محمدرضا بهرامی

 

افغانستان و امکان همکاری مشترک ایران و عربستان سعودی

با توجه به مجموعه تحولات موجود و از جمله گشایش های ایجاد شده در آغاز مناسبات دو کشور جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی و برجسته شدن اصل کلی ضرورت همکاری با هدف کمک به ثبات هر چه بیشتر در منطقه، به نظر می رسد دو رویکرد تعامل و رقابت در محدوده ای تعریف شده و قابل کنترل با هدف حفظ و احترام به منافع مشروع می تواند مبنای رفتار سیاسی طرف های مختلف واقع گردد. در این مسیر تشریک مساعی در حوزه منطقه ای لزوما نیازمند سطح خاصی از مناسبات دو جانبه نمی باشد.

در این چارچوب تلاش می شود موضوع بررسی امکان همکاری دو کشور ایران و عربستان سعودی در خصوص افغانستان مورد ارزیابی قرار گیرد. با عنایت به تسلط طالبان بر افغانستان امروز، در ابتدا سابقه تاریخی رابطه عربستان سعودی با طالبان، نگاه امروز عربستان سعودی نسبت به طالبان و در ادامه بخشی از زمینه های همکاری احتمالی دو کشور مورد اشاره قرار خواهد گرفت.
 

الف: رابطه عربستان سعودی و طالبان

این رابطه به دو دوره قابل تقسیم است:

۱. دوره اول در دهه ۹۰ قرن گذشته عربستان سعودی یکی از سهامداران ایجاد طالبان بود، در یک رقابت ژئوپلیتیک با ایران قرار داشت( و البته کماکان این رقابت پابرجاست)، علیرغم تخلف طالبان از مسیر توافق شده که با هدایت یکی از همسایگان افغانستان صورت پذیرفت تنها سطح روابط از سفارت به کاردار تقلیل یافت. با استمرار عدم تعهد طالبان به پذیرش همه خواسته های عربستان سعودی سطح اثرگذاری این کشور بر طالبان کاهش یافت. با عدم همکاری طالبان در تحویل اسامه بن لادن عملا روابط متوقف شد.

۲. دوره دوم بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر آغاز شد و شامل چندین مرحله است. در مرحله اول عربستان سعودی تمایل به فعالیت در افغانستان و برقراری مناسبات جدی با دولت وقت افغانستان نشان نداد، تا چندین سال حتی از اعزام سفیر خودداری می کرد، با افزایش تحرک طالبان بعد از ۲۰۰۶ و به ویژه در دهه دوم قرن حاضر علیرغم اعزام سفیر به کابل باز هم نشانه جدی از تمایل جدی این کشور برای تعمیق مناسبات بادولت وقت مشاهده نمی شد. در مرحله دوم و با تغییر بافت سنتی قدرت که مشخصا از سال ۲۰۱۷ اغاز گردید مهم ترین تحرک عربستان سعودی تنظیم نشست بیش از ۱۰۰عالم از ۳۷ کشور اسلامی در جده و حرام اعلام کردن ادامه جنگ بین طالبان و دولت وقت کابل بود. این نشست با عدم اقبال از سوی طالبان مواجه گردید. مرحله سوم با آغاز مذاکرات آمریکا و طالبان در ۲۰۱۸ در دوحه و افزایش نقش علنی قطر در موضوع افغانستان شروع شد. عدم پذیرش تقاضای عربستان سعودی برای انتقال بخشی از مذاکرات به این کشور و گرفتار بودن در موضوع یمن عملا پرونده افغانستان را از دستور کار جدی آن خارج کرد. مرحله چهارم با تسلط طالبان بر افغانستان آغاز شد و عربستان سعودی علیرغم تمایل اولیه برای ارزیابی کار با طالبان، سال گذشته کادر خود را به دلایل سیاسی و امنیتی از کابل فراخواند و عملا سفارت این کشور غیر فعال می باشد.
 

ب: نگاه عربستان سعودی به طالبان

نکات زیر مبتنی بر ارزیابی های نظری برخواسته از مطالعه رفتارهای علنی عربستان سعودی نسبت به طالبان می باشد:

۱. نگاه عربستان سعودی به افغانستان کماکان امنیت محور و ناشی از نگرانی های امنیتی است.

۲. با توجه به اصلاحاتی که از سال ۲۰۱۷ در عربستان سعودی آغاز گردید دو مساله درنگاه این کشور نسبت به طالبان قابل شناسایی است: اول احتمالا نوع حاکمیت فعلی طالبان را نمی پسندد و عمدتا شکل گیری حکومتی که عاری از دیدگاههای تند مذهبی بوده و محلی برای تجمع گروههای تندروی افراطی غیر بومی نباشد را مطلوب می داند. دوم علیرغم همکاری افرادی از درون طالبان در حادثه ۳۱ جولای ۲۰۲۲در کابل، نسبت به ادامه حضور و تعامل بخش هایی از طالبان با القاعده نگران بوده و این را یک مشکل می داند ( در این رابطه احتمالا گزارش اخیر گروه نظارت سازمان ملل متحد بر تحریم های طالبان بیش از دیگر مواضع اعلام شده از قابلیت استناد برخوردار باشد).

۳. عربستان سعودی از عدم توجه طالبان به توصیه ها و از جمله تصمیم سازمان کنفرانس اسلامی برای امکان ادامه تحصیل دختران ناراضی و دلخور است.

۴. از نظر عربستان سعودی رفتار فعلی طالبان فاقد عنصر تعامل سازنده و تعادل پایدار و قابل محاسبه است.

۵. عربستان سعودی داعش خراسان را به دلیل ایدئولوژیک محور بودن و نگرش فراملی در شکل دهی به حاکمیت مطلوب، یک خطر منطقه ای دیده و از مبارزه طالبان با آنها خرسند است.

۶. به نظر می رسد اررزیابی عربستان سعودی مبتنی بر این نکته شکل گرفته که طالبان یک مجموعه متمرکز نبوده و سرویس های امنیتی مختلف با بخش های متفاوت آن تعاملاتی مستقل برقرار کرده اند.

۷. عربستان سعودی نفوذ و اثرگذاری قطر بر طالبان را بیش از دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس دانسته و با توجه به دینامیک بودن فضای داخل افغانستان علاقه ای برای آغاز رقابت جدی با قطر در افغانستان حداقل در شرایط فعلی نمی بیند.

۸. به نظر نمی رسد در مقطع فعلی افغانستان در اولویت های عربستان سعودی جایگاه قابل توجهی داشته باشد. از این رو عمدتا فعالیت های خود در افغانستان را بر محور اقدامات و کمک های بشردوستانه متمرکز ساخته است.
 

ج: پیشنهاد

به نظر می رسد سیاست های افغانی تهران و ریاض برخوردار از وجوه مشترک نظیر شکل قدرت، ثبات سیاسی و ... و همچنین تفاوت هایی نظیر تفاوت در سطح و عمق تعامل، تفاوت سطح اهمیت برای دو طرف، تفاوت در میزان و نوع آسیب پذیری دو طرف و ... می باشند. فارغ از اینکه ساختار فعلی در افغانستان با همین ترکیب فعلی قابلیت تداوم حفظ قدرت را دارا بوده و یا مجموعه تحولات داخلی و بیرونی نوعی پالایش و شکل بندی جدیدی به قدرت را در این کشور اجتناب ناپذیر خواهد ساخت، سه موضوع زیر می تواند دستور کار مشترک دو طرف در خصوص افغانستان محسوب شوند:

اول: برقراری ثبات سیاسی در افغانستان مستقل، برخوردار از تمامیت ارضی و وحدت ملی که طیف گسترده ای از موضوعات سیاسی و اقتصادی را شامل می گردد.

دوم: همکاری امنیتی با هدف تقویت امنیت منطقه ای و کمک به مقابله و یا مهار گروههای افراطی غیر افغان که در حوزه جغرافیایی افغانستان حضور دارند.

سوم: شکل دهی همکاری های چند جانبه مشترک در قبال موضوعات مبتلا به افغانستان. در این خصوص الویت دهی به همکاری سه جانبه تهران، ریاض، دهلی از جهات مختلف حرکتی رو به جلو محسوب می گردد که می تواند به فهم و نقشه راه مشترکی نه تنها در مورد افغانستان، بلکه به بخش هایی از حوزه آسیای مرکزی توسعه یابد.

 

*سفیر پیشین ایران در افغانستان

 

 

 

 

 

 

  


بالا
 
بازگشت