نقش کابل پای تخت افغانستان در وحدت ملی

داکتر محمد شعیب مجددی

افغانستان عزیز در طول سه دهه اخیر ضایعات و خسارات بزرگ و استثنائی را ماتحمل گردیده است که در سر آغاز آن از شهادت نزدیک به دو ملیون انسان و بدنبال آن ویرانی شهر ها و قصبات و بهم پاشی سیستم اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی کشور میتوان یاد کرد. و اما بزرگترین ضربه و خساره که مردم ما زهر آنرا هنوز میچشند همانا زخمی شدن شیرازه وحدت ملی کمتر میباشد. هرچند به پیمانه ضایعات و خسارات دیگر وحدت ملی کمتر مورد توجه قرار گرفته است ولی توجه به آن یکی از اساسی ترین و مهمترین وظایف مردم و دولت بشمار میرود تا بیشترین انرژی و سعی و کوشش خود را در تداوی و التام این زخمها بخرج برسانند. بدون شک اعمار و بازسازی افغانستان از شاهراه ها ، شفاخانه ها ، فابریکات ، بند های آب ، عمارات تعلیم و آموزش و ده ها مورد دیکر مهم و اساسی میباشد و اما با تاکید باید متوجه وحدت ملی گردید که همزمان با آن این پدیده گرانقدر فراموش نگردد. با این مقدمه نقش کابل مرکز و پایتخت وطن عزیز ما افغانستان را در وحدت ملی بررسی مینمائیم.

در تاریخ معاصر شاهد تشکیلات مجموعه از ولایات در ساحه جغرافیائی افغانستان میباشیم . که هر یک ازین ولایات به شمول کابل با تشکیلات اداری و داشتن والی ، مستوفی ، شاروال ، قمندان امنیه و ریاست های محکمه ، مطبوعات ، معارف ، زراعت ، فواعد عامه ...... امورات سر براه و مردم شریف کابل نیز از این ادارات در پیشبرد امور خود استفاده مینمایند . به گواه تاریخ کابل از قدیمترین شهر های افغانستان بشمار میرود . درآثار مؤرخان عهد اسکندر و در جغرافیایی بطلیموس به نام " قابوره " و " اورتو سیاته " درج شده است و در شاهنامه فردوسی مکرر از کا بل یاد گردیده است .

ززایل به کابل رسید زمان گرازان و خندان و دل شادمان

خروشان زکابل همی رفت زال فروهشته لفج و بر آدرورد یال

کابل بر علاوه یک ولایت پایتخت وطن عزیز ما افغانستان نیز میباشد . پیش از کابل شهر های دیگر افغانستان چون ام البلاد بلخ ، هرات ، غزنی و قندهار پایتخت و مقر پادشاهان و حکمروایان مشهور جهان بوده است . سلطان حسین بایقرا ، شاهروخ میرزا و احمد شاه درانی ......نمونۀ از بزرگترین دوره ها و حکمروایان افغانستان بشمار می آیند . در بیستم سال 1186 هجری قمری که احمد شاه درانی جهان فانی را وداع کرد و به رفیق اعلی پیوست فرزندش تیمور شاه جاینشین پدر شد و از بزرگترین کارهای زمانش انتقال پایتخت از قندهار بود او با تعدادی از بزرگان اداری ، علما ، مشایخ روحانیون و صاحب منصبان نظامی قندهاررا ترک و کابل را پایتخت ساخت . از آن زمان که دونیم قرن میگذرد کابل پایتخت افغانستان عزیز میباشد .

کابل منحیث پایتخت افغانستان که ریاست جمهوری ، صدارت ، وزارت ها و همچنان سفارت های ممالک جهان در آن مستقر میباشند ؛ نقش سازنده و اساسی در وحدت ملی افغانستان بازی مینماید . بنا بر این برای وحدت ملی افغانستان یکی از قدمهای مثبت و سازنده این خواهد بود که دفاتر و ارگان های دولتی پایتخت ممثل اراده ، اداره و عضویت تمام مردم افغانستان باشد . در چوکات اداری پایتخت اگر این توازن و نقش مردم افغانستان عادلانه مراعات نشود و آن انگیزه ها که باعث زخمی شدن شیرازه وحدت ملی گردیده است ؛ تکرارگردد بدون شک شرایط اعمار و دوباره سازی افغانستان نقشی بر آب خواهد بود. به یقین باید اعتراف نمود همچنان که برتری و امتیاز بر مبنای قومی ، زبانی و منطقوی توازن را بر هم زده و وحدت ملی را خدشه دار میسازد بهمان پیمانه و یا بیشتر از آن بی اعتنائی ، بی تفاوتی ، تحقیر و توهین اقوام ، زبانها ، و مناطق باعث بروزو عمیق شدن زخمها در وحدت ملی میگردد .

متآسقانه که در رژیمهای گذشته این قوم در فلان وزارت راه ندارد و ازآن منطقه و زبان این وظیفه و یا آن وظیفه را داشته نمیتواند . این بی عدالتی ها و اشتباهات عقده ها و خشم و قهر ها را خلق نموده و خسارات هنگقتی را ازین ناحیه مردم برابر و برادر ما چشیده اند. امروز زمان آن نیست که آن اشتباهات و بی عدالتی ها را تکرار نمود. تا زهر تلخ آنرا نسل بعدی تجربه نمایند. جای آن است که همه مردم افغانستان دست بدست هم داده بدون تعصب و تفوق قومی ، زبانی و منطقوی وظایف را مساویانه . عادلانه مطابق اهلیت اشخاص به مردم افغانستان سپرده تا در چوکات وزرات ها و سفارت ها مردم افغانستان اطمینان پیدا نمایند که این وزارت این سفارت مربوط تمام مردم افغانستان میباشد. و آنگاه صمیمانه ، جان نثارانه و فداکارانه همه درپهلوی هم در آبادی و سربلندی افغانستان دست به عمل شده افغانستان را یکبار دیگر چون دوران غزنویان ، تیموریان و احمد شاه درانی نگینی بر تاج جهان بسازند. درین دوران سرنوشت ساز شخص اول مملکت که باید مسلمان و افغان بدون وابستگی به قدرتهای بیرون مرزی و واجد شرایط و اهلیت این مقام باشد؛ وظیفه دارد تا عادلانه و صادقانه به وزارت ها و سفارت ها یک نظر کلی انداخته دریابد که وزرا اهلیت این مقام را دارا و نمایندگی از تمام مردم افغانستان مینمایند. سفرا و نماینده های سیاسی که ممثل مردم و وطن عزیز ما افغانستان باشند اشخاص واجد شرایط و اهل این مقام از تمام افغانستان باشند. همچنان وظیفه وزرا میباشد تا نظری به وزارت مربوطه خود انداخته و متوجه شوند که وظایف عادلانه در بین مردم افغانستان تقسیم گردیده است. متآسفانه در چوکات وزارت ها و ریاست ها عده دانسته ازوزرا عادت و عقیده بر این است که وزارت را از مال خالص خود دانسته مقامهای کلیدی و اساسی را به قوم خود یا مردم منطقه خود و یا حزب خود و هم زبان خود لطف و مهربانی مینمایند که بزود ترین فرصت وزراتی که مربوط به تمام مردم و ولایات افغانستان میباشند به وزارت یک قوم ، یک منطقه ، یک حزب و یا یک زبان تبدیل میشود و به این ترتیب جدائی و تفرقه خلق و باعث پسمانی امور و ضعف وحدت ملی میگردد. وظیفه شخص اول مملکت است که هر گاهی وزیری را با این خصوصیت در یابد در اصلاح آن سعی و کوشش و هر گاه موفق نگردید به این نتیجه برسد که در افغانستان قطع ا لرجال نیست. هر گاه ارگان های نظامی ، قضائی و اداری دولت مرکزی را مربوط به تمام مردم افغانستان و شایسته ها و بهترین ها و اهل کار همه ولایات بسازیم نتیجه مثبت در باز سازی و وحدت ملی نصیب مردم رنجکشیده و مصیبت دیده ما خواهد شد. برای التیام زخمهای وحدت ملی که نتیجه تجاوز دستهای خارجی و بی توجهی داخلی میباشد. امید است دانشمندان و علما و نویسندگان دلسوزافغانستان با نگارش و تبلغ ، راه های را که باعث اتحاد و اتفاق مردم شریف افغانستان میگردد جستجو و پخش نمایند. تا به اینوسیله متحدانه افغانستان عزیز را به ساحل سعادت و خوشبختی رهنمائی نمائیم. به امید اتحاد ، اتفاق ، آزادی، آبادی و سربلندی افغانستان عزیز.

 

 


بالا
 
بازگشت