نويسنده اسد اله الم

 

 رومی شاعر فارسی آمريکا را تسخير ميکند

کلمن بارکس مترحم ديوان رومی به ميهن رومی سفر ميکند

 

بتاريخ 11 آوريل گزارشی ازطريق راديو و سايت انترنيتی بی بی سی مطلبی تحت عنوان "مولوی شاعر ايرانی آمريکا را تسخير ميکند " پخش شد. اين گزارش ظاهرا" ترجمه ای از مقاله ستيو هولگيت خبر نگار گزارشهای ويژه واشنگتن که از سوی وزارت خارجه آمريکا منتشر می شود، است. اين خبر متأسفانه از طرف يک شخصی که بايد ايرانی باشد، قسما" به صورت عمدی و وارونه ترجمه شده است. از آنجائيکه اين تقلب بازی ها برايم زياد نا آشنا نبود، بدنبال اصل مقاله برآمدم تا اينکه موفق به پيدا کردن آن شدم. عنوان درست اين مقاله "رومی شاعر فارسی آمريکا را تسخير ميکند، کلمن بارکس مترجم ديوان رومی به ميهن رومی سفر ميکند" می باشد. اين آقا و يا خانم محترم آنرا اين طور ترجمه کرده است که :"مولوی شاعر ايرانی آمريکا را تسخير ميکند".اين مترجم اولا" کلمه Persian که در اين جا منظور آن فارسی يا زبان فارسی است را ايرانی ترجمه کرده است و دوم اينکه نصف عنوان يعنی در جائيکه آمده است "کلمن بارکس مترجم ديوان رومی به ميهن رومی سفر ميکند" را کاملا" از ترجمه حذف کرده است، چون منظور نويسنده از ميهن مولوی طوريکه از متن اصلی آن پيدا است، که آنهم قسما" عمدا" ترجمه نشده است، افغانستان امروزی ميباشد و اين واقعيت به مزاج مترجم خوش نخورده است.

دوم: در همه جا به جای رومی کلمه مولوی گذاشته شده است مثلا" وقتی نويسنده اين مقاله می نويسد که مولانا جلال الدين در آمريکا بيشتر با نام رومی شهرت دارد. او مينويسد مولانا جلال الدين بيشتر به نام مولوی در آمريکا شهرت دارد. درست است که مولوی بنام رومی بلخی نيز شهرت دارد و ميشود تا يکی را مترادف ديگری استفاده نمود، اما نه در اين جا و نه به اين شکل که در سرتاسر مقاله سخن از رومی باشد و مترجم در تمام مقاله بجای آن کلمه مولوی را بگذارد و يکبار کلمه رومی را حتی استفاده نکند. لقب رومی بخاطری به مولانا اطلاق ميشود، چون مولانا بعد از ترک ميهن اش افغانستان امروزی و خراسان ديروزی تا پايان عمر در قونيه که بخشی از روم شرقی يعنی ترکيه کنونی است، می زيست. به نظر من اين مترجم فقط بازهم از روی تحجر و تعصب ناسيوناليستی با ترکها و مردم افغانستان از ذکر اين کلمه خودداری کرده است و الا من هيچ دليل ديگری برای اينکار نمی بينم.

سوم: بزرگترين "شاهکار" اين مترجم ناسيوناليست اين است که يک بخش مهم اين مقاله که در حقيقت قسمت اصلی انتشار اين گزارش است، را کاملا" نابود کرده و بباد فراموشی سپرده است. اين بخش را من ترجمه نموده تا اين گزارش را کامل نمايم. گزارشی را که در پايان ميخوانيد گزارشی است که من آنرا از راديو بی بی سی اقتباس نموده ام. آن بخش های را که اين مترجم به سليقه و ميل خود از اين مقاله حذف نموه است و يا عمدا" تغير داده است؛ من ترجمه و به زير آن خط کشيده و درشت و برجسته نموده ام. از خوانندگان محترم اين مقاله تمنا دارم تا در اين مورد بيشترغور نمايند.

من در اين جا قصد آن را ندارم تا افغانی بودن، ايرانی بون و يا ترکی بودن مولوی را ثابت نمايم. من مولوی را بزرگتر از آن ميدانم که او را به يک ملت نسبت بدهم. او به قول خودش با 72 ملت تعلق دارد و يکيست. او يک بحر بود و بحر در کوزه نمی گنجد، يک اقيانوس بود که به همه فارسی زبانان و بشريت متعلق است. هدف من از پخش اين نبشته جلوگيری از بی مسؤليتی و خودسری يک مترجم که قبل از هر چيز به آرمان مولوی و هنر ترجمه خيانت ميکند، ميباشد. به نظر من انسانی که آنقدر تنگ و محدود می انديشد که تحت تأثير احساسات خشک شووينيستی و ناسيوناليستی خود حتی به رشته و مسلک خود خيانت ميکند، لياقت آنرا ندارد که از مولوی سخن بگويد و يا در مورد او چيزی بنويسد و يا ترجمه کند. من از فرهنگيان ايران انتظار دارم تا خود جلو اين چنين انسان های بی مسئوليت را بگيرند و اجازه ندهند تا آنها باعث نفاق و دوری اين دو ملت هم زبان شوند. من از کارکنان راديو بی بی سی، جدا" خواهشمندم تا برای حفظ آبروی خود هم اگر شده، علت و موجب آنرا به خوانندگان و بينندگان افغان خود بگويند و از اين مترجم تقلبکار جدا" بازجويی نمايند.

برای معلومات بيشتر شما ميتوانيد متن اصلی اين مقاله را به صفحه انترنيتی گفتمان www.goftaman.com

 مراجعه نمايند.

 برای خواندن متن اصلی اينجا را کليک کنيد

 

 12:08 گرينويچ - دوشنبه  11 آوريل 2005

'مولوی آمريکا را تسخير می کند'

استيو هولگيت خبرنگار 'گزارشهای ويژه واشنگتن' که از سوی وزرات خارجه آمريکا منتشر می شود، در مطلبی تحت عنوان 'مولوی شاعر ايرانی آمريکا را تسخير می کند' از شهرت روزافزون مولانا جلال الدين محمد بلخی در آمريکا می نويسد و آن را مديون ترجمه اشعار او توسط يک شاعر و استاد پيشين ادبيات در آمريکا می داند. کلمن بارکس مترجم اشعار مولانا به خبرنگار 'گزارشهای ويژه واشنگتن' گفته است که اشعار مولوی پاسخگوی نياز معنوی و روحی آمريکايی هاست و اين يکی از عواملی است که بسياری را در آمريکا شيفته اشعار مولانا ساخته است.

آنچه در زير می خوانيد ترجمه ای است از اين مقاله.

مولوی آمريکا را تسخير می کند

 کلمن بارکس مترجم اشعار رومی به ميهن رومی سفر ميکند

مولوی يکی از محبوب ترين شعرا در آمريکاست و گرچه تا دهسال پيش کمتر کسی با او آشنايی داشت اما اکنون در سراسر دانشگاههای آمريکا کلاسهايی برای شناخت آثارش تشکيل شده است و درقسمت فرهنگی روزنامه های اکثر شهرهای عمده آمريکا از جلسات شعرخوانی و سخنرانی درمورد او يک خبر يا آگهی به چشم می خورد.

آنچه ميزان محبوبيت بالای او را بيشتر آشکار می سازد تنظيم آهنگ بر روی اشعار او از سوی گروهی از خوانندگان و ستارگان سينما در آمريکاست.

اين انسان نمونه کيست که آوازه شهرتش اين چنين در سراسر آمريکا پيچيده است؟
آيا ايالات متحد آمريکا شاعر معروف ديگری مانند والت ويتمن خلق کرده است تا ترانه های اين سرزمين را بسرايد و يا رابرت فراست ديگری آمده است تا پاسخگوی خواسته های بر آورده نشده روحمان باشد؟

در واقع اين شاعر آمريکايی نيست و کسی هرگز او را در سالن سخنرانی شهر خود و يا در گفتگوهای تلويزيونی نخواهد ديد زيرا بيش از هفتصد سال است که چشم از اين جهان فروبسته است و نام او اگرچه تنها مدت زمان کوتاهی است که در آمريکا بر سر زبانها افتاده، قرنهاست که در قلب مردم ايران جای داشته است.

ابعاد شيفتگی آمريکايی ها را می توان با شيفتگی که در دوران بيتلها نسبت به اين گروه وجود داشت قياس کرد و گرچه نمی توان گفت که به همان شدت است ولی بسيار قابل ملاحظه است.

به گفته بسياری از منابع ظرف دهسال گذشته ترجمه اشعار مولوی بيش از هر شاعر ديگری در
آمريکا به فروش رسيده است. در جستجوی اينترنتی با نوشتن نام او بيش از ۸۰۰ هزار نتيجه به دست می آيد.

تقويم مولوی، فنجان و پيراهنهايی با نام او در دانشگاه ها و کتابخانه های نقاط مختلف آمريکا به چشم می خورند. اما با وجود اينکه شهرت مولوی دارای ويژگی هايی است که شخصيتهای معروف در فرهنگ عامه از آن برخوردارند نبايد موفقيت او را دراين سطح قرار داد و تصور کرد که اشعار مولوی با سرچشمه گرفتن از سنن اسلامی نمی تواند پاسخگوی نياز روحی و التيام بخش نگرانيهای بسياری از مردم آمريکا باشد.

فيليس تيکل سر دبير "هفته نامه ناشر" معتقد است که محبوبيت مولوی در آمريکا ناشی ازعطش معنوی مردم اين کشور است.

کلمن بارکس شاعر آمريکايی ازايالت تنسی که با ترجمه اشعار مولوی باعث محبوبيت اين شاعر فارسی زبان در آمريکا شد، به همين موضوع اشاره داشته و می گويد که جذبه معنوی مذهبی اشعار مولوی آمريکايی ها را شيفته او ساخته است. وقتی مولوی در شعر خود اين پرسش را مطرح می کند که "ز کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود ؟" با بسياری از آمريکايی ها که دارای احساسات معنوی شديد هستند ارتباط برقرار می کند.

به دنبال حملات يازدهم سپتامبر۲۰۰۱در چند تفسير نوشته شد که مولوی پل مهم ارتباط بين آمريکايی ها و مسلمانان است و بسياری با اين گفته هانس ماينکه شاعر آلمانی موافقند که می گويد "اشعار مولوی تنها دريچه اميدی است که در اين دوران سياهی و تباهی به روی ما باز است."

اما هيچکس تاکنون مانند کلمن بارکس، مترجم اشعار مولوی در شناساندن او چنين نقش مهمی ايفا نکرده است. به اعتقاد جيمز فاديمن يکی از اساتيد آمريکايی، کلمن بارکس مولوی را به مردم آمريکا شناسانده و باعث محبوبيت او شده است.

جوهر شعری مولوی کتابی که بارکس در سال ۱۹۹۵منتشر ساخت، يکی از مهمترين عوامل اشتياق وعلاقه آمريکايی ها به اشعار اين شاعربزرگ فارسی زبان بوده است.

بارکس در يکی از مصاحبه های اخير خود گفته است که انگيزه او برای ترجمه اشعار مولوی بسيار اتفاقی بوده است چون او حتی نام مولوی را هم نشنيده بود تا اينکه يک نويسنده آمريکايی به نام رابرت بلای در سال ۱۹۷۶ يک نسخه از ترجمه اشعار مولوی را به زبان انگليسی سنگين و دانشگاهی که تنها ترجمه از اشعار اين شاعر در آن زمان بود به او داد و گفت "اين اشعار را بايد ازقفس رها کرد. "

بارکس که در آتن واقع در ايالت جورجيا زندگی می کند، می گويد که خيلی زود ترجمه اشعار مولوی را که هفت سال تکميل آن به طول انجاميد آغاز کرد. " من اول در قالب شعر آزاد اين اشعار را به زبان انگليسی مدرن ترجمه کردم."

بارکس می گويد تمام تلاش او تا جای ممکن اين است که روح و تصاوير شعری مولوی را حفظ نمايد اما قادر به حفظ عمق آهنگ اشعار او نيست " من تپشی را که در شعر او می شنوم پی می گيرم و مانعی بر سر آن بوجود نمی آورم و می گذارم تا با اين تپش شعر مولوی نواخته شود."

بارکس در مدت هفت سال در صدد انتشار اثر خود بر نيامد ولی سرانجام آن را به انتشارات هارپر کالينز برای چاپ داد. موفقيت غير منتظره اين اثر بارکس را به انتشار ترجمه های ديگری از آثار مولوی منجمله کتاب جوهر شعری مولوی ترغيب کرد که در ۵۰۰ هزار نسخه به فروش رسيده است، رقمی که نمايشگر محبوبيت فراوان اين شاعر قرن ۱۳ ميلادی است.

بارکس شاعر و استاد پيشين ادبيات با اشتياق و شيفتگی از مولوی صحبت می کند: " شعر او حاصل خلاقيت آن نيمه ای از روح انسان است که نه از شخصيت بلکه از چيزی ماوراء آن و درک انسان الهام می گيرد.

بارکس با اشاره به عرفان در اشعار مولوی می گويد که الهيات مولوی شادی آفرين است زيرا که به اعتقاد مولوی صرف داشتن جان در بدن و ادراک مايه شادمانی است .

بارکس همچنين به نقش اشعار مولوی در ايجاد پيوند ميان مسلمانان و آمريکايی ها اشاره می کند و می گويد "ما آمريکايی ها شناخت کافی از جهان اسلام نداريم و قادر به حس زيبايی و عمق اشعار مولوی نيستيم."

بارکس اظهار اميدواری کرد که ترجمه اشعار مولوی بتواند به درک عمق معنای شعر او کمک کند و به مانند درگهی باشد که اشعار بتواند از آن وارد شود و آشنايی با خود، رها ساختن و تسليم داشتن را فراهم آورد. اين اشتياق به تسليم خود است که جوهر اصلی اسلام است."

اشتياق بارکس به ايجاد تفهيم و تفاهم ميان آمريکايی ها و جهان اسلام است که او را به نقاطی خواهد کشاند که به هنگام ترجمه اشعار مولوی تصور ديدن آنها را به خود راه نمی داد.

آنچه کلمن بارکس و مولانا در آن سهيم اند اين حس کنجکاوی توام با شور و اشتياق است که اين دو انسان متفاوت را با خواسته های معنوی يکسان بهم پيوند می دهد.

در اخير اين ماه آقای کلمن بارکس به افغانستان کشوری که زادگاه رومی است سفرميکند. در بخشی از اين برنامه فرهنگی که در اين اواخر توسط وزارت فرهنگ افغانستان و وزارت خارجه آمريکا ترتيب داده شده است؛ اقای بارکس اشعار رومی را دکلمه ميکند. در جريان اين مسافرت او از تعداد زيادی شهرهای افغانستان منجمله شهر بلخ، شهری که رومی در آنجا متولد شده است، ديدار ميکند. او گفت در آنجا کسی اشعار رومی را به زبان فارسی و من آنرا به زبان انگليسی ميخوانم، و موسيقی نيز جزء برنامه ما است. او علاوه نمود که اين جزء انتظاراتی خوشحال کننده من در اين مسافرت می باشد.

آقای بارکس گفت که او مسرور است که در آنجا با عده ای از اعضائی يک گروه اسلامی که بنام صوفيان و يا عاشقان خدا ياد ميشوند و حافظان سنت معنوی  مولوی هستند، ديدار ميکند. وقتی از او سوال شد که اين صوفيان دقيقا" کی ها هستند، آقای بارکس تبسمی نمود و جواب داد که من درست نميدانم، اما ميروم تا تحقيق کنم. او علاوه نمود که من واقعا" خوشحالم. من واقعا" سپاسگزارم.

 



بالا
 
بازگشت