تبصره سياسی:

مولوی شينواری واسطه خليلزاد نزد بوش شد

 

 فضل هادی شنواری رييس قوه قضايه افغانستان طی نامه ای از جورج بوش خواهش نموده است تا آقای زلمی خلیيلزاد سفير و نماينده فوق العاده خود را در افغانستان حد اقل تا انتخابات پارلمانی در سمت کنونی اش حفظ نموده به وظيفه جديدش در عراق بحيث سفير تقرر نه نمايد. به عقيده آقای شينواری  آقای خليلزاد براي بازسازي و تامين امنيت در افغانستان مفيد است.  هم چنان موصوف به نمايندگی ازعلماي ديني بزرگان قومي و مردم از کار و تلاش زلمي خليلزاد  ستايش نموده است.

قابل تذکر است که نگرانی آقای شنواری از آنجا منشا می گيرد که رسانه های معتبر جهانی از جمله نيويارک تايمز و راديو صدای آمريکا خبر تقرر آقای خليلزاد را بحيث سفير جديد آمريکا در عراق  قبلاً انتشار داده بودند.  خبر انتصاب خليلزاد در مقام سفارت آمريکا در عراق نه تنها برای آگاهان داخلی و خارجی امور افغانستان  غير منتظره بود بلکه برای خود آقای خليلزاد که سرگرم طرح سناريوی ايجاد پارلمان فرمانبردار در افغانستان برای آمرينش در واشنگتن  در چند ماه آينده بود نيز غافلگير کننده بود. گفته می شود اين خبر نه تنها خليلزاد را که در اوج غرور و قدرت اش است ناراحت ساخت بلکه  چريل بنارد همسر خليل زاد که يک يهودی تبار پرقدرت آمريکايست و نفوذ زياد بر خانواده بوش دارد و عامل اصلی به قدرت رساندن خلیلزاد در مراکز قدرت در واشنگتن در دو دهه قبلی شمرده می شود، نيز خشمگين ساخت در نتيجه و عدم توافق خود را در تقرر شوهرش در عراق ابراز نمود. به گفته چريل بنارد  ما به جهنم عراق نخواهيم رفت؛ زيرا کارهای زيادی ناتمام در افغانستان بخصوص در انتخابات پارلمانی داريم.

سه پرسش اساسی اينست که کدام عوامل باعث آن شده که بوش خليلزاد را از اوج قدرت ا و در افغانستان که در فرآيند انتخابات پيچيده پارلمانی قرار دارد سبک دوش نموده و به جهنم عراق در جايکه موصوف قبلاً کدام دست آوردی کوچکی هم نداشته مقرر نموده است؟ آيا آقای خليلزاد واسطه بهتر و خوش نام تر از آقای شنواری نزد بوش برای ماندن در مسند قدرت در افغانستان نداشت؟ چرا کرزی برای اين واسطه  انتخاب نشد؟

 واقعيت اينست که تنش های سياسی ميان خليلزاد و کرزی پيرامون شاريدگی های سياسی و امنيتی کشور و اراده گرايیهای خليلزاد در اموردولت و بخصوص در تقرر کادر ها کمتر مجال تنفس برای کرزی بعد از انتخابات رياست جمهوری و تشکيل کابينه داده است. اين در حاليست که کرزی بعد از کاهش نفوذ جنگ سالاران بر او در سه سال گدذشته با بهره از  کاروايیهای خليلزاد  در تلاش است که رهبری زمام امور کشور را به دست گرفته از زير بار قدرت نمايی خليل زاد نيز بيرون بر آيد.

اختلافات کرزی با خليلزاد می تواند يکی از عوامل باشد که در نتيجه خواهش کرزی از بوش باعث  برکناری او شده باشد.اين در حالیست که به عقيده بسياری آگاهان سياسی داخلی و خارجی خليلزاد يکی ازعوامل اساسی عدم موفقيت دولت کرزی محسوب می شود. به نظر آنها ميليون ها دالرکمک های غرب،و فرصت های سه ساله طلايی از دست رفته و رشد روز افزون قاچاق مواد مخدر را بايد قبل از همه از خليلزاد پرسيد تا از کرزی به مثابه نمادی سياسی تماشاچی. زيرا؛ هيچ کسی شک ندارد که حاکم اصلی و هر کاره سياست افعانستان خليلزاد  است نه  آقای کرزی.

با وصف  نقش خليلزاد درکاهش قدرت جنگسالاران ازطریق راه اندازی نيرنگهای سياسی، قومی و نظامی  او يکی از  گردانندگان اصلی تشنج آفرينی، تعصب و ايجاد بد فهمی ميان اقوام افغانستان و هم چنان تحميل نظام فرد گرای جمهوری رياستی ، تحميل سرود ملی به يک زبان، دست کاری در قانون اساسی، تقلب در انتخابات رياست جمهوری و بد نام ساختن ارزشهای والای دموکراسی به سود استبداد فردی و قومی را می توان بر شمرد.

برخی ها از اراده گرايیها و بازی های خليلزاد چنان خسته و مايوس شده اند که فکر می کنند اگر در سه سال گذشته  بجای خليلزاد  يک آمريکايی چشم آبی، واقعيت گرا و فراخ انديش می بود دست آورد های حکومت کرزی به مراتب بيشتر می بود و مردم استبدادزده افغانستان در آوردن ثبات و اميد بيشتر نسبت به آينده  زندگی ميکردند. در واقع خليلزاد  جامعه جهانی  و قبل از همه آمرين خود در واشنگتن را به نفع  يک گروه خاص امتياز طلب در حاکميت افغانستان فريب داد که در آينده نزديک هم آمريکا و هم مردم افغانستان بهای همه بازی های او راخواهند پرداخت. 

بايد گفت تغيرو تبديلی آقای خليلزاد در سفارت عراق کدام معجزه قرن نيست که کسی را شگفت زده بسازد. اين يک مسئله  معمولی است. اما آنچه  شگفت آور است اينست که آقای خليلزاد جناب مولوی شنواری طالب انديش را که چند ماه قبل در نتيجه يک سازش قومی با آقای استاد سياف در کرسی قضاوت افغانستان بر خلاف مخالفت شديد روشنفکران و جامعه جهانی  تحميل نموده بود اکنون تا آن سرحد به دست نشانده خودش احتياج شده که او را نزد بوش بحيث واسطه به پيش می کشد. اگر قرار شود هر کس و هر دولت سفرای مورد پسند خود رااز دولت های ديگر مطالبه نمايند، فکر می شود که جای برای واژه سفير و يا سفارت در جهان باقی نمی ماند. اما اگر افغانستان يکی از ايالت های آمريکاست در آنصورت تقرر ، انتصاب گورنر هم مطابق به قانون اساسی فدرالی آمريکا امکان ندارد  بايد ازطريق انتخابات ايالتی صورت بگيرد. سياست در افغانستان  در تحت بازی به نام دموکراسی آنقدر مبتزل شده که قاضی قضات بنياد گرا واسطه سفير يک ابر قدرت می شود.

                  برکناری خليلزاد اگر برای اکثريت مردم  با غرورافغانستان خبری خوشی باشد، اما در عوض برای هواخواهان موصوف ناخوشايند حتا برای برخی ها  تراژيدی خواهد بود . برخی استد لال می کنند که خليلزاد افغانستان را نسبت به هر کشور ديگر بهتر می شناسد و دلش به اين سرزمين می سوزد. افزون بر آن عده ای معتقد اند که اگر خليلزاد نباشد باری ديگر افغانستان را پاکستان اشغال خواهد کرد.

 درين شکی نيست که آقای خليلزاد نسبت به هر فرد خارجی افغانستان را بهتر می شناسد. اما مردم افغانستان ازين شناخت وی چه سودی در سه ونيم سال گذشته  بردند؟ تحميل رييس جمهور، تحميل قانون اساسی، تعصب و امتيازگرايی  به سود  يک گروه خاص و دها عامل بحران آفرين ديگر از آغاز اجلاس بن تا به امروز که درين نگارش  مختصرگنجايش  به توضيح آن ها وجود ندارد، محصول شناخت او از واقعيت های افغانستان است. در واقع شناخت خليلزاد از افغانستان از مرز های تعصب  خشن قبيلوی فرار تر نرفته است. او  بحيث افغان به تمام مردم اين کشور با ديد باز و يکسان نگاه نه نموده است. برخلاف جامعه افغانستان را به سفيد و سياه، شمال و جنوب، اکثريت و اقليت، حاکم و محکوم تقسيم نموده است. در واقع سياست تفرقه به انداز انگليس را او بی پرده در افغانستان در حال پياده کردن است.

  

بسياری ها  مداخلات پاکستان در افغانستان  در سه سال گذشته را يکی از عوامل  اختلافات خليلزاد با پاکستان می دانند که ظاهراً باعث تنش ها ميان آنان نيز گرديد. در حاليکه خليلزاد در سالهای قبل يکی طراحان اصلی پروژه طالبان با پاکستان و صدور آنها به افغانستان بود که در واقع افغانستان به صوبه پنجم اين کشور مبدل گرديد. يگانه مانع درين راه مقاومت بي نظير بخشی مردم  افغانستان بود و بس.

 شايد ساده انديشانه باشد که فکر شود خليلزاد مانع اشغال افغانستان توسط پاکستان در لحظه کنونيست. اين در حاليست که پاکستان بيش از50% نفوذ از دست رفته خودرا در نتيجه انتخابات اخير و کابينه جديد در اوج حکمروايی خليلزاد مجدداً احيا نموده و با گذشت هر روز ما شاهد گسترش نفوذ اين کشور در ولايات مختلف افغانستان از شمال تا جنوب هستيم. چنانچه ستون پنجم اين کشور به کمک خليلزاد از  طريق فراخوان طالبان در حکومت کرزی گرفته تا تقرر گلبدينی ها،  امينی ها، تنی ها، در پوليس، اردو، امنيت ملی و امور ولايات کشور نفوذ از دست رفته اين کشور را احيا نموده است.

واقعيت اينست که روابط تنگاتنگ و خيلی پيچيده پاکستان با آمريکا فراتر از خواست ها و آرمانهای خليلزاد است. ً واشنگتن با خليلزاد و بدون خليلزاد منافع آزمندانه و نامشروع پاکستان در افغانستان را تعقيب خواهد نمود و خليلزاد مانع آن شده نمی تواند. بناً با رفتن خليلزاد در استراتيژی آمريکا در افغانستان و در منطقه کدام تغير کيفی رخ نخواهد داد. اما نخستين تغيری که می تواند رخ بدهد اينست که  کرزی از زير بار اراده گرايی خليلزاد رهايی يافته و بحيث رييس جمهور انتخابی احساس مسئوليت خواهد کرد. اما مهمتر از همه غرور ملی افغانستانی ها که در نتيجه قدرت نمايی های ملال آورخليلزاد آسيب ديده است، احيا  خواهد شد.

هم چنان يکی از پيامد های سبک دوشی  خليلزاد اين خواهد بود که افغانستانی ها بحيث  صاحبان اصلی اين سر زمين وارد ميدان  شده؛ پيرامون سرنوشت کشور شان با جامعه جهانی سرو کار مستقيم پيدا  خواهند نمود. در حاليکه  آقای خليلزاد در حال حاضر هم نقش افغانها  را بازی می کند و هم نفش آمريکايها را. در واقع هيچ جای برای افغانها در سيا ست داخلی و خارجی باقی نگذاشته است. هر انديشه افغانی و آمريکايی را در انحصار دوکتورين خود قرار داده است. البته اين مربوط  به خرد و کفايت سياست مداران افغانستان دارد  که بعد از ترک  خليلزاد از افغانستان منافع ملی خود را خود تعريف نموده و نگذارند که اين فرصت تاريخی به کام استبداد، تحجر و امتياز طلبی فردی، گروهی و قومی فرو برده و کشور را وارد يک بحران ديگر گردد.

 

Afghanistan begs Bush not to move US envoy to Iraq

 

April 4, 2005

KABUL (AFP) - Afghanistan's chief justice has written to US President George W. Bush pleading with him not to transfer US ambassador Zalmay Khalilzad to Iraq until after September's Afghan parliamentary polls.

In an open letter prompted by reports Khalilzad would be moved to Baghdad and obtained by AFP on Monday, Fazil Hadi Shinwary said the Afghan-born US diplomat was "needed more than ever" in his fatherland.

No official White House announcement has been made on the new appointment and Khalilzad remains tight-lipped on the issue.

US media have said Khalilzad, who has been Bush's special envoy to Kabul since late 2001 and was made US ambassador to Afghanistan in 2003, will be nominated for a similar mission in Iraq in coming months.

Khalilzad was widely credited with saving Afghanistan's first presidential election from disaster in October after opposition candidates threatened to boycott the results following allegations of fraud.

Electoral staff had failed to mark voters fingers with indelible ink in some polling stations, leaving no guarantee against multiple voting.

"No one else can work as he has been doing or has done in the past," Shinwary wrote.

Khalilzad, who like President Hamid Karzai hails from Afghanistan's ethnic Pashtun majority, enjoys close ties with the US-backed president.

He is still widely regarded as having considerable influence over the Afghan government because the United States has the largest military force in the country.



بالا
 
بازگشت