انجنیر سخی ارزگانی

 آلمان

 

فروش اجباری زنان شوهردار در افغانستان

( و یا کشف نوینی دیگری از جنایت در حق زنان )

قسمت دوم :

 

عدم موفقیت حکومات آقای کرزی و ائتلاف بین المللی در امور افغانستان :

     پس از واقعه دلخراش 11 سپتمبر سال 2001 م در امریکا  و توافق نامهء کنفرانس شهر بن آلمان توسط ائتلاف جهانی ؛  امیدواری های هموطنان ما و حتا جهان این بودند  که  امارت  قرون وسطایی  طالبان- القاعده نابود گردیده  و اسلحه ها از مجاهدین جمع آوری  خواهند شد .  و همچنان  امنیت تأمین و صلح در کشور ما برقرار خواهند  گردید و باز سازی افغانستان آغاز خواهد شد  و نیز دیگر خون ریزی در افغانستان قطع خواهد گردید .

    اما متأسفانه دولت های اداره  مؤقت ، انتقالی نه تنها قادر به حد اقل مهار کردن  بحران  را چه می کنی که حتا  موفق  به  استقرار امنیت ، جمع آوری اسلحه ، تأمین صلح ، تضعیف  پایگاه های  نظامی  والیان ،  قوماندانان ،  تفنگ بدوشان جابر ، کنترول تولید کنندگان مواد مخدره و قاچاق  و برآورده  نمودن  سایر نیازمندی های فوری  جامعه ما هم  نگردیدند . بلکه  شاهد  روز افزون  فساد اداری ،  بی امنیتی ،  گسترش عملیات تروریستی  طالبان- القاعده ،  ظهور اولین تن فروشی زنان بی سرپرست ،  تقویت  چشمگیر تولید  مواد  مخدره  و  قاچاق های  گوناگون  دیگر منجمله  قاچاق اطفال معصوم  ، گسترش زن فروشی از سوی قاتلان مردم ، گسترش علایق خونی ، رونق سلایق قبیلوی فزونتر ، بی سرنوشتی  مردم  و هزاران  آلام  دیگری  تا  کنون  در جامعه  نیمه جان  و پیکرهء  خونین  کشور خویش هستیم .

     همچنان به صورت عملی از تطبیق اصلی موادهای  موافقت نامه بن آن طوری که  تأکید صورت گرفته بود ، چندان خبری نشد .  و به قول  مشهور که : « با  یخ  نوشته  شد و در آفتاب گذاشته  شد .» را می ماند . بدتر اینکه طالبان ، تروریستان القاعده ، وهابیی ها ، اخوانی های دریشی دار ، قوم سالاران دموکراتمآب ،  بعضی قوماندهای حزبی  و خلاصه افراد مسلح عاقبت نا اندیش  و نهادهای ضد ملی و ضد دموکراتیک  از سوی ائتلاف بین المللی ، ناتو ، آیساف ،  آمریکا ، همسایگان ، کشورهای منطقه  و برخی از دولت مردان قومیت خواه و انحصار طلب تا کنون با  انواع  مختلف عملا  تقویت و حمایت علنی می گردند . این چیزی است که  آقای کرزی و مقامات عالی رتبه دولتی افغانستان و قوای ائتلاف بین المللی نیز از آن شکایت دارند .آآآنن   م

     اینکه  مدت قریب یک سال از انتخاب آقای کرزی به حیث رئیس جمهور کشور ما نیز می گذرد  که  دولت  جدید  به  قول آقای حامد کرزی « دولت شایسته سالار»  قادر به طرح  یک  ساختار نوین سیاسی- اجتماعی مؤثر و همه جانبه هم در جامعه  نبوده است. و بلکه از گفتار آقای حامد کرزی  نیز هویدا  است  که  دولت  و اراکین  حکومتی نیز باعث  تداوم فساد اداری ، قاچاق ، توسعه مواد مخدره ، جنایت و فربه  شدن  بیشتر بحران  دیر پا  و جدید  در تمام  نهادهای اجتماعی کشور شده اند . در واقع  امر آقای  کرزی  از عدم  توانایی  مدیریت خود  و دولت جدیدش در امر سرنوشت جامعه و بحران موجودهء کشور ما  نیز حرف می زند.

    چرا دولت متخصص و به قول آقای حامد کرزی « حکومت شایسته سالار »  تا حال یک طرح سیاسی  و فراخ دامن را بر اساس اراده و خواست مردم و نیازمندی زمان جهت تأمین امنیت ، جمع آوری سلاح ، تسریع جریان بازسازی ، مبارزه علیه فساد اداری ، قاچاق مواد مخدره و انسان ، و نبرد سرنوشت ساز بر ضد نهادهای ایدئولوژی  ، منابع مالی  و نیروهای نظامی طالبانیزم ، اخوانیزم و تروریزم  القاعده  به میان نکشیده است ؟

    خلاصه از بحث اصلی دور نگردیم  که  اگرچه در افغانستان دختر فروشی  جزء از سنت های  مزخرف ضد انسانی  و فرهنگ  حاکم  در جامعه  قبیلوی  ما  بوده  و می باشد . اما اینکه طی این سه دههء اخیر در جوار جنایات بی نظیر این قرن  بر زنان شوهردار ، دختران جوان و حتا دختران نابالغ  جنایت و تجاوزات جنسی  مدحش  و  بی شمار صورت  گرفته  اند که میزان دقیق آن  معلوم نیست . همچنان به صورت خاص طالبان  از سال های 1994 تا 2001 م  تعمدا  زنان شوهردار ، دختران جوان  و حتا اطفال معصوم  اسیر هزاره ، تاجیک ،  ازبیک ،  ترکمن  و سایرین  را  به  تاجران اعراب ، پاکستانی  وغیره نیز به فروش رسانیدند که  تا  حال  به  داد آنان هیچ مرجع حقوقی ، داد رسی  وغیره اقدام نکرده و یا  توفیق نیافته است . از این ناحیه عملا ثابت شد که  هم  مهر سکوت  تقریبا  بر همه اذهان جهان  و به  خصوص  بر تفکر برخی از تحصیل  یافته گان  تمامیتخواه و قوم گرا و هم تباران  طالبان جامعه  ما  متأسفانه  کاملا  حاکم هم  می باشد .  و جالب اینکه اکنون نیز برخی از آنها در دولت کنونی از طالبان به صورت عریان و رسمی طرفداری و حمایت می نمایند . همچنان قابل توجه اینست که قوم پرستان در موارد به صورت مستقیم و غیر مستقیم  بر رادیوها ، تلویزیون ها ، رسانه ها ، مطبوعات  داخلی و بین المللی نیز اثر گذاشته و از طالبان و همفکران شان پشتیبانی می نمایند . مضاف بر آن ، نیروهای قومگرا و خود محور ادارات منابع خارجی ، سازمان ملل متحد ، انجوها و ... را نیز یکطرفه  در انحصار خودها قرار داده اند  که  بحران  دیگری  را در میان اتنی های کشور آفریده است .

    آیا این گونه برخوردهای تبارگرانه ، سلایق قبیلوی ، ارتجاعی ، سکتاریستی ، طبقاتی و غیر خردمندانه باز هم کشور را به دوران حاکمیت شؤنیستی امیر عبدالرحمن خانی ، نادرخانی ، هاشم خانی ، حفیظ الله امین خانی  و ملا عمر خانی نمی کشاند و زمینه های همسوی اتنیکی و همبستگی مذهبی- دینی جوامع کشور ما را  به  نفع  استبدادهای کهنه و نو و اجانب خدشه پذیر نکرده و نمی گردانند ؟

    اما ناگفته نماند که عناصر دموکرات و میهن دوست و دینداران صادق پشتون ما نیز هستند که طالبان ، القاعده ، حزب اسلامی حکمتیار ، جنایت کاران و شؤنیستان را که از هر قماشی و از هر تبار و اتنی کشور ما که باشند  کاملا  آنها را مردود می شمارند . و اینها را دشمنان عمده کشور و مردم و ضد دموکراسی در افغانستان می دانند . چنین عناصر ملی و دموکراتیک چه پشتون باشند و  یا غیر پشتون باشند  و یا مسلمان کشور و یا غیر مسلمان کشور ما باشند ؛ اینها یکی از مهم ترین سازندگان جامعه مدنی ، وحدت ملی ، ترقی  و تحقق  دموکراتیک در افغانستان می باشند . این گونه شخصیت های ملی و نهادهای دموکراتیک ، انسان دوست و مدنیت خواه  را باید با تمام معنی عملا حمایت  و  با  آنها  همکاری  نزدیک  کرد . باید افزود که حساب توده ها ، میهن دوستان و دموکراتان پشتون ما از یک عده کوچک نژاد پرستان پشتون و قوم  سالاران و طالبان کاملا جدا می باشند . و همچنان حساب اتنی ها ، وطن دوستان و دموکراتان دیگر جامعه ما از خائنین ، استثمارگران ، جلادان ، خود محوران ، نژاد پرستان شان نیز به کلی فرق دارند .

اینک عدم موفقیت دولت های آقای حامد کرزی و ائتلاف بین المللی را در قمست بحران افغانستان در چند گزینه یی ذیل مورد توجه قرار می دهم :

 

قاچاق اطفال  معصوم  افغانستان :

      منجمله صحت  و سقم ادعای  فوق خویش  را در مورد محکومیت زنان ، زن فروشی  و قاچاق انسان به  خوانندگان عزیز خود  واگذار  می گردم  و اینک  حال  گزارش  طفل ربایی  را  از  مقالهء  پژوهشی  دانشمند  و نویسندهء  گرانمایه آقای  دستگیر صادقی  از ماهنامهء  وزین « مشعل »  با هم  می خوانیم  تا  واقعیت مسأله  روشن گردد :

   « تعداد  عمومی اطفال اختطاف شده طی سالهای اخیر را حتا نمیتوان تخمین کرد . بر اساس گزارش رسانه های  گروهی  صرف  در جریان  سال  گذشته 400 اعلان  مفقودی از  رادیو افغانستان  به نشر رسیده است که عمدتا شهر کابل را در بر میگیرد . باید توجه  نمود  که  در ولایات ،  دهات و  روستاهای کشور برای مردم عادی  کدام ارگانی وجود  ندارد که  آنها بتوانند از مفقودی جگرگوشه های خود به آنها مراجعه  نموده  و اطلاع  دهند ،  و یا  به  نحوی  به  نشر  رسانند . آنها ناگزیر اند این درد  جانسوز  را  بی صبرانه  تحمل  نمایند و نا امیدانه  منتظر بازگشت عزیزان گمشدهء خود باشند .

    به نقل از منابع  یونیسف در این  اواخر در حدود 164 تن  طفل افغانی از کشور عربستان  سعودی  به کشور برگشتانده  شده اند که  قبلا به آن  کشور قاچاق  شده بوده بودند .

   بر اساس گزارشهای  رسانه های  گروهی دو جوان  افغانی که  بیش از ده سال در اسارت گروه های آدم ربای پاکستانی بودند اخیر موفق به فرار شدند  و به  افغانستان  برگشته اند . یکی از ساکنان  منطقه کیله گی بغلان گفته است هفتاد نفر دیگر همراه با آنان در اسارتگاهی در لاهور نگهداری میشدند . وی دوازده سال در اسارت بسر برده است . او در هری پور پاکستان هنگامی که بیش  از ده سال  نداشت ، در یک اتوبوس شهری به  وسیله  افرادی بیهوش شده  و به منطقه یی در لاهور انتقال داده شده است . پدر این جوان آزاد شده از دست آدم ربایان می گوید که فرزندش  مشغول آموزش در یک مدرسه  دینی در هری پور بوده و ناگهان ناپدید شد . بر اساس گزارش  مورخ  یازدهم  ماه  اپریل سال جاری آژانس اطلاعاتی باختر موظفین پلیس ولایت هرات  یک  نفر قاچاقبر اطفال  را  در آن ولایت دستگیر کردند . این  قاچاقبر شش طفل  از  مربوطات ولایت هرات  را بطور قاچاق  به  کشور  ایران  انتقال  میداد  و شاید انتظار نداشت  که  دستگیر گردد . زیرا انتقال شش طفل توسط یک شخص  بیانگر آن است که وی شاید بارها این عمل را انجام داده و از جانب ارگانهای امنیتی خاطر جمعی داشته است .

     یک  خانم  از ولسوالی  سروبی ولایت کابل که پسر هشت ساله اش بنام نثار لادرک گردیده بود به ( آی  دبلیو پی آر )  گفته  است : « اسلام  در کجای افغانستان است . من  سه  ماه  متواتر در جستجوی پسرم در افغانستان و پاکستان گشتم و اما اثری از وی نیافتم . سر وصدای حقوق بشر در افغانستان زیاد است ، اما عمل وجود نداد .»

   حال توجه خواننده عزیز را به برگردان دری بخشهای از گزارش آژانس فرانس پرس که به تاریخ ده اپریل سال جاری  از شهر قندهار در ارتباط به نا آرامی های آن شهر به نشر رسیده  ، جلب می نمایم .

    فرانس پرس  گزارش  میدهد : « در تصویر محمد طاهر دوازده  ساله  آشکارا  نیمه  بیهوش است . یک تکهء کهنهء  خون آلود  دست چپ وی  را  پوشانیده است ، جایی که  ربایندگان انگشت وی را قطع نموده و آنرا ( انگشت وی را ) یکجا با عکس  وی  به  فامیلش ارسال  داشته اند . »  ( 26  ) 46 مشعل 

    آیا  باز هم  این چنین جنایات و طفل ربایی مغایر دین محمدی ، ضد میثاق ها و موازین بین المللی و اعلامیه جهانی حقوق  بشر و همچنان  در تضاد  به  روند  بازسازی ، استقرار امنیت و صلح ، نهادینه سازی جامعه مدنی و تحقق پیش شرط های وحدت ملی و دموکراسی در افغانستان قرار ندارد ؟ آیا اینگونه  واقعات دلالت بر ضعف و ناکارآمدی دولت جدید آقای کرزی و ائتلاف  بین المللی ، سازمان ملل متحد ، ناتو  آیساف و قوای امریکایی در کشور ما نمی کند ؟

    و افزون بر آن اینک  در زمان  حاکمیت  آقای  کرزی و حضور قوای ائتلاف بین المللی ، زنان  شوهردار در مقابل دیدگان  شوهران  شان از سوی  آدم کشان ،  تفنگ سالاران ، متحجرین و اسلامیستان ضد دین  که  عضو دولت  کنونی نیز اند ،  تصاحب گردیده  و بعد زنان شوهردار و اطفال معصوم را بالای تاجران به صورت علنی مثل کالایی تجارتی به فروش می رسانند .  در واقع این یک  « کشف  جدید  جنایت  و آدم  فروشی  در مورد  زنان  شوهردار و اطفال  معصوم  کشورما »  است که  تاریخ  بشر شاید کمتر و به  خصوص تاریخ  کشور ما  به  استثنای عصر جلادانهء عبدالرحمن خانی و ملا عمر خانی رهبر طالبان  کسی هرگز در حافظه  ندارد .

آیا عدم موفقیت دولت های آقای حامد کرزی ، ائتلاف بین المللی ، ناتو ، آیساف ، ملل متحد و نیروهای امریکایی در حل موضوعات و یا کاهش حد اقل بحران کنونی افغانستان آفتابی نگردیده و از سوی دیگر زمینه های نفوذ قاتلان مردم ، ناقضین حقوق بشر ، شؤنیستان ، تمدن ستیزان ، جنایت کاران ، زن فروشان ، رهبران طالبان و سایر عناصر ضد ملی و ضد دموکراتیک را در حاکمیت سیاسی و اجتماعی افغانستان آماده نکردند ؟

 

قتل  سه زن  در ولایت بغلان :

    به  تاریخ 2 ماه می سال 2005 م گزارش از رادیو بی بی سی  به  نسبت  واقعه جسد نیمه برهنه سه زن کشته شده در قریه زمان  خیل بغلان  پرداخته  است . باید گفت که  چنین  واقعات  روزمره  در همه گوشه  و کنار افغانستان تحت سلطهء تفنگ داران ، قوماندان سرکش ، رهزنان مسلح ،  تروریستان اسلام نما ها  با پشتوانهء برخی از حکام عالی رتبهء دولتی وغیره صورت می گیرند ؛ که از هزاران  واقعه استخوان سوز و خانمان بر انداز  اگر چند تا محدود از آنها و آنهم  به عنوان اتمام حجت به  خاطر فریب اذهان عامه و جهان برسد و بس .

 چرا دست اندرکاران مسأله  افغانستان در پی سراغ چاره جویی اصلی و علل از قبیل حل بی امنیتی ، ترور ، قاچاق و تولید مواد مخدره  ،  گسترش  فساد  اداری ،  ساختار  ناقص  دستگاه  دولتی ،  طفل ربایی ،  زن  فروشی ،  پیدایش و گسترش فحشاء ،  قتل های دسته  جمعی  و ... قبول  زحمت  را به  خودها نداده  و یا در حل حد اقل بحران و مسایل فوری کشور ما  صادقانه به  صورت عملی با  مشارکت و تکیه اصلی  بر خواسته ها  و نیازها  و نیروهای پرتوان مردم ما  و ضرورت عصر اقدام  نمی ورزند ؟

 آیا در عقب تداوم  همین  بحران کشور ما  برخی از ممالک بزرگ جهان  و به ویژه همسایگان افغانستان  و از آنهم خاص تر پاکستان توسط القاعده ، طالبان و حزب اسلامی حکمتیار و سایر مسلمان نماها  قرار ندارند و از آن به سود خودها و حامیان خارجی خویش بهره برداری ظالمانهء را  از جامعه  تحت ستم و کشور مخروبهء ما  نمی کنند ؟

 آیا عمدتا  نیروهای عقبگرای  سنتی ،  قدرتمندان  و حکام  خود کامه  سیاسی کشور ما  با حمایت برخی از  کشورهای  توسعه  طلب و مغرض بیگانه  عامل  اساسی همین مصائیب  و بحران  و تداوم آن درافغانستان نشده اند ؟

 آیا رقابت  جنگ  سرد  میان  اتحاد شوروی و غرب  در گذشته ،  جامعه  ما و افغانستان را قربانی خواسته های استعماری و غارتگرانه یی  خودها  نکردند و حال هم این سیاست به شیوه یی دیگری در افغانستان ادامه ندارد ؟

 آیا تعدادی از رهبران طالبان و مسلمان نماهای تمدن سیتز و زن  ستیزان دیگر از سوی رئیس جمهور آقای  محترم کرزی و آقای خلیل زاد سفیر سابق امریکا در کشور از زندان ها آزاد و حتا زمینه های عملی حضور فزیکی و سیاسی آنان  را  به مقامات عالی جدید کشور  و پارلمان  کنونی  تحت  نام های « آشتی ملی »  ،  « عفو عمومی » ،  « بازسازی »  و « مشارکت ملی »  مساعد نگردیده اند ؟

آیا با شرکت دادن جنایت کاران جنگی ، دکانداران دین ، جمود فکران ، دزدان تفنگ دار ،  قوم پرستان ، زن ستیزان ، میهن فروشان ، اسلام نمایان ، قاتلان مردم ، جنگ سالاران ، مافیای قاچاق مواد مخدره و انسان ، تمدن ستیزان برخلاف اراده و خواست مردم ما در حاکمیت  سیاسی  افغانستان ؛ زمینه های  نوزایی  جامعه مدنی ، برابری ،  تساوی  حقوق  بین زن و مرد ، مدرنیته مثبت ( نه وارداتی ) ، ترقی ، دموکراسی و تحقق نهادینه  سازی « وحدت ملی » را  برای  یک قرن  دیگر دفن گورستان ها  نکردند و نمی کنند ؟

 آیا با تصاحب قدرت سیاسی- اجتماعی در افغانستان از سوی متحجرین ، عقل ستیزان ، نژاد گرایان ، خود  محوران ، فیشنگران  مدنیت  و نظایر آنها  می توان  شاهد  نهادینه  سازی  جامعه  مدنی  و مردم سالاری و حاکمیت ملی- دموکراتیک در یک افغانستان آزاد ، مستقل ، بی طرف ، تجزیه  ناپذیر ، متحده ، آباد  و مترقی بود ؟ 

 چرا ائتلاف بین المللی ضد طالبان- تروریزم  و دولت افغانستان تا  کنون  نخواستند و یا  نتوانستند  که این بحران  شوم  را  در افغانستان با همین امکانات خویش حد اقل مهار و یا  کاهش  دهند ، پایه های  دولت  مرکزی  را با مشارکت دموکراتیک مردم استحکام بخشند ، امنیت  و صلح  را در سراسر کشور تأمین  نمایند ، روند  بازسازی  و نو سازی  را  سرعت  دهند ،  نیازمندی ضروری جامعه را نسبتا حل  نمایند ، همین  قانون  اساسی  را  صادقانه  و پیگیرانه   نسبتا  مورد  تطبیق  قراردهند ، حد اقل  معیارهای  اعلامیه  جهانی حقوق  بشر را رعایت  نمایند ،  یک مقدار نهادهای  مدنی  و اجتماعی  و سایر مسایل  مبرم جامعه  را سمت  و سو بخشند ؟

 واضحا  که افغانستان  به  حیث  نخستین  تولید  کننده عمده  و قاچاق مواد مخدره و حتا  قاچاق جدید انسان به  ویژه  قاچاق اطفال ، مرکزگسترش فساد اداری ، تروریزم  وغیره  در جهان عرض اندام می کند که بانی آن درقدم نخست پاسداران نظام ارباب - رعیتی و فرهنگ قبیلوی تجدد ستیز ، عظمت جویان ، جنگ سالاران ، اربابان بومی ، اجیران بیگانه ، خودکامگان سیاسی و حامیان مداخله گر خارجی آنها در افغانستان خونین ،  ویرانه و بی کس  می باشند .

 

 

 

    اگرائتلاف بین المللی ضد  طالبان- تروریزم  در جلسه بن نیروهای  صادق مسلکی ، شخصیت های متدین بی ریا ، علمای دینی ترقیخواه ، افراد  خدمتگار ،  مجاهدین راست کردار و مدنیت خواه ، تحصیل  کردگان مبتکر، عناصر سازنده ء ملی ، دموکراتان پیشتاز ، فرهنگیان رسالتمند ، افراد فنی آزمایش شده اجتماعی- سیاسی  و دلسوز  و غیره  را  شامل حکومت  و ادارات افغانستان  می نمودند ؛ شاید که جامعه  ما  با چنین فجایع پی در پی  و جبران ناپذیر مواجه هم نمی شد . ولی بانیان و دست اندرکاران اجلاسیه بن آگاهانه و یا غیر شعوری از حضور و شرکت نیروهای دموکراتیک و ملی کشور ما در این جلسه جلوگیر نمودند که بحران جدید دیگر از همین نقطه نیز آغاز گردید .

    از سوی دیگر تا کنون عملا ثابت است  که قدرت های بزرگ جهانی و منطقه تحت رهبری ایالات متحده امریکا خواهان حضورو نقش تعیین کنندهء  نهادها و نیروهای ملی و دموکرات و میهن دوستان پیکارگر و صادق ما در صحنه سیاسی- اجتماعی در افغانستان هیچگاهی نبودند و اکنون هم قطعا نیستند . و اگر چنین می بود  از آغاز جسله بن راه  عناصر و شخصیت های دموکراتیک و ملی ، عناصر مذهبی تمدنخواه و مترقی مردم ما را مسدود نمی کردند و آنان را عملا در حل بحران کشور صادقانه دعوت و تا کنون مورد حمایت مستمر قرار می دادند .

    و در آن صورت جامعه ما و دولت های ادارهء مؤقت ، انتقالی و منتخب کنونی  و ائتلاف جهانی با چنین ترورها و بی امنیتی ها ،  انسانی ربایی ها ، آزاد کردن جنایت کاران طالبی بدون محکمه و مجازات از زندان ها ، گسترش  تولید خشخاش و قاچاق مواد مخدره ، آوردن کدرهای رهبری طالبان و حزب اسلامی در ارگانهای دولتی کشور ، زن ستیزی ها ، سوزاندن نهادهای تعلیمی و معارف و مکاتب توسط طالبان ، نقض حقوق بشر ، آوردن مسلمان نما ها  و سایر آدم کشان در هر دو لویه جرگه ، کشتار دسته جمعی فاتحه داران منجمله در مسجد شهر قندهار ، کشتن عساکر و پولیس دولتی در شهرها ، فروش اجباری زنان شوهردار ، تجارت انسان های ربوده شده ، ترور و گروگان گیری امدادگران بین المللی در کشور ما ، از سوی طالبان ، القاعده و حزب اسلامی و سایر جنایت کاران مواجه هم نمی بودند .

    این کاملا پر واضح است که نهادها و نیروهای وطن دوست بی ریا و دموکراتان خرد پرور خواهان دموکراسی وارداتی و وابستگی به اجانب در افغانستان هرگز نبودند و نیستند . این گونه فرزندان صدیق دیندار ، انسان دوست ، دموکرات ، صلح دوست ، ترقی طلب بر اساس قانونمندی تکامل و جبر زمان رشد  پیش زمینه های اقتصادی ، فرهنگی ، آزادی ، جامعه مدنی و دموکراسی را با توجه به ساختار اجتماعی ، مادی و معنوی کشور و آنهم با توانایی عینی  و آگاهی ذهنی جامعه از پائین به صورت مسالمت آمیز ، طبیعی و تدریجی در بطن نهادهای نظام جامعه افغانستان سراغ نموده ، نه از خارج و نه از آسمان .

    پس تجربه نیز به اثبات رسانیده است که ائتلاف بین المللی تحت دیکته ایالات متحده امریکا و طرفد اران شان خواستار تحقق جامعه مدنی و دموکراسی از سوی نهادها و نیروهای دموکرات و میهن دوست  مردم ما در افغانستان نیستند . بل طالب دایمی چاکران ، دنباله روان و اجیران خویش در افغانستان می باشند تا مقاصد استعماری و طولانی مدت شان قرنها در افغانستان حفظ گردد . قدرت های بزرگ از طریق دست نشاندگان خویش در کشور ما صرفا شعار دموکراسی را می دهند ، نه اینکه کوچکترین پیش زمینه های ذهنی ، عینی و عمل تدریجی  جامعه  مدنی ، پلورالیزم ، عدالت اجتماعی  و دموکراسی را در افغانستان  مطابق خواست  و اراده مردم  ما تدارک دهند . زیرا ، آنان هرگز دموکراسی  را برای افغانستان نمی خواهند . پس کاملا  ثابت است که گفتارهای شان همسنگ کردارهای شان در کشور ما نبودند و نیستند .

    حال باید مردم ما نسبت به هر وقت دیگر اولا به اتکای خداوند مهربان و خود با زیربنای خرد ، عقلانیت ، آگاهی سیاسی ، و منطق قانون تکامل نیازمندی زمان نقش محوری را در تعیین سرنوشت سیاسی ، اجتماعی ، مادی ، معنوی جامعه خویش ایفای نمایند و به هیچ صورت منتظر مراجع  دیگری از آسمان و زمین  و نیروی غیب و بیگانگان  نباشند .  با این کلام  آگاهی دهنده  و سازنده  توجه  نماییم  که  چنین اظهار می دارد:

کس نخارد  پشت  من        جز  ناخن  انگشت  من

   این مردم افغانستان بوده که با وحدت خردمندانهء کامل ملی و مسؤلیت و آگاهی سیاسی سازندهء خویش ، تعیین سرنوشت ملی ، سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، تضمین و تحفظ استقلال و تمامیت ارضی افغانستان تجزیه  ناپذیر  را خودش  در جامعه  نمایند و بس .

 

ساختار ناقص سیاسی- اجتماعی : 

    با اعتقاد این قلم از آنجائیکه  سنگ  پایه  و بافت اجتماعی- اقتصادی ، فرهنگی- سیاسی و

سایر سازه های اجتماعی به نام افغانستان از آغاز 1747 م  تا حال ناقص تهداب گذاری  شده است و با  همان  ترتیب غیر دموکراتیک تا حال کج پیش می رود . از همین جهت است که تمام عقب افتادگی کشور ، فقر مادی ، اجتماعی و معنوی جامعه ما ناشی از همین ساختار ناقص سیاسی- اجتماعی و استبدادی در افغانستان بوده و می باشد . همچنان  واضحا  بازده  چنین  نظام های استبدادی ، انحصاری ، قبیله سالاری  و خرافات پرور جز تولید فاجعه ها و زایش باورهای تمدن ستیزی ،  فاشیستی ،  ویرانگری ، زن ستیزی جمود نگری ، چاکر منشی به اجانب ، هژمونی گرایی ، گسترش عصبیت های مذهبی ، دینی ، اتنیکی ، قبیلوی ، قومی ، محیطی وغیره در جامعه چیزی  دیگری نبوده  و نیست . و متأسفانه که حال نیز تا حدودی این چنین مناسبات زیانبار و منطق ضد ملی و ضد دموکراتیک بالای تمام مردمان مسلمان و غیر مسلمان کشور ما در افغانستان نیز حاکم اند .

   تجارب بارها  ثابت نموده اند که از کهنه پرستان ، استبدادیان عصر حجر و قبیله سالاران خرد ستیز و مذهبیون دربار نباید انتظار کوچکترین نطفه های نوآوری ، خردمندی ، ترقی گرایی  و کدام خدمت  به خلق الله و کشور را داشت . زیرا ، چنین عناصر محصول نهادها و ساختار استبدادی ضد مدنی و ضد  دموکراتیک اند که از گذشته های دور تا کنون به طور ناقص به حیات نکتبار خود ادامه داده و ضد پیشرفت و مخالف تجدد نهادهای جامعه اند . برای اینگونه عناصر حفظ  نظام  کهنه  و مقدس بودن خرافات  یک اصل است و این اساس ناقص و کج  را  ادامه می دهند .  چنانچه  شاعر در این  مورد نیز سخنی نغزی دارد که  می گوید :

خشت اول گرنهد معمار کج       تا ثریا می رود دیوار کج

   عملا به ملاحظه  میرسد که دولت های ادارهء مؤقت ، انتقالی و کنونی کشور ما  دارای یک بافتار ناقص سیاسی- اجتماعی بوده و دولتمداران جدید  و قوای ائتلاف بین المللی بناء بر عدم ساختار سالم  و نبود  برنامهء  سیاسی  سازنده  و عملا  با کج  رفتاری های خویش   تا حال آنهم اتکا به  اخوانی ها ، وهابی ها و  سایر اسلام  نمایان  رنگارنگ ، جنایت کاران ، قوم محوران ،  نهادها و نیروهای عقبگرای  جامعه ما  نموده ؛  و فرصت طلایی خدمت کردن را نسبت به مردم ما تا حال از دست داده اند . اکنون بخاطر جلوی گیری از گسترش رسوایی بیشتر  و احیانا سقوط خویش بناء سازش  جدید غیر خردمندانه و ضد ملی را تحت  نام  « آشتی ملی »  با  ملا محمد عمر رهبر طالبان  و گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی  و القاعده  گذاشته  اند که  این  یک  بازی  دیگری  نسبت  به  سرنوشت  آینده  کشور  بی وارث  و  مردم  مثله  شده  و افغانستان  مخروبه  می باشد .

    از جانب دیگر روزانه  شاهد آدم ربایی ، کشتارعساکر و پولیس ملی ، تروراعضای دولتی ، غارت اموال مردم ، آتش زدن مکاتب ، کشتن فاتحه داران  در مساجد  قندهار ، ربودن  و قتل امدادگارن خارجی ، اختطاف زنان و اطفال ، گسترش قاچاق و تولید مواد مخدره ، ترور ده ها  نفر  از  کاندیدان  شورای ولایتی  و پارلمانی ، بی ثبات نمودن دولت کنونی و دیگر جنایات توسط طالبان و افراد حزب اسلامی و القاعده در افغانستان نیز می باشیم  .

آیا بافت و ذات دولت جمهوری اسلامی افغانستان موجوده  و آنهم در پوشش های مشارکت ملی ، حضور تکنوکرات ها ، رعایت اعلامیه  حقوق بشر و دموکراسی با ساختار سیاسی- اجتماعی و ... دولت های استبدادی و غیر دموکراتیک قبلی کشور ما  کدام  تفاوت ماهوی دارد ؟

   

عناصر ضد دموکراتیک  و ماهئیت استبداد :

با این کلام دلنشین شاعر توجه نماییم که دلالان دینی ، طالبان نیکتای دار  و نقاب داران دموکراسی و استبداد  را چنین افشاء می دارد :

زیان کسان از پی سود خویش      بجویند و دین اندر آرند پیش

   پس از این گونه رویداد های روزمرهء  مغزمنفجرکن درمیهن عزیز ما افغانستان است که هم  جوهراستبدادی  سیستم  و نظام واپسگرایی فئودالی و سنت های خرافی قبیلوی و همچنان  ناکارآمدی عده یی از متولیان و دست اندرکاران  سیاسی  دولت  کنونی و حامیان خارجی شان  در افغانستان نیز به  نمایش گذاشته می شود  .

    این تنها در یک  مورد است که رئیس دولت افغانستان آقای کرزی  بناء بر سیاست های خاصی خودش از فروش 15 زن شوهردار از یک ولایت پرده بر می دارد  و از عدم  استراتژی سازنده  دولت  خود ، همکاری  روحانیون  را در مبارزه با همچو جنایات ، فساد  اداری وغیره مطالبه  می نماید که بیانگر واقعیت  استبداد  سنتی از یکسو و همچنین شهود ناتوانی دولت جدید را در مورد حد اقل مهار کردن حتا بر  بخشی از معضلات  ناگوار و بحران کشور ما  از جانب  دیگر  نیز به  نمایش  می گذارد .

    پرسش اینست  وقتیکه تمام  ادارات دولتی ( جای شخصیت های صادق ، دینداران تمدنخواه ، پیکارجو ، دموکرات  و خدمت گذار در داخل دولت جدید کاملا محفوظ باشد . )  از روستا ها گرفته تا شهرها و پایتخت کشور از عناصر تمدن ستیز ، اجیران بیگانه ،  اسلام نمایان ،  متحجرین  ،  فساد  پییشه گان ،  جنایتکاران  جنگی ،  رهزنان تفنگ بدوش ،  طالبان نیکتایی دار ، قاتلان مردم ،  قوم اندیشان ، بی سوادان  ، قاچاق بران و زن ستیزان و نقاب داران دموکراسی  پر باشند ؛  مسلما چنین  عملکردها  و کنش های ضد انسانی ، ضد مدنیت ،  ضد  اسلامیت  و ضد  ترقی  در کشور ما  صورت  می گیرد .  و چنانچه که می بینیم  بد بختانه هرگونه جنایت ، فساد های اداری ، فحشاء ، ترویج  مواد مخدره  وغیره  نیزعام شده  می رود  که  در آینده فرهنگ  مسلط خرافاتی و سرطانی  را در جامعه تشکیل خواهد داد .

    شاعر شهیر و نامدار کشور ما آقای گل پاچا الفت  در مورد تاجران ، نقاب داران دموکراسی ، ضد ملی و ماهئیت مستبدین چنین می گوید :

فکر  و  خویی   قبیلوی  دی         تش  لباس   یی   مدنی   دی

   آغا  نه    دموکرات   گیژی         که  هر  سومره   شی   تنویر

از: ص 6/ شماره 63 گاهنامهء ندای هزارستان سال هشتم ماه حمل 1384 خورشیدی.

    و همچنان روزانه در مطبوعات و گزارشات رسمی و  مستقل و به خصوص در گفتارهای هر مقام عالی رتبه دولتی کنونی از عملکردهای جنایت کاران ، فساد پیشه گان اداری  و غیره که عملا در دولت اسلامی افغانستان شرکت دارند ، شکایت می کنند . استعفای علی احمد جلالی وزیر داخله کشور بی ارتباط  به  بحران کشور نخواهد بود . این چه نوع دولت مسلکی و متخصص  و دموکرات است که تا کنون کوچکترین برنامه یی را جهت حل بحران و ناهنجاری های عاجل کشور عرضه نداشته است ؟ و چرا دست خائنین ملی ، جلادان ، مفسدین  اداری ،  فاشیستان ، دزدان نقاب دار ، آدم ربایان ، قاچاقچیان مواد مخدره و ... را در مدت بیش از سه سال از ارگانهای دولتی  و اجتماعی کوتاه  کرده  نتوانسته و یا نخواسته  است ؟

    آیا منافع مشترک طبقاتی نیروهای ارتجاعی و عناصر مستبد و ضد دموکراتیک در بافت ادارهء موقت ، انتقالی و کنونی ( جای شخصیت های خدمتگار در هر سه دولت آقای کرزی محفوظ است ) با هم گره نخورده و چنین کسان با انواع مختلف از ماهئیت ارتجاعی متولیان سیاسی خودکامه ، دموکراسی ستیزان ، قوم پرستان و طرف داران آنها حمایت و حراست نمی کنند ؟

    آیا  در شرایط  کنونی این  چنین معلول ها  عمدتا  منعکس  کننده  ماهئیت و بافت  سیاسی-

 اجتماعی سیستم  استبدادی  و ناکارهء  دست اندرکاران  سیاسی و عناصر عقل ستیز ، دکانداران دین و پاسداران فرهنگ فرتوت قبیلوی و هر سه دولت ( جای شخصیت های دموکرات ، مذهبیون تمدنخواه ، خدمت گاران و ... حفظ باشد )   آقای کرزی  در جامعه مصیبت  رسیدهء و کشور ویرانه و خونبار افغانستان  ما  نبوده و نیست ؟

    آیا  تمام  بحران ها ،  فساد اداری ،  نارسایی ها ،  ناهنجاری های  اجتماعی- اقتصادی  ،  فرهنگی- سیاسی ، تن فروش برخی از زنان بی وارث ،  شیوع  مرض ایدز ، آدم ربایی ، کشت کوکنار و قاچاق مواد مخدره ،  بیکاری مردم ، عدم امور بهداشتی ، ظهور معتا دین مبتلا به مواد مخدره  و الکهول ،  ترورها  و کشتارها  و نظایر آن در وضع  موجود همخوانی کامل  با ساختارهای استبدادی ،  سیاسی- مصلحتی قبلی و کنونی  و فرهنگ حاکم استبداد قبیلوی  و کار بردهای غلط  سیاست های بیگانگان و به ویژه امریکاییان و انگلیس ها  و پاکستانی ها و ... در افغانستان ندارند ؟

    اگر دولت مردان افغانستان و حامیان جهانی شان در حق مردم و کشور ما  واقعا  صادق هستند ؛ چرا دولت کنونی به شمول ائتلاف بین المللی ضد تروریزم  به خصوص امریکا مطابق به خواست و آرمان های جامعه ما در سراغ بدست آوردن  شاه کلید اصلی  حل  بحران  و معضلات کنونی  کشور ما  و  با حضور اصلی عناصر دموکراتیک و تمام  مردم  ما  در صحنه سیاسی – اجتماعی وغیره  در جامعه افغانستان بی وارث هرگز نیستند ؟

     به ملاحظه می رسد که عناصر ضد دموکراتیک ، تمدن ستیزان ، رشوه خوران ، فساد پیشه گان ، جمود اندیشان و همفکران  شان  که  کرسی های کلیدی قضاء و سایر مقامات دولتی را در انحصار خودها گرفته و خلاف نیازمندی زمان وضد منافع مردم  ما  با سلایق و علایق شخصی خود امر و نهی را صادر نموده و عمل می کنند . آیا کارکردهای  چنین  زمامداران مردم فریب ،  مغایر اسلام ، تخطی از اصول  اعلامیه  جهانی  حقوق  بشر، میثاق ها  و موازین  پسندیده  بین المللی  و ضد روند بازسازی جامعه و ضد مصالح  مردم  ما  در افغانستان نمی باشد ؟

    آیا تبریه  نمودن گام  به گام طالبان ، القاعده ، حزب اسلامی  حکمتیار و سایر قاتلان مردم  از جنایات بزرگ شان نسبت به کشور و اتنی های تحت ستم و مظلوم افغانستان  از سوی همکاران سابق طالبان و برخی قوم پرستان حاکم در حاکمیت سیاسی کنونی در جامعه افغانستان نیست ؟

   آیا با آوردن دین فروشان ، قوم اندیشان ، انحصار گران ،  طالبان تجدد سیتز ، وهابیان ، نقاب داران دموکراسی ، جنایت کاران ، اجیران زنجیری بیگانگان  ، جنگ سالاران ، دزدان مسلح ، مافیای قاچاق مواد مخدره و انسان و نظایر آنان در بدنهء اصلی تمام نهاهای سیاسی ، اجتماعی ، مادی ، فرهنگی وغیره جامعه ؛ جهلستان ها و گورستان ها را برای جامعه کنونی و نسل های آینده خویش در افغانستان آباد نمی کنیم ؟

 

مشارکت آگاهانه سیاسی زنان و تحقق دموکراسی در جامعه :

    زنان کشور ما با گمان اغلب بیش از 60 در صد از کل جمعیت کشور را تشکیل می دهند . با شرکت ندادن زنان در نظام اجتماعی- سیاسی جامعه است که بیشتر از نصف جامعه خویش را با خیره سری مرد سالاری ، عقل ستیزی و تفکر قبیله سالاری فلج نمودیم  . و همچنان خود ها را از کاروان ترقی ،  سعادت ،  خرد فرا ملی ، مدرنیته سازنده ، زایش اندیشه نوین ،  بهره گیری از علوم حاضر ، عقلانیت جدید ، استفاده از تخنیک روز ، بهره ورزی از ارزش های مفید بشری ، فرهنگ فرا انسانی و امثالهم  بی نصیب و محروم  نگه داشته ایم  که  جرم  نابخشیدنی است .

    بدون مشارکت آگاهانهء سیاسی و همه جانبهء زنان در تمام نهادهای نظام جامعه ، تحقق دموکراسی در افغانستان ناممکن است . زیرا ، از نگاه کمی هم  زنان  بیش از نصف جامعه  ما  را به خود اختصاص می دهند . و با سهم گیری مسؤلانه  ، شعوری زنان و با توجه به شرایط کشور و نیاز عصر و مشارکت کلیه  اناث  در استخوان بندی های اصلی سیستم  جامعه  بوده  که  پیش زمینه های  تحقق مدنیت ، آزادی ، عدالت ، تکثر  منابع  قدرت ، شکوفایی  فکری ، فرهنگی و دموکراسی خلق خواهند شد .

   به سخن علامه مولانا توجه نماییم که چنین فرموده است :

ای جهان  کهنه  را  تو جان نو !       از تن  بی جان و دل افغان شنو ! 

     به نظر این نبشته ، تا زمانیکه زنان را با زیر بنای آگاهی سیاسی ، علمی و اندیشه دموکراتیک – ملی با توجه  با نیازمندی زمان در تمام هسته های اجتماعی ، مادی ، معنوی وغیره قانونا و عملا  و پیگیر سهیم  نسازیم  و تمامی حقوق زنان به صوت عادلانه  و انسانی با مردان یکسان نگردند ؛ و همچنان زنان هم آگاهانه و مسولانه جهت تساوی حقوق خود و تمام بدنهء جامعه خویش به صورت شعوری  ، سازمان یافته  ،  پیگیر و تدریجی و مسالمت آمیز در کلیه ساحات اجتماعی- سیاسی مبارزه نکنند ؛ ما صاحب پیش زمینه های آزادی ، جامعه مدنی ، بلوغ عقلانیت ، جریان زایندهء فکری- سیاسی ، ظرفیت فراخ نگری بالنده ، موج آفرینی نهادهای اجتماعی- اقتصادی و نظام دموکراسی در کشور خویش نخواهیم شد . و همچنان پیش شرط های اصولی ایجاد و تکامل  نهادهای مادی ، اجتماعی و معنوی « فرهنگ ملی »  ،  « وحدت ملی »  ،  « ملت سازی »  ،  « دولت سازی »  عصری ،  « اقتصاد مستقل ملی »  و بالاخیره  « مردم  سالاری »  در افغانستان  خلق  نخواهند  شد .

 

میکانیزم دموکراتیک و ملی :

    مردم  افغانستان به یک استراتژی جدید و خرد دموکراتیک – ملی  ضرورت دارند که مطابق با منطق  قانون  تکامل زمان کنونی و ضرورت و خواست های حقوقی– سیاسی و اجتماعی– اقتصادی جوامع خواهر– برادر میهن ساکن و تابع در افغانستان باشد . تا موازی با مقتضای زمان  در راه تحقق  عدالت اجتماعی ، پلورالیزم  ، آزادی های سازنده فردی- اجتماعی ، بلوغ و شکوهمندی نهادهای اجتماعی ، مادی ، معنوی ، استقرار پایدار حاکمیت ملی و دموکراسی حرکت کنند .

     با نکتایی و دریشی پوشیدن ، ریش تراشیدن ، عمامه  و چپن ، ریش های دراز  و ... و آنهم  با بی باوری و با بی شعوری شعار دموکراسی دادن و اکت نمودن دموکراتیک و اما در باطن با ذهن تاریک قبیلوی ، فاشیستی ،  دانش ستیزی ، خوی عشیروی ، تعصب ورزی  ، زن ستیزی ، بیگانه پروری و ... نه دموکرات شده می توانیم و نه مردم را  همیشه فریب داده می توانیم .

   مردم افغانستان در طول تاریخ خویش حکومت های خودکامه و غیر دموکراتیک را خوب تجربه نموده اند . که د ر رأس چنین حکومات اغلبا مستبدین سنتی و در این اواخر هم دیکتاتوران جدید ایدئولوژیک نیز قرار داشتند . در این قرن بیست و یکم  باید  گفت  که  میکانیزم  دموکراتیک و ملی توسط  نیروهای  که  دارای تفکر دموکراتیک ، تجارب  دموکراتیک ، ارزش های دموکراتیک ، فرهنگ دموکراتیک ، اخلاق دموکراتیک ، عمل دموکراتیک و همچنان بر مبنای نقش رهبری آگاهانهء مردم  باشند ، ممکن است  نه  از طریق دیگری .

   این شاعر زیبا کلام ، برجسته و نامدار زبان دری فارسی چنین پیام می دهد : 

 خوش آن که در طریق عدالت قدم  زنیم      با این مرام در همه عالم علم  زنیم

    قانون عادلانه  تر از  این  کنیم   وضع      آن  گاه  بر تمام  قوانین  قلم   زنیم 

    پس به  این  صورت  باید  یک  میکانیزم  سیاسی خردمندانه ملی- دموکراتیک و وسیع البنیاد مطابق ضرورت و آرمان های  مردم  ما  و با  مقتضای  تکامل  زمان  توسط  صادق ترین  ،  شایسته ترین  ، مبتکرترین ، عالم ترین ،  مجرب ترین ، دموکرات ترین ، خدمتکار ترین تحصیل  یافته گان  صادق  و  روشنگران  سازنده ، روحانیون تمدنخواه ، فرهنگیان طراز نوین جامعه  ما با توجه  به  شرایط  کشور و مسایل  جهانی و مشارکت آگاهانهء  مردم ما  طرح  گردند ؛ که  در برگیرنده  حل بنیادی  تمام  نهادهای  مادی ، اجتماعی و معنوی  جامعه افغانستان باشد . و همچنان نقش  تمامی توده های از مردم  اعم از مسلمان و غیر مسلمان ما را  در  مشارکت  حاکمیت  و نظارت  بر متولیان  سیاسی  و نظام  دولتی و آنهم  مبتنی بر  یک  قانون اساسی  جدید  و  دموکراتیک  عملا  تضمین  گردد . در غیر آن  به  قول  مشهور :  « همان آش  و همان کاسه خواهد بود . »

    ایجاد و رشد جامعه مدنی و دموکراتیک با خرد دموکراتیک و آنهم توسط نیروهای دموکراتیک – ملی و با اراده دل انگیزانه و نقش عمده یی جامعه از پایین ممکن می گردد .  نیروهای دموکراتیک با شعور دموکراتیک عرض اندام می کنند و عناصر دموکراتیک بدون اندیشه و تفکر  و عملکرد  دموکراتیک هرگز تعریف شده نمی تواند . رشد تفکر دموکراتیک محصول ایجاد و نهادینه سازی آزادی ها ، مایه گذاری جامعه مدنی ، بنیان گذاری نهادهای اقتصاد ارگانیک ، شکوهمندی زیر ساخت های فرهنگی- سیاسی جامعه ، عام شدن پلورالیزم ، تکامل نهادهای اجتماعی ، اتصال خطوط  ارتباطی  روستاها  به  مراکز شهری ،  رهبرد  حل عادلانه  تقسیمات  واحدهای اداری کشور ، مدرنیزه کردن امور زراعت و اقتصاد  مستقل  ملی کشور ، مشارکت  دادن  زنان در کلیه  نهادهای سیاسی- اجتماعی جامعه و ... با مبارزات مسالمت آمیز و آزمون های تدریجی با آگاهی کامل جامعه توسط  مردمان ساکن و تابع در کشور از پایین ممکن است ؛  نه  با اصلاحات از بالا و نه با اشک  ریختن  و نه  با دعا و تعویذ از سوی دلالان مذهبی .

    پس نهادها و نیروهای  دموکراتیک با بینش  سازنده  و اندیشهء دموکراتیک- ملی  با  درک و شناخت عینی و ذهنی از وقعیت های جامعه خودی و جهان و به اتکای خواسته ها ، نیازمندی ها و ارادهء شعوری مردم و بر مبنای مقتضای زمان و با زیر بنای دانش روز قادر به طرح همه جانبه و میکانیزم فراگیر ملی- دموکراتیک جهت ایجاد و نهادینه سازی زیر ساخت های مادی ، معنوی ، اجتماعی جامعه  و حل خردمندانهء تدریجی بحران دیرپا و جدید کشور و تحقق جامعه مدنی  ، آزادی ، عدالت اجتماعی ، پلورالیزم  و بالاخره تحقق طبیعی و تدریجی و مسالمت آمیز نظام مردم سالاری در آینده افغانستان خواهند بود و بس .

( ختم قسمت دوم )

 


بالا
 
بازگشت