جلیل پرشور

  

 

                               مصا لحه یعنی چی وبا کی                                                    

        همه بخوبی میدانیم که بعد اولین کشمکشهاو منازعات سرد وگرم بین گروه های مختلفهء مردم ودرجا هاومناطق مختلفهء کرهء خاکی، ا فراد خیر، وبا ا حساسی ،در جوامع خورد وبزرک آن زمانه ها پیدا شدند که تمام انرژی وتوان شان را برای خاموش کردن ،آتش نفاق وفتنه،بکار بردند ، تا آرامش وصلح در بین خانواده ها وقبایل آن وقت حکمفر ما باشد ،که بدون شک نتایج خوبی هم بدست میآوردند با آنکه باردیگر بین شان جنگ ودعوا میشد وقربانی وتلفات میگرفت.       

        با رشد کمی وکیفی جوامع ا نسانی،بهم رسیدن کتله های متعدد وبزرگ انسانها در طی مهاجرت ها، و جنگها،کشف قاره های جدید ومحلات سکنای غیرشناخته شدهء قبلی گروه ها ودسته جات انسانهای آنزمان ،در ضمن ا یجاد فضای آمیزش وکار وتولیدد سته جمعی ، مصلحتها ومنافع مشترک مردم نیز شکل گرفت وقوام پیدا کرد، زیرا منافع مشترک، تولید مشترک وبهره مندی یکسان از نعم مادی آن وقت که بهیچ وجهه شباهتی باامکانات وتواناییهای متعدد،متوفرو سفره های رنگین امروزهً مجموع انسانها وحتادسترخوانهای  غریبانه وقسماً خالی ازنعمات، اکثریت مردم شریف ومظلوم وطن مانداشت،اصلاً زمینه ساز تفاهم  و صلح وسازش در میان مردمان آنوقت که متمدن وعصری هم نبودند گردیده بود. 

       باتغیر وضع تولید وتوزیع وبوجود آ مدن ادا ره چیان وسازمان دهنده گان بدست خود مردم ولی بخاطر بهتر شدن کار ها ، وانسجام ا مور زنده گی نه بمنظور بوجود آوردن آقا ها ،بادارها وفرمانرواهاییکه بعداً بمفتخواران مستبد وظالم تبدیل گردند ، و ا ز حاصل رنج ومحنت مردم برای شان آرگاه وبارگاه مجلل بسازند وباثر ثروت اندوزی ا  زحاصل عرق ر نج وخون مردم، نه تنها زنده گی مرفه پیدا کنند بلکه دعوای تقدس نیزداشته باشند،  که متاًسفانه انکشاف وضع برخلاف ارادهً مرد م در هزاران سال قبل شکل گرفت،  وا ما انسان ا مروزی ، باوجود تغییرات عظیم درکلیه بخشهای زنده گی بشریت ، شاهد تدا وم  زنده گی اخلاف آن انگلهای طفیلی دیروزدر لباسها ، زبانها، مذاهب ،افکار وقواره های جدید است.

از همینجا بود که صلح وآرامش مردم باثر برهم خوردن توازن درزنده گی انسان ها  وزیر پا شدن انصاف وعدالت بوسیلهً آنانیکه از بین مردم بر خاستند وبوسیلهً مردم بزرگ ساخته شد ه ومطرح شدند برهم میخورد وکشمکش ونزاع بین موًلدین زحمتکش مظلوم وحکام مفتخوا رو ظالم جدیداً بقدرت رسیده شکل میگیردو روز بروز به ا نواع واشکال مختلف متبارز میگردد وعمیق میشود که همه ً ما در شرایط نو و کاملاً جد ید زنده گی بشری شاهد تدا وم آن اختلافات ومناقشات هستیم که  به اشکال وا نواع مختلفهً مبارزه ونبرد های صنفی ،ملی آزادی بخش، ضد استعماری  وطبقاتی با متود های مسالمت آمیزواعمال قهریه ومسلحانه ادا مه دارد .

     اختلافات وکشمکشهای گروه های مختلفهً مرد مان جهان دراشکال برشمرده شدهً بالا در دو قرن گذشته تغییرات وتحولات عظیمی را باعث گردید که چهره وسیمای جامعهً بشری را تغییر داد وانکشافات بزرگی راسبب گردید که بمقیاس تمام قدامت مبارزات مردم درطول تاریخ در راه آزا دی وعدالت از یکسو ورشد وانکشاف وسایل تولید از سوی دیگر میتواند برابری کند ، ولی تمام اقدامات وتلاشهای بورژوا زی، فیودالیزم وقدرت های حاکمهً مختلط وا نواع حکومتها وقدرتهای دولتی، دینی وغیر دینی ، مسیحی وبودایی ،اسلامی وغیر اسلامی وحتا احزاب وگروه های متعدد ی که از آدرس مظلومان ومحکومان برای آشتی وتفاهم بین کلیه باشنده گان یک کشور تلاش ومجاهدت کردند منتج به موًفقیت در زمینه نگردیده واین صف بندیهای گروهی صنفی وطبقاتی حتا در کشور های  ا روپایی وامریکایی که زحمتکشان باثر  کار وزحمت وا ستعداد خود شان از امکانات بهترتر زنده گی برخوردار گردیده اند هنوز وجود دارد و هیچ امیدی برای مصالحه وآشتی بین شان موجود نیست.

    حل اختلافات محتاجان  نان ، با بی نیازان ا زشراب وهمهً نعم مادی،  اهل زحمت ، عرق ریزی ودارنده گان آبله ها در دستها وپا ها، و رفع مخا لفتهای بیکاران وبیخانگان با جابران ستمگر بیرحم، با چپاول گران دارو ندار ملیونها انسان، با باشنده گان قصر های ا فسانوی بنا یافته از خون واستخوان بهترین  انسانها، با فریبکارا ن وتجار زبانها ،اد یان ،مذاهب ونژادها ، بخواب وخیال بیشتر نزدیک است تا به حقیقت ، این آرزومندیها اصلاً نمیتوانند به تحقق برسند، برای اینکه آشتی ومصالحهً بدون تاًمین عدالت ورفع ظلم وستم از بالای مردم را نمیتوان با موعظه وداشتن نیات نیک پیروز ساخت وعملی نمود.

بیایید وطن خود رامورد مطالعهً مجدد ، بیطرفانه ولی مسوولانه قرار دهیم، در دیروز اقدامات بزرگی در راه تفاهم وآشتی بین افغانها از طریق ایجاد جبهه، تیزسها،سیاست مصا لحه وآشتی ملی ،تخلیهً چندین ولایت از نیروهای مسلح دولتی ،طرح دولت مشترک با مخالفین آنوقت وحتا پیشکش نمودن بعضی از پستهای کلیدی به سرکرده گان ا یشان ،صورت گرفت  ولی ما نتایج مطلوب را برای آن بدست نیاوردیم که حد ومرز آشتی ومصالحه را تعین کرده نتوانستیم وبعضاً با کل خوش بینی وساده دلی اعتقاد پیدا کرده بودیم که بزودی ، میشان وگرگان همه متحدا نه به قریه ها وشهرها وا رد خواهند شد وهمه در صلح وآرامش بسر خواهیم برد، وماتمها وحسرتهای طولانی جای خودرا به امید واطمینان وشادی ولبخند تحویل خواهند داد ولی: همه ً مردم ما شاهد بودند که عاشقان ا شک ،خون،ماتم وفقر وتنگدستی ا یشان در تحت فشار، رهنمایی  ومساعدت دشمنان وطن چه قساوتهای جد ید را بکار نبردند وچه خونهای بیشماری که بعد اقدامات بزرگ مصالحهً ملی ریخته و جاری نگرد ید، از مظلومیت میشها چیزی کاسته نشد ولی گرگان درنده خوترشدند واینبار به خوردن میشها اکتفا ننموده تمام زنده جانهای وطن را هدف ونشان گرفتند وصد ها هزار راکت کور وغیر دقیق ومرمیهای ثقیل مختلفه و تحفهً دموکراسیهای تاجداراروپایی وا مریکایی بر فرق مردم هردم شهید کابل وولایات مختلفهً وطن در هر روز خاصتاً در ایام عید ها ونوروز ها وسایر منا سبا ت در بسته بندی های تحفه گونه سرازیر میگشت وبا ریختن خونهای بیشمار رنگهای پریدهً مردم را سرخرو ومحافل  کمرنگ وساده را باین وسیله رنگین میساخت. 

        باید بدانیم که مصالحه وتعامل با آ نانیکه میگویند(شما نباشید) با وجود آنکه نه تنها هستیدبلکه نیرومند تر نسبت بهر کدام آنهاییکه مدعی موجودیت درمیدان ا ند ، بودید وهستید ،غیر ممکن است وغیر عملی، آشتی،سازش ومصالحه با آنهایی ا ساساً صورت میگیرد که حقیقت موجودیت طرف دیگر را انکار نمیکنند ،توان ونفوذ سیاسی وا جتماعی آنرا اعتراف میکنند ویا در نظر میگیرند وبر عملی شدن کلیه اهداف وپیشنهادات مفید ومضر خود پا فشاری نمیکنند، امتیازاتی میگیرند وامتیازاتی میدهند زیرا گذ شتها متقابل میباشند، چطور امکان دارد با کسانی مصالحه میشد ویا شود که فقط  حقوق سیاسی واجتماعی شما را(نی) بلکه کمترین حق قانونی و ا نسانی یعنی حق زنده گی کردن را از شما سلب میکنند، در حالیکه دیدند ومی بینند که توانمند ومردمدار هستید ، ولی خود، با لشکرچند نفری ، اردوی عظیم مردمی وسیاسی تان را هیچ دانستند ومیدانند چطور با دشمنان بقا وزنده گی خود مصالحه کردیم ومیکنیم؟. 

حال که در برابر اقدامات انجام شده قرار داریم باید باین ضرورت حقیقی در شرایط کاملاً جدید وخطرناک فعلی وطن بیندشیم که آیا گروها واحزابی در داخل حاکمیت ویا خارج از آن وجود دارند که به  مسوولیت های ملی خود عمل کنند ودر قبال سرنوشت ومستقبل وطن بدور از منافع محدود وزودگذر سیاسی ،برای تحقق دموکراسی وعدالت اجتماعی صادقانه تلاش ومبارزه کنند تا باشد اهداف نیک مصالحه جویانه وناکام دیروز ما درشرا یط جدیدودر برابر دشمنان جدید وطن وتمدن بشری، از طریق همسویی ونزدیکی با این گروه ها برای آن تحقق پیدا کند که هیچ نوع تگرویی وانحصار طلبی ونادیده گرفتن توا نها واستعدادهای عظیم ومتنوع لشکر بزرگی از وطنپرستان وفداکاران با تقوا مثمر ثمر واقع نشده و فقط عمر مستبد ین دشمن با ترقی ود موکرا سی را طولانی میسازد وبس. 

 آیا این  حزب مانبود  ،که بمثابهً نوری در زیر پوست شب وتاریکی ظلمتبار خیمه زد وبا چه فداکاریها وتلفات عظیم از وجود صدها هزار از بهترین فرزندان حزبی ، سازمانی واتحادیوی( ملکی وعسکری) حزبی وغیر حزبی خود  برای روشن ساختن وچراغان شدن آن سیاهیهاوتاریکیهای قرون متمادی رزمید  جامعه را بیدار کرد ومسبب تغییرات بزرگی شد که سنگپایهً تحولات عظیم آینده در کلیه عرصه هاباید دانسته شود با اینکه کار های ما بدون خطا واشتباه وتلفات طبیعی وتحمیلی نبود.

امروز تمام افراد صاحب قضاوتهای سالم وبیطرفانه ، به این حقیقت اعتراف دا رند که حزب ما بمثابهً (هیزم درگیران) برای شعله ور شدن چوبهای نسوز ودیر سوز، که باید برای نجات مردم از کرختی ویخبندانهای قرون برافروخته میشد ، خودرا آتش زد وسوختاند تا انسان زحمتکش وطن از برده گی وغلامی هر کس ونا کس رهایی یابد وابراز موجودیت مستقل نمایدوصاحب حقوق انسانی خود شود.         

ما میگفتیم :            { آ تشی کاندر نهاد ما فتاد                  گرچه ما را سوخت اما زنده باد

                                                                    رگ رگ ما شعله گیر آتش است           تارو پود ما اسیر آتش                                                           

چیست آتش ؟ عشق مردم داشتن             دل بزیر نیش گژدم داشتن    

دست در کام نهنگان بردنست                مشت ها از قعر طوفان خوردنست} « س، ل»

      مگر وطن هنوز بقربانی ضرورت ندارد؟ مگر هنوز ما در شروع وآغاز کارها واقدامات ترقیخواهانه قرا ر نداریم؟باید قربان وطن ومردم خوب خود شویم،اگر فدا وقربان شده نمیتوانیم، حد اقل سمبولهای فدا کاری ، ایثار وگذشت شویم، وواقعاً باید درفکر مصالحه وسازش  با اصحاب واقعی وطبیعی آن براییم،بازی با کلمات وا صطلاحات مشکلی را حل نمیکند، ما با دل وجان دریافته ایم که برای نجات وطن باید جبههً وسیع، ترقیخواه ، وطندوست،ملی و دموکراتیک،غیر وا بسته ولی طرفدار تفاهم ومذاکره با همه ،بی تعصب وبدور از بنیادگراییهای قومی، ملی، مذهبی، زبانی وایدولوژیک ا یجاد شود وبحیث یگانه بدیل در برابر اقدامات عجولانهً غیر طبیعی وبالاثر فشارهای مختلفه ا یجاد گردد، وبا تمام نیرو برای نجات مردم ،دموکراسی وعدل وقانون از چنگال  دشمنان آزادی ،رفاه وترقی وطن وهموطنان فعال شود. 

      باید برای شکل گیری ا ین اتحاد  ضروری بوسیلهً هیچ کسی وهیچ گروپی پیش شرط های موًجه وغیر موًجه گذاشته نشود،مذاکرات کاملاً صریح وشفاف در کلیه سطوح وقدمه های باصطلاح بالا وپایین طوری  شکل گیرد وبه پیش برده شود که همهً مردم وحامیان مردم در جریان وانکشافات وضع قرار گیرند، زیرا باید همه باین قناعت رسیده باشیم که دوران سیاستهای مخفی گذشته است وفقط میتوان با برنامهً علمی، دقیق ، قابل عملی شدن، ملی ،دموکرا تیک وعدالتخواهانه وارد میدان سیاست شد وبدون تعصب  نسبت بزبانها ، مذاهب ، اقوام وگروه های متعدد ، کار را آعاز کرد  وبسرمنزل مقصود رسانید. 

      برای تحقق ا ین مصالحهً اکیداً ضروری ، با ییست ا ولاً از خود  شروع کنیم ، ما که داداز آشتی، پذیرش ، مصالحه ، تفاهم، مذاکره، د یالوگ وغیره را سر میدهیم حتا تحمل همدیگر را ندا ریم چه رسد به پذیرش!!!.  بناً لازم وضروریست که مصالحه را از خود آغاز کنیم ، به تبلیغات منفی خود ستیزی ومخالف پروری هرچه زودتر خاتمه دهیم تا حد اقل اعتماد رفقا وهمرزمان خود را  در مورد صادق بودن خود در امر آشتی وتفاهم کمایی کنیم، تاا ین اقدام ما ، بزمینه وبستر مطمًین وطبیعی ای برای مذاکره وتفاهم با سایر نیروها وقوتهای مطرح تبدیل گردد، اگر ما شایستگی لازم، کفایت کاری وابتکار عمل را در زمینه تبارز ندهیم ، آ خرین فرصتهای متوفرومثبت فعلی رانیز از دست خواهیم دا د ویکبار سنگین مسوولیت واشتباه  عظیم را بدوش خواهیم داشت.                                                                                         

       واقعاً میتواند قابل سوال باشد که چطور عدهً در دیروز وامروز با آشتی ناپذیر ترین گروه ها وافراد خواستند ویا توانستند  مصالحه وآشتی کنند، کنار بیایند وبا القاب وکلمات دوستانه ودلسوزانه از ا یشان نام ببرند،ولی با رفقا وهمرزمان خود شان ،با فداکار ترین ا نسانهاییکه بدون چون وچرا ، صد ها امر وهدایت معقول ونا معقول ، رسمی وشخصی،عملی وغیر عملی آنها را با دل وجان پذیرا شدند وحتا تعداد بیشماری جان های شرین شان راقربان کردند، کنار نیامدند ونمی آیند در حالیکه باصطلاح وطنی ( نه آب ریخته ونه دوغ)، اگر دیروز اختلافات بر سر قدرت بود که آن نیز یکمقدار طبیعی است، امروز بخاطر( چی)ما،  در سایهً یکدیگر سنگ میکوبیم  وبا کل بی رحمی وبی عاطفگی، یکعدهً نسبت بهمرزمان بی بدیل وبی مثال ما قضاوتهای نا سالم وبر خورد های نادرست شخصی توام با تعصب  ومملو از بی مهری میکنند . 

     روی سخنم با شما همرزمان قدیمی وایثارگر است،شما که سالها با بلا ها ومصیبت ها ساختید، هر لحظه با مرگ دست وپنجه نرم کردید ، وا زعیش ونوش متوفر دنیا حتا در زمان حا کمیت وقدرت حزبی وشخصی تان استفاده نکردید وهزاران تن ، تان ، بهترین اعضای فامیلها ، دوستان ورفقای صمیمی تان را در راه وطن از دست داد ید، منتظر چه هستید ؟ چرا وا رد عرصه نمیگردید وبا تمام توان وقوت عظیم تان پروسهً تفاهم ،تقارب،آشتی، مصالحه واتحاد را به ثمر نمی رسانید،من شخصاً هیچکدام از مسوولین دیروز را نمیخواهم در مورد، تخریب وملامت کنم ، گناه ازما کادر هاست که با وجود کل سابقه، تجربه،ایمان  واخلاص وعطش برای نزدیکی رفقا ، دست روی دست نشسته ا یم ومنتظر یک پارچه کاغذ بنام اعلامیه وابلاغیه از این وآن گروه وشخصیت دیروز وامروز هستیم ، نمیشود در مبارزه همیشه نقش تطبیق کنندهً اوامر را بدوش بکشیم، نقش شما را هیچ کسی نمیتواند نادیده بگیرد ، این خود ما هستیم که برای خود نقش تماشاچی  ومنتظر را انتخاب کرده ایم، باید وباید خود را ازین حالت غیر مفید نجات دهیم ونسبت به پروسهً شکل گیری وقوام یافتن مبارزهً هدفمند وعلمی مطابق به شرایط وایجابات زمان،احساس مسوولیت جدی   و دلسوزانه کنیم ،زیرا همه باید بدانند که نقش وکار اثر مند وبزرگ عادی ترین همرزم دیروز وامروز ما را هرگز نمیتوان فراموش کرد.                                                                                                        این هم حقیقت دارد که دیروز بنا بملاحظات وشرایط خاصی که ما در آن قرار داشتیم، بی انصافیهای در پارهً امور حزبی ما صورت گرفت، افراد تصادفی ،غیر مستحق وتحمیلی جاهایی را اشغال کردند که نباید چنان میشد وحاکمیت تاوان آنرا با قیمتی گزاف پرداخت کرد، حال اگر تصمیمی به دوام مبارزه وجود داشته باشد باید بجای انتقاد های سالم وناسالم، آشتی شدنها وجنگی شد نها، مسابقهً تبلیغاتی دشمنانه وآب ریختن در آسیاب ا ین وآن که همه بیا نگر خامی واقدامات نا بکار تگروا نه وبهانه تراشیها برا ی گریز از دشوا ری مبارزه وا یستاده گی درسنگرحق طلبی وعدالت خواهیست، دریک نشست وسیع ،رفیقانه، صریح غیر فرکسیونی، وغیر وا بسته بودن به افراد وشخصیتهای مختلفه،جمع شویم وبا کل صمیمیت وحرمت گذاشتن به نقاط نظر همدیگر،راه های را مشترکاً جستجو کنیم که مفید ،علمی ،عملی ، متحد کنندهً خود ماوسایر نیروها وقوت های یکسان اندیش ویا بهم نزد یک جامعهً ما بوده وسعادت وخوشبختی وآرامش مردم ما بارزترین اهداف اساسی آنرا تشکیل دهد.                                                     

       خوشبین بودن درحل معضلات ودشواریها کار نیک است ، ولی کل آرمانها واهداف بزرگ سیاسی را نمیتوان با خوشبینی حل کرد، در مورد مصالحهً بکار بسته شده از طرف ما این مورد خوب صدق میکند، ما باید میاندیشید یم  که میتوا نیم  مخالفین مسلح آشتی ناپذیر را، خاصتاًجناحهای افرا طی تر آ نرا که خود شان قدرت تصمیم گیری را نداشتندوباید باتمویل کننده گان شان مشوره وهدایت اخذ میکردند به پروسه مصالحه بکشانیم؟ آن عدم دقت به اندا زهً غیر طبیعی بود که امروز ما، همه نیروهای موجود دیگر اندیش رانادیده بگیریم  وبر طبل خود ستایی وخود نگری  بکوبیم، موارد فراوانی در تاریخ وجود داشته وهنوز موجود است که عظیمترین قدرتهای سیاسی وروحانی عصر در حل آنها ناکام بوده اند،جنگهای مختلفه بین کاتولیکها ، کاتولیکها وپروتستان ها، جنگها وخونریزیهای متعدد بین فرقه های مختلفهً مسلمین، مواجهات خونین ا یدولوژیها وعقاید مختلفه ومتخاصم فلسفی،اقتصادی وسیاسی را درمورد میتوان نام برد که قربانیهای عظیم وخرابیهای بیشمار را در قبال خود داشته است، لذ مصالحه هیچوقت برای ایجاد تفاهم وآشتی، بین دشمنان آشتی نا پذیر نتیجهً مطلوب  را ببار نمیآورد چون آب وآتش ، شب وروز ، سیاهی وسفیدی ، ظالم ومظلوم ، حق وباطل راکسی آشتی داده نمیتواند، اصلاً نباید چنین ادعای بی پایه ای صورت گیرد، مصالحه فقط میان افرادوگروه ها ی صورت میگیرد که تقارب فکری ونزدیکی مواضع وبینش سیاسی وا جتماعی داشته باشند. وقتی ما مشکل خود را حل نمیتوانیم اوزان سنگینتر را برای آن نباید بلند کنیم  که برعلاوهً نداشتن توان ،ما را بمشکلات لاینحل ا ضافی موا جه میسازد.   

   از آنجاییکه هیچ شخصیتی، هیچ حزب ، گروه ورهبری بالاتر از ارزشمندی مردم شریف وزحمتکش ما قرار ندارد ، لذا نباید با اقدامات تصادفی وعجولانه ویا با انتظارات طولانی بیهدف در حق مردم جفا شود ،به مردم باید تمام حقیقت را گفت ولو تعدادی نتوانند آ نرا درک کنند ، اگر اساس مردم است ، اگر باعث هر پیروزی ، سازنده گی وپیشرفت وتکامل مردم ونیروهای تولیدی وسیاسی آگاه آن است،نباید در غیاب مردم، درعدم موجودیت فرزندان وسپاهیان مردم ،  کسانی ، تصمیم گیری در مسایل کلیدی وطن را حق طبیعی خود بدانند، وبا چهره های حق بجانب هر اقدام درست ونا درست شخصی شان را توجیه وتفسیر کنند.                                                                                                                                

در اخیر برای شکل گیری وپیروزی امر بزرگ مصالحه، بار دیگر پیشنهاد میکنم که همه از زین های بی اسپ خود پایین شویم ومصالحه و آشتی را ا ولاً بین خود وبعداً با تمام نیروهای شریف وترقیخواه در هر جا وهر موقعیتی که قرار دارند، از جمله با هزارا ن عنصر ملی  وطنپرست، با نیروها وشخصیتهای چپی در سایر گروه ها وهزاران مذهبی شریف وخیر اندیش بی آزار وصادق بدین ومردم وبا تعدادی که صادقانه برای دموکراسی، عدالت وترقی وطن کار میکنند، بر قرار وتاًمین کنیم، ودر برابر هر نوع خیانت  ووطنفروشی محکم بایستیم ومبارزه کنیم.   پیروز باد مصالحهً ضروری میان همه وطنپرستان

 

 

   سوختیم وسوختن ما بر کسی معلوم نشد   چون چراغان شب مهتاب چه بیجا  سوختیم 

 


بالا
 
بازگشت