دوكتور  كاروان

نوشته دوكتور كاروان

 از المان فرايبورگ

                 

نژاد پرستي

                     

                                           

روزي در يكي از جرايد پر تيراژ برون مرزي مضمون را كه دلالت به قوم پر ستي و تشويق و ترغيب به نژاد پرستي      می نمود تو جه ام را جلب  نموده و تعجب بيشمار مرااين نوشته برانگيخته و فكر نمودم  كه ايا وقت ان نرسيده  كه ديگر بر   موضوعات قومي و نژادي   كه قرنها درين مملكت توسط  مدعيان قدرت  بغرض تفرقه اندازي دامن زده ميشود خط بطلان كشيده  و سعي كو شش در اتحاد واتفاق اقوام و مليتها و پيشرفت و ترقي مملكت  وارامش و امنيت بنمائيم .

متاسفانه بايد اظهار نمايم كه با خواندن اين مضمون مو بر اندامم راست شده و تعجب نمودم كه چطور شخصيت اگاه و دانشمند چون مدير مسهول اين جريده  فرصت نشر چنين مضامين را كه از ان بوي تفرقه ، خون ، وحشت و دهشت  وبيدادميايد داده و چگونه نو يسنده محترم كه بنده به ايشان اشناهي ندارم حاضر ميشود قلم بدست گر فته تيشه به ريشه خود بزند . ايشان بايد اگاهي به اين موضوع داشته باشند كه اگر محمد گل مهمند و امثال ايشان تخم نفاق و تعصبات قومي و نژادي  و لساني را كاشتند مورد سر زنش و نفرين  تاريخ قرار گرفتند ،  جز نام سياه وزشت حاصل ديگري از اين كشته بر نداشتند ، اگر اقاي زابلي و رشتين و امثال ايشان  در لو يه جر گه ....  بر ملي بودن زبان پشتو  اصرار نمو دند   تاريخ در مورد ايشان طور يكه لازم است قضاوت خواهد  نمود. تعجب در اين است كه اقاي  زابلي  فارسي زبان بوده و اصرار ايشان بر ملي بودن زبان پشتو جز اغراض سياسي  هدف ديگري نميتواند داشته باشد. .

اينجا سوال بنده متو جه اقاي نوسينده است :

اقاي محترم شما با همه فهم و دانش بااينكه ايزد متعال قدرت نو يسنده گي به شما اعطا نموده ، چرا قلم بد ست گر فته  اين اشوب و نژاد پرستي را كه ديگران تهداب گذاري نمودند درين مو قع حساس و درين مقطع بزرگ تاريخ  كه تازه ملت پس از30  سال جنگ و دربدري و كشته شدن مليونها مليون جوان از چنگ يك هيو لا ي و حشتناك  نجات يافته و  به چنگ هيولاي ددمنش ديگري  افتيد ه است دامن ميزنيد.

اصلاء  فرق ميان تاجك و پشتون و هزاره و ازبك  و ايماق و غيره و غيره   چه مفهوم ميتو اند داشته باشد ،اصلاء فارسي و پشتو و ازبكي و غيره غيره چرا سد راه  و مانع پيشرفت و ترقي ما شده  و سبب كشت و كشتار در بين ملت گردد.

بخدا با خواندن مضون شما  همان فجايغ سالهاي 1992  تا 2001 كه سر تا سر افغانستان را  به خاك وخون   كشانده  و دران صحنه های مدهش جنگ و كشتار و تجاوز و سينه بر يدن زنان و ميخ كوبيدن  بر فرق انسانها  ،محرق ساختن  ايشان   در كانتينر ها  كه روز گار ملت  بيچاره و بينوا را سياه و تيره تر نموده بود جلو  چشمانم ظاهر گرديده  و افسوس نمو دم شما چطور ميتو انيد  به ملت كه از زخم هاي عميق و كشنده و درد اور و وصف ناشدني  هنوز شفانيافته  باز با دشنه تعصبات قومي و نژادي زخم ديگري بز نيد

مجروح وفا به از سر زخم شهيد است                      كم بود تغافل كه تو خنجر زده اي باز

اينرا هم بخاطر داشته باشيد كه محمد گل مو مند و امثال ايشان  به دستور نادر خان و سر دار هاشم  خان  تعصبات قومي و نژادي رادامن  زدند  تا اينكه اين خاندان  با مو جو ديت تفرقه و عدم اتحاد ملت  بتواند به اساني  و طور دلخواه به مصداق مثلي  كه ميگويند  تفرقه بينداز و حكوت كن حكو مت نمايند

چندي قبل اقاي فر هنگ در تاريخ   بنام افغانستان در پنج قرن اخير كه به رشته تحرير دراورده بود با بد گوهي از ظلم  پشتونها واستيلا زبان پشتو  و تذ كر اين نكته كه بايد در بعضي  مناطق در مكاتب  دروس به  عوص اينكه به زبان مادري ايشان يعني فارسي يا ازبكي تد ريس ميشد به زبان پشتو تدريس ميگرديد د شمني پشتو نها را خريد .   اكثر پشتومها از ايشان رنجيده و گفتار ايشان را خلاف حقيقت  پنداشتند.   در مورد تنقيد شديد نمودند كه اين همه تنقيدات در اخير جلد دوم كتب وي نشر گر ديده.  در هر صورت با اگاهي به منبع اين تعصبات  و هدف ان احتياج به نو شتن ان و تحريك برادران پشتون نبود .

ما ملت كه هميش تحت ظلم و شنكجه و استثمار اين وان قرار گرفته ايم  و در طول تاريخ مجبو ر گر ديده ايم  رژيم ها ي مستبد وديكتاتور هاي خون اشام را تحمل نموده  و دم نزنيم  ميبايد از سر گذ شت خويش درس عبرت گر فته و  بهتر است عامل و منشه اصلي كه باعث چنين  تفرقه ها و تعصبات قومي و نژادي گر ديده  جستوجو نماهيم . به سر و كله همديگر زدن بنام  پشتو و فارسي  جزمفاد و منافع دشمنان ملت ثمري ديگري ندارد .

يك نگاه بر صفحات   تاريخ  اين ملت واضح ميسازد  كه هر زماني از هر گروه و هر قوم  مردمان با شخصيت ، زمامداران عالي ، مدبر و وطنپر ست و فداكار   چون ميرويس بابا ، وزير محمد اكبر خان ،امين خان لوگري  ، چون مجاهد کبيرغازی امان اله كبير  وامثال ايشان  و همچنان موجودات وطنفروش  و خاين  به ملت و مملكت  که شامل نيروهای چپی و راستی اخير  در تاريخ اين ملت ظاهر گر ديده كه ذكر همه ايشان از قدرت و حوصله  قلم برون بوده ولازم به تذكر نيست .

زمانيكه گروه شيطان ضد فرهنگ و نامسلمان   بنام طالبا ن متشكل از پشتونها به تحريك وكمكهاي مالي و نظامي پاكستان و عربستان سعودي و امريكا قسمت اعظم افغانستان را تسخير نموده و از هيچ جنايت و خيانت  ادمكشي و وطنفروشي ابا نورزيدند ايا در پهلوي احمد شاه مسعود  پشتو نها نبودند که  در مقا بل اين گروه وحشي و خاين قيام نموده و پيشروي شان را معطل سا ختند؟

زمانيكه گروه  هاي به اصطلاح چپی به دستور اربابان خويش قصد برده ساختن اين ملت را داشته و ارزوداشتند كه اين ديار شيران و اشيان عقابان مغرور را به بادران خود هديه نمايند  فراموش نموديد كه تمامي ملت اعم از پشتون و هزاره و ازبك و تاجيك  و غيره اقوام افغانستان  يك مشت و يكدست شده  با شجاعت تهور اميز وطن پاك و مقدس خويش را از وجود نحس ايشان پاك نمودند.

ميبينيم كه در طول جهاد هيچگاه سخن از نژاد پرستي وتعصبات قومي و نژادي نبوده  اما همينكه  نجيب با سر افگندگي از قدرت خلع گرديد دستهاي نا پاك  و نابكار داخل فعاليت گشته  و با دامن زدن  به تعصبات نژادي و قومي چنان محشر را بر پا ساختند  كه نه مرا حو صله شرح ان و نه شمارا قدرت شنيدن ان خواهد بود .

متا سفانه  بعد از سال  92 جنگ و اشوب و دربدري و مليونها مهاجر و مليونها كشته  و  با وجودغلبه بر بزرگترين  ابرقدرت دنيا  هنوز خود در تعين سر نو شت  خويش  حاكم نبوده  قدرت ديگري براي ما قانون وضع نموده  و قدرت ديگري  رئيس جمهوررا  بر ملت  تحميل ولويه جرگه را بايك تعداد وكلاي خريده شده و فرمايشي  داير  و قوانين را كه جز سياه روزي و تيره بختي و يك ديكتاتوري مطلق هدف ديگري ندارد بر ما ملت مظلوم تحميل مينمايد .

از جناب محترم نو يسنده  كه زحمت كشيده و اين تعصبات قومي و نژادي  را بيشتر دامن زده اندسوال مينمايم ايا وظيفه اساسي ، اصلي و اولي ما مقابله در مقابل نا ملايمات و اجتناب از برده ساختن ملت است يا به سر و كله همديگر  يه نامهاي مختلف زدن؟

                                                           

                                            پايان       


بالا
 
بازگشت