ازادی بیان

ازادی بیان؛ در بیان حقوق ، قانون معاصر واسلام

نشر کاریکاتوری از پیامبر اسلام در نشریه دانمارکی وخشونت مسلمانان در برابر ان بحث های زیادی را باعث شد وگفتگوهای چندی را بر مدار حق انسان ؛ ازادی بیان وحرمت عقاید دیگران را بر انگیخت  . تمام ان همه گفتگو ها از سه موضوع  فوق خارج نیست موضوعاتی که سالها است:  در متن بحث های، حقوقی ، کلامی، سیاسی وحوزه های مختلف فرهنگی در کشور های جهان تبیین یافته  است. این موضوعات، پابه پای ازادی های مدنی وگسترش معرفت بشری ؛انکشاف یافته است وسرانجام در قوانین اساسی کشور های جهان ودر میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی  نیز گنجانده شده است  . منشورمیثاق بین المللی  حقوق مدنی وسیاسی ، از طرف سازمان ملل در16 دسامبر 1966ترتیب یافته واکثریت کشور های جهان واز جمله دانمارک و کشور های اسلامی  ان را امضاء نموده است . ماده 19 میثاق: 1- هیچ کس را نمی توان به مناسبت  عقایدش مورد مزاحمت واخافه قرار داد . 2- هر کس حق ازادی بیان دارد . این حق شامل ازادی تفحص وتحصیل واشاعه اطلاعات وافکار از هر قبیل بدون توجه بسرحدات خواه شفاها یا به صورت نوشته یا چاپ یا به صورت هنری یا بهر وسیله دیگر باانتخاب خود می باشد . که البته بند دوم در مقام عمل مقید شده است به : الف : احترام حقوق با حیثیت دیگران ب: حفظ امنیت ملی یا نظم عمومی یا سلامت یا اخلاق عمومی .

در ماده 20 همین میثاق نکته های جالب تر دیگر برای بحث درین باره وجود دارد:  1- هر گونه تبلیغ برای جنگ به موجب قانون ممنوع است 2- هر گونه دعوت (ترغیب ) به کینه ( تنفر ملی ) یا نژادی یا مذهبی که محرک تبعیض یا مخاصمه یا اعمال زور باشد به موجب قانون ممنوع است.

تصویب مواد فوق گرچند به نظر ساده وچند کلمه بیش نمی اید اما در حقیقت ،جامعه بشری برای رسیدن به مرحله تصویب  مواد فوق راه سخت و دشواری علمی ومبارزاتی را طی نموده است . در واقع این مواد  پس از قرن ها رنج انسان به خاطر ازادی  به تصویب رسیده است . نگاهی به تاریخ تکامل جوامع انسانی نشان می دهند که پروسه رسیدن انسان امروز ؛ به مرحله ازادی بیان، به تدریج طی قرن ها صورت گرفته است .سالها مبارزه جمعی صورت گرفته تا کلمه « حق انسان»  تثبیت شده اند . قربانی های بی شماری تقدیم شد تا ازادی بیان، اززیرچماق حکومت های استبدادی رهائی یابد.رنج های تکان دهنده را انسان متحمل شد تا حق انتخاب ازادنه ای عقیده واندیشه مورد نظر را ، دریافت نمود وسالهای دیگرِی، اینچنین گذشت تاانسان به مرحله  حق ازادی بیان دست یافت . قرن 20 قرن شگوفای رشد وتعقل وخرد ادمیان است که ؛ گوناگونی اعتقادی رسما در درون کشور ها ودر سطح بین المللی پذیرفته شد. مهمترین مرحله های که انسان برای رسیدن به ازادی بیان ازان عبور نمودند این ها است :1- جنگ های زیاد در تاریخ برای حذف عقاید دیگران صورت گرفت اما نتیجه ندادند. 2- رشد علم وتحولات گوناگون؛ نگاهی انسان را به همه چیز تغییر داد وخرد ادمیان بر احساسات او غلبه کرد 3ـ اصالت اسمانی در برابر اصالت انسان کم رنگ گردید.4- حقوق انسان در برابر فرمان اسمانی  وزمینی ؛ رسمیت  واصا لت یافت 5- ارزشها ونقطه های روشن ومثبت در تمام اندیشه ها بر جسته گردیدد . 6- اثبات اینکه اندیشه های گوناگون باعث تحرک وتکامل می گردد.7- اندیشه وعقیده ای کاملی نیست که بتنهای تمام بشریت  را سیراب کند، زیرا  هر کدام از عقاید واندیشه های موجود خود پیامی ویژه ای دارد....

عقاید واندیشیه تا زمانیکه صرف در ذهن ادمی وجود دارد نمی تواند موضوع وضع، قانون قرار بیگیرد وضع قانون برای حرمت وپاسداشت ان برای زمان است که در بیرون از ذهن ادمی بتراود واز طریق نوشتن و گفتن برای کسی دیگری اظهار یابد . اندیشیدن وبیان هردو از جمله حقوق زاتی ویا طبیعی انسان است  اما برای ضمانت ان دو حق برای جوامع  انسان؛ قانونی را وضع نموده اند تا ان دو حق گرامی یابند وبه مثابه حقوق انکار ناپذیر هر انسان از هر گونه تجاوز وتحریم وتهدید در امان باشند . قانون اساسی کشور ها ؛ قوانین روابط بین الملل وهم میثاق بین المللی  ٍ ازادی داشتن عقیده ومذهب ٍ را با چنین تفسیری، رسما پذیرفته است.

در باره ازادی بیان  در دو مقام می توان بحث کرد یکی در مقام تئور ی ودیگیری در مقام عمل که  قانون گذاران در مقام تئوری هیچ قیدی را برای ازادی بیان به رسمیت نمی شناسند ونباید هم ازادی بیان، ادمی به قید وشرطی که او را ادمی دیگر وضع می نماید ملحوض ومحدود شود زیرا به رسمیت شناختن ٍ حق انسان  ٍ به این معنی است که  طبیعت وذات ادمی حقوقی را  در خود دارد که سلب ان به سلب حق انسان می انجامد زیرا وقت حق انسان رسمیت می یابد  جزء ان ازادی بیان است ؛ بیان عقاید که در ذهن اش  بعنوان جزء از ماهیت او وجود دارد . اظهار عقیده در مقام ، گفتار ونوشتار اظهار وجود خود ادمی است که بشکل حقیقی عینیت  می یابد . بدین ترتیب نفی ؛ بیان وگفتار معنویات واندیشه های  ، ادمی ؛  به نفی خود ادمی وانکار حق وجود ادمی می انجامند واین در هیچ قانونی  وشریعتی مجاز نیست وامروز پذیریش عقاید گوناگون وازادی برای بیان او در مقام تئوری   رسمیت یافته است .

بیان، ازادانه عقاید وعرضه اندیشه ها بدون مصلحت های اجتماعی ، در مقام عمل ، با دشواری های اجرای  ؛ به دلیل فهم های متفاوت واندیشه های گوناگون در جوامع بشری ؛ مواجه است . اختلاف عقاید ، مذاهب واندیشه ها درمقام ، بیان واظهار؛ گاه به ٍ تزاحم  ٍ می انجامند در تزاحم واغواگری ، معمولا حقی ضایع می گردد و نفس  پدیده مزاحمت واغواگری  ارامش را، از اظهار، بیان حقیقتی، باز می دارد . از سوی دیگر اختلاف عقاید وبیان ان ؛ به هر شکلی که باشد ، حقی هر انسان است اماسلب این حق، هم به سلب حق طبیعی انسان می انجامند. گاه بیان کردن اندیشه ا ی در عین حال که حقی را ادا می نمایند ؛ جنجال وبحران را نیز می افریند؛ احساسی را جریحه دار ، امنیت عمومی را اخلال وسلامت روان جامعه را ؛ به چالش می کشاند.

به خاطر توجه به  اهمیت دو طرف مهم قضیه در  ٍ ازادی بیان ٍ در  قانون اساسی کشور ها ودر میثاق بین المللی  ،  بیان ازادانه عقاید تحت مقررات  خاص نافذ گردیده است .  نکته های  اساسی در قانون اساسی کشورها  وهم در میثاق بین المللی  یعنی ؛ احترام حقوق وحیثیت دیگران و حفظ امنیت عامه ، سلامت اخلاق اجتماعی  به مثابه ای  اصلی ترین معیار های است که به جنگ  ٍ ازادی بیان ٍ می رود  که این نکته ها  از ان جای که  واقعیت هم دارد ، در مقام عمل ٍ قضائئ و ٍاجرائئ  ٍ مورد سوء استفاده های زیادی قرار می گیرد  ودر خیلی ازکشور ها،حکومت های سرکوب گر واستبدادی  از این معیار های موجه، برای مصونیت ازادی بیان؛ بعنوان ابزاری  علیه  ازادی بیان  وحتی سلب ازادی بیان استفاده می برند.

وجود عقاید واندیشه ها ومذاهب  به معنی بیان  وظهور ان است  هیچ عقیده ومذهبی نداریم که  تا ابد در پرده غیب پنهان بماند.  اندیشه ها  ، روزی ، بر یک دیگری، عرضه می گردد واین پروسه عمری،  به درازای عمر ادمیان دارد ومرحله جنگ وخشونت برای پیروزی یکی بر دیگیری هم به گذشته تعلق دارد وبنابردلایل که قبلا بر شمردیم امروز مرحله صلح واستدلال فرارسیده است وادمیان از مراحل مختلف گذر نموده است تا به این اتش بس طبیعی وسرانجام به مرحله دیالوگ ،بحث و مفاهمه رسیده اند .

همه اندیشه ها وعقیده ها را، مقتضی؛ ان است که بر فهم ها عرضه گردد ،زیرا این تعامل ؛ رشد، شکوفای ، گسترش وگذر از ساده گی به انکشاف وعمق را در پی دارد نپذیرفتن واختلاف داشتن اندیشه ورزان وادامه ان  نمی تواند حقی کسی را ضایع کند.  درینجا است که در مقام تئوری وصرف وجود اختلاف،  دلیلی بر ضایع کردن حقی نمی توان پیدا کرد. اما دشواری وپیچدگی قضیه در چگونگی ، .بیان کردن عقاید وعرضه کردن اندیشه از سوی معتقدین ان است  . بیان کردن عقاید بگونه که با احترام به حیثیت عقاید دیگری همراه باشد بیان به گونه باشد که طرف دیگری را نفی نه کند  وطرف دیگری رابه استهزاء نه گیرد، طبعا قهر وخشونتی را بر نمی انگیزد هر چند که نقد وتحلیل  بر عقاید طرف مقابل باشد. استهزاء نه نمودن  ونفی نه کردن طرف دیگر در واقع احترام به ازادی بیان  است  ؛ ازادی که در فضای ان گوینده وعرضه کننده اندیشه در مقام بیان عقاید خویش عقل وخرد طرف مقابل را مخاطب قرار داده وبا مغز واندیشه او به بحث پردازد واین جای برای  پرخاش وخشونت باقی نمی گذارد. زیرا چنین پرخاش ها  وخصومت ها در فقدان خرد وتعقل را ه می افتند.

اما بیان عقاید واندیشه ها بگونه استهزاء امیز وحتی  نفی سمبل عقاید طرف دیگر از چند حقیقتی پرده بر می دارد  اولا بیان کننده عقیده ویا اندیشه ای ؛ عقل وخرد طرف مقابل را ، مخاطب قرار نداده بلکه احساسات طرف دیگر را مخاطب قرار داده است ودر جنگ احساسات رفتن به مثابه زیر پا گذاشتن، مقررات ازادی بیان واماج حمله قرار دادن ازادی بیان است   که اگر چنین بیان کننده ای  یا نویسنده ای  از مخالف خویش چنین استهزایئ را بشنوند ایا احساساتی نمی شوند؟ اگر احساساتی نشوند احساسات ندارد چون طرف مقابل اگانه یا نا اگاهانه ؛ عقل این  ادم بی احساس  را مخاطب قرار نداده است بلکه طرف دیگر به جنگ  احساسات اوامده است. اما ما فرض را برین می گذاریم که هر ادمی روانی دارد وهر روان احساسی دارد که با استهزاء واهانت  به جوش می اید وبر انگیخته می گردد . در جامعه امروزی پس از رسمیت یافتن حقوق مدنی  که جزء ان ازادی بیان است  کسی نمی توانند با مشروعیت ورسمیت ازادی بیان تردید نمایند اما بحث ها وتردید ها بر مدار چگونگی بیان عقاید واندیشه ها می چرخند چرا تردیدهای متفاوت وبرداشت های گوناگون ؟ زیرا:

1/ فرهنگ ها  وعقیده های متفاوت  وجود دارد  مثلا در اسلام مقابله به مثل وجود دارد: العین بالعین..الید بالید... اما در مسیحیت مشهور است که  هر گاه کسی سیلی به تو زدند نه تنها مقابله بمثل نباید گردد که طرف دیگر صورتت، را نیز اماده کن تا سیلی دوم را بزنند .. نقل به مفهوم البته ...

2- پیشرفت های فرهنگی وظرفیت های گوناگون روانی واجتماعی ..

3- مطالب متنوع وارزشهای گوناگون فرهنگی ومذهبی ...

4- تلقی ها وبرداشت های گوناگون شخصی وفردی

5- تحولات سیاسی حوادث و شرایط  های متنوع اجتماعی وجهانی که برفهم ها واحساسات تاثیر می گذارد

این ها همه عوامل است که گوناگونی برداشت های بشری وتلقی های مختلف طبيعی ادمیان را از یک پدیده توجیه می نمایند وراه هر گونه فهم های متکثر را باز گذاشته وبرای حل مشکل عینی که جامعه هرلحظه با ان مواجه است  چه راه  حل را باید بر گزید تا اختلاف نظر وابراز ان در جامعه ؛ بحران اجتماعی را به وجود نیاورد؟

اکنون بر می گردیم به حادثه کاریکاتوری پیامبراسلام در دانمارک . کاریکاتوریستی   فهم خودرا از اسلام ومسلمانی  واز پیامبر مسلمانان در قالب کاریکاتوری  عرضه کرده است  . اولا این برداشت وشناخت را از محمد اسلام  معلوم نیست تحت کدام شرایط کاریکاتوریست پیدا نموده است  وثانیا هیچ دلیلی اندک  هم وجود ندارد که  دولت دانمارک  ویا همه خلق  دانمارک مثل ،کاریکاتوریست از محمد می فهمند واین نظریه شخص است که در نظام ازاد ودموکرات دانمارک زندگی می کند . ثالثا دانمارک نظام قضایی ، دارد که برای این گونه حوادث اولین مرجع است  که باید پا به میدان بگذارد وبرای احساسات جریحه دار شدن دیگران، توجیه را ارایه کند .

کاریکاتوریست  ظاهرا اعمال برخی از  مسلمانان را ارزیابی نموده وبرداشت خودرا بشکل کاریکاتور، از سیمای محمد بشکل غیر واقعی ، عرضه داشته است  .  ودرین میان اوقدمی را  فراتر از برداشت خود از واقعیت های جوامع اسلامی ، گذاشته وبا نشر کاریکاتورش به اهانت اشکار به پیامبر مسلمانان پرداخته و پیامبر ی را هتک حرمت نموده  که خود برای نجات انسان فداکاری نموده ودر زمان خودش داعی صلح وصفا وصمیمیت بوده است که قطعا دین محمد ربطی به اعمال مسلمانان امروز ندارد.

با برداشت که از ایات قران به دست می اید پیامبر هتک شده هیچ گاه مقابله خشونت امیز را در مرحله اول تایید نه نموده و  ٍٍ راه ٍ مدارا، اغماض ودعوت به مذاکره وگفتگو را ترجیح می داه است . فقط انگاه که هیج راه برای مذاکره وگفتگو وجود نمی داشته توصیه عکس العمل بالمثل را نموده است تا شر وشرارت از میان جامعه بر چیده شوند؛ سیره وروش که امروز نیز، خرد وعقل ادمیان ان را به نیکوی تایید می نماید  ...

اما در قضیه نشر کاریکاتور تا جای که نویسنده این یاد داشت می داند اولا برخی مسلمانان وسفیر برخی کشور های اسلامی  مدت ها قبل ، به دانمارک گوشزد نموده بودند ، تا از طریق قانون دانماراک این مسله را پیگری نمایند . زیرا دانمارک کشور است که میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی را امضاه نموده است؛ میثاق، که این گونه شیوه بیان را در ماده 19 خود منع  نموده است  که در سطر های نخستین این نوشته  متن اصلی ماده 19 میثاق را اوردیم. اما دانمارک بدون ارائه ان پرونده به ارگان قضای وقضاوت تخصصی پیرامون ان؛ گفته است که دانمارک کشور دموکراتیک است ونشرچنین کاریکاتور حق مسلم یک دانمارکی است . این گونه جواب سر بالا ونشر مکرر ان در نشریات دیگر وادامه نشر کاری کاتور در نشریات فرانسه  جرمنی وناروی .. حکایت از یک عکس العمل خشن تری می نماید که درپشت ان، صدای پای فاشیسم خود خواه ومتکبر غربی ؛ به وضوح به گوش می رسد . البته این واقعیت دارد که در کشور دانمارک واروپا سیستم دموکراسی به گونه است که شهر وندانش جرئت نشر هرگونه مسایل شبیه این را دارد چنانکه گاهی ، عکس حضرت عیسی را بشکل مفتضح ورسوای سیکسی می کشند ونشر می کنند اما با مراجعه پاپ ها واسقف ها به مراجع قضای این گونه مسایل به سادگی حل می شود وادامه نمی یابد اما نشر کاریکاتور پیامبر بشکل منظم وپی در پی ادامه یافت.

از انچه گفته امدیم چنین نتیجه می گیریم که جریان های فاشیستی وافراطی در اروپا؛ پیام شان را  به اسلامیان با سوء استفاده از ٍ ازادی بیان ٍ  بیان داشتند برخی حکومت های اروپای همرنگ انها نیز با انها همراهی کردند .

اسلامیان با دریافت این پیام خوب می بود تا پیام ومفهوم که کاریکاتوریست از اسلام ومسلمانی ارائه کرده است ، را با اعمال خشونت امیزخود ؛ تایید نمی کردند . خشونت که مسلمانان در گوشه  گوشه  ازدنیا؛ به نمایش ! گذاشتند ؛ نظرات جریان های فاشستی در اروپا را مهر تایید زدند وخویشتن را در مقام بازخواست زبان قانون ووجدان دیگر مردمان اروپا  قرار دادند . ای کاش؛ ان های که از نام اسلام ومسلمانی دست به خشونت زدند از راهای قانونی ، منطقی  ومناسب به این پیام فاشیستی پاسخ  ٍ محمدی   ٍمی دادند .

رفيق رجا


بالا
 
بازگشت