جلیل پرشور

  بمناسبت یازدهم  جدی روز اساس گذاری باغ آرزوهای انسانی آدم خان وهمراهان                

              

                سر نوشت باغ  آدم خان       

                                                                                                                                   

     سالها قبل، کاکا آدم خان،خانه وکاشانهً پدری خودرا ترک نموده ودر یکی ازمحلات کابل اقامت گزید. زنده گی درمحل جدید وایجاد روابط با افراد ومردمان محلات دورو نزدیک قریهً ایکه او جدیدا ًزنده گی را در آن آغاز نموده بود، برداشتها وافکارجدیدی رابرایش خلق کرد واورا واداشت تا بخاطرآیندهً زنده گی آبرومندانه برای مردم  وفامیلش درتدارک پیداکردن راهی شود که موًثروحاصلدِه بوده وآینده داشته باشد.                                                                                  

     آدم خان آهسته آهسته باشرایط ومحیط جدید زنده گی وکارعادت  کرد، دوستان متعددی پیدا  نمود و بچهرهً سر شناسی مبدل  گشت. کسان  زیادی باو پسشنهاد کار نمودند واورا تشویق بهمکاری کردند ولی او میخواست خوب بسنجد ودقیق محاسبه کند تا مرتکب اشتباهی نگردد .  او خوب میدانست که مردمان مختلفهً درین جا زنده گی وکار میکنند ولذا نمی تواند بالای هرکسی اعتماد کند که سرانجام برای او پشیمانی ببار آورد. اوکه درمحل اصلی زنده گی پدری خود پیوسته درآرزوی داشتن باغی بود تا درختان خوب میوه داروسایه دار  داشته باشد وگل های رنگارنگ درآن ِبکارد وِبشاند، به پیشنهاد تنی چند، ازدوستانش برای آن تن داد وموافقت کرد که میدانست برای خودش مقدورنیست تا به تنهایی ازعهدهً انجام وبسر رسانیدن این کار پُر زحمت که تحقق آرزوی دیرینهً خودش نیز بود ، موًفقانه بدر شود. 

    آدم خان را که عدهً کاکا وتعدادی لالا میگفتند،شور وشعف فراوان در برگرفت وخوابها وخیالات زیادی درمغزش خطورمیکرد ،ا وچارچوکات باغ آینده راباهزاران درخت،باصدها نوع میوه وگل بصورت رویا در ذهنش مجسم می ساخت وبا خود میگفت که عجب کار خوبی را درپیش گرفتم ،چه کار خوبی کردم که به کابل آمدم، اینجا دیگر نوع مردم زنده گی میکنند،اینها خیلی فهمیده اند،علم و دانش اینجا فراوان است، مردمان اینجا درهررشته، تجارب گرانبها دارند، حتما ًباغی راکه درنظر داریم بسازیم خیلی پُرحاصل وفایده آورخواهد بود. لذا  به شوق وعلاقمندی اودرشروع  کارواساس گذاری باغ هر لحظه افزوده می شد تا آنکه روزهای انتظار به پایان رسید وصحبت درمورد آغازکارباغ  یا تحقق آرزوی آدم خان شروع شد .                                                                   صحبت ها نه یک روز ونه یکماه بلکه طولانی تر ادامه پیدا کرد، مردمان زیادی باین پروژه راه یافتند وابراز علاقمندی کردند، ودر فکر کشا نیدن افراد مسلکی تروبا تجربه تر دراین مورد شد ند زیرا نمی شد با شیوه های کهنه وقدیمی به ساختن باغ نمونه، سرسبز، پرمیوه ، پُرحاصل و زیبا اقدام کرد. آخر شیوه های جدید باغداری  درمنطقه وجهان بروی اساسات کاملاً علمی وفنی استوار شده بود، لذا گروهی که درصحبت با آدم خان نشسته بودند باید باهم تبادل تجارب میکردند ویکدیگرخود رادر جریان آخرین دستآورد های فنی وعلمی در این زمینه قرار میدادند.

   آدم خان کاکا، که حال شکل ناظروتماشاچی را بخود اختیارکرده بود درچورتها وخیالات عمیق فرومیرفت وباخود میگفت که دراول من میخواستم باغی بسازیم با چند نفر محدود از دوستان واشخاصی که من آنها را می شناسم، ولی این متخصصین ودانشمندان رشتهً باغداری درمواردی صحبت می کنند که برای من نه تنها تازه بلکه تعجب آور نیز است. او با خود این ضرب المثل فارسی را زمزمه میکرد که( دِه دَه کجا،درختادَه کجا!) . 

 سرانجام بعد جرو بحث های طولانی، ابراز نظرهای بوسیلهً باغداران وباغبا نا ن قدیمی وطنی وعصری،جدید فنی ومسلکی توافق شد تاسنگ بنای یک باغ بزرگ ،نمونه وعصری  درمحلی که کاکا آدم خان درنظرداشت گذاشته شودوبهترین نهالها ازبهترین درختان میوه داروسایه دارو قلمه های ازتمامی گلهای رنگارنگ خوشبو وزینتی باغی وکوهی ودشتی وطن، درآن غرص  وشانده شود واین باغ بتمام مردم تعلق داشته باشد تاهرنیازمندی بتواند ازمیوه وسایهً آن بدون مانع  استفاده کند. شنیدن این مسایل برای تعدادی خاصتاً برای آدم خان تعجب آور شد ولی از آنجایی که افکارمردمی ودلسوزانه داشت، باطرح نظریات مخالفت نکرد، وفقط اینرا گفت که از آنروزی که من در فکر این باغ بودم سالهای زیاد گذشته است،حال من پیر شده ام وتوان آنرا درخود نمی بینم که در این پروژهً عظیم وطولانی اشتراک وسهم شایسته بگیرم،لذا کار را بشما واگذار میکنم، شما هر کدام تان بهتر تر ازمن در این مورد خبره وتجربه دارید و می فهمید.                                                                آدم خان کاکا، درتمام جریان گفتگوها سهم فعال گرفت و بدوستان جدیدش که تعدادشان روز بروز بیشترشده میرفتند،آشنایی عمیق تر پیدا میکرد ،با نظریات وتواناییهای علمی ومسلکی شان بیشر ورود میافت وهر کدام شان را در پلهً ترازوی قضاوت خودش وزن میکرد وقیمت گذاری می نمود . بالاخره توافق همگانی برآن شد که همهً افراد مستعد این کاردریکی ازروزها در منزل یکی ازبزرگ سالان این پروژه جمع شوند وفیصلهً نهایی خودرا صادرو تصمیم قطعی درمورد اتخاذکنند زیرا وقت وزمان گفتگو بر سر این موضوع طولانی ودلگیر شده بود.

سرانجام آنروزکه برای همه خاصتا ًبرای آدم خان روزانتظاروخواستنی بشمارمیرفت فرا رسید وهمه دوستان وآشنایان آدم خان در یکی از شب های زمستان که مدتی بعد ترازآن موسم نهال شانی فرا میرسید دریکی ازخانه ها جمع شدند. آن مجلس خود مثل یک باغ بود، زیرا باغبانان وافراد فنی ومسلکی باغداری ویا خواهان کسب این دانش ازمناطق مختلفه وازبین اقوام وگروه های مختلفه  ِگرد هم جمع شده  بودند، چو ن همه بفراگیری این فن علمی وجدا ً مفید ضرورت داشتند، ازطرفی تا آن  روزهرکسی بهمان شیوه های  متداول وقدیمی ای در مورد اقدام می کرد که حاصل  دهی ناچیز داشت.

    گروهی که در آنشب جمع شده بود با صحبت وقصه های طویل مجلس را گرم ساختند،هرکدام باندازهً فهم ودرک شان درمورد باغ ودرخت، شیوه ها واسلوب باغداری، واینکه درکجا وبوسیلهً کیها وبرای کدام منظوری این باغ را اساس گذاری کرد ه وکدام نوع نهالها،درختان وبوته ها را درآنباغ شاند وزرع نمود معلومات دادند، صحبت کردند وپیشنهادات خودرا ارایه داشتند.

    آدم خان که کلان واداره کنندهً مجلس بود در ضمن ابراز نظریات خودش، به سخنان همه بدقت گوش میدادوآنرا با چورت وفکر دیرینه اش اندازه گیری ومی سنجید،گاهی برسم تایید وزمانی به علامت تردید ومخالفت سر خودرا  در برابر سخنان گوینده گان واهل خبره، شور میداد. کار جلسه طولانی شد وآدم خان با یکی دونفر دیگرکم حوصله شدند  آدم خان صدا زد برادرها در اول من میخواستم این باغ  آنقدرکه شما میخواهید وسیع وبزرگ نباشد، حال که مشوره وتصمیم شما اینست تاباغ بزرگی بسازید ودامنهً آن را بسط وگسترش دهیدوعلاوتاًآن باغ در خدمت عام باشد وبرای هر بی پناهی، پناه ، وبرای هر درمانده وآفتاب زده ای سایه بان وتاًمین کنندهً آرامش  خاطرومایهً  امید گردد، برایتان از خداوند طلب موًفقیت میکنم وهرچه درتوان داشته باشم شمارا کمک خواهم کرد ولی ازآنروزیکه من جدیداً  بکابل آمده بودم مدت  نسبتا ًطولانی سپری گردیده  وسن وسال  ونیروی جسمانی سابقه راندارم که  پابپای شما حرکت کنم ازینرو خواهش من اینست تا ازبین خودتان فرد دیگری را برای سرپرستی باغ مکلف سازید . 

  کاکا آدم خان این راگفت وبعلامت شکرگذاری تحقق هدف  دیرینه اش وبرای موًفقیت  دوستان مجلس دراین کار خیر، نماز فرضی ونفلی  را یکجا ادا کرد وباهل مجلس دعا نمود ودرختم  نماز بمجلس برگشت و جریان دلچسپ شدهً آن طرح بظاهر سادهً اولی اش را دنبال نمود.  کار مجلس تا ناوقتهای شب ادامه  یافت وتوافقاتی  بین شان بوجود آمد و ظایف هرکس برای اعمارآن باغ تعین گردیدوبا اینکه سرپرستی پروژه بشخص دیگری سپرده شدولی هدف اصلی آدمخان درحال پیاده شدن قرار گرفت واز جنبهً فکری بعملی گذار کرد.  سازنده گان باغ وتوظیف شده گان متعدد آن بعد جروبحث های طولانی،باین عقیده رسیدند که باغ  مورد نظر اولا ًدر شهر کابل آباد گردد وبامساعد شدن زمینه و امکانات عملی بسایر ولایات ومحلات وسعت داده شود. بنابر عقاید غریب نوازانه ومردم دوستانه ،ایشان فیصله کردند که باغ نه بنام  افراد واقوام  بلکه بنام مردم  افغانستان  نام گذاری وبنا  یابد وبیاری رسان  ومحل تجمع زحمت کشان، کارگران وبی سر پناهانی تبدیل گردد که سالهای طولانی هیچ دست نوازشی درگرما وسرما برسرخودشان وجگرگوشه های آنان کشیده نشده وبطوردایم دررنج  محرومیت و تنگد ستی بسر برده اند وهنوزبسر میبرند. 

 اساس گزاران باغ بخوبی میدانستند که چندین تلاش واقدام قبلی دراینمورد با مخالفت ودشمنی طرفداران دشتهای سوخته وتوسعه دهنده گان ریگستانهای بی آب وعلف ودشمنان باغ ودرخت مواجه گردیده وحتا مورد ضرب وشتم قرار گرفته ومتحمل تلفات مالی وجانی شده اند. ازینرو با رعایت جانب احتیاط وبا درنظر داشت زمینهً جدیدی که باثر تلاشها ومبارزات طولانی  محرومان بوجود آمده بود،اقدام نمودند وبکار عملی خودآغاز کردند.  

  اقدام بخاطر تحقق بخشیدن بآن تصمیم، در گوشه وکنار کابل پیچید ، موجی از خوشی وشادی دربین هزاران خانوادهً بی پناه ، بی نان ، بیکار وبی دار ودرخت بوجود آمد وصدها تن درهمان روزهای اول بیاری ومساعدت پیش قراولان آن اقدام عظیم انسانی کمر بستند ووارد میدان عمل شدند، کار آغاز گردید ، نهال های نسبتا ً سال خورده در اول رونق بخش باغ شدند ولی بزودی نهال های جوان ازهر گوشهً وطن واز هر جنس ومیوه ای تهیه وتدارک گردید واطراف درختان ونهال های قدیمی تر راپوشانیدند ودیری نگذشت که اکثریت قاطع نهال های جدید وقدیمی ریشه دوانیدند ودر زمین جدید عادت کردند،سبز شدند وحاصل دادند. 

   باغ با استقبال همگان مواجه نشد، دشمنان ومخالفان رنگارنگ پیدا کرد،برای تخریب آن از هر امکانی بشمول قانون، دین ومذهب، سنن قدیمی، زنده گی قبلی آبایی واجدادی در دشت وبیا بان ویا قریه های خشک وبی درخت وغیره استفاده کردند وانواع  اتهامات راعلیه آن باغ  بستند،او را غیر شرعی،غیر افغانی، باعث شورش مردمان گوسفندی وخوش باوردانستند وتکفیر کردند ولی باغ با وجود همهً موانع وکارشکنیها سبزتر شد ،حاصل داد وازمحدودهً کابل فراتر رفت وتا سایر ولایات وسعت وطرفدارپیدا کردوباعث قوت قلب ملیونها انسانی شد که سالها اسیرونوکرستمگران خودخواه وبی عاطفه پنداشته میشدند ودربدترین شرایط اقتصادی واجتماعی بسر میبردند. 

مخالفین رنگ ورونق پیدا کردن زنده گی ستمکشان،هرچه درتوان داشتند بکاربستند، آنها  صرف به تبلیغات اکتفا ننموده ،خود نیزمجبورا ًبرای رقابت با باغ مردمی درفکرساختن باغهای برای خود شدند تا بدان وسیله جلو رفتن تعدادی رابه آن باغ بگیرند. دراین اقدام شتا بزدهً گروه های مختلفهً آن دوران، چندین باغ دیگر سبز و سرخ ساخته شد وهر کدام ادعا کردند  که نسبت بدیگری صادقانه تردر خدمت مردم قراردارند.

  این گروه ها هرکدام از منبر خودشان سازنده گان باغ آدم خان را متهم به عدم صداقت، متهم به عدم پابندی بدین وفرهنگ افغانی دانسته وآنان را باعث رشد وتربیهً ناسالم درختان ونهالان نوَرس وانمود کردند وتعدادی هم از امکانات وافر دولتی برای ضربه رسانیدن بآنها استفاده نموده باشکال مختلف خواستند مانع تراشی وتوطِـًه چینی کنند. آنها برای کسب موًفقیت دراین زمینه دربین سازنده گان واعمار کننده گان باغ نیزخواستند تفرقه افگنی نمایند وبرای خلق نمودن نزاعات واختلافات در بین شان کارهای را انجام دهند که متا ًسفانه این پلان از آنجهت عملی شد که حمایت حلقات مردم ستیز وغریب کُش حکومتی را نیز با خود داشت.

   سرانجام باغ آدم خان درزمان حیات او بین ورثه اش(معماران واساسگذاران اصلی باغ ) دربد ترین حالت وشرایطی که تعدادی ازبزرگان باغ بوسیلهً مدافعان ظلم ، استبداد  ویکه  تازی  به نرخ روز دریکی از بلند ترین ارگانهای دولتی باصطلاح مردمی، لت وکوب شده وسروسینه ودماغ شان شکسته شده بود، برخلاف خواست وآرزومندی اکثریت قاطع مردمان مشغول بکار باغداری، تقسیم وترکه گردید واولا ًبه دو پارچه وبعداً به  چندین پارچه  نه فقط در کابل، بلکه درسراسر وطن منقسم   شد ودوران تفرقه وجدایی یاران همفکر وهم  پیشه در باغ  دیروز فرا رسید.

    مردم درحال انتظار حاصل دهی وبارور شدن باغهای که بنام ایشان وبرای سعادت وآرامی آنها بنا شده ودرحال انکشاف بودند،باثر بروز اختلاف در بین آنانیکه کمر بدفاع ازآنان را بسته بودند روزبروز ناامید می شدندو مترصد وضع بودند که بالاخره چه خواهد شد؟ ولی سازنده گی  ومبارزه  بخاطرسرسبزی  وشادابی دشت ها وبیابان های خشکیده ودور نگه  داشته شده ازمسیرآب ،قطع نشد وفعال باقی ماند، با این فرق که آن تلاش  ها دیگر دسته جمعی ومتفقانه صورت نمی گرفت بلکه تحویل گیرنده گان هر قطعهً از آن باغهاخواستند بخشهای تحت کنترول خودرا آباد وسیع وسبزوخرم بسازند واز آن بحیث وسیلهً تبلیغاتی استفاده کنند ،طوریکه این کار را انجام دادند.                           درین حال تعدادی از باغدارانی که نام اسلامی بباغ های خود گذاشته بودند،دررقابت های کاری نتوانستند باغها وباغداران مردمی راشکست بدهند ومیوه جات وحاصلات خوب بمردم محتاج ، کم بغل وغریب عرضه کنند،لذا  راه دیگریرا درپیش گرفتند وبرای اره کردن وچپه کردن بهترین نهالها که بامید مردمان محل مبدل شده بودند اقدام کردند وخون درختان ونونهالان زیادی رابا کل قساوت وبیرحمی ریختند وخواستند بسیاری ازشاخه هارا بی تنه وتنه های بسیاریرا بی شاخه کنند وازردهً درختان باغ خارج ونابود سازند، که با تاًسف درمواردی باهداف غیراخلاقی توام با تذویرشان نایل شدند ودرباغهاوباغچه های زیادی باعث ایجاد آه وفغان گردیده وصدها درختی که آن نهالان بخاک افتیده در نتیجهً کاروزحمت ویا پیوند شاخه وبرگ آنها ویا باثر رشد وبارور شدن خستهً آن ها دردل زمین روییده وبزرگ شده بودند، بحیث مربیان آن نهالها بخود پیچیدند ، گریه سردادند ومثل مادرانی که فرزندان شان را از دست میدهند وخودرا مو کنَک میکنند، اشکهای شان را نثارنو نهالان سربریده وبخاک غلطیدهً خود کردند ودرماتم واندوه جان گدازنشستند. 

   شاعری درآن روزگارسیاه ویورش دشمنان قسی القلب علیه نهالان جوان آن زمان، خاصتاً بعد از اره کردن وقطع باتبرچند نهال پرثمردر لغمان، هرات وکابل درحالیکه بقول یکعده روحانی نمایان دربار نشین ، سایهً خدا(!) یا اعلیحضرت معظم همایونی عملا ًمردم افغانستان راملت عزیزم خطاب میکرد وحاکم برسرنوشت مردم وقلمروبود وبه دموکراسی درباری افتخارمیکرد،وگویاامنیت صد درصد برای همگان تا ًمین بود،آن وحشت براه افتیده بود، درمورد یکی از قربانیان استبداد وتحجرکور مذهبی چنین سروده بود:

                  

     باز دستِ دشمنان توده های رنجبر       نونهالی را شکست از گلشن امید خلق                               

نونهالی را که بهر مــــردم بی آب ونان     برگ و بارش در جهان ،بود نخستین ارمغان                 

سایه اش راحتگهً رزمنــــــده گان کارگر      میوه اش قوت وروانش هستی یی امید خلق                 

آه ازین سر پنجه های شوم وخون آلود آه!!     آه ازین بیداد ننگین وتوان فرسود آه!                                                 

    مدتی بدینمنوال سپری گردید ، وضع باغها آشفته تر شد، رقیبان وحریفان ودشمنان باغ ونیرو های بیرونی مخالف آبادانی وطن که از دیر باز متوجه انکشاف وتوسعهً باغ بودند وبارها برای آن پرابلم خلق کرده بودند درقلع وقمع شاخه ها وتنهً درختان نخبه ًباغ بارها مبادرت ورزیدند وهرآنچه از دستان ناپاک شان سرزده میتوانست انجام دادند. 

مردم خسته وناامید بودند ، قحطی وخشک سالی انسان هاوهمه نیازمندان به آب وغذا رابمرگ تهدید کردوجان بسیاری را بیرحمانه گرفت ودرزیرحمایت ملوکانه هزاران فامیل خا صتاً مردمان شریف غوروبادغیس ومناطق دیگر،جگر گوشه های شان را دربدل یک بوری گندم به برادران نمازخوان ومسلمان هموطن شان بفروش رسانیدند وخریداران نیز شرافتمندانه(!) وبا راحت وجدان دخترانی را با آن قیمت گزاف یعنی ده سیر گندم خریداری کردند که چند سال بعد یا زن رسمی خوشان ، یا اولا د شان ویا وسیلهً خوش گذرانی ومزدور دایمی فامیل های آنها گشتند.

فقط یک سوال  کوچک و  انسانی راحق داریم هریک ما مطرح کنیم که آیا می توان به حج ونماز و روزهً آن ستمگرا ن باورکرد؟ آیا رحم ودلسوزی اسلامی چنین حکم میکرد که دلبند هاوجگر گوشه های فقیران وقحطی زده گان هم دین وهم وطن را  در بدل چند خوراک نان خشک از آغوش پر مهر وپرعطوفت خانواده های شان بنابر مجبوریت شدید  آن فامیلها جدا کرد که دیگر سالها روی همدیگر را نبینند، در زمان حاکمیت دربار والاشان ها بود که بقول رازق فانی : که آهوچوچه اش را به پلنگ میفروخت. ولی بازهم با پر رویی ادعا میکنند که مردم آرام بود وامیر المومنین ویا ظل الـه فی الارض عادل ومردم دوست بود.!! 

 در چنین اوضاع واحوالی ،یکی از پیچ مهره های کهنه وکار کشتهً دربار که اونیز بمار زخمی تاج وتخت تبدیل گردیده  بود، بساط سلطنت خسربره را که درکنار آب های ساحلی مدیترانه رفع خستگی  ناشی از کارهای شباروزی سازنده گی ، پیشرفت وترقی وطن وتاًمین حیات مرفه برای مردمش یا دقیقتر بگوییم ملت عزیزش میکرد،جمع کرد وخود بر عرش ملوکانه ً آن تکیه زد وبا اعلان نظم جدید جمهوریت حمایت مردم را بدست آورد ودر شروع کارهای نیکی را انجام داد که هرگز نمیتوان از آن انکار کرد.

  باغهای ترکه شده،بصورت جداگانه رشد کردند، وسیع شدند،حاصل دادند ولی فراق ودوری از  یاران برای اکثریت قاطع تحمل ناپذیر شده بود،ازینرو همه تلاش کردند تا یکپارچگی باغ پدری را دوباره تا ًمین واز تجارب یکدیگربرای بهبود بخشیدن بیشتربوضع باغ وباغداری که دامنهً آن وسیع شده بود استفاده نمایند. ولی با کمال تا ًسف که همه درختان ونهالان بنابرنوعیت میوه ، سایه،عمق ریشه، رشد تنه ونموی شاخه، نیازمندی بگرمی وآفتاب ویا سایه،نوعیت خاک باغ ونحوهً تربیه ورسیده گی بآنها واینکه بوسیلهً چه نوع موادی قوت وانرژی داده میشدند، خصوصیت یکسان و بهم نزدیک نداشتند ،ازینرو مشکلات فراوانی برای چپه کردن دیوارهای وجود داشت که بعد ترکه بین آن باغها بلند کرده بودند.

    مشکلات دیگری نیز در این زمینه وجود داشت، باثر باز بودن دروازه های باغها، پایین بودن ارتفاع دیوارهای احاطه کنندهً آنها وعواملی دیگر، تعدادمحدودی ازنهالان باغ ازنوع غیرمفید و حتا مضرکه باامکان رشد سریع شاخ وبرگ درهرنوع اقلیم، باعث عدم رشد نهالان ودرختان هم جوارگردیده ویا عامل خشک شدن بهترین وبا ارزش ترین درختان میوه دِه ، سایه دارویا زینتی باغ می گردند شاید ازطرف مخالفین بصورت عمدی دربهترین موقعیتهای باغ غرس گردیده ویا باثربی توجهی وکم اهتمامی مسوولین باغ ویاشاید بنابرعدم ورود کافی آنها درشناخت درختان ازروی اشتباه وتصادف درباغ شانده شده بودند، مانع دیگری در راه یکجا ساختن باغهابود که نمی توان آنرا نادیده گرفت وکم بها داد . 

   درحالیکه بسیاری ازدرختان بزرگ واکثریت شاخه ها،تنه های درحال رشد ونمووریشه ها که هر تنه وشاخه ای رازنده نگه میدارند،در روی زمین باهم نزدیک ودرزیر خاک بملاقات هم رفته ودر یک دیگر پیچ خورده  بودند ونمی خواستند با دوری ازهمدیگربزیبایی وشکوه باغ وکم حاصلی آن بیشترازآن ادامه دهند بعامل بزرگ واساسی یکی شدن وبزرگترشدن باغ تبدیل شده بودند،درضمن بزرگان باغ متوجه عدم دقت وسهل انگاری شان در اولین سال های نهال شانی شده وبیاد می آوردند که چطوربعضی ازدرختان بد حاصل ومضربحال رشد وباروری سایردرختان  را نتوانستند تشخیص دهند واجازه داد ند تا بزرگ شوند وبقیمت ضعیف باقی ماند ن سایرنهال ها رشد کنند  وباعث مزاحمت درختان ودرمجموع باغ وباغداران گردند ، ولی  وقت از وقت  گذشته  بود.                     ولی درختان وبته های غیر مفید ومضرهً باغ ، درک کردند که از باغ دوروبه بیرون انداخته خواهند شد ازینرو بصورت عاجل تغیر رنگ داده خودرا باز بزیبایی قابل توجه آراستند وباحیله ونیرنگ زیبا خودرا درباغ ودرجاهای قبلی ابقا بخشیدند،ولی دربین خود به فیصله های رسیدند که درآن وقت در باغها کسی درمورد چیزی نمی دانست ولی بعد ها با چپه شدن یکی ازقدیمی ترین وبا ارزش ترین درختان باغ معلوم شد که ابراز موافقت به موجودیت وبقای آنها در باغ یکی دیگر از اشتباهاتی بود که تصمیم گیرنده گان اتحاد وتوسعه دهی باغ مرتکب شدند. 

بهر صورت اتحاد، باغهاتا ًمین وساحهً آن بزرگ ووسیع شد وبارورترگردید ،شرایط کار وزنده گی از هر جهت درآن وقت نسبت بسابق فرق کرده بود،آن درخت باارزش و تنومندی که قبلا ً ازآن یاد کردیم درهمان وقت وبه صورت خیلی مرموز، اره شد وچپه گردید که خشم ونفرت عظیم تمام پرسونل باغ وهمهً درختان و نهالان وبته را ببار آورد وآتش انتقام رابزبانه کشیدن واداشت،دستگاه  فرمانروای کل اقلیم بعوض تدبیروبرخورد عقلانی برسم نیاکان اززوروقلدری استفاده واکثریت هم قدان وهم  قامتان آن درخت بزرگ رابوسیلهً دیوارومانع ازدسترسی مردم دورساخت وبوسیلهً سیم خار داروافراد مسلح رابطهً آنهارا با همقطاران شان قطع کرد.این عمل ظالمانه ودورازعقل ومنطق وقانون وسیله شد تا زمینهً آن مساعد شود که تفکرباغداری وسرسبزسازی وطن ازطریق کار،تلاش وزحمت آرام ،قانونی وکاملا ًسرد  جای خودرا بدفاع جدی وگرم تعویض کند ودرختان وباغبانان طبیعتا ًآرام به خشونت وواکنش کشانیده شود.

      برخورد نظامی واستبدادی دستگاه حاکمه علاوتا ًزمینهً آنرا مساعد ساخت تامفکورهً افراد انگشت شماری که طرفدارآرامش باغ وحرکت وتلاش سبزوآبی نبودند،دربین تعداد وسیع تری ازمربوطین باغ ،بحیث یگانه وسیلهً نجات ازنابودی حتمی مورد حمایت قرارگیردواقدام گرم آتشزا طوری آغازشود که بسیاری ازبزرگان ومنسوبین باغ دربرابرعمل انجام شده قراربگیرند وبدلایل مختلفهً ناشی ازناگزیری برای رفع تهاجم  ونابودی حتمی کل باغ ازیک سو وجلوگیری ازتلفات عظیم و حتمی  ناشی ازشکست،  که َتروُخشکی ِ ، بنابرخشکی  دماغ عسکری  تصمیم گیرندهً  اصلی که آنرا ازاسلاف خود به ِارث برده بود درنظرگرفته نمیشد ازسوی دیگر،درحمایت از آن قرار گیرند.

    درآنزمانه ها گروه های دیگری نیزبرای در کنترول درآوردن اختیارکل وطن باقدامات تشددی دست یازیده وبیش ترازچهاربارخواسته بودند بزورسرنیزه وتفنگ حاکم شوند، وگویا تمام وطن،باغها وزمینهای آن را دینی واسلامی سازند زیرا اسلام سنتی ومسالمت جوی حاکم برروح وروان مردم را غیر اسلامی میدانستند واعتقاد داشتند تاانسانها وهمه دار ودرخت وطن را در تحت انقیاد اسلام سیاسی وپرخاشگرقابل صدور درآورند که درآن وقت باوجود حمایهً همسایهً نااهل وحسود شرقی ما باهداف خود نرسیدند وناکام شدند وتلفات دیدند. 

 بلی طوریکه پیشترگفتیم که چپه کردن وبخاک غلطیدن آن درخت قدیمی وتنومند با ارزش موجی از خشم ونفرت را بوجود آوردو منجر بقیامی شد که ارکان دولت را لرزاند ودر مدت کوتاهی همهً سیستم را دگر گون ساخت وباعث امید واری همه درختان ،کشتزارها وبته های شد که باثر تبعیض  وظلم بخشک شدن ونابودی رسیده بودند ومنتظر قطره آبی بودند تا از مرگ حتمی نجات یابند ازین رو تغییر سیستم تولید وتوزیع آب ونان باعث مطرح شدن مظلوم ترین وستمدیده ترین انسانهای شد که سالهای سال در امید داشتن یک توته باغ وزمین بودند ودراین  آرزوی انسانی وبسیار مبرم  پدر ها ونیاکان شان با کل نا امیدی جان داده بودند.                                                                     اگرچه  زمینهً تحقق اهداف خدمت گذاری بمردمان مستمند ومظلوم ازسوی مربوطین باغ  بشکل کاملا ًدیگری مساعد گردیده بود ولی استقبال وسیع وملیونی محتاجان  بنان،کار،صحت ، مسکن تحصیل،آزادی وبرابری کامل مردم درکلیه امور،بآن مفهومی وسیعتر از یک حرکت سریع باسلاح گرم بخشید وکتله های وسیع زحمتکشان را که سالها درآرزوی بدست آوردن حقوق شهروندی بودند دور خود جمع کرد  وکمتر کسانی برای سقوط حاکمیت آخرین  زمامدارخانوادهً  یحیاخان اگرچه که درمواردبسیاری ازگذشته گانش فرق  داشت ، اشک  ریختند ومقاومت کردند. برخلاف اکثریت مردم درشهرها ودهات باهلهله وشادی ازسیستم جدید حمایت جدی نموده، رقص  وپایکوبی کردند وبصفوف  آن پیوستند. 

جشن وشادی مردم بزودی مختل شد، مجموع باغداران رقیب وحریف، بقایای سیستم شاهانهً عاطل ودست روی دست  نشستهً قبلی دوران قدرت بعد استقلال وطن، به تحریک اخلاف مسکن گزین صحرا های خشک  وبی آب وعلف عربی  اکنون  قایق ران،  بر دریا چه های نفت، مولود لابراتواری استعماری ای بنام پاکستان وهمه مخالفین تا ًمین آب ونان وبرابری برای تهیدستان و زحمتکشان سرزمین ما اولا ً با تبلیغات سیاسی ودینی وبعداًبا تمام توان ونیروی غیر سیاسی علیه سیستم جدید دست بکار شدند ،عدهً ازآنها با کارد وتبربجان نهالان ودرختان وبته های باغ  وباغبانان آنحمله ور شده ودر قطع نمودن وسربریدن آنها شروع کردند .                                

   افراد بی انصاف ومنفعت پرستی پیدا شدند که قطع نهالان واشجارباغ رامکلفیت اسلامی وجهاد درراه خدا اعلان کردند وبا کمال تا ًسف که باغداران حریف که خود نیز ازتربیه کننده گان  درختان خوب میوه دار وگلهای سرخ بودند با دشمنان باغ وگل ورنگ مورد نظر خودشان، با تاریکی پسندان گل ستیز وباغ ستیزمتحد شدند، وبرای قابل قبول واقع شدن رنگ سرخ باارزش شان رابرنگ رشقه یی مورد نظر وضرورت دیگران تبدیل وتعویض کردند،ودرامر شکل گیری یک فاجعه برای همه باغها ودرختان خودی وحریفان که میشد با ایشان کنار آمد وتفاهم کرد، نقش ادا کردند، درحالیکه چه فرق میکرد وچه فرق دارد که سیستم باغداری ویاقلمه کردن یک گل سرخ یا ارغوانی ویاشیرچایی ویا آوردن  یک نهال ازشمال شرق وطن ویا شمال آن عملی میشد،صورت میگرفت وتهیه میگردید، بکار بردن تعصب بیمعنی بوسیلهً باغدارانی که چای سبز را در چاینک وپیالهً چینی صرف میکردند درآن وقت خود اشتباه وجفا بود.

   خرابی باغ تنها بوسیلهً تعرض ومداخلهً داخلی وخارجی آغاز نگردید، طوریکه قبلا ًاشاره شده بود چند تا درخت ونهال درشروع کارباعث سوً ظن مسوولین وحتا شکایت سایردرختان ونهالان همجوارودورونزدیک شده بودند زیرا بشدت رشد میکردند ودارای شاخ وپنجهً وسیع وطویل می شدند واز رشدهمجواران جلوگیری نموده باعث خشک شدن حاصلات سردرختی وزیردرختی می شدند. لذا درشرایط جدید چون فصل بهار بود زمینه ًرشد خودرا مساعد یافتند ،خیلی کلان شدند و ساحهً وسیع رازیر سایهً خود درآوردند ومانع رسیدن آفتاب بدیگران شدند.                                                                                                                                                                           این درختان که با خود بته های زینتی وصورتی ایرا نیزهمراه داشتند باهمآهنگی رشد ونمو، در داخل باغ که ساحهً آن همهً قلمرو را دربر میگرفت عمل کردند وکاملا ًبر باغ مسلط شدند وباعث گردیدند تا هزاران درخت خوب وقدیمی میوه دار وپرسایهً باغ یا خشک شوند ویا از باغ بیرون انداخته شوند. خرابی باغ باین کار محدود نماند بسیاری از رقیبان وحریفان باغ که آنها نیز با شکال  وانواع  دیگر در این کار مصروف بودند وقبلا ً دشمنی وستیزه جویی غیر مسالمت جویانهً شان را علیه سیستم جدید اعلام نموده بودند، با اقدامات وعملکردهای ظالمانه وبدون در  نظر داشت حقوق مسلم کاروزنده گی وارزش یابی هرکدام شان بصورت جداگانه، زیرضربه قرارگرفتند که شورو  غوغای بزرگی را ببار آورد واز جمله اکثریت مسوولین باغ با آن مخالفت کردند زیراآغاز یک بحران عمیقی شد که فقط میتوانست تحقق بخشندهً اهداف ستمگران،فریبکاران وقدرت طلبان داخلی وحامیان دراننظارنشستهً خارجی مردم وطن باشد وبس. 

   سر انجام درختان باارزش ونونهالان جوان ونورس وشاخه گلهای زیادی از داخل خود باغ،از باغی که بباغ پدری مسما شده بود واز باغهای همسایه گا ن رفیق ،حریف،مخالف ودشمن با کل بیرحمی اره ،خشک ونابود شدند، باین وسیله تنوع درختان ومیوه هاو زینت طبیعی باغها ازبین رفت واز مجموع گلها ودرختان باغ فقط یک نوع میوه ویک نوع گل وآنهم برنگ سرخ نمایشی و مورد نظر غاصب باغها باقیماند .

 وضع  طوری انکشاف کرد که دیگرجایی برای تفاهم واقدام مشترک باقی نماند،حملات باچوب وچماق،اره وتبرومواد آتش زا بوسیلهً جبهه رنگهً  رشقه یی ، سفید وسرخ ، داخلی وخارجی از طریق همسایهً جدید ونو کیسهً شرقی علیه آنچه خون در رگ داشت ونفس میکشید وارزش مادی ومعنوی داشت آغاز گردیدودرطی چهارده سال تمام، جان صدها هزارانسان بیگناه وباتقواراگرفت وحتا به حیوانات شیردِه ومرغان فارمها که گناهی جز تهیهً شیر وتخم بمردم نداشتندرحم نشد و حکم مرگی که درحق همه صادر شده بود عملی گردید که نمیتوان سوختن وآتش گرفتن باغها ودارو درخت عامه را در این مورد در نظر نگرفت وفراموش کرد.

   غاصب کل باغ که برای مشروعیت بخشیدن باقداماتش ازیکسو واز سویی برای دوام حمایت تعداد بیشتری از پرسونل موردغضب قرار نگرفته وباقیمانده درباغ مسوول باغ را درمجلسی که آدم خان درراس آن قرار داشت تعین شده بود آنقدربظاهرحرمت میکرد که مایهً تعجب بود، اوباین وسیله توانست کارهای مهمی را به نفع خود انجام دهد ودر نهایت ازطریق خفک کردن ونابودی ولینعمتش، که بادلسوزی باعث بقای اودرباغ شده بود ،درنهایت خودرا نیز نه تنها ازباغ بلکه از حق زنده گی کردن محروم سازد.

    این اقدام باعث آن شد که هر روز در تعداد پرسونل باغ وبر تعداد درختان ونهالها تقلیل بعمل آید ودر نتیجه رفته رفته باغهای رنگارنگ مخالفین در گوشه وکنار وطن که در ترکیب آنها درختان عجیب وغریب بمشاهده میرسید و واکثرا ًبوسیله ًمتخصصین خارجی خاصتا ًاهل فن مغرض همسایهً شرقی ما شانده شده وآبیاری میگردید واز تجارب دول پیشرفتهً جهان متمدن برخوردار بودند ،در قرا وقصبات بوجودآید ووضع جدا ًبر آشفته تر شود . سر انجام اکثریت مطلق مردم چه موافقین قبلی سیستم وچه مخالفین سابقه وجدیدش در یک مورد همنوابودند که چاه کن همه، باید خود درچاه  نابودی غرق گردد،بناً بسیاریها در زیرزمین رفتند.ازین روتعدادی از درختان  باقی ماندهً  باغ پدری بیشتررشد ریشه  پیدا کردندتا وسعت شاخه وبرگ ،زیرا با قیچی قصاوت وبیرحمی مواجه بودند .

سرانجام تجرید کننده وتصفیه کنندهً باغ  از وجود هزاران درخت ونهال پر ثمر،آتش زنندهً جنگلات سبز وخرم ، در آتش سرکشی که خود افروخته بود ودستان مداخلهً طماعان خارجی بآن تیل علاوه کرده بودند سوخت وفصل جدیدی در زنده گی مردم وآغاز کار باغها ومزارع آغاز گردید وبرسم آشتی وتفاهم وختم جنگ بین تمام موافقین و مخالفین دیروز،همهً دربند شده گان باغها ومزارع ُرقبا،حریفان ودشمنان آزاد گردیده وحتا به بدترین درختان وبته های َسمدار، زهری وپُراز خار که همیشه محل بودوباش خزنده گان مهلک وخطر ناک میباشند حق زنده گی وادامهً حیات داده شد زیرا متاًسفانه مردم خوش قلب وطن به بسیاری  چیزهای هنوز باورداشتند که درماهیت خود بحال آنها مضربود ولی افسونگران بیرحم مردم رادر مورد حقیقت یابی به بیراهه برده بودند، از طرفی حاکمیت جدید ازین طریق حسن نیت وحرمت گذاشتن خودرا به آزادی گروه های مختلفه  نشان داد که متا ًسفانه تعدادی  بمجرد رستن از قید وبندی  که تا دیروزمیتوانست آخرین لحظات زنده گی شان باشد، با فیر تفنگ وراکت ، علیه ناجیان شان از ُغل  وزنجیر جواب دادندوفرهنگ عالی ایرا بآن وسیله بنمایش گذاشتند که ازآن بر خورداربودند و تا کنون بآن افتخار میکنند ،آنها باخم شدن و پابوسی  نمودن خرابکاران پاکستانی وسایرشیاطین آدم چهره آغاز گرمداخله ای علیه وطن وشعله ورشدن حریقی گردیدند که حتا مقامات تا دیروز وابسته ونزدیک پاکستانی حکومت فعلی برای بقای شان فریاد های بدون توقف قطع مداخلهً خارجی ودرراًس مداخلهً پاکستانی راسر میدهند وبارها اسناد وشواهدی را درمورد مداخله وتجاوز فرزندان اصیل استعمار افشا میسازند. 

 درحالیکه دیروز همین تجاوزدرابعاد وسیعترآن وجود داشت ولی شاکیان فعلی، آن تجاوزات خونین را کمکهای اسلامی وبرادرانه قلمداد میکردند ،چه شد که اکنون تجاوز را تجاوز میدانند در حالیکه پاکستان بآنچه نزد این آقایون اسلام پنداشته میشود نزدیک ونزدیکتر گردیده وبکلیه شاگردان سلفی وبنیادگرای که دوشادوش ایشان علیه کفر (!) و کمونیزم درافغانستان جهاد می کردند پناه داده ، آنها را حمایت میکند البته درموارد ضروری بمانند گوسفندان قربانی برای خریداران خرپول ، اجاره داران اماکن مقدسه وگوانتانامو دربدل مبالغ هنگفت میفروشد وبعداًبا دُهل وسرنا تبلیغ می کند که در مبارزه علیه تروریزم متحد ستراتیژیک امریکاست ، عجب است  هم بنیاد گرایان داخلی وخارجی راتربیه، تسلیح وصادر میکند  وهم پیشقراول مبارزه علیه تروریزم وبنیاد گرایی میشود، بقول مبارز مرد بزرگی که دیگر در میان ما نیست، واللـه شیطان هم به حساب پاکستان ودست پرورده هایش نمیرسد.

لذا می بینیم که سی سال است که بازار تجارت پاکستان از حساب اپوزیسیونهای رنگارنگ اسلامی، جهادی طالبی افغانستان وداوطلبان همرکاب عربی واسلامی هردو فرقه گرم است، کمکهای فراوانی را دردیروزبنام مردم ما جلب کرد وخود بمانند دیناسور قورت وغارت نمود وامروز نیز بنام مبارزه علیه القاعده مبالغ  هنگفت را درکیسهً خود میزند واز امریکا جیب خرچ قابل ملا حظه دریافت میکند.

 

   مخالفین ودشمنان باغ تبلیغات خودرا نسبت به سابق صدها مرتبه بیشترساختند.آمدن قوای همسایهً شمالی آنوقت را که باثر درخواست حاکمیت سیاسی مسلط بر کشور ، برای  دفع وطرد مداخلهً خارجی خاصتا ًازسوی همسایه گان شرقی وغربی وطن،بهانه قرار داده وبنام جهاد علیه نیروی کفرِ خارجی وداخلی ولی برای رسیدن بقدرت، ملتی را بسوی بدبختی کشانیدند واغوا کردند ودارو ندار تاریخی، عامه وشخصی بسیاری را درآتش خشونت بیرحمانهً شان سوختاندند،چور وغارت بیت المال را غینیمت از کفار وکمونیستها اعلان کردند وهرچه بدست شان آمد بشمول اسناد وشواهد تاریخی وطن قدیمی ما را دربدل مبالغ ناچیزویابرای جلب رضاییت مداخله گران وجیزگران، تحویل دشمنان منطقوی وجهانی مردم ما دادند و تا حال با وجدان های راحت وغیر نادم ازاعمال شان آسوده زنده گی میکنند.                   

       تبلیغات زهرآگین داخلی وخارجی اسلامی وغربی وسیع باعث ایجاد وحشت، رعب وترس دربین مردم مظلوم ما شد وتعدادی راباوجود مورد حمایت قرار گرفتن ازطرف مسوولین باغی که به نیروی دولتی تبدیل شده بودند، بنابر سطح پایین درک وفهم سیاسی باخود بپاکستان وایران بردند وبدبخت ساختند درحالیکه برای تعدادی محدود منافع بزرگی راتا ًمین کرد. آن حالت باعث شد که موج عظیمی از مداخله وجنگ مسلحانه از سوی پاکستان بحمایت غرب علیه تمام مردم وباغ وزمین وطن ،بوسیلهً مخالفین بهمدستی حشر بین المللی مجاهدین اسلامی که اکنون از طرف امریکا،سعودی ،پاکستان ،دول دیگر خلیجی وعربی واسلامی ایکه در ایجاد آن گروه ها نقش اساسی وقاطع را داشتند تروریست خوانده میشوند ومرگ شان را روا ومباح میدانند،آغاز گردید،که تلفات عظیم بشری را برای مردم ما ببار آورد و زخمهای ناشی از آن بآسانی تداوی نخواهد شد.

    نباید افرادی بخود حق بدهند که تمام اقدامات وتصامیم همراهان آدم خان ودست آوردهای آن باغ مردمی را غیر عادلانه،ضدمردمی ،کفرآمیز، ضدشرعی وغیرقانونی بدانند، ببینیداگرازلحاظ موازین دینی اسلامی که ازآن منبرتعداد  زیادی تا حال سوً استفاده کرده وسود برده اند ومیبرند نیز قضاوت گردد در کجا آمده است که سود خوردن رواست کدام آیة ًقرآنی ویاحدیث نبوی وجود دارد که یک آدم صاحب صدها هزارجریب زمین باشد ولی صدهاهزارویاملیونها  انسان با شرف وزحمت کش یک بسوه زمین درسرزمین پدری واجدادی خود نداشته باشندکه برای خودشان واولاد های شان حد اقل کلبهً فقیرانه ای برای در امان ماندن از برف وباران ویا آفتاب سوزنده از گِل ِ خام بسازند .

درکجای دین آمده است که سارق یک بوری آرد ویاویایک قطی روغن دست بریده شود ولی دزدان وچپاول گران تمام دارایی های عامه ومردم ازحمایت دینی ودولتی برخوردارباشند درحالی که تا دیروزبزرگ ترین کاخ نشینان امروزی  کابل باصطلاح وطنی خرِ لنگی هم نداشتند ودر اطاقهای کرایی مندوی زنده گی میکردند. ازینرو نمیتوانند اقدامات با ارزش ومردم دوستانهً همراهان آدم خان راکه تلاش های فراوانی درجهت توزیع زمین بدهقانان بی زمین  لغوسود خوری ویا دقیقتر خون خوری مردم، تا ًمین مسکن ،بهره مندی از مراقبتهای صحی وداشتن امکان تعلیمی وتحصیلی  ومهم تر از همه تثبیت جایگاه شایسته وانسانی انسان زحمت کش وتحقیر شدهً آن روزگار بعمل آوردند با شارلتانی وتبلیغات بی معنی ازذهن وضمیر ملیونها انسانی که در آنوقت حد اقل از گرسنگی وفروش اولاد های شان بخاطر یک لقمه نان نجات داده شده بودند بیرون کنند وتخریب نمایند.

    آنهاییکه ادعا میکنند که توزیع زمین برای دهقانان بی زمین خلاف شریعت وقانون بوده ، خود شان تمام پارکهای مناطق مسکونی شهر کابل وولایات را بین خود تقسیم نمودند وحتا یگانه ساحهً را که میتوانست پارک عمومی مردم کابل باشد وبچمن ببرک مشهور است، برای رفع آزمندی سیری ناپذیر شان بسرای ودوکان تبدیل کردند وخانواده های بی بضاعت واصلی محلهً شیر پور را بزور سرنیزه وتفنگ از خانه های گلی وبد قوارهً شان اخراج وبجای آن کلبه های نیمه ویرانه، قصور شدادی ونمرودی برای خودشان که تا دیروز به تارکان دنیای مادی فانی وعاشقان حقیقی ُعقبی شهره بودند، ازقیمتی ترین سنگهای داخلی وخارجی، مطابق آخرین دیزاین های علم مهندسی اعمار کردند، تا باشد طاعات وعبادات روزهای اخیر زنده گی را نه درمساجد غریبانه ونه در اتاقهای فقیرانهً دیروز بلکه در مجلل ترین قصر ها برای دریافت ثواب بیشتر انجام دهند واز همین اکنون خود وخانواده های شان در جملهً فامیلهای اصیل وخدا داده حساب وشامل شوندوچندی بعد دعوای میراث قدرت وسابقهً شکوه وجلال چند صد ساله نمایند ،درحالیکه همه امکانات امروز وفردای شان مال دزدی وغارت است.

    این درست است که مسوولین باغ درمرحلهً اول دچار کجروییها وبرخوردهای ناسالم شتابزده، تحریک آمیزوحتا ظالمانه شدند ودرمراحل بعدی نیز پروسهً اشتباهات واعمال غیر ضروری وکجرویی هادر سطحی جدا ً کمتروناچیز تر از ادعای دشمنان ومخالفین ادامه پیدا کرد ولی درهمه مراحل نیت وهدف اساسی اکثریت قریب به اتفاق همهً مسوولین ومربوطین باغ وپروسه آن بود که ملیونها انسان زحمت کش ، تهیدست ،محتاج وبی ارزش پنداشته شدهً وطن ازفقر وبد بختی، از گرسنگی وبیکاری،ازبیسوادی ومریضی، ازبیخانگی ونا امیدی نجات داده شوند، احساس غرورشهروندی کنند،بجرم غریبی توهین وتحقیر نشوند،همیشه در منازل ثروتمندان،  خودشان،زنان ودختران وپسران شان نوکر وخادمی نباشند کهاولا ً جناب خان غذا صرف کندوپس خوردهً اووفامیلش با کراهیت بنوکر شرافتمند ومظلوم برسد وانها چهار لقمه را یک لقمه کرده عاجل از گلو پایین ببرند تا مبادا ارباب شان بچای  وچلمی ضرورت پیدا کند وآنها را صدا بزند وقهر شود.

     سعی وتلاش اساسی در آن مراحل این بودکه تبعیض زبانی، قومی، مذهبی، منطقوی وسایر تبعیض ها ی ظالمانه  وغیر اخلاقی وجود نداشته باشد وبزنان ودختران که نیمی از پیکرتا هنوزخونین میهن مارا تشکیل میدهند حقوق برابر با مردان در کلیه شوون زنده گی داده شود وبه زن به مادربه این مقدس ترین نام ،ارزش وانسان، حرمت گذاشته شود نه آنکه درجوانی دربدل مشتی پول اورا بفروش رسانند ویا بزور سلاح ویاتهدیداورااز آغوش خانواده اش جدا وبرای خود ومهمانان جنگی وخون ریز تازی وهمرکابان بی مقدار شان بزنی بگیرند وتحفه بدهند،هرگزنمی توانند آن گامهای بلند اخلاقی وانسانی رابساده گی از حافظهً مردم نابود کنندزیرا مردم قاضی خوب وعادل تمام دوره های تاریخ است.

 چطور می توانند واگذاری زمین زراعتی ویا تعمیراتی را بدهقانان بیزمین ،کارگران ومردمان شاغل وبیکار وطن بصورت رایگان کفر قلمداد کنند،وقتی دهقان این نان آور ونان ِده همهً مردم ، زمین شخصی داشته  باشد  چه گناهی دارد ویا اگر برای بی سرپناهان، خانه ویا جای اعمار خانه ویا کلبهً فقیرانه، از طرف دولت رایگان داده شود کجایش غیر اسلامی وغیر انسانیست، غیرانسانی ،غیر اخلاقی وکاملا ًخیانت باراینست که مردمی ازصد ها نسل به اینسودر وطن وجغرافیایی که اکنون افغانستانش میخوانیم زنده گی میکنند وهیچ پادشاه ،امیر ،سپه سالار ورهبری نه قبل از آن ونه بعد ازآن درفکراین مردم بی خانه وبی زمین نشدندوبرخلاف هر باغ سربفلک کشیده ،هر مزرعهً شاداب وهر دشت بی انتهارا که در کاریزمیر، پغمان ، جلال آباد،کابل ،هرات، قندهار، فاریاب وبلخ وسایر مناطق وطن مشاهده میکنید، از آن پادشاه، خانواده های سلطنتی ،امرای خود ساختهً جهادی ، قوماندانان ورهبران تنظیمها وگروه های ملیشه می باشد وحتا قوماندانان گروپی ایشان قصر های بهم پیوسته وزنجیره یی در نقاط مهم شهرکابل وسایر مناطق ساخته اند که درهیچ حکومتی مسوولین ارشد دولتی ازاین امکانات وکش وفش برخوردارنبودند.

این کجایش اسلام وتقوای  دینی واسلامیست؟ درحالیکه ازمجموع رهبران به خاک خفتهً سالهای 57الی 71شمسی خانه وقصری،باغ ، زمین وسرای وثروتی باقی نمانده واولادها وبقایای فامیلی هرکدام شان وده ها هزارازارشد ترین مسوولین ،کادرها وسپاهیان باغ آدم خان دربد ترین حالت زنده گی میکنند وقبلا ً همهً آنها بدنیا پرستی متهم بودند این درحالیست که آنهاییکه سنگ آخرت پرستی را برسینه های پرازبغض وکینهً شان ازروی فریبکاری میزدند ومی زنند قریب است تمام افغانستان را بنامهای پرافتخارخودشان وفرزندان دلبند وجگر گوشه های قابل حرمت شان ولو درماه ها وسالهای اول تولد ویا گهواره باشند قباله کنند وبعدا ًبمانندغاصبین بیت المقدس که تسلط را برآن خطه از خریداری آغاز کردند، امر اخراج فلسطینی های وطن را صادر نمایند.

  کی میتواند انکار کند که هزاران درجه دار وکلان رتبهً ملکی ونظامی آن دوره بعد پیروزی فتنهً بین المللی،بخاطر پیدا کردن لقمه نانی غرض ادامهً حیات فرزندان شان ، مجبور به حمالی وکراچی رانی وده ها کارپر مشقت وطاقت فرسای دیگردرگرما های کشندهً ویاسردی های استخوان سوز در داخل وخارج وطن گردیدند وتلفات زیادی را متحمل  شدند ولی با عزت زنده گی کردند.

 مسوولین باغ راه ها واسالیب فراوانی را برای جلوگیری از آتش سوزی  بیشتر همهً باغهای خودی وطرف مقابل بکار بستند،  به سرکرده  گان گروپ های  ا َ لَو انداز درباغها وفارم ها، نامه فرستادند،نماینده روان کردند ،واسطه ومیانجی اعزام کردند، تاازخرابی بیشتر جلوگیری کنند ودر ادارهً مجموع سیستم مشارکت کنند، حتا مقامات مهمی برای شان پیش کش شد ، برای ابراز حسن نیت درزمینه برادر خوانده شدند،شهر ها ومناطقی برای شان تخلیه شد ولی همینکه از کوه ها سرازیر شدند مناطق تحت کنترول خودرا غارت کردند واعلان کردند که باثر شکست کافران وبی دینان روس پرورآن مناطق را آزاد کرده اند .                                                                       بنا ً نه تیزسی نه مصالحهً نه جبهه واتحادی ،نه خواهش وعذری بخاطر جلو گیری از بربادی مزید وطن،طرف توجه شان قرار نگرفت واصرار بر پیروزی جنگی صورت گرفت، بهمه گان معلوم شد که هدف شان  دین نیست بلکه دنیا، دولت ،  قدرت  وثروت  است وبه چیزی  کمتراز حریق کل  باغ ونا بودی همه پرسونل وحتا مستفید شده گان از  امکانات متوفر باغ که با کل سخاوت دراختیار محتاجان قرارمیگرفت توافق نمیکنند، زیرا جیزگران پشت پردهً جنگ  ازآنها در اول قرارداد این را خواسته بودند که با کمک نامحدود، ذوجوانب وطولانی آنها، استراتیژی، محوو به آتش کشیده شدن کل باغها ،و سرزمین همهً مردمان افغانستان است نه چیزی کمتر از آن. ازینرو نباید از بی دردان علاج درد راخواست و راست گفته اند که: اشک کباب باعث طغیان آتش است. طوریکه درستی آن در وطن ما به اثبات رسید وکبوتران صلح وسازش را سر بریدند.

برای تحقق پلان زمین سوخته، هیچ باغ وچمنی، هیچ مزرعه وجنگلی وهیچ جنبدهً خوندار وتیل خوری درامان باقی نماند وطرف فیر مرمی وراکت قرار گرفت ویا بآتش کشیده شد وافواج منظم پاکستانی بعد ناکامی توظیف شده گان شان درسقوط سیستم، خود وارد جنگ خونین ومنظم درشرایطی شدند که هیچ بهانهً برای مداخله باقی نمانده بود ازجمله قطعات نظامی شوروی از افغانستان خارج شده بود وتوافقات ژنیو ازجانب حاکمیت بطور یک جانبه عملی وتحقق یافته بود ولی طرف مقابل، از گروه های مسلح مخالف تا حامیان پاکستانی، امریکایی ،عربی وغربی وشرقی آنهاکوچک ترین مکلفیت اخلاقی وقانونی شان را درزمینه انجام ندادند وسازمان ملل متحد نیز نه فقط نقش تماشاچی  بلکه غیرمفید وجانبدارانه را به نفع پروسهً تخریب توافقاتی ایفا کرد که خود به حیث تضمین کننده وتطبیق کنندهً آن  توافقاتِ گویا تاریخی، درپای آن امضا وصحه گذاشته بود.

 چون هدف تخریب پروسه ًصلح واهداف مصالحه جویانهً حاکمیت بود، بعد جنگ خونین تجاوز کارانه علیه جلال آباد که با مقاومت بی نظیر فرزندان قهرمان مردم ما ودر راس نهالان به ثمررسیدهً باغ آدم خان مواجه وخنثی ساخته  شد ، ازطرف موسسهً جهنمی آی ،  اس ،آی در هم دستی با استخبارات کار کشتهً امریکایی وانگلیسی وسایر به قابو نشسته گان متعصب منطقه، کودتای علیه حاکمیت واز درون سیستم وباغ  پدری و لی برای  بازکردن  پای  دشمنان  داخلی و  خارجی ودعوت شان بداخل وطن  ، سازمان داده شد که به نیروی دفاعی آن صدمهً بزرگ وارد کرد.

اتحاد ویک پارچه گی باغ پدری که ازحوادث طوفانی زیادی درامان مانده بود بار دیگربرهم خوردودربین باغ ها ودرختان تفرقه وچند دسته گی بوجود آمد وهرقسمت آن این باربه اساس موقعیت جغرافیایی، تعداد درختان بزرگ  ونهالان ، بلندی قامتها ، ضخامت تنه ها ،عمق ریشه ها، مقدار حاصل ولذت میوه ها ورنگ وبوی گلها ووسعت شاخ وبرگ تقسیم وترکه گردیدوباغ به باغ جنوبی و شمالی،مشرقی وغربی ومرکزی، وسیع وکوچک منقسم شده زمینهً به  آتش کشیده شدن آن مساعد شده می رفت تا آن که نه پایه داری جنگ ومقاومت جلال آباد باقی بودونه ایستاده گی14 ساله دربرابرتجاوزخارجی وبلوای داخلی بوسیلهً بزرگان باغ ودرمجموع سیستم . درحالی که بسان رزمنده گان و    فداییان مقاومت طولانی وطاقت فرسای قبلی، هزاران فرزندوابسته به اندیشه وتفکر مردم دوستی وعدالت خواهی آمادهً ایثار وقربان شدن در نبرد علیه متجاوزین حمایتگرجهل وظلمت بودند،یک انکشاف دراماتیک وخیلی منفی در راس هرم باعث آن گردید که تعدادی دست وپاچه شده وهرکدام تصامیم جداگانه بگیرند ولی آنهاییکه سالها با سر خود بازی کرده بودند درجریان حوادث وقضایا قرار نگرفته وغافلگیرشدند.                                                         

توضیح آن مصیبت وبازگشت  بسوی قرنهای گذشته، بسوی بدبختی ها، آلام وسیه روزی ملی، بسوی تاریکی وظلمت بسوی کشتار بیرحمانه ودسته جمعی مردم، بسوی نسل کشی وتصفیه های سیاسی وقومی ، مذهبی وزبانی که درنتیجه حاکمان جدید وطن ما تمام اختیار شان را بدست استخبارات وگروه های بنیاد گرای مذهبی پاکستانی وسعودی دادند و بجای التیام بخشیدن بزخمهای مردم تمام دارو ندار مردم ودولت را غارت نموده حتا دوشک را از زیر پای مریضان وزخمیها کشیدند وبه لانه های تاریک شان بردند،قالینهای بزرگ وقدیمی را بنابر بزرگی ووزن زیاد با کارد وقیچی پاره کردند وغنیمت گویا بخانه ًخود تحفه بردند،کابل نازنین را بویرانه مبدل کردند وهمه جا رادرآتش انتقام رقابتهای  تنظیمی خودسوختاندند ودرختم درامهً پیروزی(!) تهیه کننده گان اصلی سناریوی جنگ ها وخونریزی های وطن ما ممثلین جدیدی را بعوض نیروهای جهادی بنام طالبان بروی صحنهً نمایش وتمثیل آوردند که بنوبهً خود خونین ترین وحشت ناک ترین وسیاه ترین اقدامات را نه در صحنهً تیاتر بلکه درهرکوچه وقریه ای بارها وهزاران بارعملی کردند وانجام دادند، نوشتهً مفصلی را بکار دارد که درآینده خدمت تان تقدیم میگردد.

اما چیزیکه درپایان این نوشته برای جلوگیری ازطولانی شدن بیشترباید تذکرداده شود اینست که: مردم ماخاصتًا زحمت کشان وترقیخواهان وطنپرست افغانستان  سنگرداران عدالت خواهی، شیفته گان تساوی حقوق انسانها ، زبانها ، اقوام،  مذاهب ومناطق مختلفهً وطن، بخصوص مبارزین تا ًمین حقیقی وعملی برابری حقوق زنان با مردان در کلیه شوون زنده گی اجتماعی که تا هنوزدرشرایط ظالمانه نگهداشته میشوند ودرمجموع  همه نیروهای دموکراتیک وضد بنیادگرایی، مخالف با خیانت ووطن فروشی وعاشق سربلندی وترقی وطن ورفاه همهً مردم شریف ما،خوب می دانند که خاینین وطن فروش، دزدان وغارت گران بیت المال ونوکران خارجی خاصتا ًاجیران پاکستانی وسعودی وایادی ستم  گران جهانی ومعاش خواران استکبار جهانی وهم کاسهً طاغوطیان کیها اندکه تا دیروز خودرا به اصطلاح وطنی درکوچهً حسن چپ زده بودند ، حال که تشت رسوایی بسیاری از نقاب پوشان در لباسهای ملنگی از بام افتیده است،این خود باوجود قربانیهای بیشمارمردم ما، میتواند پیروزی شان بحساب آید زیرا یقین وجود دارد که دامهای ریا وتذویردیگر بالای مردم ما کاری واقع نمیشوند و مَنترمَداریها بی اثر گردیده ومیگردد. 

 دراین روزها که ما درآستانهً فرا رسیدن سالگرد آن روز زمستانی بنیاد گذاری باغ آدم خان ویاران او قرار داریم بخوبی مشاهده میگردد که تعدادی از درختان حریق شده و اره شدهً باغ ویران آدم خان، که درزیر وروکردن آن باغ نه تنها ازماشین وآلات پیشرفته وتحفه داده شدهً غربی استفاده گردیده بلکه بنا به عقیده به سیستم ُقلبهً سنتی وقدیمی از   قوی ترین گاوهای مست، کم خور وپرکار پاکستانی وسایر جاها نیزاستفاده شده بود، بنابرداشتن ریشهً عمیق دردل خاک باغ باوجود گذشت سال های طولانی یخ بندان ناشی اززمستان های سرد، بی توجهی وبی تفاوتی عمدی وغیر عمدی  بقایای مسوولین دیروزی و مربوطین ارشد باغ ، باردیگراز دل زمین سربلند کرده وبا رسیدن نوروزِ مژده  آور زنده گی وروِیش جدید درخت ها ، گل ها ، مزارع وسبزه ها، رشد بیشتر خواهند کرد ،بزرگ خواهندشد، حاصل  خواهند داد وبه امیدکشته شده وبه گلوله بسته شدهً مردم نیازمند ما جان تازه ً خواهند بخشید،قابل سوال است که چرا درحالیکه بهار خدایی میکند ولی ما بنده گان بیمقدار تر ازخاک،سرازخاک برنمیداریم.

 در چنین اوضاع وشرایطی که هنوز تعدادی ازقصابان وسلاخان بنی آدم،دشمنان درختان،گلها، سبزه ها ومزارع دردستی آتش ودردست دیگرمواد زهری وکشنده دارند، وظیفه ًجداًانسانی واخلاقی آنانیکه از باغ آدم خان کوچک ترین بهـره سهم ومیراثی برده اند وخودرا در اعادهً نظم ، ترتیب وپرورش نهالان و درختان باقی مانده ازهجوم تیر وتبرمتعهد میدانند اینست که بخود آیند واتحاد مجدد باغ راکه مال شخصی هیچ کدام ما نیست برای آن تاًمین کنند که یکی دونهالی را هرکدام در هر نوع خاکی غرس کرده اند بمعنای ساختن باغ نیست، باید از کلیه اشتباهات وبی توجهی های دیروز در مورد وارسی بیشتر وبهتر ازباغ ،درختان ونهالها درس گرفته باشیم .

 یکی از مشکلات جدی در پیش روی همهً ما اینست که اکثریت قریب باتفاق درختان جان سالم بدر برده با تفاوت های اندک سالخورده ، پیر، کم حاصل وبی حاصل شده ایم،درحالیکه اخلاقا ً درحفظ ونگهداشت آنهاتمام سعی وتلاش راباید بکار برد ،دراین فکر نیز شویم که برای داشتن باغ سبز پر درخت ،پرگل  پرحاصل وبزرگ به ده ها هزار نهال جدید وجوان وهزاران بته وقلمه گل ، از هر نوع میوه واز هر نوع گل،ضرورت داریم،ما که بهاران زیادی را ازدست داده ایم وازموسم نهال شانی استفاده نکرده نه تنها نهالهای زیادی نشاند ایم،  بلکه بجای درختان اره شده وحریق شدهً فارم  های هده ، غازی آباد ،بگرامی ودارالامان وصدها هزار نهالی که درجوانی قامت های شان رابا کل بیرحمی با تبر وتیشه تراشیدند وچپه کردند ، نتوانستیم نهالهای جدید بشانیم ،باید خوب متوجه باشیم که هیچ باغی بدون نهال نه میتواند بیشتر از ده سال عمر کند.

  بنا ًچقدرخوب میشود که این سالگرد باغ آدم خان را با تصامیمی معقول، خردمندانه،مسوولانه به نفع آدمهای وطن ما، به نفع اتحاد صاقانهً همه باغها، درختان وبته های خوب ومفید به فال نیک بگیریم وبه فعالیت فارمهای کوچک خانگی وگرین هوزهای داخل اپارتمانها که آنها را باغ می نامیم خاتمه دهیم وهمهً درختان ونهالهای راکه ازلحاظ ریشه بدرختان باغ آدمخان ارتباط میگیرند بخاطر خشنودی روح آدم خان،یاران ، همکاران وصدها هزار انسان فداکاری که دردفاع از آن باغ دردفاع از سرسبزی وطن وخوشبختی انسان جان های شیرین شانرا از زمانه های دور به اینسو فدا کرده اند، درباغی واحد در خاک مقدس وطن که آتش خود وبیگانه ها آنرا چندین بار سوختانده است ومیسوزانند یکجا نموده ،بباغ  مردمی جلال وشکوه سابقه اش را در حدتوان بر گردانیم وباردیگر در اتحادی جدًا صادقانه  وشفاف با کلیه همرزمان قدیم  وجدید باتمام متحدین سابقه وکنونی برای تحقق دموکراسی واقعی خدمت گار مردم، شگوفایی اقتصادی وطن ورفع نیازمندی های زنده گی کلیه هم وطنان خاصتا ًزحمت کشان محروم متحد ویک پارچه گردیده  برهرنوع مشکل تراشی وخرده گیری های بیمورد در این زمینه برای آن باید پایان داده شود که برای همه حوصله گیر شده است.

باید وباید ترقیخواهان وطنپرست از طریق اتحاد وهمبستگی  بر تعصبات کور رنگارنگ، بربیعدالتیها،انواع ستم تحجر،خیانت ومردم آزاری چیره شوند تا دموکراسی ، نظم وقانون حاکم،و حکومت ، پارلمان وقضای واقعا ًخدمتگار مردم، با تقوا ، دلسوز ومتعلق بمردم ما بهتر تر شکل گیرد وبوجود آید، تاکسانی بار دیگر پیدا نشوند  تا باغها،فارمها، تاکها وخانه های مردم رادر آتش قدرت طلبی،بیعاطفه گی برای تا ًمین منافع بیگا نگان چپه کنند ، بسوزانند وبسان مجسمه های تاریخی بودادر بامیان با نعره های مردم فریبانه با خاک یکسان کنند.

 خرم وسرسبز باد باغ آدم خان ویاران او وهمه باغها ،نهالان،درختان،گلها وبته های باغ وکوه ودشت وطن که در خدمت مردم و برای زیب وزینت وطن لازم وضروری اند.

افتخار وعزت بآنانیکه منافع تنگ شخصی خودرا قربان متحد ساختن مردم ما ونیروهای ترقیخواه وطن میکنند وبا تلاشها وزحمات فراوان در این مورد کوشش دارند تااتحادکلیه باغها، درختان،گلها وبته های مفید وطن رابرای زینت بخشیدن بباغ ویران شدهً مردم وبرای خدمت بمردم تاًمین کنند.                                                                                                                                                                                                                                                                               با درود فراوان بهمهً شماهمراهان عزیز

   

 

 


بالا
 
بازگشت