جلیل پرشور

شاهد عينی

 

هموطنان  عزیز ! سالها انتظار کشیدیم تا شاید قلمهای  تعدادی از تاریخ نگاران وفرهنگیان فرهیختهء وطن ما ، معلومات نسبتاء دقیق وقرین بحقیقت از رویداد

 ها وحوادث 40 سال اخیر سرزمین مارا طوری  بروی کاغذ آورند وانرا  غرض دادن آگاهی به نسل جوان وسرگردان  و کافهء هموطنان به نشر برسانند که

رنگ وبوی قومی ، سیا سی، گروهی ، زبانی و مذهبی متعصبانه  نداشته باشد و اگر داشته باشد حد اقل محدود باشد نه آنکه کتمان  حقایق ومسخ حوادث

ورویداد ها. باا ینکه در 30-  40 سال گذشته کتب  ، مقالات، تحلیلها ،مجلات مصور، فلمهای سینمایی، عکسها، پوستر ها واوراق تبلیغاتی فراوانی بوسیلهء ا

حزاب درگیر در رقابتهای سیاسی دوران مبارزات مسالمت آ میز  یا دههء دموکراسی (! ) برای محکوم کردن حریفان،مخالفان، دشمنان سیاسی وایدولوژیک

شان،  بوسیلهء خود شان ویاحامیان منطقوی وبین ا لمللی انها   چاپ، نشر وتهیه گردیده ودر معرض استفاده قرار داده شده است ولی متاءسفانه کمتر حزبی

وگروهی حاضر شده که ابتکار عمل را در دست گیرد ونواقصء کمبودها واشتباهات خود ودیگران را بطور سالم نقد کند. 

 بناء  بحیث یک افغان عادی ولی همیشه فعال سیاسی، با وجود ارتباط عمیق وپیوسته ام با حزب دموکراتیک خلق افغانستان، حزب وطن وهر تشکیل جاگزین

انها که مردمی ، دموکراتیک ، ترقیخواه و وحدت طلب باشد و  در نتیجهء تفاهم، شور وبحث آزاد، بدور از هر نوع تصمیم گیریهای شخصی وزد و بند های

پشت پرده، بطور کاملاء شفاف ،دموکراتیک وتوام با صداقت وعشق واخلاص نسبت بمردم ووطن مشترک تمام افغانها شکل گیرد وقامت راست کندوایجاد

اتحاد واقعی بین کلیه نیرو های وطنپرست، ترقیخواه وعدالت پسند وطن از جمله شخصیتهای دینی واسلامی خبیر ،آزادی دوست و دموکرات،  در محراق

توجه آن قرار داشته باشد ، میخواهم درموارد متعدد ومختلفهء سیاسی تا آنجا ئيکه توان  آنراداشته باشم معلومات دهم وابراز نظر کنم.  از انجاییکه خود شاهد عینی بسیاری از حوادث وانکشافات هستم ، سعی میکنم تا درحدود توان تصویری را ارایه دهم که رنگ وبوی تعصب حزبی وگروهی نداشته باشد ، این تعهد را نباید کسانی طوری انتظار داشته باشند که اگر من هر اقدام وعمل غیر قانونی وخرابکارانهء انها راتایید نکردم  ویکمقدار حقایق انکار نا پذیر را در موارد مختلفه، در مورد دوستان ومخالفین  برملا ساختم ، استنباط شان این باشد که گویا حقیقت را نگفته ام وجانبداری نموده ام ، اعتقاد دارم آنهاییکه بهر صورتی وبخاطر هر امتیاز وچشمداشتی، بر ضد عقاید سیاسی وفکری سی ویا چهل سالهء خود بناحق دروغ بافی میکنند،افترا میبند ند، وجعل اسناد وشواهد میکنند زندگی با وقاری را هرگز نصیب نخواهند شد، وحتماء بقیهء عمر را با سربلندی و غرور افغانی وسیاسی سپری نخواهند کرد. 

بناء اگر راستگویی بمعنی اهانت به عقاید شریفانهء سیاسی واجتماعی گذشته وحال باشد من هر گز از جملهء چنین واقعیت  گو ها   نیستم ونخواهم بود.  من تمام سعی وتلاش خودم را بکار میبرم که آنچه راکه در مقابل چشمانم واقع شده اند طوری تصویر وبروی کاغذ بیاورم که اگرعقاید سیاسی وروابط تشکیلاتی ام را نیز در نظر بگیرنددر می یابند که نزدیک ترین نوشتهء قرین بواقعیت است . 

متاء سفانه در تعداد بیشمار نوشته های که بشکل کتاب ، مقاله وحتی اشعار وقصاید نوشته ونشر شده اند ، جانب احتیاط وانصاف مراعات نگردیده ، وبا

روحیهء افراط وتفریط در زمینه برخورد شده است ، یکتعداد نوشته ها یا بخاطر مجبوریت های داخلی ویا خارجی تهیه شده ، یا بخاطر تاء مین امنیت ومعاش

 ویا ازترس بیجا وبیمورد که هیچگاه اتفاق نیفتید ودرنتیجه نویسندگان با ارزش ما از نوشتجات قبلی شان نادم شدند وآنچنان تغییر موضع دادند که برای

جبران کفاره وباز یابی آبروی از دست رفته هرچه سنگ وچوبی بدست شان آمد بروی آنهای کوبیدند که چندی قبل بمانند  توتم انها را ستایش، تعریف و

تمجید میکردند( کجا کاری کند عاقل ، که بار آرد پشیمانی).   همچنان تعدادی از هموطنان ما در ابراز مخا لفتهای شان با حکومات واحزاب چپی آنقد ر

واقعیت زدایی وحقیقت ستیزی نموده اند که ارزش بخشهای شاید دقیق نوشتهء خو د را نیز زایل ساخته وبر باد نموده اند. در حا لیکه هر انسان وهر

حرکت سیاسی واجتماعی دارای جنبه های مثبت ومنفی میتواند باشد، وظیفهء اهل قلم وتحقیق اینست که بغض ، عداوت وعشق مجنون وار شان را نسبت

به تفکرات سیاسی شان، در تحلیلها ونقد های سیاسی، اجتماعی  طوری د خیل نسازندکه نقد به نا سزا گویی مبدل شود. من شخصاء اعتراف میکنم که تمام

کار ها وعملکرد های شخصی وسیاسی ام مبرا از اشتباه، گناه ولغزش نبوده وهرگز نمیتواند باشد ولی سعی انسانی خود را میکنم که بگناه ها  و اشتبا هات

دیروز خود بخاطر آن  اعتراف کنم که انسان بد ون خطا واشتباه نمیتواند پیدا شود و همچنان تمام تلاش خود راانجام میدهم تا از انجام اعمال نادرست در

آینده جلو گیری نما یم، در موردهر شخص دیگری نیزباید چنین  باشد، کی میتواند ادعا کند که اشتباه نکرده وگناهی را مرتکب نشده است ، چنین آدمی را

در جامعهء امروزی هرگز پیدا نموده نمیتوانیم ، پس در حالیکه همه با درجات متفاوت قصور وکمبود داریم،  نباید گناه افراد واشخاص بدوش عقاید دینی،

سیاسی واحزاب انداخته شود ، مثلاء ما همه  بحیث مسلمانان روزانه دهها جرم ، گناه وحتی خیانت را مرتکب میشویم اگر کسانی این اشتباهات و گناه های

ما را بدین ما  واسلامیت ما ارتباط دهد میتواند طرف قبول قرار گیرد ومنطقی باشد؟ ویا مثلاء در دوره های مختلفهء فعا لیت وحا کمیت  حزب دمو کراتیک

خلق افغا نستان ویا حزب وطن با وجود اشتبا هات ونواقص معین، هزاران اقدام جانبازانه وفداکارانه با تمام تقوا واز خودگذری برای مدا وای رنجهای بیکران

ودیرینهء مردم ماو ناشی شده از فقر، بیکاری  بیخا نگی ، تبعیض وستم طبقاتی و در راه سعادت مردم وترقی وطن صورت گرفته وا نجام پذیرفته است، کی

میتواند انکار کند که آیا این حزب دموکراتیک خلق افغانستان نبود که وقارو عزت  غصب شدهء مردم عادی وزحمتکش وطن را که هیچ کسی بان توجه

نداشت احیا کرد وملیونها مظلومان، تهیدستان وفقرا را دور خود جمع نمود ، منسجم ساخت وایمان و امید شان را برای رهایی از فقر ومحنت، عقب

مانده گی وبیکاری وبیسوادی صد ها مرتبه بلند برد ودر قلوب ملیونها انسان نطفه  های امید واطمینان را  کاشت. ولی افسوس وصد افسوس که مداخلات

بیشرمانهء خارجی وخیانت غیر قابل بخشش حفیظ ا لله امین(!) واقدامات سرکوبگرانه  ووحشیانه او به بزرگان اقوام، روحانیون بیگناه ومسلمان هموطن

ما،  لشکر کشی علیه مردم مظلوم هزاره ، علمای دینی مذاهب تسنن وتشیع و روشنفکران ترقیخواه در سایر احزاب ودر داخل حزب ، فضای صاف وآبی

وطن را که داشت سر آغاز تحولات عظیم سازنده گی، تاءمین عدالت ورفاه همگانی شده بود یکباره مکد ر وغبار آ لود ساخت وباعث خرابیهای غیر قابل

جبران شد. همه میدانیم که در  پهلوی هزاران خدمت گذاری صادقانه وتو ام با اخلاص وعشق بی پا یان بوطن ومردم بوسیلهء ما، صد ها اشتباه، کجروی،

اقدامات شتابزده وغیر مفید،ازارو اذ یت بعضی بیگناهان وسلب حقوق وازادیهای فردی وگروهی تعدادی از هموطنان ما خا صتاء مخا لفین مسلح آن چه

در مرحلهء اول حاکمیت وچه در دوره های بعدی آن صورت گرفته وبعمل آمده است.  از آنجاییکه اشتباه وگناه اولاء فردیست ومیتواند بوسیلهء هر کسی

سر بزند، باید مانع آ ن نگردد که ما نتوانیم به نقاط ضعف ونا توانی خود اعتراف کنیم ، از طرفی سایر نیروها، احزاب وشخصیتهای درگیر در جنگ وجدال

د یروزی وامروزی وطن حد اقل شها مت خود را تبارز دهند وخود را نیز انتقاد کنند ، زیرا آنها  بنوبهء خود گناه وحتی جفا  کردند وفاجعه آفریدند، پا فشاری

بر بیگناهی خود ومحکوم کردن رقیب وحریف بهتر تر ازخود  ظلم کردن در حق عدالت و انصاف است، از انجاییکه اصلاحات از خود آغاز میگرد د ، هر کدام

باید این شها مت را پیدا کنیم که نواقص وکمبود یهای خود وخودی را طرف انتقاد صریح قرار دهیم در غیر آن هیچ وقت مصا لحه وآرامش پیروز نمیگرد د ، 

اگر یکطرف تمام کار ها از جمله تمام خراب کاریهای خود را قانونی، شرعی واخلاقی بداند وهزاران عمل نیک وانسانی طرف مقابل را  با وسایل مختلف

محکوم نمایداین نوع عملکرد ها، فقط از خود راضی بودن ونفی بی سنجش  کار وزحمت سایرین است ونمیتواند در میان عدالتخواهان ومسلما نان واقعی

طرف حمایت قرار گیرد. شاید نزد خوانندهء محترم  سوال پیدا شود که وقتی ما از تفاهم، اتحاد وافغانیت صحبت میکنیم چرا اتهام  وارد میکنیم و بد گویی

سر میدهیم ، این برای آنست تا مخا لفین ما نیز از بکار بردن اصطلاحات وکلمات توهین آمیز  مثل کافر، دهری  ٍ نوکران روس ، کمونیستهای بید ین ولامذهب

 ،  خلقیها وپرچمیهای وطنفروش وغیره که همه یا با استفادهء نا مشروع وغیر قانونی از دین خدا برای مقاصد شخصی ونا جایز بکار برده شده ویا باساس

تاءمین منافع آزمندانهء سیاسی واقتصادی  کشور ها وشبکه های خارجی متعصب ومخالف سعادت مردم ما ، ویا برای راضی نگاه کردن ابر قدرت امروز که

 با امکانات عظیم مالی وقدرت بزرگ نظامی خود ومتحد ینش در پی تحقق اهدافی است  که صدها مرتبه نسبت به اهداف شوروی دیروز عمق وپهنا دارد

طرف استفاده قرار گرفته است. اگر بجای استعمال وبکار بردن اصطلاحات بالا در مورد ما که بیشتر  از80 سال تننها در وطن ما مورد استفاد ه قرار گرفته،

این مفاهیم ، کلمات وجملات برعلیه ما بکار گرفته میشد بیشتر شاید در افشای ما کمک میکرد که حقیقت هم داشت ودارد وکسی آن را دروغ نیز نمیدانست،

مثلاء گفته میشد که  طرفداران دهقانان وکارگران ، طرفداران برابری حقوق زنان با مردان ، دشمنان بیسوادی ، بیکاری وفقر ، طرفداران دیوانه وارترقی

های علمی وفرهنگی، مدافعین اعمار و ساختن ده ها هزار باب مکتب وشفاخانه، پل و پلچک، توزیع کننده گان زمین  به ملیونها دهقان بی زمین و خانه  به

هزاران فامیل زحمتکش شهری  ، بخارج فرستاده گان ده ها هزار محصل غرض کسب علم ودانش عصری ، بید ا ر کننده گان مردم مظلوم ومقهور که سالیان

سال  از عادی ترین حقوق انسانی واسلامی شان محروم بودند. ویا این حقایق در مورد ما گفته میشد تا بیشتر رسوای عام وخاص میشدیم  وبشتر خجالت

میکشیدیم ، مثلاء گفته میشد که ما بتمام مردم حقوق مساوی قایل هستیم ، تمام زبانهای وطن را حرمت میکنیم وبرای رشد وباروری آن میکوشیم، نزد ما

تمام ملیتها حقوق مساوی دارند ، برای ما خورد وبزرگ همه یکسان محترم هستند ، میخواستیم در تمام ولایات تلویزیون ورادیو های محلی باشد وبزبانهای

محل ومردم آنجا  نشرات داشته باشند، یا این گناه عظیم دیگر ما افشا میشد که ما انسانهای وطن ما را نه بر اساس تعلقهای فامیلی، قومی وزبانی بلکه بر

اساس نقش مفید ومثبت شان در کار وسازنده گی حرمت میکردیم یا افشا میساختید که ما برخلاف قانون و حقوق برای زنان ودختران سالیان سال محبوس

در چار چوکات خانه ویا در تحت اوامرظالمانهء مرد حق تعین سرنوشت ، حق کار ، حق بیرون شدن از خانه، حق تحصیل در داخل وخارج، حق انتخاب همسر

 وحق پوشیدن لباس آبرومند وطرف علاقهء شان  را قایل بودیم وهستیم ، یا گفته میشد که برای احترام بمقام زن پیشنهاد داشتیم تا تعداد همسران یک مرد 

بیک زن محدود شود در غیر آ ن اگر دلایل شرعی را بهانه میسازند حد اقل از چهار زن بشتر نشود  زیرا بسیاری شاهد هستیم که تعدادی از افراد با پولهای

سرقت شد ه از بیت ا لما ل وجیب مردم  نه تنها زنان بیشماری را بزور در عقد خود درآ وردند  بلکه با وجود  قرار داشتن در سنین ما فوق 60 سال

دختران 13 الی  18 ساله  را بزور اسلحه و یا تفنگ  جمع پول  در قبضهء خود در آورد ند. ( ما گناهان فراوانی ازین نوع داریم که غرض مفید تمام شدن

برای رسوایی بیشتر ما  دراینده بشمارش گرفته خواهند شد.  لذا اگر بخواهیم که این تبلیغات واتهام زنیها ادامه پیدا کنند ما خروار ها ارقام وحقایق مشهود

ومستندی داریم که برای بسیاری ها مایهء تعجب وحتی سر افگنده گی میگردد ولی ما برای آرامش مردم ووطن جداء میخواهیم بجنگ گرم وتبلیغات سرد خطر

 ناکتر از جنگ گرم پایان داده شود  وتمام توجه واهتمام فردی وجمعی همهء ما متوجه باز سازی ونو سازی وطن شود. باید صریح بگوییم که اگر جهاد در

د یروز بر علیه اشغال خارجی ( اتحاد شوروی) که بنابر دعوت رسمی یک حکومت مستقل وباساس مفاد منشور سازمان ملل متحد وقرارداد رسمی بین دو

کشور، د ارا ی مشروعیت دینی بین ا لمللی و قانونی نبود ، موجود یت قوای عظیم خارجی غیر اسلامی جدید را در سرز مین اسلام چطور تحمل کردید؟ ،

در حالیکه ما همه  پد ر ، پد ر مسلمان هستیم وانشاء اله مسلمان باقی میمانیم  وهمه شاهد بودند وبودید که در اوج قدرت، ما، مسجد ، تکیه خانه، جماعت

خانه وحتی درمسال را کمک کردیم وبه تنگدستی وفقر ملا امامان در حدود توان خاتمه دادیم، حال  از عالی جنابانی که فتوا صادر میکنند فقط یک گله داریم

که چطور با فرزندان راستین وطن ، با مسلمان زاده های مسلمان  وطن خود کنار آمده نمیتوانند ولی با هر بید ین ویا دیندار غیر اسلامی نه تنها جور میآیند

بلکه صمیمانه ومتحدانه در صد ها مورد ومناسبت که در پارهء منافع دینی نیز زیر پا میگردد، تشریک مساعی بوجود آورده اند ودوستان جانی جانی شده

اند. برای یک لحظه قبول کنیم که خدای ناخواسته ما از اسلام، دین خود ما ، دین پدران ونیاکان ما ، بقول عدهء دورشده ایم، سوال اینجاست که چطورآنها

با کافران وبید ینان  خارجی ، دوست ومتحد شده میتوانند ودر پی تحقق اهداف عظیم ستراتیژیک، منطقوی وجهانی آنهاخون فرزندان اسلام را قربانی وفدا

ساخته میتوانند ، ولی با تعداد وسیع وکثیر فرزندان آزاده، تحول طلب،وطندوست ومظلوم پرور وطن که هدفی جز سر بلندی وطن وترقی ورفاه برای مردم

ما ندارند، هنوز از دشمنی وعناد کار میگیرند .  آیا لازم است مخالفان سیاسی وحزبی تان را با سلاح دین، بااستفاده از دینیکه بهمهء ما و کلیه مسلمانان

جهان تعلق دارد تخریب وبد نام سازید؟ در سیاست و برای کسب قدرت، دین خدا را مورد استفادهء سیاسی قرار دادن گناه عظیم است واین عمل باعث ایجاد

مشکلات فراوان گردیده ومیگردد.  میخواهم بپرسم که اگر موجودیت قوای دعوت شدهء شوروی نا مسلمان در خاک مقدس اسلامی افغانستان حرام وناروا

بود موجودیت لشکریان بزرگ امریکایی را در ساحات مقدس مکهء معظمه ومدینهء منوره وقلمرو های اسلامی ومقدس عمان، قطر ، بحرین ، کویت وعراق

  چطور ارزیابی میکنید ؟ ما که تا حال صدا ونعره ای در زمینه نشنیده ایم، پس معلوم است اگر خود آقایون برای تاءمین منافع شان از هر کفر ومسلمان کمک

بخواهند قانونیت دارد واهداف دینی را صدمه نمیرساند.(!) از طرفی با کل اخلاص واعتقاد از هموطنان عزیزم میخواهم تا یاد داشتهای حا فظهء خودرا مرور

کنند وبیاد آورند که   جنگ وتعرض بین گروه ها ، بین مردم ودولت، بعد 7 ثور آغازشد یا  سالها پیش؟ ، همه میدانند که قبلاء در زمان امیر امان اله خان

بین دولت جدیدا تشکیل شده در نتیجهء کسب ازادی واستقلال ونیروهاییکه امان اله خان را کافر وبید ین میدانستند جنگهای خونینی رخ داد که منجر بسقوط

دولت مستقل شد، این جنگها در دوران پادشاهی خانوادهء نادر خان ودر دوران صدارت مرحوم داوود خان، در پکتیا وقندهار، بین تند روان مذهبی وحکومت

در مخالفت با رفع حجاب زنان بار ها بوقوع پیوست وتلفات فراوانی راسبب شد. 

در  دههء دموکراسی با وجود امکانات جدید  تنفس برای آزادیخواهان و مبارزین تحول طلب، آن دوره نیز  با خون محصلان وروشنفکران در سوم عقرب سال 1343 ، با سرو بینی شکستن نماینده گان مردم در دورهء دوازده هم شورای ملی بوسیلهءعسکریان دولت شاهی و گماشتگان دولت در شورای وقت، قصابی وتسلیخ وطنپرستان انقلابی وسر سپردهء زحمتکشان مانند عبد الرحمان شهید در لغمان ( پرچمی)،    عبد ا لقادر شهید ( خلقی) در هرات و شهید سیدال سخندان( شعلهء جاویدی) درحریم پوهنتون بدست تروریستان وآدمکشان برخوردار از حمایت دولتی وصد هامورد زندانی ساختنها، از کارو تحصیل محروم ساختنها وازار واذیتهای فراوان جسمی وروحی بوسیله دولت، همراه و آ غشته بود. 

 نظام سلطنتی  کاملاء ازمردم دور ونسبت به زنده گی وسر نوشت مردم بی تفاوت بود واز قحطی وقیمتی وفروخته شدن جگر گوشه های مردم در بدل یک بوری گندم در دو قدمی دیوار های ارگ شاهی حتی ظاهراء بخود غصهء را راه نمیداد، بیخبر از تحولات وتغییرات بزرگ در عرصه های علمی وتخنیکی، ارتقای سطح زنده گی ورفاه مردمان جهان بود ، دولت، حکومت وارکان آ ن درخواب واستراحت قرار داشتند وازین رو در طول مدت 40 سال کمترین کارعمرانی وسازنده گی روی دست گرفته شد. با پیروزی نظام جمهوری ، گروه های تندرو اسلامی نتنها دست بمخالفتهای سیاسی  زد ند بلکه دست به اسلحه بردند وبعضی از مناطق از جمله ولسوالی پنجشیر رااشغال نموده ودولت را  بمصاف فرا خواندند. این گروه ها باثر اقدامات متقابل دولتی پا بفرار گذاشته ودر پاکستان اقامت گزیدند ومورد حمایت بیدریغ قرار گرفتند،این آغاز پروژه های عظیم نظامی ای  شد که اثرات  وپیامد های آن تا کنون ادامه دارد ومعلوم نیست چه وقت بآن نقطه ای پایان گذاشته خواهد شد. بناء تصمیم دارم تا صد هاموضوع ورویداد قبل از 7 ثور وبعد ازانرا با جزییات آن، حتی درمورد افراد واشخاص ، شامل حزبیها وغیر حزبیها در حدود امکان توضیح دهم وپیرامون انها معلومات ارایه کنم :

  اولین مساء له ایکه در مورد آن بشما معلومات ارایه میکنم ، شرح تد فین مجد د مرحوم ببرک کارمل است   نوشتن این موضوع را از جهتی ضروری پنداشتم که یکی  دونفر بشمول یک خبر نگار ایرانی قبلاء گذارش داده بودند که گویا جسد مرحوم ببرک کارمل نیز بد ریا اند اخته شده است.لذا علی ا لعجاله میخواهم متذکر گردم که این داستان طولانی را از پایان زنده گی دشوار، کاملاء ساده وفقیرانهء ا یشان آغاز میکنم. 

طوریکه  در نوشتهء قبلی باطلاع رسانیده بودم که با آمدن گروه طالبان به حیرتان ، تفنگداران داخلی وخارجی گروه مذکور با لای قبر خاکی وغریبانهء ایشان میشتابند ، قبر را باز وجسد را میکشند وبا خود تا  ولسوالی خلم انتقال میدهند، ولی بعد مدتی کوتاه جسد را دو باره با خود به حیرتان میآورند وملای مسجد وتعدادی از شهریان را جمع نموده وجسد را بایشا ن تسلیم میدارند ومیگو یند که دوباره دفن کنید، مردم محل که تعداد زیاد شان بامرحوم ببرک کارمل از نزدیک آشنا شده بودند ودر مراسم تشییع شاندار جنازه قبلاء اشتراک داشتند، بار دوم مراسم تشییع را بجا نموده وجسد ایشان را بخاک میسپارند. من شخصاء بعد تدفین مجدد ایشان با جمعی از یاران قدیمی مان بسر قبر یا آرامگاه نا آرام شدهء شان رفتم وبعد ادای دعادرحق شان وبجا اوردن احترام بایشان  ، دریافتم ومطمین شدم که جسد باساس تصدیق اها لی محل، رفقاودوستان وحکایت و تصدیق ملا صاحب مسجد که انسان خیلی شریف وخوب بود واست دفن مجد د گردیده و در داخل قبر موجوداست.( روح شان را شاد وبهشت برین را برایشان ماوای دایمی از خدای منان ارزو میکنیم ). 

همچنان غرض اطمینان  همه میخواهم باطلاع برسانم  که در ضمن دیدار باتعدادی از دوستان شخصی وسیاسی ما در قریهء جیرتان که در همجواری حیرتان ونزدیک به همین قبرستان  زنده گی میکنند، آنها گفتند که پیوسته از قبرستان مذکور احوال گرفته اند ، در قبرستان ریگی ، خاکی ایکه درنزدیکی جیرتان ودر جوار سرک عمومی حیرتان واقع شده است برعلاوهء اهالی محل ، تعدادی از دریوران وکلینران  مو تر های انتقال مواد غذایی وسوخت برای شهریان کابل وسایر منا طق وطن که در هنگام اجرای وظیفه از طرف دزدان قافله زن کشته وسوخته بودند، وهمچنان مرحوم امتیاز حسن یکی از یاران با وفای مرحوم ببرک کامل که   د ر نزدیکی قبر ببرک کارمل مرحوم قرار دارد مد فون هستند، روح همه رفتگان ما شاد باد.

 تعجب آور است که مرده ها را در قبر آرام نگذاشتند ولی میگفتند مردم آرام زنده گی میکر د ند و شریعت اسلامی کاملاء تطبیق میشد نه،  نه هرگز چنین نبود.   


بالا
 
بازگشت