دانشگاه کابل، دارالمجانین و یا داستان خانه ای قرن زده ها

قابل توجه جلالتمآب محترم رئیس جمهور، وزیر صاحب تحصیلات عالی و رئیس دانشگاه کابل!

به جرأت میخواهیم بگوئیم که هدف اساسی ما جوانان به پا ایستاده نمودن افغانستان، یعنی افغانستان را از تفیلی بودن رهانیدن و استحکام بخشیدن پایه های بنیادی، یعنی جوانان را رشد و توسعه علمی، اخلاقی و فرهنگی بخشیدن بوده تا باشد که کشور سرشار از درختان مثمری چون جوانان با درک و فهم همه جانبه داشته باشیم.

و به جرأت میخواهیم سوال نمائیم که شما ها (روسای امور) نیز از اهداف ما جوانان پیروی دارید یا اینکه خود فروخته خاک را به چشم خود زده و ما را کورکورانه رهنمونید؟

محصلین بخش شبانه ای دانشگاه کابل که در حقیقت نصف از زندگی را قربانی خدمتگذاری به میهن نموده اند، نصف دیگر را با رفتن به دانشگاه صرف بارور نمودن افکار علمی مینمایند تا تمام عمر گرانبهای خویش را فدای جامعه و سرزمین خویش نمایند.

مگر با تأسف! هویدا میگردد که عالی جنابان وزیر صاحب تحصیلات عالی و رئیس پر دغدغه ای دانشگاه کابل تا حال فکری هم ننموده اند تا تشخیص نمایند که وزارت و ریاست دانشگاه ها را به عهده دارند یا از دارالمجانین و داستان خانه های قرن زده ها را.

جای تعجب نیست که مشت را نمونه ای خروار گفته اند. مثال های واضحی وجود دارد که بیانگر حقیقت تبدیل شدن دانشگاه کابل به یک دارالمجانین و داستان خانه اى قرن زده ها میباشد.

جناب رئیس صاحب جمهور، وزیر تحصیلات عالی و رئیس داستانخانه ای قرن زده ها!

 ما محصلین، از انبوه سوالاتیکه تمام شاخه های مغز های مان را بارور نموده و به سقوط مواجه ساخته است و استادان پروفیسور مان که پس از بدست آوردن دوکتورالدوکتورا در سن 35 سالگی، 55 سال دیگر را در دارالمجانین کابل، داستان سرایی نموده اند، جواب داده نتوانستند، چند تک آنرا حضور سر دوکتورالدوکتوران شعار پرداز خویش (شما ها) پیشکش مینمائیم تا اینکه جواب سرپروفیسورانه ای دوکتور منشانه اخذ ننموده و جواب " ع را ع" دریافت نمائیم. 

آیا شما در کلاس، دانش مسلکی تان را می آموختید یا اینکه به داستان های قرون وسطی ای استادان قرن زده ای مثل بعضی استادان ما گوش میدادید و لبیک لبیک می گفتید؟

آیا استادانیکه به شما تدریس مینمودند، از نگاه روحی، دماغی، جسمی و ... صحتمند بودند یا اینکه مثل اکثر استادان ما اکسپایر (تاریخ زده) بودند و "غ را ع گفته و ع را غ شنیده" غُرغُر بی مورد طفلانه سر میدادند؟

آیا در زمان شما استاندارد درسی ای جهت رسیدن به هدف اصلی محصلین (مسلکی شدن در رشته ای انتخاب شده) وجود داشت، یا اینکه مثل ما برای تان مضامین شُروا برنج توسط افکار هر چه پیش آمد خوش آمد تدریس میشد؟

پس، رئیس صاحب داستان خانه ای قرن زده ها (اشرف غنی)! اگر جواب تان "بلی" است، گله ای نخواهیم داشت، چون شما نیز فن داستان سرایی را از پروفیسوران اینگونه دارالمجانین آموخته اید.

و اگر جواب تان "نخیر" باشد، به چند كلمه میتوان خلاصه نمود که "شرمنده باد بر شما و اینگونه ریاست".

قابل یادآوریست که منظور اصلی ما خدای نخواسته توهین کدام استاد گرامی نبوده، مگر با درک اینکه استاد معزز 50 سال تمام یعنی سراسر عمر خویش را فدای تربیت ذهنی و جسمی اولاد وطن مینماید، چرا در زمانیکه نیاز به استراحت کلی روحی و جسمی  دارد، باز هم با شکم گرسنه و پا های نیمه برهنه، در زیر آفتاب سوزان و در زیر برف و باران مجبور باشد تا روح و جسم مبارکش را رنج دهد. آیا درست نیست تا حق مسلمش که تضمین زندگی وی میباشد از طرف جامعه و دولت صورت گیرد؟    

جناب رئیس صاحب جمهور!

بالاخره ما جوانان میخواهیم خاطر نشان نمائیم که خدای نخواسته نشود که تجمع برف ها و باران های سوالات در افکار محصلین درزی بوجود آورد و برای یک سیلاب مدحش زمینه را مساعد سازد که آنوقت پشیمانی را چاره ساز نمیبینم.

برف کوچ بهاری محصل دانشکده ادبیات

 


بالا
 
بازگشت