عثمان نجیب

 

رستاخیزِ تاجیک، نیازی‌ست برای بقا!

وقتی خداوند انسان را آفرید، نه گفت که تو منسوب و منصوب به کدام دودمان هستی.‌ انسان که در خلقت فطری مسلمان به دنیا می‌آيد، در خودیتِ کسبی برایش تعیینِ تکليف می‌کند. تکلیفی که مانند خلقتِ خودش، به ارداه و خواست خودش نیست. ولی خدایش برایش آگاهی داده که ترا هست کردم و همه‌ی تان محصولید، هست شده از مزرعه‌ی سبز یک زن و یک مرد.‌ در کنارش فرمود که شما را به شعبات و قبایل تقسیم کردیم. مرادش از این تقسیم‌بندی را هم شناسایی و معرفت شناسی دودمانی یا عشیره‌یی یا همان قبیله‌يی گفت. پس الزامی است تا انسانی که از نیست هست می‌شود، در هر صورت و حالتی به شناسایی رخ تاریک شناسه‌ی خلقتی و تباری و دینی و فرهنگی و اجتماعی و کشوری و جغرافیایی و مذهبی خودش مبادرت ورزد. توسل به این پدیده نه از منظر اسلامی نه از دین دینی و نه از رُوی رَويه های پذیرفته شده‌ی جهانی مانعی نه دارد. ام‌روزه که بشر ریشه شناسی هویتی و زبانی و ملی خود را بیش از همه اولویت های خود اولیت می‌دهد و سوار بر اسب پرس و جو برای خود شناسی توسن می‌تازاند و  راه‌ها و راه‌کارهای گوناگون از پژوهش‌ها تا راستی‌آزمایی‌‌های خونی یا همان دی ان ای را به استخدام می‌گیرد و هر گروهی برای پایایی بقای خود و گسترش ابنای خود شگرد های شگرف می‌آفریند، تنها تاجیک‌های افعانستان اند که با داشتن همه‌ی ظرفیت های علمی، مسلکی، پژوهنده‌گی، کهنی، سرزمینی و منابع بزرگ و خدا‌داد طبیعی، توانایی‌های باروری عقلانی و بالنده‌‌گی به گونه‌ی مستمر در خودکُشی و بی‌گانه‌پرستی پیش‌گام بوده اند. بیش‌ترین آسیب‌رسانی سوی خودِ تاجیکان برای تاجیکان بوده است. در صد سال پسین و پسا امیر حبیب‌الله خادم دین رسول‌الله، ببرک کارمل بزرگ، احمدشاه مسعود قهرمان و البته دادخواهی های طاهر بدخشی که حالا در کشاکش شناسه‌ی تباری میان ازبیک و هزاره و تاجیک قرار دارد، کسی را سراغ نه‌داریم تا بدانیم که او اهمیت شخصیتی شناسه‌یی و تباری ما را می‌‌داند و می‌توان دنبال او رفت. نارسایی مهم دیگر این مرزوبوم آن است که مبارزه‌ی تاجیکان و نسل جديد تاجیک بیش‌تر آرمان‌‌گرایانه و به قول اعراب شعار‌گونه است و در محور فیس‌بوک. اساتيد جوان و آگاه ام‌روز تاجیک هم بدون پرداختن به شناسایی های بهينه‌ی آسيب‌پذیری های تاجیک تنها به نوشتن چند رویه و برگه‌ی روزگذران بسنده می‌کنند. تاجیک و نسل جوان تاجیک بدون حس تعلق جنسیت نيازمندان یک راه‌کاری برای سمت و سو دادن ایستایی شان در گذرگاه اندیشه‌ی تاجیک‌پروری شان اند. موردی که تا کنون به عنوان یک خط روشن رفتاری تاجیکان وجود نه داشته و اگر داشته یا بسنده‌گی نه داشته یا فراگیر نه بوده و یا هم با تبلیغات نادرستِ دگران و ارکانِ حاکمِ قدرتِ پشتون‌ زیر گرفته شده و نامش را وحدت ملی می‌دهند. دروغی به پیشینه‌ی سه‌‌‌هزاروشش‌صد ماه

با آن‌چه در آغازِ سخن گفتیم، دریافتم که آقای نورزاد، جوان آگاه، دانش‌ورِ ورزیده، استادی از استادان دانش‌گاه کابل در کنار دگر تپنده‌گی های علمی، تاریخی و سیاسی شان نوشته‌یی را در دستورکار شان قرار دادند که نیاز به آن را برشمردیم. رستاخیزِ تاجیک کتابی‌ست تازه و بی پیشنه‌ی مدون برای تاجیک محوری. محتوای اندرونی کتاب درست آن است که می‌تواند تاجیک را به مسیر ایستایی و رَوِنده‌گی خودشناسی و گسلیدن از دنباله‌روی دگران و در خدمت پشتون بودن ره‌نمایی کند. رستاخیزِ تاجیک که بهترین نامِ تاجیکانه دارد، جوان تاجیک و پیر و برنای تاجیک را هوش‌دار و تکانه‌های برگرد به خود می‌دهد. نورزاد صاحب در این اثر آن مسئولیتی را انجام دادند که باید تیکه‌داران قدرت تاجیک آن را دهه‌ها پیش انجام می‌دادند. وارسته‌گی و نیل به وارسته شدن از استثمار و استبداد قومی و تباری پشتون اموری اند که این کتاب جوان تاجیک را به آن فرا می‌خواند.‌ نیاز به گسترش پرداخت های کتاب در آینده محسوس است و درک می‌کنم که استادِ جوان و توانای ما در باز‌چاپ های پس از این هم‌ آن را ویرایش و پیرایش می‌دهند. در پایانِ گفتار هم به همه تاجیکان توصیه دارم تا این کتاب را بخوانند و آن را اساس گفت‌ومان های شناسه‌ی خلقتی و هویتی قرار دهند و راه شان را بیابند. جهان به سرعت در تغییر است و تاجیک افعانستان ایستاده در جای دی‌روز. به قول روس ها چرخ های زنگ زده‌‌ی این لوکوموتیوی ايستاده را به حرکت در آورند و کاروان استقلال اندیشه‌ی تاجیک را ساربانی کنند. البته که هر تباری و هر قومی حق دارد شناسه‌ی هویتی و تباری خودش را به عنوان اساس‌نامه‌ی راه‌بردی خود ترتیب و تدوین کند و این کتاب منافی منافع دگر اقوام شریف افعانستان نیست.

نورزاد صاحب موفق باشید.

محمدعثمان نجيب 

آلمان پنج مَی ۲۰۲۳

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت