تنش های درون گروهی طالبان و چالشِ بهره برداری موثر از عواید منابع معدنی

کلکین : زمانی که افغانستان و مسائل آن مطرح می شود، آنچه در وهله اول به ذهن متبادر می گردد، ناامنی و بی ثباتی ناشی از وجود گروه های افراطی گرا از یک سو و ناکارآمدی و درماندگیِ حکام و رهبرانِ وقت در این کشور از سوی دیگر است. اما شاید آنچه در رابطه با افغانستان، به عنوان کشوری غنی اما محروم کمتر برجسته گردیده، وجود منابع معدنی و طبیعی ارزشمند آن است؛ مواهبی طبیعی که از یک سو کورسویی از امید جهت بهره برداری موثر و در نتیجه گام برداشتن به سمت رشد و شکوفایی کشور و رفاه شهروندان، و از دیگر سو منبعی چالش برانگیز محسوب می شود.

چراکه دو دهه مداخلۀ خارجی، جنگ و بی ثباتی، زمینه ساز شرایطی از عدم رسیدگی و نظارت دقیق بر منابع معدنی افغانستان و گمانه زنی های بسیاری مبنی بر بهره برداری بی رویه و غیرقانونی از ثروت های معدنی این کشور بوده است. از دیگر سو با قدرت یابی مجدد طالبان از اوت ۲۰۲۱ بدین سو، دلنگرانی از کنترل عملیِ جریان استخراج، بهره برداری و دست یابی به سرمایه های ناشی از ذخایر ارزشمند طبیعی در کشور به معضلی مبهم تبدیل گردیده است. به طورکل با عدم توجه کافی بر این حوزه می توان گفت منابع معدنی افغانستان یا فرصتی از دست رفته و یا تهدیدی ملی است.

به هر حال با وجود آنکه نمی توان ارزش و اهمیت منابع طبیعی و معدنی در این کشور جنگ زده را فراموش کرد، لیکن شرایط وقت در هر برهه زمانی، همچون دوری باطل، لزوم توجه به ابعاد دیگر از پتانسیل های بالقوۀ کشور برای قرار گرفتن در مسیر توسعه و رشد اقتصادی را به بستر سیاسی و امنیتیِ بحران زده گره زده است.

ناتوانی جمهوری افغانستان در بهره برداری از ثروت معدنی بالقوه خود تا حدی به دلیل نگرانی های امنیتی مانند طالبان و همچنین زیرساخت های نامناسب و عدم وجود گزینه های صادراتی آسان بود. در نتیجه، درآمدهای معدنی دولت سابق غیرمتعارف و بی ثبات، فساد گسترده، و سرمایه گذاری در این بخش ناچیز بود.

تحلیلی که تنها پنج روز پیش از سقوط دولت سابق در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ برای وزارت معادن و پترولیم نوشته شد، نشان می داد که صادرات سالانه در حال کاهش است: از ۳۱ میلیون دلار در سال ۲۰۲۰ به تنها ۳ میلیون دلار در سال آتی؛ و این جریان احتمالا بازتابی از ردپای بزرگ طالبان در ادامه جنگ بود. در زمان مرگ جمهوریت، اسلام گرایان بیشتر معادن، وسایل نقلیه و جاده های کشور را کنترل کردند. اما اکنون که طالبان کنترل کل کشور را به طور عملی و علنی در دست دارند. از این بخش به عنوان ناجی کشور یاد می کنند.

منابع معدنی افغانستان، شمشیری دولبه در مسیر توسعه اقتصادی و ثبات داخلی

اگر افغانستان قربانی یک جنگ داخلی و مداخلۀ خارجی چندین دهه ای نشده بود، تا کنون با شیوه ای منطقی و صحیح از به کارگیریِ منابع طبیعی، خود به یک بازیگر پیشرو اقتصادی تبدیل شده بود. چنانچه چندین گزارش و بررسی های علمی متعدد نشان داده اند که ارزش منابع طبیعی افغانستان می تواند چیزی بین ۱ تا ۳ تریلیون دلار باشد. آلمان و بریتانیا در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بررسی ‌های بسیاری دراین راستا انجام دادند، متعاقبا اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۶۰ نیز یک بررسی زمین ‌شناسی در افغانستان صورت داد.

 منابع طبیعی افغانستان نه تنها به لحاظ کمیت در مقیاس عظیم و انبوه است، بلکه برخی از آنها برای اقتصاد جهانی مبتنی بر تکنولوژی بالا بسیار نادر و مهم می باشند. افغانستان دارای مقدار زیادی سنگ آهن است که شاید چهارمین ذخایر بزرگ در جهان باشد. طبق گزارش بررسی سازمان زمین شناسی ایالات متحده (USGS) و همچنین بررسی سازمان زمین شناسی افغانستان (AGS)، ذخایر آهن و مس به تنهایی ممکن است ۷۰۰ میلیارد دلار ارزش داشته باشد.

 افغانستان پس از بولیوی دارای دومین ذخایر لیتیوم است، تا جایی که برخی کارشناسان افغانستان را “عربستان سعودی لیتیوم” می نامند. از آنجایی که لیتیوم یک جزء ضروری برای باتری های موبایل بوده و انقلاب آینده خودروهای الکتریکی نیز تا حد زیادی به لیتیوم متکی خواهد بود، اقتصاد جهانی قرار است وارد «عصر لیتیوم» خود شود.

افغانستان همچنین دارای ذخایر قابل توجهی از طلا، نفت، گاز طبیعی، اورانیوم، بوکسیت، زغال سنگ، خاک کمیاب، کروم، سرب، روی، سنگ های قیمتی، گوگرد تالک، تراورتن، گچ و مرمر است. لیکن تمام برنامه ها و فرصت ها برای استخراج این منابع در جنگ های چند دهه ای و بی ثباتی سیاسی دیرین از دست رفت. زمانی پیش از این حکومت غنی یک سند سیاستگذاری برای استخراج این منابع ارائه کرد.

بر اساس این سند، دولت تلاش کرده تا بانک اطلاعاتی آنلاین ایجاد کند. در این سند یک وزارتخانه جدید به نام وزارت معادن و پترولیم پیشنهاد شد. با این حال، با توجه به فساد عظیم، تداوم خشونت و شرایط جغرافیایی محصور در خشکی کشور، حکومت غنی در برنامه های خود شکست خورد. در سال ۲۰۱۷، مؤسسه صلح ایالات متحده (USIP) گزارش ویژه ای در مورد چگونگی غارت این منابع در سطح صنعتی منتشر کرد. هرچند اکنون نیز با قدرت گرفتن طالبان، آینده منابع طبیعی افغانستان بار دیگر با ابهامی دو چندان مواجه شده است.

 به هر حال شاید بتوان گفت؛ درصورتی که تحت حکومت طالبان؛ کنسرسیومی متشکل از کشورهای کلیدی مسلمان، هند و سایر کشورهای اروپایی پدیدار شود، طالبان انگیزه ای برای تعدیل سیاست خود و فراگیرتر شدن در حکومت و جامعه خود خواهند داشت. چنانکه احتمال دارد با قرار گرفتن طالبان در تنگنایی از شرایط سخت؛ آنها صادرات لیتیوم را به عنوان ماده خام ممنوع کرده و از سرمایه گذاران بخواهد که محصولات مبتنی بر لیتیوم را به این کشور صادر کرده تا برای شهروندان افغان شغل ایجاد کنند. باید توجه داشت برای طالبان، هر گونه سرمایه گذاری در منابع طبیعی افغانستان که شغل ایجاد نکند، از نظر سیاسی ناپایدار و منبع بالقوه ناآرامی علیه رژیم تازه تأسیس آنها خواهد بود. (ZAFAR, 2022)

اختلافات درونی و نفرین دامن گیر معادن برای طالبان

آنگونه که لین اودانل به خوبی اشاره کرده است، چندین دهه می شود که به مردم افغانستان از ثروت هنگفتی که در زیر پایشان خوابیده گفته شده است؛ منابع معدنی دست نخورده ای که بالقوه میلیاردها دلار ارزش دارد و جهان همواره متقاضی اکتشاف، بهره برداری و صادرات آنها در مسیر ایجاد اشتغال در صنعتی پایدار در سطح جهانی بوده است، مسیری که کشورها را به سمت آینده ای سرشار از صلح و رفاه سوق می دهد.

ذخایر عظیم مس، آهن، مرمر، طلق/تالک، زغال سنگ، لیتیوم، کرومیت، کبالت، طلا، لاجورد، سنگ های قیمتی و منابع معدنی دیگر افغانستان را به یکی از منابع غنی ترین کشورهای جهان بر روی کاغذ تبدیل کرده است. اما رویِ دیگر سکه و قسمتِ پیچیدۀ ماجرا، همانطور که در غالب دوران از دو دهه نیز وجود داشته است، تبدیل این پتانسیل به واقعیت می باشد.

 بخش معادن -که در دولت سابق افغانستان و به‌ دلیل خطرات امنیتی ناشی از شورش طالبان هرگز رشد نکرد- هنوز به طور کامل شکوفا نشده است. اما با شکاف روزافزون بین طالبان و بدتر شدن امنیت در سراسر کشور باید گفت، بخش معدن و منابع معدنی تنها گاوی شیرده است که پول پایِ پایه های قدرت و بقای کسانی را که آن را کنترل می کنند خواهد ریخت، نه اینکه موتوری برای رشد اقتصادی سراسری در کشور باشد.

سراج الدین حقانی سرپرست وزارت داخله افغانستان، تروریست تحریم شده و وابسته به شبکه تروریستی، یکی از آن دست افرایست که در این مسیر درحال باز کردن راه خود را برای رسیدن به قدرت می باشد. او مدت‌هاست که بر رگۀ معدنیِ عظیمی از کرومیت که از نزدیک کابل تا پاکستان امتداد دارد کنترل داشته؛ بنابراین از ماهیت و ارزش آنچه زیر زمین وجود دارد آگاه است. البته تسلط او بر آنچه در بالای زمین اتفاق می افتد -حمل و نقل، جاده ها، مالیات و عوارض مرزی- نیز به همان اندازه حائز اهمیت است.

به گفتۀ جاوید نورانی، پژوهشگر مستقل معدن؛ حقانی در حال تشدید کنترل خود بر این بخش است و درک می کند که با افزایش اختلافات درون طالبان و احتمال وقوع جنگ داخلی، فردی صاحب قدرت خواهد بود که پول استخراج معادن را در اختیار دارد. وی افزود: «شبکه حقانی در ابتدای امر بازیگری حاشیه ای در درون طالبان بود، اما زمانی که کنترل کامل بخش معدن را در دست گرفت، به صحنه مرکزی وارد شد.”

 از دیگر سو باید توجه داشت که جدا از اختلافات میان طالبان، استخراج معادن مسبب درگیری های دیگری نیز خواهد بود. درگیری ‌های مسلحانه اخیر بر سر معادن زغال سنگ در ولایات بدخشان و سرپل، تنش ‌هایی که در برخی از مناطق غنی از منابع سربرآورده است را برجسته می کند؛ جایی که فرماندهان محلی بر معادن حکومت می کردند؛ معادنی که آنها را ثروتمند ساخته و درعین حال به جنگ علیه دولت افغانستان کمک مالی می کرد. طالبان، مانند دولت‌ های پیش از خود در تلاشند تا کارگزاران سرکش قدرت منطقه ای را در یک ساختار ملی حاکم جمع کنند، اما برسر رانت ‌هایی که استخراج معدن می ‌تواند ایجاد کند، با یکدیگر درگیر تنش و نزاع هستند.

