جلیل پرشور

 

ا زوعده  وقول  تا عمل ومسوولیت اخلاقی                                                                                                  

         هموطن عزیز! مطالب این سطور پایین را برای آ ن خدمت تان بعرض میرسانم که بعقیده وبرداشت من ، مدتها ست که  تعدا دی  از فعالان عرصهً سیاسی( حکومتی، اپوزیسیون و بیطرف) هموطن ما، در تحلیلها وا رزیابی های رنگارنگ شان ، که هرروزا زطریق وسایل ا رتباط جمعی داخلی وخارجی، پیرامون  مسایل و انکشافات مختلفهً سیاسی، نظامی، اقتصادی وامنییتی افغانستان ،نشر وانعکاس می یابد،  تصویر دقیقی از اوضاع واحوال وطن،توافقات بن،تطبیق بنود ، و عده ها وقولهای کشورهای سازماندهنده وتمویل  کنندهً آن، تعهدات وقول وقسم مسوولین ورهبرا نیکه در مقامات مختلفهً دولتی ادارهً موًقت که با لوسیله کنفرانس مذکور ، گماشته ونصب گردیدند، برای مهیا ساختن زمینه های واقعی ونورمال دولت وتشکیلات واقعاً دموکراتیک ،بی تعصب ،ملی ، فراگروهی وفراقومی، وچگونگی اوضاع مختلفهً وطن واطراف آ ن ارا یه نمیدهند.

این هم وطنان خوب ماشاید باثر تراکم  مطالب بیشمار قابل تحلیل، انکشافات وتغییرات مختلفهً منفی وغیر منفی در وطن ، مجبور میشوند که پیرا مون آ خرین انکشافات واخبارروز ویا مود روز تمام توجه واهتمام خود ها رامتمرکز سازند ، با اینکه تفسیر ها وتحلیلهای شان بهیچ وجه خالی از مفیدیت نیستند وباید طرف استفادهً ما قرار گیرند ، درحالیکه  تعداد قابل ملاحظهً ایشان که توا ناییهای بزرگ وغیر قابل چشم پوشی در عرصه های ادبیات سیاسی ، امور جامعه شناسی و شناخت  مسایل منطقه وجهان دارند،باید بیشترین توجه خود را پیرا مون  عمیقترین مسایل داخلی ،اجراآ ت وعملکرد های دولت موًقت وفعلی ونحوهً فعالیت ، عمل وگفتار آ نانیکه نه فقط بمردم خسته از جنگ افغانستان بلکه به جامعهً بین ا لمللی قول وقرار سپردند ، وعده ووعید فراوان دادند وده ها دست خودی وغیر خودی را بگرمی فشار دادند، قسم پابند بودن  به دموکراسی ،مردمسالاری وحکومت فراگیر ملی وسیاسی رایاد کردند،معطوف بسازند مردم را در روشنی قرار دهند که افراد یاد شده چه گفتند؟،  چه کردند؟ وکجا میروند  وچه میکنند؟.

   مگرامریکاییان ،بجهانیان اعلام نکردند که رژیم قرون وسطایی وعقبگرای طالبان باعث بد بختیهای مردم افغانستان ، منطقه وحتا جهان شده است،وبهمان سبب در گوشه گوشهً وطن ما، بزرگترین وخطرناکترین بمبهایی راگو یا برای نابودی القاعده وگروه طالبان از ارتفاعات بلند فرو ریختند که حتا در هیچ جنگ قبلی جهانی بجز بمبهای اتمی هیرو شیما ونگاساکی که بوسیله امریکاعلیه جاپانی هااستعمال گردیده بود ،مورد استعمال ندا شته وسبب تلفات عظیم بمردم  ملکی وبیگناه وطنما شد ، مگرآنچه اٍیتلاف شمال خوا نده میشد  ،در ا تحاد تنگا تنگ با نیروهای نظامی واستخبارا تی ا مریکا وبعداً با نیروهای آیساف ومتحد ین ضد طالبی وضد بنیاد گرا یی شان در حوزه های جنوب، جنوب غرب،  مرکزی و مناطق شرقی وطن، مطابق به پلان نظامیان خارجی همهً شان بصورت مشترک وفداکارانه در جنگهای تصفیوی اشتراک نکرد ند که هدف اساسی آن جنگها نابودی تروریستها وافراطیون بنیادگرای  داخلی وآ د مکشان خارجی موجود در قلمرو افغانستان وا نمود میشد.        آیا بنیادگرا ترین تنظیمها وافراد جهادی برای برخورداری از امکانات متوفر مالی وسهیم شدن در قدرت، بدون فوت وقت عَلم جهاد علیه بنیاد گرایی وبقایای طالبان رابلند نکردند؟ آ یا تمام مسوولیتهای قبلی دربخش دینی وبنیاد گرا یی مذهبی بدوش طالبان گذاشته نشد؟  آ یا ده ها پروفیسور ا ستاد ، رهبر ، امیر(!)،قوماندا ن های خورد وبزرگ ، بعضی از بزرگان اقوام وملیتهادر رکاب امریکا ومسوولین حکومتی، طالبان را کوه بکوه وغار بغار تعقیب ونابود نکرد ند؟ آیا اٍیتلاف جدید قدرت، در طی جلسات ،لویه جرگه ها،اعلامیه ها،بیانیه ها  ساختن ادارهً دولتی ، تشکیل قطعات عسکری وپولیس د وشادوش تشکیلات جدید حکومتی ونیروهای نظامی و استخباراتی امریکا یی وبعداً ا روپایی ، حمایت بیدریغ خودرا  از پروسهً در حال شکل گیری ابراز ننمودند و سهم فعال وقوی برای تحقق آن اهداف مشهود ومجهول نگرفتند؟، وبرای تقسیم قدرت، مطابق سهمیه بندی حق سلطان و دیگران عمل ننمودند؟ آخر چه فرقی بین بنیاد گرایی های خود شان که خرابی اساسی کابل واطراف را باعث گردید، با بنیادگرا یی گروه مورد غضب قرار گرفته(طالبان) وجود داشت ودارد، زیراهمهً شان در دموکرا سی ستیزی ، آزادی کشی ، دشمنی با عدالت اجتماعی وسیاسی،با حق کار، حق انتخاب شوهر وتحصیل برای زنان وحتاتحصیل علوم عصری برای مردان، نفرت نسبت به طبقهً کارگر،دهقان وواژهً روشنفکرومترقی  تفسیر غرض آلود از د ین ومذهب ، دشمنی با انتخابات وسهیم شدن بقول خودشان( عوام)، در قدرت وتغییر ناپذ یر بودن رهبری(!) قدرتمندان مذهبی از مناصب نان آور حکومتی، نظر وا حد، موقف یکسان وعملکرد توام با ا رعاب بیرحمانه و خونریزانهً مشترک داشتند ودا رند.  

بناً هرهموطن ما حق ا ین سوال را دارد که بپرسد:  آ یا مخالفت سیستم جدید حکومتی ومتحدین بین ا لمللی آن علیه گروه طالبان، علیه افراد وا شخاصیست که سرپیچی از مندرجات توافقات قبلی کرده ا ند وراه نسبتاً مستقل را درعملکرد های حکومتی قبلی شان در پیش گرفته واخیراًاز کنترول خارج شده بودند، یا هدف از تعقیب وسر کوب شان، خوش نداشتن بعضی چهره ها وقوا ره های نا پسند برای آنهاست ویا برای نابودی افرادیست که اگر زنده بمانند بسیاری از رازهای سر بمهر وپشت پرده ، یکزمانی افشا خواهند شد وآنگاه بجای یک طشت ، صدها طشت رسوایی خارجی وداخلی ازبام های وطنما ، نه، بلکه از بام دنیا بزمین خواهند خورد وملیونها ا نسان اغوا شده، خوش باور و لی عاشق آزادی ودموکراسی ازنیات واقعی واهداف کاملاً اقتصادی وژیوپولتیک ابر دموکراسی هاکه برای رسیدن بآرزوهای دیرینهً ایجاد امپراطوری یکدست ویک رهبر جهانی ده ها ملت ودولت را قربانی کرده اند ومیکنند، آگاهی حاصل خواهند کرد وآنروز روزشرمساری ورسوایی بزرگ، برای بسیاری از رنگ فروشان آزا دی ، عدالت،دموکرا سی وحقوق انسان(!) که تفکر،آرمانها وعملکردهای دیروز وامروز شان  آ لوده به نفت وخون مردمان و سرزمینهای مختلفهً بیگناه ومظلوم است  خواهد بود،  در غیر آن اگر هدف مبارزه حقیقتاً علیه بنیاد گرایان آشتی ناپذیر با تحولات عد یدهً مثبت جهانی ،ترقیخواهی، تمدن وتقارب ملتها وفرهنگهاست و جزیی از قیام جهانی علیه تروریزم  وآدمکشی و بیرحمیست، چطوربا استاتیذ طلبهً کرام ، با خلیفه های کار کشته، علیه شاگردان با وفای شان آن ا تحاد را بستند وبا وجود قرا ین واسناد انکار ناپذیر از داشتن تماسهای مخفی وقسماً علنی  وارتباطات یکعده از دارنده گان مسند های پرجلال در سیستم حکومتی، با آن گروه وحامیان مکار منطقوی وجهانی شان، نه تنها صلاحیتها وامکانات مختلفهً شان محد ود نمیشود بلکه در میدان بی رقیب بهر سو وبالای هر کسیکه میخواهند میتازند.

وقتی این حوصله ود ید وسیع ، چرخ دهنده گان ماشین دولتی ونظامی مختلط فعلی وطن را در نظر بگیریم خود بخود در اذهان ما ا ین پرسش تداعی میگردد که چرا نسبت به افراط راست وقشریون مذهبی که طرف تعقیب دولت ومتحد ین جهانی آن نیز قرار دارند ، اینهمه حوصله ، گذشت ، تحمل وحتا پذیرش وجود دارد ولی در برابر چپ ، چپ معتدل ، چپ وطنپرست وترقیخواه عاشق آزادی ودموکراسی، شیفتهً ترقی وسربلندی مردم ووطن وهمطریق با کاروان ترقی وتمدن جهانی، مبارزین نستوه در راه تاًمین عدالت اجتماعی، تلاش کننده گان ایجاد زمینه های واقعی شغل بهمهً مردم و مدافعین جدی نابودی بیسوا دی ،بیخانگی ، امراض وعقب مانده گیهای مختلفه، شهید دا ده وزخمی شده بوسیلهً افرا طیونی که بنا به عدم تکمیل شناخت ودرک نیروهای ملی وبین ا لمللی بسیار د یرترازآ نها علیه بنیادگرا یی وقتل وکشتارگسترش داده وصادر شده بسایر مناطق، اقدام شده است ولشکریان مختلفه از گوشه وکنار جهان نه برای ضربه زدن شان،بلکه برای خشکاندن ریشه های بنیاد گرایی وتارمار کردن افراد آن که تلفات فراوان مردم بیگناه را نیز درقبال خود داشته است،صد ها مرتبه قویتر از اقدامات د یروزهً حاکمیت دموکراتیک خلق وحزب وطن برای تحقق این اهداف، به سرزمین ما بدون تقاضا وخواهش  آمده ا ند واینبار البته با همکاری حکومات ومحافل طالب پرورمنطقه ، دست بکار وحملات جنگی وتصفیوی  زده اند وا ین پروسه به یقین ادامه پیدا خواهد کرد ،درحالیکه هیچ عکس العمل ووکنش ا جاره داران  دینا و آخرت را در قبال خود نیز نداردزیرا از ترس از دست دا دن امکانات نقدی وجنسی بغنیمت گرفته شده از دارایی عامه وافرادو  مساعدتهای بیدریغ خارجی، باصطلاح وطنی خود را شور هم نمیدهند،فرصت ومجال فعالیت سیاسی ، مطابق به تعهدات قانونی ایرا یه شدهً قبلی مساعد نشده وهنوز خنجر وشلاق ودرهً محتسبان قرون گذشته از سر وتن مردم وخاصتاً آزاد اندیشان ودیگر اند یشان دور نشده است.  با   ا ینکه میدانیم

     

       نه تنـــــــــــــها می پرستانند از زاهد (!) دل آزرده       

دل تسبیح هم از دست شان سوراخ ،سوراخ است

 

بادر نظر داشت حقایق فوق اگر گروه طالبان وشبکه های مسلح عربی وعجمی همرکاب شان تا ا ین اندازه خطرناک  وسزاوار سزای نابودی هستند، چرا در ابتدای  کار در زمینه توجه نشد وبرای تاًمین مقاصد عاجل وفوری در  زایش ورشد آنها با مصارف هنگفت وتبلیغات وسیع مبنی برتقوا وحقانیت شان، از تمام امکانات  متوفر مالی ، نظامی ،دینی ، واستخباراتی اسلامی وغیر اسلامی  استفاده وبزنده گی یک ملت از طریق بقدرت رسانیدن آن گروه واسلاف آ نها جفای عظیم ونا بخشودنی صورت گرفت و معلوم نیست که این د شواریهای عمداً خلق شده بخاطر تاًمین منافع آنچه باید سود بردن اجنبیها خوانده شود، تا چه مدتی دوام میکند وچه مقدار از خونهای بیگناهان دیگر را  دردشتها وکوها و شهر هاوبیبانهای وسیع وطنماخواهد ریخت زیرا انکشافات جنگی جدید وتصریحات مقامات دولتی مبنی بر مداخلهً دشمنان خارجی وطن که بنابر دلایل مجهول وسوال بر انگیز افشا نیز نمیشوند، میرساند که آرامی وصلح  اگر در راه هم باشد ، این راه  ، راهیست بس طولانی، پر از دشواریها ، طوریکه اهداف اصلی پروژه نیز  وسیع ،ذوجوانب وطولانی بوده وتحقق آن نیازمند وقت طولانی، مصارف هنگفت وقربانیهای بیشمار است.                                                                                               پس در چنین شرایطی که پیوسته دشمان واقعی وبا لفعل رادر قالب دشمنان فرضی وخیالی معرفی میکنند  مردم بلا تکلیف باقی میماند ووقتی مردمان یک کشور، باثر سیاستهای گنگ ومبهم دولتی دوستان ودشمنان خود را درست تشخیص داده نتوانند،اتحاد وهمبستگی ملی راه طبیعی خودرا طی ننموده فرصت طلبان ومعامله گران رنگارنگ که سابقهً طولانی غلامی ونوکر صفتی در زمینه دارند بار دیگر باثر گرمی بازار تقاضا وضرورت، عرض وجود میکنند وبا سرمایه وامکانات همان دشمنان نا بکار ومعلوم الحال در بین مردم شریف وخوش باور ومحتاج، کار سیاسی ومذهبی نموده به نفع دشمنان صلح وآرامش ،ترقی ورفاه مردم ما، سرباز گیری مینمایند که متاًسفانه مردم مظلوم ما در این زمینه تجارب فراوانی از گذشته های دور ونزدیک در اینموارد اندوخته اند وخود شاهدان عینی این نوع خیانتهای گروه های مختلفهً مزدوران واجیران قدرتهای افغانستان ستیز بوده اند ومیباشند.                                                                                                      

 

کجا رویم که سر منزلی بدست آریم      چو خط دایره انجام ما هم سر آغاز است

                                                                                                                                                                                                                                                                     ***********************

  با درنظر داشت مطالب ایرا یه شدهً قبلی ، باید در مورد نحوهً برخورد با این موارد که بمشکل جدی در شرایط  کنونی تبدیل گردیده است ، بقدر کا فی موشگافی نموده ،اجراا ت بکار بسته شده بوسیلهً دولت ومتحدین جهانی آنرا در نبرد وجنگ علیه تروریزم وبنیادگرایی تفنگدا رِ راکت بدوش وقرآ ن بدست مورد ارزیابی قرا رداده ،نقش تماشاچی یکعده از  روشنفکران تحول طلب و دموکرات را  چه در داخل سیستم  ا دارهً دولتی وچه  در وجود احزا ب  وگروه های متعدد  ملی وترقیخواه ضد بنیادگرایی در داخل وخارج وطن وحاکمیت فعلی، تفسیر وتحلیل نموده راه های غلبه یافتن بر افرا طیگری ، تحجروتروریزم را در وطنما جستجو کرده ،تا هرکدام ما در سطح توان وصلاحیت خود در تحقق آن اهدافی مثمر واقع شویم وفعال گردیم که به نفع وطن وکلیه نیروهای دموکراتیک وسالم اندیش جامعهً ما مفید وضروریست. 

 

گفتیم نقص کار ا ز همان مراحلی آغاز گردید که نیروهای مخالف شوروی دیروز که اساساً علیه نظام وتفکرعدالتخواهی  سوسیالیستی میجیگیدند، تحمل تقارب ونزدیکی شورویها با کشور ها ی جهان سوم،روبه انکشاف واستقلال طلب را که نبردو مبارزات آزادیخواهانهً شان بعد جنگ اول جهانی وخاصتاً بعد سقوط  فاشیزم وملیتاریزم متحد آن بمراحل حساس وثمردهی رسیده بود،نکرده تلاش فراوان را درشرایطی برای منزوی کردن وبد نام ساختن شورویها در عرصهً جهانی بخرچ دادندکه هنوز امضاهای اتحادوهمپیمانی شان در مبارزه علیه جنگ وفاشیزم نخشکیده بود ، ودر چنین شرایطی هر طرف برای بدست آوردن امتیازات بیشتر وساحات وسیعتر در رقابت شدید قرا ر گرفتند وجنگ سرد تباه کن پر از دروغ وریا وتهمت زنی در عرصهً بین المللی  ، وسایل ارتباط جمعی را سمت وسو داد وکدورت ودشمنی برپایه های منفعت یابی وگسترش قلمرو نفوذ بر اوضاع جهانی حاکم شد.

 در اوج جنگ سرد ، بنا به خصوصیتها،اهداف ،مکلفیتهاو آرمانهای سوسیالیستی در دفاع از جنبشها وحرکتهای آزادیبخش ملی وهر نوع اقدامی که منجر به طرد استعماراز سرزمینهای هنوز تحت اشغال وقیمومیت میشد، روابط خیلی نزدیکی بین اردوگاه سوسیالیستی وجنبشهای آزادیبخش ملی خلقهای آسیا وا فریقا شکل گرفت وروز بروز ا ز استحکام ونضج لا زم و   ضروری  برای آن برخوردار گردید که جز سیستم جهانی سوسیا لیستی هیچ تکیه گاه دیگری برای حمایت از آزادیخواهی واستقلال طلبی وجود نداشت تا نبرد طولانی وبخاک وخون کشیده شدهً صدها ملیون انسان بسته در زنجیر های اسارت استعمار وبهره کشی را پشتیبانی وکمک کند، یاری رساند واز حمایتهای بیدریغ مادی ومعنوی بهره مند سازد.                    

      روبط دوستانه ورزمی بین شورویها وکشور های اسلامی تحت استعماردر دیروز بسیار طبیعی تاًمین شد وقوام پیدا کرد  در آنروزها طرد استعمار خاصتاً استعمار طولانی وغارت گر فرنگی که نه سالیان، بلکه قرون دا رو وندارسرزمینهای ده ها کشور اسلامی ، مسیحی وبودایی را که دارای منابع سرشار طبیعی بودندچور وغارت کرده بود ، برای مردمان تحت ستم از اولویت برخوردا ر بود و اهمیت فراوان داشت،فراموش نکنیم که از غربترین کشور عربی یعنی المغرب تا شرقی ترین آن یعنی بحرین همه در زیرسلطهً استعمار اروپایی قرار داشتند ومنابع سرشار نفت وگاز شرقمیانه بوسیلهً غاتگران استعماری خاصتاً انگلیس بطور نا محدود مورد بهره برداری قرا ر میگرفت ، شورویها مبارزات آزادیخواهی واستقلال طلبانهً تمامی خلقها را بدون درنظر داشت دین، مذهب ، فاصلهً جغرافیایی وایدولوژی احزا ب شامل نبرد علیه استعمار، همه جانبه پشتیبانی اخلاقی وسیاسی نموده وحتا کمک عملی کرد  که پیشقراولان جنگ آ زادی بخش سوم افغان وانگلیس ودرفشداران آزادی وطن ما نیز از آن حمایتها بهره مند شده بودند وازعمده عوامل خارجی کسب استقلال افغانستان، حمایت شورویها نقش اساسی را در زمینه ایفا کردواتحاد شوروی بدون تاًخیر استقلال وآزادیافغانستان را  بحیث اولین کشور برسمیت شناخت ودر بد ترین شرایط آن روز در پهلوی مردم ودولت جوان امانی قرار گرفت.

       ازآنجاییکه احتیاج مادر ایجاد است،نهضتهای استعمار ستیز در سرزمینهای اسلامی ،باشورویها و سایر کشورهای سوسیالیستی برای تحقق اهداف خودشان نزدیک شدند ، طلب حمایت نمودند وکمک دریافت کردند وبادادن قربانیهای بیشمار انسانی وحمایتهای بیدریغ کشورهای ضد استعماری ودر راًس دول سوسیالیستی ، قشون خونریز استعماری را از قلمروهای آبی و خاکی خود بیرون راندند، آیا کشتار ها ووحشتهای استعمار اروپایی را در خاکهای الجزایر ،لیبیا، مصر ،سوریه وسایرمناطق جهان بطورخاص  

دول اسلامی را میتوان فراموش کرد؟ ،اگر تاریخ را مرور گذرا هم کنیم در می یابیم که کشور های کوچکی مثل هالند ، پرتگال ودول استعمارگر دیگری مثل فرانسه، هسپانیه وانگلیس عظیم ترین امپراطوریها وممالک مثل هند ،اندونیزیا،الجزایر ،شام ، ساحات وسیع افریقا ،امریکای مرکزی وجنوبی ، امریکای شمالی ، کانادا ، هند( بار ثانی)،چین آسترالیا، زیلاند نو،افریقای جنوبی، ایالات متحدهً امروز و برعلاوهً وطن عزیز ما ده ها کشور دیگر جهان را  اشغال وغارت کردند بعبارت دقیقتر همهً جهان را غارت کردند وثروتها ورفاه امروزهً  اکثریت این جوامع متمدن ببرکت چور وغارت اکثریت قاطع مردمان جهان امکان پذیر وتحقق یافته است ودر طی جنگها وخشونتهای استعمارگران ملیونها انسان بیگناه وآزادیخواه نیست ونابودشدند ، جغرافیه ومرز بندیهای امروزهً اکثریت کشور ها بوسیلهً همین اربابان استعمار گر عاشق آزادی ودموکراسی(!) رقم زده شده وتعین گردیده وخط کشی شده است ، ولی امروز همه منکر قصابیهای بیشمار خود شان در حق انسانها ، درحق آزادیخواهی ونیرو های آزادیخواه ،بر علیه عدالت ودموکرا سی وحقوق انسان در پهنای کرهً زمین میشوند ومیخواهند همه را باورمند سازند که اینها ابد الابد معصوم وبی آزار بودند وهستند(!!) وعملکرد های خونریزانه وبیرحمانهً شان در جنگهای نابرابر علیه مردمان بومی ده ها کشور که منجر به نابودی انسانهای بیشمار وحتا نابودی حیوانات وطبیعت خاصتاً در امریکای لاتین وآسترالیا گردید  نیز برای سعادت انسانها ، نجات بشریت  ، تعمیم دموکراسی  ،ترویج تمدن  بوده است.!. آیاقصابی وذبح انسانهاییکه عقاید دیگران رابا اینکه شاید مهم وبارزش باشند،  روا وقانونیست ،آیا بخاک وخون کشانیدن مردمان مختلف الالوان  درگوشه وکنار جهان ،باشمشیر وکمان ،باتیر وتفنگ،استعمار واشغال بسوی عقاید ومذاهب ،مشروعیت اخلاقی وانسانی دارد؟.   

         با در نظر داشت مسایل نوشته شده در ستون های بالا، میخواهم خدمت تان یاد آور شوم که استعمار برای مقابله با سیل روزافزون  حرکات وطن پرستی واستقلال خواهی خاصتاً در کشور های استعمار زدهً  ا سلامی ،در پهلوی صد ها  حیله،  نیرنگ، چال واقدامات متعدد شکنجه  سرکوب وقلع وقمع بهترین آزادیخواهان مسلمان،سلاح دیگری را کشف ومورد تجربه واستفاده قراردا د که خطرناکتروموًثر  تر ا ز هر اسلحهً گرم وسرد دیگری برای ضربه زدن به دشمنان استعمار ،ظلم وبیعدالتی ثابت گردیده وسالهاست که از آن باشکال مختلف علیه حرکتهای متعدد وطنخواهی وعدالت طلبی، ستمگران جهانی ومحلی استفاده برده اند، وازین طریق تخم نفاق وبد بینی  پاشیده اند ، جنگهای مذهبی وقومی را چاق کرده وا ز طریق بخاک وخون کشیده شدن مردمان بیشمار وبیگناه عمر ننگین خود واجیران شان را طولانیتر ساخته اند.                                                                

        متاًسفانه درآن حالاتی که اکثریت قاطع مسلمانان وسایر مردمان تحت استعمار وتعدادی ازروحانیون استعمارستیز یکجا با رزمنده گان ضد اشغال گری کمر همت بستند وصفوف شان را فشرده ومتحدتر میساختند، استعمار کهنه کار تعدادی مزدور ونوکر دنیا پرست را نه فقط در بین مسلمانان بلکه دربین سایر ادیان ومذاهب استخدام واجیر ساخت تا در پوشش های دینی ومذهبی هر نوع قیام ومبارزه علیه اشغالگری وسلطنتهای دست نشانده را شرک وکفر وسر پیچی از احکام ادیان شان  تفسیر وتحلیل کنندوباین وسیله صدمات جبران ناپذیری را بر بدنهً آن تشکلات آزادیخواهی ومردمی وارد نمایند.                                                                        

تاریخ گواه ومردم شاهد است که بهترین های جهان اسلام وجهان آزادی دوست بوسیلهً اسلحهً نا جایزتکفیر تحت  عناوین  و اصطلاحات خود ساختهً(غیر شدن از دین) ، (دشمنی بادین)،مترادف شناختن تر قی خواهی،استعمار ستیزی مشروطه خواهی واستقلال طلبی با(شرک وکفر)، دشمنی وخیانت به( بگوان)،زیر پا کردن گویا تعالیم( مسیح ) وغیره بوسیلهً اقشار روحانی ومذهبی وابسته به ستم واستعمار، توهین ،تحقیر، تکفیر ،اعدام وسنگسار گردیدند ویا ترور شدند، اسلحه ًدهری ومرتد حتا درزمانه های دور شامل حال مولانای بلخ، فردوسی طوسی ،البیرونی  ناصر خسرو، ابوعلی سینای بلخی ،منصور حلاج ، عمر خیام ،حافظ شیرازی، بابک خرم دین ، مازیار، گا لیله،ویکتورهوگو   سید جما ا لدین افغان،وزیر محمد اکبر خان غازی، امان اله خان،نهرو وگاندی، سوکارنو وجمال عبد الناصر،اتا ترک ، طرزی ،غبار، محمودی ، مجیب الرحمان ،حافظ الاسد وحتا دا وود خان وهزاران آزادیخواه ومبارز دیگر اسلامی وغیر اسلامی گردیده وبکار بسته شده است، اقدامات عملی شدهً مذکور سالهای سال  از رشد وترقی ،آزادی وسعادت ، مردمان بیشماری در کشور ها وقاره های مختلفه جلو گیری نموده ودر خدمت استیلا گران جهان گشایان ، سلاطین ظالم وجبار وحکام مستبد وخون آشام اسلامی وغیر اسلامی قرار گرفته است،همه میدانند که کلیسای کاتولیک قبل از سایر گروه های دینی دیگر سالها مشغول شکنجه ،آزار واعدام بهترین علما ودانشمندانی قرارداشت که تفکر وپیشبینی های علمی شان در مقابل اعتقادات کهنه ومتحجرانهً مقامات کلیسایی قرار گرفت ولی حقانیت آن اندیشه ها علماً تایید وتثبیت شد. 

در چنین اوضاع واحوال ، بعد بر جسته شدن نقش اقتصاد وسیاست ایالات متحدهً امریکا  در پهنهً گیتی ،در نتیجه در امان ماندن مطلق از تاًثیرات جنگ جهانی اول وعدم متحمل شدن آسیب جدی در جنگ جهانی دوم ،انگلیس مقام رهبری اقتصاد وسیاست را تحویل فرزندان امریکایی و تازه بدوران رسیدهً خودنمود وتمام دوسیه ها وتجارب نان آور ومفیدی را که برای مهار کردن دشمنان مختلفهً خود درادیان والوان مختلفه بکار بسته بود بمرور زمان در اختیار ارباب جدید قرار دا د تا  عند ا لضرورت از آنها استفاده کند،اینبار خود انگلیس با مهارت حساب شده وبا سنجش دقیق در عقب امریکا موضع گرفت ودرپی تحقق اهداف قبلی خود در شرایط جدید بین المللی گردید  ، وا زجمله این انگلیس بود که پای امریکا را در جنگ جهانی دوم باثر تدابیر فعالی که اتخاذ کرده بود کشانید، از آنجاییکه دوران استعمار کهنه وبگیر وببند ها تمام شده بود ، از طریق برسمیت شناختن آزادی واستقلال مشروط کشور های تحت استعمار، خاصتاً مناطق نفت خیز ، با سپردن قدرت به اشخاص وفامیلهای مطیع وخدمتگذاروبا امضا و عقد پروتوکولهای متعدد ، بیشتر به نفع خود وبزیان طرف مقابل،هنوز انگلیس ، یکی از مهره های قابل حساب در تصمیم گیریهای بین المللی میباشد. 

برای بر رسی سیاستها واقدامات  امریکا در اینموارد  بوقت کافی وکاغذ و قلم بسیار ضرورت است که در وقت مناسب مطابق توان وصلاحیت خود عمل خواهم کرد ولی اینجا ارتباط دادن نقش واجراات دیروزهً استعمارگران کهنه با سیاستها وعملکردهای جدید وبی سنجش امریکا در استفاده ا ز شبکه ها وگروه های بنیادگرای دینی برای برآورده شدن اهدافش در عرصه های مختلفه میباشد،زیرا جای نگرانی است که چطور امریکای که با بلند کردن مجسمهً آزادی در نیو یارک تمام بشریت را بشارت میدهد که برای رسیدن به آزادی ،دموکراسی وخوشبختی میتوانند بر حمایت امریکامحاسبه کنند وخود علم تمدن، دموکراسی وحقوق بشر را گویا بشانه حمل میکند، ولی متاًسفانه درعمل با آزادی ستیز ترین، متحجرترین ومستبدترین گروه ها ، حکومات وامارتهای قرون وسطایی وآزادی ستیز، دوست ومتحد بوده و است وروابط برادرانه دارد، با بد ترین دیکتاتوریها وسلطنتهای خونریزدوستی وتفاهم بر قرار نموده ونیروهای حق طلب وآزادیخواه آن کشورها را یاغی ودشمن اعلام میکند، با تروریستهای مختلفه درافغانستان، چیچین، کشمیر ، آسیای میانه وسایر مناطق دوستی وتفاهم بعمل میآورد ومخارج  گزاف شان را تاًمین کرده وشاید ادامه دهد ومسایل متعدد ومختلفهً دیگر ...... که در آینده وضاحت بخشیده خواهند شد، آخر برای چی دولت بزرگی مثل امریکا از بد ترین وسایل نیل بهدف استفاده کند که ملامت خاص وعام شود وخود در خندقها وگودالهای حفر شده بوسیلهً خودش گیربماند وکسی باور هم نکند که راست میگوید.

هدف اینست که تا وقتی که تعمیر های مرکز تجارت بین المللی در نیویارک، بوسیلهً طیارات اختطاف شدهً مسافربری خود امریکااز میدانهای بشدت تحت مراقبت قرا ر داشتهً امریکا ودر مقابل چشمان برقی وپیشرفتهً کامپیوتری  وتیز بین مجموع سازمانها وقدرتهای متعدد نظامی ، پولیسی  وملکی وسیع خاصتاً

سی آی ای ، اف بی آی ،وزارت دفاع وده هاارگان وشبکهً هوایی وضدهوایی واستخباراتی امریکایی مورد اصابت قرار نگرفته بود، افراد وگروه های که بعداً تحت پیگرد قرار گرفتند با آزادی کامل بهر جا میرفتند وحتا از امکانات دوستان ومتحدین امریکایی خود بر خوردار بودند،از جمله گروه طالبان را در نظر میگیریم،آیا بدون مشورهً ا ستخبارا ت انگلیس ، توافق ومساعدت های همه جانبهً مالی وتسلیحاتی امریکا وتضمین تمویل مخارج شان بوسیلهً حکام سعودی وخلیج ، پاکستان به تنهایی توانایی آنرا داشت که در یک چشم بهم زدن  آن لشکر ربانی وآسمانی (!) را خلق وبروی صحنه آورد؟ وبسیار ساده ادا ره وکنترول یک کشوری که دا رای تعدادبیشماری از افراد مسلح ، جنگی وجنگدیده درآن آمادهً فیر وعاشق جنگ بودند را  بدست بگیرد وقبضه کند، البته که نی و هرگزنی.             

       در اینصورت این سوالات میتوانند جواب طلب باشند که: چرا بدون توجه  بخطرا ت بعدی ،  باثر اقدامات ناسنجیده  و با استفاده از سیاستهای ما کیا ولیستی صرف برای بزانو درآوردن شورویها وانتقام جنگ ویتنام ، یک ملت دیگر ویک سرزمین دیگری را که هزاران کیلومتراز قلمرو امریکا فاصله داشت( داشت دیگر مورد استعمال ندارد ما شکرحالا دورنیستیم !) با چه وسایل وبابکار بردن چه افکار وعقایدی وبوسیلهً چه گروه های برباد کرد وانتقام دیگران را از آنها گرفت، وبعد رسیدن به هدف اولی واصلی بنابر نداشتن پروگرام دقیق پس از فروپاشی جمهوریت افغانستان ، حکومت مجاهدین را که برای پیروزی آن تلاشهای فراوا ن نموده ومصارف هنگفت را متحمل شده بود بدست طالبان وگروه های متعدد افراطی ، اجیر وداوطلب ازطریق جنگ، حیله ،نیرنگ ووعده ووعید فراوان باعدهً در داخل وطن واز میان مخا لفین طالبان، سقوط  ووطن ما را در یک مصیبت ووحشت جدید غیر قابل کنترول قرار دا د، آخر برای چی ؟ باید بالای مردم ما سالهای سال تجارب مختلفهً جنگی وسیاسی صورت گیرد ، آخر! چه وقت مردم ما فرصت زنده گی کردن را پیدا خواهند کرد؟.

 

حا ل با آن لشکر کشیها، تبلیغات ، تلفات عظیم بشری، مصارف هنگفت مالی وخرابیهای بیشمار مناطق مختلفهً وطنما در مبارزه  ورویا  رویی باحاکمیت  طالبان  وحامیان  رنگارنگ  شان  بعد حوادث   خونین ودلخراش یازدهم سپتامبر 2001 میلادی که همدردی کامل همهً وطنپرستان وقربانیان دسایس مختلفهً بنیاد گرایی در افغانستان را با فامیلهای داغدیدهً آن فاجعهً بزرگ انسانی در قبال خود داشت ،چرا هنوز نمیتوانند سیاست آشکار ،صریح وشفاف رادر مورد برخورد با گروه عقبگرای  مذکوروسایر گروه ها واشخاص همفکر وهم طراز شان درپیش گیرند  وخود ومردم را ا ز سیاستهای مجهول ونا معلوم وپر از درد سر نجا ت دهند  بناً اگر همه امور در مسیر طبیعی وقانونمند آن بسط وانکشاف یافته نمیتوانند  یک فیصدی قابل ملاحظهً آن رامیتوانند سمت وسوی بهتر دهند،سیاست چند پهلو در مورد آنانیکه در حاکمیت سهیم اند ولی در ضمن بهره مندی از امتیازات وقدرت دولتی بامخالفین مسلح داخلی وحامیان خارجی آنها در تماس وارتباط هستند وبکار بردن این سیاست در مورد دشمنان درحال جنگ  با دولت ، وحامیان جهانی آنها، تماسها وروابط مخفی سوا ل برانگیز با آنها، نشر اخبار واطلاعات در مورد پیشرفت مذاکره با بخشی از طالبان وتقسیم شان بگروه های تند رو وآهسته رو ،افراطی وتفریطی نه تنها در بین مردم بلکه درمیان بعضی از گروه های حامی حکومت بنابه موقف مخالف شان با طالبان ،مشکلات وسوالهای فراوانی را بوجود آورده است وباعث تضعیف وتجرید حاکمیت میشود.                           

       جنگهای شدید اخیر در نقاط مختلفهً وطن ، انفجارات وترور های متعدد خاصتاًعلیه نزدیکان مذهبی نظامی وسیاسی راًس دولت درشرایط فعلی که مدت کمی به انتخابات شورای ملی مانده است وتعدادی ازنامزد های انتخابات کشته ویا طرف تهدید قرار گرفته اندمشکل آفرین گردیده است،این شاید حل کنندهً مشکلات وطن ما نباشد که نیروهای زمینی وهوایی مهمان ومیزبان  بخاطر نابودی افراد مسلح هجوم آورنده بجان سربازان خارجی وافراد دولتی وملکی با تمام نیرو دست بکار شده اند، یا شاید در کوتاه مدت اقدامات شدید نظامی موًثرواقع شوند ولی همه میدانند که گروه های مسلح در حال جنگ نیز تنها نیستند وبوسیلهً قدرتهای منطقوی ومعلوم الحال باصطلاح اسلامی جهانی پشتیبانی وحمایت میشوند ، بوسیلهً همان مداخله گرانی که سی سال تمام است که وطن ما را درآتش وخون وویرانی سوخته  ومبتلا ساخته اند و قبلاًحاکمیت  دموکراتیک خلق افغانستان ومتحدین آن، سالها دادو فریاد میکشیدند که باید بمداخلهً خارجی خاتمه داده شود وجلو تجاوزات آشکار نظامی گرفته شود اما گوشها ا ز شنوایی باز مانده بودند وضجه وناله ده ها هزار یتیم وبیوه ،هزاران زخمی ومعلول ناشی ا ز اصابت راکتها وها وانهاوماینهای اجیران خا رجی شنیده نشد وبا وجود گرفتاری ده ها نفر از جواسیس غربی وصدها جاسوس وخرابکار کشور های اسلامی مخالف آن حاکمیت ،اکثریت دولتهای اروپایی، ایالات متحدهً امریکا جمهور یت خلق چین وحکام اسلامی ، حتا  خادمان (!) مکه ومدینه فغان وگریه های مردم ما را نشنیدند وگفتند که این دود وآتش در نتیجهً مقاومت اسلامی وملی آزادیخواهان افغانستان بر علیه رژیم کفر وا لحا د وابسته به شوروی بسیار طبیعی وخود جوش بوجود آمده واین قیامها ناشی از روح سلحشوری وخارجی ستیزی تاریخی افغانهاست که همیشه آزاده گی را بر اسارت ترجیح داده اند ، ومیگفتند که هر تعرض واشغال گری خارجی قانوناً چنین پیامد ها را در قبال خود دارد.                   

       اگر آن توجیهات وتعریفات دیروز درمورد گروه های مسلح وافراطی مذهبی بنا بر شناخت دقیق از خصوصیتهای بزرگ انسانی، سلحشوری واشغال خارجی ستیزی مردم ما صورت گرفته و بیانگر حقایق زنده بوده ودروغ ومبالغه وغلویی درمورد از طرف حامیان  سخاوتمند و دلسوز دیروز ودشمنان مصمم به  نابودی امروز ی  شان بکار گرفته  نشده  بود ، نیروهای خارجی تحت هر دلیل وبهانهً که نزد خود شان توجیه پذیر است ، با وجود شناخت خصوصیتهای افغانها که قبلاً بانها اشاره شد وخود سالها آنرا رکلام وبزرگ جلوه دادند چطور جراً ت کردند به  افغانستان لشکر کشی نمایند، چون اگر مردم ما دا رای آن خصوصیتهای که همه در مورد آن مطالب فراوان گفته اند و روی آن قبلاسرمایه گزاری های کلان صورت گرفته بود ه باشند باساس تحلیل قبلی خود این آقایون مقاومت مسلحانه واحتمال حملات طولانی امریست طبیعی وعجین شده در سرشت مردم ما ، باز هم باساس همان تبلیغات جیزگران جنگ وخرابکاری دههً80 شمسی در وطن ما،زیا همین اکنوننه تنها قوه بلکه قوه های خارجی دروطنما موجود اند واین بهانهً خوبی برای عاشقان تفنگ وکشتار مردم وتروریستان داخلی وخارجی میدهد، زیرا از لحاظ پرنسیپها واهدافی که از لحاظ مذهبی نزد آنها معتبر است وقبلاً فتواهای مختلفه در زمینه از طرف علمای دینی خود ما صادر شده است ، برای نیروهای خارجی ستیز، فرقی بین شوروی وامریکا واروپا وجود ندارد، یکراه حل اینست که علمای مذکوربنابر سهیم بودن در قدرت واخذ امتیازات متعدد ،  فتواهای جدید وصریح در غیر اسلامی بودن جنگ علیه قوای خارجی موجود صادر کنند                    

   این مسایل از اهمیت جدی برخوردا رند، وباید مسوًولین امر ونیروهای شامل پروسه چه دا خلی وچه خارجی ، اولاً معترف به اشتباهات فراوان ونا بخشودنی خود شوند واز خود بپرسند که چرا برای چپه کردن پلها، آتش زدن بمکاتب ومدارس  ،شفاخانه ها وابنیهً دولتی ومنازل شخصی، خراب کردن سرکها، مسموم ساختن هزاران دختر وپسر مکتبی از طریق زهرآلود کردن ذخیره های آب مکاتب،راکت باران کردن شهر ها ومر اکز تجمع وزنده گی مردم،ترور شخصیتهای ملی ،فرهنگی، مذهبی وسیاسی (ملکی ونظامی)اختطاف ومحاکمهً خودسرانهً آنها وتیر باران وزجر کش نمودن شان،تخریب فابریکه ها ومر اکز تولیدی صنعتی وزراعتی، غارت و حریق هزاران عراده وسیلهً نقلیه وترانسپورتی در مواردی با سوختاندن وکشتن سرنشینان آنها،ترویج کشت وقاچاق وسیع مواد مخد ر، چور وغارت تمام بیت المال واشیای تاریخی وقیمتی ا ز تمام قلمرو جغرافیهً وطن، بذر تخم نفاق ، خانه جنگی وبرادر کشی  وتعمیق اختلافات قومی،زبانی ومذهبی در بین مردم شریف وخوشباور ما، دوشا دوش افراطیون متعصب وبنیادگرایان آشتی ناپذیر با آزادی ،دموکراسی ، حقوق انسان وجامعهً متمدن وعصری مردمسالار نه تنها حرکت کردند بلکه نقش معلم ومربی را ایفا وبا کل صداقت در تخریب وطن ما نقش اساسی وقاطع خودرا بحیث پیشقراولان آ زادی و تمدن بشری ادا کردند.                                              

        دراینصورت چرا از بکار بردن قوهً قهریه حمایت نمیکنیم؟ برای آنکه سالها گفته بودند که گویا ، ما مسلمانان بیگناه را بخاطر اهداف شخصی وسیاسی خود قربان میکنیم ، اکنون نیز با اینکه هیچ اقدام طالبان وهمرکابان شان را حمایت نمیکنیم ولی برسم یاد آوری، یادآور میشویم که آنها مسلمان وتعداد کثیر شان افغان هستند وقتل بی محاکمهً هر انسان غیر شرعی وغیر قانونیست ، در غیر آن این سوال بوجود میآید که چطور در دیروز قاتلان انسانها، تخریب کننده گان آبادیهای دولتی وراکت پران های کوه های صافی وپغمان بالای شهریان کابل وسایر همقطاران شان در سایر محلات وطن، منفجر کننده گان پایه های انتقال برق، نیروهای آزادیبخش وفرشته گان نجات گفته میشدند وطرف تمجید وتقدیر مادی ومعنوی قرار میگرفتند ودر صدها تلویزیون ، روزنامه ها ورادیو های دموکراسیهای تاجدار، صداها وتصویر های آن چهره های معصوم (!) پخش ونشر میگردید ، ولی امروز همان اقدامات خونین وویرانگر دیروزکه در سطحی کمتر وپایین تر براه افتیده ، حتا از طرف آنانیکه خود دیروز عین وظایف خرا بکارانهً فعلی طالبان وسایر مخالفین دولت فعلی را در ابعاد وسیعتر آن عملی وانجام داده اند، غیر شرعی ،غیر اسلامی وتروریستی  دانسته میشود واقسام فتوا ها در زمینه صادر میگردد. (یکبام ،با دو هوا) 

در حالیکه هیچ انسان با احساس ،ترقیخواه وعاشق آزادی وسربلندی افغانستان ، وطن پرغرور ومجروح همهً افغانها نمیتوانداقدامات دولت ومتحدین آنرا در نابودی تجاوز وخیانت،تروریزم وبنیادگرایی حمایت وپشتیبانی نکند ، شخصاً اعتقاد وباور دارم  که  تمام وطنپرستان و حامیان دموکراسی و آ زادی بیان واندیشه ، با کل اختلافات موجود بین حاکمیت فعلی و نیروهای خارج از قدرت در داخل وخارج وطن، یورش نیروهای تاریک اندیش وپاسداران شب وسیاهی را علیه هموطنان ملکی ونظامی، علیه ثبات وامنیت وبرای خر ا بی پروسهً انتخابات  ،باا ینکه در مورد عدم دموکر اتیک بودن آن  نظریاتی وجود دارد ، محکوم میکنند ، باید همه ً نیروها وتوانهای سیاسی ومردمی علیه هر نوع مداخلهً خارجی دولتی ومذهبی  که علیه منافع مشترک افغانها بکار گرفته میشود ، قرار گیرند.

 انکشافات اخیر با وجود کل د شواریها وقربانیهای آن دست آورد های نیز برای همهً ما دارد، از جمله اینکه با لاخره مقامات حکومت فعلی ومتحدین داخلی وخارجی آن اگر بخاطر منافع خودشان هم باشد در سطح وسیع وگسترده  از مداخلهً خارجی حرف میزنند وافشاگری میکنند وخبر از دستگیری افرادی میدهند که گویا تصمیم داشتند تا سفیر امریکا درکابل را ترور کنند ، ویا اینکه اجیرانی دستگیر شده اند که در جنب طالبان ومخالفین مسلح دولت میجنگیدند ، این ادعا ها جداً قابل باورند، اما اینکه چرا بعد سالها اعتراف میگردد برای آنست که هرکه را دردی رسد ناچار گوید وای  وای .

 قابل یادآوریست که از آنجا ییکه قربانیهای حملات فعلی  ، مدافعین حاکمیت موجود است ودوام دولت وسسیتم فعلی بوسیلهً جنگ وتعرض  وتجاوزات مسلحانه ، تبلیغاتی واستخباراتی حمایه گران دور ونزدیک گروه های در حال جنگ ومقاومت تهدید میگردد ازینرو دفاع از موجودیت وتداوم سلطه نیزایجاب میکندکه سخنگویان متعدد حکومتی لب به سخن بگشایند واز مداخلات خارجی پرده برداری کنند، در دیروز اعتراف به کمک ومداخلهً خارجی برای آن صورت نمیگرفت که شاید ببرداشت بعضی از معترفین فعال فعلی، در شریانهای ما وهمرزمان ما خون نه بلکه شاید آب جریان داشته ، ویا ما افغان ومسلمان نبودیم ویا اینکه مباح الدم و واجب القتل اعلام شده وغیر مسلمان دانسته میشدیم وباساس تفکر وعقیدهً بعضی ها  ،افراد غیر مسلمان حق زنده گی کردن را ندارند، میترسم حملات موجود علیه نیروهای خا رجی ایکه غرض تاًمین امنیت در افغانستان ایفای وظیفه میکنند باساس همان فتوا ها وتفسیر های قبلی صورت بگیرد ولی افشا نشود.

مسا لهً خیلی با ارزش دیگری که باید توجه همه ترقیخواهان روشنفکر را بخود جلب کند، بکاربردن ، استعمال ورایج شدن اصطلاحات « خرابکار ، تروریست ، افراطی ، بنیادگرا ومزدور اجنبی»  است که از دیر زمانی در وطن ما بنا به شواهد واسناد انکار ناپذیر واقدامات خرابکارانه تعدادی از افراد وگروه ها بکار میرفت ولی بنابر مخا لفت حلقه های معین ، قدرتمندان جهانی وحلقات خاص دارندهً منافع نه تنها مردود شناخته میشدند بلکه استعمال وبکار بردن آن اصطلاحات وکلمات رادر مورد برادران هم عقیدهً طالبان ، ناشی از موقف ضد اسلامی ما میدانستند حالا خدای بزرگ را شکر گذار هستیم که بالاخره سر

سخت  ترین مخا لفین آن اصطلاحات وحقایق ، نه تنها درداخل بلکه در سطح بین المللی در مورد تروریستان وآدمکشان بنیادگرای امروز وفرشتگان نجات(!) دیروز،افشاگری میکنند،بیانیه میدهند وموضعگیری میکنندوآنهارا دشمنان اسلام ووطن میدانند.   

سرانجام خوب است که حد اقل در یک مورداکثریت افغانها میتوانند که خرابکاران ، مکتب سوزان،انفجار دهنده گان پلها وپلچکها وفیر کننده گان علیه مردمان ملکی ونظامی را مشترکاً خرابکار، تروریست وآدمکش خطاب کنند وقیمت واقعی بدهند، شاید با انکشافات جدید وضع ورسوا شدن صد ها چهرهً پنهان دیگر، نقاط مشترک وتفاهم فراوانی بین رونده گان راه دموکراسی وتمدن ، ترقی وشگوفایی وطن واحد ومشترک ما ، بدست آید وصف بزرگ ،طولانی  وملیونی مردم ومدافعین حقیقی منافع ،خوشبختی ،عزت ورفاه آنان تشکیل گردد تا متحد ویکپارچه علیه انواع دشواریهای ناشی از عقبمانده گی ،ظلم وستم ، تبعیض وتجاوز، بیعدالی وسوًاستفاده های از کنترول خارج شده مبارزه نماییم وبدوام فعالیت انواع واقسام مفسدین  خرابکاران،تروریستها ، غارتگران ،مزدوران اجنبی واجنبی پروران افغانستانی ستیزمشترکاً نقطهً پا یان بگذاریم تا مردم بصورت واقعی سیستم ادارهً دولتی شان را نه تنها انتخاب بلکه رهبری کند و دیگر بجای گریه وناله ، اشک شادی ولبخند اطمینان به آینده ، در چشمان ولبان ملیونهاانسان هموطن خورد وبزرگ ما متبارز ونقش ببنددودُره وشلاق تعصب وتحجربرسر و روی مردم ما حو اله نگردد ودستهای ظلم ، تجاوز وخیانت  ازامور زنده گی هموطنان ما کوتاه شود.                                                                             

      برای تاً مین عدالت وتثبیت موقف بیطرفی حاکمیت ،وقتی وزیرخارجهً امارت طالبان وده ها فرد مشهور سیاسی وجنگی آن طرف مذاکره قرار میگیرند وباوجود آنکه بدنهً اساسی آن گروه همین اکنون در خونین ترین جنگ علیه سربازان افغان وامریکا مشغول است، چطور میتوان بر بی تعصب بودن حاکمیت فعلی در برابر اردوی عظیم ملکی ونظامی روشنفکران  مخا لف طالبا نیزم اطمینان داشت، در حالیکه انصاف وعدالت صریحاً حکم میکنند که بموازات تقارب ونزدیکی با دشمنان با لفعل با مخالفین بالقوهً غیر آسیب رسان نیز بایدبخاطر امر ملی در حدود توان وامکان مذاکره وتفاهم صورتگیرد در غیر آن همان مثل معروف (ترحم بر پلنگ تیز دندان     ستمکاری بود برگوسفندان) بار دیگر مصداقیت پیدا میکند.               

      در چنین شرایطی که وطن با مشکلات بسیار جدی مواجه شده وظیفه بزرگ ملی احزاب ،گروه ها وشخصیتهای ترقیخواه وطنپرست است تا در مبارزه علیه تروریزم ،بنیادگرایی وتجاوز خارجی با وجود اختلافات با دولت، از اقدامات مفید وترقیخواهانهً آن حمایت نموده وبا موارد متعددغیر قابل قبول اقدامات دولت موضع خود را حفظ نمایند، همچنان دولت مکلفیت ملی واخلاقی دارد تا کلیه اجراات قبلی خودرا زیر غور مجدد قرار داده و برای تشکیل دولت وحدت ملی ، بیتعصب وبی تبعیض، متشکل از تمام گروه ها ی سیاسی ، قومی ومذهبی اقدام کند وبمشوره های متعصبین  منفعت پرست چند طرفه که یکی از عاملین اصلی انکشافات منفی اخیرند توجه نکند، زیرا تروریستان وبنیاد گراها نه فقط اینکه در جبهات میجنگند بلکه تعدادی با موتر های قیمتی ومقبول دولتی ومحافظین شخصی وحکومتی در داخل سیستم دولتی نتنها مشغول کارند بلکه قدرتمند نیز هستند واز نزدیک کلیه امور سیاسی ونظامی وتدابیر مخفی دولتی را زیر نظر وکنترول دارند وبمثابهً ستون پنجم نقش خودرا اد میکنند، دولتمردان فعلی باید وباید بر تعصب های بیمورد وغیر مفید شان در برابر توانها واستعدادهای بزرگ ومتوفر نظامی وسیاسی دور از حاکمیت که همهً شان، افغانان  ووطنپرستان صادق وفداکارند هرچه زودتر خاتمه دهند  واین کار نه تنها به نفع وطن که به نفع شان نیز است، باید بر وسوسه های بیمورد موجود که شایدناشی از برداشتهای غیر دقیق خود ما ویا فشار ومشوره های ناسالم وغرض آلود استفاده جویان  در وجود ماباشد پیروز شویم تجربهً سالها حکومت وچند دهه مبارزه بما این درک وفهم را بعد جنگهای طولانی داخلی که از حمایت بیدریغ خارجی برخوردار بود  داده است که نمیتوان با مصاحبه ها واعلامیه ها جنگ وتجاوز را متوقف ساخت ، هیچ دولتی بدون حمایت وسیع مردمی ولو قوتمند هم باشدامکان بقا ندارد، حمایت مردم نیز مفت ورایگان وخودبخودی کمایی نمیگردد مگر آنکه به آنها صادق بود وهمه مسایل وپرابلمها را باطلاع شان رسانید، خواسته های شان را در حدود توان برآورده ساخت وزمینهً مشارکت شان را درقدرت مهیاکرد. 

    درمورد اهداف نیروهای خارجی موجود در منطقهدرآینده صحبت خواهیم داشت.

 

 


بالا
 
بازگشت