سوئد؛ بازیگر بین المللی کوچک و تلاش برای تعهداتی بلند مدت در قبال افغانستان

کلکین : دو کشور افغانستان و سوئد پیشینه ای ۸۰ ساله در تاریخچۀ مناسبات خود دارند. (چنانچه در نوامبر ۲۰۱۵ مراسم هفتاد و پنجمین سال روابط دیپلماتیک بین سوئد و افغانستان در ارگ ریاست جمهوری افغانستان برگزار شد.) اما آنگونه که در صفحه فیسبوک وزارت امور خارجه این کشور اشاره شده، سوئد از دهه ۱۹۳۰ با افغانستان روابط دیپلماتیک داشته و مشارکت گسترده سوئد در افغانستان نیز شامل روابط دوجانبه، فعالیت های چندجانبه از طریق اتحادیه اروپا، سازمان ملل متحد و سایر سازمان ها و همکاری های انکشافی/توسعه محور بوده است.

به طور کلی شاید بتوان گفت آنچه غالبا مطرح شده بر این اساس می باشد که روابط پرقوتِ افغانستان و سوئد به سال ۱۹۸۰ و پس از تأسیس کمیتۀ سوئد برای افغانستان (SCA) باز می گردد. چنانچه سوئد از زمان تشکیل این کمیته در سال ۱۹۸۰ در کشور افغانستان و مسائل مرتبط با آن مشغول فعالیت گردیده است. اما در این میانه و با تحولات سیاسی مختلف از جمله تجاوز شوروی، تحولات داخلی در افغانستان و یا قدرت یافتن طالبان طی سال های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، شاهد چرخش مناسبات و یا حالتی از تعلیق و سکون در روابط فی مابین بوده ایم.

اما با سقوط رژیم طالبان و حکمفرماییِ آرامشی نسبی، از سال ۲۰۰۲ سوئد نیز از روندِ پیشرفت و بازسازی کشور افغانستان به ویژه در مسیر بهبود و ارتقای آموزش ابتدایی و پایه، مراقبت های بهداشتی اولیه، حقوق بشر، برابری جنسیتی و توسعه اقتصادی حمایت کرد. می توان گفت بین سال ‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۰، سوئد در مجموع ۱۳٫۶۵ میلیارد کرون به افغانستان کمک کرد (۳٫۵۹۲ میلیارد کرون نیز برای دوره سالهای ۲۰۲۴-۲۰۲۱ اختصاص یافت).

در حالی که از یک سوی می توان گفت این تعهد، افغانستان را به بزرگ ‌ترین هدف و دستور کار برای کشور سوئد تبدیل کرد، اما از سوی دیگر باید اشاره داشت که علی رغم تمامی این اقدامات، سوئد بازیگری کوچک در تلاش‌ های مرتبط با کمک و توسعه به افغانستان بود و کمی بیش از ۱ تا ۲٫۶ درصد بودجه کل را تأمین می‌ کرد. به باور برخی ناظران، قرار گرفتن سوئد در عرصه ای شلوغ و رقابت آمیز از کنشگریِ اهداکنندگان در مسیر تلاش های بلندپروازانه اما ناقص و نامنسجم، توانایی سوئد برای پیگیری و تحقق کامل اهداف خود را به چالش کشیده است.

سوئد بین سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴ با نیروهای بین المللی کمک به امنیت (آیساف) در افغانستان همکاری کرد. زمانی که ماموریت آیساف در سال ۲۰۱۵ به ماموریت حمایت قاطع (RSM) تبدیل شد، سوئد نیز از ابتدای این روند تا پایان ماه مه ۲۰۲۱ -که آخرین سربازان سوئدی افغانستان را ترک کردند-؛ در عملیات مذکور درگیر و دخیل بود. بدین ترتیب نهایتا از ۲۵ می ۲۰۲۱، دیگر شاهد حضور نظامی نیروهای سوئدی در افغانستان نبودیم.

می توان گفت مداخله سوئد در جنگ افغانستان در ژانویه ۲۰۰۲ با یک واحد کوچک از نیروهای ویژه در کابل آغاز شد. ورودِ فوری و زودهنگام این کشور به جنگ افغانستان را می توان به عنوان تجربه ای فراگرفته و درسی آموخته شده از درگیریِ کوزوو درک کرد؛ یعنی زمانی که سوئد برای پیوستن به نیروهای کوزوو تعلل کرد. در مقابل برای موردِ کشورِ افغانستان اما، سوئد مصمم بود تا از تاخیر مشابهی در ورود به صحنۀ عمل و مشارکت برای همکاری و نقش آفرینی، آنهم پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به ایالات متحده جلوگیری کند.

سوئد با اعزام سربازان خود در عملیات های ناتو در افغانستان و در مسیری از بهبود امنیت در این کشور، نیروهای امنیتی افغان را آموزش داده، مشاوره و راهنمایی ارائه نموده، همکاری و حمایت به عمل آورد. چنانچه کمک سوئد در افغانستان دربرگیرندۀ یک تیم مستشاری، پرسنل نیروهای چند ملیتی، کادر پزشکی، سربازان خطوط هوایی و یک واحد پشتیبانی بود.

در کل می توان گفت سوئد که به طور سنتی و متعارف کشوری بی طرف و غیر متعهد محسوب می شود، به طور فعال نیروهایش را به ماموریت های حافظ صلح سازمان ملل در سراسر جهان، از کنگو تا کوزوو و افغانستان فرستاد. در نهایت اما ماموریت سوئد برابی کمک به امنیت در شمال افغانستان جریانی بحث برانگیز بود و پس از مرگ سربازان سوئدی در فوریه ۲۰۱۰، برخی ناقدان خواستار کمک های انکشافیِ بیشتر به جای حضور نظامی بودند.

کشورهای حوزۀ نوردیک و فعال گرایی در حمایت های بشردوستانه و توسعه محور

پیش از بررسی مناسبات دو کشور سوئد و افغانستان و بررسی نقش استکهلم در افغانستان، می توان به طور خلاصه نیم نگاهی به فعالیت کشورهای منطقه شمال اروپا داشت. پنج کشور شمال اروپا/حوزۀ نوردیک[۱] (دانمارک، فنلاند، ایسلند، نروژ و سوئد) از سال ۲۰۰۱ از پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و نیروهای بین المللی کمک به امنیت (آیساف) در افغانستان حمایت و برخی مشارکت کردند. اما به طور کلی می توان گفت بسیاری از کشورهای شمال اروپا از اوایل دهه ۱۹۸۰ سنتی از مشارکت بشردوستانه و انکشافی را در رابطه با کشور افغانستان داشته اند؛ یعنی از زمانی که سازمان های همبستگی و غیردولتی کمک نموده و از پناهجویان افغان در پاکستان حمایت کردند.

کشورهای شمال اروپا برسر دورۀ چرخشیِ سالانه جهت فراخوان نشست های نوردیک در کابل، و برعهده گرفتن کرسی نوردیک در نشستِ هیات/بوردِ هماهنگی و نظارتِ مشترک (JCMB) افغانستان موافقت کردند. در حوزۀ توسعه و پیشرفت نیز، روندی از همکاری طولانی مدت به “The Nordic Plus” تبدیل گردید، که در آن تمامیِ کشورهای شمال اروپا با اهداکنندگان همسو و همفکر مانند بریتانیا، هلند و کانادا نمایندگی داشته اند.

 ضمن آنکه تا پیش از روی کار آمدن مجدد طالبان از تابستان ۲۰۲۱، دانمارک، فنلاند و سوئد (اعضای اتحادیه اروپا) به ‌عنوان بخشی از مشارکت گسترده ‌تر خود در افغانستان، همراه با کشور نروژ، با افسران پلیس و کارکنان پشتیبانی به نیروی پلیس اتحادیه اروپا (EUPOL افغانستان) کمک می‌ کردند. دانمارک، ایسلند و نروژ گرچه اعضای ناتو هستند، اما تمامیِ کشورهای شمال اروپا به تیم های بازسازی ولایتی (PRT) پرسنل ارائه داده اند.

 همه این کشورها کشورها تعهد خود را به پیمان افغانستان[۲] (۲۰۰۶) و استراتژی انکشاف ملی افغانستان (۲۰۰۸) نشان دادند. همه کشورها به درجات مختلف از یوناما حمایت کرده و برای کمک های مالی اصلی و فعالیت های آژانس های سازمان ملل متحد، بانک جهانی و صلیب سرخ نیز تامین و حمایت مالی صورت دادند. تمامیِ این کشورها بر نیاز به توزیع جغرافیایی کمک ها تاکید داشته و در عین حال منابع مالی را به مناطق محل تیم بازسازی ولایتیِ خود هدایت می کردند. دانمارک این کار را برای ولایت هلمند در جنوب انجام داد، در حالی که در شمال کشور افغانستان، کشورهای نروژ و ایسلند از ولایت فاریاب حمایت کرده اند. همچنین ایسلند از سال ۲۰۰۶ در ولایت غور کمک کرد، در حالی که سوئد و فنلاند ولایات جوزجان، بلخ، سرپل و سمنگان را پوشش می دادند.

 اما به طور کلی می توان گفت در تفکیک مسئولیت ‌های مرتبط با برنامه ‌های توسعه و کمک ‌های بشردوستانه در میان کشورهای شمال اروپا، و نیز بین کمک ‌های ارائه شده از طریق ساختارهای غیرنظامی و نظامی، تفاوت ‌هایی وجود داشت. در این میان کشور سوئد واضح ‌ترین تمایزات را نمایان می ساخت، به طوری که سیدا(Sida) اختیار تصمیم‌گیری کامل برای کمک ‌های توسعه بر اساس یک استراتژی بلندمدت را در اختیار داشت.

علاوه بر این، در تعاریف بودجه نیز تفاوت ‌هایی وجود داشت. در حالی که برنامه همبستگی ملی (NSP) توسط اکثر کمک کنندگان به عنوان توسعه روستایی برچسب گذاری شده بود، سوئد آن را به عنوان حمایت از دموکراسی سازی تعریف می کرد. وجه مشترک هر پنج کشور افزایش مداوم بودجه و مشارکت از سال ۲۰۰۱ تا بوده است و به استثنای ایسلند تمامیِ این کشورها به این افزایش متعهد شدند. (Bauck and Strand, 2009: 5-6)

تاریخچه ای از مناسبات دیرین و تعاملاتِ دوستانه میان سوئد و افغانستان

در سال ۲۰۱۵ دو کشور سوئد و افغانستان ۷۵ اُمین سال روابط دیپلماتیک خود را جشن گرفته و این روابط عالی در جریان سفر اشرف غنی، رئیس ‌جمهوری سابق افغانستان به استکهلم در ۴ دسامبر ۲۰۱۵ مجددا تأیید و تثبیت شد. در جریان تجلیلی که حکومت وحدت ملی اشرف غنی در هفتاد و پنجمین سالگرد روابط فی مابین و طی مراسمی ویژه در ارگ ریاست جمهوری به عمل آورد، رئیس جمهور سابق افغانستان چنین اشاره کرد که “در دهه ۱۹۹۰ دولت سوئد نقشی حقیقی در عرصه های مختلف رسمی ایفا نموده و به تقویت سرمایه انسانی در این کشور کمک کرد. همچنین سوئد همواره نقش برجسته ای در تلاش برای حقوق زنان و برابری هر دو جنس داشته است.”

علی رغم این پیشنۀ دیرین از روابط تاریخی، سفارت جمهوری اسلامی افغانستان در سوئد، در سال ۲۰۱۴ و چند سال پس از افتتاح رسمی نمایندگی دیپلماتیک سوئد در کابل، تاسیس گردید. چنانچه جاوید لودین معاون سیاسی وقت وزارت امور خارجه افغانستان در سال ۲۰۱۳ با بیان اینکه افغانستان و سوئد در آینده نزدیک پیمان استراتژیکی امضا خواهند کرد، در آن زمات خاطرنشان کرد که سفارت افغانستان در استکهلم نیز افتتاح خواهد شد. بدین ترتیب سال بعد شاهد افتتاح این سفارت بودیم.

 چنانچه در همین راستا و به نقل از برخی منابع خبري افغانستان، ارشاد احمدي، معاون سياسي وقت وزارت امور خارجه افغانستان اعلام کرد که سفارت افغانستان در سوئد در حالي افتتاح شد كه سابقه دوستي دو كشور به ۷۵ سال پیش با امضاي معاهده دوستي افغانستان و سوئد، باز مي گردد. وی همچنین گفت حميد هامي، از ديپلمات هاي افغان نیز به عنوان نخستين سفير افغانستان در سوئد تعيين شده است. (Regeringskansliets, 2015)

پیش از آن دولت سوئد در مارس ۲۰۰۲ تصمیم گرفت که پیتر تیلر را به عنوان سفیر در کابل، افغانستان تعیین کند. او که از سال ۱۹۹۹ به عنوان سفیر سوئد خدمت کرده بود، چهره ای شناخته شده به حساب می آمد. شایان ذکر است روابط دیپلماتیک بین سوئد و افغانستان از زمان اشغال افغانستان توسط شوروی سابق (۱۹۷۹) معلق، و مسکوت مانده بود. اما تعیین سفیر جدید به نوعی به عنوان ابراز حمایتی سوئد از دولت موقت افغانستان که از ۲۲ دسامبر در کابل برقرار و مستقر گردیده بود؛ محسوب می شد. این رویکرد همچنین مُهر تاییدی بر تعهد بلندمدت سوئد به افغانستان و تعهد برای کمک به بازسازی این کشور به حساب می آمد.  به طور کل می توان گفت علی رغمِ عدم تعاملاتِ قویا برجسته و بارز، سوئد طی ۲۰ سال پیش از این مناسبات رسمی و قطعی، کمک های بشردوستانه گسترده ای به افغانستان ارائه کرده بود.

جامعه بین المللی، از جمله سوئد، در طول سال ها نقش برجسته ای در افغانستان ایفا کرده است. چنانچه سوئد همراه با حدود ۴۰ کشور دیگر در یکی از بزرگترین عملیات بین المللی در دوران معاصر و با هدف ارتقای صلح، امنیت و بازسازی در افغانستان مشارکت داشت. سوئد بین سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴ نیروهای نظامی خود را در قالب نیروهای بین المللی کمک به امنیت (آیساف) به افغانستان اعزام کرد. در طول سال های ۲۰۰۲-۲۰۱۴، حدودا ۱۰۰۰۰ مرد و زن سوئدی در این تلاش مشارکت داشته اند. طی این سال ها کمک سوئد در قالب مشارکتی در مأموریت مبتنی بر آموزش، مشاوره و کمک به رهبری ناتو “حمایت قاطع” ادامه داشت.

به طور کل باید اشاره کرد که از سال ۲۰۱۳، افغانستان بزرگترین کشور دریافت کننده کمک های انکشافی سوئد بوده است. در کنفرانس بین المللی توکیو در سال ۲۰۱۲، سوئد ۸٫۵ میلیارد کرون برای دورۀ سال های ۲۰۱۵-۲۰۲۴ به کشور افغانستان متعهد شد که قرار برآن بود نیمه نخست از این تعهد به واسطۀ یک استراتژی توسعه دربرگیرندۀ حجم شاخص ۴٫۸ میلیارد کرون و در بازه زمانی ۲۰۱۴-۲۰۱۹ محقق شود. اقدامات و تلاش‌ های سوئد در افغانستان در زمره فعالیت های طولانی ‌مدتی دسته بندی می شود که تلاش ‌های سیاسی، نظامی و همکاری ‌های انکشافی را در بر می گرفت.

در این راستا خصوصا می توان از تلاش های کمیته سوئد برای افغانستان نام برد. کمیته سوئد برای افغانستان (SCA)[۳] با وجود آنکه سازمانی غیر دولتی بوده، همواره دومین کانال بزرگ برای کمک های انکشافی دولت سوئد به افغانستان محسوب می شده است. این کمیته از آغاز دهه ۱۹۸۰ در افغانستان حضور داشته و با بیش از ۵۰۰۰ کارمند افغان یکی از بزرگترین سازمان ها در این کشور بوده است. کمیته سوئد برای افغانستان برای بیش از ۴۰ سال در همکاری نزدیک با جمعیت روستایی و با احترام عمیق به آیین و سنت های محلی افغان ها فعالیت کرد.

کمیته سوئد برای افغانستان از آموزش، بهداشت، توانبخشی افراد دارای معلولیت حمایت نموده و به توسعه در مناطق روستایی کمک نموده است. این روند جهت پیاده سازی ابتکارعمل هایی در جهت تقویت حقوق بشر، دموکراسی و برابری جنسیتی، حمایت از آموزش و بهداشت و همچنین ابتکارات صلح پیش رفته است. شاید بتوان گفت کمک های توسعه/انکشافی سوئد در جهت پیشرفت های عمده در آموزش و سوادآموزی در میان دختران و همچنین کاهش میزان مرگ و میر مادران و کودکان بوده است.

 سوئد همچنین از برنامه اصلاحات دولت پیشین افغانستان و تلاش های آن برای آغاز روند صلح حمایت نمود و توافقنامۀ دوجانبه ای در زمینه همکاری های انکشافی بین سوئد و افغانستان اهمیت این روابط و تداومی از حمایت مستمر سوئد از افغانستان را نشان می داد. (reliefweb, 2022)

پشتیبانی سوئد از عملیات ها و ماموریت های ناتو در افغانستان

به گزارش وب سایت ناتو؛ کشور سوئد نخستین بار و با اعزام یک گردان به نیروهای حافظ صلح ناتو در بوسنی و هرزگوین، در عملیاتی به رهبری ناتو مشارکت کرد. سوئد از سال ۱۹۹۹ از نیروهای حافظ صلح به رهبری ناتو در کوزوو (KFOR) نیز حمایت نمود. همچنین شایان ذکر است که در سال ۲۰۱۱، سوئد فورا موافقت کرد تا با استقرار هشت جت جنگنده در پایگاه هوایی سیگونلا در سیسیل، در راستای تلاش ‌های ناتو برای اجرای دستورات سازمان ملل و حفاظت از مردم لیبی مشارکت کند.

اما آنچه به مبحث حاضر مربوط می شود آن است که از دیگر سو شاهد بودیم که نیروهای سوئدی از سال ۲۰۰۳ تا تکمیل ماموریت آیساف در سال ۲۰۱۴، در کنار نیروهای ائتلاف به عنوان بخشی از نیروهای بین المللی کمک به امنیت (آیساف) در افغانستان کار کردند. سوئد همچنین از ماموریت بعدی، یعنی ماموریت حمایت قاطع برای آموزش، کمک و مشاورۀ بیشتر به نیروهای امنیتی و نهادهای افغان تا تکمیل آن در سپتامبر ۲۰۲۱ حمایت کرد. شایان ذکر است که سوئد بیش از ۱۳ میلیون دلار به صندوق امانی ارتش ملی افغانستان[۴] نیز کمک نمود.

بدین ترتیب می توان گفت مشارکت سوئد در آیساف به تقویت مشارکت این کشور با ناتو کمک کرد. ماموریت نیروی بین المللی کمک به امنیت (آیساف) در افغانستان در سال ۲۰۰۱ با ماموریت بهبود امنیت در افغانستان ایجاد شد. آیساف توسط ناتو رهبری می شد و سوئد با بیش از ۸۰۰۰ سرباز مستقر از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴ در آن شرکت داشت. پرسنل نظامی سوئدی که در زمانی بین ۱ ژانویه ۲۰۰۲ تا ۳۱ دسامبر ۲۰۱۳ به افغانستان اعزام شده بودند، از پرسنل اطلاعات نظامی سوئد (SWIP)[۵] و PRIO بودند (PRIO اصطلاحی مخفف از کلماتِ تشکیل دهندۀ مرتبط نبوده و معنای خاصی ندارد و در سال ۲۰۱۲ جایگزین SWIP شد). (Pethrus, 2019: 1606)

مشارکت بین المللی سوئد در افغانستان ۲۰۰۲-۲۰۱۴

سوئد از سال ۲۰۰۲ بازیگری کوچک در تعامل بین المللی پرُوسعت و کلان افغانستان بوده است، اما این مشارکت و همکاری ها برای خود سوئد نیز سهم عمده و مشارکت مهمی محسوب می شد. بیش از ۸۰۰۰ سوئدی بین سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴ در عملیات های نظامی و فعالیت های غیرنظامی در افغانستان شرکت داشتند. هر چند این مشارکت بهایی نیز داشت و در این جریان شش شهروند سوئدی نیز جان خود را از دست دادند.

 ملموس ترین عنصر مداخله و مشارکت سوئدی در افغانستان مسئولیت اصلی این کشور برای تیم بازسازی ولایتی عملیات ضد شورش در افغانستان بود که بین سال‌ های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴ ولایات شمالی بلخ، جوزجان، سمنگان و سرپل را پوشش می ‌داد. شاید بتوان گفت گرچه مشارکت سوئد به اثرات مثبت و منفی این مشارکت به عنوان یک کلیتی یکپارچه و جامع کمک کرد، اما نهایتا هیچ تاثیر قاطع و تعیین کننده ای نداشته است. (Government Offices of Sweden, 2017: 2)

پس از حملات تروریستی گروه القاعده در ایالات متحده در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، ائتلافی به رهبری ایالات متحده در افغانستان وارد گودِ انتقام و نبردی انتقام جویانه شده، نهایتا رژیم طالبان را با کمک ائتلاف شمال سرنگون کرد و این جریان نقطه آغازی برای درگیری های نظامی و غیرنظامی بین المللی گسترده در افغانستان گردید. در ابتدای امر، تعامل بین ‌المللی در مقیاسی کوچک و با هدف «حضوری اندک و جرئی[۶]» در این کشور طرح ریزی شده بود. اما متعاقبا در دسامبر ۲۰۰۱ شاهد آغاز یک پروسۀ دولت سازی از طریق توافقنامه بودیم. بدین ترتیب قانون اساسی جدید تصویب و انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۴ برگزار شد. انتخابات پارلمانی نیز متعاقبا در سال ۲۰۰۵ برگزار گردید.

نیروهای بین المللی کمک به امنیت (آیساف)، به دولت جدید افغانستان جهت حفظ امنیت، ابتدا تنها در کابل و پس از سال ۲۰۰۳ در سراسر کشور کمک کردند. ناتو در سال ۲۰۰۳ رهبری آیساف را بر عهده گرفت. تجدید حیات طالبان و پیشروی آیساف، هم از نظر جغرافیایی و هم به لحاظ سطوح نیروها، بین سال ‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۶، درگیری ‌های مسلحانه داخلی در این کشور را تشدید کرد. در سال ۲۰۰۵ و در پایان فرآیند بن، به نظر می رسد که پایه های دولت مدرن افغانستان با موفقیت پی ریزی و بنا گذاشته شده است؛ اما افغانستان همچنان با نفوذ جنگ سالاران، فساد، خویشاوند سالاری، فقر و حکومتداری ناکارآمد شناخته می شد.

به هرروی مشارکت بین ‌المللی -چه به لحاظ نظامی و چه غیرنظامی- تدریجا در مقیاس و حجم خود افزایش یافت. در سال ۲۰۰۹، دولت جدید ایالات متحده عملیات خود را در افغانستان بازنگری و مسیر درست را برای باقی جریان مشارکت و مداخلۀ بین المللی نشان داد. سال ‌های بعد شاهد بیشترین حضور نظامی – حدود ۱۳۲۰۰۰ سرباز – بودیم، اما درگیری در کشور  افغانستان همچنان تشدید می ‌شد. مشخصه انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در سال ۲۰۰۹، تقلب در انتخابات و جنگ قدرت بود.

 بدین ترتیب آیساف از سال ۲۰۱۱ شروع به انتقال مسئولیت امنیت به نیروهای امنیتی افغانستان کرد؛ اما نهایتا ماموریت آیساف در پایان سال ۲۰۱۴ پایان یافت. در اوایل همان سال، انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد که مشخصه آن تقلب در انتخابات و تقابل سیاسی بود و بدین ترتیب مداخله سیاسی ایالات متحده و سازمان ملل را ضروری کرد. از این رو، در اوایل سال ۲۰۱۵، یک مأموریت آموزش، کمک و مشاوره جدید به نام ماموریت حمایت قاطع راه اندازی شد. (Government Offices of Sweden, 2017: 2-3)

عملیات های نظامی سوئد در افغانستان

اما عملیات نظامی سوئد در افغانستان در ابتدا در مقیاس کوچکی در کابل و دربرگیرندۀ ۴۵ سرباز بود. به دنبال تصمیماتی جهت بسط و گسترش آیساف در سال ۲۰۰۳، جاه طلبی هایی نیز سربرآورده و سوئد نیز در سال ۲۰۰۶ مسئولیت تیم بازسازی ولایتی مزار شریف[۷] را بر عهده گرفت که چهار استان شمالی بلخ، جوزجان، سمنگان و سرپل را پوشش می داد. چهار ولایت مذکور هم از نظر سیاسی و همچنین از نظر امنیتی و توسعه؛ شرایط و محیطی چند وجهی را تشکیل می دادند. سهم نیروهای سوئدی در سال ۲۰۱۱ به بیشترین حد خود رسید و بیش از ۵۷۰ سرباز را شامل می شد. در مجموع ۸۰۲۴ سرباز در عملیات های نظامی سوئد خدمت کرده اند.

هدف از کمک و مشارکت سربازان سوئد فراهم کردن یک حضور نظامی امنیت ساز و تثبیت کننده در چهار ولایت از طریق به اصطلاح تیم های نظارت نظامی[۸] بود. این نیروها در کمپی (Camp Northern Lights) در مزارشریف مستقر بوده و همچنین در سه ولایت دیگر دفاتر استانی[۹] داشتند. با گذشت زمان، این نیروهای کمکی نظامی به طور فزاینده ای درگیر حوادث جنگی می شدند. این نیروها متکی و مطابق با مفهوم به اصطلاح ضد شورش (COIN) در عملیات ضد شورش درگیر و مشغول بودند (ضد شورش استراتژی بنیادی و اصلی بود که توسط واشنگتن در طول عملیات آزادی پایدار (OEF) به رهبری ایالات متحده به کار گرفته شد.)

 اصول و قوانینِ تعامل و همکاری در زمینه عملیات ها بسط یافت. تیم های نظارت نظامی به نفع ساختاری شبیه به یک گُردان مکانیزه کنار گذاشته شدند. گروه ها تجهیزات سنگین تری دریافت کردند و عملیات در مناطق مشکل ساز خاصی هدایت شد. در این راستا ابهاماتی نیز در مورد نحوه برخورد نیروهای نظامی با افراد بازداشت شده وجود دارد. به هرروی در سال‌ های پایانی این تعامل، غالبا تأکید بر افزایش توانایی‌ های نیروهای امنیت ملی افغانستان بود. استفاده از  تیم مربیگری و رابط عملیاتی [۱۰] افزایش یافت.

سوئد همچنین با مشاوران و مربیانی، به نیروهای امنیتی افغان در شمال افغانستان کمک کرد. نقش کمک های سربازان سوئدی از ثبات، به جنگ و در نهایت به کمک های امنیتی منتقل شده است. با گذشت زمان، تیم بازسازی ولایتی مزار شریف تا حدودی وجهۀ غیرنظامی تری به خود گرفت. یک نماینده ارشد غیرنظامی سوئد در سال ۲۰۱۰ منصوب و در سال ۲۰۱۲ این واحد به رهبری غیرنظامی انتقال یافت. با این وجود، تیم بازسازی ولایتی مزار شریف اساسا مداخله ای نظامی محسوب می شد.

به هرروی، عملیات آیساف در سال ۲۰۱۴ پایان یافت؛ اما کاستی هایی جدی در توانمندی های نیروهای امنیت ملی افغانستان وجود داشت و نشان می داد عملیات نظامی سوئد در کمک به امنیت پایدار موفق نبوده و اهداف اصلی این کشور از مداخله نظامی در افغانستان را برآورده نساخته است، با این حال، این عملیات تأثیر مثبتی بر رشد، تکامل و پیشرفت نیروهای مسلح سوئد داشته است. (Government Offices of Sweden, 2017: 5-6)

متعاقبا عملیات نظامی سوئد در مزار شریف از یک عملیات ضد شورش به یک عملیات برای پشتیبانی، مشاوره و آموزش نیروهای امنیتی افغان با کاهش از ۴۰۰ سرباز به ۳۰۰ سرباز تا پایان سال ۲۰۱۳ تبدیل شد. تصمیم برای برچیدن عملیات نظامی تا پایان سال ۲۰۱۴ در سال ۲۰۱۰ توسط دولت سوئد و دو حزب مخالف، حزب سوسیال دموکرات و حزب سبز موافقت شد.

ادامۀ مطلب در شمارۀ دوم از سوئد؛ بازیگر بین المللی کوچک و تلاش برای تعهداتی بلند مدت در قبال افغانستان

[۱] the Nordic countries

[۲] Afghan Compact

[۳] Swedish Committee for Afghanistan (SCA)

[۴] Afghan National Army Trust Fund

[۵] the Swedish Military Information Personnel (SWIP)

[۶] light footprint

[۷]  (Provincial. Reconstruction Team, PRT) i Mazar-e-Sharif (MeS)

[۸] Military Observation Teams, MOTs

[۹] provincial offices (POs)

[۱۰] Operational Mentoring and Liaison Teams (OMLTs)

 

 +++++++

 

در قسمت نخست از این تحلیل، به بررسیِ مناسبات دیرین میان دو کشور سوئد و افغانستان و فعال گرایی سوئد به عنوان بازیگری پویا از میان کشورهای حوزۀ نوردیک در حمایت های بشردوستانه و توسعه محور؛ و پس از آن به نقش آفرینی این کشور در پشتیبانی از عملیات ها و ماموریت های ناتو در افغانستان و فعالیت های استکهلم در راستای عملیات های نظامی در افغانستان پرداختیم. در ادامه نیز به “کمک های انکشافی/توسعه محور” و “کمک های بشردوستانه” از طرف سوئد و نهایتا تحولات اخیر که باعث تعلیق فعالیت های سوئد در افغانستان گردید، نگاهی خواهیم داشت.

سوئد، همکاری های انکشافی و کمک های بشردوستانه

سوئد بین سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴، در مجموع ۶٫۷ میلیارد کرون به افغانستان کمک کرد که ۵٫۶ میلیارد کرون از آن مختص کمک های توسعه محور/انکشافی و ۱٫۱ میلیارد کرون کمک های بشردوستانه بود. افغانستان به یکی از بزرگترین دریافت کنندگان کمک های سوئدی تبدیل شد و کمک ها بر اساس استراتژی هایی جهت همکاری انکشافی با افغانستان اداره می شد. این کمک ها در برخی حوزه ها و زمینه ها چون کاهش فقر، آموزش (تمرکز خصوصا برای تحصیل دختران و کودکان معلول/ناتوان و جوانان)، مراقبت های بهداشتی و پزشکی، شبکه های جاده ای/ زیرساخت ها و حمل و نقل، توسعه ظرفیت های اداری دولت مرکزی، از جمله دموکراسی و حمایت از انتخابات، حقوق زنان/برابری جنسیتی، جامعه مدنی (شامل رسانه مستقل)، پاکسازی مین ها، توسعه/اشتغال بخش خصوصی (از سال ۲۰۰۹) مستمر و مداوم بودند.

 پنج کانال بزرگ کمک رسانی در افغانستان شامل: بانک جهانی/موسسه توسعه بین المللی (۲ میلیارد کرون)، کمیته سوئد برای افغانستان (۱ میلیارد کرون)، یونیسف (۷۲۲ میلیون کرون)، دفتر خدمات پروژه سازمان ملل متحد  در افغانستان[۱] (۳۶۶ میلیون کرون) و برنامه توسعه سازمان ملل[۲] (۳۶۲ میلیون کرون) بودند. چندین سازمان دولتی سوئد از جمله، آکادمی فولک برنادوت، آژانس حوادث غیرمترقبه مدنی سوئد و پلیس سوئد[۳] نیز در کمک به افغانستان مشارکت داشتند. سوئد در تلاش ‌های هماهنگ‌ کننده کمک‌ های بین ‌المللی، عمدتا با همکاری از طریق سیستم سازمان ملل متحد و بانک جهانی، به ‌ویژه از طریق صندوق امانی بازسازی افغانستان[۴] مشارکت فعال داشت.

همچنین سوئد فعالانه از ماموریت پلیس اتحادیه اروپا برای افغانستان (ایوپول – EUPOL)، از سال ۲۰۰۷ حمایت کرد. سوئد از دیگر سو، این کشور در تمامیِ کنفرانس های مهم بین المللی کمک در مورد افغانستان شرکت کرد. در کنفرانس بین المللی توکیو در سال ۲۰۱۲، سوئد متعهد شد ۸٫۵ میلیارد کرون به افغانستان بین سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۴ کمک کند. مشارکت سوئد در افغانستان شامل تلاش ‌های مختلف سیاسی و دیپلماتیک نیز بوده است. مانند بسیاری از کشورهای دیگر، سوئد در سال ۲۰۰۹ یک نماینده ویژه برای افغانستان و پاکستان تعیین کرد و فرستاده ویژه به طور فعالی در هماهنگی بین المللی این مشارکت و تعامل سوئد با افغانستان نقش داشت. همچنین سوئد نقش فعالی در مجامع چندجانبه مربوط به تعامل در افغانستان داشت. (Government Offices of Sweden, 2017:6-7)

از دیگر سو می توان گفت سوئد کشوری مطرح در پذیرش پناهجویان بوده و در این مسیر پناهندگان افغان نیز به خصوص با آمار ارائه شده طی سال های ۲۰۱۴-۲۰۱۶، بسیار مشتاق بوده اند. به عنوان یک نتیجه احتمالی از نحوۀ اتفاقات پیش رو در افغانستان پس از حمله “به رهبری ایالات متحده” در سال ۲۰۰۱، سوئد تعداد بی سابقه ای از پناهجویان افغان را پذیرفت. در شش سال پس از حمله آمریکا، ۴۹۱۹ درخواست پناهندگی توسط افغان ها در سوئد تسلیم شد.

طبق گزارش سی.ان.ان، در اوج بحران مهاجران اروپا در سال ۲۰۱۵، سوئد بیش از ۱۶۰۰۰۰ پناهجو را پذیرفت، اگرچه به همه آنها پناهندگی داده نشد. به گفتۀ شبکه تحلیلگران افغانستان، تا پایان سال ۲۰۱۵، در مجموع ۳۵۳۶۹ نفر در مقایسه با ۱۵۰۱ نفر در سال ۲۰۱۴ درخواست پناهندگی کرده بودند. شاید بتوان دلیل این امر را بدان خاطر دانست که برخلاف برخی دیگر از کشورهای اروپایی، افراد زیر سن قانونی و بدون همراه نیز عموما در سوئد پناهنده شده و همین عاملی تسهیل کننده برای مهاجرت به سوئد بوده است.

کمک های خارجی سوئد در افغانستان از طریق سیدا (Sida)

می توان گفت آژانس همکاری و توسعه بین المللی سوئد، معروف به سیدا[۵]، مسئول کمک های خارجی کشور سوئد بوده است. سیدا برنامه و دستور کاری را پیاده سازی و یا اجرا نمی کند؛ بلکه در عوض سازمان‌ ها و پروژه‌ های مختلف را تامین مالی می نماید. کار سیدا عمدتا بر ارزیابی طرح های پروژه ها پیش از اعطای بودجه و پیگیری و ارزیابی در مرحله اجرای پروژه هاست. سیدا استراتژی هایی از دولت سوئد دریافت کرده که این استراتژی ها تمرکز بر آنچه لازم است را مشخص و تبیین می سازند. بدین ترتیب، بسته به اندازه کمک خارجی، این استراتژی ها می توانند با تمرکز منطقه ای یا ملی مشخص گردند. سیدا هم از کمک های انکشافی و هم از کمک های بشردوستانه حمایت می کند.

اما دررابطه با کمک های خارجی سیدا در افغانستان می توان گفت، برای چندین دهه می شود که سیدا کمک های مالی را در افغانستان تامین می کند. پس از سقوط طالبان، کمک های خارجی به افغانستان افزایش یافت. می توان گفت پیش از سال ۲۰۰۱ تمرکز اصلی کمک های سوئدی در افغانستان بر کمک های بشردوستانه بود؛ اما پس از سال ۲۰۰۱ کمک های انکشافی (توسعه بلندمدت، به عنوان مثال کاهش فقر و فرآیندهای دموکراتیک) نیز به طور قابل توجهی افزایش یافت.

چنانچه در سال ۲۰۰۱ مجموع کمک های خارجی به افغانستان از طریق سیدا ۲۱۲ میلیون کرون بود که ۱۹۲ میلیون کرون کمک های بشردوستانه و تنها ۲۰ میلیون کرون کمک های انکشافی بود؛ اما در سال ۲۰۱۵ مبلغ کل به ۸۶۷ میلیون کرون افزایش یافت که ۷۳۰ میلیون کرون کمک های توسعه ای و ۱۳۳ میلیون کرون کمک های بشردوستانه بود و این جریان افغانستان را به بزرگترین دریافت کننده کمک های سیدا تبدیل کرد.

کمک های انکشافی/توسعه” و “کمک های بشردوستانه” در افغانستان با دو استراتژی متفاوت هدایت شده اند. کمک های انکشافی بر اساس «استراتژی نتایج برای همکاری توسعه بین المللی سوئد با افغانستان ۲۰۱۴-۲۰۱۹» هدایت شده که خود بر دو حوزه اصلی تمرکز داشته است: “تقویت دموکراسی و برابری جنسیتی، احترام بیشتر به حقوق بشر و رهایی از ظلم و سرکوب با تمرکز بر توانمندسازی”. “فرصت های بهتر برای افرادی محروم و نیازمند جهت کمک به رشد اقتصادی، بهره مندی از آن، و کسب آموزش و تحصیل مناسب.” اما کمک های بشردوستانه در افغانستان توسط “استراتژی کمک های بشردوستانه ارائه شده از طریق آژانس همکاری های توسعه بین المللی سوئد(یا همان سیدا) ۲۰۱۱-۲۰۱۴  هدایت شده است. (Karlsson, 2016- 3-4)

به طور کلی چنین عنوان می شد که رویکرد سوئدی با رویکردهای ضد شورشی که توسط چندین کشور دیگر که در جنوب مشارکت داشتند، متفاوت است. برخلاف اکثر تیم های بازسازی ولایتی دیگر، سوئدی ها وظایف نظامی و انکشافی/توسعه ای را از هم مجزا و جدا ساخته و بودجه آنها از طریق کانال های غیرنظامی در استکهلم، کابل و مزار شریف اداره می کردند. در حالی که کارکردهای نظامی و انکشافی از هم جدا بودند، همکاری و هماهنگی بین کانال های نهادی غیرنظامی و نظامی تشویق می شد.

(بودجه کلی کمک فنلاند به افغانستان در سال ۲۰۰۹ تقریبا ۱۵٫۲ میلیون دلار بود که ۶۹۵۰۰۰ دلار (۵ درصد) آن به پروژه های مرتبط با تیم بازسازی ولایتی اختصاص یافت. فنلاند نیز مانند سوئد، بودجه خود را عمدتا از طریق دولت مرکزی و با استفاده از مکانیسم‌ های مختلف صندوق امانی اختصاص می داد.) (Fishstein and Wilder, 2012: 27)

پایان ماموریت نیروهای مسلح سوئد در افغانستان

پس از تصمیم ایالات متحده برای خروج از افغانستان، ناتو تایید کرد که ماموریت حمایت قاطع، که سوئد نیز در آن مشارکت داشت، پایان خواهد یافت. بدین ترتیب ارتش سوئد برای پایان دادن به حضور خود در افغانستان آماده شد. «ژنرال مایکل کلاسون» رئیس ستاد مشترک ارتش سوئد در همین رابطه گفت نیروهای مسلح سوئد با مسئولیت حمایت از حکومت افغانستان در ایجاد صلح در این کشور نزدیک به ۲۰ سال در افغانستان حضور داشتند و -اکنون- سوئد و سایر کشورهای مشارکت کننده به منظور تصمیم گیری جهت خاتمه ماموریت آماده شده اند. به گفتۀ ژنرال کلاسون، «عملیات در افغانستان یکی از گسترده‌ ترین مأموریت ‌های بین ‌المللی تاکنون بود و بهای گزافی هم دربر داشت. پنج سرباز سوئدی در این عملیات کشته و ۲۴ نفر مجروح و برخی از آنها جراحات مادام العمری را متحمل شدند

به هرروی، کشور سوئد سرانجام عملیات ۲۰ ساله خود را در افغانستان به پایان رساند. بازگشت آخرین نیروهای نظامی سوئد افغانستان به کشور خود، نشان دهنده پایان مشارکت این کشور در عملیات های ناتو بود. سربازان واحد FS 40 در تاریخ ۲۵ می ۲۰۲۱ در فرودگاه یونکوپینگ سوئد پیاده شده و سپس به هنگ کشوریِ ارتش سوئد، به نام مهندس گوتا (Göta Engineers) انتقال یافتند. نهایتا سوئد روز جمعه  ۲۷ آگوست اعلام کرد که پس از انتقال بیش از ۱۱۰۰ نفر به سوئد در پی تسلط طالبان بر افغانستان، به تخلیه خود از کابل پایان داده است.

گرچه تخلیه سوئد در میدان هوایی کابل در اواخر اگوست ۲۰۲۱ تکمیل شد؛ اما تعهد سوئد به مردم افغانستان همچنان پابرجا ماند. جریان تخلیه نیروهای سوئدی با هماهنگی دیپلمات های سوئدی و سایر مقامات اعزامی در فرودگاه آشفته و نابه سامانِ کابل صورت گرفت. این اقدام دشوار که مستلزم همکاری نزدیک با سایر کشورها بود، به تخلیه بیش از ۱۱۰۰ نفر منجر شد؛ سوئد نیز تبعا تمامی کارکنان و گارد محافظ سفارت و خانواده های آنها و همچنین بیش از ۵۰۰ شهروند سوئدی را تخلیه کرد.

علاوه بر این، تعدادی از کارمندان محلی سابق که تا ۳۱ دسامبر ۲۰۱۴ برای نیروهای سوئدی آیساف کار کرده بودند، همراه با مدافعان حقوق بشر، روزنامه نگاران و کارکنان اتحادیه اروپا به همراه خانواده هایشان تخلیه شدند. سفارت سوئد که پس از قدرت یابی مجدد طالبان و سقوط دولت سابق این کشور از استکهلم پایتخت سوئد فعالیت می‌کند، در ژوئن ۲۰۲۳ یوهان اندیسی را به عنوان نماینده ویژه و سرپرست سفارت این کشور برای افغانستان منصوب کرد.

در کل باید گفت پس از تسلط مجدد طالبان بر کابل در اوت ۲۰۲۱، افغانستان و مردم افغانستان با وضعیت جدید اما وخیمی مواجه شده اند. در این برهه زمانی، تأمل بر نتایجِ به دست آمده برای تاریخی طولانی از کمک های سوئد به این کشور بسیار مهم است. به هرروی می توان گفت افغانستان سال هاست که بزرگترین دریافت کننده کمک های سوئد بوده است، اما آیا این کمک ها د ر شرایط حاضر یاری بخش مردم افغانستان خواهند بود؟ نباید تعجب کرد انتظار آن می رفت که طالبان باری دیگر قدرت را به دست گرفته و به وضوح شکست و ناکامی پروژه غربی را آشکار کنند، اما آیا مردم افغانستان و کشورهای دخیل در این جریان، از تحولات اخیر درس گرفته اند؟

تحقیقی مقرر و تعیین شده از سوی دولت سوئد با مأموریت ارزیابی مشارکت/مداخلۀ هماهنگ سوئد در افغانستان، گزارش طرح شده خود را در سال ۲۰۱۷ به مارگوت والستروم وزیر امور خارجه ارائه کرد که نتایج به دست آمده از تحقیق و بررسیِ مذکور نشان می داد تحقق اهداف مشارکت سوئد در افغانستان بسیار ناکافی بوده است.

تجربه سوئد به عنوان بازیگری بین المللی در افغانستان تجربه متفاوتی بوده، ایفایِ نقشِ بازیگری را نشان می داد که حداقل برای مدت کوتاهی سعی کرد نقش بین ‌المللی متفاوتی نسبت به آن چیزی که به آن عادت داشت بازی کند. افغانستان یکی از مواردی است که تجاربِ دست یافتۀ نیروهای سوئدی در مأموریت خود در آنجا، بر پیشرفت های آتی نیروهای مسلح سوئد و همچنین بر بخش امنیتی و دفاعی سوئد به طور کلی تأثیر گذاشت.

ویکی لیکس و فاش سازی اسراری از امکان بازاریابی جنگنده های سوئدی

بر اساس فاش سازی ویکی لیکس، برخی از کشورهای عضو نیروی بین المللی کمک به امنیت، از جنگ افغانستان برای نشان دادن توانایی های تسلیحات پیشرفته و هواپیماهای جنگنده خود استفاده کردند. در سال ۲۰۲۱ ویکی ‌لیکس فاش کرد که نیروهای مسلح/نظامی سوئد قصد داشتند برای تبلیغ جت های جنگنده ساب گریپن[۶] خود در سرتاسر جهان از جنگ افغانستان (سوء)استفاده کنند. به گزارش اسپوتنیک، ویکی لیکس به نقل از تلگرافی فاش شده چنین گزارش داد که در سال ۲۰۰۸، نیروهای مسلح/ارتش سوئد از این کشور خواستند تا به عنوان بخشی از یک دورۀ بازاریابی برای جنگنده خود، جنگنده های جی.ای.اس گریپن را به افغانستان بفرستد.

در این تلگراف محرمانه، رابرت سیلورمن، کاردار وقت آمریکا در سوئد نامه ای به نیروهای ناتو در افغانستان نوشت از آنها خواست تا بر سوئد، که او آن را «شریک پیشرو ناتو» می‌ نامد، فشار آورند تا با نیروی انسانی و منابع بیشتر در اقداماتی تحت رهبری ایالات متحده مشارکت کند. در آن زمان، مشارکت سوئد در این مأموریت بالغ بر ۳۶۵ سرباز در شهر مزار شریف بود. سیلورمن در رابطه با این مورد استدلال کرد که سوئد فرصت و تمایلی برای افزایش مشارکت خود را داشته و حتی در همین راستا به هلیکوپترهای پزشکی، تیم ‌های مربی و رابط عملیاتی (OMLT) و مهم ‌تر از آن، ساب جی.ای.اس ۳۹ گریپن، هواپیمای جنگنده سبک تک موتورۀ چند منظوره ساخت شرکت هوافضای ساب سوئد اشاره کرد.

 سیلورمن علاوه بر این استدلال کرد که نیروهای مسلح سوئد علنا پیشنهاد فرستادن هواپیماهای جنگنده ساب گریپن به افغانستان را داده است. بدین ترتیب این بحث نشان می داد که ارتش سوئد برای اعزام این تجهیزات در راستای برجسته سازیِ موضوع تجربه جنگی احتمالی لابی کرده است، چیزی که برای نیروی هوایی سوئد مفید بود تا از این طریق هواپیماهای جنگنده گریپن خود را به بازار عرضه کند؛ زیرا تجربه جنگی با آزمایش پلت ‌فرم ‌های نظامی به طور قابل ‌توجهی قابلیت بازاریابی و فروش آنها را افزایش می ‌دهد. (opindia, 2021)

به آتش کشیدن قرآن و تعلیق فعالیت های سوئد در افغانستان

پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان در ۱۵ اوت ۲۰۲۱، بسیاری از کشورهای خارجی، از جمله سوئد، دفاتر نمایندگی خود را در کابل بستند، اما برخی از سازمان های کمک رسانی سوئد به فعالیت های خود در این کشور ادامه دادند. لیکن اخیرا طی شعله ور شدن آتشِ خشم از سوی افغانستان، این فعالیت های سوئد نیز فعلا به حالت تعبیق و توقف درآمده است. چنانچه به گزارش رویترز، دولت طالبان در واکنش به آتش زدن قرآن در سوئد، تمامی فعالیت ‌های این کشور در افغانستان را روز سه ‌شنبه ۱۱ جولای/ژوئیه ۲۰۲۳ متوقف ساخت.

متعاقبا معترضان پرچم سوئد را در جریان تظاهرات قندهار در ۲۵ جولای/ژوئیه به آتش کشیدند. این تظاهرات پس از سوزاندن قرآن توسط یک سیاستمدار راست افراطی در استکهلم سوئد صورت گرفت. در ماه جون/ژوئن نیز، یک مهاجر عراقی نیز یک قرآن را در خارج از مسجد استکهلم سوزاند. ذبیح الله مجاهد، سخنگوی دولت طالبان در بیانیه ای در همین خصوص اعلام کرد «پس از اهانت به قرآن کریم و اعطای مجوز برای توهین به اعتقادات مسلمانان، امارت اسلامی افغانستان دستور توقف کلیه فعالیت های سوئد در افغانستان را صادر می کند

 سازمان کمک رسانی کمیته سوئد برای افغانستان (SCA) در پی این رویداد بیان کرد که به دنبال شفاف سازی با مقامات طالبان در مورد آن است که آیا فعالیت های این کشور در افغانستان تحت تأثیر قرار خواهد گرفت یا خیر. این سازمان غیردولتی در بیانیه ای اعلام کرد که کمیته سوئد برای افغانستان یک نهاد دولتی نبوده، در رابطه با تمام ذینفعان سیاسی و دولت ‌های مستقل است و قویا هر گونه هتک حرمت به قرآن کریم را محکوم می ‌کند.

این سازمان اعلام کرد که: ” کمیته سوئد برای افغانستان بیش از ۴۰ سال می شود در همکاری نزدیک با جمعیت روستایی و با احترام حقیقی به اسلام و سنت های محلی در افغانستان فعالیت می کند.” هزاران کارمند افغان برای این سازمان در سراسر کشور و در زمینه بهداشت، آموزش و توسعه روستایی مشغول به کار بوده و در سال گذشته ۲٫۵ میلیون بیمار را در کلینیک های درمانی این سازمان معالجه کرده اند.

به طور کلی به نظر می رسد برای کشوری مانند سوئد که در دهه های اخیر به نحوی سکولار جهت گیری داشته، هجوم مسلمانان از کشورهای جنگ زده تأثیر زیادی بر سیاست و جامعه گذاشته است. این جریان روایتی را شکل داده است که موج مهاجران عمدتا مسلمان را به درک افزایش جنایات خشونت آمیز و فشارهای درک شده بر سیستم رفاهی ارزشمند سوئد مرتبط می کند.

جمع بندی

همان گونه که در مطالب فوق نیز اشاره شد، کشور سوئد در عملیاتی تحت رهبری ایالات متحده در افغانستان طی بازۀ زمانیِ سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۱ شرکت کرد و بارها به عنوان متحدی وفادار شناخته شده است. اوج نیروهای اعزامی سوئد در حدود ۵۰۰ سرباز و مستقر در شهر مزارشریف بود.

اما شاید بتوان گفت تجربه کشورهایی چون سوئد-فنلاند تجربه ای مثال زدنی و آموزنده برای محققان و مخاطبان سیاسی، نظامی بین المللی است، کسانی که اکنون در جستجوی توضیحاتی قانع کننده برای پایان ناخوشایند مداخلۀ غرب در افغانستان هستند. چراکه کشورهای مذکور پیشینه ای پرافتخار و شناخته شده در زمینه حفظ صلح و کمک به توسعه را به دوش می کشیدند؛ اقدامات و تلاش هایی که به نظر می رسید به آنها استعداد ویژه ای برای فعالیت مؤثر در یک کشور در حال توسعه با درگیری های سطح پایین می دهد.

بررسی و بازنگری بر استراتژی -یا فرآیند تبدیل اهداف سیاسی به گام های عملی قابل اجرا در میدان عمل در برابر دشمنی مصمم و مقاوم- چارچوبی مناسب برای شناخت و قضاوت فعالیت ‌هایی اتخاذ شده از سوی کشورهای دخیل از جمله مشارکت سوئدی ها-فنلاندی ها در آیساف را فراهم می‌ کند. این بررسی می تواند به خوبی نشان دهد که چگونه درک آنها از جنگ و رویکردهای بوروکراتیکِ تثبیت شده نسبت به جنگ و درگیری در دموکراسی های غربی، همراه با رویکرد تمایز حوزه سیاسی از حوزه نظامی، دیگر برای تحقق چنین اهدافی، شیوه ای مناسب به نظر نمی رسد. بدین ترتیب نتیجه ‌گیری واضحی که کشورهای دخیل در تحولات افغانستان باید درمی یافتند این بود؛ همانطور که این کشورها در پروژه های ملت ‌سازی و عملیات های ضد شورش شکست خوردند، در شکل ‌های به شدت سیاست زده از جنگ «ترکیبی» نیز مبارزه کرده و نهایتا شکست خواهند خورد. (Käihkö, ۲۰۲۲)

در کلیت امر می توان گفت سوئد از بسیاری جهات نتوانست به موقعیت متمایز و تحقق نتایج مطلوب خود دست یابد و بخشی از مشکل، اهدافی بود که سوئد در مستندات دوره ای از استراتژی کشور خود برای مداخله در کشور افغانستان تعیین و ترتیب داده بود. چراکه این استراتژی اساسا مبتنی بر دیدگاه‌ هایی از سمت یک دولت ایده ‌آل بود که افغانستان باید آنها را دنبال می کرد تا در واقع بیشتر شبیه کشوری چون سوئد شود(اعمال و اجرای قوانینی کلی بدون توجه به شرایط متمایز هر کشور و در نتیجه پیشبرد تعمیم پذیریِ جمعی از الگویی واحد). اما این دیدگاهی راهبردی و یا هموار کنندۀ مسیر جهت دست یابی به نتایج مدنظر برای سوئد نبود. این استراتژی همچنین حاکی از عدم درک صحیح تاریخ افغانستان و یا چگونگیِ نحوۀ مدخلات در شیوه ای کارگر و کارآمد بود.

 آخرین استراتژی صادر شده در آوریل ۲۰۲۱ هیچ مدرکی مبنی بر در نظر گرفتن تجربیات و درس ‌های سختی که باید از ارزیابی نتایج استراتژی ‌های پیشین سوئد یا پیامدهای مشارکت اهداکنندگان در افغانستان از سال ۲۰۰۱ گرفته می شد را، نشان نمی داد. گرچه حدود ۵۰ درصد از بودجه کمک های سوئد به افغانستان از طریق برنامه های دولتی و یا برنامه هایی با اهدا کنندگان چندگانه و آژانس های بین المللی هدایت می شد؛ اما این برنامه ‌ها بر مجموعه سیاستگذاری هایی با راه‌ حل ‌های از پیش تعریف ‌شده برای مشکلات مفروض تکیه داشتند.

همچنین باید اشاره داشت که عموما بازیگران خارجی به طور تمام و کمال پرداختن به مسائل پیچیده تغییر رفتار اجتماعی را درک نکرده اند. عرصه ای که هدف سوئد و سایر کمک ‌کنندگان بهبود عرضه کالاهای عمومی اساسی مانند بهداشت اولیه و آموزش ابتدایی بوده است، نتایجی حاصل شده است و احتمالا مزایای بلندمدتی در پی خواهد داشت. اما سوئد مانند سایر اهداکنندگان این واقعیت را در نظر نگرفت که بسیاری از افغان ها، به ویژه در روستاها، در شرایط ناامنی شدید جسمی، عاطفی و تغذیه ای زندگی می کنند. این امر آزادی جمعیت افغانستان را برای اعمال انتخاب یا عمل به عنوان فردی به شدت محدود کرده است و فرضیه اصلی بسیاری از برنامه های غربی را به چالش می کشید. (Pain, 2021)

در کل چنین بیان می شود که سوئد سهم نسبتا اندکی در ارائه کمک به افغانستان داشته است. چنانچه کمک ۱٫۵۵ میلیارد دلاری سوئد بین سال ‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۲۰، تنها ۱ – ۲٫۶ درصد از کل بودجه به خود اختصاص می داد. مطالعه آدام پین در مورد اثربخشی کمک های سوئد به افغانستان به این نتیجه رسیده است که نه انگلستان و نه سوئد هیچ یک تأثیر منحصر به فردی نداشتند، بلکه تنها از استراتژی های کمک رسانی آمریکا پیروی می کردند. پین نتیجه می گیرد که دلیل این امر ممکن استنوعی ذهنیت گله ایباشد، -مبنی براینکه- ‘ما همه در این راه با هم هستیم’ و هیچ یک به نوعی حاضر به شکست روایت افغانستان نبوده اند». (Wernersson, 2021: 7-8)

منابع:

– Bauck, Petter and Strand, Arne, (2009), “Strengthening Nordic Development Cooperation in and with Afghanistan”, Norwegian Agency for Development Cooperation

– Fishstein, Paul and Wilder, Andrew, (2012), “Winning Hearts and Minds? Examining the Relationship between Aid and Security in Afghanistan”, Feinstein International Center, Tufts University

– Government Offices of Sweden, (2017), “Summary of the Report of the Inquiry on Sweden’s Engagement in Afghanistan 2002-2014”, Legal document from Ministry of Defence, Ministry for Foreign Affairs

– Karlsson, LINNEA, 2016: Sweden’s foreign aid in Afghanistan from an environmental perspective, Master thesis in Sustainable development at Uppsala University, 65 pp, 30 ECTS/hp

– Käihkö, Ilmari, (2022), “An exemplary defeat: the Swedish–Finnish provincial reconstruction team experience in Afghanistan”, https://www.fhs.se/en/swedish-defence-university/research/research-projects/an-exemplary-defeat-the-swedish-finnish-provincial-reconstruction-team-experience-in-afghanistan.html#

– opindia, (2021), “Sweden Armed Forces wanted to use Afghanistan War to increase ‘marketability’ of their fighter aircraft, reveals Wikileaks”, https://www.opindia.com/2021/08/sweden-wanted-to-use-afghanistan-war-to-enhance-marketability-of-gripen-aircraft-wikileaks/

– Regeringskansliets, (2015), “Gemensam kommuniké från Afghanistans president Ashraf Ghanis besök i Stockholm 4 december”, https://www.regeringen.se/contentassets/eee4eef5a44142e78dd74340643fa97c/joint-communique-20151204.pdf

– reliefweb, (2022), “Afghanistan: Swedish Ambassador to Kabul”, https://reliefweb.int/report/afghanistan/afghanistan-swedish-ambassador-kabul

– Pain, Adam, (2021), “What lessons should Sweden draw from its engagements in Afghanistan?”, https://www.swedev.dev/what-lessons-should-sweden-draw-from-its-afghanistans-engagement/

– Pethrus, Carl-Martin; Thomas Frisell; Johan Reutfors; Kari Johansson; Kristian Neovius; Jonas K Söderling; Gustaf Bruze; Martin Neovius, (2019), “Violent crime among Swedish military veterans after deployment to Afghanistan: a population-based matched cohort study”, International Journal of Epidemiology, Volume 48, Issue 5: 1604–۱۶۱۳

– Wernersson, Annie, (2021) “Afghanistan: The Problems with Aid Dependency and the Need for a Plan B”, The Swedish Institute of International Affairs

[۱] UNOPS

[۲] UNDP

[۳] the Folke Bernadotte Academy, the Swedish Civil Contingencies Agency and the Swedish Police

[۴] ARTF

[۵] The Swedish International Development Cooperation Agency (Sida)

[۶] Saab Gripen fighter jets

 

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت