سرورمنگل 

 

ضرورت اعمار دیوار چین .....                                         

                                        یاویرانی پاکستان ....؟؟     

جنرال پرویز مشرف ، رئیس جمهور پاکستان غرض اشتراک سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک ، ضمن ملاقاتش با کاندولیزا رایس، وزیر خارجه امریکا گفته است که بمنظور جلوگیری از نفوذ شورشیان مخالف دولت مرکزی افغانستان از مرز پاکستان میتوان در طول مرز دوکشور به ساختن یک دیوار مبادرت کرد . وضمنا خبر می افزاید که هنوز مقامات امریکائی وافغان نسبت به پیشنهاد پاکستان برای ساختن حصاری در طول بیشتر از دوهزار کیلومتر مرز مشترک دوکشور ،واکنشی نشان نداده اند (مرز افغانستان با پاکستان از جنوب وجنوب شرق به طول 2310 کیلو متر میباشد . اتلس افغانستان .) .درست انتشار خبر در قبال جنگها وبم گذاریهای اخیر، که شدت بیشتر یافته است وجان عده ایرا گرفته است به مشرف گوشزد گردیده است . واین بار اول یا اخر نخواهد بود که به جنرال موصوف مسئله مداخلات نیروهای جنگی بنیاد گرااز داخل خاکهای پاکستان گوشزد میگردد . زمامداران پاکسانی به سیاستهای فریب ونیرنگ عادت کرده اند . به کرزی در سفرش به لندن دراین اواخر گوشزد گردیده بود که به حامیان انگلیسی دولت پاکستان فهمانده شود که سازماندهی عملیات تروریستی در درون خاکهای افغنستان نه تنها از قلمروپاکستان ، بلکه برهنمائی وهمکاری مستقیم احزاب بنیاد گرای اسلامی ونظامیان بنیادگرای اسلامی وآی ،اس ،آی سازمان استخبارات پاکستان درپیوند مستقیم قرار دارد این بار اول نیست که زمامدازان امریکائی پاکستانرا متوجه اعمال مداخله گرانه اش درجنگهای افغنشتان میسازند واخر هم نخواهد بود . باید پاکستان بداند که امروز دیروزنیست که انگلیسها با برآمدن خویش از نیم قاره  هند زخمی ناسوری رادر این منطقه تحت نام پاکستان بوجود اوردندوآنرا با اسلام واسلامیزم بنیادگرا مشابه با هدفهای صیهونیزم درمیان دولتهای منطقه بجا گذاشتند آن زمان ودیروزسپری شده است. اداره پاکستان که همیشه دردست نظامیان بلند پایه اردو وسازمان جاسوسی وویران گر آی ، اس، آی قرار داشته است .در زمان جمهوری محمد داودخان عده ای از بنیاد گرایان اسلامی را بحکومت ذوالفقار علی بوتو که با شعار " روتی کپره اور مکان " شعار کمونستی وچپ فریب کارانه تشکیل گردیده بود بدامن خود جا دادند  که دربین شان گلبدین حکمتیار ، ربانی ، واحمدشاه مسعود نیز از تفقد اسلامی برخوردار گردیدند.ایشان بدست نصیرالله بابر وزیر داخله سپرده شدند وبا صاحب شدن باسیکلهای چارصدکلداری کار تخریب وسبوتاژ رادر افغانستان آغازکردند .   

  تشکیل پاکستان نه تنها بحیث عامل استعماری درمنطقه ، بلکه سدی غرض جلوگیری از نفوذ شوروی سوسیالستی ، به قلمروهای منافع مرده منطقوی وجهانی دولت استعماری بریتانیا واضلاع متحده وبحیث حلقه زنجیری نظامی امریکا در پکت های سیتو وسنتو با جدیت در خاکهای حاکمیت هندوستان وافغانستان تحت نام اسلام تشکیل گردید وبقول شجاع الدین شفا ، مورخ ونویسنده ای کتاب "تولدی دیگر " کشور های چون پاکستان ...بدون تکیه بر مسلمانی خود تنها میتوانند اجزای از هندوستان بزرگ بشمار آیند که در همه تاریخ نیزبدان تعلق داشته اند." (ص42 تولدی دیگر)  .(ازخاکهای افغانستان وهندوستان پاکستان تشکیل گردیده است ) .   

غرض تشکیل پاکستان ، هدفها از قبل معلوم وروشن بود . با تشکیل پاکستان که کمتر از نیم صده رادر بر میگیرد ، بسرعت اسلامی ونظامی شد . با توجه به این عامل پپیت در اسلامی شدن ونظامی شدن ، کاربجای میکشد که برای حامیانش ، حاوی درد سرهای را فراهم ساخته است میگویند : "مار همه جا کج میرود اما در لانه اش راست ! " . مگر پاکستان خلاف عادت از مسیر زندگی تعین شده فرا تر خزیده است .  پاکستان بنیاد گرا ی اسلامی ، نظامی ودارنده سلاح اتومی وغرق در قاچاق مواد مخدر .                            

 پاکستان  که غرض مداخله نظامی به افغانستان بحیث کشور محور ومرکز تربیه باندهای تروریستی وخرابکار نه تنهاجهادیان اسلامی افغانستان ، بلکه ده ها هزارجنایت کارودزد وآدمکش حرفوی که از زندانهای کشورهای عربی وکشورهای اسلامی آزاد گردیده بود بحیث مرکز تربیه وتعلیمات قرار داده شد . ده ها وصدها مرکز تعلیمات تروریستی با مربیان ورزیده خارجی به تربیه ده ها هزار تروریست وخرابکار ورزیده را به  افغانستان وبعدا به جهان آماده ساختند .  با اوردن مجاهدان برسریر حاکمیت کابل  نواز شریف صدراعظم پاکستان ممثل آرزوهای جنرالان پاکستانی ، دستور انحلال دولت ، قوانین ، اردو وقوای امنیتی را با توزیع شیرینی مروج افغانی "نقل عروسی" ، بمدعوین سران جهادی تبرک گفتند. هنوز این محفل بپایان نرسیده بود که پایکوبی توام با چور وچپاول وویرانی  وکشتار آغاز گردید . کابلیان بیگناه که خواب خوش آمدن مجاهدان را بفال نیک گرفته بودند پنجاه هزار کشته وتمام ساخته های را که بمرورصدسال اخیر بعد ازاستقلال افغانستان برپا گردیده بود با خاک یکسان  کردند .                                                                                                                پاکستان طرح پلان اوردن طالبان را بکمک اردوی وآی، اس، آ ی بعد از تائید قصر سفید وبهمکاری مالی صعودیان حاکم برخانه خدا ؛ بر افغانستان تطبیق کردند . پاکستان نه تنها حامی وحمایت گررژیم طالبان بود ، بلکه ملیشاهای پاکستانی وعربی عملا در کابل ومناطق دیگر افغانستان حضور داشتند .

  شری بخیزد که خیر ما باشد : ـــ  میگویند که "شری بخیزد که خیر ما باشد " این خیر وشر بار دیکر جای تلاقی خودرا در افغانستان مجاهد خورده وطالبان زده باز یافت . پاکستان تا آخرین دقایق این خشونت وقهر ، در حمایت از طالبان بود . تا انکه قوای بحری امریکا با اعلام یک جنکی دریک ائتلاف جهانی علیه طالبان ، آبهای بین المللی را به مرزهای پاکستان در نوردیدند وراکتهای کروز وطیارات بم افگن امریکائی با نیروهای دریائی وتانک وپیاده بدون پرسش وپاسخ  ازقلمروهای حاکمیت پاکستان بطرف افغانستان گذشتند انوقت  مشرفها یقین حاصل کردند که دیگر حیله وچال تال ، کارا نیست ویکسره خودرا شامل ائتلاف ضد تروریزم کردند  وطالبان را به قربانی گرفتند باز هم توانستند در فرصتی کوتاهی ملیشا هاوتروریستان وخرابکاران پرورده ای خویش رابقول آخرین اخبار، پیش از آنکه قوای بین المللی به کابل داخل گردد سنگر ها تخلیه و جهاد برای طالبان پایان یافته بود . با عجله پیش از برآمدن آفتاب صبح تاریخی ، آخرین جیپ های مملو از جنگنده های این تروریستان سرحد سپین بولد ک واز محاصره قندزدرداخل خاکهای پاکستان مفقود الاثر گردیدند . نویسنده کتاب سرنوشت غم انگیزدر افغانستان چنین مینویسد : " قبل از حوادث تراژیک 11سپتمبر . ایده انقیاد افغانستان از طرف پاکستان موضوع داغ وسایل اطلاعات جمعی  غرب نبود . اما هنگامیکه جنگ علیه طالبان آغاز یافت ، حقایق شروع به پدیدار شدن کرد .   در نیویورک تایمز در صفحه اول در یک مضمون دوگس فرانتز چنین نوشت حکومت اسلامی پاکستان برای مدت هفت سال حامی عمده واساسی طالبان وآقای بن لادن بود . نجیهزات نظامی ، کمک به سرباز گیری ، تعلیم وتربیه ومشاورات نظامی وتکتیکی برای آنها فراهم کرد وباند های ملایان ده راقادر ساخت تا کنترول افغانستان را بعهده گرفته وآن کشوررا به پناهگاهی تروریستها مبدل کرد . برخورد قابل ملاحظه بود آی.اس .آی بعداز پرکردن بکسها وکیسه های خود از پول امریکا ، پاکستان جنگ در افغانستان را روپوش گذارد ." به ادامه با داخل شدن امریکا در جنگ با طالبان حقایق نیز بیشتر وبیشتر آشکار میگردد ، می افزاید ؛ " این تنها تروریتها نیستند که از مخفی گاه های خود بیرون میشوند ، همچنان اطلاعات نیز بر ملا شده میرود .به تعقیب سقوط شهر قندز وتوقیف جنگجویان طالبان دیکستر فلیکنز راپورتر نیویورک تایمز گزارش داد که " در اینجا در دشت یک گروپ بزرگ جنگجویان خارجی وجود دارند ... محافظین میگویند که اسیران مشتمل از عربها، چیچینیها وپاکستانیها اند ، اما هویدا شد که گروپ مذکور"  تماما پاکستانیها اند "  . به ادعای  ائتلاف شمال بتعداد شانزده ( 16000 )هزار سربازان طالب در دفاع از قندز که شش( 6000) هزار نفر خاجی بودند .)سرنوشت غم انگیز در افغانستان. ص 292 و293 ) . در محاصره قندز،بقول خبر نگاران که در منطق بودند نزدیک به ده (10000 )هزار طالب مجاهد از خط باز شده محاصره بطرف پاکستان برآمدند که بقول همین ناظران اکثریت آنها ملیشاهای پاکستانی بوده ، طی موافقه ای پاکستان امریکا بسلامتی بداخل پاکستان جذب  شدند مابقی از شش تا هفت (6000 تا 7000 )هزاراسیران کشتار گاه دشت لیلی بودند که بوضع غیر انسانی وشنیع ، کشته شده اند . بیاد دارم درروزهای که محاصره قندز موفقانه بپایان میرسید خبرنگاران از رامسفیلد وزیر دفاع امریکا ، پرسیده بودند  که با این اسرا چه سلوکی را پیش بینی میکنید ؟ وی در جواب گفته بود ؛ ما اینجا مهمانخانه  شفاخانه  یا بندیخانه وقضیا ومحاکمه نداریم  اینجا جنگ  است ، آنها به سزای اعمال شان رسانده میشوند که بی رحمانه هم رسانده شدند . دریکی از مقالات در مورد وقایع روز نوشته بودم که مشرف متقین گردید که پنتاگون مصمم است تا آخرین بقایای القاعده را نابود کند .خودرا بحیث متحد امریکا درمبارزه با تروریزم ، خودرا بدروازه قصر سفید رسانیده  ، نه تنها از هدف نهائی خودرا مطلع ساخت بلکه با دریافت یک ملیارد دالر بخانه برگشت . با یقین که از گاو غدودی را بحیث رشوه ختم جهاد به احزاب اسلامی پاکستان غرض صدور به تعویق انداختن جهاد هدیه شده بود وبه تمام جبهه های جنگی طالبان این فتواها رسانده شد .که خبرنگار بی بی سی در بازید از سنگرها دیده بودند که طالبان به آخرین دقایق با گذاشتن تمام تجیهزات بدون سلاح ومرمی یکشبه خودرا در سحر گاهی پیش از بر آمدن افتاب باجیپ هاو پیکپ های خویش مرز پاکستان را عبور کردند برای احزاب اسلامی پاکستان ونظامیان پاکستانی هم خرما وهم صواب بود . هم جان برادران رانجات دادند هم هدیه ای نصیب شان شد .وافغانها به خیر وشر که می اندیشیدند رسیده اند . وبا آن نباید بی مبالاتی وروز گذرانی صورت گیرد ، شر رابا آخرین امکانات باید دفع کرد دیگر مجال نداد که خانه افغانها به آشیانه تروریزم وجنگ و مداخلات همسایگان مورد استفاده قرار گیرد . خیررا در باز سازی ، تحکیم صلح واستفاده از امکانا ت جهانی امروز، غرض برپائی سعادیت اینده ای فرزندان این کشوردر خدمت گرفت . 

دروغ پردازی وحمایت از تروریزم : ـــ   بی مورد نخواهد بودبه نقض وبی اعتنائی ، فریب ودروغ پردازی زمامداران پاکستانی ، از قول بارنت روبین نویسنده ای کتاب "سرنوشت غم انگیزدر افغانستان" نویسنده فلیپ کاروین ومترجم محترم حکیم سروری  . میخوانیم : "حکومت پاکستان هیچگاهی حاضر نشد تا ازموافقتی که در 14 اپریل 1988 در ژنیواامضا کرده بود ، پیروی کند . بارنت روبین مینویسد که اهداف ضیاء رئیس جمهور پاکستان بوجود آمدن یک افغانستان بی طرف نبود بلکه اویک افغانستان وابسته وتحت کنترول پاکستان را میخواست . روبین برای ادعای خود ازیک تبصره شگفت آوروزیر خارجه امریکا  جورج شولتز از کتاب او بنام یادداشت آشوب وپیروزی نقل قول میکند : ضیاء از امضای موافقتنامه بدون یک حکومت موقتی مخالفت داشت اما صدراعظم جونیجو با برگذاری یک کنفرانس میز گرد متشکل از تمام احزاب سیاسی پاکستان به زیرکی ازاوپیشی گرفت .تمام احزاب مخصوصا بی نظیر بوتو رهبر مردم پاکستان به امضای موافقتنامه حتی بدون حکومت موقتی صحه گذاشتند . ضیاء بموافقه ومشوره آ.اس.آی تصمیم به ...سرنگون کردن نجیب الله ونصب حکومت مجاهدین از طریق نظامی اتخاذ کرد. طبق گفته شولتز هنگامیکه پریزیدنت ریگن از ضیاء پرسید ،رهبران پاکستان در مورد سرپیچی از تعهدات خود از موافقتنامه ژنیو چه نظر دارند وچگونه آنرا ارزیابی میکنند ؟ ضیاء درجواب میگوید درینمورد دروغ میگوئیم . هشت سال تمام میگذرد که از فعالیتات خود در آنجا انکار میکنیم . سپس پریزیدنت دوبار سوال خودرا تکرار کرد . ضیاء برایش گفت مسلمانان میتوانند وحق دارند که برای یک کار خیر دروغ بگویند ." (ص.30 و31 ) .                                                                                                 

با همین سیاست دروغ وتذویر بود که دست شیطان بزرگ را غرض نجات وجا بجائی طالبان بعدازسقوط شان ، از پشت بست  .  نظامیان پاکستانی ،آی.اس.آی ومشرفها  در آستانه سقوط طالبان آماده بودند وهم جبهه ائتلاف برادران  اسلامی شان آماده بود که مهمانان فراری را به جاهای امن جا بجا سازند . اتحاد احزاب بنیاد گرای اسلامی در مرزهای قبایلی با افغانستان را طی پلانی وتحت فشار آی .اس. آی پاکستان با در نظر داشت سالهای طولانی مخالفت با همدیکر ، که غرض حمایت از امارت طالبان وایجاد جبهه عقبی محکم درمناطق مرزی با افغانستان ، بحیث پل عقب گاه استحکاماتی طالبان را که قبلا بوجود آورده بودند ،بسرعت مورد استفاده قرار دادند  طالبا والقاعده، مانند قطره ای دربیابان ناپدید گردیدند .  آی .اس .آی  که برادران اخوت بنیاد گرائی اسلامی را  بوحدت رسانده بودند در انتخابات به حکومتهای ایالتی وبه خودمختاری یکشبه نایل ساختند که دیگران از آن سالها محروم بودند . با تصرف حاکمیت ایالتی وخودمختاری سوبائی توانستند در قوانین ونظام اداره دولتی سوبائی رابامنطق قبایلی و تفسیر بنیاد گرایانه از اسلام وشرعیت تطهیر کنند. جنرالان پاکستانی با نمایشی از دموکراسی  ودادن اختیارات سوبائی صرف به بنیاد گرایان ائتلاف اسلامی در سرحد با افغانستانرا که  سالها ازآن محروم بودند بنمایش گذاشتند و هم خودرا متعهد به مبارزه با تروریزم بحیث همکاران جامعه بین المللی جا زدند و اینجا وانجا چند مخالف وموافق یامنصوب یانامنصوب به القاعده وطالبان را ،طی عملیات های پرسروصدا به امریکا تسلیم دادند که هنوز هم در زندانهای گوانا نامو ، چیزی برای گفتن ندارند.

 سلاح اتومی یا خطربنیاد گرائی مدرسه های اسلامی !   پاکستان درعرصه سیاستهای نظامیگرانه و مداخله گرانه خویش نه تنها در افغنستان وهند متعهد باقی ماند بلکه ،پا فراترنهاده، خودرا در تجارت جهانی مواد مخدر، تجهیز باسلاحهای مدرن وراکتهای با کلاهکهای هسته ئی وسلاح هستوی وکیمیاوی خودرا مجهزساخته است . نظامیان پاکستانی بحیث نظام شرارت وپناه گاه بنیاد گرائی اسلامی در منطقه وهم چنان شریک بزرگ  قاچاق مواد مخدر با مافیای بین المللی ومراکزبنیاد گرائی اسلامی در جهان است . پاکستان  تا هنوز توانسته است بطریقی ویاشیوه ای  به سلاح اتومی دست یافته ، بلکه حاضر است آنرادربرابرمعاملات سود آور، بطورقاچاق وسیاه بدست کشورهای بنیادگرای اسلامی وشبکه های تروریستی بدون احساس مسئولیت در برابر جامعه جهانی از عواقب ناگوار آن ، قراردهد که ،داده است .  افشای معاملات اتومی پاکستان  با لبیا وایران وخانه نشینی ریاکارانه وتحت نظارت به اصطلاح پدر اتومی شان گویای مدعا است . 

 پاکستان بارها مورد ملامتی دولتهای جهان وبخصوص اضلاع متحده در مورد حمایت وزمینه سازی غرض تربیه  وپرورش بنیاد گرائی اسلامی چه در مدرسه ها که تعدادشان بالاتر از ده هزار در پاکستان میرسد که اکثرا در مناطقی مرزی  ، بین قبایل مورد پوشش اند وحتی بقولی آگاهان کسی تعداد انرا نمیداند .  مشرف بارها مجبور گریده که با وعده های بسته کردن وتغیر نصاب تعلیمی ویا در این اواخر راجسترکردن این مدرسه ها ، در فهرست مکاتب دولتی دفع الوقت نموده است . حتی کار بجای کشیده که سر وکله این مدرسه ها در اطراف کابل در چار آسیاب ولوگر ومسهی ، وردک وپغمان تحت نظارت مستقیم سران بنیادگرای اسلامی افغانستان، سیاف وربانی وشرکا  ، به اطفال معصوم خانواده های روستائی وبی بضاعت کشور هنوز هم درسهای از جهاد آموخته میشود که گویا " جهاد ختم نگردیده پیشرو ست  " یا ادامه دارد . سران بنیاد گرای اسلامی اکثرا ازاین مدرسه ونتائیج آن بازرسی بعمل می اورندوگاه گاهی  اطفال ممتاز این مدرسه ها مورد تفقدشان در کابل  قرار میگیرند . 

 قبایل در راه بیداری ! : ـــ  پاکستان تاهنوز توانسته از قبایل بحیث سپر بلا استفاده برد . زندگی قبائل جدا اززندگی شهری وبه اثردنباله سیاستهای استعماری انگلیس از هردوطرف افغانستان وپاکستان ، بحیث گوشت دم تیغ مورد استفاده قرار گرفته است . دور از تمدن شهری وبازار ، فاقد تاسیسات حمل ونقل (سرک ،خط آهن  ومیدانهای هوائی )،وسایل اطلاعات وارتباطات ، وتاسیسات مدنی مکاتب وپوهنتونها ،کلینیکهای صحی ، آب وبرق موسسات صنعتی وتجاری ، فاقد قوانین ورعایت نورمهای قانونی وغیره بدور نگهداشته شده اند .مردمان این مناطق بحیث ریزرفهای جنگی وبه حیث مناطق بحران زا ونفوذی غرض مداخله بیشتر بتصرف پاکستان علیه هرنوع تغیر وتحول  مورد استفاده قرار گرفته ومیگیرد . پاکستان توانسته در این مناطق بازار های فروش اسلحه ومواد مخدروزرع کوکنار را به پیمانه وسیع رواج بدهد واز پولهای باد اورده آن ، در برج تکبر  کشور بنیاد گرای اسلامی ـ اتومی جهان را به نظاره گرفته است .لشکر کشیهای فریبکارانه به وزیرستان وبلوچستان در این اواخرباعث کشته شدن ده ها وصد ها مردم بی گناه بدست نظامیان پاکستانی ، زیر نام ،درجستجوی القاعده وطالبان برای همه جهانیان بخصوص ایالات متحده قابل فهم است . بخصوص امروز تمام قبایل به مصیبت این سیاستها فهمیده اند . واز هروقت دیگر امروز بیشتر به اهمیت داشتن شهرهاوبازارهای مملو از مواد غذائی، کالا ، داشتن برق ، آب ، معارف ، صحت ،وراه های ترانسپورتی ، زندگی مرفه ، کار صلح پی برده اند ودرراه آن مجدانه بمبارزه برخاسته اند .دیگر نه افغانستان ونه پاکستان قادر خواهد بود که جلوترقی وتحول خواهی را دراین مناطق سد سازد  این مناطق از لحاظ نفوس ، شعور سیاسی ، تجارب وآگاهی ها از تمدن امروزی بسرعت در حال رشد وتوسعه قرار دارند . قبایل به سطح آگاهی ای رسیده اند که دیگر نمیخواهند محکوم باشند ومیخواهند مانند کوه ها ودریاها واسمان پهناور وجنگلهای سرسبز وآزاده ای خویش، هم محکومها وهم آزادها میخواهند آزاد ، آزاد باشند .

امریکا دیگر ببازی گرفته نمی شود ! "تلک پاکستان " : ـــ  وی ( اداره نظامی پاکستان در راس جنرال مشرف ) زیرکانه در آستانه برگزاری اسامبله مجمع  ملل متحد در نیویورک ، عملیاتی را در وزیرستان شمالی که آنرا بزرگترین عملیات نطامی اعلان نموده اندسازمان داده ، که در آن هلیکوپتر های ثوپدار وتانکها  وسایل زرهی وطیارات بم افگن مورد ستفاده قرار گرفته است ، اعلام نموده اند که بزرگترین مرکز القاعده را نابود ساخته است . اداره نطامی پاکستان غرض اینکه توجهی برای گوشزد زنی امریکا داشته باشد اعلان نموده که علاوه بر تخریب بزرگترین مرکز القاعده مقدار سلاحها وراکتها وحتی عراده جات زرهی ازقبیل توپ ،تانک ویک فروند طیاره اکتشافی را بغنیمت گرفته است . غرض خوشنودی اداره  قصرسفید گزارش شده است ،  تا با نشان دادن این عملیات ، بحیث متحدومجری برنامه امریکا در مبارزه با تروریزم ، قصر سفید را راضی نگهدارد .  دروغ وفریب که بقول ضیا الحق رئیس جمهور نظامی پاکستان که به رئیس جمهورریگن  در جواب به سوالی گفته بود که دروغ گفتن دراسلام مجاز است که مصلحت باشد . (نقل قول دوباره )این دروغ گفتنها وصحنه سازیها ی پاکستان حوصله رهبری اداره امریکا راکه در فاجعه طبیعی توفان  کاترینا به شهرهای نیواورلئان وایالت لوئیزیانا وتمامی حاشیه خلیج مکزیک ، بقول شاهدان عینی ؛" به قربانگاه ومرداب جنازه ها تبدیل شده است "  رئیس جمهور بوش واداره قصر سفید که به خطاهایشان  در مورد  اتباعش  ، تقصیراتش را" نابخشودنی "خواند  ووعده داد که خطاهارا برطرف خواهد کرد .   بسیار نا آرام کننده ومایه ای عصبانیت شده است .اداره امریکا بمنزله پلنگی خشمگین که به چندین تله بند افتاده ، عراق ، افغانستان ، توفان کاترینا ،دوری گزینی کشورهای امریکا لاتین وجنوبی ، انتقادات دوستان اروپائی ، کشورهای اسلامی وغیره وغیره .  که همیشه گناهش بگردن امریکا است  عصبانی ودرنده است . پاکستان بمثابه روباهی حیله گر در وجود مشرفها بازهم میخواهد اخلاص وصداقت اش رادرعملیاتهای  اخیرواعمار دیوار بین افغانستان وپاکستان، در مبارزه با تروریزم رابررخ بکشد . که با بی مهری وسردی مورد استقبال قرار گرفت .  نکته اساسی  وظریف   طرح مسئله ، اعمار دیوار امنیتی در مرز های افغانستان با پاکستان از طرف مشرف به امریکا ،جواب توهین امیزی است در برابر شکایتهای پیهم اداره بوش از نارسائیهای پاکستان یا بهتر است گفته شود ار دروغ پردازیهای مشرف در مبارزه به تروریزم گفته شده است .  وبه همین دلیل نیز میباشد که نه افغنستان ونه اداره قصرسفید در برابر آن  واکنش نشان داده است. علاوه بر ارزیابی شرارتهای  فوق از حاکمیت نظامی پاکستان ، بازهم پاکستان  بحیث کشور محور وبنیاد گرای اسلامی واتومی در دیروز وامروزمورد قبول سیاستهای کشورهای انکلیس وامریکاقرارداشت . پاکستان درسه جنگ با هندوستان با حمایت امریکا وانکلیس باز هم قسمتی از خاکهای خود را در تشکیل دولت نوبنیاد بنگال ازدست دادبا آنهم ازمسایل کشمیر زیر نام " آزاد کشمیر" ، اما کشمیر اسلامی من ، دست نکشیدوگاهی هم با  ادعا های بلند رسیدن به ذخایر انرژی وبازار آسیای میانه ، از طریق افغانستان را بارها به ازمایش گرفت . تمام نیرو وداشته های خودرا دراین راه صرف کرد اما بجائی نرسید  که نرسید .نظامیان پاکستانی خشمگین وملامتیها را بر گردن امریکا حامی بزرگ می اندازند ومیخواهند در افغنستان با ارامی وحیله های آموخته ، دوباره جنگها را زنده نگهدارند . جهان رابه چلنج دشواری به اصطلاح خودشان در" خندق افغانستان " بیشتر در گیر سازند . نظامیان پاکستانی آماده میگردند درسی دیگری وبدتر ی ازمداخله اردوهای شورویها  در افغانستان  را توسط  افغانها ورهبری وتدبیر نظامیان پاکستانی  علیه امریکا به اجرا در آوردند . نظامیان پاکستانی فکر میکنند که شورویها در هم مرز بودن با افغانستان ، بار مشکلات جنگها را با طرفداران افغانی اش نتوانست بدوش بکشد .  درهم پیچیده شد . نظامیان بنیاد گرای پاکستانی واحزاب اسلامی پاکستان، دربن بست وتحت فشار قصرسفید قرار گرفته اند  . با آنهم آنان می اندیشند که اردوهای مستقر شده درافغانستان ،امریکا  ویاران ، از آنطرف اوقیانوسها بهیچ صورت قادر نخواهند بود ، افغانستانرا کشوری با ثبات وعاری از دغدغه های بنیاد گرائی وتروریزم بسازند .. . آنها هرچه بیشتر در بن بست خواهند ماند وفرار را برقرار ترجیح خواهند داد به انتظار روز مبادا اند . بگفته ای ؛ "کور خواندی ؟ . این آرزوها برای پاکستان بجای اعمار دیواربزرگ ومصئون ، ویرانی را ببار خواهد اورد که علایم آن از مدتی است که نمایان گردیده است .  چاه کن ، در چاه است .                                                                                                  بنیاد گرائی در تقابل جهان امروز : ــ  جهان  از تقابل ورویاروئی دیروز ، به امروز ، بیشتر به سیاستها ومنافع اقتصادی تجاری دربازار وسرمایه  جهانی که بالاستثنا همه ای جهانرابه تصرف خویش در آورده است ودر نازل ترین  سود بهره گیری  قرار دارد  قرار گرفته است . درکشورهای مثل روسیه ، اروپای شرقی  ، چین وسایرین ،غرض  بهره گیری بیشتر ومساعدتری  ، با استفاده از تکنولوژی مدرن کشورهای صنعتی جهان به مسابقه وسازشهای اقتصادی در تطابق با نظام جهانی سرمایه تن در داده وبدان پرداخته اند  . تا بتوانند از مزایای جهان امروز، برای صنعتی شدن ، داخل شدن ببازار کار وکالا، بهبودسطح زندکی افراد جامعه واز تورم مصارفات کمرشکن نظامی وامنیتی خودرا برهانند . ما با دنیای روبرو هستیم چه بخواهیم ، چه نخواهیم ، نقش دولتها ،ملت ها ، قومها ، زبانها ومذهبها  ... هرروز کمرنگ ترگردیده وشرکت های چندین ملیتی، بانکهاوبنگاهای بزرگ صنعتی که پایه اساسی اقتصاد جهانی بدست شان محکم است . آنها دنیا را یک پارچه میبینند ونوع جدیدی از سیاست رابرجهان ما ارائه وتحمیل نموده اند  که مفاهیم کلی سیاسی ، حقوقی واقتصادی  را با برداشت های از مفاهیم کلاسیک  در امروزدرحال دگرگون شدن است .  تمامیت ارضی ، استقلال وخودمختاری ، خود کفائی ومتکی بخود بودن ونظامهای مذهبی وتولتیتار مربوط به قرون اوسطا دیگر نمیتوانند در برابرهجوم سریع جهان، که هرچه سریعتر در همگانی ساختن بازار سرمایه وکار، تصرف منابع اساسی وجهانی شدن سرمایه، از جمله پیشرفتهای است که هیچ جا وکشور وملت رانمیگذارد که از دایره آن بیرون عمل کند . در چنان اوضاع واحوالی که کشورهای جهان ، با امکانات پیشرفت سریع علم وتکنولوژی وسرمایه جهانی میخواهند هرچه سریعتر به خلای اقتصادی ورشد صنعتی  و عقب مانی ، تعلق داشتن به نظامهای تولیتار مذهبی وفردی پایان دهند و  باتنظیم نظامهای عادلانه ودموکراتیک از انزوا برآمده  به جهان امروزی  تعلق داشته باشند  . میپردازند وموانع را از سرراه خود یکی بعد دیگر برمیدارند .حتی خانواده ای صعودی هاوفیصل ها بعد از کمتر از دوهزاره پی بردند که دست بوسها ی ، جانیشینیهای پیغمبرانه را منع قرار بدهندورژیم آخوندهای شیعه ولایت فقیه در همجواری ما بیک دهه دموکراسی اسلامی با ناکامی به آزمایش گرفتند .کشورهای آسیای میانه که بعد ازسقوط اتحادشوروی راه کضشورهای مستقل ومشترک المنافع رادر احیا کاری سنتهای گذشته اسلامی میدیدند ، مایوسانه  وسراسیمه ازترس بدامن بنیادگرائی افتادن ، خورا بدامن امریکا انداختند ودرظرف چندروز پایگاهای امریکائی ومهمانان عساکر امریکا ئی رابا آغوش کشیدند که کمتر از یک قرن دشمنی آنرا بدل وجان گرفته بودند  وامروز بار دیگر متوجه میگردند که با این عجله هاوزدوبند ها نمیتوان منافع دراز مدت خودرا دروابستگیها نا خردمندانه ونادیده گرفتن منافع جهانی ومنطقه وکشورهای همجواردر انزوا بدان رسید . " تجربه مادر ایجاد است.            با تاسف باید گفت که پاکستان دیروز درسایه این اقبال متولدگردید وپاکستان شد وقسما با تمام اعمال مداخله گرانه اش در امور داخلی کشور های همسایه که هستی اش را بدان مدیون بود با نظامیگری وبنیادگرائی ـ اسلامی و قرون اوسطائی  با عصامه ها وجهادیان وطالبان وتروریزم گره خورده بود نظامیان بنیادگرای پاکستانی بی توجه به این اصل که آن گره ها در دیروز در امروز سوخته است  .  وحتی امروز هنوز هم چانس  کاملا از بین نرفته وآفتاب آقبالش بتاریکی نه نشسته است ،  هنوز هم فرصت دارند بخود آیند وجهان اطراف خود رابا روشنی که در تحت درخشش  آفتاب جهان تاب علوم وفنون وپیشرفتهای آن روشن شده است  ، آنطوریکه هست ببینند وخودر تطابق دهند .              با تاسف بسیاربه مردمان زحمت کش مظلوم ومتدین این کشور که تحت تسط نظام عسکری وپولیسی دور ازمزایای تمدن امروز ی به ده ها هزار ازفرزندانشان محروم از فیض تعلیم وتحصیل علم در مدارس دینی به تحکم  سر وتنه شوردادن  مجبور اند ، آیات قرآنی را به حافظه بسپارند ودر جوانی غرض اهداف برادران اخوت اسلامی،  بحیث بنیاد گرا، در اعمال تروریستی هم خود وهم صدها انسان بیگناه را که غرض کار ومعیشت ویا غرض تفریح وراحتی ، قربانی این عملیات تروریستی میسازند . پاکستانی که امروز، از لحاظ تکثر نفوس ،بیکاری ،نظامی شدن واسلامی شدن هربیشترکه  بلند رفتن سر سام آور مصارف بودجه های نظامی در امور اردو، پلیس واستخبارات ومصارف هنگفتی  مداخلات در امور کشور های همسایه وحفظ وتقویت بنیاد گرائی ، با چنان بحرانی مواجه است هیچ امکانی ویرا کمک نموده نمیتواند اگر دیروز این اهداف برای کشور های تمویل کننده ودونرها موجی بود ، امروز دیگرهیچ توجی برای باقی نمانده است تا از آن حمایت ودر راه آن هوار باقی ماند . نظامیان بنیاد گرای پاکستان را به چنان پرتگاهی تاریکی برده اند که سقوط کامل ، برگشت ناپذیر بر راهش قرار دارد . نظامیگران پاکستان عادت کرده اند هر مشکل را با کودتا های نظامی وحکومتهای نظامی  مشکلات را برای چند صباحی  آسان سازند وهم از امکان داشتن سلاح اتومی واستعمال آن و( که چند بار از استعمال آن در منطقه بحیث کشور اول ونه دومی تحدید کرده اند )  فروش آن  ببازار های جهان آماده است . که قبلا از کشورهای لیبیا وایران نامبرده شده است .             نظامیگران بنیاد گرای پاکستانی که دالررا بجای خدا قبول کرده اند( نعوذ باالله) هر کی آنر میپردازد در خدمت قرار دارند . بنیاد گرائی پاکستان در خندقی فرو رفته ، که  بر آمدن از آن در توانش نیست باید هرچه بیشتر فرورود .                                                                                                             

 بنیاد گرائی دیگر کار ساز نیست : ـــ  هنوز هم در پاکستان درپرواگرام درسی مکاتب علاوه بر مضامین متعدد ونصاب تعلیمی تحت نام اسلامی ، ودر کتب درسی  علوم  ،مثل کیمیا، بیولوژی وفزیک درپهلوی قوانین علوم ،" به اراده ای خداوندی " راحتمی دانسته اند . تدریس مینمایند . پاکستان در دیروز بحیث کشور اسلامی غرض اهداف عبوری استعماری در منطقه تاسیس شده بود .  بخصوص بعد از جدائی جمهوری اسلامی شیعه  ایران که از دامن امریکا تحت شعار امریکا بحیث  " شیطان بزرگ " جدا گردیده بودازیکطرف و آمدن تحولات سریع تبدیل شاهی به جمهوری وجمهوری دموکراتیک خلق به آرزوی تحولات سریع  رشدوتوسعه اقتصادی وبهبود زندگی اجتماعی مردم افغانستان وپایان دادن به عقب مانی قرون  درفکروعقیده وعمل و داخل شدن قشون شوروی بخاکهای افغانستان  در توجی حمایت از نظام دموکراتیک خلق افغانستان ، از طرف دیگر، پاکستان آماده بود بحیث مرکز عملیات  ضد افغانستان وجلوگیری پیشرفت به اصطلاح  کمونیزم  به " آبهای گرم " ، اما در حقیقت به " گرفتن انتقام  جنگ ویتنام  "از شوروی ها را نشانه گرفته بودند . بیک تیر دونشانه .  درانزوا وتقابل قراردادن نظام آخوندی متعصب درشیعه گری را در برابرتعصب گرائی  رژیم سنی گرای پاکستان  .  وهم شعار اسلام در برابر کمونیزم را رنگ آمیزی  وباز بکار گیرند . بنیاد گرائی اسلامی توام با رژیم کودتائی نظامی پاکستان تنها میتوانست مورد حمایت امریکاباشد وبس . که از آن بصورت حد اکثرمستفید گردیدند  . علیه افغانستان وشوروی نتیجه مطلوب وخارج انتظار ببار اورد وهم ایران امروز نه تنها در انزوای منطقوی  اسلامی وجهانی قرار گرفته با نظر داشت تمام امکانات ومنابع که ایران غرض شکستاندن این حسار انزوا در اختیارش است ، تنها توانسته رژیم را در پناه بکار گیری این اکانات در برابر مردم از آن بهره گیرند .زمان موجویت عساکر شوروی درافغانستان ،پاکستان یکی ازکشورهای ناز پروده اسلامی وبنیاد گرا که توانائی سه ملیون پناهنده را در کشورخویش برای رضای  بنیاد گرایان جهانی مثل صعودیها وعصامه ها والقاعده ها که توسط امریکا  تحت پوشش جهاد مقدس بکاربود در خاکهای پاکستانی اسلامی  قابل تحمل بود وپاکستان در معراج بنیاد گرائی نظامی به ده ها وصدها ملیارد دالر امریکائی از جهاد وجنگ وفوش سلاح وتریاک به جهان به آغوش گرفت  و ازسعایت دالر های امریکائی به سعادت که در کشتارگاه وریختاندن خون صدها هزار انسان بیگناه تحت نام عقیده وانتخاب نظام به قربانی گرفته شده بودند ارتقا نمود هرچه پاکستان میگفت، امریکا از آن دریغ نداشت ودر تمام این جنگها وتجاوزات افغانستان بار ها قربانی پاکستان بود . اینکه زمامداران عوام فریب افغانی وعده ای دیگری، گویا سیاست پوهان از تعبیر شانسهای که در  جنگهای پاکستان با هند وتشکیل پاکستان بسود قبایل و افغانستان میسر بود  . بدلیل اینکه " نخواستند نا جوانمردانه پاکستان را از عقب با خنجر زنند "، نه گویای  سیاست های جوانمردانه است ونه واقعبینانه ، بلکه گویای سیاستهای وابسته وغیر مستقل ، که دستورش از لندن صادر میشد میباشد . 

 پاکستان در تمام دوران تشکیل اش ،کشور وابسته، آماده بحران ومتلاشی شدن وتامین کننده پالیسیهای  کشورهای استعماری علیه هندوستان وافغانستان مورد استفاده بوده است . که غیراز پوششی اسلامی وبعدا نظامی ،فاقدهویتی ملی ، تاریخی، فرهنگی  جزء بحیث قطعه خاکی جداشده از سرزمین هندوستان وافغانستان چیزی اضافه  ندارد که به آن اطلاق گردد ( پاکستان فاقد هویت تاریخی یا فرهنگی ِ وملی وهمچنان ... ) .پاکستان همواره مکلف بوده در پهلوی نام اسلامی اش، بنیاد گرائی ونظامی گری را غرض وسیله علیه کشورهای همجوار مورد استفاده قرار دهند وبقای خودرا تامین نماید . گرچه  بعضا این سیاستها، تا آستانه ختم پاکستان وتجزیه کامل ، بکشورهای جداگانه در پرتگاه نیستی قرار گرفته ، اما بنا بر ضرورت " داشته اید بکار گرچه باشد زهر مار"  این زهر مار را نگهداشتند . دیگر این زهر مار کارائی ومصرف خودرا بسر رسانده به زهر کشنده ای غیر قابل مهار وغیر سودمند تبدیل گردیده است ، بکام کشوری ریخته نمیشود بلکه زمان آنست که به اجزای دیکری سودمندتر از هر زهر ماری تجزیه واز استفاده براداشته شود . 

 آخرین تقلا وآخرین پشنهاد : ـــ  پاکستان با تمام تغیرات درابعادجهانی که در پراگراف قبلی از آن متذکر گردیدم ، بازهم میخواهد لجوجانه در سیاستهای بنیاد گرانه ،نظامیگرانه  ومداخله گرانه سابقش، در پناه وسایه دیوار پیسنهادی اش تحت نام مبارزه با بنیاد گرائی وتروریزم ، با بنیاد گرائی وتروریزم یکجا خودرا آسوده سازد  . این یگانه راه بخاطر مبارک جنرال بنیادگرا خطور کرد ." اعمار دیواردر طول امتداد سرحد بین پاکستان وافغانستان "،  از همه اولتر طنز وفکاهی بیادم آمد که  درمورد وزرای وقت ، در بین شهریان وجوانان کابل  گفته میشد  مربوط به حیوانات باغ وحش کابل است ، که در دهمزنک به حاشیه دریای کابل موقعیت  دارد ، سابق کافی بریکوت وپارک ــ بریکوت بود . بطرف جنوب غربی آن در یا وآنطرف دریا، زمینهای زراعتی سرسبز وکمی جنگل وکوه شیردروازه است و بالای تپه ای آن همان توپ سنتی چاشت قرار داشته که  بدامنه کوه از امتداد شفاخانه ابن سینا و پل ارتل ، گذر گاه وباغ تاریخی بابر قرار دارد . گویند : " یکی از روزهای آفتابی حیوانات باغ وحش هوس کردند که اگر بدریا پلی میداشتند ومیتوانستند به طرف دیگر پل به حاشیه زمین های زراعتی وسایه ای گوارای مجنون بید ها در آنطرف دریا تا دامنه کوه وباغ بابربه گشت بپردازند . بعداز گفت وشنود زیاد راه حلی پیداشد که عریضه ای بیکی ازوزارتهای مربوط که ساختمان پلها وراه ها مربوط آنست مراجعه گردد . خلاصه عریضه ای در نهایت عجز وبیچارگی، بمقام عالی جناب وزیر ساختمانها وپلها ، ترتیب گردید .همه حیوانات ازبردن عریضه به حضور ؛ به دلایلی موجه امتناع کردند خر بیچاره که برای  همه درخدمت آماده است هیج نوع عذری برای نرفتن نداشت همیشه با آدمها در هروضعی آشنائی دارد . آماده شد وبدون عذر وبهانه راهی راه شد . حیوانات به انتظار . روز به پایان رسید از خر احوالی نیست ، حیوانات از شیر تا گرگد ن وفیل و شادی همه نا آرام   که خدایا خیر! بلائی بسرش نیاده باشد ؟ وهم برای جواب نا آرام اند . تاریکی به آهستگی روشنی را درخود نابود میکرد که خر بجمع یاران ، باشادی ولب خند بردهن ، که نشانه پیروزی وغرور است ، رسید . همه نارام ،جویای نتیجه اند ومیپرسند  ...؟ خر با کمی آرامش قصه را آغاز وادامه داد تا آنجا که داخل وزارت خانه موصوف وبه حضور وزیرصاحب شرفیاب گردید . و کمی خاموش ماندوبادی از غروردرگلو ولب خندی برلب بیاد دورانهای جوانی ودوستان کمی بفکر رفت گلورا صاف کرد گردن را بالا گرفت گفت ؛ دوستان ! میدانید که وقتی به داخل دفتر وزیر شدم چه اتفاقی افتاد ؟همه حیوانات باخاموشی بیشتر وچشمان سوال انگیز طالب هرچه زود تر جواب بودند! خر  بعدازکمی مکث سوال را تکرار کرده که میدانید چه شد ؟ ... وخود جواب داد ، بدفتر وزیر داخل شدم .  وزیر تا مرادید ، شوکه خورد واز جا پرید وبغل باز کرد تامرا درآغوش بگیرد ومرا شناخت که دوست دوران مکتب وجوانی بودیم ، خربه قصه ادامه داد که بعدازچای ونان وقصه ها ازدورانها ، توکجا ومن کجا ، روز بپایان رسید . درپایان  ، لازم ندیدم عریضه را ارائیه دارم خودم خواهش را مطرح ساختم ومشکلات را بیان داشتم ، که به پلی درعرض بالای دریا به آنطرف ضرورت است . وزیربا خوشنودی از دوست دیرینه اش (خر) به خر گفته بود ،که به احترام آمدن شما من حاضرم این پل را در طول دریای کابل برایت اعمار نمایم خر میکفت که ؛ من گفتم کارطولانی وغیر ضروریست وبه این کار نیازی نیست هر قدر اصرار کردم وی از موقفش به احترام من پائین نیامد شام شد ومن اجازه خواستم آمدم عریضه لا اجرا باقی است . " ناگفته نماند که طول دریای کابل الی سرحد افغانستان با پاکستان   از طریق تورخم کمتر از یک چارم سرحد بین افغانستان وپاکستان نخواهد بود .  ما حرفی زیادی برای گفتن نداریم ، توفیق رفیق شان باشد ؛ وازبارگاه خداوند خواستگاریم که لطف بیشتر امریکا نصیب آرزویهای شان در مبارزه با ترویزم وساختن همچو دیوار ها به صدهای آن نصیب محترم شان گردد . چشم بد وبخیل کور باد !! . 

 پیشنهاد اعمارحصار بین افغانستان وپاکستان را که نظامیگران پاکسانی با عجله ووارخطائی در برابر اعتراض های پیهم جناب کرزی ومقامات قصر سفید ، درموردعبور نیروهای تروریستی از خاک پاکستان بداخل افغانستان واجرای اعمال ترویستی ودهشت افگنی پرداخته اند ، جواب گفته است . وهمچنان عملیات نظامی رادر وزیرستان شمالی که گفته میشود " یک مرکز عمده القاعده را ازبین برده اند " مترادف به پیش بینی همین ملاقاتها وشکایتها بوده است  . نشرات افغانستان در مورد حصار سازی پاکستان  را یک پیشنهاد غیر عملی دانسته اکثرا گفته اند اول کجارا باید دیوار کرد حملات تروریستی ،حمله سیلابها نیست که با استحکامات وحصارسازی دم آنرا گرفت اگر برمحالی که ممکن باشد ، امریکا ،لندن ، هسپانیا ، نایروبی ، عربستان صعودی وکشورهای اروپائی که مورد حملات تروریستی قرار گرفته اند از پاکستان فاصله زیادی دارند  . با وجود که این حصار ها  غرض مبارزه با تروریزم موثر بوده نمیتواند تنشهای تاریخی میان دوکشورهمسایه را روی خط دیورند نیز دامن خواهد زد ، یا اینکه پاکستان در مبارزه با تروریزم تلاشی را بخرج نداده پیشنهد حصاررا برای اینکه به تلاشهای تجاوز گرانه وتروریستی اش سرپوش بگذارد ساختن خصار را بهانه ساخته است .بطور عموم بی بی سی نشرات افغانستانرا در طرح سه هدف اساسی به پاکستان خلاصه ساخته است : "اول پاکستان. میخواهد به دغدغه های خط دیورند خاتمه دهند ،دوم میخواهد به انتقاد مقامات افغان وامریکا مبنی بر عدم جدیت پاکستان در جلوگیری از ورود شورسیان از خاک پاکستان به افغانستان جواب دهد وسوم میخواهد ظاهرا به امریکا وجامعه جهانی نشان دهد که در پی مصلحت افغانستان است . " (بی بی سی .14.09.2005 ) .  

  یک محاسبه ساده  بحساب مکتبیها : ـــ  اگر حداقل نظامیان بنیاد گرای پاکستانی به بجای مدرسه های بنیادگرائی بحسابهای یک جمع دو مساوی به سه است را می آموختند امروز غرض پیشنهادی چنینی حضاری  به ابتذال روبرونمی شدند با یک نگاه ،علاو برمشکلات سیاسی ، حقوقی،سرحدی، تاریخی باافغانستان وهم با قبایل دوطرف مرزها از لحاظ تخنیکی واعمار بسا مشکل وغیر موجه است . در امروز یکه دیوارها ویران وشکسته میگردند وسرحدات مفتوح وانتقال کالاها وموانع برعبور ومرور مردمان از سراه شان برداشته میشود . پیشنهاد اعمار همچنین دیوار یا حصاری میتواند تراوش  مغزتنها وتنها  یک جنرال پاکستانی بنیاد گرا باشد ، اضافه چیزی نیست ، که دنیا را در خلوت خانه منافع بنیاد گرایانه خویش در مقیاس فهم آموزش  مدرسه ئی خود میبیند وبس  . با صرفنظر از جهات مختلف ، تنها با محاسبه حسابی ساده ، اطفال مکتب های جنرال صاحب ما در اسلام آباد اگر بسنجیم ،پیشنهاد شان به دولت امریکا خنده آور واستهزاء آمیز است ، نه تنها استهزا ء بخود بلکه ریشخند به ریش ولینمت اش امریکا نیز تلقی شده است . محاسبه ساده : طول دیوار در مرز  بدون درنظر داشت  موانع مختلف 2310 کیلومتراز جنوب وجنوب شرق ازبین کوه ها دره ودریا ها، ابادی ها ونقاط صعب العبور میگذرد وحتی از جاهای میگذرد که هنوز در ان  انسانها داخل نگردیده اند . فرضیه  : 2310 کلیومتر دیوار حداقل عرض از 0.30 الی0.50 متروارتفاع از 3 الی 4 متر را حداقل درنظر خویش مجسم سازید .فرضیه را ادامه میدهیم در هر کیلومتر یا دوویا سه پسته  دیدبانی  به اساس مثمریت ، یا نظارت در 3210 کیلومتر، در هرکیلومتر یک  پسته  ، با وسایل حداقل رهایشی ، آب وغذا وسایل ارتباطی ونظامی پرسونل اکمالات نظارت هوائی و صدها ضرورت دیگر که جنرال صاحب مشرف بحیث جنرال استحکامی میدانند نیاز است .  از لحاظ پرسونل در هر پسته حد اقل 10نفر بطورتعویضیبا حد اقل لوازم به 23100 نفربطرف پاکستان وافغنستان موردنیاز است ، که امریکااین تعداد را از اردوی 70هزاری که بعداز ده سال ساخته میشود تکمیل خواهد کرد . مسئله تهیه پول  جنرال صاحب عادت کرده اند میدانند که اگر امریکا بخصوص جناب شخصا بوش بر صعودیها کمی فشار بیا ورد در آن واحد این ملیارد ها که هنوز حسا بش بخدا معلوم ااست ،از گاو غدودی را تحویل پاکستان خواهند داد .آتش جنرال صاحب در آب روشن است . بخصوص در این ایام که منابع در آمد فروش سلاح  وپولهای جهاد در راه خدا به پاکستان نمی رسد واز طرف دیگر بودجه نظامی وساختن سلاحهای اتومی وراکتهای دوربردوسایر تجهیزات نظامی را امروز از داخل بودجه وپولهای قاچاق مواد مخدر قسما میپردازند سخاوت بخشی امریکا وصعودیها  بنا بر ملحوظات ومشکلات خودشان برای پاکستان خشکیده است .  جنرال محترم بحیث رهبر وقاعد باید گفته شود قاعد اعظم پاکستان بفکر می افتد وپلان جدیدی را برای اجرا به نیویارک با خود میا ورند وبخیالش امریکارا کور خوانده است وبازهم برسر آن چانه خواهند زد  . برگردیم به اصل مطلب اعمار دیوار ! فرضیه میگیریم که بالک بخشیها یش امریکا چند ملیاردی را وعده داد ودیوار اعمار ودر هر کلیومتر یک پوسته در دوطرف مرز یک حصار عظیم اعمار شد . باین فرضیه  فورا بفکر خطور میکند که جنرالان پاکستانی خواب وخیالهای رسیدن به منابع انرژی وبازار های آسیای میانه راکه برایش، تب خال بر لب دارند ، ازیاد  بردند ؟ وآنرا ازدل بیرون کردند ؟  وبه همینطور برای امریکائیها هم با ساختن این حصار از راه که آمده اند باید ازراهی دیگری ، همانطور که آمده اند باید خارج گردند .هدفهای استراتژیک ذاخایر انرژی،منطقه ، مبارزه با تروریزم ، همه بخاطر گل روی جنرال صاحب ما که ، خفه نشود باید از آن صرفنظرو ترک شود وامریکائیها  از جائی که آمده اند دوباره به لانه ئی امریکائیشان برگردند اینکه فرضیه چقدر مقدور وممکن است به عقل جنرال صاحب مدرسه ئی ما صاحب به  نظر می اید .   اردوی پاکستان باتمام نیرو وقوت ، چندی قبل عملیاتی ناکامی را دربین قوم بگتی بلوچ انجام داد کشته ها وویرانی ها، نتیجه باز هم بدیوار وحصار میکشد ؟ زیرا جنرالان بنیاد گرای پاکستانی راهی دیگری را سراغ ندارند . باز هم فرضیه اعمار حصار، نه تنها بین پاکستان ، بلکه باهندوستان وایران وچین اگرقرار باشد وآنهم امریکا مسئول اعمار خواهدبود وصعودیها یکمقدار آنرا فینانس خواهند کرد ! پس سوال ضرورت بودن این کشور نظامی بنیادگرای ؛ ارزش این دیوار هارا خواهد داشت ، یاخیر ؟ جواب روشن است خود جنرال صاحبان بنیاد گرای فهمیده اند ، همانطوریکه در گذشته موسسین شان در انتخاب خویش قرآن را برگزیده اند ، امروز هم بر سر این دو راهی انتخاب، بنیاد گرائی اسلامی به تعبیر خودشان ، نسبت به هر راهی دیگری در انتخاب دوم وسوم رحجان و برگزیده است ، بر نمیگردند . تمت البالاخیر ! 

  انتخاب راه، نقشه راه وانتخاب نقشه پاکستان بدست خود پاکستان است : ـــ   دیوارراکه جنرال  ما درخیال دارند که یقینا مغز متفکرشان بهمین نتیجه رسیده است که با چنین دیوارخیالی وواهی میتوان  همه را به بن بست کشید وخود بازهم خرسوار از زیر ریش امریکا  وجهانیان ، با اعمال تروریستان بنیا دگرا، بحوادث فاجعه بارتری از حوادث برجهای نیویورک وحوادث تروریستی لندن و اسپانا گذشت وبازهم بهانه آورد که دیوار اعمار نگردیده باید هرچه زودتر کار اعمار تسریع گردد . دیوار سازی مبارزه با تروریزم وبنیادگرائی اسلامی نیست . مبارزه با تروریزم وبنیادگرائی لغوکامل یا تعدیل کامل  مدرسه ها وآزادسازی فرزندان اتباع  قبایلی و پاکستانی ازبند بنیاد گرائی ؛ وآماده ساختن زمینه های یکسان برای تعلیمات مطابق نیازمندیهای عصروزمان وانحلال هرچه سریعتر احزاب اسلامی بهردوطرف مرز افغانستان وپاکستان وقبایل .  وجدائی دین ومذهب از سیاست وحکومت  میباشد . غرض گام برداشتن بفضای صلح وتفاهم وداشتن مناسبات متقابل با در نظرداشت  منافع متقابل کشورها چه با کشورهای همجوارو چه در مناسبات بین المللی برمبنای احترام به منافع متقابل وحل قضایای سرحدی از طریق مذاکره وراه صلح آمیز .  حل مساله کشمیر از طریق مذاکره ویافتن راه حل مشترک با هندوستان وحل مسایل  قبایلی با شرکت حاکمیت قانونی افغانها وحل ذات البینی مسایل اقوام وقبایل  بین افغانستان وپاکستان وحل مسئله خط نامنهاد دیورند از طریق مذاکره ، توجه به پیشنها د حق واگذاری راه  ترانزیتی ببحر به افغانستان ، به عرض ... کیلومتر تا سرحد آبی  ، بیکی از بنادر کراچی یا گوادر یا .. .  ، لغو بازار های قاچاق مواد مخدر وسلاح ،ایجاد همکاریهای صلح آمیز برمبنای منافع مشترک  تجاری واقتصادی  سرحدی بین پاکستان وهندوستان وافغانستان ، لغو همه ای مراکز تشنج وبنیاد گرائی وتروریزم  در داخل این کشورها و بین قبایل وداخل بهکاری مشترک  و... را با جسارت وتدبیر ایجاب مینماید نه دیوار بازی وعنادونطامیگری وزور آزمائی ! اگرحرف برمنوال دوستی وهمسایگی نیک است افغانها در این مسئله باربار به ضرر خویش به سود همسایگان دارای آرزوهای نیک وگذشتهای در خور ستایش بوده اند .

 اگرپاکستان خواسته یانخواسته به اعمال لجوجانه مداخله در امور کشورهای همسایه چه افغانستان وچه هندوستان ادامه بدهد وبا وسایل نا روای دیروز مداخله وصدور باندهای ترویستی وبنیاد گرا را موجهی ؛ یا با انکار ودروغ دفع الوقت نماید و در آرزوی گذشته وبه سیاستهای انکار ودفع الوقت کردن ،  بخواهد زمان را در اختیار داشته باشد دیگر وقت آن سپری شده است . یگانه راه بی بدیل همانا اقدام با تدابیر قاطع مطابق خواست جهان وکشورهای همجوار افغانستان وهند قطع تروریزم ومداخله در امور کشورهای همجوار، مطابق بخواست این کشورها وتقاضای ایالات متحده  مهار نکند بر منوال دیروز نمیتواند در پناه دیوار حتی  اتباع خودش را ، از قربانی بنیاد گرائی اسلامی و سلاحهای اتومی وشیمیاوی ، نجات دهد و قربانی آن خواهند بود . پاکستان بفکر اینکه با داشتن سلاح اتومی وضراد خانه عظیم نظامی   میتواند وسایل نیرومندی علیه هر کشوریکه خواسته باشد در دسترس دارد .حساب را به غلط گرفته پاکستان از هروقت دیگر امروز با داشتن سلاحهای اتومی اش با بنیاد گرائی نظامی معروض به خطر است .

 تجربه نشان داده وهنوز فراموش اذهان این نسل نگردیده ، آن زمامدار پاکستانی که با روا دانستن دروغ ، خودرا دربرابر زمامدار قصر سفید حق بجانب نشان میداد چه شد ؟ دریک سانحه هوائی ! ختم . کسی دیگری سیاستی دیگری !اینبار باید مشرف جنرالان پاکستانی بدانند که افراد وسیاستها عوض نمیشوند  باید هوشیار بود نظام رااز بیخ وبن باید تغیر داد این کار مربوط به خود پاکستان وزمامداران سیاسی آن تعلق میگیرد و بکسی دیگری ووقت دیگری  چنین تغیری در نظام اساسی پاکستان که در عنوان قبلی بدان اشاره شد اجرا ی آن موکول نخواهد شد . ونه این کودتا های نظامی ودستکاری نظام بنیاد گرائی درد جهان امروزرا از بنیاد گرائی وتروریزم ، مداوا نمیتواند . ودرغیر نقشه تنظیم شده بمزاح ، یکوقتی بر سر میز کار کارمندان  واستراتیژی سازان  پنتاگون وسیا قرار گرفته ، که در این اواخر مطلعین سیاسی ونظامی آگاه از آمادگی این نقشه ها غرض تعین موقعیت پاکستان یا نبودن پاکستان در منطقه خبر میدهند .

 نویسنده ای کتاب " سرنوشت غم انگیردر افغانستان "دریکی از نتیجه گیریهایش می نویسد : "اما بالاخره در 11سپتمبر 2001 بایک انفجار مخرب ومهیب ،رسوائی وافتضاح جنگ سرد ختم شده بایک جرقه شوک دهنده نشان داد که دشمن اصلی مدنیت نه کمونیزم است ونه بینوایان سوسیال ، بلکه دشمن تروریزم است . هدف تروریزم ارزش های بشردوستانه ،هومانیزم آگاه وروشن وسیکیولار وآنچه که کشورهای غربی تحت لوای دموکراسی جمع شده اند  ، میباشند . این یک ویرانی فاجعه آمیز بود . نه  تخریب یک عمارت ،به این نکته توجه باید کرد . وشناخت را عمیقترساخت . دفعتا " نا آگاه مخالف تمایل خود ، جمهوری افغانستان ،مظلوم وبخودفرورفته ،عروس نیمه شب ، تولد خون آشام ، هزاره جدید ، قرار میگیرد . محل وگهواره یک آینده جدید ،  یک صنف مکتب برای ایدیولوژی بعداز جنگ سرد . زمان آن رسیده که ریشه یک نبات جدید در بام دنیا ، یک ریشه انسانی وایدیا لوژیک راکه از هندوکش تا وال ستریت ادامه وتوسعه داشته باشد غرس کنیم  ."(ص.282 ) . وی بدنباله می افزاید " مصوبه 1386 شورای امنیت که در 20سپتمبر 2001 که به اتفاق آرا بتصویب رسید . به تمام مبانی عمده با امیدواری های فراوان در مورد احیای مجدد افغانستان تماس میگیرد . آنچه توقع می رفت . مصوبه همانطور تنظیم شده . بزبان دپلوماتیک ، صرف یک مطالعه نزدیک از زبانیکه بکار برده شده ، پرابلم های واقعی واساسی عمیقی که این کشور را از جنگ به صلح برساند . نشان میدهد . کشوری که واقعا " میخ مرکزی " آسیای میانه است . " (ص . 283 ) .  نویسنده کتاب سرنوشت غم انگیز در افغانستان در جای دیگر اهداف ایران وپاکستان را صراحت داده مینویسد : " بزرگترین خطریکه افغانستان بعدازجنگ را تهدید میکند ، شاید توسعه طلبی دوهمسایه اش پاکستان وبیک درجه کمتر ایران ، باشد . این نظر درلحظه فعلی خریدار ندارد . مخصوصا " پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان که در نتیجه کودتای نظامی  قدرت را تصاحب کرد به اندازه زیادی محبوبیت بین المللی پیدا کرده واو اقتصاد خودرا نیز توسط حمایت های بین المللی وتلاش در ، ازبین بردن طالبان وسهمگیری در مبارزه علیه تروریزم بین المللی ، رشد داد . " 

  " درعین زمان جنرال مشرف متوجه است که بنیاد گرایان اسلامی را در پاکستان تهدید وتخویف نکند ، زیرا برایش مفید نیست که مردم را ونیزپشتیبان پولی خود یعنی عربستان سعودی را ناراض بسازد . معهذا از زمان درگیری ایالات متحده در افغانستان ، وقبل از آن پاکستان برای تروریستهای انتحاری پایگاههای نظامی آماده نموده وتعداد زیاد جوانان را در مدارس ضد سمیتیک ،ضد هندوئیزم ، ضد غرب وضد امریکا سمت میدهد . جائیکه یومیه آنها بابدترین دروس ونصاب تعلیمی نژاد پرستانه ومعاضدت با فرهنگ غربی تربیه میشوند . ایدیالوژی کینه توزانه بنیاد گرائی که در مغایرت با کفار یعنی تمام بشریت غیر اسلامی ، ودر مجموع هر ارزش های غربی بعد از رنساس با اصلاحات ومفاهیم غیر عقلانی وشنیع تبلیغ می شود . اکثرا از سوی حکومت تحمل گردیده وحتی تشویق میشود . این فعالیتها بزودی وبه آسانی خاتمه پذیر نیست . "  

 " پاکستان هر حکومتی راکه در افغانستان بوجود آمده وتحت کنترول او نبوده مکررا رد مینماید . بیشتر از هر ملتی دیگر از بی نظمی وهرج ومرج در افغانستان وازبین تمامیت ارضی آن منفعت میبرد . زیرامیخواهد  یک بخش این کشور را بخود ملحق نماید . با کار دربین پشتونها (که در نتجه یک تقسیم بندی استعماری بصورت مساویانهدر هردوکشور زندگی میکنند ) از مدتها است که پاکستان بعوض وحدت ملی ، ایده پشتونولی را درقبایل سرحدی انکشاف ورشد میدهد . اکنون دیده شود در مورد افغانستان جدید آرزومندی تحت کنترول داشتن آنرا یکطرف میگذارد یا نه ؟ " .( همانجا ص.291 و292) . ضرورت به تبصره نیست مطالب مطالب روشن وگویا اند .  "

حامد کرزی ، رئیس جمهور افغانستان ، از نیروهای تحت رهبری امریکا در کشورش خواسته است در رویکرد خود برای شکست دادن تروریزم تجدید نظر کنند ."  آقای کرزی ،  بتاریخ 13 سپتمبر 2005 طی مصاحبه به  بی بی سی گفته بودونیز ضمن ، تاکید بر این نکته :  " که استراتیژی  ارتش امریکا  اززمان سقوط طالبان ، علیرغم افزایش اخیر در میزان خشونتها ، شکست نخورده است " . و با آنهم  افزود  که : " کلیه طرفهای در گیر در امنیت افغانستان ، از جمله دولت او ،باید رویکرد خودرا مورد باز اندیشی وتجدید نظر قرار دهند .  باید آنها ( امریکائیان ) بررسی کنند که ایا برخورد کنونی برای شکست دادن تروریزم راه صحیح است یانه . " بی بی سی می افزاید که  : " خشونت های سالجاری که با طالبان نسبت داده میشود جان دست کم هزار نفر را گرفته است که از سال 2001 تاکنون بی سابقه است  ." همین امروز( 18سپتمبر 2005 )، حمله راکتی به دفتر سازمان ملل متحد ویکنفر مجروح  . انفجار بم در جنوب ، که جان یک سرباز فرانسوی را گرفته ویک سرباز فرانسوی مجروح ،پنج نفر کشته در خوست از نیروهای پولیس  ودر حالیکه خبر گذاری بی بی سی در همین روز های سپتمبر  ماه جاری از کشته شدن 12نفروشش نفر و40 نفر بازداشت  . یافتن یک جسد شهروند بریتانیائی در فراه واز انتقال جسد گزارشگر جاپانی بکابل و ربوده شدن یک شهروند بریتانیائی و مجروح شدن دونفر امریکائی و ...غیره را خبر میدهد این حوادث تروریستی ونظایر آن در حالی انجام میگردد که افغانستان ومردم آن ،غرض انتخابات وشرکت در ارگان قانون گذاری آینده کشور شان بپای صندوقها می روند . ناتو درپی ازدیاد نیروهایش در این کشور است در حالیکه با تقلیل نیروهای امریکائی در افغانستان بمخالفت پرداخته اند ورئیس جمهور افغانستان با تاکید بر استراتیژی جدید تقاضای تمرکز " بر" منابع تروریزم "که افراط گرایان در آنها آموزش می بینند واز آنها الهام میگیرند تمرکزشود " را دارند . گرچه  در مصاحبه با بی بی سی ،صریحا از نام پاکستان انکار میکنند اما بارها این مسئله طی شکایات ویاد آوری های دوستانه وملاقتهای روبرو زمامداران دوکشور وهمچنان اضلاع متحده در تمام سطوح مقامات افغانی وامریکائی  بارها به جنرال مشرف گوشزد گردیده است . کجاست گوش شنوا ! 

  جنرالان بنیاد گرای پاکستان  ، بگذشته ودر گذشته عادت کرده اند ، برای  حال وآینده نه گوش شنوا دارند ! ونه چشم بینا ! میگویند که :  وقتی خدا آدم را میزند همه چیز را از پیش اش میگیرد . پاکستان در گرداب چنان بحرانی از تها جم جدید وعصرجدید در منطقه وجهان روبرو است که بر بنیاد های سنتی وسیاستهای گذشته نمیتواند آنرا مهار کند . این بحران طوریکه در تما م این نوشته از جهات عمده وروشن آن یادآوری نموده ام ، بربنیاد های تغیرات  در مقیاس جهانی ، دشمنان دوستان ودوستان دشمنان شده اند ومنطقه وکشورهای اطراف افغانستان منافع وهدفهای استراتیژک کشورهای بزرگ  بخصوص آمریکا وکشورهای اروپائی غربی را منعکس میسازد وبسمت آنان تغیر خورده است . اوضاع داخلی پاکستان بحران اقتصادی مزمن ، ناشی از بلند پروازی های نظامیگرانه ورقابتهای تسلیحاتی بی بند وبار وتیره سازی مناسبات با کشورهای همجوار، تاکید بر مناسبات سنتی قبایلی ، بنیادگرائی قاچاق مواد مخدروفروش اسرار اتومی بکشور های بنیاد گرا وگروه های تروریستی ودر نهایت به یک کلمه  ، قطع حمایت مالی منابع مالی دیروزی به زرادخانه نظامی پاکستان وتغیر درروش دوستان دیروز صعودیها وامریکائیان  . دیگر پاکستان کشور محوردر منطقه  غرض  ممانعت دخول کشور های محور شوروی به منطقه واستفاده از سلاح بنیاد گرائی اسلامی با کمونیزم ونه هم پلی در راه منافع ایالات متحده به آسیای مرکزی است که نیست . پاکستان دیگر نمی تواند از قبایل ونیروهای بنیاد گرایش در  تخت گردشهای افغانستان  شرکت کند یا استفاده برد . این خیالها وخوابها به گذشته پیوسته است ، تنها  سوالی که باقی می ماند اینست که آیا : جنرالان بنیاد گرای پاکستانی میتوانند در پناه حصار های پیشنهادی شان جلو چنین طوفان را بگیرند که از سرش پریده است  ؟؟  . 

                                                                                                                        سرور منگل

                                                                                                  

     18.09.2005

 


بالا
 
بازگشت