نگاهی به انديشه های صبغت الله مجددی

حضرت صبغت الله مجددی که در دوران جهاد هم کدام جبهه مشخص نداشت و فقط به نام بود و ضمناً در اوایل پیروزی مجاهدین در هشتم ثور 1371 با زور و بازوی تاجکها، هزاره ها و ازبکها داخل شهر کابل گردید و همین نیروها بود که جبهه ناراضی گلبدین حکمتیار را از شهر کابل تا به اطراف ان متواری ساختند. شخصیتی که ارگ ریاست جمهوری را در خواب میدید ناگهان رویا هایش به واقعیت تبدیل شده و فرمانروای مملکت گردید.  اگر درست دقت کنیم مدیریت ضعیف این اقا باعث شد که جنگهای خانمانسوز در کابل به وقوع پیوست و با به قدرت رسیدن اقای ربانی شدت گرفت. در اوایل طرفین تنها در کابل درگیر جنگ بودند، اما بعد از مدت زمان به سایر ولایات این جنگ سرایت کرد، از نتیجه این جنگ هزاران خانواده بی خانمان و مهاجر گردیدند و هزاران کشته، زخمی، بیوه و یتیم بر جا گذاشت.

در این ایام اقای مجددی گاهی با دولت گاهی با مخالفین شب و روز را سپری میکرد که ناگهان تحریک سیاه طالبان به وجود امد، با به وجود امدن تحریک طالبان دولت و مخالفین که دشمن مال و جان همدیگر شده بود، دوست، برادر و همسنگر شدند  و هیچ کسی به گذشته خویش  نگاه نکرد و هیچ یک این اقایان از خود نپرسید و هیچ کسی در پیش وجدان خود خجالت نکشید "شاید وجدان درک نداشته باشد" که وقتیکه ما برادر و همسنگر میشدیم، پس چرا اینقدر مردم بیگناه را به جان هم انداختیم، به قتل رساندیم، خانه هارا ویران کردیم، زنان را بیوه و اطفال را یتیم ساختیم، شهرها را ویران و مردم را فراری ساختیم و صدها جنایت دیگر را مرتکب شدیم، چرا؟ البته کسی نیست این چرا را  بپرسد و کسی هم نیست که به این چرا جواب بدهد. گذشته ازاین هیچ کسی معترف هم نیست که ما مرتکب اشتباه شده ایم و همیشه با همه چشم پاره گی میگویند " ما هیچ گاه پشیمان نیستیم و کاری را که کرده ایم به دستورات قران عمل کرده ایم"  کسی نیست بگوید طبق کدام سوره  قران عمل کرده اند؟

باید به یک نقطه توجه کرد که این جبهه بندی های تنظیم های سیاسی روی ناچاری بود که بیشرمانه همدیگر را برادر و همسنگر خطاب کرده نه از خودگذری و دلسوزی شان برای منافع ملی، این ها همان کسانی هستند که بودند. طالبان که بیش از نود فیصد مملکت را تحت کنترول داشت و اوضاع را چنان به جبهه مجاهدین تنگ کرده بود که امید ها از همه صلب شده بود، خویش و بیگانه منتظر سقوط دولت فراری و متفقین اش بود. اما که گفته اند که چوب خدا صدا ندارد یک حقیقت انکار ناپذیر است. طالبان که از ظلم و شتم مردم ملکی لذت میبرد و این را جز پالیسی خود میدانست با پناه دادن اسامه بن لادن و پس از  حمله انتحاری به برج های نیویارک و واشینگتن در سال 2001 که سازمان القاعده به رهبری اسامه بن لادن  مجری آن شناخته شد، با حمله امریکا به افغانستان در اواخر سال 2001 سرنگون گردید. بنا به فیصله سران افغان و سازمان ملل متحد که در بن تشکیل جلسه دادند در اخیر همین سال اداره انتقالی به رهبری حامد کرزی بنا يش در افغانستان نهاده شد. اقای مجددی همسان امثال خویش از این موقع استفاده کرده و خودرا با اقای کرزی چنان بافت که گسستن مهال به نظر میرسد، ما به دوری و نزدیکی اشخاص کاری نداریم و نباید هم داشته باشیم اما منحیث یک شهروند افغان گفته میتوانیم چرا اشخاصی که از خود ثبات فکری ندارند بنام این و ان بالای مردم تحمیل میشوند؟  همه از جریان لویه جرگه قانون اساسی که ریاست انرا جناب ایشان به عهده داشتند،  در جریان هستند. این اقا مجلس را که متشکل از حقوقدانان، دانشمندان و یک تعداد افراد خبیر جامعه بود به چی سردرگمی کشانده بود، مخصوصا بعد از سخنان ملالی جویا که گویا مجاهدین و اسلام را توهین کرده در هر پنج دقیقه نظرات جناب ایشان تغیر میکرد، و اینک کمسیون مستقل تحکیم صلح در حدود بیشتر از سه ماه قبل به احکام رئیس جمهور برای برطرف نمودن منازعات داخلی و الخصوص مذاکره و مفاهمه با مخالفان مسلح و بازداشتن انها از مخالفت با دولت،  تشکیل شده است.  این کمسیون که ریاست انرا اقای مجددی به عهده دارد و چند عضو انرا افراد از شمال،  جنوب، غرب و مرکز کشور تشکیل میدهد. اقای مجددی رئیس کمسیون مستقل تحکیم صلح در کشور اظهار میدارد که کمسیون تحت ریاست وی از تمام اختیارات مربوطه برخوردار است. اوکه روز دوشنبه 19 ثور در یک کنفرانس مطبوعاتی سخن میگفت، از تمام مخالفان دولت به شمول ملاعمر و حکمتیار رهبر حزب اسلامی افغانستان تقاضا نمود که دست از مخالفت با دولت برداشته و به پروسه اشتی ملی از طرف رئیس جمهور اعلام شده،  بپیوندند. تقاضای اقای مجددی زمانی صورت میگیرد که قوت های تحت امر طالبان و حزب اسلامی در حال رویارویی شدیدتری نظر به ماه های گذشته میباشند. قبلا گفته شده بود که پروسه اشتی ملی شامل ملاعمر، حکمتیار و دیگر جنایت کاران جنگی طالبان که تعداد شان به 150 نفر میرسد، نمیباشد. حالا اقای مجددی سیاست دولت را تغیر خورده عنوان کرده، میگوید همگی ميتوانند شامل این پروسه شوند. اما این سخنان ایشان توسط سخنگوی ریاست دولت رد و  شخصی تلقی گردید در حالیکه او به حیث رئیس کمسیون در کنفرانس رسمی سخن میگفت و سخنان اقای مجددی  انعکاسات خودرا در مطبوعات کشور نیز در پی داشت، که بعد ها اقای مجددی عقب نشینی میکرد.

اگر قرار همین باشد که بعضی از رهبران افغان ناقضان حقوق بشر در دوره های جنگ بین القومی بوده باشند، اقای مجددی هم از این امر مثتثنی بوده نمیتواند  ایجاب میکند که هر رهبر افغان در پیشگاه ملت وقانون در محکمه حاضر شوند و دلایل شانرا در مورد جنگ ها و ویرانی شهر ها ...  به طور مستقیم یا غیر مستقیم که دخیل بودند، ارائه دارند. این امر تا هنوز یک رویا است و هیچ کس گفته نمیتواند که چی وقت به حقیقت  تبدیل خواهد شد؟ و دوم اینکه  آیا کسی که تا هنوز سرنوشت خودش معلوم نباشد میتواند کسی دیگری را عفو کرد یا به محاکمه کشاند؟

 در مورد سخنان عالی جنابان  به نظر نگارنده این خود یک خاک به چشم مردم زدن است،  اقای مجددی اعلام عفو میکند اقای جاوید لودین سخنان او را نظر شخصی میخواند آیا امکان دارد کسی در کنفرانس مطبوعاتی از ادرس موقف دولتی خود  صحبت کند و نظر شخصی  خود را بیان دارد؟

 وزیر صاحب امور زنان با روزنامه نگار خارجی در دفتر کارش مصاحبه میکند، نظر شخصی خودرا بیان میدارد به گفته اقای لودین. اقای لودین دولت کیست یا چیست میتوانید تعریف کنید؟

 نظر رئیس شخصی،

 مصاحبه وزیر شخصی است

، پس این ها چی وقت نظر دولت را بیان میدارد؟

 یا به گفته آقای بیل سکولز مدیر اجرایی عفو بین الملل"  اداره بوش هیچگاه راپور عفو بین الملل را پوچ و مزخرف نخواند وقتیکه ما جنایات صدام را افشا کردیم و علیه کیوبا، کوریایی شمالی و چین اعتراض کردیم، اما  این بار چرا؟ به خاطریکه علیه امریکا است".  حالا اقای لودین هم از بوش پیروی میکند مگر این تقلید به نقص دولت تمام خواهد شد چرا که بعد از این هرکه هرچه دلش خواست انجام میدهد و خاطر جمع هم است پیگرد  قانونی در قبال ندارد و مسله شخصی تلقی میشود و بس. از اقای لودین پرسیده شود که ایا دولت تنها او "لودین" و اقای کرزی است یا خیر؟

 اگر کمسیون نظر دولت را بیان نمیکند و پالیسی دولت را پیش نمیبرد پس کمسیون ساخته کیست؟  در این صورت از کی و از کجا دستور میگیرد یا خود خلاقیت و ابتکار دارد "هم میدرد هم میدوزد" به قول معروف.

سخنان اقای لودین و اقای مجددی که هردو متضاد همدیگر هستند بیانگر دو موضوع است:

1 – انقدر در دولت نا هماهنگی وجود دارد که حتی در رده های بالای حکومت وزیر چیزی میگوید، معین چیزی دیگر، رئیس چیزی میگوید، معاون چیزی دیگر، مسعوده جلال چیزی میگوید، داکتر عبدالله چیزی دیگر، حضرت چیزی میگوید و کرزی  صاحب چیزی دیگر.

2- این نظر شخص اقای کرزی و پالیسی دولت را به همین طرف سوق داده، فقط برای امتحان احساسات عامه در برابر طالبان توسط این نوع اشخاص که از خود ثبات فکری ندارند، به ازمایش میگیرند .  در این جا همان جمله را در اذهان مردم زنده میکند " یکتعداد طالبان ریش تراشیده و نکتایی دار امده و راه را برای سایر طالبان هموار میسازد".

 

نوشته شده توسط ناظر حسین نظیر

 


بالا
 
بازگشت