دکتر حمیدالله مفید

 

کاربرد ((راRä)) در زبان فاریس –دری

را(rä) در زبان فارسی دری نشانه مفعول  است و ‪چم یا معنی آن  ( به او) و گاهی برای و یا (از برای) می باشد.

در زبان اوستایی و فارسی باستان  صورت نوشتاری و گفتاری آن räd وrädy بود در زبان پهلوی کوشانی و پهلوی ساسانی räi وäi شده است و در فارسی جدید به گونه ای (را) گردیده است ، در زبان کردی äräi ودر زبان  آسی  räd شده  و معنی آن نیز تنظیم و ترتیب  گردیده است. در زبان پشتو (را) به( یی) تغییر خورده است .

در زبان پهلوی ray  را برای به خاطری  ، به علتی ، به سببی ، در بارهء ،در موردنشانه مفعول با واسطه ، نشانه مفعول بی واسطه  نیز بکار برده اند

در زبان مانوی (ry) را به معنی برای و به علتی کاربرد داشته است.

در زبان فارسی -دری جدید  (را) نشانه  مفعول بی واسطه است ، مگر در برخی موارد  که در زبان گفتاری مردم کابل پدیدار است چون در این فراز یا جمله  : خدارا شکر !  را نشانه مفعول  با واسطه نیز شده است .

در زبان گفتاری مردم کابل اغلب حرف ( را) را بر می دارند و بجای آن یک آواز (ه) می گذارند ، مانند:  (احمده گفتم ،که میزه   ببر)، صورت نوشتاری آن یعنی : احمد را گفتم ، که میز را ببر.

البته این صورت گفتاری چون پذیرفته شده،ناصواب نیست  ، مگر درست نیست و نباید در فراز های نوشتاری به کار رود ، استثنآ درطنز ، داستان و شعر اجازه است.

در زبان نوشتاری معاصر گاهی  (را) را نشانه  مفعول با واسطه و یا در معانی (برای ، به سبب ) و مانند این ها  نیزبه کار می برند.  سبکی است  ساختگی و به تقلید از فارسی پیشین .

زیرا در فارسی دری پیشین ، یعنی در دوران زبان فارسی  رودکی ، فردوسی و دیگران کاربرد ( را) بجای از برای و یا به سببی  کاربرد داشت ، مگر چون زبان تکامل می کند و در زبان فارسی  جدید این شیوه ترک شده است ، از اینرو کاربرد امروزی آن چندان صواب نمی باشد.

در فارسی پیشین کاربرد (را)  هیچ قاعده ثابتی نداشت  که به این نمونه ها رویکرد فرمایید:

 ۱- را نشانه تاکید  و نیروبخشی برای فاعل : آدمی را به رسن دیو فروه چاه نباید رفت ( مرز بان نامه ۱۰۲ و۹۰).

۲- حالت  بالایی با (مر) :

 مر آن هر یکی را  یکی جام زر

 بدست اندرون پر زمشک و گوهر ( شاهنامه یکم ۲۶۲ / ۱۱۴۰۴)

۳- را نشانه مفعول با واسطه :

گرانمایه را نام هوشنگ بود

تو گفتی همه هوش و فرهنگ بود.(شاهنامه یکم ۲۴/ ۵۱).

۴ - را نشانه مفعول با واسطه با (مر):

پذیرنده هوش و رای و خرد

مرورا دد ودام فرمان برد( شاهنامه یکم ۷/۶۲)

۵- حالت ۴ با حذف را :

رهی [را} چون به اندازه ندهی  مهی

چو مه شد نگیرد تو را جز رهی ( گرشاسب نامه ۱۱۵/۸۵).

۶ -‫(را) نشانه  مفعول بی واسطه:

به بینندگان آفریننده را

نبینی مرنجان دو بیننده را (شاهنامه یکم ۳ /۵).

۷- را نشانه مفعول بی واسطه  با (مر):

به جمشید بر گوهر افشاندند

مر آن روز را روز نو خواندند .(شاهنامه یکم ۴۴/۵۲) .

۸- مفعول صریح بی واسطه با مر و حذف (را) :

از آن گونه می باید اندازه کرد

که کس را نبایدمر آن [را} تازه کرد.( شاهنامه مول ۴۳/ ۳۸۱۱).

در این بیت پس از کس را  نشانه مفعول با واسطه است .

۹ -حالت مفعول بی واسطه بدون مر وحذف را :

بدان پهلوان داد آن دخت خویش [را}

بدانسان که بوده ست آیین و کیش ( شاهنامه دوم ۱۲۴/ح۱ب۳)

۱۰- ‫را  نشانه مفعول بی واسطه ( زمانی) :

توکز چاشت را دستیازی به جام

وگر نه خورندای پسر بر تو شام ( شاهنامه یکم ۱۱۵/۴۰۶)

۱۱ -را بجای جزاز  …را :

یکایک به تخت مهی بنگرید

به گیتی جز از خویشتن را ندبد ( شاهنامه یکم ۴۴/۶۱)

۱۲- در صورت تعدد مفعول بی واسطه حرف (را) در فرجام هر مفعول افزود گردیده است :

خرد را و جان را همی سنجد او ( شاهنامه یکم ۳/۱۰) .

۱۳- ویا یک (را) در فرجام  مفعول پسین  افزوده اند:

برآن دژ فرستاد کاووس را

همان گیو وگودرز وهم طوس را ( شاهنامه دوم ۷۹/۱۶۳).

۱۴ را به معنی برای ، از بهر به خاطری ،به جهتی و به سببی :

که این نامه را دست پیش آورم

به پیوند گفتار خویش آورم (شاهنامه یکم ۱۳/۱۳۶)

۱۵- ‫(را) حالت ۱۴ همراه با مر :

ز هر گونه نیرنگ ها ساختند

مر آن درد را چاره نشناختند.( شاهنامه یکم ۵۰/۱۶۰  ).

۱۶- حالت ۱۴ با حذف را

سپه چون سپهبد نگون یافتند

هزیمت[را} سوی راه بشتافتند( گرشاسب نامه۴۸/۶۷) در مصراع نخست (را) نشانه مفعول بی واسطه پس از سپهبد حذف شده است .

۱۷ -را به گونه (ورا) پیش از (از) :

زبهر ورا از دربستن ست

همان نیز بیمار و آبستن است ( شاهنامه ۲۶۲۳/۲۰۰).

۱۸ کاربرد   (ز بهر…)  را  :

زبهر یکی باز گم بوده را

 بر انداختم میهن ودوده را (شاهنامه سوم ۲۷۹/۳۲۵).

۱۹- از بهر …ش را :

 ودیگر از پیروزه از بهر نامش را ( نوروز نامه ۸۰)

۲۰ - از پی…را :

بماند از پی پاسخ نامه را

بکشت آتش مرد بدکامه را ( شاهنامه پنجم ۷۶۶/۲۸۲).

۲۱ -از این روی را :

گهر گر نبودمهتر بد بسی

از این روی را خواستم هر کسی ( شاهنامه ۵/۱۱۵)

۲۲ -را…ش :

واورا ( غور را) پادشاهی است که غور شاه خوانند او را قوتش از میر گوزگان است ( حدودالعالم ۱۰۱) .

۲۳ - از برای … را )  : پس حق تعالی وحده از برای خرسندی دل وی را از این آیت فرستاد ( عشر ۲۶۶)

مگر در زبان فارسی امروزی همانگونه که در بالا نگاشته شد، را نشانه مفعول  بی واسطه است مگر در حالات استثنایی در جایگاه مفعول با واسطه نیز بکار رفته است . ودر زبان گفتاری مردم کابل اگر بجای ( را ) به خاطر کوتاه سازی بجای را) (ه) گفته می شود ، نادرست نیست ، مگر در نوشتاری کار ناصواب است . پایان

دهم ماه سپتمبر سال ۲۰۲۳ ترسایی

برابر به هفدهم ماه سنبله سال ۱۴۰۲ خورشیدی

بادرود ومهر

 

  

 

iiiiiiiiiiiiiiiiiiiii

بالا
 
بازگشت