خوشه چین

 

خانه ای ما

باید دیگر میدان جنگ نباشد.  

(خانه ای ما)  

خودرا قربانی منافع بیگانگان نمیسازد.  

سگ وگرگ هردو ازیک فایلم اند.  

مگرسگ به بردگی تن میدهد.  

تاکه زندگی آرام داشته باشد.  

(شگوارا)  

گرسنه نگه دارتا اطاعت کنند  

جاهل نگه دار تا تابعیت کنند  

فرهنگ استعمار چنین است.  

ازدست غلامان روزگار همین است.  

روس وامریکا فاجعه آفریدند.  

کنون نوبت دراختیار چین است  

تشویش نکنید نظام کمونستی نمیکند.  

شاید به خود نکنند درحق ما همین است  

.
فردا آمدنی است با آب وهوای تازه  

ازطلوع تابه غروب سازوسرود مینوازه  

شب تاریک ماند به پاسبان شب.  

خروس سحری بانگ رسادهد برمیخیزی میکنی خمیازه  

میخور ومی فروش سیال وشریک هم اند.  

نگویید یکی ازدیگر درمعا ملات کم اند.  

آن ساقی خوش لقا درد ست ساغر مینا.  

باهنرنمایی جذابش لرزاند زمین را تابه ثریا.  

بلی!  

میکده خانه ای صلح است  

بی نمک نه فضای ملح است.  

چین وسعودی را می رنگین برسر میز نشاند.  

منافع حیات بخش درکنار خم رنگریز نشاند.  

عیبی ندارد.  

 

 

خانه ای ما) هرگونه نشست وگرد همآیی را که نتیجه اش صحت وسقم آرامش(رفع دشمنی میان خلقها) وحقوق ووجایب اخلاقی وانسانی را درعمل پیاده می نماید.  

استقبال مینماید.
اینها مدتها به تعهدات اخلاقی پشت پازده اند.  

هنگامی که مست شده اند تف به ریش بابا زده اند.  

امتیازرا بحیث درجه دومی درچنگ خویش.  

ذهنیت هارا اغفال قان، چیغ حرفهای بی معنی زده اند.  

طالب، مجاهد ،حلقه ای مرکزیت(استبداد) خواهان، هریک مستقلانه از یک مادر همزمان میمکند. قلب هر انسان که پرازخون باشد.  

جهت صحت یابی مجنون باشد.  

فشار خون بالا اعصاب مغزرا مختل.  

پیازسرخ انگورسرخ آلوی سرخ منظره بیرون باشد.
برای دوشیدن شیر گاو گوساله کاپرک تیار نکنید.   عشق است درجایی که بخواهی میرساند.  

درمقام علم درمقام هنر،درمقام سیاست باشرف.  

بدبختانه که درسیاست مراعات کردن شرف خیلی ها سخت است.  

اما خالی ازامکان نیست.  

گویند که طالبان به رسمیت شناخته میشوند.  

هنوز آغاز عشق است  

سفر دنباله دارد.  

خدا روزشه بیارد  

دموکرات هارا  

بحیث اپوزیسیون  

رسمیت میدهند.  

خودرا قنغاله دارد.  


به مرگ میگیرند که به تپ راضی شود.  

تاکه تغیرجهش از ماضی شود.  

شرط می بندند باطالب حق زن را بشناس.  

ورنه تصمیم جهانی ثابت محاسبه به ریاضی شود.  

هیچ کاری را نباید به یک عمل انجام یافته حساب نماییم.  

تداوم این اعمال انجام یافته پای فاجعه را درکشور سبب گردیده است باید به موقع اصلاحش کرد.  

دوستان محترم!  

فضا واتموسفیر (خانه ای ما)را چنان انسانی میسا زیم که جنایت کاران وفاجعه آفرینان به مرض درونی(درک واحساس، وجدان)گرفتارآیند تمامی شفا خانه های روانی مصروف تداوی شان گردند.
هرقدر سرد باشی یخ ها آب نمیشودو  

قصه که نکنیم برای رفع خطا کتاب نمیشودو  

حقیقت چنین است انسان ایجاد گراستو  

فضای خوشی بدون هارمونیه دهل رباب نمیشود.  

 

دوستان محترم!  

امریکا سگ بگیرکرده است.  

مگر جانب مقابل به سگ استخوان میدهند.  

وای به حال توده که درخواب غفلت خوابیده اند.  

خوشه چین بیدار میگوید که دشمن مواد گمراه کننده فراوان میدهد.  

بلآخره طالب قاتل مجاهد قاتل دموکرات قاتل چون کرم معده توده ها دفعه شده خوراک مورومورچه وقانغوزک میشوند.
وطن داران محترم.  

سیدخیل ولایت پروان یکی ازپرنفوس ترین موقعیت ولایت پروان است.  

سید بابا فرزند مسعود (صافی)ازکوه صافی بود.  

سید بابا رمه چران بود همیش رمه خودرا طرف دره شتل وپنجشیر به چراگاه میبرد.  

یکی ازروزها تشنه شده بود میلی به نوشیدن آب کرد،ازسرد آبه باکجکولی که درلب حوض بود آب نوشید.  

خان منطقه ابراهیم خان(بریام خان)  

بالحن توهین آمیز برایش گفت کچکول مرا مردار کردی.  

سید بابا خون سردی را حفظ راه خویش درپیش گرفت.  

بعد ازان همراهش تار رفاقت بست دایم الوقت دررفت وبرگشت یک گوسفند برایش تحفه میداد بعد ازگذشت ده سال ابراهیم خان ازسید تقاضا کرد درمقابل این همه مردانگی وعزت مندی که کردی بگو که چه کنم با اسرار ازش تقاضا کرد.  

بعد ازان سید بابا گفت که یک پوست گاو جای بده.  

گاورا کشت پوست گاورا خشک بعدازان تسمه جدا کرد به اندازه طول تسمه مترمربع زمین گرفت.  

قلعه آباد نمود بعداز گذشت چندین سال فرزند بزرگ خودرا که(داراشا)نام داشت آن طرف دریای غوربند روان کرد که معروف به داراشاخیل است.  

کنون نسل سیید بابا بدون جنگ وکشتار درسرزمین پدری خود درهردو طرف دریای غوربند زندگی دارند که ما هم ازاهمان نسل باحوصله ومدبر میباشیم.  


وطن داران محترم:  

سید خیل ازادای کلمۀ  توهین وتحقیرشکل یافته است  

اوخر کجکول را مردارکردی.  

سیدخیل ولایت پروان یکی ازپرنفوس ترین موقعیت ولایت پروان است.  

سید بابا فرزند مسعود (صافی)ازکوه صافی بود.  

سید بابا رمه چران بود همیش رمه خودرا طرف دره شتل وپنجشیر به چراگاه میبرد.  

یکی ازروزها تشنه شده بود میلی به نوشیدن آب کرد،ازسرد آبه باکجکولی که درلب حوض بود آب نوشید.  

خان منطقه ابراهیم خان (بریام خان).  

بالحن توهین آمیز برایش گفت کچکول مرا مردار کردی.  

سید بابا خون سردی را حفظ راه خویش درپیش گرفت.  

بعد ازان همراهش تار رفاقت بست دایم الوقت دررفت وبرگشت یک گوسفند برایش تحفه میداد بعد ازگذشت ده سال ابراهیم خان ازسید تقاضا کرد درمقابل این همه مردانگی وعزت مندی که کردی بگو که چه کنم با اسرار ازش تقاضا کرد.  

بعد ازان سید بابا گفت که یک پوست گاو جای بده.  

گاورا کشت پوست گاورا خشک بعدازان تسمه جدا کرد به اندازه طول تسمه مترمربع زمین گرفت.  

قلعه آباد نمود بعداز گذشت چندین سال فرزند بزرگ خودرا که(داراشا)نام داشت آن طرف دریای غوربند روان کرد که معروف به داراشاخیل است.  

کنون نسل سیید بابا بدون جنگ وکشتار درسرزمین پدری خود درهردو طرف دریای غوربند زندگی دارند که ما هم ازاهمان نسل باحوصله ومدبر میباشیم.  

نه آنچنان بی دینی که به ارزشهای معنوی جامعه صدمه رسانید.  

نه این چنین دین داری که ارزش جهاد(سعی وتلاش برای آبادی وتوزیع نعمات برای فامیل،جامعه تعلیم تحصیل بالا بردن سطح آگاهی)را به کشتن زدن تخریب چوروچپاول تجاوز به ناموس مردم تبدیل نمود.  

آنکه آب ازحوض بیگانه مینوشد.  

علیه مردم خویش میخر وشد.  

مبدل به یک دیکتاتور بی رحم.  

عزت وناموس مردم می فروشد.  

حزبک حزبک حزبک  

دمبک دمبک دمبک  

گروپ گروپ کروپ  

حلقه حلقه حلقه  

گروه گروه گروه  

راه گم راه گم راگم  

مچم مچم مچم  

بلاخره  

هیچ هیچ هیچ.  

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟  

حل سوال پیش من است.  

جوابش یک سخن است.  

جمع شویم  

چون ریگ وسمنت کانکریت محکم شویم.
کمیته تصمیم گیرنده (خانه مای)به خواندن آمده اند.  

شمع روشن پروانه هارا به رقصاندن آمده است.  

ای نوروز بهاران چراتو تحقیر چند طالب دیوانه گشتی.  

زمان تابع مکان نیست رونده میرود خواهی گفت که فردا شتابنده می آید.  

 

بیرق خانه ما خیلی بلند است.  

نسل آینده برومندوخرسند است.  

سطح فهم بی شعوران خیلی پایین.  

آنانکه دستورازخانه دارند پیروز مند اند.  

من به حرف کسی گوش فرا میدهم که ازشعور بلند وآگاهی بلند برخوردار اند.  

به حرفهای رهبران این حزبک آن گروگک گک وگک وگک گک گک گک که جامعه سیاسی وفرهنگی سیاسی وفرهنگی مارا هراسان نگه کرده اند.  

گوش نمیدهم.  

میگویم برو گم شو که ازدهنت بوی گند می آید.  

 

یاوه سرایی به درد بخور نیست.  

هوای بهار هوای کشت ومرد نیست.  

زمان به ثمر میرساند متاع خویش را.  

چون سنگ افتیده بی حرکت به امید لنگی وتنبان زرد نیست.  

 

خانه ای ما درخدمتت  

خانه ای ما( آماج) بلند داردک  

خردمندان خال هند وتابخاراو ثمرقند دارند.  

تعریف مینمایند ازخلقت انسان درهرمحفل.  

خود پسندی را از سرخویش دور ایدیه خلق پسند دارند.  

 

خانه ای ما با اسلام سیاسی سازگار نیست.  

چون آنها ساخته دست بیگانه بیش ازمارنیست.  

آنها ازدین وسیله عیش ونوش تیارکرده ماند.  

این ها سواری دهنده ومدافع بیگانه بیش ازستمگار نیست.  

 

ما انسان خلق شده ایم.  

انسان خداگونه که خالق هستی این مقام را به بنده گانش(بنی آدم)بخشیده است.  

انسان باید عملی انجام دهد که خدای او برایش لایق دیده است.  

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت