سنجر غفاری

 

قراردادننگین دوحه یا بازی مرموز باسرنوشت  یک ملت

۲۹ نوامبر ۲۰۲۰ مصادف است با تقویم بزرگترین جنایت ضدبشری باعقد توافقنامه ای صلح میان تروریستان و تروریست پروران بین المللی ایکه هزاران تن ازفرزندان مردم افغانستان را به کام مرگ و ناباوریهای ناهنجارملی ، بحران فقروفاقه ، بیکاری ، خلای حاکمیت و قانونیت وبلاخره  به فرجام قوانین زیست انسانی وملی قراردادند، تاریخ در حافظه اش ثبت نمود که دشمنان صلح و ثبات درافغانستان ، دوستان بین المللی تروریستانی بودند که تحت عنوان مبارزه با تروریزم بین المللی حضورنظامی شان رادرکشورافغانها جنگ و نابودی لانه های تروریزم بین المللی رقم زدند و فاجعه آفریدندو به سازش و آمیزش های مرموزی رفتند که مردم ما و ملل جهان هرگز انتظارآن را نداشتند که پس از بیست سال حضور نظامی و اشغال کشورما بازهم  سرنوشت مردم به تروریستان بین المللی سپرده می شود ، به چنین اعمال کدام عنوان رالازم بدانیم و بگوئیم که دموکراسی و آزادی بیان ، حقوق بشر و میثاق های بین المللی همین بود که درسرنوشت ملیونی مردم افغانستان تحمیل و تحفه گردید؟  

پس از حادثه خونین سپتامبر ۲۰۰۱ در امریکا جورج بوش دوم برای نابودی ماشین جنگی تروریستان بین المللی دستور اعزام نیروی نظامی رابدین منظور صادر نمودند ( نابودی کامل پایگاه های تروریزم بین المللی در افغانستان و بخصوص منطقه  که تروریستان افغانستان رابه لانه ای امن خویش مبدل نموده اند و همچنان برای آزادی زنان و اطفال افغانستان ، تآمین دموکراسی ، حقوق بشر، آزادی مطبوعات و استقرارنظام ملی متکی برارزش های دموکراسی و مردم سالاری ایکه برمبنای قانونیت استوارباشد و نظام سراسری ایکه مردم انتخاب نمایند) یا ( دولت فراگیرملی)  ؟

باگذشت زمان شیوه های حضورو ارزش های آن برای مردم افغانستان ناهنجاری های رادرتشکیل حکومت مصلحتی ایکه اجزای آن را عصاره جنگ سرد و نفوذ استخباراتی کشورهای منطقه بخصوص پاکستان ، ایران ، روسیه و چین ، انگلیس و سعودی تحت نظارت و هدایت و مراقبت های نظامی ، استخباراتی ، اقتصادی و دیپلوماسی وزارت خارجه و قصر سفید امریکا با اتحادمشترک متحدین ناتو تشکیل گردید وبسوی نمایشات گوناگون سیاسی و عوام فریبی عام مردم ما میلان گرفت منجمله میشود از تشکیل حکومت عبوری پس از اجلاس بن اول ، پرتاب مهره های خاص شان درتفاهم با اداره نظامی و استخباراتی پاکستان ، شالوده ای نظام مصلحتی رابرسرنوشت کشورجنگ زده و بکلی ویران و ناهنجار هم از لحاظ سیاسی، اقتصادی ، نظامی و فرهنگی ، و همچنان ازدیدملی وبین المللی آن درمنطقه می توانیم بگویم که کشور اشغال شده به تیپ جدید و شیوه های اغواگری خاص ایکه زمینه سازبرای دنبال نمودن استراتیژی خاص ایکه باید رقبای منطقوی وبین المللی را اخفال و برای فردای اهداف خاص شان در منطقه باید افغانستان و مردم اش به پایگاه و لابراتوار استحصال اهداف دور بکاربرده شود و تجربه های ایکه لازم بود هم درعرصه ای اطلاعاتی ، سیاسی و نظامی درمنطقه آغازگردد و پروژه ای اخفال رقبای سیاسی و استراتیژیک و نظامی امریکا وناتو باید دراین جغرافیای جیو استراتیژیک و جیوپولتیک مورد تجربه و استحصال منابع و منافع بسوی جمهوری های آسیای میانه هسته گذاری و نهایس گردد ؟

حملات و عملیات نظامی قوت های خاص امریکایی با اتحاد مخالفین طالبان ( جبهه شمال ) علیه طالبان و القاعده سرآغاز بازی بود که ازشمال افغانستان بربنیاد نسخه ای ازقبل آماده شده ای پیترتامسن سفیر ونماینده خاص امریکا برای پروژه جنگ سرد علیه هجوم نظامی شوروی وقت موظف بودند و رهبری همه تنظیم های به اصطلاح جهادی افغان و شبه نظامیان افراطی شبکه های تروریستان اعراب را تحت رهبری اسامه بن لادن درچوکات تشکیلات استخبارات و نظامیان پاکستان تنظیم و فعال شده بودند و تامسن رهبری ومسولیت همگانی داشت ، عملیات ازشمال افغانستان که عبدالرشید دوستم ، محمد محقق و استاد عطامحمدنور از متحدین نظامی شورای نظار تحت رهبری احمدشاه مسعود باهم جوش نموده بودند آغازگردید و بدین منوال حوزه جنوب غرب را امیراسماعیل خان و ساحات زون شرق و کابل و اطراف آن را فرماندهان جمعیت اسلامی قوماندان حاجی عبدالقدیر، محمدقسیم فهیم ، آغا صاحب قوماندان انوری ، عهده دارشدند، مواضع طالبان و القاعده رابه شکل مرموز وبا درنظرداشت اسکجول آماده داشته برای خروج قوت های خاص ای.اس.ای و اعراب ایکه درکنار ملامحمد عمر ، اسامه بن لادن و سایر افسران خاص نظامی و استخباراتی پاکستان در ولایات هلمند، قندهار ، اروزگان ، غزنی ، زابل ، پکتیکا ، پکتیا، خوست ، کابل ، لوگر، ننگرهار، لغمان ، کنر، کندزو ساحات مرکزی و استراتیژیک مستقربودند خروج باعافیت سردسته های خاص بشمول بن لادن و لشکر خاص اطلاعاتی و استخباراتی شان در جریان عملیات نظامی امریکا ، انگلیس و متحدین ناتو صورت گرفت و خلاصه پس از مدت تقریبآ یکماه امارت طالبان به سقوط سوق گردانیده شد و حامدکرزی و جبهه شمال باهم گره خورده محاسبه گردید و تحمیل مصائب بشکل گوناگون آن از فرزندان مردم افغانستان قربانی گرفت و قوت های مختلف نظامی ، اطلاعاتی امریکاوناتو در اراضی افغانستان و منطقه به آموزش جنگ های گوریلایی، تطبیقات انواع اسلحه و بمباران های خاص با استفاده ازانواع مدرن طیارات بی سرنشین و بم افگن های مختلف درسراسرقلمرورکشورما ماموریت های اکتشافی، تخنیکی و تاکتیکی را خوبتر و بهترآموختند و درهمه سطوح خاص و محرم اسرار و داشته های طبیعی زیرزمینی ، معادن و داشته های نفتی و گاز، اهجار ارزشمند ، طلا، نقره و مس و سایر ضروریات و نیازهای شان رادرجغرافیای کشورما تکمیل نمودند و بلاخره بسازش و آمیزش با فرزندان خاص شان پرداختند که باعقد توافقنامه ای ننگین ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ دردوحه تمامی برنامه های مابعدشان راکه پس از خروج نظامیان و پایان وظایف خاص شان که برای مردم افغانستان مصیبت و مشقت باربود ، ولی برای اهداف دورامریکادر افغانستان و منطقه بی حدوگمان ارزشمند و قابل قبول شان بوده و است ، یقین که درمواد قراردادیا توافقنامه دوحه چنانچه خود ارائه نمودند که اسرارخاص شان بین دوطرف محفوظ است ، بدون شک که چنین است ، مرموزبودن این اسرار حاصل اش سقوط جمهوریت و اضمحلال ساختارنظام سیاسی ، پایمال نمودن قانون اساسی افغانستان و همه ارکان نظام بشمول محو قوت های مسلح سه صدهرارنفری با همه تشکیلات و مهمات ، سلاح های هوایی و زمینی ، خط بطلان کشیدن به ساختارسیاسی نظامی ، اقتصادی اجتماعی زندگی ملی و جمهورمردم ، محو قوه های سه گانه ای ایکه تعریف دولت و تمثیل اراده مردم شامل آن بود همچون پارلمان و مجلس سنا ، ستره محکمه و قضآ در کشور ، پایان بخشیدن به آزادی و حقوق مدنی اتباع کشور بخصوص نهضت نسوان ، مسدودشدن ادارات دولتی ، پوهنتون ها و مکاتب به روی نسوان در کشورما را تراژدی ناهنجار و دست آورد ننگین مبارزه ای کاذب تحت عنوان مبارزه باتروریزم بین المللی منحیث لکه ای سیاه و ننگین برجبین تاریخ مبارزه با تروریزم بین المللی و آزادی انسان و حقوق بشرعنوان بدهیم که چنین گردید و حالا که سه سال از این توافقنامه ننگین می گذرد ، مردم افغانستان درکام این مصائب تحمیلی بین المللی فرود برده شده است و امارت برسر سرپرست این همه مصائب را تحت حمایت مالی ومعنوی ، سیاسی و استخباراتی ایالات متحده امریکا تحمیل زندگی ملی مردم افغانستان نموده اند، مقامات ارشد امریکا باوجود این همه مداریگری هایش چنان ازاصل واقعیت سرنوشت ناهنجارملی ملت دردمند افغانستان زیکذاک میرود و خودرا حق بجانب محاسبه دارد که گویا ملت افغانستان واقعن دراین پروژه و تیوری خرسازیشان خدای ناخواسته همه خرشدند وباید این بارشانراتحمل نمایند و ابدی دنبال کنند؟  

بس است ادامه ای این سناریو و تیوری اغواگری ها ، مردم افغانستان راستی میخواهند و آزادی واقعی درمطابقت به اصول زیست انسانی و حقوق بشر بین المللی ، باکورها وداع بکنید تا جهان روشنگری و رنسانس تضمین حیات انسانی و حقوق بشری گردد و اعلامیه جهانی حقوق بشر بین المللی را زیرپانکنید که موردخشم وغضب و محاکمه ای مردم خویش قرارگرفتنی هستید.

   جاویدان باد آزادی ، تساوی حقوق انسانی درسراسرجهان .  

زنده باد مردم صبور و تسلیم ناپذیر افغانستان . 

 نابود باد انواع تعصب ، تحمیل جنگ و مصائب ، ناقضان حقوق بشری

 درود بر روان پاک شهدای ملیونی مردم افغانستان.  

.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت