احمدشاه عبادی

 

يادی از نيسان

 

شاعر ، نويسنده و درامه نويس

 

ارثيه ادبی گرانبهای ما می تواند در رستاخيز خلق ما نقشی ايفا کند ، هيچ هموطن آگاه  و حساس ترديد ندارد که وطن ما ، زمانی ازکانون های درخشان مدنيت بود و بزرگترين انديشه وران و هنرمندان و بهترين صنعتکاران ، آزموده ترين دهقانان ، باغبانان در شهر ها و دهات متعدد خرم آبادش زيسته اند. اينک ديری است که از قافلهً تندپوی و سريع تاريخ عقب مانده و آوای کاروان ترقی را تنها از منازل دور به نحو مبهمی می شنود. بخاطر عقبمانی چند قرنه ما در زمينه علم و هنر و صنعت و زراعت و سازماندهی بيگمان به اقدامات دلسوزانه ، سازنده و جسورانه نياز داريم تا هرچه زود تر از اينهمه عقبمانی رهايی يابيم. کشور ما نيازمند يک دگر گونی عميق ووسيع مادی و معنوی است و اين خواست مهم و اساسی تاريخی کشور ماست که نميتوان از آن صرف نظر کرد. سراسر تاريخ ديرين کشور ما ، از نبردهای تلخ و دشوار مردم ،ف نبرد عليه طبيعت ناسازگار ، نبرد عليه مهاجمين يغماگر و استيلا جو ، نبرد عليه شاهان و حکام و اشراف ستم پيشه ، نبرد عليه جهالت پروران و خرافه گستران اشباع است و از دل اين پيکار های سخت و خونين بارها مردانی با صفات بزرگ انسانی و عقل های روشن و عزم های آهنين برخاسته اند و برای استقلال ، آزادی ، تکامل معنوی و حرمت فکری ووارستگی انسانی جانبازانه رزميده اند. در بارهً جنبش های تاريخی و ارثيه ادبی به پژوهش وسيع که با اسلوب علمی توام باشد بايد بپردازيم. مثلا برروی آثار منظوم سخنوران طراز اول مانند شاهنامه فردوسی ، خمسهً نظامی ، مثنوی مولوی ، قصايد خاقانی ، منوچهری و دقيقی و فرخی و جامی ، سنايی و خواجه عبدالله انصاری و ...  و به همين ترتيب در آثار منثور فارسی نويسان ، از بلعمی ، و بوريحان و گرديزی و بيهقی و نظامی ، عروضی و عوفی ، جوينی و رشيدالدين و بسياری ديگر.

بزرگانی که با خرد و دانش و تلاش و تپش با آفرينش آثار و تاليفات ارزنده منظوم و منثور دست يازيده اند ، سهم شان در هموارسازی شاهراه پيشرفت و تمدن و فرهنگ روشن ميباشد. يکی ازاين  فرزانگان محمد حيدر نيسان ميباشد که در آفريده های ادبی و هنری اش باديد اجتماعی و سياسی معينی مسايل روز را مطرح ميکرد. او برعلاوه اينکه به سرودن شعر می پرداخت ، درامه های اجتماعی نيز می نوشت. يکی از آنها بنام « شهادت » يا « مکن همشيره گريان » بود که در سال 1315 در سالگرد استقلال کشور آنرا نوشته بود. مقالات اجتماعی ، سياسی ، طنز های ادبی و تصانيف و پيس های تياتری  او همه مورد ستايش و ارج گذاری جامعه فرهنگی قرار ميگرفت. در رابطه به نيسان ، نويسنده ، شاعر و سياستمدار نامور کشور عبدالرحمن پژواک چنين می نويسد : « من هنوز شاگرد مکتب بودم که « مکن همشيره گريان » ترانه شاعر ترزبان نيسان در کابل به زبان پير و جوان جاری شد ، سلامت و راونی اين اثر و منبع پاک و بی آلايش که چشمه زاينده و پاينده فرهنگ مردم بود مانند هر سخنی که از دل و دانش مردم برخيزد ، لاجرم در دل های عام و خاص نشست.»

شاعر نام آور کشور، زنده يآد کشور استاد خليل الله خليلی ، در خطاب به نيسان چنين می نويسد :  در سخنان شما تا آنجا ک من ديده ام به شيوه استادان بربنای محاوره مردم و لهجه عوام الناس به رشته نظم کشيده شده شما در هر دو راه از گويندگان مشهور و از پيش کسوفان شهر ما بشمار می آييد. بالاخص در شيوه ثانی که اشعار شما بسا از کلمات و ترکيبات و حتا تشبيهات و زبان گفتگوی همشهريان گرامی ما را از تصرف زمان و آفت نسيان نگهداشته و اين بذات خود خدمتيست به زبان فرهنگ عوام. فراموش نبايد کرد که اين عامه مردم و زبان  و احساس و عقايد آنهاست که سرزمين ما را ، ازادی و حاکميت ملی ما را ، سرفرازی های تاريخی ما را پيوسته به تاييد الهی از طوفان های حوادث نگهداشته اند. »

نيسان به علت انسان دوستی ، بيزاری از جنگ و زشتی های آن طرفدار و خواننده بيشمار داشت. او بتاريخ دهم جون 1994 وفات نمود. يادش گرامی باد !

 

و اينهم يک غزل از او :

 

ساز صلح

 

ساز دنيا کاس سرسازند از آهنگ صلح

جنگ را بشکسته بسپارند اندر چنگ صلح

ازسران کشوران سازند يک اورکسترا

تا شود بالا بدنيا نغمه و آهنگ صلح

ساز آری ـ آز ، از دل می برد با اهتزاز

هرطرف اندر شرنگش باد يارب زنگ صلح

بهر اعمار سکون و امن اين معمار ها

پخته بگذارند در تهداب يارب سنگ صلح

بوم ويران خانه جنگ و جدل را پر (1) کند

تا کشايد بال هر جا مرغ شوخ و شنگ صلح

هجو بادا تيره ابر دشمنی از آسمان

در درخشيدن بود شمس طلايی رنگ صلح

ديو هيبت ناک بغض و کينه ورزی بس کنند

يک پری عشق بنشانند براورنگ صلح

زين اتم های ثقيل و آتشين يخ بهتر است

خوش بود در قطب گل فهشنگ و شنشاهنگ صلح

 

(1) ـ پر کردن ـ اصطلاحا خارج کردن کسی از منزل و يا از بين بردن است



بالا
 
بازگشت