بصیر کامجو ـ آلمان   

ـــــــــــــــــــــ

       

                      «گزارۀ تحقق امید اجتماعی »

                                                                                                  

         اساس ومنبع نبرد های عادلانه و مبارزات صلحشورانۀ مردم  ما درراه حفظ استقلال و آزادی واحقاق حق ، خواست اندیشه راه رفت بسوی تحقق« امید اجتماعی » بوده است.

      باورداشتی وخواست مردم ما به « امید اجتماعی » که تبلوری ازصلح و آزادی است ، بمثابه  نمود هستی تجلی ابراز وجود علیه متجاوزگران خارجی و اجیر ان وابسته ایشان  درسیرتاریخ ( گذشته ، حال و آینده ) افغانستان میباشد . که در پیوستگی باروح سرشار از وطنپرستی و خودارادیت فکری تبارز نموده و همچو کوهی استوار جاویدانه برجاست. 

        کنون فرزندان موحد و مبارزان اين مرز و بوم، پیوسته از رهروان دگر اندیش گرفته تا روحانیت مبارزمتعادل طرفدار صلح  ، مصمم شدند تا با مايه گذاردن از جان و تماميتِ هستي خويش، به حقانيت آرمان ها و امكانِ تحقق آنها در صف پیکار نبرد  برحق صحه گذارند.

      به تاسی از این امر ، همین مقاومت شکست ناپذیرنیروهای آزادی خواه وطن درالحام گیری وفرمان برداری از « امید اجتماعی » بود که در برابر متجاوزین رنگارنگ وابسته به ارتجاع  ـ القاعده ـ طالبی وسایر گروه های عقب گرا ی کشور، بی باکانه  رزمیدند . که زمینه های زیر ساخت فضای  صلح وآشتی و مشارکت سیاسی ملی در قدرت وحاکمیت رابرای مردم افغانستان به ارمغان آوردند واساس گذاشتند .

      این مقاومت بجا وحرکت نستوهِ آزادی خواهانه ،  برعلاوه دگرگونی وضع سیاسی ، مسبب ایجاد عوامل مثبت اجتماعی ،اقتصادی وتاریخی گردید .  موقعیت انحطاط فرهنگی راعوض کرد . فرآیند های منطق « تفکر» درراه رفت بسوی ایجاد مفاهیم بنیادی فرهنگ نوین را مکن گردانید. شرایط ورود به قلمرو فکر « آزاد اندیشی » یعنی تبیین « حقیقت » و« صدق » ومناسبت آن دو با واقعیت را مساعد ساخت .

      چنان که اثرات شعایش این رویکرد ونورآزاد اندیشی تفکر را دراطلاعات جمعی کشور،  گفتمان های  درون مرزی وبرون مرزی مربوط به قضایای سیاسی افغانستان را باگوش و چشم خویش میشنویم و مشاهده مینمایم. برحق که  نمونۀ از ویژه « آزاد اندیشی »  و تثبیت هویت ملی به حساب می آید. 

       از برکت تولید ارزش سیاسی دست آورد های  مقاومت استقلال طلبانه مردم افغانستان است که رویکردهای فکری اندیشۀ استوار سازی « امید اجتماعی »  از آرمان مجرد دارد که تبدیل به وجود عینی گردد. حضورتأمین شرایط نوین درکشور، وجود نظام سیاسی در حال شکل گیری، انتخاب رئیس جمهوروانتخاب نمایندگان پارلمان ولاغیر ثبوت ادعای مسئله است.

        حالا سُوگرد آرزوها ، کردار ها ،  سمبول ها وداوری های تبیینی ، نیات و هويت عقيدتي این رهروان راه مقاومت و آزادی ، در مژده یافتی از خواست زمان ، ايمان داشتی  به جهان بيني علمی به دموکراسی  وجامعه مدنی که همه مبین  راهیابی اندیشۀ باثبات وطرح عقلانی استراتژی سیاسی طویل المدت است ، نیرو میگیرد . و باکرامت نفس دور از آلودگی مادی بنفع مردم افغانستان  ، بمثابه مرامي راهنماي عمل ایشان  در مبارزات پارلمانی وسیاسی عرض وجودمینماید.

       بجاست که این اندیشه حق خواهی و آزاد اندیشی ، با ارائۀ نمونه هائي عالي از اخلاص و ايثار و همبستگي  صادقانۀ عملی از نوع صلح ، آهسته آهسته  بدل به اسوه هاي نسلي از رویه راه همبستگی و عزت مردم ما میگردد.

     از اينروهمه نیرو های هم آرمان ، هم درد ، هم سو،هم جنس ، هم صدا ، درمبارزات حق خواهی ابراز وجود ودر مبارزات پارلمانی خویش جهت تحقق « امید اجتماعی »  متفقاً عمل مینمایند.  با پیگیری راه حق وعدالت ، حفظ منافع ملی  ، وحفظ (ماهیت ، مرام ، بوی ورنگ خودی خود) باخود آگاهی وآموزش دقیق وعمیق از تاریخ وطن ونیاز مردم ما  قاطع و پایدار ، اسطوره ي مدافعین راه آزادی ومقاومت را [ در مقابله با نیروهای وابسته  وعقب گرای ذیدخل ( طالب ـ القاعده )، تکنوکرات های وارداتی بیگانه پرست ،  و اجیران چپ وراست در  حاکمیت  فعلی افغانستان] با ایمان خلل ناپذیر، باثبات و خودارادیت ،  جاویدانه میسازند. و به گسترش توده اي خود ادامه میدهند. وریشه نهال « امید اجتماعی » را از آب صاف خواست پاکیزۀ  مردم وخواست مدرن زمان آبیاری مینمایند.

       بدین ترتیب جهت تسلیح وباروری اندیشه در مبازات سیاسی قدرت ، هوشیارانه مبانی جامعه را آموخت وشیوه های  رشد گونه های راهیابی به احقاق حق وامید اجتماعی را دربازبینی اساسات سنت و تکوین مبانی عقلانی دانست.

      باید شرط تداوم اين رشد و تعالي، متناسب با مقتضيات دوران عصر ما را در امر بیداریی ودگردوستی نسل نوپا و جلب اعتماد واقعی توده های ملیونی پیگیری کرد.  ودرفرآیند اندیشۀ انسان گرایی ، اعتبار ونقش ومعنای تفکر را با واقعیت های حیات اجتماعی پیوند عینی وعلمی داد.

       اگر از فلسفیدن شیوه سنتی( ساده اندیشی ویکسو نگری ) نادرست بگذریم  و با درس آموزي از علل عینی شکست ها وپیروزی های مؤقت نیرو های مقاومت و آزادی خواه در برابر دشمنان ، تجاوزگران و اجیران وابستۀ  منطقوی وداخلی  افغانستان پندوعبرت گیریم ، در همگونی این منظومه معرفتی پیش بینی های عمل وکارکرد های سیاسی مبارزان راه حق و آزادی کشور ما افغانستان را میتوان در سه

فرآیند زیربه تأمل گرفت :

     یکم ــ فرآیند روشنفکری بازنگری: ضرورت كار عميقِ فكري و اعتقادي بويژه در حوزه هاي علمی ،اخلاقی  فلسفي ، تا بنيه ي نهضت نوانديشي مردمگرایی و تکامل پذیری را در برابر دو انحراف به سنت گرائي واپس گرايانه از يكسو و جذب به مكاتب رقيب يا بي باوری اندیشه از ديگرسو، بر اصل رشد یابندگی جوهر خودی تقويت باید کرد ؛

      دوم فرآیند گزینۀ راهبردی اصلاحات   ـ اتخاذ يك خط مشي سياسي همه جانبه وغیروابسته خشونت پرهيز مردم سالارانه ، مدني و دفاعي در همگونی منافع حقوق متعادل انسانی از جنس صلح  در برابر استبداد برتری جویانۀ عقیدتی ،  ديني- روحاني ، قومی و سمتی ولسانی  در راستاي تبديل شدن به بديلي تدريجي، بلندمدت و با حيثيت و اعتباري ملي و مرامي ؛

      سوم فرآیند پذیرش تجارب مدرنیته : روي آوردن به دمكراسي و جامعه مدنی تشكيلاتي به سبك تجارب معارف نوین  و طرد سننِ مرکز گرایی ، خودگرایی قومی ،  بجاي مانده از ادوار مبارزات تاریخی و آموزه هاي چپ وراست سنتي و گروه یی کشور ما و منطقه . 

      درست اندیشیدن به معنای درست عمل کردن نیست . مگر معیار اندیشه صادق ، سنجش مرتبط وقانونمند از گزاره های عمل است . ما میتوانیم با بیان چنین گزاره ها بینش واحدی در جامعه تولید نمایم . وهم دررنگ گیری از این گزینۀ واقعی ،  ارزش های فرهنگی مردمان را میتوان ـ  شفاف تر، صمیمی تر، نجیب تر ، بافضیلت تر ساخت.

     فقط اندیشه «  آینده مدارا  » وتکامل پسند است که راهبرد رویکرد های مارا در مسیر شناخت تمایز معرفت فرهنگی حال وگذشته قرار میدهد و بادرک مهمترین جدال میان ارزش های فرهنگی  « بودن » و « شدن » ،  گزاره های روینده جاگزین همۀ تمایز های فرهنگ قدیمی میشود.  هرنوع فرهنگ عقب گراییِ که برای نظم دموکراتیک جامعه زیان بار است و همآیشی اجتماعی را فرو می کاهد ، باادای احترام آنرا با غزت وحُرمت به آرشیف تاریخ داشته های فرهنگی گذاشت . 

      از این سوتفکر عقلانی در مورد انسانی سازی  اخلاق جامعه ورشد مسایل فرهنگ نوین از موضع کلیدی مبارزه حق خواهی و طرح استراژی نوین میباشد و شرط لازمی ایست برای درست عمل کردن درعرصه سیاست وجامعه شناختی .

      با پيگيري چنين رويكردهای فکری ، مردم وطنپرست افغانستان مي توانند به تعالي درون مايه هاي نظري و رشد و بالندگي اجتماعي خود اطمينان داشته باشند وبدون شک راه را بسوی جامعه مدنی وحقوق متعادل شهروندی باز می نمایند.

      مردم ما ، افراد و گروهای سازمانی وحزبی  با هوشیاری تمام در همسویی حفظ منافع ملی در یک خط عمل سیاسی وفکری مشترک راهبرد شناخت « تبیین »         ( جهان وانسان ) را در الویت های استراتژیک طویل المدت خویش قرار دهند. واز تولید بحران ارزشی یی که زاده جنس جنگ است و سراپاي جامعه و نسل جوان را در سه دهه  اخیر فراگرفته بود دست کشند. راه همبستگی وهمآیشی ملی را انتخاب نمایند. غرق در سياست روز زدگي و درگيري قدرت نشوند و با رو آوردن به تاكتيك مسلحانه و جدا از آهنگ مبارزات مردمي، پايگاه اجتماعي خود را به تيغ و تفنگ نسپارند . وگاهی هم در مقام معظم رهبري ذوب نگردند.

      اين حكم اخلاقی  در بابِ راه یافتی حفظ كيفيت ها و ماهيت های سیاسی  است که همجوشی ساختار ملی را در سورفت جامعه مدنی تسریع میبخشد.

       اگر بنا بر انتخاب آگاهانه و طبيعي و مشروع مردمي نباشد وگرنه با پیگیری شیوه های ابراز وجود حق خواهی میتوان هميشه در بازي قدرت ها  و كشاكش هاي جامعه و منطقه، شانس قدرت يابي هاي كمي و فيزيكي براي همگان محفوظ است .

      بدين ترتيب و با همه ي آرزوها و دريغ ها ، دستاوردها و ارزش ها، انحرافات و ضد ارزش ها، كتاب تاريخ مبارزات مردم استقلال طلب افغانستان ورق خورده و تجربه مبارزات نسل گذشته مجاهدان و فدائيان راه آزادی به افتخارات تاريخ مان سپرده میشود .

      آنچه در دل مردم ما مي ماند ودرقلب ها جاویدانه میشود  و امروزه نيز، همچوفردا ، دردنیای درون  ما حس ارج و احترام مي آفريند، نه اسم و رسم  ، حزبی و سازمانی  ومجاهد و قوماندان ،  گروه و  و سمت و آرم منزلت وقدرت و كرسي و شعر و شعار و زنده باد و مرده باد ،   بلكه ياد و راه و نام و نشانِ پیکار ونبرد و حماسۀ  فرزندان رشيدِ ووطنپرست  افغانستان سربلند است. که همچون رهروان راه استقلال ومقاومت ، خون های خویش را درراه اهداف بلند بالای غزت وشرف وطن ( استقلال ــ وآزادی  )  فدا کرده اند . وبه دور  از خواست های آلودۀ مقطعي و قالب هاي تشكيلاتي ادوار پيشين فراتر رفتند و درمرتبۀ اعلا تر از انديشه،باروح فضیلتمداری درفراسوبه قله های شامخ عزت ومکارم اخلاقی ـ  آرمان های خویش را در تاریخ کشور ما ابدی ساختند .

      صدای هوشیار باش و افتخار به آن رهروان مبارزراه ( استقلال و آزادی ) کشور است .  که در مبارزات ابراز وجود وحق خواهی ، آن آرمان های مقدس فرزندان رشید وسرسپرده راه نبرد و مقاومت صلح خواهانه  را  ـ علماً و عقلاً با درک و شناخت نبض زمان ونیاز مردم ،  با ثبات اراده وعمل مشترک سیاسی ،  در عشق داشتی به نجابت و شایسته سالاری انسان بدون تزلزل وبی باوری و عقب نشینی مصلحتی در چالش های سیاسی زمانه ،  با خویشتنداری و امانت داری ، با وجدان پاک وضمیر بی آلایش، با صحت فکر ونیت نیک  ،با پیگیری  حُسن صداقت  وپایمردی به سر منزل مقصود برسانند .

      به آرزوی درک وشناخت هرچه دقیق تر و عمیق تر « امید اجتماعی » یعنی تأمین صلح و امنیت ،تشکیل حاکمیت مستقل خودی غیروابسته ، ایجاد پایه های مادی و معنوی  آزادی و عدالت اجتماعی  .

 با عرض احترام

 بصیر کامجوـ آلمان

سپتمبر 2005

basirkomjo@yahoo.de

 


بالا
 
بازگشت