دورنمای توسعه مناسبات آسیای مرکزی و دولت طالبان

 

توسعه تعاملات آسیای مرکزی و طالبان بر اساس روندهای کنونی به‌وضوح دو پیامد منطقه‌ای و بین‌المللی را در بر خواهد داشت. نخست، کاهش نقش ازبکستان در تعاملات با طالبان و افزایش نقش سایر کشورها به تناسب نوع رویکرد و انگیزه‌های آن‌ها است و دومین بروندادی که در سطح بین‌المللی قابل توجه است، تسریع و تسهیل فرایند شناسایی بین‌المللی دولت طالبان است.

مقدمه
آسیای مرکزی یکی از مهم‌ترین حوزه‌های همسایگی افغانستان است. بعد از به قدرت رسیدن طالبان این کشورها نقش برجسته‌تری یافته و در تلاش بوده‌اند تا سطح کنش‌گری خود را در ارتباط با طالبان، افزایش دهند. از سوی دیگر با وقوع جنگ اوکراین و تنگ‌تر شدن بن‌بست ژئوپلیتیک این کشورها با تحریم روسیه، آسیای مرکزی بیش از هر زمان دیگری به فکر یک گشایش ژئوپلیتیکی در جنوب افتاده است و به نظر می‌رسد دولت طالبان نیز درصدد برآورده کردن چنین ایده‌ای است. بااین‌حال محدودیت‌ها و موانع مهمی در توسعه این فرایندها وجود داشته که فقدان امنیت به‌طور محسوس یکی از مهم‌ترین آن‌ها بوده است. طی ماه‌های اخیر به نظر می‌رسد در پرتو تلاش‌های طالبان برای مقابله با داعش و کاهش پیچیدگی‌های ناشی از مسئله افغانستان به دلیل جنگ اوکراین، سطح و نوع تحرکات در روابط طالبان و آسیای مرکزی دستخوش تغییراتی شده است. در این گزارش تلاش می‌شود تا ضمن بررسی این تحولات و تحرکات، دورنمای توسعه مناسبات کشورهای آسیای مرکزی و دولت طالبان مورد ارزیابی قرار گرفته و پیامدهای منطقه‌ای و بین‌المللی آن تحلیل و تشریح شود.

تحولات جدید در تعاملات طالبان و آسیای مرکزی
در طول ماه‌های نخست سال ۲۰۲۳ تحولات مهمی در روابط کشورهای آسیای مرکزی و دولت طالبان به وجود آمده است. پس از عبور از زمستان سخت سال ۲۰۲۲ که برخی چالش‌ها را با طالبان ایجاد کرد، به نظر می‌رسد در سال جدید میلادی برخی رویکردهای جدید از سوی دو طرف اتخاذ شده و ترندهای جدیدی را در روابط آنها به وجود آورده است. تداوم تغییر در نگرش و رویکرد تاجیکستان نسبت به طالبان یکی از مهم‌ترین روندهای اخیر بوده است. پس از انتشار برخی توافق‌های غیررسمی بین طالبان و کمیته امنیت ملی تاجیکستان و بروز برخی چالش‌ها برای فعالیت جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود در قلمرو تاجیکستان، حضور نیروهای طالبان در بدخشان خبر جدیدی بود که توجه رسانه‌ها و تحلیل‌گران را به خود جلب کرد. برخی منابع در افغانستان اواخر ماه مارس اعلام کردند که هیئتی از دولت طالبان از کنسولگری افغانستان در خاروغ، مرکز ولایت خودمختار بدخشان در تاجیکستان بازدید کرده‌اند.
این خبر خیلی زود توسط وزارت امور خارجه دولت طالبان نیز تائید و جزئیات بیشتری در خصوص آن منتشر  شد. به گفته مقام‌های طالبان این هیئت به رهبری حاجی محمدموسی امیری، رئیس دفتر امور اداری و مالی وزارت خارجه طالبان به خاروغ سفر کرده و وضعیت ساختمان و محوطه این کنسولگری را برای بازسازی مورد بررسی قرار داده است. این ساختمان پیش‌تر در سانحه سقوط بهمن آسیب دیده بود. بااین‌حال مقام‌های دولت تاجیکستان از اظهارنظر رسمی در خصوص این سفر امتناع کردند. از سوی دیگر، اخباری مبنی بر این‌که احتمالاً این کنسولگری به زودی در اختیار نمایندگان دولت طالبان قرار خواهد گرفت منتشر شد. درعین‌حال مقام‌های سفارت افغانستان در دوشنبه که همچنان از نیروهای دولت سابق افغانستان هستند این اخبار را نادرست نامیده و ادعا کردند که همچنان کارکنان پیشین در این کنسولگری مشغول به کار هستند. این اقدام در حالی صورت گرفت که پیش‌تر نیز در ماه ژانویه مقام‌های تاجیکستان و طالبان به یک توافق جدید برای صادرات برق دست یافته بودند. این توافق همچنین زمانی به دست آمد که قطع برق توسط ازبکستان مشکلاتی را برای افغانستان به وجود آورده و انتقادهای مقام‌های طالبان را نیز برانگیخته بود.
در کنار این روند، خبر مهم و قابل ملاحظه دیگر در ماه مارس در ترکمنستان منتشر شد. با پذیرش رسمی محمد فاضل صابر به‌عنوان کاردار سفارت افغانستان در عشق‌آباد، ترکمنستان به اولین کشور در آسیای مرکزی تبدیل شد که سفارت افغانستان را به‌طور رسمی به طالبان تحویل داده است. این در حالی بود که پیش از این حتی ازبکستان نیز در شناسایی رسمی نماینده طالبان در تاشکند با محافظه‌کاری مضاعفی عمل می‌کرد. بر اساس گزارش‌‌های منتشر شده، از سال ۲۰۲۲ طالبان توانسته بود کنترل کنسولگری افغانستان در ترمذ را به دست آورد و در تاشکند ظاهراً تیم قبلی دیپلمات‌ها با رضایت نسبی طالبان و دولت ازبکستان به کار خود ادامه دادند. از این حیث پذیرش رسمی کاردار طالبان اقدامی مهم از سوی عشق‌آباد محسوب می‌شود. مراسم حضور این نماینده دولت طالبان در عشق‌آباد با حضور وفا خواجه‌اف، معاون وزیر امور خارجه ترکمنستان برگزار شد. در طول این مراسم پروژه‌هایی همچون تاپی و تاپ به‌عنوان محورهای مهم روابط دو کشور از سوی مقام‌های ترکمنستان مطرح شد.
طالبان همچنین در نتیجه تنش‌های سنتی با تاجیکستان و بروز برخی چالش‌های جدید با ازبکستان و ترکمنستان در خصوص احداث کانال قوش‌تپه در تلاش بوده تا تعاملات خود با قزاقستان را نیز در آسیای مرکزی توسعه دهد. سفیر قزاقستان در افغانستان اخیراً در دیدار با امیرخان متقی در خصوص توسعه همکاری‌ها در حوزه تجارت و ترانزیت دیدار و گفت‌و‌گو کرد. در این نشست تصریح شد که مبادلات تجاری قزاقستان و افغانستان در طول دوره پس از تحولات افغانستان، از ۳۰۰ میلیون دلار با رشدی ۳ برابری به ۹۰۰ میلیون دلار رسیده است. شایان ذکر است که افغانستان سومین واردکننده بزرگ آرد از قزاقستان پس از ازبکستان و تاجیکستان است و بر اساس گزارش‌های منتشر شده در سال ۲۰۲۲، بالغ‌بر یک میلیون و ۳۶۰ هزار تن آرد به افغانستان صادر شده که ۵۲ درصد بیشتر از صادرات آرد در سال ۲۰۲۱ بوده است. از این رو غلات یکی از حوزه‌های کلیدی مورد نظر قزاقستان برای توسعه مناسبات با دولت طالبان در کنار حمل‌و‌نقل و انرژی است. محور کلیدی دیگر در تعاملات افغانستان با قزاقستان و بویژه ازبکستان، توسعه ارتباطات شمال-جنوب با محوریت کابل است. در همین راستا متقی از سفیر قزاقستان درخواست کرد تا کمک‌های فنی بیشتری در این زمینه به افغانستان ارائه شود. در دیدارهای مقام‌های ازبکستان با سایر کشورهای آسیای مرکزی نیز عموماً موضوع ترانزیت یکی از محورهای کلیدی تعاملات با افغانستان بوده است.

دورنمای توسعه مناسبات
افغانستان بوضوح یکی از نگرانی‌های امنیتی آسیای مرکزی بوده است. در نشست اخیر سران سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی نیز موضوع افغانستان تقریباً محور کلیدی اظهارات مقام‌های آسیای مرکزی بود. اقدام‌های طالبان در مبارزات اخیر علیه نیروهای داعش، وجوه جدیدی از حضور و عملکرد این گروه در افغانستان را نشان داده است. بعد از اظهارات مقام‌های طالبان مبنی بر هلاکت و دستگیری شمار زیادی از نیروهای داعش، به نظر می‌رسد آمارهای ارائه شده توسط مقام‌های سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی بیش از پیش به واقعیت نزدیک شده و از سوی کشورهای منطقه جدی گرفته می‌شوند. درعین‌حال باید به این نکته نیز توجه داشت که در حال حاضر طالبان مهم‌ترین و درواقع تنها گزینه برای مقابله با جریان‌های افراط‌گرای فرامرزی و فراملی در افغانستان است. سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی بعد از آغاز جنگ اوکراین عملاً توانی برای مقابله با این تهدیدها در سطح گسترده ندارد. این کشورها همچنین به‌خوبی می‌دانند ایالات متحده آمریکا در استراتژی جدید خود علاوه بر آن که اراده کافی برای مبارزه با تروریسم در افغانستان را ندارد، بلکه حتی شاید از تسری سطوحی از بی‌ثباتی برای محدودتر شدن منابع روسیه با تعدد جبهه‌های نبرد، استقبال کند. از این منظر طالبان گزینه‌ای اجتناب‌ناپذیر برای مقابله با تروریسم در قلمرو افغانستان است. گرایش‌های درون افغانستانی و بی‌علاقگی سنتی طالبان به تحرک در خارج از مرزهای افغانستان نیز نوعی ضریب اطمینان نسبی برای این کشورها ایجاد کرده است. از این رو بسترهای توسعه مناسبات سیاسی و حتی حمایت کشورهای منطقه از تلاش‌های طالبان برای برقراری ثبات و امنیت بویژه در شمال، مهم‌ترین چشم‌اندازی است که می‌توان در این زمینه متصور بود.
در کنار این موضوع باید توجه داشت که افغانستان در رویکرد جدید کشورهای آسیای مرکزی پس از تثبیت نسبی حضور طالبان، نه‌تنها دیگر صرفاً یک منبع و منشأ تهدید نیست، بلکه بستری برای فرصت‌های ژئواکونومیک نیز تلقی می‌شود. ازبکستان با طرح بلندپروازانه کریدور ترانس افغان آغازگر این رویکرد بود و به نظر می‌رسد کشورهایی همچون ترکمنستان و تاجیکستان نیز به آن نزدیک می‌شوند. در کنار طرح پروژه بزرگ کریدور ترانس افغان، موضوع دیگری که مدنظر مقام‌های قزاقستان قرار گرفته است ایجاد یک کریدور صادرات غلات تا افغانستان در فاز نخست و سپس فراتر از آن است. به دلیل تعرفه‌های بالای ترانزیت ازبکستان برای محموله‌های ریلی ارسالی به افغانستان، قزاقستان مسیر ترکمنستان و اتصال به افغانستان از سرحدآباد را در دستور کار قرار داده است. درعین‌حال یکی از پروژه‌های زودبازده احتمالاً احداث یک مرکز لجستیک و درواقع یک پایانه صادراتی غلات در مرزهای مشترک افغانستان و ترکمنستان خواهد بود. قزاقستان پس از راهبرد استراتژیک خود برای کاهش وابستگی به جغرافیای روسیه جهت صادرات انرژی و بویژه نفت خود، احتمالاً برنامه‌ای ویژه برای صادرات حامل‌های انرژی، بویژه نفت و گاز مایع در کنار مشتقات نفتی خواهد داشت. طرح‌های آزمایشی برای صادرات به ازبکستان تاکنون موفق بوده و در صورت اضافه شدن بازار بزرگ افغانستان، گام دیگری برای این راهبرد ژئواکونومیک قزاقستان برداشته خواهد شد.

جمع‌بندی: پیامدهای منطقه‌ای و بین‌المللی
توسعه تعاملات آسیای مرکزی و طالبان بر اساس روندهای کنونی به‌وضوح دو پیامد منطقه‌ای و بین‌المللی را در بر خواهد داشت. نخست، کاهش نقش ازبکستان در تعاملات با طالبان و افزایش نقش سایر کشورها به تناسب نوع رویکرد و انگیزه‌های آن‌ها است. واقعیت آن است که دیگر ازبکستان تنها شریک کلیدی و نقطه اتکا طالبان در آسیای مرکزی محسوب نمی‌شود و پس از اقدام‌های اخیر ترکمنستان و قزاقستان و نرمش تاجیکستان و تحرکات محدود قرقیزستان، به نظر می‌رسد طالبان خواستار روابط متوازن‌تری با هر پنج جمهوری آسیای مرکزی است. این موضوع از یک سو قدرت چانه‌زنی ازبکستان را کاهش می‌دهد و از سوی دیگر کشورهایی همچون قزاقستان را نیز به‌عنوان یک میانجی بین‌المللی مطرح می‌سازد. دومین بروندادی که در سطح بین‌المللی قابل توجه است، تسریع و تسهیل فرایند شناسایی بین‌المللی دولت طالبان است. درحالی‌که نگاه‌های بین‌المللی به لابی‌های قطر، پاکستان و حتی ترکیه برای به رسمیت شناخته شدن دولت طالبان در سطح بین‌المللی است، کشورهای آسیای مرکزی به گونه‌ای عملگرایانه این دستور کار را اجرا کرده و به نظر می‌رسد به نمونه‌های عملگرایانه برای این روند تبدیل شده‌اند. در صورت استفاده از قدرت‌های چانه‌زنی و لابی این کشورها در سطح بین‌المللی، می‌توان در آینده شاهد تغییر برخی دینامیسم‌های سیاسی در افغانستان بود.

*این متن در راستای اطلاع رسانی و انعکاس نظرات تحلیلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی “موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)” نیست.

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=7916

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت