دكتور همت فاریابی
سوم جون ۲۰۰۵ م


ایجاد پایگاه نظامی خارجی در افغانستان بمثابه طوق اسارت

تقاضای ایجاد پایگاه نظامی امریكا در افغانستان كه از طرف حامدكرزی برای رییس جمهور بوش صورت گرفت ویاهم در واقع ابتكار این پیشنهاد بدست رییس جمهور امریكا بوده باشد٫ به همه حال این پروژه موضوعی است با اهمیت حیاتی كه درین اواخر شور و بحث ها در باره آن نه تنها در وسائل اطلاعات جمعی بلكه در حلقات سیاسی و اكادمیك نیز همین مسّله باعث اندیشمندی آگاهان امور و طرف توجه خاص علاقمندان قرار گرفته نظریات متعدد گاهی موافق ٫ گاهی مخالف ٫ گاهی بیطرفانه و گاهی هم غرض آلود و هدفمند دراین باب ارائه میگردد .
قوای نظامی ایالات متحده امریكا و » ناتو« بنابر توجیه ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد و به موافقت شورای امنیت این نهاد به حمله نظامی در افغانستان دست یازیدند .
الزاماً این نیرو های نظامی بعداز انجام ماًموریت یعنی بعداز رفع عنصر باعث حضورشان كشور را ترك مینمودند . درحالیكه آشیانه به اصطلاح » تروریسم « در چهره طالبان و القاعده در افغانستان نه تنها بطور كامل نابود نشده است بلكه مذاكرات مخفی و علنی در سطوح مختلف از طرف دولت و حامیان عمده آن امریكا و انگلیس نه بدون وساطت و اغواگری های حزب افغان نازی ) افغان ملت ( با طالبان و القاعده در جریان است .درین بحبوحه طرح مسًله ایجاد پایگاه نظامی امریكا در افغانستان تحت لفافه همكاری های ستراتژیك نظامی ٫ قبل از همه صداقت مبارزه علیه تروریسم و ایجاد جامعه دموكراتیك در افغانستان را زیر سوال میبرد . تعمیل این پروژه یعنی ایجاد پایگاه نظامی و حضور دائمی قوت های خارجی در كشور با توجه به اوضاع جدیداً شكل گرفتهً داخلی و منطقوی از یك جهت عامل مناقشات دوامدار در بین افغانستان و كشور های منطقه بخصوص همسایگان آن شده و از جانب دیگر ادامه سیاست جانبدارانه آنها باعث دفن دموكراسی و ایجاد حكومت تك قومی خواهد شد .
افغانستان كه یكی از اعضای بنیانگذار جنبش عدم انسلاك بوده و پالیسی بیطرفی خود را بعداز تأسیس این فُرم بشكل متداوم و با موضعگیری مثبت و فعال پیگیری كرده است . اگر چندیكه توسط ماده هشتم قانون اساسی جدید افغانستان كه آمده است » دولت سیاست خارجی كشور را برمبنای حفظ استقلال ٫ منافع ملی و تمامیت ارضی و عدم مداخله ٫ حسن همجواری ٫ احترام متقابل و تساوی حقوق تنظیم مینماید .« در بیطرفی افغانستان خط بطلان كشیده شده و قبلا زمینه بخاطر ایجاد پایگاه نظامی هموار شده بود ولی با تعمیل این پروژه » آخرین میخ ها در تابوت بیطرفی كشور كوبیده خواهد شد « .
نظر به توجیهات مواد آتی قانون اساسی جدید افغانستان ایجاد پایگاه نظامی در كشور به مثابه موضوع حیاتی دولت از صلاحیت پارلمان ٫ لویه جرگه و ریفراندم » همه پرسی « میباشد : در بند اول ماده چهارم » فصل دولت « ) حاكمیت ملی در افغانستان به ملت تعلق دارد كه بطور مستقیم ویا توسط نمایندگان خود آنرا اعمال مینماید .( ٫فقره دوم ماده شصت و چهارم » صلاحیت های رئیس جمهور « ) تعیین خطوط اساسی سیاست كشور به تصویب شورای ملی ( ٫ بند اول ماده شصت و پنجم » صلاحیت های رئیس جمهور « ) رئیس جمهور میتواند در موضوعات مهم سیاسی ٫ اجتماعی ویا اقتصادی به آرای عمومی مردم افغانستان مراجعه نماید ( ٫ فقره پنجم ماده نودم » صلاحیت های شورای ملی « ) تصدیق معاهدات و میثاق های بین المللی ..... ( ٫ فقره اول ماده یكصد و یازدهم » حالات تدویر لویه جرگه « ) اتخاذ تصمیم در مورد مسائل مربوط به استقلال ٫ حاكمیت ملی ٫ تمامیت ارضی و مصالح علیای كشور ( .
رئیس جمهور كرزی كه در آستانه سفر خود در ایالات متحده امریكا بخاطر گفتگو در باره همكاری های ستراتیژیكی نظامی دولتین ٫ عده ئی از مشتركین لویه جرگه تصویب قانون اساسی جدید افغانستان را دعوت و گویا نظرخواهی در باب نموده است ٫ این مجمع نظر به قوانین كشور كدام مشروعیت حقوقی و قانونی نداشته و صلاحیت مشوره دهی ویا نظردهی را ندارد زیرا كه لویه جرگه یك انستیتوت موًقت نمایندگی از مردم بوده ٫ بخاطر تصمیم در مورد مشخص دعوت و بعداز انجام ماًموریت منحل میگردد .
ایجاد پایگاه نظامی و وضعیت استقلال و حاكمیت ملی
در حقوق شناسی » یوریسپرودنسی « هر قضایا دارای دو حالت میباشد : ۱ حالت حقوقی ۲ حالت حقیقی .
۱ـ حالت حقوقی عبارت ازمجموعه پدیده ها ئی است كه بر اساس قوانین ٫ لوایح و مقررات منظومه استوار میباشد ویا به عباره دیگر زمینهً حالت حقوقی را قوانین ٫ لوایح و مقررات منظومه تشكیل میدهد . حالت حقوقی دربر گیرندهً كامل حالت حقیقی نبوده بلكه میتواند بخشی ازساحه فعالیت حالت حقیقی شمرده شود
۲ـحالت حقیقی عبارت از مجموعه پدیده هائی است كه در بنای عینیت و فاكت استوار بوده و تنظیم آن گاهی خارج از چوكات قانون ٫ مقررات و لوایح قرار میگیرد .همانطوریكه اساس پیدایش حالت حقیقی را اغلب اوقات شرایط ٫ زمان و مكان تعیین میكند ٫ موضوع عرف ٫ عادات ٫ سنت و عنعنه نیز در ایجاد وضعیت حقیقی بی تاًثیر نمیباشد . حالت حقوقی نمایانگر بنای قانونی یك پدیده بوده وبا مسئله به حكم قانون برخورد صورت میگیرد ٫ درحالیكه حالت حقیقی ممثل جبر شرائط خاص بوده و گاهی قانون را زیر شعاع خود قرار میدهد بناً برخورد با قضایا مبتنی بر شرائط عینی صورت میگیرد ولو این عمل مناقض قانون هم باشد . بخاطر توضیح بهتر این موضوع به مثالهای ذیل توجه صورت گیرد :
از قرار توافقنامه بُن قانون اساسی ۱۳۴۳ هجری شمسی ٫ نفی » فصل شاه « الٰی تصویب قانون اساسی جدید افغانستان مدار اعتبار قرار داده شد . در فصل سوم » حقوق و وظائف مردم « مادهً بیست و هفتم این قانون به صراحت آمده است ) هیچ افغان به علت اتهام به یك جرم بدولت خارجی سپرده نمیشود ( درحالیكه بعداز حمله نظامی قوای ائتلاف برهبری ایالات متحده امریكا در افغانستان صدها نفر از اعضای دستگیر شده طالبان بدولت امریكا تسلیم داده شده و به جزیره گوانتاناما منتقل گردیدند . درحالیكه این اشخاص مطابق به قانون برحال و مدار اعتبار٫ بایست بداخل كشور محاكمه و مجازات میشدند اما شرائط عینی و حقیقی بگونه ئی حكمفرما شد كه دولت علٰی الرغم صراحت قانون جبراً و قهراً تابع شرائط شده و در عمل غیر قانونی نتوانست حتٰی اعتراضی درین باب ارایه بدارد .
در مثال دیگر نیز میتوانیم مشاهده نمائیم كه حالت حقوقی نسبت به حالت حقیقی متغائیر میباشد ٫ به این معنٰی كه در هیچیك از قوانین داخلی و همچنان قرارداد های بین المللی افغانستان با دیگر كشور های جهان مفادی وجود ندارد كه براساس آن كدام كشور خارجی زندانهای خود را در داخل خاك افغانستان ایجاد نماید . درحالیكه حقیقت قضیه چنین است كه ایالات متحده امریكا مجموعاً دارای بیست زندان در داخل خاك افغانستان میباشد .دولت آقای كرزی نتوانست از شرائط حقیقی ایجاد شده كه باعث برپا نمودن زندانها در داخل خاك افغانستان گردید خود را برهاند و ناگزیر به عمل امریكا به علامت تائید سر جنبانید . و ده ها مثالهای دیگری وجود دارد كه تحریر بیشترآن باعث تطویل كلام خواهد شد .
در ارتباط به ایجاد پایگاه نظامی پیمان اتلانتیك شمالی » ناتو « در افغانستان برهبری امریكا نیز قصه به همین منوال خواهد بود . یعنی شكل ظاهری قضیه نمایانگر همكاری ستراتیژیكی نظامی افغانستان با » ناتو « كه از آن هردو طرف مستفد میگردد اما موضوع پشت پرده به قسم دیگری خواهد بود . لازم به یادآوری است همانطوریكه در جلسه بُن رئیس جمهور افغانستان بالای مشتركین این نشست تحمیل گردید ٫ متعاقباً قانون اساسی جدید افغانستان كه زمینه ساز احیای استبداد در جامعه است بالای نمایندگان مردم كشور با حیله و نیرنگ قبولانده شد و بالآخره انتخابات ریاست جمهوری دور از انصاف و عدالت ) با تقلب و تخلف ( بنابر اراده و دخالت مستقیم كشور های ذیدخل در قضیه افغانستان به انجام رسید ٫ در آینده از امكانات بعید نیست كه ایجاد پایگاه نظامی » ناتو « در افغانستان نیز با تقلب ٫ جبر و فشار و بالآخره هیله و نیرنگ » مشروعیت « داده شود و این مشروعیت میتواند جهت حقوقی قضیه را آراسته ویا بقول عوام » ماست مالی « نماید اما در واقع حقیقت مسئله در آن نهفته است كه استقلال و حاكمیت ملی كشور بشكل حتم زیر سوال قرار خواهد گرفت . ایالات متحده امریكا و انگلیس با ایجاد پایگاه نظامی نه تنها سیاست خارجی كشور را تعیین خواهد كرد بلكه در سیاست داخلی نیز جلو امور را كُلا بدست خواهد گرفت و در آنوقت است كه مضمون » استقلال « و » حاكمیت ملی « شكل سمبولیك و فورمولیته را بخود میگیرد .
آخرین سفر رئیس جمهور كرزی در ایالات متحده امریكا و ملاقات او با جورج بوش در ارتباط به همكاری های ستراتیژیك نظامی و بعضی مسائل دیگر كه نتائج آن در اعلامیه مشترك امریكا و افغانستان انعكاس یافته است حاكی از نیات امریكا در برابر افغانستان میباشد .
حامد كرزی در آستانه سفر خود به امریكا اخذ سه امتیاز را از امریكائی ها برای مردم افغانستان مشخصاً قول داده بود كه هر سه موضوع مربوط به استقلال و حاكمیت ملی كشور میگردد : ۱ ـ تحویلدهی زندانیان افغان از زندانهای امریكا تحت ادارهً حكومت كابل ۲ـ مشوره خواهی نظامیان امریكائی از مقامات افغان در عملیات نظامی شان در نقاط مختلف و تلاشی خانه بخانه در ولایات جنوبی كشور ۳ـ مجازات عساكر امریكائی كه باعث آزار و شكنجه زندانیان افغان شده اند .
از محتوای اعلامیه مشترك امریكا و افغانستان چنین برمیآید كه امریكا در هیچیك از خواسته های رئیس جمهور كرزی وقعی نگذاشته و حتٰی با یك نظر اجمالی در تردید پیشنهادات حامد كرزی دلایل ویا توضیحاتی نیز ارائه نكرده است . در چنین اوضاع و احوال اگر فكر شود كه در اثر ایجاد پایگاه نظامی » ناتو « در افغانستان ٫ استقلال و حاكمیت ملی كشور متضرر نخواهد شد ! این طرز تفكر كمال خوشباوری خواهد بود . درحالیكه ضرورت حضور نیرو های خارجی در افغانستان در شرائط فعلی قابل درك است اما ایجاد پایگاه نظامی ٫ كشور را به بلای جدیدی گرفتار و بیك باطلاق غیرقابل پیشبینی فرو خواهد برد .
عكس العمل مردم و عواقب ممكنه آن
اگر تجاوز نظامی پاكستان را كه در نتیجه آن طالبان در مسند قدرت قرار گرفت بیرون از ارقام قرار دهیم ٫ مردم افغانستان از قرن ۱۸ بد ینسو چهار جنگ میهنی را بخاطر استقلال كشور تجربه نموده اند . یعنی سه جنگ افغان و انگلیس و آخرین جنگ را با قوای اشغالگر شوروی سابق متحمل شده اند كه بخاطر حصول و حفظ استقلال جانبازانه به میدان محارك تاختند و حماسه هایی از خود به یادگار گذاشتند . تجارب تاریخی نشان میدهد كه بیگانه ستیزی بخاطر حفاظت از استقلال برای مردم افغانستان یك سنت پسندیده و رایج و بیگانه پرستی برای حكام كشور اسباب حفظ قدرت بوده است . از آنجاست كه ذهنیت مردم آزادیخواه افغانستان در برابر مسائل حساس استقلال و حاكمیت ملی میتواند با اندكترین اشتباه مقامات درین استقامت مخشوش گردیده و عواقب ناگواری در پی داشته باشد . در حالیكه دشمنان نیم خفته در چهرهً طالبان ٫ القاعده و دیگر بنیادگرا های تندخو منتظر فرصت مناسب بخاطر یك » ریوانش « میباشند طرح مسًله ایجاد پایگاه نظامی » ناتو « به نفع صلح و ثبات در كشور و منطقه نخواهد بود .
بتاریخ بیستم ماه می ارقامیكه از طریق رادیوی بی بی سی پروگرام » صدای شما « ارائه گردید كه بر اساس آن گویا هشتاد درصد ایمیل ها و نامه هائیكه دریافت نموده است به این ویا به آن شكل ایجاد پایگاه نظامی را در كشور تائید میكند ٫ بنظر من این از جمله تبلیغات همیشگی بوده و با واقعیت تطابقت ندارد زیراكه از لابلای این پروگرام معلوم گردید ٫ حتٰی بیش از هشتاد درصد كسانیكه به ارتباط موضوع با رادیو بی بی سی » صدای شما « تماس گرفتند ٫ به این ویا به آن شكل برعكس ادعای بی بی سی مخالف ایجاد پایگاه نظامی در افغانستان بودند . اگر همین پروگرام بی بی سی را معیار قرار داده و بجای نظر سنجی در جامعه بپذیریم ٫ درمیابیم كه هشتاد درصد روشنفكران كه دارای اندیشه سیاسی هستند مخالف ایجاد پایگاه نظامی » ناتو « در افغانستان میباشند . اگر این نظرسنجی در سطح مردم عوام صورت گیرد ٫ اكثریت مطلق مردم كشور بجز كسانیكه درین پروژه منافع خود را مستقیماً دخیل میدانند مخالف این پروژه میباشند و مخالفت آنها نه تحلیلی بوده بلكه ناشی از ذهنیت استقلال خواهی آنها میباشد .
مظاهرات سرتاسرییكه نسبت توهین مقدسات مردم از شهر جلال آباد آغاز ٫ و بقول رسانه های گروهی تمام ولایات افغانستان و عده یی از كشور های اسلامی را فرا گرفت و در نتیجه آن ده ها تن كشته و صدها عمارات دولتی و غیر دولتی تخریب گردید این موضوع نمایانگر دورنمای عواقب همچون قضایا است . زمانیكه اسباب تخریش اذهان عامه بوجود بیاید ٫ آنوقت هدف واحد و مشترك در بین مردم عرض اندام مینماید و این هدف نقطه مهوری برای تجمع و وحدت عمل برای مردم قرار گرفته و اختلافات ذات البینی را زیر شعاع خود قرار میدهد و در تاریخ افغانستان همیشه اینگونه بوده است .
مسئله ایجاد پایگاه نظامی موضوعی است كه ریشه های درحال خشكیدن تروریسم و بنیادگرایی را در افغانستان جنگ زده بار دیگر سیراب خواهد كرد . چنانچه بعد از صدور اعلامیه مشترك امریكا و افغانستان گلبدین حكمتیار موضوع ایجاد پایگاه نظامی را » اشغال كشور « تلقی نمود . به تعقیب آن انفجار مهیب و وحشتناك تاریخ اول جون در مسجد جامع قندهار كه بیست ودو كشته و ده ها تن زخمی پیامد آن بود بوقوع پیوست . اگر ایالات متحده امریكا خواسته باشد كه گلیم بنیادگرایی و تروریسم در افغانستان و منطقه برچیده شود ٫ نباید چنین طرحی را بالای افغانستان تحمیل و تعمیل نماید .
بُعد منطقوی قضایا
سقوط اتحاد جماهیر شوروی و متعاقباً بلاك سوسیالیستی و پیمان نظامی » ورشو « ٫ در برابر بشریت معاصر سوال ثقسیم مجدد جهان بر اساس منافع را مطرح نمود كه واقعه یازدهم سپتمبر ) حملات در نیویارك و واشنگتن ( این پروسه را تسریع كرد . در بحبوحه سقوط پیهم كشور های بلاك سوسیالیستی بنظر میآمد كه گویا جهان در مهور چند كشور ابر قدرت متحد بهم قرار خواهد گرفت .اما تجربه گویای شاخص هاییست كه اتحاد ها همیشه بر مبنای منافع ملت ها ایجاد شده كه این منافع گاهی متضاد بوده و مفكوره یك قطبی بودن جهان را مورد تردید قرار میدهد . بناً میتوان گفت دنیای امروزی در یك مرحله گذار از قطب بندی كهنه بیك قطب بندی جدید قرار دارد كه درین پروسه نقش ٫ جایگاه و اهمیت دولت ها در حال متغییر ٫ متحول و بالآخره منقلب شدن است .
در منطقه ایكه كشور ما افغانستان موقعیت دارد در شرق آن چین و در شمال آن روسیه دو دولتی هستند كه خود را داوًطلب نقش بارز در تقسیم مجدد جهان میشمارند .این دو كشور علاوه برآنكه خواهان سهم تعیین كننده در سیاست گذاری آینده جهان هستند ٫ درعین حال مدعی منافع مشترك با كشور های آسیایی از جمله افغانستان میباشند .
فدراسیون روسیه برهبری چكیست با تجربه و آزموده شده ولادیمر پوتین در اثر برخورد دوگانهً امریكا نسبت به تعریف تروریسم ٫ پشتیبانی از » انقلاب های مخملی « در گرجستان ٫ اُكرائین و قرغزستان و بعضی ملحوظات دیگر در حال تغییر پالیسی و بازنگری نسبت به قضایای منطقه و جهان میباشد . تجلیل از شصتمین سالگرد غلبه بر فاشیزم در مسكو اسباب ناراحتی امریكا و بعضی كشور های غربی را فراهم نمود . درین تجلیل برای اولین بار بعداز سقوط شوروی و دنبال كردن پالیسی » بازساری و علنیت « در محضر دولت های ابرقدرت جهان منجمله امریكا در چهره رئیس جمهور بوش بیرق سرخ دوران كمونستی با سمبول داس و چكش كه نمایانگر قدرت و عظمت سنتی روسیه میباشد عبور داده شد .
با استناد به رشد اوضاع سیاسی و نظامی فعلی روسیه ٫ بیمورد نیست كه اگر گفته شود روسیه بی میل نخواهد بود تا پای امریكا را در جواب شكست و رسوایی اش در افغانستان به باطلاق فرو ببرد .
جمهوری خلق چین كه به یك قدرت صنعتی تبدیل شده است ٫ سطح رشد اقتصادی آن بخصوص در دهه اخیر چشمگیر بوده و تولیدات آن بازار جهانی را اشغال نموده است . ایالات متحده امریكا برای اولین بار حریف خود را بمثابه بیشترین مصرف كننده نفت را در جهان در چهره چین میبیند . باوجود تلاشهای دیپلوماسی امریكا و دولت چین در حفظ مناسبات عادی بین دولتین مسائیل پرتنشی میان دو كشور وجود دارد از قبیل جدایی طلبی های ایالات جنوب و غرب چین ٫ اعتراض نقض حقوق بشر برای چین از طرف امریكا و پشتیبانی چین از كوریای شمالی كه حل آنها بر وفق تقاضای امریكا غیر ممكن خواهد بود . موضوعات فوق هر لحظه میتواند مناسبات عادی بین هردو دولت را به خشونت بكشاند . درصورت برهم خوردن مناسبات در بین چین و امریكا بهترین وصیله برای چین بخاطر وارد نمودن ضربه به امریكا ٫ پشتیبانی مالی و نظامی مخالفین آن در منطقه بر علیه حضور نظامی امریكا خواهد بود . در آنصورت افغانستان به تخته خیز خصومت چین بر علیه امریكا تبدیل خواهد شد .
پاكستان همسایه جنوبی كشور ما دارای بیشتر از هزار كیلو متر سرحد مشترك غیر قابل كنترول با سابقه پر ماجراترین مناسبات سیاسی و دیپلوماسی با افغانستان ٫ بعداز سقوط طالبان نه تنها روش دوگانه را در قبال قضایای افغانستان اتخاذ نموده است بلكه ایالات سرحدی آن خارج از كنترول حكومت مركزی قرار دارد . روش دوگانه حكومت پاكستان باعث گردیده است تا با گذشت تقریباً چهار سال از سقوط رژیم طالبان و القاعده هنوز مناطق سرحدی مطمئن ترین پناه گاه برای مخالفین دولت فعلی افغانستان بوده و تمام فعالیت های ضد دولتی از آنسوی سرحد سازماندهی میگردد . بنیادگرا های اسلامی كه از سقوط رژیم پاكستانی طالبان بیشتراز حكومت شان اندیشمند میباشند ٫ در تلاش اند تا حكومت مركزی را در افغانستان بی ثبات نمایند . با ایجاد پایگاه نظامی » ناتو « در افغانستان بار دیگر چرخ های مدارس اسلامی بیشمار پاكستانی برای تولید » شهادت طلبان در راه مبارزه علیه كفر و الهاد « با تمام توان در حركت خواهد افتاد .
همسایه دیگر افغانستان جمهوری اسلامی ایران كه تحت تحدید و شانتاژ پیهم امریكا قرار دارد ٫ همواره توانایی نظامی خود را بلند میبرد .نظر به قول منابع اطلاعات جمعی غنی سازی اورانیوم كه از آن برای تولید سلاح های هستوی بكار گرفته میشود توسط ایران بطور مخفی ویا علنی ادامه دارد . بتاریخ ۲۸ ماه می سال جاری ایران آخرین راكت دوربُرد خود را كه میتواند بیش از دو هزار كیلو متر مسافه را طی نماید مورد آزمایش قرار داد . این راكت میتواند اسرائیل و همچنان پایگاه های نظامی امریكا و ناتو را در منطقه مورد هدف قرار دهد . بعد از حمله نظامی امریكا در عراق هیاهوی تبلیغاتی نسبت حمله نظامی امریكا در ایران تلاشی است برای تضعیف روحیه دولت ایران و همزمان تقویه روحیه مخالفین حكومت ایران در داخل و خارج و بالآخره با این همه تبلیغات امریكا میخواهد نبض جامعه ایران را بخاطر پلانهای بعدی علیه این كشور وارسی و كنترول نماید .اما سیاست سازان امریكایی بخوبی میدانند كه حمله مستقیم نظامی علیه ایران ناممكن است . غیرممكن بودن این پروژه میتواند بروی چند علت استوار باشد : اولا در ایران با تفاوت از عراق یك حكومت مذهبی حاكم بوده و در صورت آغاز جنگ با یك كشور غیر اسلامی مردم به سادگی میتواند در مهور دین و مذهب بخاطر » جهاد « منسجم شوند ٫ ثانیاً آنچیزی را كه دولت صدام حسین ) برخلاف ادعا های جامعه جهانی بخصوص امریكا و انگلیس ( در اختیار نداشت اما احتمالا ایران با دست خالی نخواهد بود ٫ ثالثا ایران از لحاظ نظامی روزبروز درحالی با روسیه نزدیكتر میشود كه این كشور پالیسی خود را نسبت قضایای سیاسی و نظامی جهان حاضر در حال بازنگری است . مذاكرات مكرر امریكا با روسیه در باره ساختن سلاح های هستوی توسط ایران هیچگاه كدام نتیجه یی در قبال نداشته و هر وقت ارائه دلایل استفاده صلح آمیز از تاًسیسات هستوی ایران روپوش مذاكرات چه با امریكا و چه هم با اروپا بوده است . و این كشور به همسایگی افغانستان با روحیه ضد امریكائی آن دشمن درجه یك امریكا در منطقه بوده و موجودیت خود را روزبروز تقویه مینماید .گاه گاهی از طرف مسئولین دولت فعلی افغانستان ناامنی های این كشور به دولت همسایه ایران نسبت داده میشود . با نتیجه گیری از موقعیت سیاسی و نظامی دولت ایران در منطقه و جهان میتوان گفت كه در صورت ایجاد پایگاه نظامی ناتو در افغانستان به احتمال قوی ایران میتواند به یكی از پایگاه های صدور مخالفین دولت افغانستان تبدیل شود .
كشور های تازه به استقلال رسیده آسیای میانه كه به اصطلاح » پلوان شریك « افغانستان بوده ٫ نه تنها علایق مشترك زبانی و فرهنگی با ملیت های مختلف آن دارند بلكه دارای منافع مشترك ستراتیژیكی در عرصه های تجارت ٫ اقتصاد و امنیت منطقوی با افغانستان هستند . این دولت ها كه به درازنای تاریخ از لحاظ سیاسی ٫ اجتماعی ٫ اقتصادی و نظامی وابسته به روسیه بودند ٫ بعداز كسب استقلال خود از شوروی سابق بعضی از آنها تحت شعاع ایفُری آزادی جست و خیز هایی را بخاطر وارد نمودن » دموكراسی امریكائی « نمودند ولی بزودی سندروم ) مرض ( انقلاب های » مخملی « كه از گرجستان آغاز و قرغزستان را فرا گرفت و این پروسه بقای سیاسی این رژیم ها را تحدید نموده و ادامه موجودیت شانرا زیر سوال قرار داد . همان بود كه قیام اسلامگرا های ولایت اندیجان یعنی آغاز انقلاب » مخملی « نوبتی از طرف حكومت اوزبیكستان سركوب خونین گردید . بنظر میرسد كه آقای اسلام كریموف در راه توسعه بیشتر انقلاب » مخملی « در آسیای میانه مانع جدی ایجاد نمود كه میتواند در متباقی دولت های آسیای میانه چنین سركوبگری الگو قرار گیرد . سر و صدا ها و نارضایتی های زیادی از طرف كشور های مختلف جهان و همچنان نهادهای خیریه و سازمانهای اجتماعی به ارتباط سركوب قیام اندیجان برپا گردید ولی خاموشی روسیه و چین در ارتباط به قضایا ممكن به مفهوم علامت سرجنبانیدن به نفع اسلام كریموف رئیس جمهور اوزبیكستان باشد . در اطراف قضیه درخور توجه اینست كه اسلام كریموف بعداز سركوب این قیام بنابر دعوت رسمی دولت چین عازم پیكن شده و مذاكراتی را با مقامات چینی به پیش میبرد . موضوع دیگریكه در باب قابل یآدآوری میباشد اینست كه دولت جدید قرغزستان اعلام نمود كه در ایجاد پایگاه نظامی روسیه در قرغزستان با مقامات روسی به توافق رسیده اند . از اوضاع در حال رشد و شكلگیری منطقه چنین برمیآید ٫ بغیر از دولت پاكستان كه سیاست دوگانه در مسئله افغانستان اتخاذ نموده است ٫ دیگر كشوری در منطقه وجود ندارد كه ایجاد پایگاه نظامی ناتو را در افغانستان بدیده قدر و نیكی بنگرد . مسلماً تمام دولت های منطقه چه همجوار و چه هم غیرهمجوار در واقعییت امر مخالف جدی ایجاد پایگاه نظامی امریكا در افغانستان میباشند و از اینجا میتواند چگونگی عواقب مسئله ناشی گردد .
پس برای ایالات متحده امریكا لازم است بعد از اجرای ماًموریت آن در افغانستان ٫ آبرومندانه كشور را ترك گفته ٫ باعث نگردد تا فتوای علمای ضد امریكائی در افغانستان و منطقه بُرنده تر گردد و مردم را به مهور خود در مبارزه ضد امریكائی منسجم نموده و آغاز یك خونریزی غیر قابل پیشبینی را پایه گذاری كند .
به نفع امریكا و افغانستان خواهد بود اگر امریكا با تشریك مساعی دیگر كشور ها ی ) دونر ( كمك نماید تا یك دولت با ثبات جانشین انارشیسم فعلی گردد . اگر چنین شود مردم افغانستان به امریكا واقعاً به دیده قدر و نیكی خواهد نگریست .

و من الله التوفیق

akbarhemat4@hotmail.com        

 


بالا
 
بازگشت