هارون اميرزاده

 

نقشه راه افغانستان نوين از بن تا لندن

 

کنفرانس لندن با اشتراک بيش از 60 کشور و نهاد های بين المللی بعد از دو روز بحث در مورد کمک به افغانستان اخيراً به پايان رسيد و جناب حامد کرزی رئيس جمهور افغانستان وهيئت همراهانشان با بدست آوردن تعهدات بزرگ مالی  و حمايت سياسی از طرف جامعه جهانی به کشور برگشتند.

قبل از همه بايد گفت اشتراک گسترده  و بی سابقه کشور ها و نهاد های  بين المللی در کنفرانس لندن در شرايط کنونی که افغانستان شديداً به حمايت مالی، نظامی و سياسی  جامعه جهانی نياز دارد، دارای اهميت بزرگ سياسی است. کنفرانس لندن در واقع  نشان داد  صرف نظرف از تفاوت ها و اختلافات ميان برخی کشور های اشتراک کننده در  قضايای داغ جهانی از جنگ عراق گرفته تا مسئله  فنا وری هستوی ايران، جامعه جهانی در امر تداوم حمايت از افغانستان موضع مشترک دارند.

 نقش  جامعه جهانی در افغانستان که از اجلاس تاريخی بن آغاز يافت در 5 سال گذشته برای افغانستان خيلی مفيد ثابت شد. زيرا بدون حمايت جامعه جهانی افغانستان هرگز به تنهايی خود قادر به تامين امنيت، باز سازی و دولت سازی نمی توانست شود.

اما اگر بخواهيم که اهميت سياسی کنفرانس های بن و لندن را باهم مقايسه کنيم لازمست که سری به کنفرانس بن  از لحاظ زمانی و دست آورد های آن در5 سال گذشته زده و آنگاه  چشم انداز روابط افغانستان و جامعه جهانی را در پرتو فيصله ها و دست آورد های کنفرانس لندن به بحث بگيريم.

 واقعيت اينست که کنفرانس بن در سال 2001 در شرايطی برگزار گرديد که ائتلاف ضد تروريسم به رهبری آمريکا با حکومت تروريسم طالبانی در افغانستان سر گرم جنگ بود و نگاه های جهان بعد از حوادث سپتمبر به سرنوشت جنگ مذکور در افغانستان دوخته شده بود . اما در کنار آن توجه جامعه جهانی به تراژيدی دونيم دهه مردم افغانستان به مثابه ميراث جنگ سردنيز جلب گرديد.

صرف نظر از نواقص و تنگنا های  کنفرانس بن و همچنان بازی ها و اهداف سياسی نهان غرب در عقب آن، اجلاس بن عملاً افغانستان را از انزوايی جهانی نجات داد و ايجاد حاکميت سياسی وباز سازی کشور جنگ زده افغانستان در دستور کار ملل متحد و کشور های غربی قرار گرفت. فکر می شود که مشروعيت بخشيدن نقش و حضور قوت های خارجی در افغانستان  از  اجلاس بن منشاء گرفته و کنفرانس لندن بدون شک تداوم آن است.

کنفرانس بن در واقع « نقشه راه » را برای افغانستان در آورن ثبات، امنيت و دولت سازی درتحت حمايت غرب ترسيم نمود. چنانچه افغانستان با عبور از کنفرانس توکيو، 2002 و کنفرانس برلين 2004 و همايشات مختلف منطقوی و جهانی سر انجام در ختم توافقات کنفرانس  بن وارد لندن  گرديده وفرآيند جديد همکاری ميان افغانستان و جامعه جهانی را کشود.

انحراف از فيصله های بن

هرچند حکومت کرزی در روشنايی فيصله های بن در  5 سال گذشته به دست آورد های هم نايل شد که انصافاً نمی توان آنها را ناديده گرفت. با وجود آن از بسياری مواد فيصله های بن انحراف صورت گرفت. چنانچه نخستين انحراف از تعهدات بن حکومت با قاعده وسيع که بمثابه  سنگپايه ثبات و عدالت اجتماعی در افغانستان شمرده می شود، صورت گرفت و جای آنرا گرايشات  تک تازی و تمامـيت طلبی گرفت. هم چنان در اجلاس بن ايجاد قوه قضائيه بی طرف و مترقی پيش بينی شده بود تا جلو بی عدالتی ها، فساد، قانون شکنی ها و نقض حقوق بشر را بگيرد ولی هرگز تحقق نيافت. باز سازی اقتصادی و خلع سلاح سرتاسری متوازن پيش بينی شده بود که کمترعملی شد. انتخاب نظام سياسی  وقانون اساسی دموکراتيک مطابق به اراده آزاد مردم افغانستان،  برگذاری انتخابات رياست جمهوری و پارلمانی آزاد و دموکراتيک در نظر گرفته شده  بود، اما در عمل بگونه تحميلی و غير دموکراتيک صورت گرفت.

بسياری ها معتقد اند فرصت های طلايی را که بعد از شکست تروريسم طالبانی در 5 سال گذشته نصيب مردم افغانستان شده بود، اگر استفاده خردمندانه می شد و آگاهانه از بسياری فيصله های بن انحراف صورت نمی گرفت، بدون ترديد دولت کرزی به دست آورد های چشمگير نايل شده، افغانستان امروز کمتر به  چالش های بی امنيتی، فساد اداری، کُندی باز سازی، افزايش فقر و انکشاف توليد قاچاق مواد مخدر در افغانستان مواجه می بود. بدين ترتيب حکومت کرزی با دست آورد های برجسته تر و سر فراز تر وارد کنفرانس لندن می شد و آجندای کنفرانس لندن ممکن بگونه ديگر می بود.

 ازينرو کنفرانس لندن بايد بهای اشتباهات وبازی های چهارساله حکومت جناب کرزی را بپردازد. چنانچه محوری ترين مسائل در کنفرانس لندن رانگرانی های امنيتی، فساد لجام گيسخته اداری، روند کُند بازسازی، تشديد فقر، قاچاق مواد مخدر، و تداوم نقض حقوق بشر مورد بحث قرار گرفتند.

به هر تر تيب،  کنفرانس لندن ادامه اجلاس های قبلی است که مهمترين پيام سياسی آن تجديد تعهدات جامعه جهانی برای تداوم حمايت از دولت افغانستان در چارچوب توافقات جديد است.

کابوس فساد و تضاد ميان دولت و انجوها

کنفرانس لندن بدون ترديد دارای دست آورد هاست و شايد هم  مهمترين آن گرفتن تعهدات مبلغ 10 ميليارد و 500 ميليون دالر  است که گفته می شود در ظرف 5 سال به افغانستان پرداخته خواهد شد. به عقيده دولت افغانستان اين مبلغ بزرگ بيش از حد انتظار آنان بوده است. اين در حالی بود که رئيس جمهور در آستانه کنفرانس مبلغ 4  ميليارد دالر سالانه نياز حکومت خود را وانمود کرده بود که در در حدود 20  مليارد در 5 سال ظاهراً از کنفرانس انتظار داشت. اين انتظار حکومت افغانستان از ديد برخی روزنامه های بريتانيا که جريان کنفرانس را باز تاب می دادند ، نيز پنهان نمانده و نوشتند که دولت کرزی از مجموعه کمک های را که انتظار داشت صرف تعهد نيمی آنرا بدست آورد.

 به نظر می رسيد که فساد و غارت بخشی پول های جامعه جهانی در  4 سال گذشته بر نحوه توزيع کمک ها بر کنفرانس سايه افگنده بود. چنانچه  نظر به اظهارات آقای جين مزوريلهJean Mazurelle  مدير اجرائيوی بانک جهانی در افغانستان که درآستانه کنفرانس نموده بودمن در طول ماموريت سی ساله ام  تا اين مقياس فساد مالی که ميلون ها دالر کمک های خارجی را بلعيده است، نديده ام».

موصوف  معتقد است که 35 الی 40 فيصد کمک ها بسيار نادرست به مصرف رسيد اند و  وزير ماليه افغانستان نيز اين مقدار را تائيد می کند. هم چنان به نظر آقای مزوريله« در افغانستان يک غارت بی سابقه بخصوص توسط سازمانهای  خصوصی در جريان است...»(1)

  ظاهراً در کنفرانس لندن تضاد و رقابت ميان دولت و انجو ها نيز به چشم می خورد. دولت تلاش کرد که قسمت اعظم اين کمک ها را بطور مستقيم بدست خود بگيرد، اما به نظر می رسد که کشور های حامی افغانستان هنوز تمايل بيشتر به انجو های مد نظر خود دارند. هر چند دولت مسئوليت غارت کمک های مالی جامعه جهانی را بدوش انجو ها می اندازد و انجو ها به دوش فساد اداری حکومت کرزی حواله می کنند، اما مردم افغانستان  هر دو را در زمينه متهم  می دانند.

با جود آن گفته می شود که حکومت افغانستان جامعه جهانی را معتقد ساخته است که 50 فيصد اين کمک ها در اختيار دولت قرار گيرد. ازين نقطه نظر  شايد دومين دست آورد  کنفرانس لندن پرداخت50 فيصد  کمک های وعده داده شده بطور مستقيم به دولت افغانستان باشد. اين در حاليست که 50 فيصد ديگر آن در اختيار  انجوها قرار خواهد گرفت.

 در نتيجه فکر می شود که دست آورد مالی کنفرانس لندن قبل از همه دست آورد ها برای مافيای انجويی در افغانستان خواهد بود   و  بازار سياست انجو سازی در افغانستان بيش از هر وقت ديگر گرم تر خواهد شد. هر چند دولت کرزی در تازه ترين اقدام بعد از بازگشت از لندن ظاهراً 1600 انجو را لغو اعلان نموده است.

 اما به نظر بسياری ها با توجه به بافت پچيده قدرت ميان دولت، انجو ها وحاميان  خارجی آنها، دولت کرزی ممکنست جرئت لغو انجو های کوچک و بی واسطه را  نموده باشد که آنها توان رقابت با انجو های بزرگ مافيايی که در عقب آنها برخی کشور های غربی قراردارند و يا از حمايت برخی وزرای دولت نظير وزير ماليه، انکشاف دهات و يک تعداد ديگری برخور دار اند، ندارند.

توقع مردم افغانستان از کنفرانس لندن اين بود که کشور های کمک کننده نخست حساب پول های داده شده را از انجو ها و دولت افغانستان بايد می گرفت  وبعد کمک های جديد را اختصاص می داد.  هر چند گفته می شود که يکی  ديگراز دست آورد های اين کنفرانس ايجاد کميته و يا دارالانشاء نظارت بر توزيع و عمل کرد چگونگی مصارف  کمک های مالی وعده داده شده خواهد بود. اما با آنهم با توجه به بازی های مافيای درون دولتی و انجويی، نگرانی مردم افغانستان  هنوز درزمينه پا بر جاست و ترس وجود دارد که مثل 4 سال گذشته فساد اداری بخش اعظم کمک ها را به بلعد و در نتيجه مافيای درون دولتی و مافيای انجويی هر دو در يک ائتلاف و يا جبهه سر جوال غارت را بگيرند.

 ازينرو دست آورد های کنفرانس لندن از نگاه دولت افغانستان و سازمانهای انجو با ديدگاه مردم فقير افغانستان تفاوت جدی دارد. بناً ارزش کنفرانس لندن وابسته به آن است که چه  تاثيری را قبل از همه در آوردن ثبات و بهبود زندگی مادی مردم بجا خواهد گذاشت.

  در عين حال نگرانی سياسی هم پيرامون کنفرانس لندن در ميان بسياری حلقات روشنفکری افغانستان وجود دارد. با توجه به تجارب تلخ گذشته وبازی های گوناگون ترس وجود دارد که  مبادا  کمک های ظاهراً سخاوتمندانه باعث سلب استقلال سياسی و خود اراديت مردم افغانستان شود و  اين نگرانی زمانی قوت می گيرد که بريتانيا همزمان ابتکار ميزبانی کنفرانس را بدوش گرفت و هم مسئوليت اعزام قوت های جديد در چوکات ناتو را که ظاهراً جاگزين نيرو های نظامی آمريکا که  گفته می شود به طور تدريجی کاهش می يابند، می گردد.

در نتيجه اين حس ايجاد می شود که بازيگر کهنه کار منطقه يعنی بريتانيا انحصار سر نوشت  افغانستان را از طريق اينگونه کنفرانس ها ظاهراً خيرخواهانه بدست خود خواهد گرفت. بناً اگر از يک طرف از حمايت نظامی،سياسی و مالی کشور ميزبان و يک تعداد کشور های ديگر به منظور حفظ ثبات و انکشاف اقتصادی افغانستان تمجيد می شود، از جانب ديگر با توجه به بی اتفاقی افغانها و وابستگی برخی رهبران سياسی کشور به خارجيان نگرانی اصلی يعنی سوء استفاده ازين گونه کنفرانس ها بحيث ابزار جيوپليتکی همواره مطرح خواهد بود.

صدور تروريسم  از خاک پاکستان و ناکامی کنفرانس لندن

يکی از مسائل کليدی آجندای کنفرانس لندن بحث بر مشکل  نا امنی  بود. هم دولت افغانستان و هم حاميان آن نا امنی را يک چالش خيلی جدی شمردند و دولت ميزبان بريتانيا يگانه راه مقابله با عوامل ناامنيتی را در وجود اعزام قوت های جديد در چوکات ناتو و تقويت آرتش و پوليس ملی افغانستان خلاصه کرد.

 کانديلا رايس وزير خارجه دولت آمريکا ياد از قربانی فرزندان آمريکا در مقابل  تروريستان کرد و به دولت افغانستان اطمنان داد که برای مدت طولانی در افغانستان باقی خواهند ماند.آقای کرزی در مقابله با چالش های امنيتی از جامعه جهانی تقاضای اعزام بيشتر نيرو کرد و گفت که افغانستان برای 5 الی 10 سال آينده نياز به قوت های خارجی دارد. اين در حالی بود که وزير خارجه ايران در آستانه اين کنفرانس خواهان زمانبندی خروج قوت های آمريکا و متحدين آن از افغانستان شده بود.

متاسفانه درين کنفرانس به  نا امنی ها و دهشت افگنی در جنوب کشور بحيث يک پديده صرفاً داخلی نگاه شد و به فاکتور پاکستان هيچ اشاره ای نشد.

 برای هيچ کسی پوشيده نيست که  پاکستان امروز به مرکز تروريسم جهانی تبديل شده و ماشين توليد تروريسم طالبانی در مدارس ديوبندی به شدت ادامه دارد و به باور اين قلم مسئوليت کشته شدن فرزندان آمريکا را خانم رايس و ديگر رهبران کاخ سفيد قبل از همه بايد از پاکستان بپرسند. هيچ شهروند افغانستان در کشتار فرزندان آمريکا و يا کشور های ديگر نقش ندارند، برخلاف شهروندان افغانستان بدست ديگران کشته می شوند.

فکر می شود  خانم کانديلا رايس به عوض شکايت  و افسو س از کشته شدن فرزندان آمريکا در افغانستان بهتر می بود که   تدابير بنيادی برای حل بحران امنيتی افغانستان اتخاذ می نمود و از نام کنفرانس لندن به پاکستان فشار وارد می نمود. متاسفانه سياست تنگاتنگ لندن واشنگتن با اسلام آباد از يک طرف و وابستگی وعدم جسارت سياسی رئيس جمهور کرزی  باعث شد که فرصت بحث سازنده و شفاف  در مورد صدور تروريسم پاکستانی بحيث عامل عمده نا امنی ها در جنوب کشور در کنفرانس لندن از دست برود.

 ازین نقطه نظر فکر می شود کنفرانس لندن درکوتاه ساختن دست پاکستان در دهشت افگنی بخصوص در مناطق جنوب کشور، ناکام بوده است.

به عقيده بسياری ها افزايش اعزام قوت های نظامی خارجی به هيچ مقياسی مشکل امنيتی افغانستان را در دراز مدت حل کرده نمی تواند بلکه برعکس باعث  سلب خود اراديت و زمينه ساز نا امنی بيشتر و تنش ها در منطقه می شود.

فکر می شود قبل از همه  مسدود ساختن مدارس تروريست پرور ديوبندی و پاکاری منطقه از بقايای تند روان عرب و عجم  نه تنها برای امنيت افغانستان و منطقه مفيد خواهد بود بلکه قبل از همه برای تامين ثبات و امنيت در خود پاکستان نيز ضروريست. در قلمرو خود افغانستان، دولت کرزی به عوض افزايش و يا اتکاء و اعتماد  به قوت های خارجی  قبل از همه به مردم افغانستان که به مثابه پايه های ثبات و دفاع از استقلال و تماميت ارضی افغانستان شمرده می شوند بايد بيشتز اعتماد و اتکاء نمايد. ازينرو کنفرانس لندن کدام  پيام روشن در باب امنيت در افغانستان نداشت.

تضاد شکلی و ساختاری در استراتيژی موقت حکومت کرزی

  هر چند  بحث همه جانبه پيرامون محتوی استراتيژی حکومت جناب کرزی  و امکانات عملی آن در بحث کنونی گنجايش ندارد و مستلزم مطالعه بيشتر  در آينده است. ولی در لحظه کنونی بايد گفت که هياًت دولت افغانستان تحت رهبری جناب رئيس جمهور حامد کرزی با خود دو چيز را از افغانستان به لندن آوردند: يکی دست آورد ها و کار کرد های حکومت و ديگری  طرح موسوم به« استراتيژی موقت توسعه ملی افغانستان برای 5 سال آينده».

درابطه به دست آورد های حکومت کرزی صاحب بايد گفت که مبالغه گويی و خود ستايی يکی خصوصيات سنتی سياست مداران افغانستان است که به اصطلاح با چپن و کلاه قرقلی  نه تنها به چشم مردم خودش که همه چير را می بيند، می در آيند بلکه حتا جامعه جهانی راکه به اشکال گوناگون با واقعيت های افغانستان آشنايی دارند نيز راه گُم می سازند. چنانچه اين بزرگ نمايی در ديدگاه های جناب کرزی در گفتگوی اختصای با بی بی سی نيز ديده می شد و جناب شان با بسيار سرفرازی حرف از موفقيت های چشم گير حکومت خويش می نمودند.

 همچنان دولت های  نظير انگلستان و آمريکا  ، از دست آورد های حاکميت تحت الحمايت شان در تحت زعامت آقای کرزی ستايش نموده و آنرا خيلی بزرگ جلوه دادند. درين شکی نيست که حکومت کرزی در سايه حمايت های بی سابقه جامعه جهانی در برخی عرصه ها موفقيت داشته است و لی اين موفقيت ها با توجه به حمايت گسترده نظامی، مالی، سياسی و روانی نا موفق ارزيابی می شود.

فکر می شود در کنفرانس لندن واقعيت های انکار ناپزير و حل موانع کليدی جايش را به پرده پوشی و يک نوع نيرنگ سياسی داد. چنانچه بازی گران کنفرانس  بی ارادگی سياسی شخص رئيس جمهور ، کابينه بی ثمر، قوه قضايه عقب گرا، انتخابات رياست جمهوری و پارلمانی سر شار از تقلب  و اتهام دست داشتن برخی مقامات بلند پايه دولتی در تجارت مواد مخدر بخصوص دست اقارب نزديک رئيس جمهور در آن را کاملاً ناديده گرفتند. و با مسايل نظيرروند کُند بازسازی ، فقر شديد، فساد لجام گيسخته، غارت کمک های جامعه جهانی،  ادامه نقض حقوق بشر و بخصوص به عوامل نا امنيتی برخورد سطحی صورت گرفته و اکتفاء به چند توصيه و تدابير روی کاغذ صورت گرفت.  

در باب استراتيژی حکومت کرزی بايد قبل از همه گفت که خود واژه «استراتيژی » برای يک برنامه کوتاه مدت و موقتی چندان علمی و مناسب به نظر نمی رسد. در علوم سياسی اصولاً واژه« استراتيژی» بيشتر برای بر نامه ها و اهداف معين دراز مدت دورنمايی و با رويکرد های تاکتيکی بکار برده می شود. ازينرو يک برنامه کوتاه مدت را نمی توان استراتيژی گفت.  استراتيژی انکشاف ملی بايد  متشکل از چندين برنامه عمل و يا پلان کوتاه مدت باشد.  

به نظر اين قلم  بهتر می بودطرح مذکور را« برنامه عمل موقت حکومت کرزی» نام می دادند نه استراتيژی موقت. زيرا همه می دانيم که با گذاشتن کلوخ در آب را نمی توان استراتيژی ناميد. و اين را هم می دانيم که هم غرب و هم همسايگان ما بخصوص پاکستانی ها استراتيژی عميق  سنجيده شده دارند و مردم افغانستان نمی دانند که استراتيژی جناب  کرزی افغانستان را تا 5 سال آينده به کجا خواهد برد. ترس از آن وجود دارد که مبادا استراتيژی موقتی حکومت کرزی بخصوص در بُعد امنيتی نقشه راه کوتاه باشد برای تکميل استراتيژی بلند مدت پاکستان. 

 اما به نظر می رسد که دولت افغانستان  با دو انگيزه بر نامه عمل 5 ساله خود را استراتيژی می نامد: يکی در پاسخ منتقدين خود که همواره دولت کرزی را متهم به نداشتن يک استراتيژی جامع می کردند؛ و دوم برای اينکه با رويکش کردن واژه « استراتيژی» بر نامه عمل حکومت خويش را برای کشور های تمويل کننده جذاب و علمی نشان دهند. اما در تمام نشرات معتبر جهانی از جمله بريتانيا بر نامه دولت کرزی را بنام « پلان موقت توسعه ملی افغانستان» در 5 سال آينده يا د کرده و آگاهانه از کاربرد وآژه« استراتيژی» خود داری کردند.

اگر به محتوی برنامه عمل حکومت جناب کرزی که به کنفرانس لندن پيش کش شد، نظر انداخته شود، در تمام فصل های آن  تضاد ميان پلان و استراتيژی را از نگاه ميتودو لوژيکی مشاهده نمود. اصولاًً  پلان و يا بر نامه عمل موقتی 5 ساله بايد بحيث يکی از  بخش های استراتيژی دراز مدت  باشد نه برعکس آن.

 صرف نظر از تضاد ميان شکل و محتوی و معايب رويکردی در متن ، بر نامه عمل حکومت کرزی تقريباً تمام عرصه های سياست نظامی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعِی، حقوقی، قضايی و غيره را در بر ميگرد که در سه بخش عمده نظير امنيت، حکومت قانون و حقوق بشر و توسعه اقتصادی- اجتماعی تقسيم شده است. هم چنان برای تحقق هر بخش برنامه ضرب الاجل و زمان بندی شده است.

 اما آنچه در« استراتيژی» حکومت جناب کرزی صاحب به چشم نمی خورد،  راهکار های لازم برای حل مسئله ملی و گذار ازسياست های سنتی تبار گرايی خانمانسوز و تماميت خواهی به فر آيند حقوق شهروندی و در نهايت امر در شاهراه دولت- ملت است.

واقعيت اينست که برای تحقق هر برنامه سالم و چند بُعدی نياز به شخصيت های صادق، فداکار و با کفايت است. اما با توجه به کفايت کاری و کارنامه های  نه چندان موفق حکومت در 4 سال گذشته، استراتيژی حکومت کرزی يک برنامه  آرمان گرايانه به نظر می رسد.

بسياری ها معتقد اند برای تحقق همچو بر نامه،با کابينه کنونی  به مشکل می توان به منزل مقصود رسيد. بناً  برای پياده ساختن اکثريت مواد مندرج برنامه مذکور نه تنها نياز به    کابينه جديد متشکل از افراد مجرب، شايسته و صادق است بلکه اشد ضرورت به رويکر جديد و تجديد نظر در سياست های تنگ نظرانه کنونی نيز ديده می شود.

بدون ترديدحکومت به تنهايی خود بدون حمايت  مردم و پارلمان تازه تشکيل افغانستان نمی تواند برنامه مذکور را به سادگی عملی سازد. وظيفه پارلمان قبل از همه اين است که نخست با برخورد انتقادی و اما سازنده  برنامه عمل حکومت را غنا مند ساخته و از شکل آرمانگرايانه بيرون بکشد و عمل کرد های حکومت را مورد نظارت قرار دهد.

به هر تر تيب، کنفرانس لندن دارای دست آورد های مالی و سياسی است که اگر بگونه خردمندانه و سازنده از آن استفاده شود، نه تنها ضريب اميد به آينده بهتر را در ذهن و قلوب مردم افغانستان بلند خواهد برد بلکه تجربه افغانستان بحيث يک الگوی موفق در سطح جهانی در نتيجه حمايت غرب مبدل شده و زمينه همکاری دوامدار با افغانستان را مساعد خواهد ساخت. و اگر از دست آورد های لندن مانند دست آورد های کنفرانس بن سوء استفاده گروهی و مافيايی شود، در آنصورت به مشکل می توان در آينده کمترين« خيرات» از کشور ها بدست آورد. هم چنين جامعه جهانی از کمک های خويش پشيمان شده و افغانها را شايسته حمايت و حتا خيرات هم نخواهند يافت و در آن صورت افغانستان را رهاه کرده به دست پاکستان و شبکه تروريستی اين کشور که هر روز نيرومند تر می شوند خواهند سپرد و در نتيجه فرصت های طلايی تاريخی را که از کنفرانس بن بدينطرف نصيب مردم افغانستان شده بود، همه از دست رفته و آنگاه پيشيمانی هم سودی نخواهد داشت.

بناً بدست آوردن پول هنگفت از کنفرانس لندن و تداوم حمايت سياسی و نظامی نبايد سياست مداران دولت افغانستان را مغرور و بی پروا سازد. برخلاف کنفرانس لندن بار سنگين مسئوليت را بدوش شان گذاشته است. اگر توان استفاده معقول از دست آورد های کنفرانس مذکور را در خود نمی بينند بايد شجاعانه و وطنپرستانه استعفاء بدهند و جای خود را به نخبگان جديد سياسی، شايسته و با کفايت بدهند که خوشبختانه تعداد شان هم در داخل و هم خارج کشور کم نيستند.

هر چند از عمر دولت انتخابی جناب کرزی بيشتر از 4 سال باقی نمانده، آينده نشان خواهد داد دولت افغانستان تا چه اندازه موفق درين زمينه خواهد شد. بدون شک موفقيت دولت در راستای منافع ملی، آرزوی هر شهروند وطنپرست افغانستان است.

 

*********

****

1. www.dailytimes.com’’ London meets to challenge ‘corrupt’ Afghan aid spending’’ 30. Jan.2006

هارون اميرزاده

لندن-8 فبروری 2006

 


بالا
 
بازگشت