فراز و فرودِ مناسبات هند و افغانستان در سایۀ اعمال نفوذ بازیگری ثالث: پاکستان

کلکین : در طول تاریخ، هند و افغانستان با تکیه بر پیوندهای تاریخی و فرهنگی خود روابطی دیرینه و قوی داشته اند. مراودات دو ملت هند و افغانستان را شاید بتوان در دل تاریخ تمدن دره سند در ۲۰۰۰ سال پیش جستجو کرد. روزی روزگاری، افغانستان بخشی از هند تجزیه ناشده بود و تا ورود اسلام در قرن هفتم پس از میلاد از طریق فرهنگ های بودا، هندو و زرتشتی تغذیه می شد. پس از آن، هر دو کشور برای قرن ها با یکدیگر همسایه بودند. هرچند در نزدیک به هفتاد سال گذشته و پس از تجزیه هند، دیگر دو کشور قرابت جغرافیایی تنگاتنگ خود را از دست دادند؛ چراکه کشور پاکستان متولد، و ما بین هند و افغانستان قرار گرفت و بدین ترتیب این کشور ثالث شکافی جغرافیایی و سیاسی بین هند و دولت های شمال غرب ایجاد کرد.

 با این وجود روابط مابین هند و افغانستان به طور سنتی همچنان پایدار، قوی و دوستانه باقی ماند. اما برای کشور هند، برقراری و حفظ مناسبات با افغانستان با درنظر گرفتن این واقعیت حائز اهمیت می گردد که گرچه هند هنوز هم مرز بسیار اندکی با افغانستان دارد، اما از قضا این بخش در کشمیر، منطقۀ تحت اشغال پاکستان[۱] واقع شده است که هند آن را به رسمیت نمی شناسد. همچنین شایان ذکر است که پیوندهای فرهنگی و جنبه های استراتژیک در سراسر جنوب آسیا، روابط دوجانبۀ سودمند هند با افغانستان را ضرورت بخشیده است.

پس از آن، روابط دو کشور طی دوره زمانی ۵ ساله ای که طالبان بر مسند قدرت تکیه زده بودند، از ۲۷ سپتامبر ۱۹۹۶ تا ۱۶ نوامبر ۲۰۰۱ برای مدت کوتاهی متوقف گردید. متعاقبا هند مکررا از رهبران مختلف افغانستان، از ظاهر شاه تا رئیس جمهور پیشین افغانستان، اشرف غنی، حمایت کرد. حتی در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی، هند تنها کشور از جنوب آسیا بود که دولت ‌های تحت حمایت شوروی در کابل را به رسمیت شناخته، همچنان به کمک ‌های خود ادامه داد.

بدین ترتیب به طور کل باید گفت هند و افغانستان روابط فرهنگی و سیاسی نزدیکی داشته و هند از دولت های متوالی در افغانستان به جز رژیم طالبان حمایت کرد؛ اما حادثه ۱۱ سپتامبر هند را به افغانستان دعوت کرد. گویی این حوادث محکی بود بر وجود دهلی نو در کابل و اینکه دهلی نو به عنوان یک رکن مهم در روند بازسازی افغانستان عمل خواهد کرد. هرچند هدف اساسی و بنیادین هند غلبه بر نفوذ پاکستان در کابل بود. چراکه دهلی نو تمایل دارد به قدرت هژمونیک جنوب آسیا تبدیل گردد و اسلام آباد نگرانی اصلی هند است.

در کل باید گفت کشور افغانستان برای هند اهمیت استراتژیک بسیاری دارد؛ زیرا هند همواره مشتاق و پیگیرِ دسترسی به آسیای مرکزی از طریق افغانستان بوده است تا از این طریق، به دستور کار خود برای تبدیل شدن به یک قدرت هژمونیک منطقه ای دست یابند. در راستای همین هدف نیز هند با تکیه بر استراتژی انعطاف پذیری و توسل به قدرت نرم خود، در جهت تقویت روابط، سرمایه گذاری هنگفتی در افغانستان انجام داد.

نگاهی بر تاریخ کهن و روابط دیرین در مناسبات هند و افغانستان

رابطه افغانستان و هند به دوران باستانی بازمی گردد که نه هند و نه افغانستان به عنوان دولت-ملت هایی تشکل یافته موجودیت نداشته؛ اما پیوندهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نزدیکی با یکدیگر داشتند. چنانچه در مهابهاراتا از افغانستان به نام گندهارا[۲] یاد شده است. طی دوره آتی تا ظهور اسلام و امپراتوری اعراب و فارس روابط فی مابین به همین شکل باقی ماند. ضمن آنکه مبادلات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی حتی در دوره قرون وسطی نیز مانند گذشته به قوت خود باقی بود.

طبق استدلال دکتر محسن مدیر شانه چی ذیل مطلبی منتشر شده در مرکز بین المللی مطالعات صلح؛ درپی تشکیل افغانستان توسط احمد خان سدوزایی که به احمد شاه درانی موسوم شد، وی و جانشینانش بارها به هند تاختند و بخشی از هند را به قلمرو خود افزودند. با این حال از اواخر سلطنت این خاندان افغانستان کم و بیش به حدود کنونی خود محدود شد و هند همسایه شرقی و جنوبی افغانستان محسوب می شد.

 در دوران متعاقب، متجاوزان به هند آمده و فرمانروایی خود را برقرار کردند. این امر باعث ایجاد پیوندهایی ناگسستنی بین هر دو منطقه در طول دوره قرون وسطی شد. چنانچه با سلطه بریتانیایی ها بر هند و تبدیل این کشور به یکی از مستعمرات بریتانیا، افغانستان با سرزمینی مستعمره همسایه شد که افغان ها آن را هند بریتانوی خوانده اند. این جریان از مناسبات طرفین تنها زمانی از روال خارج شد که افغانستان در قرن هجدهم به دولتی مدرن تبدیل گردید. چنانکه روابط افغانستان و هند بریتانیا بسیار خصمانه شد. نهایتا پس از سه جنگ آنگلو-افغان، افغانستان در سال ۱۹۱۹ به عنوان کشوری مستقل در سیاست خارجی خود شناخته شد.

بدین ترتیب روابط دولت-دولت مابین افغانستان و هند تنها پس از استقلال هند در سال ۱۹۴۷ آغاز شد. در دورۀ  فرمانروایی هند بریتانیا، افغانستان همسایه نزدیک هند بود؛ زیرا مرزهای مشترکی با یکدیگر داشتند که بعدها در زمان استقلال هند مرزها تقسیم گردیده و این امر مسبب تولدِ خصومت هایِ منطقه ای به ویژه با پاکستان بر سر خط دیورند و همچنین ایجاد فاصله جغرافیایی مابین دو کشور شد. با این حال، افغانستان تلاش کرد تا روابط صمیمانه خود را با هند حفظ کند. (Jha, 2020: 1)

شایان ذکر است پس از استقلال هند و پاکستان از امپراتوری بریتانیا در سال ۱۹۴۷، پاکستان بر سر خط دیورند با افغانستان در جریانی از تنازع و تعارض قرار گرفت. افغانستان تا سال ۱۹۴۸ پاکستان را به رسمیت نشناخت و بعدها نیز آن را اقدامی خصمانه تلقی کرد. سخنرانی ضد پاکستانی سردار نجیب ‌الله خان توروایانا نخستین فرستاده افغانستان در هند، و موضع گیری بی ‌طرفانه در قبال کشمیر، دو کشورِ هند و افغانستان را به یکدیگر نزدیک ‌تر ساخت و در سال ۱۹۵۰ با امضای اولین معاهده دوستی بین دو ملت، رسماً روابط دیپلماتیک برقرار گردید.

سیر مواضع هند در افغانستان از دوران سلطنت تا روی کار آمدن طالبان

هند در طول بیشتر دوره سلطنت ظاهر شاه (۱۹۳۳-۱۹۷۳)، به جز یک فاصله کوتاه در جریان درگیری هند و پاکستان در سال ۱۹۶۵، روابطی حسنه و دوستانه با افغانستان داشت. چنانچه به گفتۀ دکتر شانه چی، “در دوران سلطنت چهل ساله محمد ظاهر شاه در پرتو سیاست تاریخی بی طرفی افغانستان مناسبات این کشور و هند که هر دو از بنیانگذاران جنیش عدم تعهد بودند، توام با دوستی و حسن نیت بود و دیدارهایی در سطح سران صورت گرفت؛ دیدار ظاهرشاه در فوریه ۱۹۵۸ و دیدارهای محمد داود خان و دکتر محمد یوسف نخست وزیران افغانستان در فوریه ۱۹۵۹ و فوریه ۱۹۶۵ از دهلی، و دیدار جواهر لعل نهرو و ایندیرا گاندی نخست وزیران هند در سپتامبر ۱۹۵۹ و ژوئن ۱۹۶۹ از کابل ازجمله این دیدارها بود.”

متعاقبا زمانی که اتحاد جماهیر شوروی نیروهای خود را در دسامبر ۱۹۷۹ به افغانستان گسیل داشت، چودهاری چاران سینگ نخست وزیر وقت هند، این اتفاق را به شدت محکوم و خواستار صدور بیانه ای در انتقاد از تهاجم و خروج شوروی از افغانستان گردید. اما قرار بود پس از یک ماه، انتخابات عمومی در هند برگزار شود. بدین ترتیب ایندیرا گاندی در ژانویه ۱۹۸۰ به قدرت بازگردانده شد. پس از آن، موضع پیشین هند دستخوش تغییر چشمگیری شد. چنانچه خانم گاندی به جای محکومیت علنی اشغال شوروی، “از رهبری انقلاب افغانستان حمایت کرد و از آنها خواست تا نیاز به خروج شوروی در یک دوره زمانی را پذیرفته و درک کنند.” این اظهارات نه تنها از سوی رسانه های غربی و تحلیلگران مختلف، بلکه برخی از سوی رهبران افغانستان نیز به عنوان موضع گیری متکی بر طرفداری از شوروی تعبیر و تفسیر شد. (Singh Toor,2018: 8)

پس از مرگ خانم گاندی در ۳۱ اکتبر ۱۹۸۴، راجیو گاندی جانشین او شد. با این حال، تغییر خاصی در سیاست هند رخ نداد. طرف ایالات متحده از ملاحظات و احتیاط شدید هند در مورد اشغال شوروی و ادامه حضور در افغانستان آگاه بود. در اینجا می توان اشاره کرد که روابط هند و شوروی بسیار نزدیک و صمیمانه بود. چنانچه اتحاد جماهیر شوروی با استفاده از حق وتوی خود در سازمان ملل بر سر مسئله کشمیر به هند یاری می رساند. همچنین کمک های اقتصادی و نظامی اتحاد جماهیر شوروی به هند به شکل گیری روابط استراتژیک و دیپلماتیک قوی بین دو کشور منجر شد. دو کشور همچنین «پیمان دوستی و همکاری هند- شوروی» را در ۹ آگوست ۱۹۷۱ امضا کرده بودند.

 هرچند اتحاد جماهیر شوروی با موضع هند در قبال مسئله افغانستان راحت نبود و آنها نسبتاً امید داشتند که هند درک بیشتری از موقعیت آنها نشان دهد. باید گفت هند مجبور بود دلسردی خود را نسبت به این مسئله نشان دهد؛ چراکه هند همواره نگران بود که این امر اتحاد نظامی بین ایالات متحده و پاکستان را تقویت کرده و در نتیجه به ارائه گسترده حمایت اقتصادی و نظامی به پاکستان به عنوان یک کشور خط مقدم منجر شود.

 عامل نگران کننده تر برای هند این بود که تهاجم شوروی فرصتی طلایی برای ضیاء الحق رئیس جمهور پاکستان فراهم کرده بود. او هوشمندانه از اشغال افغانستان توسط شوروی به عنوان قوی ترین بهانه برای ایجاد ارتش پاکستان و به منظور تسویه حساب با هند بر سر مسئله کشمیر استفاده کرد. چنانچه تصمیم گرفت تا تمام تسلیحات و مهمات و بودجه مورد نیاز برای رهبری مجاهدین از طریق پاکستان ارسال شود. امنیت منطقه ای به طور کلی و امنیت هند به طور خاص با ظهور گروه های شبه نظامی اسلامی تحت حمایت این ائتلاف تهدید شد. همچنین در این دوره پاکستان نیز به دنبال دستیابی به توانایی تولید سلاح هسته ای بود.

پاکستان، عضو اصلی جبهه ضد شوروی، بسیار فعال بود تا هند را از هرگونه روند مهم مذاکرات مربوط به افغانستان دور نگه دارد و نقش هند با این واقعیت که هند مرز مستقیمی با افغانستان نداشت، محدودتر نیز می شد. فرمولی که عموماً برای انتخاب کشورهای شرکت کننده در مذاکرات تدوین شد شامل قدرت های بزرگ و همسایگان نزدیک بود. بدین ترتیب هند برای مذاکرات انجام شده تحت نظارت سازمان ملل در هیچ یک از این دسته بندی ها قرار نگرفت. در نهایت، نیروهای شوروی در افغانستان بر اساس برنامه تعیین شده در توافقنامه ژنو که در آوریل ۱۹۸۸ امضا شد، شروع به عقب نشینی کردند.

حتی پس از خروج شوروی، هند به کمک دولت دکتر نجیب الله ادامه داد. او در دسامبر ۱۹۸۷ و در مه ۱۹۸۸ و بار دیگر در آگوست ۱۹۹۰ از دهلی نو بازدید کرد و توافقنامه ای را برای جلوگیری از قاچاق مواد مخدر امضا کرد. علاوه بر موارد فوق، هند نه تنها با رهبران رژیم کابل، بلکه با سایر گروه های احتمالی افغان، از جمله رهبران چریک های مجاهدین ضد شوروی، تماس برقرار کرد. ناتوار سینگ، وزیر سابق هند در امور خارجه، حتی به پاریس رفت تا با ظاهر شاه، پادشاه سابق افغانستان گفت ‌و گو کند، با این فرض که او شاید بتواند نقشی در اتحاد جناح ‌های مختلف به نفع یک افغانستان باثبات و بی ‌طرف داشته باشد. (Singh Toor,2018: 9-12)

درکل با در نظر گرفتن رویکرد بی طرف و سازندۀ هند در قبال مصالحۀ متقابل در درگیری های داخلی افغانستان، باید گفت سیاست هند با هر بازیگری که در کابل قدرت را در دست داش، دچار مشکل خاصی نشد. افغانستان چنان جایگاه مهمی درضمیر و ماهیت هند دارد که موجب شد هند سفارت خود را در اوایل سال ۱۹۹۳ بازگشایی کند، در حالی که هنوز وضعیت عادی کامل به افغانستان بازنگشته بود. هند باید برای آن بهایی می پرداخت. چنانکه راکت پراکنی های نیروهای حزب اسلامی حکمتیار از چهارآسیاب، جان یکی از گاردهای امنیتی مستقر در هند را گرفت و نهایتا با شلیک انبوه راکت ها، هند مجبور به ترک افغانستان شد؛ هرچند، مجددا در سپتامبر ۱۹۹۳ سفارت خود را بازگشایی کرد.

اما پس از آن به دنبال وقوع حوادثی دیگر، شرایط امنیتی به حدی رو به وخامت گذاشت که اکثر هئیت های اعزامی سفارت هند مجبور به تعلیق و تعطیل موقت فعالیت خود در ژانویه ۱۹۹۴ شدند. باز هم با این وجود، زمانی که کابل دیگر امن نبود، هند حتی در سال ۱۹۹۴ به فکر حضور دیپلماتیک در هرات بود و یک تیم شناسایی برای بررسی شرایط فرستاد که نزد اسماعیل خان والی هرات اقامت داشتند. پس از آن، تیم های شناسایی حتی دو بار از سوی دولت هند برای بررسی وضعیت به کابل اعزام شدند. چنانچه مسئول تیم در کابل با احمد شاه مسعود و دیگر مقامات افغان ملاقات داشت. (Singh Toor,2018: 2-4)

در این زمان، اغراق نیست اگر بگوییم که مدیریت نادرست و ناشیانۀ روابط پاکستان و افغانستان توسط پاکستان به نفع هند بود. شاید بتوان گفت در این دوران، یکی از مهم ترین عوامل حمایت پاکستان از گلبدین حکمتیار، تعهد حکمتیار به پایان دادن روابط دیرین و نزدیک افغانستان با هند بود. برای آی.اس.آی (سازمان اطلاعات پاکستان)، حکمتیار به عنوان مناسب ترین گزینه در مسیر تحقق رویاهای پاکستان جهت تحقق عمق استراتژیک در افغانستان در صورت درگیری با هند، مسئله ای قابل توجه بود.

 از جمله اشتباهات دیگر پاکستان در این برهه، تصمیم عجولانه آنها برای ایجاد توافق با دولت مجددی در مورد موضوع خط دیورند بود. بدین ترتیب کابل بار دیگر به دنبال حمایت دهلی برآمد؛ زمانی که صبغت الله مجددی بلافاصله پس از آن به دهلی سفر کرد و تماس با رهبران هند را احیا کرد. متعاقباً، ربانی نیز همین نظر را داشت و از مصالحه در مورد خط دیورند خودداری کرد. با توجه به سیاست فوق، هند با رئیس دولت وقت، برهان الدین ربانی هماهنگ گشته و سفارت خود را در ۲ می ۱۹۹۵ بازگشایی کرد. همچنین او چندین مرتبه از دولت هند نه تنها به خاطر کمک‌ های بشردوستانه و اقتصادی، بلکه به خاطر اعلام نظر خود علیه دخالت پاکستان در افغانستان تشکر کرده بود. از سوی دیگر، بیمارستان کودکان ایندیرا گاندی نیز تحسین بسیاری را برای هند برانگیخته بود.

در حالی که روابط هند و افغانستان روز به روز نزدیک و نزدیک تر می شد، پاکستان روندی از اظهار نظراتی مخاصمه جویانه مبنی بر اینکه هند به رژیم کابل کمک نظامی می کند را آغاز کرد. در فوریه ۱۹۹۶، احمد شاه مسعود در ضیافتی به میزبانی کاردار هند شرکت، و از هند به خاطر کمک ها و باز نگهداشتن سفارت خود تشکر کرد. به ویژه در سال های ۱۹۹۵-۱۹۹۶، باز نگه داشتن سفارت هند در شهری بحران زده که وضعیت امنیتی آن کاملاً شکننده بود، بسیار دشوار می نمود.

متعاقبا تعدادی از دیپلمات های ارشد هندی نیز از کابل دیدن کردند و با رئیس وقت دولت برهان الدین ربانی، احمد شاه مسعود، گلبدین حکمتیار و غیره تماس گرفته و در مورد موضوعات مختلف دوجانبه گفتگو کردند. دکتر عبدالرحمن، وزیر وقت هوانوردی و معتمد نزدیک به احمد شاه مسعود نیز، چندین مرتبه به دهلی رفت تا با مقامات هندی ملاقات کند. روابط هند و افغانستان چنان نزدیک و قوی شده بود که دهلی نو بار دیگر به پنجره و دروازۀ کابل تبدیل شد. دهلی نو همچنین به تنها جایی بدل گشته بود که هواپیمایی ملی افغانستان “آریانا” از آنجا پروازهای منظم خود را انجام می داد. (Singh Toor,2018: 6-7)

به هرروی، سقوط رژیم ربانی در سال ۱۹۹۶ و به دست گرفتن قدرت از سوی طالبان، وضعیت هند را نامطلوب ساخت. روابط نزدیک طالبان با پاکستان، نفرت سرسختانه آنها از اقلیت های مذهبی در داخل کشور، و خشونت عمیق این گروه نسبت به هند، عملاً به گسست کامل روابط هند و افغانستان منجر شد. تردید و بدگمانی های هند در مورد رژیم طالبان زمانی که در دسامبر ۱۹۹۹ یک فروند هواپیمای خطوط هوایی هند از کاتماندو به دهلی نو به شهر امریتسار در شمال هند ربوده و نهایتا در قندهار فرود آمد، قوت گرفت. طالبان به هند اجازه ندادند که علیه هواپیماربایان از زور و شدت عمل استفاده کند و خواستار آزادی تروریست های زندانی در هند شدند. پس از مذاکرات طولانی با هند که به آزادی سه تروریست زندانی انجامید، آنها به هواپیماربایان و متحدان تروریست آنها اجازه دادند تا بدون مجازات آزاد شوند.

از جمله موارد دیگر اینکه، هند مجبور شد مولانا مسعود ازهر/اظهر، رئیس سازمان تروریستی جیش محمد را که در هند زندانی شده بود، آزاد کند. جدای از این اتفاق، مقامات هندی همچنین بر این باور بودند که رژیم طالبان در هماهنگی با پاکستان عمل کرده است تا به تروریست های کشمیری اجازه آموزش در افغانستان را بدهد. در نتیجه، سیاست گذاران هندی دلایل زیادی برای داشتن بی اعتمادی اساسی به رژیم طالبان داشتند. (Ganguly, 2012: 2)

این واقعیتی بدیهی است که گلبدین حکمتیار در ابتدا از نظر تامین تسلیحات و بودجه نسبت به دیگر مجاهدین افغان مورد حمایت سازمان اطلاعات پاکستان قرار گرفت. با این حال، گلبدین حکمتیار نه تنها به دلیل رفتار پاکستان با او، بلکه به دلیل رفتار ناشیانه و خرابکارانه به شدت مورد بی مهری سایر گروه های افغان قرار گرفت. بنابراین، پاکستان امیدش را برای سرمایه گذاری بر حکمتیار از دست داده و در اکتبر ۱۹۹۴ طالبان را وارد صحنه کرد. به هر حال در نتیجه نبرد شدید بین نیروهای احمد شاه مسعود و گلبدین حکمتیار، قسمت اعظم شهر کابل به ویژه حومه آن با خاک یکسان شده و زندگی در آن شرایط سخت بود.

زمانی که والی اسماعیل خان، هرات را در ۵ سپتامبر ۱۹۹۵ از دست داد، هم برای ربانی و هم برای مسعود خبری تکان دهنده بود. طالبان در ژوئن ۱۹۹۶ با شلیک ۱۴۰ راکت به سمت ساروبی و کابل از همه محدودیت ها عبور کردند. با توجه به حملات راکتی و حملات هوایی توسط طالبان، فرودگاه کابل در اکتبر ۱۹۹۵ بسته شد و پروازهای افغان آریانا بین کابل و دهلی نو از پایگاه هوایی بگرام در ۷۰ کیلومتری شمال کابل شروع به کار کرد. (Singh Toor,2018: 13-17)

 هند تا زمان ظهور طالبان در کابل حضور گسترده ای داشت و کمک های بشردوستانه ارائه می کرد. با این حال، جنگ داخلی ادامه دار در حال تشدید بود. پس از تصرف قندهار، ارزگان، زابل، پکتیا و پکتیا در نوامبر ۱۹۹۴، آنها به سمت وردک و چهارآسیاب در فوریه ۱۹۹۵ پیشروی کردند و در آنجا برای مدتی توسط احمد شاه مسعود متوقف شدند. آنها پس از تصرف هرات در غرب در سپتامبر ۱۹۹۵، خود را برای کابل آماده می کردند. شرایط امنیتی به حدی رو به وخامت گذاشت که هند چارۀ دیگری جز بستن سفارت خود در ۲۶ سپتامبر ۱۹۹۶ نداشت. (Singh Toor,2018: 19)

 بدین ترتیب هرچند در زمان مجاهدین و استقرار جمهوری اسلامی افغانستان، هند (به رغم نگرانی از گرایش اسلامی مجاهدین) روابط خود را با دولت افغانستان به ریاست برهان الدین ربانی ادامه داد؛ اما نهایتا بروز اختلافات و جنگ های داخلی میان مجاهدین و سقوط دولت آنان به دست طالبان، به قطع روابط دو کشور و بسته شدن سفارت هند در کابل منجر شد.

جای گیریِ عاملی چالش برانگیز به نام پاکستان در هستۀ مناسبات هند و افغانستان

طبق گفتۀ رابرت کاپلان از ماهنامه آتلانتیک: «افغانستان بها و غنیمتی بوده است که پاکستان و هند برای چندین دهه به طور مستقیم و غیرمستقیم بر سر آن جنگیده اند.» همچنین در گزارش سال ۲۰۰۶ از سوی بارنت روبین و ابوبکر صدیق، کارشناسان مسائل افغانستان «پاکستان از مجاهدین ضد شوروی و سپس طالبان حمایت کرد تا اطمینان حاصل سازد که در صورت درگیری با هند، افغانستان از پاکستان پشتیبانی نموده و در صورت نیاز، استفاده از حریم زمینی و هوایی خود را فراهم می آورد.» و یا طبق استدلال روبین در مقاله فارن افرز، تشکیلات نظامی پاکستان همواره جنگ های مختلف در داخل و اطراف افغانستان را به عنوان تابعی از منافع اصلی نهادی و امنیت ملی خود در نظر گرفته است: “در درجه اول، جهت ایجاد موازنه در برابر هند”.

بنابراین جای تعجب نیست که پاکستان نفوذ فزایندۀ هند در افغانستان را به عنوان تهدیدی برای خود و منافع خود در نظر گیرد. پس از افتتاح کنسولگری هند در هرات، مزارشریف، جلال آباد و قندهار، پاکستان این اتهام را وارد ساخت که این کنسولگری ها برای سازمان های اطلاعاتی هند و به منظور اجرای عملیات های مخفیانه علیه پاکستان و همچنین دامن زدن به جدایی طلبی در ایالت بلوچستان پاکستان بوده اند. از سوی دیگر باید اشاره کرد که پاکستان همچنین برای دسترسی به بازارهای مصرف در افغانستان با هند رقابت می کند.

پاکستان بندر چابهار ایران را که هند آن را به عنوان مسیر تجارت خود با افغانستان در نظر می گیرد، به عنوان رقیبی می بیند که با بندر خود در گوادر که با کمک چین ساخته شده است، رقابت خواهد کرد. پس از آن نیز کارشکنی های پاکستان برای حمایت از طالبان، به عاملی دردسر ساز بدل شده است. چنانچه طبق محاسبات خود مقامات امنیتی پاکستان؛ طالبان بهترین فرصت برای مقابله با نفوذ منطقه ای هند می باشد و نمی توان نقش حامی پاکستان از طالبان افغانستان و تامین پناهگاه های امن برای گروه های اسلام گرای تندرو را منکر شد.  (Bajoria, 2009)

سرنگونی طالبان؛ موهبتی مطبلوب برای نقش آفرینی های نوین هند در صحنۀ افغانستان

می توان گفت پس از ۱۱ سپتامبر، کمپین ایالات متحده برای جنگ بین المللی علیه تروریسم و عملیات ایالات متحده علیه رژیم طالبان در نوامبر ۲۰۰۱ ظاهرا موهبتی مطبوع برای هند به نظر می رسید. جاسوانت سینگ، وزیر امور خارجه وقت هند، در سفر خود به ایالات متحده در اکتبر ۲۰۰۱ تاکید کرد که جامعه بین المللی باید از اتحاد شمال در افغانستان حمایت کند. به عنوان مثال، سینگ در مصاحبه تلویزیونی خود در واشنگتن در ۲ اکتبر ۲۰۰۱ گفت: “هند هرگز طالبان را به عنوان یک رژیم مشروع به رسمیت نشناخته است. ما همچنان به رسمیت شناختن دولت افغانستان با نمایندگی رئیس جمهور ربانی را ادامه داده ایم. آنها اتحاد شمال را تشکیل داده اند… و اکنون باید تلاش جامعه جهانی بر روی تقویت حکومت قانونی/مشروع در افغانستان باشد.” بدین ترتیب، فرستاده ویژه هند در امور افغانستان، ساتیندر کی لمبه، در نوامبر ۲۰۰۱ به کابل سفر و یک دفتر ارتباطی در کابل افتتاح کرد. بعدها، در دسامبر ۲۰۰۱، جاسوانت سینگ سفارت هند را در کابل بازگشایی کرد. به همین ترتیب، مقامات مختلف اتحاد شمال، از جمله یونس قانونی، دکتر عبدالله عبدالله و ژنرال محمد فهیم، در دسامبر ۲۰۰۱ از هند بازدید کردند.

به هرروی ایالات متحده در سال ۲۰۰۱ حکومت طالبان را ساقط و متعاقبا حامد کرزی به عنوان رئیس جمهور سوگند یاد کرد. دهلی نو این زمان را برای گام برداشتن در مسیر تقویت پیوندهایی مستحکم تری در افغانستان و تزریق توان به روند بازسازی مغتنم شمرد. پس از کنفرانس بن در دسامبر ۲۰۰۱ که در آن دولت موقتی در افغانستان توسط حامد کرزی به عنوان رئیس جمهور موقت و عمدتاً توسط نمایندگان ائتلاف شمال تشکیل شد؛ هند به عنوان بخشی از حمایت خود از تشکیلات سیاسی جدید، کمک ۱۰۰ میلیون دلاری برای بازسازی افغانستان را اعلام کرد. از آن زمان، هند در اکثر برنامه های آموزشی، پروژه های بشردوستانه، صحی، روستایی و توسعه زیربنایی در افغانستان مشارکت داشته است. به طور کلی می توان گفت تلاش های هند پس از ۱۱ سپتامبر در افغانستان برای بازگرداندن نفوذ خود به طور گسترده بر سه جنبه متمرکز گردید: نقش اساسی در روند بازسازی و توسعه اقتصادی؛ ایجاد پیوند با کشورهای آسیای مرکزی؛ و تلاش برای به حاشیه راندن نفوذ پاکستان در افغانستان. (Ashraf, 2007: 94)

اما از سوی دیگر این ماجرا، به باور برخی ناقدان سیاسی، پس از سرنگونی رژیم طالبان در پی حملات ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده ترجیح داد به دیکتاتوری نظامی ژنرال پرویز مشرف روی آورد. بدتر از آن، دو دولت بوش، در حالی که برای بهبود قابل ملاحظه روابط با هند تلاش می کرد، چشم بسته و بی چون و چرا به رژیم مشرف برای تعقیب اهداف استراتژیک خود در افغانستان تکیه زد. اما به هرروی ظهور رژیم کرزی در پی سرنگونی طالبان به هند فرصتی بخشید تا روابط خود را با افغانستان بازسازی کند. حامد کرزی، که فارع التحصیل دانشگاه شملا از هند بود، تمایل زیادی به دنبال کردن رابطه ای دوستانه با هند داشت. همچنین اعتقاد بر این بود که او نسبت به پاکستان تردیدهای شخصی دارد؛ زیرا به طالبان اجازه داده شد تا در اواخر دهه ۹۰ پدرش را در شهر کویته پاکستان ترور کنند. (Ganguly, 2012: 2-3)

علیرغم تمایل رژیم کرزی برای ایجاد روابطی نزدیک تر با هند، مخالفت های سرسختانه و شدید پاکستان که دائما به ایالات متحده منتقل می شد، این کار را با مشکل مواجه کرد. ایالات متحده دررابطه با دنبال کردن هند در فعالیت های انکشافی برای افغانستان مشکلی نداشت، اما به صراحت اعلام کرد که نمی خواهد هند هیچ گونه وظیفه و یا اقداماتی امنیتی را به خاطر ترس از رویگردانیِ پاکستان به عهده بگیرد. بر این اساس، دولت ائتلاف متحد ترقی خواه[۳] (UPA) در دهلی نو، که مشتاق ادامۀ مناسبات نزدیکتر هند و ایالات متحده بود، از به چالش کشیدن ایالات متحده در موردِ گسترش نقش خود دوری می جست. به هرروی، شکی نیست که هند، که پنجمین کمک کننده بزرگ به افغانستان بوده است، در زمینه کمک های انکشافی دستاوردهای زیادی داشته است. این کمک های شامل کمک به بخش های آموزش، بهداشت و زیرساخت ها بوده است.

[۱] Pakistan Occupied Kashmir (POK)

[۲] Gandhara

[۳] the United Progressive Alliance (UPA) government lsmg

[۴] the Preferential Trade Agreement

+++++++++++

 

در طول تاریخ، هند و افغانستان با تکیه بر پیوندهای تاریخی و فرهنگی خود روابطی دیرینه و قوی داشته اند. مراودات دو ملت هند و افغانستان را شاید بتوان در دل تاریخ تمدن دره سند در ۲۰۰۰ سال پیش جستجو کرد. روزی روزگاری، افغانستان بخشی از هند تجزیه ناشده بود و تا ورود اسلام در قرن هفتم پس از میلاد از طریق فرهنگ های بودا، هندو و زرتشتی تغذیه می شد. پس از آن، هر دو کشور برای قرن ها با یکدیگر همسایه بودند. هرچند در نزدیک به هفتاد سال گذشته و پس از تجزیه هند، دیگر دو کشور قرابت جغرافیایی تنگاتنگ خود را از دست دادند؛ چراکه کشور پاکستان متولد، و ما بین هند و افغانستان قرار گرفت و بدین ترتیب این کشور ثالث شکافی جغرافیایی و سیاسی بین هند و دولت های شمال غرب ایجاد کرد.

 با این وجود روابط مابین هند و افغانستان به طور سنتی همچنان پایدار، قوی و دوستانه باقی ماند. اما برای کشور هند، برقراری و حفظ مناسبات با افغانستان با درنظر گرفتن این واقعیت حائز اهمیت می گردد که گرچه هند هنوز هم مرز بسیار اندکی با افغانستان دارد، اما از قضا این بخش در کشمیر، منطقۀ تحت اشغال پاکستان[۱] واقع شده است که هند آن را به رسمیت نمی شناسد. همچنین شایان ذکر است که پیوندهای فرهنگی و جنبه های استراتژیک در سراسر جنوب آسیا، روابط دوجانبۀ سودمند هند با افغانستان را ضرورت بخشیده است.

پس از آن، روابط دو کشور طی دوره زمانی ۵ ساله ای که طالبان بر مسند قدرت تکیه زده بودند، از ۲۷ سپتامبر ۱۹۹۶ تا ۱۶ نوامبر ۲۰۰۱ برای مدت کوتاهی متوقف گردید. متعاقبا هند مکررا از رهبران مختلف افغانستان، از ظاهر شاه تا رئیس جمهور پیشین افغانستان، اشرف غنی، حمایت کرد. حتی در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی، هند تنها کشور از جنوب آسیا بود که دولت ‌های تحت حمایت شوروی در کابل را به رسمیت شناخته، همچنان به کمک ‌های خود ادامه داد.

بدین ترتیب به طور کل باید گفت هند و افغانستان روابط فرهنگی و سیاسی نزدیکی داشته و هند از دولت های متوالی در افغانستان به جز رژیم طالبان حمایت کرد؛ اما حادثه ۱۱ سپتامبر هند را به افغانستان دعوت کرد. گویی این حوادث محکی بود بر وجود دهلی نو در کابل و اینکه دهلی نو به عنوان یک رکن مهم در روند بازسازی افغانستان عمل خواهد کرد. هرچند هدف اساسی و بنیادین هند غلبه بر نفوذ پاکستان در کابل بود. چراکه دهلی نو تمایل دارد به قدرت هژمونیک جنوب آسیا تبدیل گردد و اسلام آباد نگرانی اصلی هند است.

در کل باید گفت کشور افغانستان برای هند اهمیت استراتژیک بسیاری دارد؛ زیرا هند همواره مشتاق و پیگیرِ دسترسی به آسیای مرکزی از طریق افغانستان بوده است تا از این طریق، به دستور کار خود برای تبدیل شدن به یک قدرت هژمونیک منطقه ای دست یابند. در راستای همین هدف نیز هند با تکیه بر استراتژی انعطاف پذیری و توسل به قدرت نرم خود، در جهت تقویت روابط، سرمایه گذاری هنگفتی در افغانستان انجام داد.

در قسمت نخست از این تحلیل، به بررسی مناسبات مابین هند و افغانستان در برهۀ زمانی پیش از تشکیل دولت مستقل هند تا سرنگونی رژیم نخست طالبان در سال ۲۰۰۱ و تثبیت درک و سیاست هند جهت تمرکز بر پیشبرد رویکردهای مبتنی بر توسعه و بازسازی در افغانستان پس از طالبان پرداخته و اکنون به جریانات پیش رو تا قدرت گیری مجدد طالبان و مناسبات جاری می پردازیم.

زمانی طلایی برای نقش آفرینی اصلی هند در پیشبرد بازسازی و توسعه اقتصادی افغانستان

این برهه زمانی طلایی برای هند محسوب می شد. هند یکی از مشارکت کنندگان اصلی در روند بازسازی افغانستان بوده که در زمینه های مختلفی از جمله زیرساخت ها؛ ارتباطات؛ تحصیلات؛ مراقبت های بهداشتی؛ رفاه اجتماعی؛ آموزش مقامات از جمله دیپلمات ها و نیروی پلیس؛ توسعه اقتصادی؛ و نهادسازی همکاری و مشارکت داشته است. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶، کمک های انکشافی هند به ۷۵۰ میلیون دلار افزایش یافت.

یکی از پروژه های بزرگ هند، به عنوان بخشی از تلاش های این کشور برای ایجاد زیرساخت ها در افغانستان، جاده استراتژیک افغانستان به طول ۲۸۰ کیلومتر از شهر دلارام در ولایت هرات در شاهراه قندهار-هرات تا شهر زرنج در مرز افغانستان و ایران بوده است. همچنین هند در بازسازی پروژه برق بند سلما در ولایت هرات افغانستان مشارکت داشته است. دولت کرزی از هند درخواست کرده بود تا برای این پروژه بودجه تامین کند.

 علاوه بر این، هند در ساخت یک خط انتقال دو مدارِ ۲۲۰ کیلوولت از پلخمری-کابل مشارکت داشته است. هند همچنین تجهیزات خطوط انتقال را با هزینه ای حدود ۳۹٫۲ کرور روپیه در ولایت فاریاب در شمال افغانستان تامین کرده است.  همچنین هند در توسعه بخش معدن در افغانستان نقش داشته است. وزیر وقت معادن افغانستان، میرمحمدصدیق، در سفر خود به هند در فوریه ۲۰۰۵، از هند برای توسعه موجودی، اکتشاف و استفاده از منابع معدنی در افغانستان درخواست کمک کرده بود. به گفتۀ وی، افغانستان حدود ۳۰۰ ماده معدنی از جمله زغال سنگ، مس، روی و طلا دارد. در جریان سفر حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان به هند در ماه مارس ۲۰۰۳، هند و افغانستان موافقتنامه تجارت ترجیحی[۱] را امضا کردند که بر اساس آن ۳۸ قلم کالایی که افغانستان به هند صادر می کرد، مشمول ۱۰۰ درصد امتیاز تعرفه می شد.

 همچنین در سفر مانموهان سینگ نخست وزیر هند به افغانستان در ماه اوت ۲۰۰۵، هند و افغانستان دو یادداشت تفاهم و یک موافقتنامه همکاری امضا کردند. این موارد، موافقتنامه های همکاری در زمینه بهداشت و درمان و علوم پزشکی، تفاهم نامه در مورد پروژه های توسعه/انکشافی؛ و یادداشت تفاهم همکاری در زمینه تحقیقات و آموزش کشاورزی بود. همچنین کرزی رئیس جمهور وقت افغانستان بار دیگر در آوریل ۲۰۰۶ از هند دیدن کرد. سه تفاهمنامه به امضا رسید: همکاری در زمینه استانداردسازی؛ همکاری در زمینه توسعه روستایی؛ و همکاری در زمینه آموزش. (Ashraf, 2007: 96-97)

موفقیت هند در اتخاذ رویکردی مهندسی شده از «معماری خط مشی استراتژیک پایدار»

برنامه توسعه بلندپروازانه ای که هند پس از سال ۲۰۰۱ در افغانستان آغاز کرد، هر چند قابل ستایش بود، لیکن شاید محصول یک استراتژی بزرگ نبود. هر چند واکنشی نسنجیده و بدون تفکر نیز محسوب نمی شود. برنامه ‌ریزی توسعه هند برای دستیابی به اهداف سیاسی معینی در نظر گرفته شده بود که ناگزیر از دیدگاه‌ های مختلف، به انحای متفاوت تفسیر می ‌شوند.

 سیاست دهلی نو در قبال افغانستان در سال ‌های اولیه از تهاجم آمریکا بر این فرض تکیه داشت که ایالات متحده درجه ‌ای از ثبات را بر افغانستان و پاکستان تحمیل می‌کند و بدین طریق به هند اجازه نفوذ بیشتر در امور منطقه‌ ای داده می شود و این امر سود اقتصادی و سیاسی خاصی را به همراه خواهد داشت. در این شرایط، دهلی امیدوار بود که در میدان عمل حضور خود را در افغانستان حفظ کرده، روابط دو ملت خود را در سراسر کشور توسعه داده و در عین حال از دولت در کابل (دسترسی به بازارهای آسیای مرکزی و ذخایر انرژی) برخوردار شود.

 با این حال، با وجود برخی دستاوردهای چشمگیر در حوزه توسعه (بهبود زندگی افغان ها و جلب حسن نیت مردم)، تعامل هند به اهداف استراتژیک بادوام دست پیدا نکرد. محاسبات دهلی از چند جهت ناکام ماند. طالبان آرام نشده و پاکستان بیشتر در هرج و مرج فرو رفت. تعداد حملات به پروژه ‌ها، تأسیسات و پرسنل هند بین سال ‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۹ افزایش یافت. نه تنها حملات به پروژه‌ ها به امری عادی تبدیل شد، بلکه تلاش ‌های هند هرگز به طور واقعی و فعالانه توسط ایالات متحده یا دولت‌ های ائتلاف تشویق نشد. همچنین مخالفت و اعتراضات هند در مورد چشم انداز آشتی با طالبان (حفظ وجود طالبان میانه رو) گوش شنوایی برای شنیدن و توجه نیافت.

این ناملایمت بین المللی در کنفرانس لندن در مورد افغانستان در ژانویه ۲۰۱۰، جایی که در آن مخالفت های نمایندگان هند به کلی نادیده گرفته شد، بیشتر آشکار گردید. اگرچه موفقیت های برنامه های انکشافی هند در افغانستان به طور گسترده مورد تایید قرار گرفت، اما هیچ تلاشی در سطح بین المللی برای مشورت با دولت هند در مورد افغانستان یا وارد کردن این کشور به هر فرآیند تصمیم گیری معنی دار صورت نگرفت.

 علاوه بر این، ابتکار عمل های هند، دسترسی به بازارها یا منابع قابل توجهی را تضمین نمی کرد. خط لوله گاز تاپی (ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند) که به دلیل پتانسیل آن برای بهبود امنیت انرژی و وابستگی متقابل اقتصادی در شبه قاره اعلام شده بود، کم و بیش دچار وقفه شد. هند در سال ۲۰۰۵ موفق شد افغانستان را به عضویت انجمن همکاری های منطقه ای جنوب آسیا (سارک) وارد کند؛ و این می توانست یکی از مهمترین گام ‌ها به سوی همکاری ‌های منطقه ‌ای باشد؛ اما بازده ملموس کمی از ادغام افغانستان توسط نهاد منطقه ‌ای به دست آمد.

سرانجام در آپریل ۲۰۱۱، ژنرال اشفاق پرویز کیانی، فرمانده ارتش پاکستان، و نخست وزیر یوسف رضا گیلانی، با حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان در کابل دیدار کردند تا توافقنامه ای را به رسمیت بشناسند که به ارتش پاکستان اجازه می داد در مذاکره برای آشتی بین کابل و طالبان نقش داشته باشد. بدین ترتیب به نظر می آمد سرنوشت برجستۀ هند در این جریان امری مختومه باشد؛ چراکه دهلی نو نتوانست به اساسی ترین اهداف استراتژیک خود یعنی جلوگیری از اعمال نفوذ پاکستان بر کابل دست یابد.

 بدیهی است که دهلی نو پس از بمباران سفارت خود در کابل در سال ۲۰۰۸ و کشته شدن ۹ غیرنظامی هندی در حمله به مهمانخانه کابل در سال ۲۰۱۰، شروع به درونی سازی و پذیرشِ موانع بر سر راه گسترش حضور فیزیکی خود در افغانستان کرد. اوج گرفتن چندین پروژه زیربنایی بزرگ هند در افغانستان از سال ۲۰۰۹ به بعد، فرصتی بود تا هند حضور فیزیکی خود را در آنجا بدون پذیرش شکست کاهش دهد. سیاستگذاران هندی این تغییر را بر اساس استفاده از یک برهه زمانی مناسب جهت بازتعریف استراتژی افغانستان در این کشور تنظیم کردند.

بدین ترتیب دولت هند به جای عقب نشینی از تعهدات خود در قبال کابل، بر مشارکت انکشافی تاکید و حمایت مالی خود را از افغانستان عمیق تر کرد. تبادل دیدارهای رده بالا بین مقامات دو کشور در سال ۲۰۱۱ نشان می داد که هند در حال حرکت به سمت نقش فزاینده ای در پیشبرد طیف کامل ظرفیت افغانستان، از نیروی کار گرفته تا نیروی امنیتی است. نخست وزیر وقت هند متعهد به افزایش هزینه های توسعه، افزایش کل کمک های دوجانبه به ۲ میلیارد دلار آمریکا شد و بر تمرکز هند بر بخش اجتماعی، کشاورزی، ظرفیت سازی، دسترسی به بازار هند و ادامه سرمایه گذاری در زیرساخت ها تاکید کرد.

از اینرو؛ دو طرف توافقنامه همکاری استراتژیک را امضا کردند که شامل امنیت، اجرای قانون و عدالت می شد و هند متعهد می گشت که توانایی و ظرفیت نیروهای امنیتی افغانستان را تقویت کند. با توافقنامه مشارکت استراتژیک[۲] بین دو کشور که در اکتبر ۲۰۱۱ امضا شد، پیوندهای تاریخی و فرهنگی دیرین بیشتر تقویت شد و روابط مستحکم، پر جنب و جوش و چند جانبه مابین دو کشور را قوت و در عین حال چارچوب همکاری در زمینه های مختلف بین دو کشور را رسمیت بخشید. (Norfolk, 2011: 11-15)

از دیگر سو می توان گفت پس از واقعه ۱۱ سپتامبر، اسلام آباد و کابل هرگز روابط دوستانه ای نداشته و هر دو کشور یکدیگر را به خاطر حمایت از تروریسم سرزنش می کنند. دهلی نو همیشه از این موقعیت استفاده کرد و از رهبران سیاسی افغانستان علیه اسلام آباد استفاده کرد. به طور کل هند در مسیر دستیابی به سیاست های خود، از باب تعاملات متکی بر تجارت و توسعه موفق ظاهر شد. دهلی نو ارتباطات تجاری خود با افغانستان را از ۸۰ به ۲۸۰ میلیون دلار از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ افزایش داد. اما از دیگر سو هند با رویکرد قدرت نرم همواره مترصد جذب اذهان جوانان افغان نیز بود تا در کنار بورس های تحصیلی، امکانات ورزشی را در اختیار جوانان قرار دهد. مردم افغانستان علاقه زیادی به صنعت بالیوود هند و صنعت ورزش دارند. رسانه های هند، به ویژه صنعت تلویزیون و فیلم آن، افغان های محلی را جذب می کنند. (Junaid et al, 2021: 79-80)

هند همیشه به دنبال طراحی های چند بعدی پیشرفته در افغانستان بوده و به بهانه بازسازی افغانستان جنگ زده، خود را در بسیاری از پروژه ها با صرف میلیاردها دلار درگیر کرد. این بهترین زمان برای هند بود تا اجرای برنامه هژمونیک خود برا محقق کند، زیرا دولتی طرفدار هند در افغانستان وجود داشت. هر دو کشور توافق کردند که سازوکاری ایجاد کرده و از یکدیگر در بسترهای داخلی حمایت کنند. به همین دلیل است که کابل به طور کامل از ادعای دهلی نو برای کرسی دایمی در شورای امنیت سازمان ملل حمایت کرد.

 اما تا آنجا که به صلح منطقه ای مربوط می شود، هر دو کشور اقدامات جمعی را علیه تروریست ها اتخاذ و دهلی نو ارائه آموزش نظامی و کمک به نیروهای امنیتی افغانستان را آغاز کرد. به طور کلی، هند با کنار گذاشتن نگرانی های قابل توجیه، موضع گیری و رویکردهای خود را به نحوی تنظیم کرده است که با جریان رویدادها سازگاری و انعطاف داشته باشد. به باور برخی ناظران، رویکرد هند در قبال افغانستان که اغلب به عنوان بدون استراتژی نامیده می شود، در طول سالیان متمادی تکامل یافته و چندین شکست را تجربه کرده است، اما با این وجود به یک چارچوب استراتژیک انعطاف پذیر در مسیر قدرت نرم هند تبدیل شده است.

قدرت نرم هند؛ سیاستی در جهت زنده نگاه داشتن مناسبات سیاسی-تجاری

رابطه افغانستان و هند چشم اندازی مشترک از شرایط پیرامونی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی منحصر به فرد و پویا است. به طور کلی باید گفت افغانستان برای هند اهمیت فراوانی دارد. چراکه افغانستان از نظر ژئواستراتژیک و جذب جمهوری های آسیای مرکزی (CAR) برای هند بسیار حیاتی است. افغانستان از اهمیت استراتژیک نیز برای هند برخوردار است زیرا دهلی نو به دنبال متحدانی نزدیک در همسایگی خود می باشد؛ بدان دلیل که دروازه ای به سوی کشورهای غنی از انرژی آسیای مرکزی مانند ترکمنستان و قزاقستان است.

همچنین، افغانستان به لحاظ منافع امنیتی و اقتصادی برای هند مهم است و وعده ذخایر مواد خام انرژی و ذخایر معدنی با ارزش بالا را می دهد. هند یک شریک تجاری طبیعی برای افغانستان بوده و بزرگترین بازار در جنوب آسیا برای محصولات خود است. مجموع تجارت دوجانبه بین هند و افغانستان برای سال ۲۰۱۹ معادل ۱٫۵ میلیارد دلار آمریکا بوده است که با ایجاد یک کریدور حمل و نقل هوایی در سال ۲۰۱۷ افزایش یافته است. همچنین از وجه دفاعی نیز، هند پرسنل نظامی افغان را آموزش داده و چهار بالگرد تهاجمی ام آی۲۵ (Mi-25) را طبق مفاد این توافق به به نیروی هوایی دولت افغانستان اهدا کرد. همچنین در یک موقعیت نادر، هند در سال ۲۰۰۷ تعداد کمی از کماندوهای پلیس مرزی هند و تبت را برای محافظت از پرسنل راه سازی که با سازمان جاده های مرزی کار می کردند، مستقر کرد.

هرچند دخالت هند در بخش امنیتی افغانستان بسیار کم بود؛ این این امر عمدتا از حساسیت های ایالات متحده و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی نشات می گرفت، زیرا آنها به خطوط ارتباطی و تدارکاتی از طریق پاکستان وابسته بودند. از سوی دیگر، هند در طول اقامت دو دهه ای نیروهای بین المللی به رهبری ایالات متحده، نیرویی به افغانستان اعزام نکرد، زیرا گروه هایی در درون طالبان تحت حمایت پاکستان، همچون شبکه حقانی در گذشته کنسولگری و همچنین سفارت هند در کابل را هدف قرار دادند. بدین ترتیب باید گفت، گرچه هند در دو دهه گذشته بسیاری از نیروهای امنیتی و تکنسین های افغان را آموزش داده است، اما این برنامه های آموزشی هرگز با هدف مقابله با شورش در افغانستان نبوده است. در عوض، آنها بر تقویت ظرفیت نیروهای امنیتی افغانستان تمرکز کردند.

کمک برای پروژه های مختلف، هند را در مسیری از کمک به بازسازی زیرساخت ها و موسسات افغانستان، کمک های آموزشی و فنی برای ظرفیت سازی در بسیاری از مناطق، تشویق سرمایه گذاری در افغانستان، و دسترسی بدون عوارض گمرکی به بازار هند متعهد کرد. در همین راستا می توان اشاره کرد که بند سلما که به بند دوستی افغانستان و هند نیز معروف است، در ولایت هرات بر خلاف بسیاری از مشکلات تکمیل و در سال ۲۰۱۶ افتتاح شد. یا بزرگراه ۲۱۸ کیلومتری زرنج- دلارام ساخته شده توسط سازمان جاده های مرزی برای دهلی نو از اهمیت استراتژیک برخوردار بوده است، زیرا از آنجایی که پاکستان دسترسی زمینی هند برای تجارت با افغانستان را رد می کند، از طریق بندر چابهار ایران به افغانستانِ محصور در خشکی راهی جایگزین باز می کند.

قصر تاریخی ۱۰۰ ساله «ستوری» واقع در ساختمان وزارت خارجه افغانستان در کابل با کمک هند در سال ۲۰۱۶ به شکوه قبلی خود بازسازی و توسط نخست وزیر هند و رئیس جمهور وقت افغانستان در ۲۲ آگوست ۲۰۱۶ افتتاح شد. همچنین پارلمان افغانستان در کابل توسط هند با ۹۰ میلیون دلار آمریکا ساخته شده است. (civils360, 2022)

به هرروی باید گفت پیشبردِ استراتژی تقاضا محور به هند کمک کرده است تا میزان قابل توجهی از حسن نیت و مناسباتی دوستانه را برای خود ایجاد و در عین حال کمک های مورد نیاز افغانستان را در بخش های مهم مانند آموزش، صحت، آبیاری، تولید برق، ترانسپورت، توسعه روستایی و ایجاد زیرساخت های حیاتی فراهم کند. این روند همچنان ادامه داشته است، چنانچه در ۷ فوریه ۲۰۲۱، افغانستان ۵۰۰۰۰۰ دوز واکسن کووید-۱۹ آسترازنکا را از هند دریافت کرد که اولین واکسن به این کشور دو دوران همه گیری کوید-۱۹ بود.

اما دررابطه با طالبان باید گفت که طی دهه های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، هند به شدت با هرگونه معامله با طالبان مخالف بود؛ اما بعدها به نظر می رسد موقعیت و سیاست این کشور در طول سال ها تغییر کرده است. در نوامبر ۲۰۱۸، زمانی که روسیه میزبان مذاکرات طالبان، اعضای شورای عالی صلح افغانستان و دیگر قدرت های منطقه ای بود، هند تصمیم گرفت هیئتی غیر رسمی متشکل از دو دیپلمات به مسکو بفرستد. همچنین در سپتامبر ۲۰۲۰، سوبرهمانیام جایشانکار وزیر امور خارجه هند به نشست افتتاحیه گفتگوهای بین الافغانی در دوحه پیوست و از طریق ویدئو در این گردهمایی سخنرانی و هر گونه روند صلحی که توسط مردم افغانستان پیش رود را تشویق کرد. بدین ترتیب تا حدودی شاهد تحول موقعیت هند با تحولات واقعیت در افغانستان و همگام با اقدامات چین، روسیه و ایالات متحده در مسیر مذاکرات صلح با طالبان بود.

شاید بتوان گفت اگرچه هند مدت ‌ها از روند آشتی و صلح به رهبری و تحت کنترل افغان ‌ها حمایت می ‌کرد، اما حامی قوی مأموریت آمریکا و ناتو در این کشور و مخالف با عقب ‌نشینی نظامی نیروهای خارجی بود. چرا که خروج نیروهای ایالات متحده و ناتو به دشمنان این کشور مانند پاکستان و چین امکان آن را می داد تا وارد عمل شده و از خلاء پیش آمده در قدرت به نفع خود استفاده کنند. هرچند غرب نقش دولت افغانستان را در مذاکرات دوحه و تا حدودی به دلیل لابی‌گری پاکستان و نفوذ آن بر ایالات متحده و طالبان تضعیف کرد. هند از مذاکرات آمریکا و طالبان خارج شد و رسماً اعلام کرد که تنها در مذاکراتی شرکت خواهد کرد که تحت مالکیت و رهبری افغان ها باشد. بااین حال، وزیر خارجه هند علیرغم تردیدها و تاخیرها به این روند، در مراسم افتتاحیه مذاکرات بین الافغانی در دوحه در سپتامبر ۲۰۲۰ شرکت کرد. (Rizwan, 2021: 2-3)

به هرروی، هر چند با روی کار آمدن طالبان، هیچ کشوری از جمله هند تمایلی برای به رسمیت شناختن آنها نداشته و در این مسیر پیشقدم نشده است، لیکن حفظ مناسبات با بازیگران جدید حاکم بر افغانستان، روزنۀ امیدی برای کشورهای منطقه به ویژه هند است. چراکه هند همواره از نفوذ و سرایت گروه های تروریستی، نقش نافذ پاکستان در این روند، و غلبۀ شرایطی از ناامنی و بی ثباتی در منطقه بیمناک است. همانگونه که در همین راستا چندی پیش، مشاور امنیت ملی هند، آجیت دوال در اجلاس هند با کشورهای آسیای مرکزی (۷ دسامبر ۲۰۲۲) به بیان دیدگاه خود پیرامون نگرانی هند از پایگاه گروه های تروریستی در افغانستان پرداخت. چنانچه پایگاه های تروریستی در این کشور را موضوعی مهم دانسته که صلح و امنیت هند و پنج کشور آسیای مرکزی را به چالش می کشد.

بدین ترتیب به نظر می رسد هند در راستای سیاست های پیشین خود گام برداشته؛ لیکن این کشور با سرمایه گذاری خود در افغانستان یک جاه طلبی استراتژیک تعریف شده محدود را پیش بینی نمی کند. بلکه به دنبال مشارکت در ایجاد محیطی مساعد برای رشد برای کنترل شرایط، غلبه بر زیاده خواهی های پاکستان، ممانعت از رشد تروریسم و در کنار آن کمک به افغان ها است. به طور کلی باید گفت اتخاذ رویکرد مردمگرا اهرم کلیدی هند بر دیگر کشورهای منطقه در مقابل افغانستان است.

 علاوه بر این، با توجه به نزدیکی جغرافیایی، اندازه اقتصادی، ظرفیت نظامی و شبکه دیپلماتیک قوی، هند به عنوان یک مؤلفه مهم و قابل لمس در تلاش های طالبان برای کسب مشروعیت داخلی و خارجی محسوب می شود. از این رو، طالبان به تعدیل مناسبات خود با کشورهای متلف پرداخته و در تلاش برای نشان دادن خودمختاری بیشتر، در مسیر اقداماتی گام برداشته که میل پاکستان را برای حفظ درجه نفوذ غیرقابل انکار بر امور افغانستان به چالش می‌ کشد. در واقع، طالبان به نحوی نارضایتی خود را نسبت به تلاش های پاکستان برای تضعیف توسعه و روابط آنها با هند ابراز کرده اند و این جریان در ابعادی چند وجهی شکل خواهد گرفت.

در حالی که تجارت بین کابل و دهلی نو پس از اشغال افغانستان توسط طالبان در سال گذشته متوقف شده بود؛ عبدالسلام جواد، سخنگوی وزارت تجارت افغانستان گفت که هند و افغانستان توافقنامه ای تجاری امضا کردند. چنانچه به گزارش خبرگزاری باختر، مقامات وزارت صنعت و تجارت (طالبان) در کابل اعلام کردند که دهلیز هوایی بین هند و افغانستان بازگشایی و تجارت بین دو کشور از سر گرفته خواهد شد.از سرگیری دهلیز هوایی مورد استقبال تاجران افغان قرار گرفت که امیدوارند هند بازار خوبی برای محصولات این کشور باشد.

جمع بندی

همان طور که اشاره شد، هند از نخستین کشورهای غیرکمونیستی بود که حکومت تأسیس شده توسط اتحاد جماهیر شوروی را پس از تهاجم این کشور به افغانستان در سال ۱۹۷۹ به رسمیت شناخت و اقدام مذکور به طور قابل توجهی به اعتبار هند در جامعه بین المللی لطمه زد. هند همچنین از رژیم شوروی متعاقب در افغانستان به دلیل نادیده گرفتن ایدئولوژی اسلام‌گرایانه استقبال کرد، در حالی که از دیگر سو شاهد حمایت پاکستان از گروه‌ های مجاهدین با ایدئولوژی اسلامی مشترک بودیم.

اما شاید بتوان گفت هند ضمن چرخش به سمت واقع گرایی، تاکید بر امنیت منطقه ای و درکِ بهتر و منعطف تر از شرایط موجود، در پیِ اتخاذ رویکردی سازنده و موثرتر برآمد. چنانچه در طول دهه ۱۹۹۰، سیاست هند در قبال افغانستان با روسیه و جمهوری اسلامی ایران همسو شد که هر دو طالبان را تهدیدی جدی برای امنیت ملی خود می‌دانستند. از این رو، این سه کشور به ائتلاف شمال علیه رژیم طالبان کمک کردند. روابط نزدیک طالبان با حزب جمعیت علمای اسلام پاکستان که مسئول چندین حمله تروریستی در سرتاسر سرزمین اصلی هند بود، دستور کار هند را تقویت کرد.

 متعاقبا پس از سرنگونی رژیم طالبان در سال ۲۰۰۱، هند به سمت تقویت روابط خود با دولت جدید و پیشروی در مسیری موازی و متعادل با تحولات حرکت کرد. بدین ترتیب هند با ایفای نقش عمده در توسعه اجتماعی و اقتصادی افغانستان، و ارائۀ کمک هایی بر پروژه های زیربنایی، کمک های بشردوستانه، پروژه های انکشافی جامعه محور، و آموزش و نیازهای بشردوستانه؛ تلاش کرده تا در مسیر سرمایه گذاری های قابل توجه و کمک های مالی، حمایت خود را از یک افغانستان باثبات و دموکراتیک نشان دهد.

 با این حال همان گونه که ناظران نیز اذعان داشته اند، در حالی که هند و افغانستان روابط تاریخی و دوستانه خود را حفظ کرده اند، پتانسیل همکاری دو کشور هنوز به طور کامل محقق نشده است. یک مانع مهم مربوط به ترس پاکستان از منافع هند در افغانستان است. این امر باعث شده است که هند در مشارکت خود محتاط تر شود. علاوه بر این، با توجه به روابط پیچیده بین ایالات متحده، چین و پاکستان و منافع آنها در افغانستان، هند از نظر تاریخی بر رویکرد توسعه و قدرت نرم تمرکز کرده و در عین حال از هرگونه دخالت سیاسی عمیق و نافذی در افغانستان فاصله گرفته است.

از سوی دیگر نقش گروه های تندرو و یا طالبان نیز در این مسیر چالش برانگیز بوده است. اما در حال حاضر و با از بین رفتن اسلاف طالبان افغانستان، اشرف غنی (که منتقد نقش اسلام آباد در افغانستان بود و روابط نزدیکتری با دهلی نو داشت)، هند به دنبال راه های جدیدی برای برقراری مناسبات کاری با رژیم جدید است. تحولات اخیر که در آن ملا محمد یعقوب وزیر دفاع افغانستان با آموزش سربازان افغان در هند موافقت کرد، منعکس کننده تلاش آنها برای کسب مشروعیت بین المللی و به رسمیت شناختن دیپلماتیک است. اگرچه هند به طور رسمی دولت طالبان را به رسمیت نشناخته است، دهلی نو تیمی فنی را در سفارت خود مستقر کرده که حاکی از دنبال کردن ردپای دیپلماتیکی قوی در کابل است.

علاوه بر این، دولت هند بسته هایی از تجهیزات پزشکی (شامل محموله ‌ای از داروها، واکسن ‌ها و تجهیزات پزشکی) را تحت عنوان «کمک ‌های بشردوستانه» طبق وزارت امور خارجه خود به افغانستان تحویل داده است. با این حال، هنوز مشخص نیست که دهلی نو تا چه حد تمایل دارد رابطه ای به واقع متوازن با دولت طالبان، آنهم بدون استفاده از خاک افغانستان برای برهم زدن امنیت و ثبات در همسایه پاکستان برقرار کند.

در نهایت باید گفت، واکنش هند بایستی بر اساس چگونگی تحول وضعیت باشد. دهلی نو پیوسته از یک افغانستان قوی، دموکراتیک و عاری از خشونت حمایت کرده است، زیرا این کشور به عنوان عایقی مابین چهار مجموعه امنیتی منطقه ای آسیا قرار دارد. افغانستان یکی از طرف ‌های درگیری مسلط در جنوب آسیا است و برای صلح و ثبات در منطقه اهمیت زیادی دارد. با روی کار آمدن طالبان، هزینه تعامل با افغانستان باید در چارچوب هزینه عدم مشارکت در نظر گرفته شود، بنابراین امکان دارد نوعی برقراری مناسبات و ارتباطات با طالبان اجتناب ناپذیر باشد، اگرچه این به معنای به رسمیت شناختن رسمی دولت آنها نیست.

منابع:

– Ashraf, Fahmida, (2007), “INDIA-AFGHANISTAN RELATIONS: POST-9/11”, Strategic Studies, Summer 2007, Vol. 27, No. 2, pp. 90-102

– Bajoria, Jayshree, (2009), “India-Afghanistan Relations”, https://www.cfr.org/backgrounder/india-afghanistan-relations

– “India-Afghanistan Relations International Relations: GS 2 Notes for UPSC.” Civils360 IAS, 19 Jan. 2022, civils360.com/2022/01/09/india-afghanistan-relations/.

– Ganguly, Sumit, (2012), “” “Sources of Tension in Afghanistan and Pakistan: A Regional Perspective India’s Role in Afghanistan”,  CIDOB Policy, BARCELONA CENTRE FOR INTERNATIONAL AFFAIRS, Research Project

 – Jha, Rajan (2020). “India – Afghanistan Relations in Post-Taliban Era”. Internat. J. Appl. Soc. Sci., 7 (5&6) : 287-292

– Junaid, Aamir; Abdul Malik; Muhammad Ashraf Nadeem, (2021), “INDO- AFGHAN RELATIONS: A HISTORICAL ANALYSIS”, Pak. Journal of Int’L Affairs, Vol 4, Issue 4

– Norfolk, Daniel, (2011), “India’s Engagement with Afghanistan: Developing a ‘Durable Policy Architecture’”, ISAS Working Paper, No. 138

– Rizwan, Alamuddin; Rajab Taieb; Maryam Jami, (2021), “Reset or rivalry? India and Afghanistan post-2021”, Friedrich Ebert-Stiftung (FES) Afghanistan and Institute of War and Peace Studies

– Singh Toor, Azad, (2018), “India – Afghanistan Relations: Observations from the 1995-96 Period of the Indian Embassy in Afghanistan”, Indian Council of World Affairs, https://www.icwa.in/WriteReadData/RTF1984/4346660757.pdf

[۱] the Preferential Trade Agreement

[۲] the Strategic Partnership Agreement (SPA)

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت