هدايت حبيب

 

حاکمیت طراز سوپر فاشيستی طالبان بنابرحکم تايخ دوام نخواهد داشت

 

ايالات متحده ی آمریکا و طالبان مزدور و پيشمرگ پاکستانی غرب، بجز رسيدن اتازونی به منابع سرشار طبيعی آسيای ميانه ديگر هيچ برنامه ای برای تأمين امر صلح و امنيت ـ آبادی افغانستان و سعادت و بهروزی مردم آن نداشته؛ بنابرآن هر سه ضلع مثلث شيطانی(امريکا و متحدين غربی و منطقه ای اش ـ پاکستان و ايران و اعراب حوزه خليج ـ طالبان ريشخين و نکتايی پوش های حلقه کرزی و غنی و حزب اسلامی حکمتيار و ساير دين فروشان اسلام نما) بجز اشتعال جنگ و ريختن خون فرزندان افغانستان؛ ديگرهیچ طرحی برای صلح دراين سرزمين سوخته نداشته و نخواهند کرد.

درحالی که همه مردم جهان از طريق پخش اخبار رسانه ها، روزانه از ارتکاب انواع جنايات این مجموعه ی وحشی و ترورست اطلاع حاصل می کنند که اين درنده خويان تربيه شده درمراکز تربيت نظامی جنرال های خون آشام پاکستان؛ چگونه دسته ـ دسته مرد و زن جوان و پير کهن سال اين کشور را در کابل ـ تاکستانهای شمالی ـ ولايات پروان ـ کاپيسا ـ پنجشير ـ بغلان ـ تخار ـ بدخشان ـ وساير ولايات شمال ـ غرب ـ جنوب غرب ـ هزاره جات مرکزی؛ می کشند ـ ترور می کنند ـ شکنجه می دهند ـ از خانه ها و دهات شان مانند جنايات عبدالرحمان خان ـ نادرخان ـ محمد گل خان مهمند کوچ اجباری می دهند و بجای آنها پشتونهای دوطرف نوارسرحدی و حتا پاکستانی ها را جابجا می کنند؛ که نسل کشی (genocide) اقوام تاجيک ـ ازبيک وهزارها در ولايات ذکر شده و درغرب کابل طی يک سال گذشته اظهر من الشمس است؛ ولی ايالات متحده ی امريکا و متحدين غربی آن تماشا می کنند و برخی اوقات بخاطر فريب اذهان مردم جهان گويا انتقاد(!) هم از اين مزدوران گسيل کرده ی خويش می نمايند.

کجاست آن ادعای بلند بالا و دروغين غرب که در تبليغات دردهه هشتاد ترسايی عليه حاکميت مردم سالار جمهوری دموکراتيک افغانستان؛ از طريق مطبوعات گلو پاره می کردند که گويا ما از حقوق بشر دفاع می کنيم؛ جنگ خانمانسوز چهل ساله را برمردم فرهنگ دوست و آزاديخواه افغانستان به راه انداختند. اکنون چی شد آن دموکراسی ـ حقوق بشر....

زنده ياد ببرک کارمل رئيس جمهور پيشين افغانستان بارها می گفت، که داعيه ی آزادی ـ دموکراسی و حقوق بشر برای ايالات متحده ی امريکا و متحدين غربی و شرقی وی؛ فقط تا زمان رسيدن اين صدا و خواست برحق مردم و تاريخ، به دروازه های منافع شان جواز است؛ اما وقتی که اين خواست زمان، حق خواهی مردم، مبنی بر دموکراسی ـ آزادی بيان و تطبيق اعلاميه جهانی حقوق بشر؛ دروازه های آنها را بکوبد؛ تمامی اين صدا ها و آرزوهای انسانی درهمان جا همه بصورت يکسان سرکوب خواهد شد.

هم ميهنان عزيز! شما حالا به چشم می بينيد، که چگونه طالب جنايت می کند ـ اماغرب در برابر همه جنايات مشهود آنان سکوت معنی دار؛ يعنی از اين گروه وحشی حمايت می کند!

قرار اطلاع منتشر شده در رسانه های گروهی؛ از جمله دريک مقاله ای تحت عنوان:

" تلاشهای پنهان آمریکا برای سلطه دوباره بر افغانستان" درمورد کمک های مالی و پولی ايالات متحده ی امريکا به رژيم منفور و جنايت پيشه طالبان چنين آمده است:

« در یک لایه پنهانی و پیچیده، پس از توافق سیاسی دوحه، تمام تجهیزات نیروهای آمریکایی و ارتش افغانستان به دست طالبان قرار گرفت و طبق شواهد، کمکهای مالی سالانه آمریکا به ارتش و پلیس افغانستان همچنان در اختیار دولت طالبان قرار میگیرد. گزارشهای بانک مرکزی افغانستان و رسانهها نشان میدهد که بستههای دالر تحت عنوان کمکهای بشردوستانه، بهصورت هفتگی توسط دولت آمریکا به بانک مرکزی افغانستان تحویل داده میشود. در اول مهر/میزان، وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که بهزودی ۲۰۸ میلیون دالر دیگر از طریق دفتر کمکهای بشردوستانه آمریکا و ۱۹۹میلیون دیگر از طریق دفتر جمعیت پناهندگان و مهاجرین آمریکا برای افغانستان ارائه خواهد شد. بر اساس این اعلامیه، کاخ سفید مدعی شده است که پس از تسلط طالبان بر افغانستان، دولت آمریکا،۱.۱ میلیارد دلار با هدف کمکهای بشر دوستانه برای بهبود وضعیت بحرانی افغانستان کمک کرده است.

بانک مرکزی افغانستان، ماه گذشته اعلام کرد که از پارسال تا سنبله/شهریور سال جاری، یک میلیارد و ۱۱۳ میلیون و ۶۰۰ هزار دالر کمک نقدی به بانک مرکزی افغانستان انتقال داده شده است. بدیهی است که کمکهای نقدی آمریکا به دولت طالبان، بر چانهزنیهای سیاسی واشنگتن اثرگذار است.

در چارچوب این تلاشها در یک لایه پنهان و پیچیده دیگر، در روزهای اخیر «دیوید کوهن» معاون سازمان اطلاعات آمریکا (CIA) و «تام وست» نماینده آمریکا در امور افغانستان، با رئیس استخبارات حکومت طالبان در قطر دیدار محرمانهای داشتند. هیچیک از طرفین، از جزئیات مذاکرات اطلاعاتی ارائه نداده و حکومت طالبان هم به کلیگویی بسنده کرده است اما دیدار مقامات ارشد اطلاعاتی دو کشوری که روابط رسمی ندارند و به خصوص پس از کشته شدن رهبر القاعده در کابل در حمله پهپادی، حائز اهمیت است. این دیدار میتواند فتحالبابی برای همکاریهای اطلاعاتی گستردهتر دو کشور باشد.

پس از دیدار مقامات اطلاعاتی دو کشور در دوحه، «تام وست» برای گفتوگو با رهبران مخالف طالبان، به ترکیه سفر کرد.

شواهد میرساند که در این لایه پیچیده و پنهان، دولت آمریکا تلاش دارد تا بخشی از خواستههای حقوق بشری جامعه جهانی را بر دولت طالبان بقبولاند و با وادار ساختن رهبران مخالف طالبان به تعامل سیاسی با دولت کابل، نظمی را در افغانستان به وجود آورد که همسویی راهبردی با آمریکا داشته باشد .

این در حالی است که کشورهای منطقه، خواهان یک دولت کاملاً بیطرف در افغانستان هستند و مسئله امنیت منطقه و افغانستان را امری به هم پیوسته می پندارند و معتقدند که هر نوع حضور اطلاعاتیِ دوباره آمریکا در افغانستان، بر امنیت و نظم منطقهای تأثیرات منفی و نگرانکننده خواهد داشت

درطول يک سال دوره حاکميت جنايتبار طالبان درافغانستان؛ ايالات متحده از يکطرف بخاطر مکتوم نگهداشتن برنامه پنهانی با طالبان حکومت آنها را به رسميت نشناخت؛ اما از جانب ديگر طی اين مدت حدود ۱۱ مليارد دالر تحت عنوان کمک های بشردوستانه(!) بصورت مستقيم و پنهانی و از کانال

متحدين غربی و عربی خويش به اين قاتلين مردم ارسال می دارند تا ماشين جنگی آدم کشی آنها را فعال نگهدارند و توجه کشور روسيه را از جنگ در اوکراين بطرف افغانستان سوق دهند ويا بخش پايان سناريوی رسيدن به منابع نفتی دريای خزر را باری رويدست گيرند.

چنانجه ايالات متحده ی امريکا ومتحدين غربی وی دراين هفته گروه رنگ باخته نشست "بن المان" را که مجموعه ای از کارمندان فراری سنگرفروش حامد کرزی و اشرف غنی فراری بوده اند، تحت عنوان "حرکت صلح و عدالت" درخارج از کشور دورهم گرد آورده می خواهد تا با ترکيبی از طالبان ميهن فروش ـ جهادی های دين فروش و فاشيست های تماميتخواه وجدان فروش قبيله سالار، در دوحه روی ميز بکشاند و دولتی که در آن ترکيبی از دين سالار و قبيله سالار و ترياک سالار قرارداشته باشند؛ مانند نشست "بن" اول تحت امر و هدايت سازمان "سيا"، " ام. آی. 6" و متحدانش تشکيل و بر دوش وگرده های مردم جنگ زده و بخون نشسته افغانستان؛ تحميل کند.

اما به باور نگارنده تمام اين حرکت ها زير ذره بين کشورهای چين ـ روسيه ـ هندوستان ـ ايران ـ تاجيکستان و ساير کشورهای عضو شانک های قرارداشته آنها همانگونه که دربرابر يورش غرب در اوکراين بی تفاوت نماندند؛ درافغانستان که با منافع مستقيم آنان در تصادم است؛ سکوت نخواهند کرد.

از جانب ديگر هم اکنون، شمار زیاد خانمهای آگاه و شجاع افغانستان در داخل و خارج اين مرزو بوم، برای دفاع از حقوق وآزادی های فردی و اجتماعی خويش (کار ـ تحصيل و آزادی) ـ عدالت و زدودنِ رنجهای بیکران زن و مرد افغانستان به پا خاسته و می رزمند و برای خوشبختی سراسر مردم و خانواده های دربند کشيده ی آنان در اين کشور در يک نبرد نابرابر رويا روی با طالبان جنايت کار پيرو تفکر عصر حجر و حاميان نکتايی پوش تماميت خواه فاشيست آنان قرار دارند، اميد قوی ای را برای يک رستاخيز عظيم و آزاديبخش عموم مردم آزاديدوست افغانستان؛ نويد می دهد؛ اين احساس مردم دوستی و وطن پرستی اين قشر هستی ساز نيمی از پيکرجامعه مان، طوری که مشاهده می شود، اکنون نسبت به هروقت دیگری، قوت بيشتر گرفته و اين "مدافعین حقوق زن و مرد" در درون و بیرون افغانستان بیشتر شده است.

اما دريغ که دراين راستا جای مردان رسالتمند؛ احزاب و سازمانهای دموکراتيک ـ ترقيخواه و ميهن پرست بکلی خالی بوده؛ بويژه عدم حضور فعال فرزندان سنگرنشين حزب دموکراتيک خلق افغانستان وساير متحدين دور و نزديک فکری نهضت دموکراتيک وعدالتخواه افغانستان قابل تشويش و سخت نگران کننده است.

بنابرآن، به باور نگارنده ی اين مقال، يگانه راه نجات وطن و مردم افغانستان از شر اين درنده خويان وحشی، که بوی انسانيت، اسلاميت و کرامت انسانی از وجود هيچ يک آنان به مشام نمی رسد؛ خيزش های مردمی سراسری؛ اتحاد زن و مرد و تمام اقوام آزادی دوست، عدالت پسند و ترقيخواه ضد تحجر و ضد اشغالگران پاکستانی و غارتگران خارجی، با شرکت فعال تمام احزاب ترقيخواه، تحول طلب و ميهن دوست، نهاد های مدنی ازطريق تشکيل جبهه ی متحد ملی دراين سرزمين است و بس.

 

 

 


بالا
 
بازگشت