خان آقا سرور

 

ره آورد سفر

 

رسيده بود بلايی ولی بخير گذشت

 

گرچه عنوان بالايی در مورد تمام ذخاير ، گدامها ، ارشيف ها و يا تحويلخانه ها صدق نميکند ، زيرا قبل از آنکه گروه طالبان که نام « لشکر خدا » را برخود نهاده بودند ، به کابل سرازير شوند ، موسسات دولتی و بخصوص ارگ را مورد دستبرد قرار دهند ، مجاهدين سربکف ما پس از سرنگونی دولت چپی ها ، زينه های قصرهای  ارگ را زير و رو کردند و چانکه در تلويزيونها ديديم ، از قاشق و پنجه گرفته تا هر چه دردسترس قرار ميگرفت بعنوان غنيمت با  خود بردند. اين در حالی بود که آمرصاحبان و بزرگان آنان در انتقال پول ، طلا ، موتر و اشيای قيمتی دولتی و شهريان بيدفاع کابل سرگرم بودند.

آنان با اين اقدام شان ، يکبار بار ديگر تاريخ را تکرار کردند. بلی زمانيکه اعليحضرت امان الله خان کابل را ترک کرد و راه قندهار را در پيش گرفت ، قوای بی سر و پا به ارگ هجوم بردند و شاعران محلی در مورد آنان چه خوش گفتند :

شمالک ميزنه با دنب خرگوش                     درون ارگه گرفت پوستکی پوش

ويا

 شمالک ميزند با دنب کشمش                   درون ارگ درآمد رشک و اشپش

با تکرار شدن تاريخ ، مردم کابل وشمالی  چور و چپاول قبايل را در هنگام ورود نادر غدار به کابل به چشم ديدند. نادر غدار امر داد که مال مردم شمالی از شما و سرش از من . قبايل وحشی هر آنچه در کابل و شمالی بدست شان افتاد به غنيمت بردند ، خانه ها را آتش زدند و جوانان را کشتند.

در دوران مجاهدين ، مردم کابل با همه چشمان باز ولی دهن های بسته ديدند که يک بار ديگر تاريخ تکرار شد ، ملا برهان الدين برای چند سال و رهبری طالب برای چند سالی قصرهای ارگ را به شپش خانه و نصوارخانه ( تفدانی ) مبدل ساختند و در بين آنها نمايندگان آی اس آی پاکستان به مقام رهبری دولت امر و نهی صادر ميکردند.

اگرحاشيه نرويم ، بايد بگويم که در افغانستان از ذخاير زير زمينی گرفته تا سرزمينی ما مانند ملک بدون مالک مورد دستبرد اين و آن گروه ، از مجاهد گرفته تا رهبران شان قرار گرفت. چنانچه آثار بسيار ناب و پرارزش ما  چه از زير خاک و چه از موزيم ها به بازار های پاکستان سرازير شد و چون قاچاقبران ما ارزش آنچه را از کشورفرار ميدادند و به پاکستان بفروش ميرساندند ،  نمی دانستند که اين آثار برای کشور و مردم ما چه ارزش تاريخی و اجتماعی دارد و چگونه بايد بالای آن قيمت گذاری شود.

اين روش تا کنون ادامه دارد و در گوشه و کنار کشور زير نام حفريات شبانه جريان دارد که اکثرا قدرتمندان ، افراد استخدامی شانرا در اين کار ميگمارند.

خوانندگان ارجمند ما شايد بخاطر داشته باشند که در يکی از حفريات ولايت لوگر ، حتی نام آقای رهين وزير اطلاعات ، فرهنگ و توريزم نيز ياد گرديده بود که به مقامات مشوره داده بود تا قاچاقبر مشخص را از زندان آزاد سازند. با چنين کاوش های خود سرانه است که منازل مامورين پاکستانی تا خانه بينظير بوتو مملو از آثار باستانی افغانستان گرديده است.

پاکستان ، کشورمسلمان و همسايه ما ، با ادای حق خدا و حق همسايه ، از زمان تولدش تا حال دندان های آهنينش را در بازوان ضعيف و استخوانی ما فرو برده و فرو ميبرد.  اين کشور مسلمان حتی از کشيدن و فروختن ، اعضای بدن اطفال ما ، استخوان های مرده های ما ، ريشه های درختان پستهً ما ، از ميان بردن تاکستانهای ما دريغ نورزيده است.

زمانی انگليس ها پس از تشخيص منابع کشور ، روی اين منابع وذخاير قبرها ساختند وآنرا با برافراشتن پارچه هائی بنام « پير بلند » و « چهل گزی » وغيره مسمی نمودند. اکنون اين منابع توسط پاکستان که بنام کلوخه های يورانيم می باشد ازکشورکشيده ميشود. برعلاوه اين کشور« مسامان » در نفاق اندازی  در کشورما سهم بزرگ دارد و ازاقوام و قبايل وطن فروش که دربدل پول خود را در خدمت آنها قرار ميدهند استفاده اعظمی مينمايد. آی اس آی و سی آی ای از قوم و قبيله وطنفروشان بسود پلان های و اهداف کوتاه مدت و طويل المدت خود استفاده مينمايد.

اگر ازپول پرستی رهبران جهادی چشم پوشی نماييم ، خود را فريب داده ايم ، زيرا کارهای آنان چون آفتاب روشن است. ولی قابل ياد آوری است که « لشکر خدا » که ساخته و بافته آی اس آی و سی آی ای است ، در وطنفروشی و درتطبيق پلان های استعماری موثر بوده است. اين لشکر بی فرهنگ ، با اشاره اجانب در نظر داشتند تا کشور ما را بی هويت سازند. چنانچه آثار رسامی هرات  ، آثار باستانی باميان را از بين بردند. يکی ديگر از اهداف پاکستان اين بود تا کابل را ويران نموده و مرکزيت را به جلال آباد انتقال بدهند تا « پايتخت و رهبران » درهمجواری پاکستان قرار داشته باشد.

يگانه محلی که از گزند اين دشمنان فرهنگ مصئون ماند ، ارشيف های افغان فلم و راديو تلويزيون ميباشد که در اثر کار و فعاليت عده ای  مردان فرهنگ دوست و فداکار انجام يافت. تلاش اين وطنداران ما درحفظ و نگهداشت اين کلسيون فرهنگی که به قيمت گزافی تهيه شده است درخور تمجيد و تحسين است. من با ذکر نام تعدادی از اين وطن دوستان با شهامت ياد اوری مينمايم:

نخستين شخص قابل ياد آوری صديق جان سلطانی است که کارهای آرشيف را از نزد کاکايش آموخته و اکنون خودش مانند کمپيوتر حتی نمرات آهنگها را در حافظه دارد ، ميباشد. همچنين تاج محمد احمدزاده که از ساليان متمادی بدينسو مامور آرشيف است ، ذبيح الله امانيار که فعلا رئيس بنياد  جهانی ژورناليستان آريانا در نيوزيلاند تخنيکر سابقه دار، حکيم حميدی تخنيکر سابقه دار، ظاهر نجوی تخنيکر سابقه دارو ضيا ء الدين صبوری از جمله اشخاص شريفی هستند که توانستند با ابتکار و اقدام شجيعانه شان اين آرشيف ها را از نابودی نجات دهند.

آقای احمدزاده که اکنون آمر آرشيف راديو تلويزيون است همراه با  صديق جان مرا به آرشيف راديو تلويزيون دعوت نمودند و مشاهده کردم که تمام تيپ های ماستر بحالت دست نخورده ، در سرجايش قرار دارند. ولی  يگانه مشکلی که فعلا وجود دارد ، عدم استفاده چندين ساله تعدادی از فيته ها و آهنگها است که درينصورت ممکن  از شناخت برآمده باشد.

نظر به اظهارات آقای حيدری مدير عمومی موسيقی تلويزيون که مدير آرشيف و ديگر همکاران با وی هم عقيده بودند ، بايد هيئاتی را درين وظيفه بگمارند تا هر يک فيته جدا جدا شنيده و تشخيص گردد. بطور مثال آهنگ های من و مادر اولاد ها که قبلا در تلويزيون و راديو ثبت نموديم تا زمانی  در رايو و تلويزيون مورد استفاده قرار ميگرفت که ما از افغانستان خارج نشده بوديم . ولی همينکه افغانستان را ترک کرديم ، آقای عبدالله شادان که در آن زمان رئيس راديو نلويزيون بود نه تنها آهنگ های بنده بلکه تمام فلم های هندی  که توسط من ترجمه شده بود را اجازه نشر ندادند.  اکنون يک آهنگ دوگانه و چندين آهنگ راديويی ما پيدا شده نتوانست ولی آهنگ های ديگر مان را با خود آورديم.

از آرشيف راديو تلويزيون که بگذريم ، سخن بر سر آرشيف افغان فلم ميرسد. اين آرشيف نيز از فلمهای خبری ومستند ، فلمهای داستانی و انواع ديگر فلمها غنی است و اين ارشيف نيز به همت کارمندان وطنپرست و جوان موسسه افغان فلم از نابودی حتمی نجات يافته است. در اين راستا می توان از خدمات افضل بريال ، جميل سرور ، سيد موجود ، قاسم کريمی ، مير افغان ، سيد مصطفی ، باقی حاحی ، احمد شاه و راز الدين سياربا قدردانی ياد آوری کرد.

هنگاميکه به افغان فلم رفتيم با انجنير لطيف ، صديق برمک ، جوانشير حيدری و دوستان ديگر ملاقات کرديم. چون در گذشته ها با هم همکار بوديم ، هيچگونه تشريفاتی در ميان نبود. واقعا حفظ آرشيف افغان فلم برای ما مايه خوشی بود و ما اين موفقيت را برای هر يک آنان تبريک گفتيم و حدود يکصد جلد کتاب « تياتر در افغانستان»  را جهت تقويت بودجه هنرمندان کشور خدمت جوانشير حيدری تقديم نمودم که جريان آن از سرويس های خبری به نشر رسيد.

محترم رئيس افغان فلم ، فلم کوتاه زيبايی را که زير نام « سنگ سار » تهيه گرديده بود برايمان نمايش داد که بسيار دلچسپ و زيبا بود.

ازهام در راديو تلويزيون بحد اعلی آن رسيده است که بگفته جناب حضرتی رئيس نشراتی راديو تلويزيون ، بجای هشتصد نفر ، اکنون در حدود هشت هزار نفر درمربوطات راديو تلويزيون کار ميکنند که اکثر آنها نورديده های جنگساران و مردمان بالايی هستند ، لياقت و کاردانی در استخدام و انتخاب آنان مطرح نبوده است.

موسسه افغان فلم که در آنجا لابراتواری نيز ساخته شده همين اکنون نيزکارهای شستشو را انجام ميدهد ولی پرودکشن فلمسازی به مصرف افغان فلم در افغان فلم صورت ميگيرد. شايعه چنين بود که اين موسسه بزودی به بخش خصوصی فروخته خواهد شد.

درکابل چون فلمهای هندی از طريق چينل پخش می شود ، اکثر منازل از چينل استفاده مينمايند. تا جائيکه درامه های فلم های هندی و پاکستانی جوانان را چنان بخود مشغول ميدارد ، در اکثر خانه ها جوانان در يک اتاق جمع شده ، ساعتها بدون کدام حرکت و سروصد ، چشم به پرده تلويزيون  ميدوزند. جای تعجب اينست که سينما های کابل ، مانند سينمای ميرويس ميدان و تعدادی ديگر ، نسبت نداشتن تماشاچی ، يا بسته شده اند و يا به تحويلخانه ها تبديل شده و تعدادی هم به مشکل يکی دو نمايش ترتيب ميدهند.

درقسمت موسيقی راديو اگر بگويم ، موسيقی در کشور بيشتر به « موسيخی » شباهت دارد ، زيرا در موسيقی کشور ديگر از شعر و آهنگ خبری نيست و فقط آرگن است و آهنگهای قطغنی که آنرا هم بنامهای پرده اول ، پرده دوم و پرده سوم ياد کرده و غير از صدای بلند ناخراش و ناتراش چيز ديگری باقی نمانده است. نوازندگان سابقه دار مانند ماشينی ، عتيق الله ربابی ، محمد حنيف ، عبدالولی طبله نواز و چند تای ديگر در اطرف رياست موسيقی تلويزيون جمع شده اند ولی از نگاه پائين بودن سطح عوايد از روحيه ضعيف برخوردارند. موسيقی کلاسيک و عزل ما در حال مرگ است و اگر دولت در زمينه اقدام ننمايد ، پس از چندی کسی پيدا نخواهد شد تا آلات نفيس اصيل  ضربی ، سيمی و تاری را بنوازند. وزير صاحب شخص مسلکی نيستند و در اين زمينه هيچ توجه ندارند و مانند ديگر وزرا به اصطلاح روز را چپه ميکنند و دالر ميسازند و بس.

 


بالا
 
بازگشت