هدايت حبيب

 

باز شدن مکاتب به دستور ملا های پاکستانی

مجنون به تسلی دلت می آيد ـ بنگر به کجا رسيد ديوانه گی ات

طبق گزارش رسانه ها روز دوشنبه هفته گذشته یک هيأت علمای دینی پاکستان به رهبری مفتی تقی عثمانی به کابل آمده بود. امرالله صالح معاون پیشین ریاست جمهوری میگوید تقی عثمانی مشهور به مفتی اعظم که در رأس این هیأت قرار دارد، یکی از متحدین نزدیک دستگاه نظامی و استخباراتی پاکستان است که حیثیت «آمر کل» برای طالبان را دارد.

امرالله صالح، می افزاید، عثمانی که در «شکلدهی دسیسه دوحه نقش سایه گونه داشت»، برای ارزیابی و مشورتدهی به کابل آمده است.

یک عضو هيأت به اسم مولانا طیب، گفته است طالبان باید مکاتب دخترانه را بازگشایی کنند. وی میافزاید که برای متقاعد ساختن طالبان به بازگشایی مکاتب، ازهمسرش به عنوان مثال یاد کرده و گفته است که او قرآن را به زبان پشتو ترجمه کرده است.

وی می گوید: «در دیدارمان با طالبان افغانستان، تأکید کردیم که باید مکاتب دخترانه را باز کنید تا آنها بتوانند آموزش ببینند. من به آنها مثال زدم و گفتم که من هم ملا هستم اما دختر خواهر من در حال حاضر به عنوان جنرال در ارتش پاکستان خدمت میکند

او به طالبان گفته است یک زن در پاکستان قرآن را به زبان پشتو ترجمه کرده است.

او افزود: «این زن همسر من است.» وی همچنین گفت که همسرش کتابی به زبان پشتو برای کمک به دیگران برای درک قرآن نوشته است.

مولانا طیب، گفت که به طالبان توصیه کرده است به همه دختران اجازه دهند به مکاتب خود بروند.

آقای طیب از زبان طالبان میگوید که مکاتب دخترانه به زودی بازگشایی خواهد شد!

هم ميهنان گرامی؛ خوانندگان عزيز توجه فرماييد!

کشور مان، اين مهد آريانای کبير! خراسان پرفروغ ديروز؛ نخست، توسط زمامداران وطن فروش سدوزايی و سپس محمد زايی، (پنجده آن به روسيه تزاری؛ مشهد و نيشاپور و سيستان و بلوچستان و هشتادان آن به دولت فارس (ايران امروزی) و پشتونستان و بلوچستان آن بوسيله اميران دست نشانده ی مشهور انگليس، به دولت هند برتانوی و ميراث خوار آن) (پاکستان کنونی) فروخته شد و نام آن هم به افغانستان پرآشوب امروزی تبديل گرديد؛ از آن تاريخ به بعد شهروندان اين سرزمين روی آزادی ـ خوش وقتی ـ آرامش و بهروزی را نديدند.

اخيرآً از دهه هشتاد ترسايی بدينسو که قدرت و اداره دولت بدست غلجايی ها ـ درانی ها، يکی پی ديگر در حالت دوره تسليمی قرارگرفت؛ هردو قبيله گاهی زمام اداره اين کشور را به امريکايی ها وقوای نظامی ناتو وساير غارتگران اشغالگر تسليم و مثل پدران شان معاش ماهوار را از امريکايی ها و ديگران گرفتند و حالا سرنوشت مرگ و زندگی جهنمی ساکنين دربند کشيده ی آن را بدست ژنرال های خون آشام پاکستانی تسليم کرده؛ گروهی از روشنفکر نماهای سرخ رنگ ديروز ورو سياه امروز اين قبيله جنگ(!)، اشغال افغانستان را توسط ارتش و مليشای پاکستان و مزدوران طالبی آن در مطبوعات و سايت های سرخ رنگ خويش تبريک و شادباش گفتند!

گروه دوم اين سرخ نماهای ديروزی برای مستحکم ساختن پايه های جنايات طالبان در زمينه ادامه نسل کشی در ولايات پروان ـ کاپيسا ـ پنجشيرـ بغلان ـ تخار ـ بدخشان ـ سرپل ـ سمنگان ـ باميان ـ هزاره جات ... پيشنهاد استفاده از قانون اساسی ظاهرشاه و داوود خان و قانونمند نمودن نظام وحشت و بربريت طالبانی را؛ توأم با طول عمر جنايتبار آنان ، بحضور شان پيشکش نمودند !

گروه سوم: هر روز در مطبوعات و سايت های انترنتی پيشنهاد همکاری و انجام خدمت را بحضور شان عرض حال کرده و آرزو بردند و از طريق تلويزيون ها از ادامه جنايات آنها با نهايت بی شرمی و ديده درايی حمايت کرده؛ حتا از موضعگيری بيش از ۹۰ درصد مرد و زن ـ پير و جوان افغانستان؛ که همواره سرنگونی اين نسل وحشی مربوط به قبيله ی جنگ را در نمازهای پنج گانه از خداوند متعال استدعا نموده؛ قيام های سراسری ملی در ولايات ذکرشده عليه آنان آغاز شده است؛ روی همه اين رستاخيز ملی و مردمی؛ بخاطر مصاب بودن به بيماری پراز تعفن و کثيف و ضد انسانی تبارگرايی؛ چشم بسته حاضر اند که پاکستانی ها به شيوه عصر حجردر افغانستان فرمانروايی کنند؛ منابع طبعی مارا به تاراج برند؛ در واخان بزور تفنگ و طالب سرک بکشند؛ ولی حاضر نيستند که اقوام ديگری در اداره و رهبری کشور از سطح ولسوالی الی رياست جمهوری سهم شايسته و قانونی داشته باشند.

حتا يکی از قانون پوه(!) های آنها شرکت ساير اقوام را در اداره و رهبری دولت و کشور در چندين مقاله با کاربرد واژه ی توهين آميز"شرکت سهامی!" به خورد خوانندگان داد. اقوام تاجيک ـ ازبيک و هزاره را در مقاله ی ديگری "اقليت دجال بی آزرم" تعريف نمود.

بنابرآن اکنون که اختيار جنگ و صلح افغانستان بدست ديوبندی های پاکستان و آی. اس. آی است. دولت پاکستان گودی گک طالبی دست نشاندۀ خود را در افغانستان حاکم ساخته؛ اجازه باز کردن دروازه های مکاتب را به دختران، ديوبندی های پاکستان می دهند و راههای تجارتی پاکستان از قلب افغانستان به آسيای مرکزی باز می کنند؛ آب های افغانستان را به پاکستان و ايران به رايگان می دهند؛ بدون ترديد نيابت اشغال افغانستان را از انگليس و امريکا؛ پاکستان و ايران گرفته اند؛ آنها طرفدار صلح و آرامش در افغانستان، دروجود استقرار يک دولت طرازنوين اسلامی طالبی، در اتحاد باهمی وهابی های سعودی؛ ديوبندی های پاکستان و قمی های ايرانی اند.

اکنون وقت آن است که روشنفکران ذکر شده ی قبيله ی جنگ، جشن سرور برپا کرده، شعار دهند:

ـ زنده باد آخوندهای ديوبندی که دستور اجازه ی رفتن دختران را به مکاتب دادند(!)

ـ ما مخالف قيام های آزادی خواهی ضد اشغال برادران پاکستانی مان در ولايات شمال هستيم!

ـ ما مخالف هرگونه مظاهرات مردم، از جمله آزادی زنان واشتغال آنان به کار در ادارات دولت هستيم!

ـ زنده باد وحدت و هم آهنگ شدن قبيله سالار و دين سالار، مطابق درسنامه های آدولف هيتلر!

(ژوندی دی وی لر و اوبر... قبايل)

 

 

  


بالا
 
بازگشت