در همین راستا، مجله فارین پالیسی به نقل از نورانی گفته است: “نفرین معادن دامن طالبان را گرفته است” این محله تعبیر “نفرین معادن” را توضیح داده و نوشته است که معادن افغانستان منبع اصلی درگیری است. چون گروه ‌های مختلف برای کنترل آن می ‌جنگند، این منابع می ‌تواند زندگی و محیط زیست را مختل کند. تاریخ افغانستان نشان می‌ دهد که در دهه ‌های گذشته جنگ بر سر معادن، همواره نظم را مختل کرده است. (O’Donnell, 2022)

کمرنگ شدن شعله امید طالبان برای کسب عواید بیشتر از منابع معدنی

به گزارش رادیو آزادی، از زمانی که طالبان دولت مورد حمایت غرب در کابل را سرنگون کردند و قدرت را در اوت ۲۰۲۱ به دست گرفتند، صادرات و عوارض گمرکی زغال سنگ به منبع اصلی درآمد این گروه شبه ‌نظامی تبدیل شده است. افغانستان ذخایر قابل توجه زغال سنگ دارد.

 از ۸۰ معدن زغال سنگ کشور، ۱۷ معدن فعال هستند که بیشتر آنها در مرکز و شمال افغانستان قرار دارند. در این گزارش آمده است که بخش عمده ای از زغال سنگ به پاکستان که با بحران شدید انرژی مواجه است منتقل می شود. این افشاگری اعتراض عمومی را در افغانستان برانگیخت؛ چراکه بسیاری طالبان را به عنوان نماینده پاکستان می‌ دانند.

حمید حکیمی، کارشناس مسائل افغانستان در شورای آتلانتیک براین باور است که «فروش ارزان زغال سنگ به پاکستان، ناگزیر آنها را به عنوان عروسک های پاکستان در می آورد.» وی در نهایت افزود «افزایش قیمت زغال سنگ ارتباط زیادی با نیاز شدید طالبان به جمع آوری بودجه و به حداکثر رساندن عواید دارد.» بر اساس گزارش ها، طالبان در شش ماه اول سال جاری حدود ۴۰ میلیون دلار عواید گمرکی از زغال سنگ صادر شده به پاکستان دریافت کرده اند. اسلام گرایان تندرو همچنین صادرات زغال سنگ را در سال گذشته به ۱٫۸ میلیون تن رسانده اند که افزایش ۱۶ درصدی را نشان می دهد.

رادیو آزادی گزارش داد که طالبان روزانه ۱۲۰۰۰ تا ۱۴۰۰۰ تن زغال سنگ صادر می کند که بیشتر به پاکستان می رسد. اما طرح طالبان در کسب عواید و برای استفاده از ذخایر زغال سنگ افغانستان که به آسانی استخراج می شود با موانعی روبرو شده است. ماه گذشته، طالبان مالیات بر صادرات زغال سنگ را از ۲۰ درصد به ۳۰ درصد افزایش داد. در اوایل ژوئیه، وزارت مالیه طالبان اعلام کرد که قیمت زغال سنگ را نیز از ۹۰ دلار در هر تن به ۲۰۰ دلار در هر تن افزایش داده است. این ها همه در حالیست که در ۱۵ ژوئیه، زغال سنگ در بازارهای بین المللی بیش از ۳۰۰ دلار در هر تن معامله می شد.

بدین ترتیب روند صادرات اخیرا پس از افزایش قیمت ‌ها توسط طالبان با مشکل مواجه شده است، اقدامی که واردکنندگان را به تعویق انداخته است. بنا بر گزارش ها، پاکستان در حال ارزیابی مجدد خرید زغال سنگ افغانستان به دنبال تصمیم طالبان برای دو برابر شدن قیمت این کالا است و شرکت‌ های انرژی چین در پاکستان تهدید کرده اند که واردات زغال سنگ از افغانستان را متوقف خواهند کرد. (IANS, 2022)

طالبان و تمسک به چین: تبدیل منابع معدنی به منبعی قابل سرمایه گذاری!

در شرایط حاضر حاکمان طالبان افغانستان امید خود را به پکن بسته اند که این شاهرگ غنی را به شریانی قوی از منابع درآمدی تبدیل کند تا کشوری را که از کمبود نقدینگی در میان تحریم های بین المللی فلج کننده نجات دهند. اکنون چندین کشور به دنبال سرمایه گذاری و پر کردن خلاء باقی مانده در پی خروج آشفته آمریکا هستند. اما پکن قاطعانه ترین بازیگر است. در مس عینک، این کشور می‌تواند به اولین قدرت بزرگی تبدیل شود که پروژه ‌ای در مقیاس بزرگ را در افغانستان تحت کنترل طالبان انجام داده و به طور بالقوه نقشه ژئوپلیتیک آسیا را دوباره ترسیم کند.

در سال ۲۰۰۸، دولت حامد کرزی قرارداد ۳۰ ساله ای را با یک سرمایه گذاری مشترک چینی به نام MCC و به منظور استخراج مس با عیار بالا از مس عینک امضا کرد. اما پروژه مذکور به دلیل مشکلات لجستیکی و قراردادی دچار مشکل گردیده و هرگز از برخی محورهای آزمایشی اولیه عبور نکرد، زمانی که کارکنان چینی در سال ۲۰۱۴ به دلیل ادامه خشونت ها کشور را ترک کردند.

اما تنها چند ماه پس از اینکه طالبان کابل را در ماه اوت تصرف کردند و قدرت خود را بر کشور تحکیم کردند، شهاب الدین دلاور سرپرست جدید این گروه در امور معادن و پترولیم از کارمندان خود خواست تا با شرکت های دولتی چینی همکاری کنند. دلاور در شش ماه پیش از آن دو جلسه مجازی با MCC داشت و از آنها خواست که به معدن بازگردند.

به هرروی شرکت های چینی وضعیت فعلی را برای خود ایده آل می بینند. دستیابی به مواد معدنی کمیاب برای پکن جهت حفظ جایگاه خود به عنوان یک نیروگاه تولیدی جهانی امری مهم و کلیدی است. چین در حالی که دولت طالبان را به رسمیت نمی شناسد، با درخواست برای آزادسازی دارایی های افغانستان از جامعه بین المللی متمایز شده و ماموریت دیپلماتیک خود در کابل را ادامه داده است.

اما بنا به گفته مقامات دولتی، قرارداد مس عینک برای افغانستان، می ‌تواند سالانه ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار عواید دولتی داشته باشد. این مبلغ قابل توجهی است زیرا کشور با فقر گسترده ای دست و پنجه نرم می کند؛ شرایطی از کمبود وجوه مالی و نقدی که پس از بلوکه کردن دارایی های افغانستان توسط دولت بایدن و قطع کمک سازمان های بین المللی، تشدید شد.

به هرروی لازم به ذکر است در مس عینک، یک شهر بودایی یا قدمتی ۲۰۰۰ ساله در کنار یک ماشین محرک اقتصادی بالقوه قرار دارد. تاریخ پر فراز و نشیب مدرن افغانستان مانع از کاوش در باستان شناسی و توسعه معادن شده است. زمانی که طالبان آخرین بار در مارس ۲۰۰۱ بر سر قدرت بودند، با منفجر کردن بودای غول پیکر بامیان، جهان را شوکه کردند، اما امروز آنها مدعی آن شده اند که مصمم به حفظ یافته های مس عینک می باشند. بنابراین برای کسب ثروت ناشی از عقد قرارداد با چین، طالبان در ظاهر هم که شده در پی حفظ بوداهای مس عینک برآمده اند.

در هر صورت علی رغم ادعای مقامات طالبان در این راستا، باید توجه داشت که، بسیاری از بقایای این منطقه بیش از حد حجیم یا شکننده هستند که قابل جابجایی نبوده و به نظر می رسد که قرار است از بین روند. چینی ها به جای استخراج زیرزمینی از استخراج روباز حمایت می کنند. اگر این کار پیش برود، معدن مس را می گشاید اما از دیگر سو تمام آثار گذشته را دفن می کند. (Kullab, 2022)

ثروت بالقوه از بخش معادن بکر افغانستان؛ جایگزینی مناسب برای کمک های خارجی؟

به هرروی پایان رسمی جنگ به رهبری ایالات متحده در افغانستان سوالات بسیاری را مطرح کرده است از جمله اینکه چگونه کشور افغانستان قادر خواهد بود اقتصادی رو به توسعه و کارآمد دست و پا کند. اکنون که کمک های ایالات متحده از میان برداشته شده و کمک های بین المللی تا حد زیادی قطع شده است، افغانستان چه گزینه هایی پیش رو دارد؟ به باور برخی ناظران، یکی از احتمالات در این مسیر منابع طبیعی است.

در حالی که فراوانی کل مواد معدنی قطعا بسیار زیاد است، درک علمی این منابع و پروسه بهره برداری صحیح آنها همچنان در مرحله اکتشاف و بررسی است. چراکه حتی با درک بهتر از میزان سودآوری استخراج آنها، صرفِ وجود این منابع شروعی برای یک اقتصاد جدید نخواهد بود. تخمین زده می شود که حداقل هفت تا ۱۰ سال برای استخراج معادن در مقیاس بزرگ و جهت تبدیل آنها به یک منبع جدید درآمد اصلی لازم است.

از دیگر سو باید در نظر داشت گرچه بهره برداری مناسب از منابع معدنی افغانستان و ثروت خفته و پنهان در پس این منابع می توان بهترین جایگزین از کمک های خارجی و یا وابستگی به کشورهای حمایت کننده و حمایت های خارجی باشد، لیکن در این میان چندین عامل از گذشته تا کنون موانعی مهم و قابل توجه به نظر می رسند: تسلط گروه های شبه نظامی و افراطی و بهره برداری از این منابع به عنوان حوزه های سلطه و نفوذ خود تا پیش ازاین؛ و کنترل عملی و علنی طالبان بر کشور به صورت بالفعل و در نتیجه بهره برداری مستقل و منفعت طلبانه اما این بار در قالب بازیگرانی دولتی و موجه در حال حاضر.

هرچند به باور برخی ناظران سیاسی، خود منابع اغلب منجر به درگیری های خشونت آمیز برای کنترل می شوند. مناطقی که شبکه های جنایتکار و شورشی به شدت درگیر هستند در برابر درگیری و نزاع آسیب پذیرتر هستند. گاهی اوقات درگیری و نطاع بر سر فعالیت های معدنی ایجاد می شود؛ چراکه گروه ها برای مقابله با یکدیگر در حال رقابت هستند. همچنین در برخی موارد، جوامع ضعیف ‌تر از عناصر طالبان برای حفاظت دعوت کرده ‌اند. بدین ترتیب بخش بزرگی از ثروت معدنی کشور به سمت جنگ سالاران، شبه نظامیان مسلح و شورشیان طالبان می رود. همچنین شاید بتوان گفت با توجه به مشکلات بی شماری مانند همسایگان متخاصم، اختلافات قومیتی، ناامنی، فقدان نهادهای مناسب و مهمتر از آن، عدم وجود اقدامات پیشگیرانه لازم، برکت منابع معدنی می تواند به یک نفرین منابع تبدیل شود و در نتیجه درگیری نظامی کشور را به منبعی جدید از تنش و تعارض تبدیل کند.

منابع

– IANS, (2022), “Afghanistan’s mineral resources cash-starved Taliban’s much-needed ray of hope “, https://www.newindianexpress.com/world/2022/jul/16/afghanistansmineral-resources-cash-starved-talibans-much-needed-ray-of-hope-2477259.html

– Kullab, Samya, (2022), “China Eyes Investment in Afghanistan’s Mes Aynak Mines”, https://thediplomat.com/2022/03/china-eyes-investment-in-afghanistans-mes-aynak-mines/

– O’Donnell, Lynne, (2022), “https://foreignpolicy.com/2022/07/11/afghanistan-taliban-mining-resources-rich-minerals/”, https://foreignpolicy.com/2022/07/11/afghanistan-taliban-mining-resources-rich-minerals/

– ZAFAR, JAVED, (2022), “Taliban face tough diplomacy on Afghanistan’s resources”, https://www.dailysabah.com/opinion/op-ed/taliban-face-tough-diplomacy-on-afghanistans-resources

 

'

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت