب یاری کنند. امروزه استدلال بیشتر طالبان در ممانعت از حضور زنان ،به فساد آنان در حاکمیت قبلی اشاره می‌کنند !

قبل از ورود طالبان و سقوط کابل ، در میانه‌ی بحران سیاسی ، زنان مبارز در تلاش برای آگاهی دادن و تفسیر و تحلیل وقایع پیش‌رو به مردم افغانستان بودند و این زنان سیاست‌های رایج و کلان در جامعه را ارزیابی می‌کردند ، همین زنان برای فهم عمق درد و فاجعه در آینده افغانستان به میدان آمدند و ضمن اعتراض به سیاست‌های غلط و گرفتن حق دادخواهی از حاکمان نامستقل کشوری، فراخوان بسیج عمومی برای مقابله با طالبان را دادند . اما شوربختانه برنامه ریزی‌های حامیان سقوط کابل چنان تدوین کرده بودندکه خروج ناتو زود تر از فصل سرما روی دهد زیرا در فصل سرما طالبان نمی‌توانستند پیش‌رویی کنند و مجال شکل یافتن جبهه مقاومت مردمیرا داشت و قطعا بهار دیگری در انتظار می‌بود اما طراحان پروژه واگذاری افغانستان به طالبان در کار خود تعجیل کردند و در نیمه آگوست اعلام عفو عمومی به نام طالبان کردند که با روحیات طالبان سنخیت داشت . در حقیقت 'عفو عمومی' مبنای واقعی نداشت بلکه ترفندو حیله برای زمین‌گیر کردن نظامیان تا سیطره کامل طالبان و پا گرفتن آنها بودزیرا بعد از تسلط بر کابل، با یک فتوای ساده آن را دور زدند! و گفتند : ' کارمندان فاسد در ادارات فاسد مرتکب جرم شده‌اند پس مجرمند و شامل عفو نمی‌شوند '!

هنوز به گزارش عفو بین‌الملل در مورد نسل کشی شیعیان هزاره‌ در مالستان توسط طالبان در بدو آمدنشان ،پاسخ داده نشدکه چرا آنانبا هجوم شبانه ،زنان و کودکان زیادی را سر بریدند و مردان زیادی را زیر شکنجه تیر باران کردند ؟ که بازهمین گروه با کمک ارتش پاکستان  نسل کشی مردم پنجشیر را به آن اضافه کردند که متاسفانه فقطزنان برای محکومیت این جنایات به خیابان‌ها آمدند و با اعتراضات خود آن را محکوم کردند و باز زنان در مقابل سفارت پاکستان تجمع اعتراضی بر پا کردند و تداخل ارتش پاکستان در پنجشیر را تجاوز آشکار به افغانستان دانستند. تمام این اعتراضات متاسفانه بدون حمایت مردان و با خشونت ضد انسانی طالبان سرکوب می‌شد و می‌شود.

هنگامی که طالبان تلاشی خانه‌ها را در اندرآب برای یافتن عساکر و وظیفه‌دارها در دولت قبلی با اعتراض جمع کثیری از زنان مبارز روبرو شد که مقاومت شدید زنان ،مردم را با نیروهای طالبان رودررو ساخت که باعث بیرون شدن این گروه جانی از اندرآب گردید که بعد از آن طالبان وجهه تلاشی شبانه را محتاطانه و در خفا انجام می‌دهند و در بعضی موارد با خریدن افراد ملکی در تلاش برای یافتن کماندوها ، مخالفان ، منتقدین و فعالین زن از کابل تا هرات و سایر ولسوالی‌های دیگرند که تمنا و پروانه و سایرین نمونه‌های رسانه‌ای شده در این اواخر هستند.

نفرت طالب‌ها از حضور و فعالیت زنان به حدی است که در عملکرد آنها با زنان فعال ،کاملا در برخوردشان مشخص است ، آنهانظامیان مرد در دولت سابق را تیر باران می‌کنند اما فقط به کشتن زن پلیس در دولت سابق بسنده نکرده‌اند مثلا نگار ، زن پلیس را در خانه‌اش در جلو چشم بستگانش با شکنجه شکم هشت ماهه او را می‌درند و بعد از تیر باران سر او را متلاشی می‌کنند. بر مبنای همین تنفر ، مفتی‌های طالب در شورای خود مسئله جهاد را در مرحله دوم قرار داده و مسئله اصلی را فساد اجتماعی با حضور زنان ،عنوان کرده‌اند.یعنی اعتراضات بر حق زنان جزو فساد اجتماعی می‌دانند که باید با آن مبارزه کرد.

دروغگویی ، ریا و مخفی‌کاری جزو ابزار و فن دفاعی طالبان است ، آنها اشتباهات و خطاها و جنایات خود را بر عهده نمی‌گیرند بلکه با توجیه کردن آنرا اشتباه سربازان بیسواد خود می‌نامند ، وقتی محرز می‌شود که این جنایات بنا بر فتوای مفتی آنان صورت گرفته ،با دروغ اعلام بی اطلاعی می‌کنند و مسئولیتش را نمی‌پذیرند.

اکنون که طالبان با چالش به رسمیت شناختن و آزاد شدن پول‌های انجماد شده روبروست از یک طرف از اعتراضات زنان می‌ترسد و برای ایجاد رعب و وحشت ، دست به ربودن زنان فعال می‌زنداز طرف دیگر هم برای فریب اذهان عمومی تعدادی از زنان خود سازمان داده در دایکندی را به خیابان آورد که خواستار آزاد کردن پول‌های بلوکه شده بودند که گویا این پولها برای بهبود معیشت مردم است و همچنین مخارج تحصیل دختران از آن هزینه می‌شود! البته این گونه حرکات می‌تواند وجهه بیراهه‌ای به مبارزات زنان ببخشد و جنبش زنان را در بطن فلج کند.در حالیکه تلاش جامعه زنان در رسمیت ندادن به طالبان است و خواست آنان یافتن مجرایی است که پول بلوکه شده بر مردم توزیع شود و نه طالب.

چنانکه در بیانیه‌ی زنان جسور و دلسوز افغانستان با گویایی و شیوایی موقعیت‌ها و خواسته‌ها بیان شده است :

قطعنامۀ جنبش زنان افغانستان برای عدالت وآزادی

نیم‌ سال است که مبارزۀ رودرروی ماباگروه طالبان جریان دارد. ما به‌ صورت مسالمت‌آمیز ودموکراتیک خواهان حقوق ذیل هستیم:

۱-حق کار؛

۲- حق آموزش؛

۳-حق مشارکت سیاسی،اجتماعی وفرهنگی؛

۴- حق آزادی بیان؛

۵- حق سفر؛

۶-حق مالکیت.

مابرای رسیدن به خواست‌های‌مان هزینه‌های زیادی راپرداخته‌ایم. تعدادزیادی ازمادر کوچه‌ها وسرک‌های کابل وولایت‌ها لت‌وکوب شده‌اند. دختران زیاد زندانی،شکنجه ومفقود شده‌اند. همین حالا تعداد زیادی اززنان ودختران درزندان طالبان به سرمی‌برند.

بااین‌که روش مبارزۀ مادموکراتیک وبدون خشونت بوده وهست،وخواست‌های ما نیزمعقول،منطقی وبراساس قوانین وموازین ملی وبین‌المللی بوده‌اند، اماگروه طالبان نه‌تنها آن‌هارابرآورده نکرده‌اند، بلکه برای سرکوب جنبشزنان ازشیوه‌های خشونت‌آمیزوابزارهای ناروا وخلاف عرف ملی وحقوق بشری کارگرفته‌اند. دراین میان ماازکشورهای جهان،جامعۀ جهانی وسازمان‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشروحقوق زنان نیزگلایه داریم؛ زیراآنان تماشاگر لت‌وکوب،تحقیر،شکنجه، زندانی شدن وحتا کشته شدن ماوهم‌سنگران مابوده ‌اند. اگرچندافراد،کشورها،گروه‌هاوسازمان‌های زیادی ازماحمایت کردند وماازآن‌ها تشکرمی‌کنیم؛ اماهیچ‌ کدام گام جدی‌ایرابرنداشتند تاطالبان رامجبورمی‌کردند که خواست‌های برحق وانسانی‌مانرا برآورده کنند. حتا بعضی ازکشورهای اروپایی؛مانند کشورهای ناروی وسوئیس به گروه طالبان چراغ سبز نیزنشان دادند.

مااکنون درروزگاربدی درافغانستان به سرمی‌بریم. دروازه‌های مکتب‌ها، دانشگاه‌ها، دفترهای کاری وحتاسرک‌هاوکوچه‌های افغانستان به روی مابسته‌اند. فقط کوه‌هاو بیابان‌ها برای زنان ودختران افغانستان باقیمانده‌اند؛به همین خاطرامروزدرکوه آمده‌ایم تاشعارهای‌مانرا بنویسم. این‌جاکوه‌ها رامخاطب قرارداده‌ ایم؛ زیرا انسان‌هاصدای مارا نشنیده‌اند. به گفتۀشاعری «نداریم اختیارگریه امشب‌/ به درمی‌گوبم‌ ای دیواربشنو».

ما بازهم برخواست‌های برحق‌مان پافشاری می‌کنیم. آن‌هارامطرح می‌کنیم وبرای رسیدن به آن‌ها دست ازمباره برنمی‌داریم :

۱- ماازمردم غریب افغانستان به خصوص آنانیکه تاهنوزسکوت کرده‌اند،تقاضاداریم که سکوت‌ شانرابشکنند وازخواست‌های مشروع وبرحق‌ما که درحقیقت خواست‌های آنان نیزهستند،حمایت کنند؛

۲- براساس قوانین داخلی وقوانین بین‌المللی، رهبران کشورهای جهان مسئولیت دارند تادر کنار مردم افغانستان بایستند وازحقوق وخواست‌های زنان ودختران افغانستان حمایت کنند. ماازآنان محترمانه تقاضا می‌کنیم که مسئولیت‌ انسانی‌شانرادربرابرزنان، دختران ومردم افغانستان ادا کنند وازخواست‌های برحق مادفاع نمایند؛

۳-دعوت گروه طالبان توسط دولت‌های ناروی وسوئیس خلاف اصول دموکراتیک وارزش‌های حقوق‌بشری بود. ماضمن محکوم کردن این عمل سیاست‌ مداران ناروی وسوئیس،محترمانه ازآنان می‌خواهیم که ازتکرار چنین رفتاری دست بردارند وحقوق زنان ودختران افغانستان را نادیده نگیرند؛

۴-  ماازگروه طالبان نیزمی‌خواهیم که به عنعنات، فرهنگ وقوانین مردم افغانستان احترام گذاشته ودست ازبدرفتاری بازنان ودختران بردارند. دختران وزنان زندانی را رها کنندوبه زنان ودختران افغانستان حق تعلیم،تحصیل،کارومشارکت سیاسی بدهند.

۵-ماازفعالان حقوق‌ بشرو جامعۀ مدنی جهان، نهادها وسازمان‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشروحقوق زنان می‌خواهیم که ازخواست‌های زنان افغانستان دفاع کنندواجازه ندهند که گروه طالبان حقوق آن‌ها راپای‌مال کنند.

[جنبش زنان افغانستان ۳۰/۱۱/۱۴۰۰]

 

طاهره خدانظر

t.khodanazar@yahoo.com

 

 

 


بالا
 
بازگشت