داکتر غلام محمد دستگیر

 

طالب ظالم و تطبیق پروگرام های انگریز

طالب ظالم، که ادعای اسلام سچه دارد ملا های شان قرار یک ویدیویی که در رسانه ای دیدم پنج بنای اسلامی را نمیدانست، نفر ارشد دیگر آیت قرآن پاک را مکمل قرائت نتوانست، و حتی نفر دیگر شان به افتخار اعلان نمود که یگانه گرویی اند که زیادترین حملات انتحاری را انجام داده اند. به عدالت و مساوات باور ندارند، قانون اساسی که قانون مدنی است نمی پذیرند و شریعت بافتۀ خود شان را قانون اصلی پیشرفت اجتماع میدانند، حفوق بشر که منشاء قرآنی دارد در ضمیر شان وجود ندارد، به خانم ها بودن جزء قوای کار کشوررا قطعا اجازه نمیدهند، چون قدرت شان بر بیسوادان جاهل استوار است نمی خواهند مادران دانا و تحصیل یافته فرزندان مجهز به قدرت علم و دانش تربیه نمایند، به والصلح خیر و لااکراه فی الدین و دیگر اوامر الهی جلوعلی شانه و ارشادات رسول الله ایمان ندارند بلکه پیرو وهابیزم اند.این اسرار بعد از نشر "اقرار یک جاسوس انگلیس" که در قرن 18 بنام همفر برای ایجاد دشمنی بین مسلمان ها مؤظف شده بود افشا گردید. ابتدا این معلومات وهابیزم طی یک سلسله مقالات در جریده ای شپیگل و بعد در یک جریده ای شهیر فرانسه به طبع رسید و یک داکتر لبنانی آن را به عربی ترجمه نمود و بعد به دیگر زبانها نیز ترجمه شد. کاپی این اقرار که نزد من وجود دارد اومنیاویریتاسOmnia Veritasبا چند جلد محدود،کاپی رایت 2021، قطع کوچک و 194 صفحه به چاپ رسانیده است :

www.omnia-veritas.com

همفر انگلیس مامور وزارت کامنویلت کسی است که محمد بن عبدالوهاب را برای حرکت ریفورم یک اسلام محافظه کار و توطئۀ تولید فساد در اسلام تربیه نمود؛ این مذهب جدید در 1713م تکمیل و در سال 1738م اعلان شد. از وی بنام "محمد نجدی"بنیاد گذار وهابیزم یاد کرده نوشته است که پدر کلانش به نام سلیمانSulaymanشهرت داشت یک یهود پنهانی بود که نام اصلی اش شولمنShulmanذکر شده است در بورسایBursa ترکیه به تجارت مشغول بود.رهنمای وهابیزم در سال 1888 برای اولین بار در ترکیه در پنج جلد  زیر عنوان میرآةالحرمینMir’at al-Haramaynتوسط ایوب صبری پاشا که بعضی اورا مولف اصلی شمرده است به طبع رسید.

همفر مینویسد که وزیر کامنویلت به من کتاب اسرار را داد تا مطالعه کنم: "این کتاب از نوع عجیب بود". جواب های مهم و مشاهدات حساس را واقعی جلوه میداد و اسراری بود که محترم وزیر با من در میان گذاشت و وعده داد که اسرار دوم را بعد از یک ماه که این کتاب هزار صفحه ای را مطالعه کردی برایت میگویم. طرح چنین بود که: اول به اسلام اتهامات جعلی حواله شده بود، بعد نکات قوی و قدرت اسلام را بیان می کرد، به تعقیب آن تخریب این قدرت تذکر یافت که با رواج دادن ضعف اسلام و تخریب قوت های نظامی اسلام بدرقه می شد.

کتاب عناوین ذیل داشت: نقاط ضعف مسلمانها (صفحه 77 شامل 12 فقره)، بیخبر ماندن از تفوق مادی و معنوی عقیده ای شان (صفحه 80 شامل 13 فقره همه از آیات قرآن مجید استفاده شده است)،توصیۀبرای معیوب و منحط ساختن منابع قدرت مسلمانها (صفحه 82 شامل 23 فقره)، مشوره ای محبوبیت دادن نقاط ضعف شان (صفحه 84 شامل 13 فقره مشرح به شمول مسدود ساختن مکاتب و نشریات و تا جاهیکه ممکن باشد سوختاندن آثار ادبی.....)، مراحل تخریب قوت های نظامی مسلمانها (صفحه 91 شامل22 فقره).

همفر مینویسد (صفحه 101): وقتیکه این کتاب را که عنوان داشت How Can We Demolish Islam"ما از چه طریق اسلام را ویران میتوانیم"از نظرگذشتندم راستی  آنرا یک اثر فوق العاده عجیب یافتم. به وزیر ملاقات حاصل و کتاب را برایش برگردانیدم و از متن آن احساس خوشی نشان دادم. او مرا مخاطب قرار داده گفت: تو تنها نیستی ما پنج هزار فرد را برای تطبیق این تبلیغ مذهبی فعال ساخته ایم و پلان  داریم که این اعداد به یکصد هزار نفر برسد و وقتی که به این هدف رسیدیم تمام مسلمان ها تغییر مسیر داده و کشور های اسلامی همه تحت نفوذ ما در میآیند.

ما زنده نمی باشیم که آن روز های مسرت بار را نظاره کنیم اما فرزندان ما خواهند دید، چقدر مقوله ای زیباست که: "من آنچه دیگران کشت کرده اند بهره بردم پس من باید برای دیگران کشت کنم تا آنها بهره بردارند".وزیر به گفتار ادامه داده گفت: وقتی که بریطانیا این امر را به انجام رسانید تمام جهان مسیحیت را مسرور ساخته آنها از شر این آفت 12 قرن نجات میآبند.

وزیر گفت: مساعی لشکر کشی های قدیم چون آنی و بی جهت بود و دشمنی واضح اعلام داشتند مفید ثابت نشد، ولی اکنون آمران مدبر و ارزشمند ما اسلام را با وسیلۀپلانهای منظم و حوصلۀ طویل المدت ویران نموده از هم پاشان میسازد.

استعمال قوای نظامی آخرین مرحله خواهد بود و این زمانی است که اسلام کاملا نا بود شده است؛یعنی بعد ازینکه ما آنها را از هرگوشه و کنار کوبیدیم و بیک حالت رقت باری رسیدند که دوباره به حال آمدنی نمی باشند دیگر با ما قدرت جنگ نمیداشته باشند؛وزیر گفتار خود را چنین پایان بخشید:

آمرین ما در استانبول بسیار عاقل و ذکی بودند. پلان ما را بدقت قسمیکه تدوین شده بود در محل اجرا گذاشتند. پرسیدم آنها چه کرده اند؟ گفت: آنها با پیروان محمد هم بزم شدند و برای اطفال شان مدرسه باز کردند. چرچ ها تعمیر نمودند. درمحبوبیت بخشیدن مشروبات الکهلی، قمار، فحشا، تقسیم نمودن شان  به گروه های متهیج (کلب های فتبال) فوق العاده موفق بودند. در دماغ جوانان شک و تردید خلق کردند. در حکومت های شان نهال مخالفت ها و ضدیت غرس نمودند. در هر طرف شرارت بر پا کردند.آمران، دایرکتر ها و سیاستمداران را با زنان مسیحی در خانه های ایشان منحرف ساختند. با این نوع فعالیت ها قدرت شان را از هم دریدند، وسایل خلل در اخلاص به عقاید دینی شان را مهیا کردند، اخلاقا آنها را مفسد ساختند، اتحاد و روابط شان را مختل کردند؛ اکنون وقت آن رسیده که جنگ برق آسا برای بربادی کلی اسلام آغاز کنیم.

همفر در پاورقی صفحه 103 مینویسد: بریطانیا پلان تخریبی 21 فقره ای را برای از بین بردن اسلام در دو امپراطوری هند و عثمانی تطبیق نمود. گروه های اسلامی افراطی چونوهابی،قادیانی، تبلیغ جماعت، و جمعیت اسلامی را در هند بنیاد گذاشتند.

من که از دریافت اسرار اول لذت برده بودم انتظار دانستن اسرار دوم را که وزیر به من وعده داده بود داشتم. اسرار دوم در پنجاه (50) صفحه برای نابودی اسلام  در ظرف یک قرن پلانگذاری و برای افسران عالی رتبۀ وزارت تهیه شده بود؛14 فقره داشت. این طرح جدآ محافظه شده بود به هراس اینکه مبادا به دسترس مسلمان ها قرار گیرد.

در فقره ای سوم آمده که ضدیت بین ترکیه و ایران دامن زده و بر احساس نژادی و ملیت پرستی اصرار ورزیده شود. علاوتآ، قبایل و ملیت های اسلامی و همسایه های شان باید بضد یکدیگرتحریک شوند. تمام مذاهب بشمول آنکه از بین رفته اند احیا گردیده بضد یک دیگر با ضدیت و جنگ در گیر آیند.

در فقره ای پنجم آمده که: جدول تقسیمات دولت اسلامی عثمانی به محلات کوچکتر تهیه شود تا بر یکدیگر در تاخت و تاز باشند. مثال خوب هندوستان است. تیوری که شهرت دارد همانا "بشکن و تفوق خواهی داشت" و " بشکن و تخریب خواهی کرد"میباشد.

در فقره ای هفتم آمده که: تخم عناد، کینه و شیطنت مانند زناکاری، لواطت، نوشیدن الکهول و قمار درکشور های اسلامی بذر گردد. برای این مقصد از پیروان مذاهب دیگر مسکون آن کشورها استفاده شود ویک قشون بزرگ سر باز گیری در جریان است.

در فقره ای هشتم آمده که:  ما باید برای تعلیم و تربیۀ لیدران و قوماندن های ظالم در ممالک اسلامی وقت را ضایع نکنیم اینها به قدرت رسانده شود تا قوانینی را طرح نمایند که از اطاعت شریعت امتناع صورت گیرد. این نوکران تاحدی استعمال شوند که نوکران حلقه بگوش بودههر کاری از ایشان توسط وزارت (کامنویلت) تقاضا شود اجرا کنند. از طریق اینها میتوانیم خواهشات خود را بر مسلمان ها و کشورهای اسلامی از طریق قوانین دلخواه ما تحمیل کنیم. ما باید یک روش اجتماعی زندگی معرفی کنیم که پیروی از شریعت راستین به نظر جرم دیده شده و عبادت یک عمل عقبگرایی تلقی گردد. ما مسلمان ها را باید فریب دهیم که لیدران خود را از میان پیروان غیر اسلامی انتخاب نمایند؛ برای بکرسی نشاندن این اهداف باید اجنت های خود را بحیث علمای اسلامی شهرت داده به مقامات عالی برای برآوردن خواهشات ما بر قرار سازیم.

در فقره ای دهم آمده که: ما نفر های خود را به اطراف سیاستمداران جا داده به تدریج آنها را سکرترهای شان بسازیم تا از طریق شان آرزو های وزارت بر آورده شود. آسانترین راه "تجارت نوکر" یا

Slave tradeاست. اول اجنت های ما که مثل نوکر و صیغه فرستاده میشوند باید بصورت مکفی تربیه شوند. بعد ما این نوکران را به خویشاوندان نزدیک سیاستمداران طور مثال برای اطفال، خانم ویا به دیگران که نزد اینها محترم اند جاه دهیم و این نوکران بعد ازینکه جابجا شدند به تدریج به سیاستمداران نزدیک میشوند؛ مادران شان و حاکمۀ شان شده دورشان مانند دستبند حلقه میزنند.

در فقره ای سیزده آمده است که: جنگ های داخلی و بغاوت ها باید تحریک شود. مسلمان ها باید همیشه بایکدیگر خود و آنهایی که مسلمان نیستند در گیر و دار باشند تا همه انرژی شان ضایع شده پیشرفت و اتحاد بین شان ناممکن گردد.دینامیک دماغی  و منابع مالی و پولی شان ویران شده و افراد جوان و فعال شان ازبین برده شوند.نظم شان باید دهشت و انارکی باشد.

در فقره ای چهارده آمده است که: اقتصاد شان در تمام ساحه ها محو گردد، منابع در آمد و ساحه های زراعتی شان منهدم گردد، کانال ها و خطوط آبیاری شان تخریب گردد و دریا ها خشک ساخته شود، مردم باید از کار و ادای نماز نفرت کنند، تنبلی باید سرتاسری و ممکن ساخته شود. محلات تفریحی باید برای مردمان تنبل مهیا گردد.استعمال مواد مخدره و مشروبات رایج گردد.

(فقرات 14 گانه که تشریح شد با نقشه ها، فوتو ها و جدول یا چارت ها بسیار واضح در کتاب بیان و تشریح شده است).

این اقرار جاسوس انگریز وقتی نشر میشود که انگلیسها فکر میکنند پلان های صد سالۀ شان در یک مملکت اسلامی مانند افغانستان، لابراتوار تجربۀ شان، تطبیق شد و بذر تخم فساد، نفاق، جهالت و کشتار مسلمان توسط مسلمان به ثمر رسید.

من به این عقیده ام که پلان اصلی قسمیکه در بالا ذکرشد284 سال قبل توسط انگلیس ها در وزارت کامنویلت طرح شد وعملآ در هندوستان و ترکیه پیاده گردید. ولی اکنون این امریکا و ناتو است که بر آن خشت متزلزل بنیاد اسلامی، تعمیر بنا کرده اند. جای وزارت کامنویلت را عضو کامنویلت انگلیس پاکستان به عهده گرفته و جای اجنتهای شان را طالب ظالم گرفته است که برای عملی ساختن اهداف شوم خودبه اساس همان ماسترپلان قدیمی تربیه نموده به مقام کنترول افغانستان رسانیده اند.

اکنون که پرده از اسرار شیطانی برداشته شد جوانان افغانستانی  و جوانان متباقی ممالک اسلامی در قرن 21 باید به فکری بیفتند که چگونه این طلسم ابلیسی را بشکنند و نابود سازند. لیدران، زیر هر نام و نشانی که اند بدانند که با چه نیرنگ ها، فریب ها و توطئه ها روبرو اند و همین ضعف اخلاقی، نفسانی و شهوانی بود که آنها را به گودال بدنامی و نیستی پرتاب کرد و یا در آینده ای قریب پرتاب خواهد نمود.

بناء، برای لیدران و مردم حتمی و لازمی است که اولتر خود را براه مستقیم و شریعت راستین اسلامی عیار ساخته بعد مردم و ملت خود را توسط قلم و یا تفنگ ازجهالت، بی اتفاقی، قتل و قتال، بی عدالتی، عدم مساوات و تجاوز بر فرهنگ شان نجات دهند. بکوشند تا از استفاده ازین منابع دشمنان دوست نما دست بردار شوند.کلتور ها، فرهنگ و ملیت های خود را محترم بشمارند و برای حمایت عزت و ناموس شان برخلاف مشوره های غیر انسانی کامنویلتجدآ اقدام ورزند.

به خانم ها حق ورود به جامعۀ کار و کارگری و آمریت داده شود. بگذارند خانم ها مانند همکاران مردینۀ  شان تا آخرین مراحل تدریس به تحصیل علم ودانش نایل آیند. کشور های اسلامی متحد شده از منابع غنی که در اختیار دارند برای نجات مسلمانهای جهان از شر این توطئه ها و طلسم های جادویی جدآ در میدان مبارزه وعمل پیشرو باشند.

مردم ما و همه کشور های اسلامی  با قیام های مدنی توجه لیدران، آمران، و مدیران خریده شده را در تطبیق پلان های مخرب و ضد اسلامی که مشغول اند جلب نمایند اما با آنهایی که به جز جنگ به مذاکره باور ندارند باید با جنگ و ضربه های سخت و سخت تر با مراعت از اخلاق جنگ جواب داده شود.  از مقاومت گران حمایت کلی و سرتاسری بر همه واجب میگردد تا آزادی راستین خود را از صوبه سازی پاکستان دوباره نصیب شوند.

جوانان جهان اسلامی که لیدرهای شان اجنت های طلسم ابلیسی اند برای جلوگیری از صدمه رسانیدن بیشتر به ملت مظلوم؛هرچه زود تر مبارزه،  قیام ملی و مقاومت را طرح نمایند. در قرن 21 برای اعمال ظلم، دهشت افگنی، تروریستی و انتحاری زمینه میسر نیست و آنهای که با این اعمال شنیع افتخار دارند چون دشمن بشریت اند با شدید ترین مجازات محاکمه شوند.

بد نامی اسلام را که مامورین وزارت کامنویلت توسط اعضای کامنویلت پاکستانی در جهان پخش نموده اند با فعالیت های راستین اسلامی خنثی ساخته شود. شعار ها اگر با عمل مترادف نباشد همه واهیات اند. آنها شعار داشتند که: بشکن وتفوق خواهی داشت و بشکن و تخریب خواهی کرد ولی شعار افغانستانی ها "وطن را از شر اجنت های انگریزبا دوام مقاومت نجات میدهیم"میباشد که همین اکنون عملآ در جریان مبارزه ای تسلیحاتی بوده اجنت های کامنویلت با تلفات جبران ناپذیر روبرو اند. به امید آزادی افغانستان از تهاجم اجنت های کامنویلت و دعای موفقیت مقاومتگران با بیتی از پیام اقبال لاهوری این نوشته را پایان می بخشم:

   میرسد مردی که زنجیر غلامان  بشکند                       دیده ام از روزن دیوار زندان شما

  حلقه گِردِ من زنید ای پیکران آب و گل                       آتشی در سینه دارم از نیاکان شما

 

داکتر غلام محمد دستگیر، برومفیلد، کولورادو

 

 

 


بالا
 
بازگشت