نوشته عنکبوت

يک مليارد و ده مليون مردم

مسلمان جهان متحد شويد

 

تعجب نكنيد اشتباه نكرده ام (درجهان بيشترازيك ملياردو ده مليون مسلمان كم وبيش با نام ويا رقم مسلماني زندگي دارند) همه اين مسلمان ها به ذات خود يك كشور عيليحده با قوانين مربوط به خود است وهيج قانوني را درقلمرو خود اجازه نميدهند وحتي قبول قوانين منطقي دوست نزديكش درسرزمين مغزش قدغن است.

با اين توضيح مختصر ميرويم تا عنوان اين مطلب را ازجوانب روشن و بعدا" روي اينكه چراازاوشان دعوت اتحاد را سر داده ام برايتان بنویسم.

يك نظر اجمالي ميرساند كه كشورهاي مسلمان جهان برخلاف حديث پيغمبر عمل ميكنند. چو گفتي دليلش بيار:

طلب كنيد علم را ولو كه درختن(چين) باشد.(حدیث) اين به اين معني است كه فراگيري علم وظيفه مسلمين است كه اگرآن علم در ختن هم باشد. ختن يا چين چرا گفته شده است؟ علم شريعت وتقوي مسلماني درخود عربستان ريشه يافت و جان گرفت پس درختن چراآموختن آ نرا تذكرداد. برای اینکه درختن آنزمان علوم طبیعی بیشتر از دیگر کشورهای جهان انکشاف داشت . کاغذ سازی ودیگر صنعت های مهم درآن کشورنه تنها رواج داشت بلکه بسیاری از وسایل و کارآمد های ضروری در آنجا کشف وحتی اختراع شده بود. این حقایق حضرت محمد(ص) را وا داشته بود که از نام چین در آموختن علم یاد کند. یعنی مسلمان هنر را بیاموزد تا توان ساختن وسایل ضروری ودفاعی خود را بتواند بسازد و با همان وسایل هم معیشت خود را تآمین کند و هم از خود دفاع کند. و حتی اسلام را توسعه بدهد. حضرت پیغمبر میدانست که بدون وسایل بر کفار غلبه کردن کارآسانی نیست. اما مسلمانهای پیرو او برای راحت ساختن تن خود و مشغول داشتن عوام طلب علم را مختص به علوم شرعی نموده و حتی بعد ها تا اندازه ئی پیش رفتند که گفتند یاد گرفتن قرآن همه درد هارا دوا ست و ضرور به فراگیری علوم دیگر نیست. به این دلیل کشور های مسلمان را که حاکم نیم کره جهان بودند به عمق بی دانشی و بیخبری فرو برد. علمای علوم طبیعی را تحقیر وتوهین نموده وحتی کشتند وبا زدن کتابهائی که نوشته کرده بود به سرش نه تنها اورا از نو آوری ها دور کردند بلکه کتابهای پرارزشش را آتش زدند. و بعضی علما را حکم کفر نموده جلو انکشاف علم را گرفتند. مثال های درین مورد بسیار زیاد است اما ما از ذکریای رازی ابوعلی ابن سینا  و منصورحلاج که برای همگان شناخته شده اند یاد آوری مینمایم .  دعای فرضی قرآنی را که خدا وند برای بندگانش از طریق حضرت محمد(ص) بیاموخت به هیچ و حتی به عکس آن مبدل ساخت. به این  دلیل: هر مسلمانی میداند که احکام قرآن فرض است و انکار ازان کفر. بخصوص آیاتی که در حکم ومعنی ثابت بوده و در معنی و شکل منسوخ نه شده باشد برای هر مسلمانی عمل کردن به آن فرض است. بنا بران من از هر فرد مسلمان میبپرسم که زیر یوغ وسلطه کفار برای دو صد سال کشور های مسلمان چطور قرار گرفتند در حالیکه همه این مسلمین در قرآن شریف آیه شریفه (...رنبا ولا تحمل نا ما لا طاقتلنا به، وعف عنا وغفر لنا والرحمنا انت مو لا نا فاالنصر نا علی القوم الکافرین.)   را خوب میخوانند و بعضی از آنها معنی آنرا هم می دانند،  کجا بود این نصرت بر کافران چرا کافران بر شما نصرت یافت؟ برای اینکه شما برخلاف هدایت قرآن عمل نمودید و خود را از یاد گرفتن همه علوم که پیغمبر خدا بر شما وصیت کرده بود دورکردید. امروز هم با همان عبا وقبا شما هارا بنام اسلام میفریبد . یکی بنام شیخ ، دیگری بنام ملا و مولوی، آخند و بالاخره در لباس القاعده و غیره شما را میخواهند  بی خبر نگه دارند و تا هر زمانیکه باشد شما را درگرسنگی و فقر نگه داشته و شیره جان شما را بمکند. این گروپهای جنگ جو روی منافع خود، خود هارا به کشور های کافر فروخته و نمیگذارند که شما علم بیاموزید.(مثال برجسته امروزی آن اسامه بن لادن است. این سرمایه دار یکی ازگماشته های کشورمتحده امریکا و بخصوص نماینده خاندان سرمایه داری کمپنی های تیل بوش است که سالها برای شان با نام های مختلف خدمت نموده و امروز با ریش و عبا وقبا خود را مدافع اسلام و درحقیقت زمینه حمله  تعرض و اشغال کشور های اسلامی را برای امریکا هموار نموده و مسلمان هارا برای جهانیان تروریست و وحشی معرفی میکند. او چرا اینکار را میکند؟ برای اینکه منافع خودش با منافع همان سرمایه دارها یکی است و اگر کاملا" جهان مسلمان بدست کفار افتد آنوقت است که بن لادن دیگر ریش را دورانداخته و باداری خود را از سر میگیرد. آنهم اگر باداران مهیلش بگذارند که سر به تنه اش باشد. درحالیکه من همین را یقین ندارم زیرا دو دزد وقتی باهم یکجا شوند در آخر کار دزد قوی دزد ضعیف را کشته و حاصل دزدی را تنها خودش  ازان خود می سازد.) این نمونه ها درزمان استعمار انگلیس در آسیا زیاد بوده اما اکثر مردم مسلمان که بی سواد و از حرامزادگی های کشور های انگریز، امریکا، فرانسه ، ایطالیا ، هالند، بلجیم و غیره بی خبر اند  ویا چال های شانرا نمیدانند و نمتوانند بخوانند و یا ببینند باز هم فریب شانرا میخورند. آن ها قصدا" مرد وزن بخصوص زن مسلمان را در بیسوادی نگه میدارند تا سواد و تعلیم بین اولاد مسلمان زیاد نشود. باید بدانید که باسواد شدن زن یعنی باسواد شدن اولاد ها در همان فامیل و باسواد شدن اولاد ها سبب میشود تمام جامعه با سواد شود. وقتی جامعه با سواد شد کسی دیگر ی آنها را فریب داده نمیتواند. بنابران این نوکران همان اشغال گران است که نمیگزارند زن و حتی مرد مسلمان از سواد ، علم بخصوص علم کار و هنر چیزی یاد بگیرند. خوب فکر کنید که اگر درجامعه داکتر نباشد زندگی چقدر سخت می گذرد. برای داکتر شدن باید علم طب را یاد بگیریم و برای موتر ساختن باید علم تخنیک و فزیک را یاد بگیریم و برای سلاح ساختن علم فزیک ، کیمیا و ریاضی بکار است . پس جرا این تیکه داران مسلمانی ما را از همه این نعمت ها دور نگه میدارد.  معلوم دار وقتی ما این همه هنر را یاد بگیریم و خود همه این کار هارا بکنیم مال ساخته شده آن کشور هایی که میخواهند این چیز هارا بالای مابفروشند  کی میخرد؟ از همین جا بدانید که آن کسانیکه شما را از تعلیم و مکتب و مدرسه دور میکند دشمنان شما اند. اگر بیاموزید شما را کسی زیر اسر خود ساخته نمیتواند. پس این شیادان بنام اسلام شما را فریب میدهند در حالیکه خود گماشته گان کشور های کافر هستند شما را بنام اسلام از اسلام دور میسازند. قوت و قدرت شما را از بین میبرند وشما را دست و پا بسته به کفار تسلیم می کنند. ببینید یک دلیل دیگر هم روشن است که این فتنه های فروخته شده با برداشت، توان، عقل و درک هر کسی مطلبی را بنام اسلام در فکر شان جا میدهد مثلا" برای مردم عامی میگویند که آسمان ها از زمرد ، یاقوت ، ...،...، است. درحالیکه متن قرآن به رنگ های این اشیا تمثیل کرده تا مردم ازان فهمیده بتوانند نه برای اینکه آسمان ها از همان مواد ساخته شده است. این مواد لعل و زمرد ، یاقوت ، الماس و غیره برای من و تو انسان قابل قدر است برای خدای بزرگ ارزشی ندارد. آنها با این آموزش خود برای مردم این آیه شریفه را انکار و پشت پا میزنند که میگوید: والشمس والقمر ینبغی لها ان تدرک القمر والیل و سابق النهار وکل فی فلک یسبحون . ( آفتاب و مهتاب در گردش خود جستجو کننده همدگر و بمیان اورنده شب و روز اند. وتماما" یعنی تمام سنارگان با همدگردرفلک غلطان و تسبیح کنان اند. معنی یسبحون تسبیح و همچنان غلط خورنده یا ملاق زده را معنی میدهد. پس وقتی قرآن به صراحت گردش آفتاب ومهتاب را یکهزارو چهارصد سال قبل روشن میکند چرا این مردم در خورد مسلمانان جهان این را میدهند که زمین پشت ماهی است و ماهی هم پشت گاو ویا امثال این قصه های واهی.) چرا مکاتب را ویران میکنند درحالیکه فریضة العلم علی مسلم و مسلمة به صراحت فرضیت علم را به مردان و زنان حکم نموده است. اینها برای این که خود صاحب عزت وجا ه وچلال شوند مردم بیچاره و عامی را فریب میدهند. آنها برای باداران خود خدمت میکنند نه برای خدا رسول خدا و ما و شما. این طایفه را بشناسید و به حرف های شان باور نکنید. آنها در لباس مسلمانی گرگان درنده ئی بیش نیستند. خواننده گرامی ممکن در مجموع کسانیکه این نبشته را میخواند چند نفری پیدا شود که ازدل وجان مسلمان باشد. من به این نوع مسلمان های راستین دست برادری دراز میکنم و از ایشان میخواهم این نبشته ساده من را به کسانیکه سواد کم دارند بدهند که بخواند . وبرای کسانیکه سواد ندارند خود بخواند که او گوش کند و از حقیقت درونی این دشمنان اسلام با خبر شود و آله دست شان نشده جهان اسلام را بنام مسلمانی خراب نکنند. همین امروز میبینیم که همان مملکت های دیروزی که از ترس شوروی و جنگ هتلر کشور های مسلمان را ترک گفته بودند دوباره با سرو صدای دیگری در کشور های مسلمان می آیند تا باز هم مسلمان ها را غلام و برده بسازند. این کاریکاتور ها و کشیدن چهره های پیغمبران بخصوص پیغمبر مسلمان ها شروع کار است. اسامه کارهائی در جهان کرد که حالا به همان بهانه دولت های دزد و رهزن دوباره شروع کرده اند به توهین مسلمان ها و با خبر باشید که اگر بیدار نشوید این بار گردن های شما را با زنجیر میبندند و مانند حیوانات شما را به آغیل ها و طبیله ها خواهند برد. تا دیر نشده از دشمنی بر علیه یک دیگر دست بکشید و پشت کسانیکه شما را بنام اسلام فریب میدهد نروید.

بهترین را ه نجات از گیر دزدان این زمانه یاد گرفتن سواد است در هر جائیکه هستید خود به سواد آموختن شروع کنید. و اطفال خود را به هر صورتیکه میتوانید مکتب و علوم طبیعی را یاد بدهید. کسانیکه مانع یاد گرفتن علم و رفتن مکتب و مدرسه آنها میشود با بیل و کلند خود آنها را برانید.

برای کسانیکه حقایق را ازطریق سمع این نامه باید بدانند همین قدر کافی است. اینک بر توضیح عنوان بر می گردم تا آنانیکه بخود و به مردم و انسان و کرامت انسانی باور دارند حقایق این رازهارا که بارها ممکن شنیده و خوانده باشند با ارتباط همدیگر قرار دهم و علل این همه نابسامانی را که با کدام سلسله زنجیر شیطای گره خورده است پهلوی هم به مقایسه نشسته وعلت آنرا با نتایجی که ببار آورده است صحبت کنم.

ابو علی ابن سینا یکی از علمای نامدار طب جهان اسلام بود وما همه آنرا میشناسیم. همین تیکه داران مسلمانی که زره ئی اسلام و اسلامیت هم در شأن شان نیست مهرکفر و را مذهبی زدند. این اصل را بنا بر شعر سروده خود آن عالی جناب تذکر داده ام و آن اینست:

کفر چو منی گزاف و آسان نه بود                                                  محکمتر از ایمان من،   ایمان نه بود در دهرچو من یکی و، آنهم کا فر                                                   پس درهمه دهر، یک مسلمان نه بود

همین طایفه بر او ستیزیدند و به آن چنان فخر جهان شرق بخصوص جهان اسلام تهمت جاهل بودن را زدند که باز هم از گفتار خود شان به اثبات این عمل این شیادان تیکه دار اسلام های من درآوردی میپردازم:

با این دو سه نادان، که چنان میدانند                                               از جهل، که دانای جهان آنان اند  خرباش، کین جماعت ازفرط خری                                              هرکونه خراست، خرش می دانند

کتاب ها روایتی دارند از ابو علی ابن سینا که: چون در علم طب بسن شانزده سالگی ظهورنبوغ دادشهره عالم شد و برای صحت یاب ساختن شاه وگدا که خاصه طبیبان است (طبیب اصیل وانسان والاکسیست که دردست گیری انسان یا حیوان آنچه ازتوانش بر میآید دریغ نکند. حین طبابت برای طبیب حقیقی که یکی ازنام های لا یزال است بین دوست و دشمن فرق نگزارد، یعنی طبیب کامل کسیست که دشمن نداردو چشم او جهان را تنها به امید ، دوستی و صفا میبیند) به هر دری سر میزد و به شفای بیماران میپرداخت. چنانچه روزی ازکناردکان قصابی گذر داشت و قصاب دنبه گوسفندی را که در چنگک قصابی خود داشت با کارد دست داشته خود می برید و میخورد. بوعلی به اونزدیک شده دوستانه از خطر عملش به او تذکر داد، اما چو استعداد نبود کار از اعجاز نکشاید---- مسیحا کی تواند ساخت بینا چشم سوزن را. توصیه بو علی کاری نه افتاد و قصاب با لحجه تمسخر آمیزی بو علی را به نیشخند گرفت.

دیری نگذشت که در بین راه بوعلی شاگرد قصاب را دید که خاک بر سروصورت میبارد وپیشاپیش جنازه ئی قغان کنان روان است. بوعلی شاگرد را بشناخت و به آرامش وی پرداخت ، علت و ارتباط میت را با شاگرد از خودش جو یا شد. وقتی فهمید که میت همان قصاب است. فهمید که قصاب دراثر فشارخون سکته قلبی نموده و امکان صحت یابی آن میسر است. جنازه را در همان راه معطل کرد و با هنر طبی که داشت میت را با کفن پیچیده دوباره به حیات بر گرداند. این کار شهرت بوعلی را بنام عیسی دوم بلند کرد.

روزی یکی ازهمراهان بوعلی که بوعلی را در کارهای روزمره عادی کمک میکرد به بوعلی چنین گفت:

توکه میتوانی مرده را زنده کنی ، چرا نمیگو ئی که پیغامبری؟ یعنی چرا ادعای پیعامبری نمیکنی؟ بوعلی درجوابش فرمود این مطلب را فردا برایت روشن میکنم. فردای همان روز وقتی بوعلی جهت ادای دوگانه برای یگانه به دوست خود صدا زد تا آفتابه آب را برایش بیاورد. ازینکه دوست به این کارعادی نبود تحمل کرد و بعد از مدتی سرو صورت تکان داد وبا فاژه غیر مترقبه برخواست و نزد بوعلی آفتابه ببرد. بو علی  را مصروف وضو ساختن بدید وگفت شما یک لحظه صبر میکردید من این کار را میکردم چنانچه اینک کرده ام ، بو علی رو به دوست کرد وگفت : اینک جواب سوال دیروزت. دوست پرسید کدام است؟ بوعلی جواب داد حالابیش ازششصد سال میگذرد که حضرت محمد(ص)ازجهان رحلت کرده است اما این همه عالم   صبج وقت بر میخیزند و به حکمش جبین به زمین میسایند. اما تو که نزدیک ترین دوست منی توان این کاررا که خواهش من است نداری تا بدون درنگ انجام دهی. پس من با کدام اعتبارادعای رسالت کنم؟ چنین انسان با تفکر و عالی را کافر و خر خطاب میکردند. این همان دلقکانی اند که امروز ما وشما وجامعه را فریب داده و به بیراهه میبرند.

کتاب های متفکر بزرگی چون ابو نصر محمدمشهوربه فارابی که بنام معلم ثانی مشهور است و کتابهایش نیمی بیشتر از همه کتابهای کتابخانه بخارای آروز را تشکیل میداد. چون این طائفه بهانه دیگر نیافتند عمل زشتی انجام دادند تا با یک تیر دو فاخته شکارکنند. یعنی بو علی را که دران کتابخانه همیشه مطالعه مینمود تهمت زدند که کتابخانه را بوعلی حریق کرده است. درحالیکه این شیاطین درعین حالیکه کتابخانه بخارارا با جمع کتاب های ابو نصر محمد فارابی آن متفکر بی جوره و بزرک عالم شرق خاکستر نمودند برای مدتی به شهرت ابو علی این سینا لطمه زدند اما همانطوریکه او پاک و مبرا ازین عمل بود در انظار عامه منزلتش به کاهش نرفت برخلاف رسوائی دشمنانش در سراسرعالم پراگنده شد. اما آنها یک برد به زعم خود داشتند که آن از بین بردن کتابهای علمی و کنجینه بزرگ تمدن شرق است.

ابو بکر محمد بن زکریای رازی این متفکر بزرگ عالم شرق که محترم راوش چه بجا نوشته است:(ستاره ئی بر ستاویز سپهر خرد)نیز با تمام کتابهایش به عدم رفت و امروز مردم ما از چنان ارزانی ئی که خدا وطبیعت به ما نموده بود یعنی نوشته هائی که ازو به ارث برده بودیم و میتوانست مارا در راه توانائی و قدرت ببردبه خاک یکسان شد. ( کتابهای این متفکر پیشتاز جهان را این صاعقه های مرگ و نفرین های جامعه انسانی به سرس کوفتند تا چشمانش ازدید بیفتاد و کتابهایش پرپر شد و بعدا" به دستان ناپاگ این موزی صفتان حریق گردید. آری اینها کسانی اند که برای حفظ مقام و پر کردن کیسه های دزدی خود از هیچگونه رزالتی دریغ نکرده اند. )

منصور حلاج را زنده زنده پوست کردند، بنام اینکه او صاحب طریقت بود و جامه ریا ودزدی این شیادان را از درون میدرید.

بزرکترین مبارز ضد استعمار انگلیس سید جمال الدین بزرک را با تمام دانشش ازین سرزمین اخراج کردند تا شهکار هایش زینت ده مبارزات آزادی خواهی دیگر کشور ها درقاره آسیا و افریقا شد. اما خود از فراق دور بودن از وطن در قونیه جان داد و بعد از سالها آنهم به اعتبار دارائی های علمیش چند استخوانش بنام میراث به سرزمین ما رسید و سرمایه او جیب دزدان و غلام بچه گان انگلیس را نوازش داد.

رابعه رابرای اینکه بنا به وصیت پدر جا و مقام جانشینی داشت بنام فحشا به حکم همین داوران که تیکه داران عقیدتی بودند درحمام برده و بعد رقیق شدن خونش در حمام رگ های اورا بریدند و به عمر با افتخارش خاتمه دادند. اری این بار هم دو جنایت را در یک عمل خائنانه انجام دادند یکی اینکه شاعره توانای کشور را ازبین زنان محو نمودند و دیگر اینکه اورا که وارث تاج و تخت عدالت خواهی بود محروم و برادرش را که نادان و محیا گر بساط نادانان بود بر کرسی حکمروائی جا دادند.

بیا ئید از امروز و موقف خود و شما با مقایسه آنانیکه قرآن معظم بشما هدایت دعای فالنصرنا را میکند به صحبت بنشینیم. این دعای قرآن را درحق خود نموده اید و یا در حق علی الکافرین ؟ امروز همان کافرانیکه هفصد سال قبل از تمدن شرق استفاده میبردند (وساعت دست ساخته چوبین مسلمان ها را ) به حیرت مینگریستند امروز به عالم کائنات سیرو سفر دارند. اگر اینرا عقل عقب نگه داشته شما باور ندارد. ببینید ترکتور، موتر(ماشین)، هواپیما(طیاره)، تلویزیون، رادیو، تلفن، برق، ماشین های مختلف و غیره را کی ساخته و شما آنرا میخرید. یکبار اندیشیده اید که شما هم یک انسان هستید و آنها هم پس چرا شما درک نمی کنید که اینقدر عقب مانده و بی دانش هستید. این هم علت دارد که همین حلقه بگوشان جهان سرمایه بشما می آموزاند که ما مسلمان هستیم و کافران را خدا آفریده است که برای ما بسازند. این دگر حماقت است . همین کافران که باید به اساس قرآن طابع شما باشند برخلاف بادار شما هستند. دو صد سال بر شما حکومت کردند و حال باز نوبت رسیده است تا بار دیگر شما را در حلقه محاصره قرار داده و مانند حیوانات باربر کارهای شاقه و ارزان را بدون تادیه هیچ پولی بر شما تحمیل کنند.

عرب ها و کشور های دارای منابع تیل خداداد و طبیعی فکر میکنند برای همیشه مالک آن خواهند بود طوریکه عراقی ها فکر میکرد. ببینید آن صدام ظالم که خود به کمک امریکا برعلیه ایران داخل جنگ شد و به کمک امریکا و کشور های اروپائی مواد کیمیاوی را روی کرد های بیدعاع پاشید، وقتی روی منافع تیل کشور های عربی سخن به میان آورد دیگر مجالش ندادند و مانند مورچه اورا در غار فرو برده وحالا محاکمه نموده و یقینا" فرا اعدامش میکنند زیرا اگر نکنند روزی اسرار شان فاش میشود. این سر وصدا ها بر علیه ایران برای چیست؟ چرا همین صدا ها بر علیه طالبان نبود. برای اینکه طالبان خود گماشتگان امریکا بودند و ایران میخواهد مستقل باشد. با اینکه این استقلال خود را میخواهند به کمک تعهد شکن ترین کشور جهان یعنی روس ها که در هر زمانی عهد شکن و دوست فروش بوده اند حفظ کنند و اشتباه مکنند اما باز هم درفکررشد خود و جامعه خود هستند. به این لحاظ خار چشم کشور های غربی اند و درین روزها تصمیم گرفته اند تا امریکا و اسرائیل ساخته های صنعتی اتومی ایران را با یک حمله ناگهانی ویران و نابود کنند. که این هم یک درس کامل برای جهان اسلام است.

طالب ها نه برای این سقود داده شده اند که امریکائیان خواسته اند مردم افغانستان آرامش بگیرند. نه چنین نیست. خوب فکر کنید جنبنده تی اگر چون پشه باشد از دید سلاح های هشیار امریکائی نمیتواند فرار کند اما اسامه میگریزد و ملا عمر با چشم کور تو سط موتر سایکل آنهم در دشت بکوا بین صحرای ریگزار فرارمی کند. این چه نوع فراری است. نه ، نه اسامه گریخته و نه ملا عمر فرار کرده بلکه این ها نگه داشته شده اند تا در زمان مناسب بهانه برای امریکا بسازند تا بر ایران هجوم ببرد و مانند عراق اشغالش نموده ونقشه خود را تکمیل نماید. درین پلان های شیطانی ملا های دیو بند و سیاست مداران پاکستان همه یکجا شریک اند. این افسانه که عبدالقدیر خان پدر بم اتمی پاکستان است بیش ازانکه قابل باور باشد قابل خنده و تأمل است! بمجردیکه هندوستان بم اتمی را آزمایش کرد پاکستان به تعقیب به این عمل دست زد یعنی همزمان بودند. این کار هم کار انگلیس است. انگلیس ها تا حال از مزه هندوستان مزه لب های خود را می مکند چنانچه گرگان و سگان ازخون بره بی آزار.  برای اینکار در همان اپتدا انگلیس ها برای آینده خود محمد علی جناح را از گروپ مهاتما گاندی فقید خریدند و کمک کردند تا کشوری بنام پاگستان را تکشیل کند. بنا بران این کشور یک لانه انگلیسی است که تا حال هم مردم افغانستان و هم مردم هندوستان و هم مردم ایران یعنی تمام همسایه های خود را عملا" میآزارد. اما به هدایت همین بادار انگلیس اش با چین روابط میانه را دنبال میکند تا اینکه موجودیت خود این کشور در منطقه زیر سوال نرود. بمجردیکه انگلیس ها حالم سیاست منطقه شوند دیگر کار تمام است و دوستی بین پاکستان و چین هم باقی نمی ماند. آنروز رویا روئی کشور های صنعتی جهان خواهد بود که یا کره خاکی مارا محو خواهد کرد ویا اینکه جهان بسوی یک حکمروائی جابرانه گام خواهد برداشت. از همین سبب است که ایران با تمام قوا در مقابل این زورگوئی ها محکم میرزمد. اما اختلافات عمیق کشور های مسلمان بنا بر شعبه شدن مذاهب و کمبود سواد و مهمتر ازان بجان هم انداختن مسلمین برعلیه یک دیگر ایشان را دشمن ظاهر و مخفی همدیگر ساخته است. درین جا لازم است کمی روی شاخه شدن مذاهب بنویسم.

شعبه شدن اسلام به مذاهب معنی اختلاف درمتن اسلام و اسلامیت را ندارد. این شعبه شدن ها ناشی از اعمال وحرکات پیغمبر در زمان حیاتش ناشی شده است، به این معنی که آنچه پیغمبر در موارد مختلف عمل کرده علمای آنزمان مذهبی یکی از اعمال پیامبر را اساس قرار داده و روی آن فتوی داده اند. که هر کدام میتواند در عمل پیروان اسلام صحیح شمرده شده و اختلاف عمل هائی که بوجود می آید به معنی دوری از اصل اسلام نیست. بطور مثال امام شافع امام مالک و امام حنبل و امام اعظم هرکدام طریقه خواندن نماز را به شیوه خود که از امام جعفر صادق استاد خود درس گرفته اند و در زندگی حضرت محمد تتبع و جستجو نموده یکی را انتخاب کرده وبه پیروان خود آموزش داده اند. باید یاد آورشد که استاد هر کدام ازین چهار صاحب مذهب اما جعفر صادق است. اهل تشیع که تحت رهنمائی امام جعفر صادق مستقیما" قرار داشتند بشیوه انتخابی وی عمل میکنند. هر پینج این مذاهب یک ریشه ویک راه را به شیوه های مختلف طی مینمایند. اینکه یکدیگر را بعد ها به کفر وخلاف از اسلام متهم کرده اند ناشی از عدم معلومات های دقیق علمی و تاریخی است که نظر به همین عدم معلومات پیروان مذاهب دشمنان جای پا یافته و شگاف را چندان عمیق ساخته اند که پیروان مذاهب به دشمنی یکدیگر کمر بسته اند. بخصوص آن علمائی که در متن عالم وپیشوای مذهبی خود را معرفی ودر اصل گماشته گان دشمنان مردم اسلام بوده اند و این طائفه امروز چنان وسعت پیدا نموده که جدا کردن آن خیلی ها مشکل است. وحتی علمائی که در حقیقت دشمنی ندارند اما چون تحت تربیه همان شیادان علم را فرا گرفته اند حالا نمیدانند که واقعیت ها ازچه قرار است. بنا بران به شیوه همان دشمنان عمل میدارند. حتی مرکز تعلیمی ادیان اسلامی تحت همین شیوه های دشمن فرو رفته اند. پس بهتر است ما هیچ چیز دیگری را بجزآیه های قرآن اساس قرار ندهیم و تفسیر های نا درست کسانیرا که در علم تاریخ خوب وارد نیستند ولو هرقدرعالم مقتدر دینی باشند اساس قرار ندهیم بخصوص درمورد دشمنی با مذاهب مختلف اسلام. یک مثال کوچک را برای شما یاد آورمیشوم. ... والمسحو بالروءسکم و ارجلکم درین آیه روءسکم (س) به علامه زیرو ارجلکم (ج)به حرف پیش نوشته شده است یعنی کلمه مسح به اساس نظر اهل سنت در سر بوده وبه اساس قاعده صرفی با علامه پیش در حرف جیم پا هارا از شستن میکشد و به شستن که قبل ازین جمله ذکر شه یعنی بشوئید رو ها و دست های خود را تا آرنج ها اشاره میکند. بنا بران باید پا ها شسته شود. اما اهل تشیع استدلال میکنند که مسح در هردو حکم شده است علامات زیر وپیش نشان دهنده یک و جمع است یعنی سر یکی است و پا ها دو دانه بنا بران مسح برای هردو گفته شده است. این اختلاف سالها دو مذهب را بهم جنگانده است در حالیکه درحقیقت هر دو در عمل پیمبر و صحابه دیده شده است. امروز اختلاف ازین زمینه بسیار زیاتر و عمیق تر شده است. اگر مردم مسلمان میخواهند به جائی برسند این اختلافات را که چندان اساسی هم نیست و توسط دشمنان عمیق ساخته شده رها کنند و با یک مشت و نشان برادری مخالفت ها بین خود وحتی همان دشمنان دیرینه را ازبین برده در راه انکشاف علمی و ذهنی خود متحدا" بکوشند میتوانند درکمترین زمان ممکنه در صحنه بین المللی اقتدار لازم خود را بدست آرند.

با این مختصر نوشته خود را پایان میدهم زیرا نوشتن بیش ازین را برای کسانیکه کمتر به مطالعه مطالب اصلاحی و نزدیک شدن بهم میپردازند خسته کن می یابم . تا شما دست به دست هم ندهید و ریشه ویران نمون دین اسلام را که توسط مغرضین ابدا شده و توسط نمایندگان شان امروز در لباس اسلام به راه افتاده و مسلمان ها را از کمک به همدگر وا میدارد. و مهمتر ازین بجان هم میاندازد دوری جوئید در غیر آن محکوم به فنا ئید . به این اساس من این صدا را بشما میکنم که :

 

مسلمانان جهان متحد شويد

ورنه محکوم به فنائيد

 


بالا
 
بازگشت