انجنیر حفیظ ا له حازم

 

دو مسخره از دو کشور در یک رول

امریکایی ها بخاطر بر آورده شدن اهداف شان در کشور های مختلف روی اشخاص و افرادی سرمایه گزاری میکنند که فقط و فقط برای منافع امریکا کار کند و اهداف کوتاه مدت و دراز مدت امریکایی ها را در کشور های خود شان به کرسی بنشانند.

برای امریکا شخصیت, تحصیل, کاردانی و محبوب بودن شخص در کشور خودش اصلن مطرح نیست, قسمیکه در مقدمه گفتم برای امریکا نوکر دست و پا بسته یی در کار است که کار غلامی اش را با صداقت برای امریکا انجام دهد.

در سال 2000 بعد از سقوط امارت اول طالبان, امریکایی ها شخصی را بنام کرزی با تانک و طیارات امریکایی در افغانستان پیاده کردند و برای مردم افغانسان او را منحیث رهبر و رییس جمهور قبولاندند.

روزی شاید, تاریخ این دوره از طرف تاریخ نگاران واقعیت اندیش نگاشته شود و زوایای پنهان خیانت ها و جنایات نا بخشودنی کرزی در افغانستان به رشته تحریر درآید. ولی مردم افغانستان هم درین 20 سال اخیر چهره منحوس و کثیف کرزی و همراهانش را تا حدودی شناخته اند.

امریکایی ها وقتی بالای کسی دست بگزارند, به هر شیوه ممکن برای آنکس شخصیت سازی میکنند و آن شخص را آنقدر به بالا میکشند که گویی چشم های مردم درین سالیان دراز کور بوده و نتوانسته بودند شخصیتی به بزرگی کرزی را میشناختند.

اگر دوستان به یاد داشته باشند در زمان کرزی هر هفته و هرماهی یکی از رهبران غرب و امریکا به کابل سفر میکرد و یا جناب کرزی در هر سفر به پارلمان کشور های مختلف سخن رانی میکرد و با کف زدن ها اسقبال میشد تو گویی که افلاطون و یا سقراط از قبر ها بلند شده باشند و آدمیت را به راه راست هدایت نمایند و یا هم چندین بار کرزی در نشست های ناتو و نشست های بسیار مهم جهانی سخنران اولی بود و با کلاه و چپنش شیک ترین رییس جمهور جهان بود.

امریکا و غرب با این شیوه نوکرش را به بالا میکشید تا خود مصروف غارت و چپاول کشور ما باشد و به چشم مردم ما خاک بپاشد . هموطنان ما میدانند که در زمان حضور امریکایی ها هر روز و هر شب دها طیاره بزرگ نظامی امریکا خاک و سنگ و مواد نایاب کشور ما را غارت میکردند. اینکه امریکایی ها چقدر اورانیوم و لیتیوم و دیگر مواد نایاب کشور ما را غارت کرده اند کسی نمیداند.

ولی یک چیز روشن است که مصارفی که امریکا در افغانستان بخاطر میلیونر شدن یکعده نوکرانش کرده صدها و هزاران برابر این مصارف را از کشور ما دزدیده و غارت کرده اند.

وقتی منافع امریکا تامین شد دیگر این مهره ها و این نوکر ها دور انداخته میشوند و تو گویی که اصلن به این نام و نشان کسی نبوده و وجود نداشته است, چنانچه با کرزی همین کار را کردند که بعد از تیر شدن تاریخ کرزی او به یک تفاله و آشقال تبدیل شد که اصلن سنه کرزی را هم کسی نمیخواند و بیاد کسی هم نیست.

در اوکرایین هم امریکا به همین شیوه عمل کرد و میکند. زیلنسکی یک هنرمند تیاتر و یک مسخره بود قسمیکه چارلی چاپلین در زمان خودش مردم را میخنداند. زیلنسکی هم تمام هنرش خنداندن مردم بود, لیک برای امریکا و غرب کاندید خوبی شد که هم منافع امریکا و غرب را در اوکرایین تامین کند و هم در وقت ضرورت بتواند مردمش را بگریاند.

تا قبل از جنگ اوکرایین و روسیه محبوبیت زیلنسکی حدود 30% بود و هر ماه کمتر و کمتر میشد و از کارکرد هایش مردم اوکرایین راضی نبودند لیک در زمان خرابشدن مناسبات روسیه و غرب, روزی نبود که یک رییس جمهور و یک صدراعظم و یا وزیر خاجه کشور های اروپایی به کیف سفر نکند و زیلنسکی را به شخصیت بی بدیل برای تبدیل کردند و بعدش هم در زمان جنگ سخنرانی های احساساتی و گریه آلود زیلنسکی به پارلمان های کشور های مختلف اروپایی و امریکا و سازمان ناتو شروع شد و زیلنسکی را حتی بزرگترین رهبر دنیا نامیدند و بعضی از رییس جمهور های اروپایی برایش جایزه نوبل را خواستار شدند.

زیلنسکی تا دیروز مردمش را میخنداند و امروزرولش تعویض شده و مردمش را میگریاند. دیر یا زود این جنگ تمام خواهد شد و با ختم جنگ زمان استهلاک زیلنسکی هم به آخرش میرسد.

آنوقت نه کسی برایش میخندد و نه هم کسی برایش می گرید.

 

  

 


بالا
 
بازگشت