مهرالدین مشید

 

سکوت جهانیان و رنج های بی پایان خبرنگاران افغانستان
طالبان دشمنان انسان و انسانیت و دشمنان آزادی بیان

آری آزادی بزرگ ترین ودیعه الهی و آزادی بیان و آزادی های رسانه ای ابزاری برای رسیدن به حقیقت است که
پیشرفت و شکوفایی های فکری و فرهنگی را در یک جامعه کلید می زند. افغانستان از جمله استثنایی ترین کشور هایی در جهان است که پس از حاکمیت طالبان آزادی ها در عرصه های گوناگون در آن به بند کشیده شده و نه تنها روح سرشار و سیراب ناپذیر انسان برای آزادی در آن سخت ضجه می کشد؛ بلکه انسان و انسانیت با وضع مقررات سخت گیرانهء طالبان در موجی از خشونت های سازمان یافته به گونهء بی‌رحمانه ای به زنجیر کشیده شده است. به گزارش نهاد های دفاع از آزادی بیان و آزادی های مدنی در مدت
۸ ماه اخیر ۸۰ خبرنگار و کارمند رسانه در افغانستان بازداشت و شکنجه شده‌اند. دستکم ۶۴۰۰ خبرنگار و کارمند رسانه‌ بیکار و حدود ۲۳۰ رسانه نیز تعطیل شده‌اند؛ نه تنها این، بلکه از زمان تسلط طالبان بر افغانستان رسانه‌ها با فشار و تهدید شدید روبرو اند و این اقدام قانون دسترسی به اطلاعات و قانون رسانه‌های همگانی که از سوی حکومت طالبان نافذ اعلام شده را به گونهء صریح نقض کرده است.
در حالی که آزادی بیان ابزاری برای رساندن اندیشه و عقیده‌ای به دیگران تلقی شده است و در مقدمهٔ اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر ظهور دنیایی به عنوان بالاترین آرمان بشری اعلام شده است که در آن افراد بشر در «بیان عقیده» آزاد و از ترس فارغ باشند.
این حق شامل آزادی داشتن عقیده بدون دخالت و تفتیش عقیده، دریافت و انتقال اطلاعات و ایده‌ها از هر طریق و رسانه‌ای و بدون در نظر گرفتن مرزها قبول شده است. مباحث آزادی بیان در صورت «نبود قانون محدودکنندهٔ بیان» شامل موارد متفرّقهٔ دیگری چون؛ فشارهای اجتماعی یا تهدیدهای اقتصادی (مانند تهدید از دست رفتن تجارت، یا شغل)، سیاست‌های ویرایشی یک ژورنال علمی، سیاست خرید کتاب یک کتابخانه، و واقعیت‌های موجود در مورد بازتاب دیدگاه‌های مختلف در وسایل ارتباط جمعی نیز می شود. آزادی بیان معیاری اساسی برای هر نوع جامعهٔ چند صدایی و دموکراتیک است. نقض این آزادی همواره به نابودی سایر موازین حقوق بشر منجر می‌شود.
هرچند یکی از مجادله‌آمیزترین و بحث برانگیزترین مسايل در جوامع امروزی مشخّص کردن دقیق حد و مرزهای آزادی بیان است که بیشترین اختلاف نظرها در مورد محدودیت‌های آزادی بیان در محور موضوع هایی چون؛ محدودهٔ بیان چیست؟ آزادی بیان دارای چه جغرافیایی است و آگاهی های تبلیغاتی در چه حدودی انجام شوند؟ می چرخد؛ اما اصلی‌ترین استدلال‌های طرفداران آزادی بیان پیرامون موضوع هایی چون؛ ضروری بودن آزادی بیان برای جستجوی حقیقت؛ آزادی بیان بحیث اجزای اصلی دموکراسی؛ آزادی بیان و رابطه حیاتی آن با کرامت انسانی و نقش آزادی در بهبود سطح زندگی بشر متمرکز شده است. افزون براین طرفداران آزادی بیان به خطرات کنترل دولت بر آنچه گفته و نوشته می‌شود اشاره کرده اند. مهم تر این که به‌ این‌ نکته توجه شده که خلاف آنچه شماری تلقی می کنند، آزادی بیان نامحدود مطلوب نیست؛ بلکه آزادی بیان جغرافیایی دارد که با تاسف طالبان به کم ترین حدودی از آزادی بیان باور ندارند. طالبان با چوگان شریعت مردم افغانستان را به عصر حجر و دوران برده گی می رانند و با تحمیل خواست های شخصی و سلیقه ای، تیغ زهر آلود را بر گلوی آزادی بیان نشانه رفته اند. طالبان می خواهند ارزشی را از مردم افغانستان بگیرند که در کنار و همسنگ آگاهی و عدالت بالاترین واژه یعنی آزادی را آفریده است.
آری آزادی شور انگیز ترین واژه ایکه انسان از نام آن به وجد می آيد و با گرفتن نام آن هیجان های سرشار و احساساتی گرم و باحلاوت سر تا پای او را فرامی گیرد. آنگاه چقدر دشوار و تحمل ناپذیر و دردناک است که شماری این ودیعه الهی و طبیعی را از مردم بگیرند و خواست های شخصی و سلیقه های قومی خود را زیر نام دین بر آنان تحمیل کنند. زمانی این درد در وجود انسان ها بیشتر زبانه می‌کشد، هستی او را می سوزد و بالاخره انسان آخرین آرزو های خود را در خرگاهء خاکستر یاس پرپر شده می بیند که آزادی های طبیعی و انسانی و فطری و خداداد آنان سلب گردد و حلقوم رسانه های آنان به زنجیر کشیده شود. دردمندانه تر این که فریاد های خبرنگاران آن در گلو خفه شود. نه تنها این؛ بل همه چیز از آزادی های برحق رسانه ای گرفته تا آزادی های خبرنگاری و حق آموزش و حق کار زنان از آنان گرفته شود و قوانین سخت گیرانه و ضدانسانی و اسلامی  بر آنان تحمیل شود. آشکار است که نفس کشیدن در این فضای کابوسی جز مرگ تدریجی پیام دیگری ندارد. هرچند مردم افغانستان بدون استثنا طعم تلخ و دردناک مرگ تدریجی را می چشند و کلک یاس و ناامیدی را بر جبین می کوبند؛ اما در این میان رسانه ها و خبرنگاران افغاستان به مثابهء سربازان دلیر و شجاع اطلاع رسانی در خط مقدم این نبرد خطرناک و کشنده قرار دارند و بیشتر از دیگران با طالبان در رویارویی قرار دارند. به یقین که روزی این همه غول و زنجیر از حلقوم رسانه های و دست و پای خبرنگاران به زیر می افتد و دشمنان آزادی و انسانیت خجل و شرمنده خواهند شد؛ اما رسانه های با شهامت و غیور افغانستان تا رسیدن به آن منزل مقصود، ناگزیر اند تا کوله بار تلخ و کشندهء اسارت رسانه ای را با شانه های دردمند خود استوار به پیش کشند تا باشد که این روز های سیاه و تاریک هرچه زودتر بر آنان سفید شود و درخت شکوهمند آزادی رسانه ها در افغانستان شکوفاتر از هر زمانی به بار و برگ بنشیند.
رسانه های افغانستان روز های دشواری را سپری می کنند و فریاد های در گلو شکستهء خبرنگاران و گرداننده گان برنامه های رسانه ای در این کشور هر روز زیر شلاق و چماق طالبان شکسته تر می شود. رسانه ها و خبرنگاران افغانستان تحت حاکمیت سخت گیرانهء طالبان روز های دشوار و به شدت آزمونی را سپری می کنند. پس از حاکمیت طالبان آزادی رسانه ها در افغانستان محدودتر شده و طالبان با صدور فرمان ها دست و پای رسانه ها را به  هر روز بیشتر به زنجیر می کشند. فشار های پیهم طالبان کام رسانه های افغانستان را تلخ کرده و به حلقوم آزادی میخ های فولادین می کوبند. طالبان تلخ کامی های بی پیشینه را بر رسانه های افغانستان روا داشته اند و دست اندرکاران رسانه ها و بویژه روزنامه نگاران و خبرنگاران را تحت فشار شدید نگهداشته اند.
چنانکه خانه آزادی بیان افغانستان گفته است که در مدت
۸ ماه اخیر ۸۰ خبرنگار و کارمند رسانه بازداشت و شکنجه شده‌اند. دستکم ۶۴۰۰ خبرنگار و کارمند رسانه‌ بیکار و حدود ۲۳۰ رسانه نیز تعطیل شده‌اند. در اعلامیه این نهاد آمده است که از زمان تسلط طالبان بر افغانستان رسانه‌ها با فشار و تهدید شدید روبرو شده‌اند و این اقدام قانون دسترسی به اطلاعات و قانون رسانه‌های همگانی که از سوی حکومت سرپرست طالبان نافذ اعلام شده را نقض می‌کند. تنها رسانه ها و خبرنگاران نیستند که در زیر پاشنه ها و مشت آهنین طالبان ضجه می کشند؛ بلکه آزادی های مذهبی نیز در افغانستان در خطر است. نهاد های آزادی های مذهبی، افغانستان را پس از به قدرت رسیدن طالبان، در شمار ۱۵ بدترین کشورهای ناقض عمدهء آزادی های مذهبی اعلام و تاکید کرده اند که اقلیت‌های مذهبی بعد از به‌قدرت رسیدن طالبان در این کشور مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند و به دلیل باورهای مذهبی‌شان بازداشت و کشته شده اند. چنانکه در نتیجهء حمله ها از سوی شبکهء حقانی زیر نام داعش بسیاری از اقلیت‌های مذهبی مانند یهودی، هندو و سیک افغانستان را ترک کرده اند.
در نتیجهء وضع مقررات سخت گیرانه طالبان ده ها رسانه از نشر بازمانده و ده ها دست اندرکار رسانه ها از کار بیکار و بسیاری ها وادار به ترک افغانستان شده اند. طالبان با این رویکرد می خواهند، صدای خبرنگاران را در افغانستان خفه ‌کنند تا حقایق و آنچه در افغانستان می گذرد، در پردهء ابهام بماند. طالبان می دانند که آزادی بیان بررغم نظر جان استوارت میل ابزاری برای نشر و کشف حقیقت است و از آنرو صدای رسانه ها و ندای خبرنگاران را در گلو خفه کرده اند.
جان استوارت میل معتقد بود که تجربه تاریخی به تکرار نشان داده که عقاید انسان لغزش پذیر است. زیرا موارد تاریخی بسیاری وجود داشته که در کشف حقیقت خطا کرده‌ایم؛ به همین دلیل ممکن است در فرونشاندن عقیده‌ای که امروز به غلط بودنش اعتقاد داریم، دچار اشتباه شده باشیم. به‌علاوه حتی اگر نظری که به آن رسیده‌ایم، واقعاً درست باشد، تنها زمانی می‌توانیم از حقیقتش اطمینان حاصل کنیم که در مقابل چالش‌ها پایداری کند. به‌علاوه زمانی که یک عقیده صحیح از چالش‌پذیری دور نگاه داشته شود، ممکن است به مرور زمان از یک «قانع شدن خالصانه» به یک «اعتقاد خشک و مرده» تبدیل شود.
با وجود تلقی ارزشمندی آزادی بیان برابر به ارزشمندی حقیقت، استدلال هایی وجود دارد که برتری حقیقت را بر سایر ارزش ها مشکوک می نماید؛ البته با این دلیل که هرچند حقیقت از گمراهی بهتر، و آگاهی از جهل بهتر است، اما زمان‌هایی هم وجود دارد که حقیقت و آگاهی ممکن است با چیزهای خوب دیگری مانند امنیت اجتماعی یا آرامش خاطر افراد در تضاد باشد یا اینکه هرچند آزادی بیان همیشه باعث انتشار حقیقت و افزایش آگاهی می‌شود؛ اما عامهٔ مردم قدرت تمیز تعصب غیرمنطقی را از استدلال جدی و حقیقت ندارند. در مقابل مدافعان آزادی بیان مدعی اند که گرچه آزادی بیان سبب کشف حقیقت نمی شود و اما در مقایسه با گزینه‌های موجود دیگر احتمال اینکه حقیقت از این طریق آشکار شود بیشتر است. این در حالی است که برخی از بیان‌ها ربطی به کشف حقیقت ندارند؛ به گونهء مثال نمی‌توان از هنر به عنوان ابزاری برای کشف حقیقت دفاع کرد؛ اما حامیان آزادی بیان می گویند که فواید دیگری در این‌گونه از بیان‌ها وجود دارد (مانند خلاقیت) که می‌تواند جایگزین حقیقت در استدلال بیان شده شود.
هرچه باشد، در شرایطی که مردم افغانستان در زیر شلاق های طالبان بدترین روز های دشوار را تجربه می کنند و با دشواری های گوناگونی دچار اند؛ حالا بیشتر از هر زمانی نیاز به منادیان آزادی بیان دارند تا صدای در گلو شکستهء آنان را به گوش جهانیان برسانند.
بیرابطه نخواهد بود تا به سخن منتسکو در مورد آزادی اشاره شود تا از یکسو به ارزش های آزادی‌ و اهميت آزادی رسانه ها اشاره شود تا این حقیقت آشکار شود که چه هوای شفاف و نسیم روح بخش و دل انگیز در برج و باروی درخت تنومند انسان ساز و فرهنگ ساز و جامعه ساز آزادی‌ می وزد. منتسکو می گوید، هیچ‌ واژه‌ای‌ به‌ اندازه‌ واژه‌ آزادی‌ ذهن‌ مردم‌ را به‌ خود جلب‌ نکرده‌ است‌ و هیچ‌ واژه‌ای‌ هم‌ مانند آزادی‌ به‌ معانی‌ مختلف‌ به‌ کار نرفته‌ است؛ اما این به معنای آن نیست که از آزادی سوءاستفاده‌ کرد و بر مردم ستم روا داشت، کسی‌ را مطیع ساخت و زورگویی کرد؛ بلکه تا جایی از آزادی سود برد که سبب اذیت و آزار دیگران نشد. آزادی‌ سیاسی‌ هم این‌ نیست، که‌ هر کس‌ هر چه‌ دلش‌ می‌خواهد؛ انجام دهد؛ بلکه‌ به‌ گفتهء منتسکو، مراد از آزادی‌ در جامع‌ترین‌ معنا، وضعیت‌ رهایی، گرفتار و دربندنبودن، مقهور کسی‌ نبودن، تحت‌ فشار نبودن‌ و باری‌ بر دوش‌ نداشتن‌ است تا از اسارت رهایی یافت و بند ها را گسست و به آزادی و رستگاری نائل آمد. 
باتاسف که اکنون در افغانستان وضعیت عجیبی حاکم است که همه چیز به بند کشیده شده است. طالبان تابع هیچ قوانینی نیستند و روی هر نوع اصول و ضابطه ها در سطح ملی و بین المللی زیر نام شریعت پای گذاشته اند. طالبان از یک سو با ایجاد وحشت و دهشت زیر نام داعش موجی از حمله های انتحاری و انفجاری را به راه افگنده اند و روز روشن را بر مردم افغانستان تیره و تار کرده اند تا با نوعی وارونه سازی افکار مردم افغانستان را نسبت به واقعیت های موجود کشور به فریب بکشانند. از سویی هم با می خواهند با وعده های فریبنده صبر و انتظار مردم را به آزمون بگیرند و جهانیان را غافلگیر بسازند. آشکار است که در چنین شرایطی هیچ چیز سر جایش نیست و هیچ کس احساس آرامش نمی کند. بنابراین مقررات سخت گیرانهء طالبان عرصهء زنده گی را تنها به خبرنگاران نه؛ بلکه به تمام مردم افغانستان تنگ ساخته اند و تنها تیغ بر گلوی آزادی بیان نگذاشته اند؛ بلکه چنان فضای اختناق آلود را بوجود آورده اند که چون کابوسی بر روان مردان و زنان این کشور سنگینی می کند. با تاسف که گوش جهانیان در برابر رنج های بی پایان خبرنگاران و دست اندرکاران رسانه ها کر شده و در برابر رنج هایی که طالبان بر رسانه ها و خبرنگاران افغانستان تحمیل کرده اند، سکوت مرگبار اختیار کرده اند. یاهو

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت