سرکوب خونين قيام انديجان در ازبکستان!

دستگیر نایل

 اندیجان، یکی از ولایات دور افتادهءجمهوری ازبکستان در وادی حاصلخیز فرغانه است که در آنجا بنیاد گرایی اسلامی، نسبت به هر ولایت دیگراین جمهوری، نفوذ پیدا کرده است.البته این اسلام گرایی، سیاسی همان اسلام سنتی نیست. در این ولایت، زنان، چادر وحجاب اسلامی میپوشند ودر مدارس دینی، قرآن خوانی وتحصیل علوم عربی، انجام میپذیرد. پس از تصرف کابل، توسط طالبان در سپتمبر1996 ، مسلمانان ازبکستان، علاقه مندی فراوانی به جنبش اسلامی پیداکردند. کمونیست های عصر حاضر فرغانه، با وصف تسلط هفتاد سال نظام کمونیستی، هنوز هم عنعنه های اسلامی گذشته ء خود را از یاد نبرده اند. جنبش بنیاد گرایی اسلام سیاسی، در فرغانه ونواحی آن نیز رخنه کرده ودر مدارس، طلبه ها به شیوهء نو، به دروس عربی البته باافکاروطرزدید نو، مشغول اند.این گرایش به اسلام، ازنوع گرایش اسلام سیاسی نوع طالبان که در افغانستان بود، میباشد که تغییرات سختگیرانهء از خود وضع کرده اند. علمای دینی فرغانه، مدعی اند که در ازبکستان حکومت، اسلامی نیست وباید این حکومت، برانداخته شود. رهبرازبکستان، اسلام کریموف، قیودات شدید پلیسی واختناق فکری را علیه علمای دینی وطلبه ها وهواخواهان بنیاد گرایی، وضع کرده  است. ومخالفان سیاسی خود را نیز؛ به بهانهءگرایش به اسلام سیاسی، وناسیونالیسم، زندانی ویا تبعید نموده  واجازهء فعالیتهای سیاسی ومذهبی به آنها نمی دهد. از احزاب سیاسی، از جمله حزب« برلیک» و«ارک» را در شرایط بسیار بد قرار داده است. کریموف، سیاست سرکوب گرانه علیه اسلام گرایان را در دههء نود بیشتر ساخت وبسیاری از علماء وملا امامان مساجد بزرگ فرغانه واندیجان، اختطاف ویا زندانی شدند. اما کریموف در همین دهه، پس از آنکه از سفر امریکا وملاقات با رهبران قصر سفید به تاشکند برگشت، سیاست خود با مخالفان سیاسی را نرم ترساخت. وبه رهبر اتحاد اپوزیسیون که پس از متلاشی شدن نظام شوروی کاندید مقام ریاست جمهوری در ازبکستان بود، وقبلا به حیث سر وزیر کار میکرد، اجازهء باز گشت به وطن داد.  دولت ازبکستان، حرکت وهابیان در ولایت اندیجان را درماه جنوری 1998 به سختی سرکوب کرد وافراد خانواده ای را که مرتکب قتل پلیس محل شده بودند، کاملا نابود کرد. اسلام کریموف، درماه نوامبر1997 در مصاحبه ای با روزنامهء « ایزویستیا» گفته بود:« او فکر نمی کند که ازبکستان در حال حاضر، یک دولت اسلامی است.» حال آنکه اکثر جمهوریتهای این سرزمین، مسلمانان اند وچانس بوجود آمدن یک دولت اسلامی، بعید بنظر نمی رسد. معی الوصف دولت، تندروان اسلامی رادر مساجد ومدارس دینی بشدت تحت نظارت گرفته است.اسلام کریموف، از نفوذ بنیاد گرایی اسلامی، از جمله نوع طالبانی آن سخت بیم دارد وهر گونه فعالیت در این زمینه را بشکل خونین وبیرحمانه سر کوب مینماید. ترس دولت ازبکستان از آنجا ناشی میشود که دونفر از رهبران بنیاد گرای اسلامی   ازبک،( جمعهء نمنگانی وطاهر یولداش) درصف طالبان بودند وبه عملیات مسلحانه در شمال افغانستان با نیروهای مخالف طالبان ودولت ازبکستان، مصروف جنگ بودند وچندین بار وضع را در مناطق مختلف ازبکستان، نا آرام  نمودند. ازبکستان، در جامعهء بین المللی  همیشه بحیث یک دولت سرکوبگر ونقض کنندهء حقوق بشر، معرفی شده است. آزادی مطبوعات وجود ندارد؛ به فعالیتهای سیاسی اجازه داده نمیشود، در رادیو وتلویزیون دولتی فقط خود رییس جمهور حق برآمد را دارد. حتی دولت ازبکستان پس از واقعات 11 سبتمبر که در مبارزه با تروریزم، جانب امریکا ومتحدینش را گرفت وبرای امریکایی ها پایگاه نظامی ساخت وسربازان امریکایی راجابجاکرد،هیچگاه از طرف دولت امریکا، بخاطر نقض صریح حقوق بشر وکشوری که از دمو کراسی، آزادی بیان وحقوق شهروندی علایمی در آن دیده نمی شود، انتقاد جدی نشده است. در دههء نود، رهبران حزب « رستاخیز ملی» بطور قطعی از کشور خود، بیرون کرده شدند ومحدودیت های شدید دیگر هم به ورود آنها وضع گردید. سازمان حقوق بشر در سال 1997 در یک گزارش خود نوشته بود که در ازبکستان، حقوق بشر بیرحمانه پامال میشود. از مطبوعات، نظارت وکنترول جدی صورت میگیرد، به تصامیم واجراات محاکم عدلی مداخله واعمال نفوذ بعمل می آید، ومخالفان دولت، حق فعالیتهای سیاسی را ندارند. اما دولت امریکا در حال حاضر هم که استبداد کماکان ادامه دارد، آنرا نادیده میگیرد.اما به ایران، کوریای شمالی، سوریه ودیگر کشور های خاور میانه فشار وارد مینماید که از دموکراسی امریکایی، پیروی نمایند. امروزه در بسیاری از ولایات ازبکستان، ودیگر جمهوریتهای آسیای میانه، با همین سیاست های دوگانه، بنیادگرایی اسلامی ریشه دوانیده است. منجمله در ولایات بخارا، سمرقند، خوارزم، اندیجان، وفرغانه که در قرون وسطی این مناطق مراکز علوم اسلامی وتمدن وفرهنگ اسلامی، بشما میرفتند ، نفوذ قابل ملاحظه یافته است.  در آغاز ماه سپتمبر سال 1997، انجمن مستقل حقوق بشر تحت رهبری میخاییل گزینوف در تاشکند، تشکیل جلسه داد. ودر ماه اکتوبر همان سال ، سه حزب مخالف از جمله حزب « ارک» اجازه یافت تا در تاشکند تشکیل جلسه داده منشی اول حزب خود را انتخاب نماید. شورای هماهنگی اپوزیسیون ازبکستان  هم در اواسط ماه اکتوبر 1997 اجلاس خودرا دایر کرد . وبدین ترتیب، ناراضیان ازبک توانستند آزادانه بخانهء شکر الله میر سعیدوف، سابق سروزیر ازبکستان رفته وبا او، ملاقات نمایند.

    شکرالله میر سعیدوف در سال 1992 از وظیفه سبکدوش ساخته شده واز انجا که سیاستهای دولت اسلام کریموف را انتقاد میکرد، مورد تعقیب وپیگرد ارگانهای امنیتی قرار گرفت. مخالفت با حکومت های مطلقهء آسیای میانه البته که رو به افزایش است. از روشنفکران ملی گرا گرفته تا مذهبیون وبنیاد گرایا ن اسلامی  هرکدام به نحوی با ان بر خورد متفاوت می نمایند. حقیقت اینست که گروههای اسلامی وغیر اسلامی  در صورتیکه از اختناق واستبداد خسته شوند، ودر صدد دفاع از خود بر آیند، اقدامات مسلحانه وتندروانه در این کشور ها، اجتناب ناپذیر است. چنانکه حوادث سال های اخیر در گرجستان، اکراین و قرغیزستان این پیشبینی هارا به واقعیت نزدیک کرد ومحقق ساخت. با تغییر حکومت استبدادی در قر غیزستان که گفته میشد  دموکرات تر از دیگر جمهوریت های اسیای میانه بود، رییس جمهوری ترکمنستان ( صفر مراد نیازوف) که بوسیلهء شورای عالی مردمی!! رییس جمهور مادام العمر تعیین شده بود، اعلان کرد که در این جمهوریت در سالهای نزدیک ، انتخابات ریاست جمهوری را بر گزار میکند. اسلام کریموف رهبر ازبکستان نیز خواب چنین اتفاقات را می دید که با تاثیر پذیری از تحولات جدید در قفقاز واکراین وآسیای میانه ، مردم ولایت اندیجان نیز بر علیه استبداد حاکمان خود کامه وفقری که دامنگیر شان شده است، بتاریخ 13 ماه می دست به قیام زدند که با دریغ همانگونه که خصلت نظامهای خود کامه واستبدادی است، با سر کوب خونین ، پاسخ گرفتند. گفته میشود که در تیر بارانهای سربازان حکومتی بروی تظاهر کننده گان، بیش از چهار صد نفر زن ومرد وکودک، جانهای خود را از دست داده اند وهنوز تعداد تلفات مشخص نیست. رییس جمهور کریموف، قیام مردم اندیجان را تحریکات اسلام گرایان عنوان کرد. اما جامعهء جهانی از جمله امریکاییها ، آنگونه که مدعی دفاع از آزادی، حقوق بشر ودموکراسی است، در برابر این عمل دولت ازبکستان، واکنش صریح وعملی نشان نداده است. و دولت انگلیس نیز، با هشدار های محتاطانه بر خودرد میکند. در آسیای میانه، انواع اسلام وجود دارد. وافکار یک گروه، با گروه دیگر فرق دارد. طوریکه اسلام گرایان در مورد جدایی دین از دولت ، اختلاف دارند؛ نظریات آنها در میان خودشان هم با همین مقیاس تفاوت دارد.اختلافات عموما از نا رضایتی های اقتصادی منشاء میگیرد. زیرا از لحاظ اقتصادی این کشور ها در حالت بسیار بدی قرار دارند. جایی که اسلام، قوی است، شرایط اقتصادی خراب تر  است. بطور مثال در وادی فرغانه، تعداد قابل ملاحظهء نفوس، فقیراند. وقتیکه ازاسلام بحیث یک تهدید سیاسی حرف زده میشود، دراین کشور ها عامل ثبات گردیده واسلام تحت فشارهای اجتماعی واقتصادی مردم، به یک تکیه گاه معنوی مبدل میشود. اسلام، در این کشور ها، که قریب هفتاد سال زیر چکمه های خونین کمونیزم لگد مال شده بود، مردم با عطش فراوان ، معنویت از دست رفتهء خود را زیر هر عنوانی که باشد، می پذیرد. چون روابط وعلایق میان این کشور ها وهمسایگان انها بسیارعمیق وروبه افزایش است. بهمین دلیل، روابط میان فرقه ها وگروههای مختلف هم روبه افزایش شده می رود. اگر نارضایتی های مردم، از حکمرانان مستبد وخود کامهء جمهوری های آسیای میانه با الهام از تحولات جدید در منطقه با اعمال فشار وزور، تحقق پذیر گردد، بعید بنظر نمی رسد که عمر این دکتاتور های عصر شوروی سابق ونظامهای استبدادی در این کشور های مسلمان نشین به آخرنرسد وجای آن را نظامهای مردمی وملی  که ارادهءخود مردم در آن دخیل باشد، نگیرد. درواقع، این قیامها، هشدارجدی است برای دیگر کشور های همسایه و، برای بیداری ملی ملتهای تحت ستم که مورد تجاوز قرار گرفته اند.

 


بالا
 
بازگشت