جهت گیری ها و گرایشات تروریسم در افق پیش روی سال ۲۰۲۳

کالین کلارک مدیر تحقیقات گروه سوفان و پژوهشگر ارشد «مرکز سوفان» است که غالبا بر مقولاتی چون تروریسم، مبارزه با تروریسم و امنیت بین المللی تمرکز دارد. وی در مطلب حاضر به بررسی چشم اندازی از احتمالات موجود دررابطه با گروه ها، حملات و عملیات تروریستی، و همچنین مسائلی مرتبط با تروریسم دولتی، تروریسم خشونت آمیز پسا سازمانی، و نیز اقداماتِ بازیگرانِ منفرد در پیشبرد فعالیت های تروریستی پرداخته و ضمن آن به برجسته سازی خطر راست گرایی افراطی از جانب افراط گرایان خشونت طلب با انگیزه های نژادی و قومی نیز اشاره دارد. مطلب حاضر توسط نازنین نظیفی برای سایت تحلیلی کلکین ترجمه شده است.

نکات کلیدی :

·         بارزترین خصیصۀ تروریسم بین المللی در افق پیش رویِ سال ۲۰۲۳، گونه های متفاوت و متنوع آن خواهد بود؛ گونه هایی که توسط طیف گسترده ای از ایدئولوژی ها و نارضایتی های برانگیزانندۀ توطئه ها و حملات انعکاس یافته است.

·         چالش ها و معضلات مرتبط با وجود “افراطگرایان معمول و همیشگی” همچنان پابرجاست؛ زیرا این دست بازیگران صرفا تحت تأثیر شتاب گرایی و دیگر اشکال از افراط گرایی خشونت آمیز همچنان روند رادیکالیسم را پیش گرفته و همچنان نیز درصدد اعمال اقداماتی خشونت آمیز در دنیای واقعی با انگیزه های سیاسی و ایدئولوژیک هستند.

·         ممکن است در حال حاضر چنین به نظر رسد که چشم اندازی از تهدید، بسیار ناقص، نا به سامان و تکوین نیافته است، که جریان مبارزه و مقابله با آن را نیز دشوار و پیچیده می سازد، اما در نتیجه و پیامد امر نیز ممکن است قدرت کمتری داشته باشد. بدین ترتیب باید گفت برای تحلیلگران جریان تروریسم و ضد تروریسم؛ سال ۲۰۲۳ یکی از غیرقابل پیش بینی ترین سال های پیش رو خواهد بود.

بارزترین خصیصۀ تروریسم بین المللی در سال ۲۰۲۳، گونه ها متفاوت و متنوع آن خواهد بود که به واسطۀ طیف گسترده ای از ایدئولوژی ها و نارضایتی های تهییج کننده و  برانگیزانندۀ توطئه ها و حملات انعکاس یافته است. باید گفت دولت اسلامی (داعش)، یعنی مهم ترین و قابل توجه ترین تهدید تروریستی از زمان عملیات جهانی ضدتروریسم جهت از بین بردن القاعده طی سال های متعاقبِ حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، در حال حاضر و در عراق و شام تضعیف شده و دو امیر خود را نیز در سال ۲۰۲۲ از دست داده است. اما فراتر از آن یعنی در خارج از شام می توان گفت شاخه ها و گروه های وابسته به دولت اسلامی همچنان به قوت خود باقی مانده اند؛ به خصوص در منطقه ساحل آفریقا و در جنوب آسیا که دولت اسلامی استان ولایت خراسان نبردی از تقابلی سرسخت علیه طالبان را پیش گرفته است. همان گونه که دولت اسلامی ولایت خراسان حملات قابل توجهی را علیه منافع روسیه و چین در افغانستان انجام داده است. با این حال باید توجه داشت که بدون وجودِ التزام و تعهدی قدرتمند در جهت فعالیت با شرکای حاضر در میدان عمل و اطمینان از عدم تشکیل مجدد این گروه ها، تلاش های موفقیت آمیز ضدتروریسم غرب می تواند چندان هم پایدار نمانده و تداوم نیابد. چراکه بدون ادامه فشار از سوی ایالات متحده و متحدانش، این احتمال وجود دارد که دولت اسلامی، القاعده، شاخه های وابسته و گروه های فرانشیز/نمایندۀ آنها، بتوانند با موفقیت شبکه های خود را در خاورمیانه و فراتر از آن بازسازی کنند.

همچنین شایان ذکر است، علی رغم که ایالات متحده و شرکای ائتلاف آن اقدامات تحسین برانگیزی در مسیر نابودی پیکرۀ خلافت اسلامی در خاورمیانه انجام داده اند، در حال حاضر جنوب صحرای آفریقا مرکز ثقل تروریسم جهادی محسوب می شود. در غرب آفریقا، گروه جماعت نصرالاسلام والمسلمین وابسته به القاعده و دولت اسلامی شاخه غرب آفریقا درحال رقابت بر سر منابع، جذب و استخدام نیرو هستند و در مسیر این جهت یابی، ردی از ویرانی، تخریب و تباهی مرگباری از خود به جای گذاشته اند. بر اساس شاخص جهانی تروریسم، منطقۀ ساحل در آفریقا «با افزایش بیش از یک هزار درصدی مرگ و میر بین سال‌ های ۲۰۰۷ تا ۲۰۲۱ در طول ۱۵ سال گذشته به طور فزاینده ای خشونت آمیزتر گردیده است.»

با توجه به مسائلی چون مرزهای نفوذپذیر، بی ثباتی سیاسی (شامل چندین کودتا)، و حجم عظیمی از نارضایتی های اجتماعی-اقتصادی؛ انتظار می رود که این منطقه برای آیندۀ قابل پیش بینی همچون انبار باروتی باقی بماند. از آنجایی که کشورهایی همچون فرانسه و ایالات متحده ردپای ضد تروریسم در خارج از کشور را کاهش داده و تمرکز خود را بر رقابت قدرت های بزرگ با روسیه و چین معطوف می سازند، این جریان می تواند فرصتی برای گروه های جهادی در آفریقا فراهم آورده تا نفوذ و کنترل خود بر این قلمرو را بسط و گسترش دهند. اما در سوی دیگر این قاره، گروه الشباب نیز همچنان تهدیدی مهلک و ویرانگر بوده و می ‌تواند به دنبال گسترش عملیاتی فراتر از سومالی و منطقه مجاور باشد و جاه ‌طلبی ‌های جهانی بیشتری را برای خود مدنظر قرار دهد.

 لازم به یادآوریست که طی چند سال گذشته دو ستیزه جوی گروه الشباب در فیلیپین دستگیر شدند که هر دوی آنها به تلاش برای طراحی حملاتی «به سبک و سیاق حملات ۱۱ سپتامبر» با استفاده از هواپیما متهم شده اند. بدین ترتیب باید گفت، چنانچه یک گروه جهادی آفریقایی فرصتی برای خیز گرفتن، و به واسطۀ آن کسب سود، سرمایه و یا استخدام نیروها یابد؛ می تواند حمله به اهداف غربی را در اولویت بالاتری قرار دهد. همانطور که بروس هافمن و همکار وی[۱] کارشناسان حوزه تروریسم اخیرا پیشنهاد کردند، در دوران پس از الظواهری، القاعده احتمالاً تمرکز خود را بر هدف قرار دادن سفارت خانه ها و کنسولگری ها، مقاصد گردشگری و حمل و نقل هوایی تجاری قرار خواهد داد.

یکی از گرایشات و جهت گیری های اخیر تروریسم برای برجسته سازیِ مفهوم «افراط گرایی و تروریسم خشونت آمیز پساسازمانی»[۲] است؛ مفهومی که بروس هافمن و اینجانب (کالین کلارک) ذیل مقاله ای در ژوئیه ۲۰۲۰ پیرامون تروریسم داخلی در ایالات متحده به آن اشاره و “ناهمخوانی/بی تناسب بودن یا ساختار سازمانی رو به رشد” را برجسته کردیم. باید گفت این روند همچنان تداوم داشته است. همانطور که حمله ای تروریستی در ماه مه سال ۲۰۲۲ و با انگیزه نژادی توسط فرد مهاجمی به نام پیتون گندرون در یک فروشگاه مواد غذایی در بخشی عمدتا آفریقایی-آمریکایی در بوفالو، نیویورک ده کشته بر جای گذاشت. این فرد مهاجم حداقل تا حدی تحت تأثیر «تئوری جایگزینی بزرگ »[۳] قرار داشت. او همچنین کل بخش ‌های مانیفست منتشر شده توسط برنتون تارانت، نژادپرست برتری گرای سفیدپوست عامل قتل عام مسجد «کرایست چرچ» نیوزلند در سال ۲۰۱۹ را کپی و پیست کرده بود. بدین ترتیب باید توجه داشت در حالی که هر دوی این افراد، و همچنین عاملانی چون مسئول حملات در ال پاسو، و پیتسبورگ، ممکن است در روند پیشبرد تروریسم به عنوان بازیگرانی منفرد و جدا طبقه بندی شوند، لیکن آنها از یک اکوسیستم گسترده تری از راست افراطی سربرآورده اند. اما در جریان مذاکرات و صحبت های صورت گرفته با مقامات امنیت ملی در ایالات متحده، آنچه می توان گفت نگرانیِ ارجح و اصلی حاضر است؛ پتانسیل و احتمال وقوع حمله تروریستی داخلی دیگری به سبک اوکلاهما سیتی و توسط یک افراطی ضد دولتی در قالب تیموتی مک­وی می باشد.

تروریسم پساسازمانی تهدیدات جدیدی را برای مجریان قانون و سازمان های اطلاعاتی ایجاد می کند. چراکه بدون هیچ گروهی واقعی، هیچ مرکز و مقر فیزیکی نیز برای نظارت و یا هیچ سازمانی برای نفوذ نیز وجود ندارد. در این روند، احتمال کمتری از انتشار و سرایت وجود دارد؛ چنانچه شخصی در سازمان امنیت عملیاتی ضعیفی را اعمال می‌ کند یا جزئیات طرح یا نقشه را پیش از موعد مورد بحث قرار می ‌دهد. این کاملاً با مفهوم مقاومت بدون رهبر نیز مطابقت دارد که برای جلوگیری از شناسایی و دستگیری رهبری شبکه های تروریستی طراحی شده است. باید اشاره کرد، دولت اسلامی به همان میزان که به واسطۀ کنترل قلمرو و یا توانایی در جهت به راه انداختن عملیاتی از حملات خارجی چالشی را ایجاد کرد، همان اندازه نیز هدف مورد توجهی برای حملۀ ایالات متحده و متحدانش  بود. اما تروریسم پساسازمانی چنین هدفی را ارائه نمی کند. به هرروی باید توجه داشت که تروریست ‌های پساسازمانی نیز فاقد شبکه ‌های تدارکاتی و پشتیبانی گروه‌ های تروریستی بوده و بر این اساس، از نظر میزان خسران و آسیب ‌هایی که می ‌توانند وارد سازند، محدودتر هستند. همچنین این شبکه ها در جمع آوری و سازماندهی منابع مالی توانایی کمتری داشته و یا اینکه قادر به انجام محاصره های طولانی مدت از مبارزات خشونت آمیزِ دیرپا نیستند. با این وجود، از آنجا که هدف تروریسم عمدتاً هدفی روانی است، حتی یک بازیگر مجزا و منفرد با دسترسی به تسلیحات پیشرفته نیز می تواند در مقیاسی گسترده ویرانی به بار آورد و طبعا در ایالات متحده که افراد به سلاح های اتوماتیک دسترسی دارند، احتمال این تهدید به طور تصاعدی بیشتر نیز می شود.

با اوج گیری تروریسم راست افراطی، بایستی از جانب افراط گرایان خشونت طلب با انگیزه های نژادی و قومی، از جمله برتری طلبانِ سفید و نئونازی ها، و همچنین افراط گرایان خشن مخالف دولت و ضد اقتدار حکومت، از جمله گروه های شبه نظامی؛ انتظار پیش گرفتنِ روندی از نقشه ها، توطئه ها و حملات بیشتری را داشته باشیم. پلیس و سرویس ‌های امنیتی آلمان در اوایل دسامبر ۲۰۲۲ حملاتی سراسری در جهت برهم زدن طرحِ توطئه محور افراط گرایان راست افراطی برای سرنگونی دولت انجام دادند. توطئه ‘کیو انان’ (QAnon) به شکل دهی و تکامل خود ادامه داده، در کشورهایی مانند آلمان، ژاپن و سایر مناطق ریشه دوانده و همچون انگلی چسبنده عمل می کند، بدان معنا که در منطقه و مکانی چسبیده و بدین طریق با بستر یا زمینه های محلی سازگار می شود. همچنین می توان گفت زیر چتر گسترده تر راست افراطی ملغمه ای از ایدئولوژی ها وجود دارد که افراط گرایی خشونت آمیز را تهییج و تحریک می سازد؛ از جمله در میان جوامع (آنلاینِ) به اصطلاح “اینسل[۴]، زیرمجموعه ای از گروه های متمایل به زن ستیزی، و همچنین نئولادیسم[۵] (مخالفان توسعه فناوری و تکنولوژی) یا «تکنوفوبیا/تکنولوژی هراسی»، که به طور فزاینده ای برج های سلولی ۵G و دیگر زیرساخت های سلولی حیاتی را هدف قرار داده اند. همچنین اکوفاشیست ها، که گاهی اوقات به عنوان “برتری طلبان سفیدپوست طرفدار محیط زیست” شناخته می شوند نیز جایگاه خاصی در میان عناصر راست افراطی ایجاد کرده اند.

از دیگر سو باید اشاره کرد تروریسم دولتی و یا تروریسم مورد حمایت دولت ها نیز در حال بازگشت است. حمایت از شبکه جهانی پروکسی ها و نایبان تروریستی، خود سنگ بنای سیاست خارجی و امنیتی برخی کشورها را تشکیل می دهد. «جنبش امپراتوری روسیه»، یک گروه تروریستی راست افراطی مرتبط با کرملین، توسط ایالات متحده به عنوان یک نهاد تروریستی جهانی مشخص و شناخته شده تعیین شده است. همچنین نیروهای نیابتی روسیه، از جمله گروه واگنر و نیروی ویژه روسیچ، یک گروه شبه نظامی نئونازی، در اوکراین فعال هستند. بنابراین با توجه به حمایت ائتلاف (غربی) از اوکراین؛ مسکو می تواند به دنبال تحریک حملات تروریستی در خاک اروپا و یا درپی تلافی آنچه باشد که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه متقابلا آن را تروریسم تحت حمایت ناتو توصیف کرده است. در همین راستا می توان گفت یک عملیات بمب نامه ای، سفارتخانه های اوکراین در اروپا و همچنین سفارت آمریکا در مادرید و چندین ساختمان و نهاد دیگر در اسپانیا را هدف قرار داد. در حالی که در این رابطه، پیوندها و مناسباتی از جانب روسیه مظنون است، تحقیقات همچنان ادامه دارد. اما به هرروی باید گفت با طولانی شدن جنگ در اوکراین، بیم و نگرانی ها  از مسئلۀ تروریسم روسیه در غرب افزایش یافته است.

همچنین می توان اشاره کرد که فناوری ‌های نوظهور گزینه ‌های انتخابی بی ‌شماری را برای تروریست ‌ها و افراط‌گرایان خشونت طلب فراهم می آورد؛ چیزی که تروریست ها در گذشته هرگز آنها را در اختیار نداشتند. هواپیماهای بدون سرنشین، سلاح ‌هایی با چاپگر سه بعدی، ارزهای مجازی و رمز گذاری سرتاسری یا رمزگذاری پایان به پایان در دنیای مجازی، قابلیت ‌های بسیط و پیچیده ‌ای را به بازیگران یکه و تنها/منفرد ارائه می‌دهند. اما جهت و مسیری که احتمالا تداوم خواهد یافت، مانیفست آنلاینی است که اغلب با یک حمله قابل توجه راست افراطی همراه است. این مانیفست ‌ها نه تنها در خدمت افراط‌ گرایان بالقوه هستند، بلکه تشریح بسیار دقیقی از آماده‌ سازی حمله، نگهداری تسلیحات، و زیبایی ‌شناسی ایدئولوژیک از شتاب ‌گرایی را به طور گسترده ‌تری ارائه می ‌دهند. این مفهوم که از خشونت هنجارگسیخته حمایت می کند تا فروپاشی اجتماعی را به بار آورد، به افزایش ترورها و سوء قصدها علیه شخصیت های سیاسی کمک کرده است. چنانچه شینزو آبه، نخست وزیر سابق ژاپن در ماه ژوئیه ۲۰۲۲، توسط یک بازیگر تنها (lone actor) و با استفاده از سلاح گرم خودساخته یا دست ساز ترور شد.

بنابراین، همانطور که تهدید جهانی جهادی -با افت و خیزهایی در مناطق مختلف- به روندی از تکمیل و تکامل خود ادامه می دهد، راست افراطی نیز همچنان تحکیم ارتباطات فراملی خود را پیش می گیرد. در همین حین اما، چالش برخورد با “افراط گرایان معمول و همیشگی” همچنان به قوت خود باقی است؛ زیرا این دست بازیگران صرفا تحت تأثیر شتاب گرایی و دیگر اشکال افراط گرایی خشونت آمیز رادیکال شده و همچنان نیز درصدد اعمال اقدامات خشونت آمیز در دنیای واقعی با انگیزه های سیاسی و ایدئولوژیک هستند. خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و متعاقبا تسلط طالبان بر این کشور بار دیگر در اوت ۲۰۲۱ می تواند به عنوان سرانجامی منطقی برای دودهه جنگی جهانی علیه تروریسم باشد. البته، ایالات متحده و متحدانش به انجام عملیات ضد تروریستی در سراسر جهان ادامه خواهند داد؛ اما دیگر جریانِ مبارزه با تروریسم به عنوان مجموعه ای از سری عملیات و ماموریت های متحد کننده و یا به عنوان جایگاهی برای یک استراتژی کلان گسترده تر عمل نخواهد کرد.

در مجموع می توان گفت برای تحلیلگران حوزۀ تروریسم و یا ضد تروریسم، سال ۲۰۲۳ یکی از غیرقابل پیش بینی ترین سال ها خواهد بود. بخشی از این امر به دلیل ماهیت چندپاره، از هم گسسته و پراکندۀ تهدیدهاست؛ اما همچنین این امر در نتیجه یک استراتژی چندین ساله و بی امان از ضد تروریسم غربی است که فرماندهی و کنترل داعش را هدف قرار داده و سرزمینی را که این گروه زمانی خلافت خود نامیده بود، پس گرفت.

ممکن است چشم انداز پیش رو از تهدید در حال حاضر بسیار نامتعارف، ناقص، نا به سامان و تکوین نیافته به نظر رسد، که مبارزه و مقابله با آن را نیز دشوار و پیچیده می سازد؛ در نتیجه ممکن است قدرت کمتری نیز داشته باشد. فرض کنید ایالات متحده و متحدانش قادر به تشخیص و تعیین رویکردی موثر جهت ایجاد تعادل بین ضد تروریسم و رقابت قدرت های بزرگ باشند. در این صورت، امکان آن می رود که شاهد تداوم روند نزولی از فشار بر شبکه های تروریستی باشیم که خود چالش بازیگران تنها و یا هسته های کوچک از تروریسم را تخفیف و تنزل داده و حملات تروریستی را عمدتاً به مناطق عمدتا فعال به لحاظ نزاع و درگیری انتقال و تقلیل می دهد.

منبع https://www.fpri.org

 


[۱]
 Bruce Hoffman and Jacob Ware

[۲] post-organizational violent extremism and terrorism’ (POVET)

[۳] the Great Replacement theory

[۴] Incels

[۵] neo-Luddites



 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت