القاعده و طالبان افغانستان: سیاه چالۀ اطلاعاتی و درکِ راهبردی نادرست

دکتر شانتی ماریت دسوزا، بنیانگذار و رئیس موسسه تحقیقات راهبردی مانترایای (Mantraya) هند است. وی در مطلب حاضر به خلاء و همچنین ابهام اطلاعاتیِ موجود در رابطه با طالبان و گروه های وابسته به آنان چون القاعده پرداخته است. نویسنده در تحلیل خود ضمن اشاره به هماهنگی و همسویی ارزیابی های اطلاعاتی ایالات متحده با روندی از کم اهمیت جلوه دادن و یا کم رنگ نشان دادن نفوذ القاعده در افغانستان، و تباینِ این ارزیابی ها با تحلیل و بررسی های ارائه شده از سوی تیم پشتیبانی تحلیلی و نظارت تحریم ‌های سازمان ملل متحد پیرامون رابطه نزدیک و همزیستی مسالمت آمیز بین طالبان و القاعده و متعاقبا تهدید ناشی از فعالیت این گروه ها، به لزوم توجه بر سیاه چالۀ اطلاعاتی ایجاد شده و ضرورت پیشبردِ یک برنامه ارتباطی استراتژیک مؤثر در این راستا می پردازد. مطلب حاضر توسط نازنین نظیفی برای سایت تحلیلی کلکین ترجمه شده است.

جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده طی اظهاراتی در تاریخ ۳۰ ژوئن ۲۰۲۳ به این موضوع اشاره داشت که ایالات متحده در تعقیب ‌های ضدتروریستی خود، به جریانی از حمایت غیرمستقیم طالبان برای گذر و گریز القاعده در سراسر افغانستان دست یافته است. این ادعا -که با ارزیابی های دیگر در تضاد و تعارض قرار دارد- توجهات را به خلأ اطلاعاتی (درک نادرست و فقدان اعتبار اطلاعاتی) که جریان خروج نیروهای ایالات متحده در اوت ۲۰۲۱ در افغانستان با خود در پی داشت، جلب می کند و این این سیاه چاله اطلاعاتیِ ایجاد شده باید به خاطر امنیت منطقه ای و جهانی هم که شده مورد توجه قرار گرفته، به آن رسیدگی گردد.

دولت اسلام ولایت خراسان (داعش خراسان) که طی دو سال گذشته موی دماغ طالبان بوده است، به خاطر اقدام به اعمال خشونت بار مکرر خود در افغانستان، موفق شده تا غالبِ تمرکز رسانه ها را به خود معطوف و جلب سازد. از دیگر سو، متحد طالبان، یعنی القاعده، توانسته دور از کانون توجهات (مبهم و مخفی) باقی بماند. گرچه چندی پیش اقدامی “قاطع” به واسطۀ حمله پهپادیِ ایالات متحده آمریکا به کشته شدن ایمن الظواهری، رهبر وقت القاعده در اوت ۲۰۲۲ منجر شد، اما از آن زمان، سکوتی کامل در مورد فعالیت ستیزه جویان القاعده در افغانستان حاکم بوده است.

اظهار عقیدۀ بایدن مبنی بر اینکه هیچ ستیزه جوی القاعده در افغانستان باقی نمانده، از سوی طالبان به عنوان تاییدیه ای بر تلاش ها و جایگاهشان مورد بهره برداری و یا مصادره به مطلوب قرار گرفته است. چنانچه امیر خان متقی سرپرست وزارت امور خارجه امارت اسلامی طالبان در ۱ جولای ۲۰۲۳ اعلام کرد که اظهار نظر فوق نشان دهنده “درک واقعیات” بوده، و از اینرو ایالات متحده بایستی با طالبان “تعاملی مثبت” برقرار سازد؛ چراکه امارت اسلامی به اجرای تعهد خود مبنی بر عدم اجازه استفاده از خاک افغانستان علیه دیگر کشورها متعهد مانده است.

حال عجیب آنکه طالبان از کشته شدن الظواهری به عنوان اهانت به حاکمیت افغانستان و نقض توافق دوحه انتقاد نموده و در عین حال دررابطه با حضور الظواهری در کابل نیز اظهار بی اطلاعی کرده بودند. اما از آن زمان، طالبان عاملانِ دو منصبیِ القاعده را به عنوان والیان برخی ولایات منصوب کرده اند.

با وجود انتقاداتی که اظهارات بایدن از سوی بخشی ها و اقشار مختلف -از جمله رحمت الله نبیل، رئیس پیشین اطلاعات حکومت ساقط شدۀ اشرف غنی،- برانگیخته است، اما این -دست گفته ها- با ارزیابی های اطلاعاتی ایالات متحده که نفوذ القاعده در افغانستان را پس از کشته شدن الظواهری کم اهمیت جلوه داده اند؛ هماهنگ و منطبق بوده است. به عنوان مثال، دو هفته پس از این حمله موفقیت آمیز، گزارشی اطلاعاتی از این امر حکایت داشته است که از زمان خروج نیروهای آمریکایی، القاعده «حضور خود را در افغانستان بازسازی نکرده است».

گزارش فوق چنین تایید کرده است که کمتر از ۱۲ نفر از اعضای اصلی القاعده ممکن است در افغانستان باشند، اما این گروه نه در جریان برنامه ریزی ها برای حمله خارجی دخالت داشته و نه به عنوان یک کل/مجموعه “قابلیت انجام حملاتی علیه ایالات متحده یا منافع آن در خارج از افغانستان را ندارد.” بدین ترتیب این گزارش به نحوی غیرمستقیم به این معناست که عوامل القاعده بدون قصد و نیتی از برنامه ریزی و توطئه برای حملاتی علیه منافع ایالات متحده، صرفا به دنبال پناهگاهی امن در افغانستان هستند.

در مقابل اما، تیم پشتیبانی تحلیلی و نظارت تحریم ‌های سازمان ملل متحد که گزارش هایی “در مورد طالبان و سایر افراد و نهادهایی مرتبط که تهدیدی برای صلح، ثبات و امنیت افغانستان هستند” ارائه می کند، به نتایجی متفاوتی دست یافته است. چنانچه این تیم در گزارش ژوئن ۲۰۲۳ خود، قاطعانه به رابطه نزدیک و همزیستی بین طالبان و القاعده اشاره دارد.

این گزارش همچنین قدرت و توان عددی اعضای اصلی القاعده مستقر در افغانستان را بین ۳۰ تا ۶۰ نفر در ولایات کابل، قندهار، هلمند و کنر ارزیابی کرده و چنین تخمین میزند که القاعده حدودا ۴۰۰ نیروی جنگجو در افغانستان داشته که غالبِ آنها در پنج کمپ آموزشی جدید در بادغیس، هلمند، ننگرهار، نورستان و زابل و خانه هایی امن در فراه، هلمند، هرات و کابل هستند. طبق ارزیابی این گزارش، گرچه ممکن است القاعده در حال حاضر ناپیدا و دور از انظار باشد، اما در واقع از کشور افغانستان به عنوان مرکزی ایدئولوژیک و لجستیک جهت بسیج و جذب ستیزه جویانی جدید بهره برده و ضمن آن به طور مخفیانه قابلیت خود در عملیات خارجی را بازسازی می کند.

مسئله و معضل مطروحه در جزئیاتِ ظاهرا جامع و نامیمونِ این گزارشِ تیم نظارت دررابطه با القاعده در افغانستان می تواند منشا، دلیل و سبب آن باشد. یافته های فوق الذکر بر اساس گزارش های «کشورهای عضو منطقه» است و از این رو می توانست تحت تأثیر توانایی این کشورها (یا فقدان توانایی آنها) در جمع آوری اطلاعات پایه از افغانستانِ تحت کنترل طالبان قرار گرفته باشد. به علاوه می توان گفت در حالی که نهاد اطلاعات ایالات متحده سطح تهدید تحمیلی از سوی القاعده را صرفاً از دیدگاه ایالات متحده تجزیه و تحلیل می کند، کشورهای منطقه ضمن تلاش جهت بازیابی تمرکزِ تقلیل یافته و کم رمقِ ایالات متحده و جامعه بین المللی بر افغانستان، می توانند تهدیدی فزاینده را نیز به تصویر بکشند.

هم ارزیابی های اطلاعاتی ایالات متحده و هم ارزیابی های سازمان ملل ممکن است حاوی مقداری صدق، صحت و حقیقت باشد، اما باید اشاره کرد که حقایق واقعی در صحنۀ واقعیت و میدان عمل عملا همچنان ناشناخته باقی مانده است؛ مگر اینکه تلاش های ملموسی و آشکاری برای پایان دادن به این خلاء اطلاعاتی صورت گیرد.

نهایتا می توان گفت گرچه تکیه بر اطلاعات و هوش سیستمی ممکن است برای انجام حملات هدفمند علیه اهداف خاص تروریستی مؤثر باشد، اما در ممانعت از ظرفیت سازی سیستماتیک از سوی گروه های تروریستی چون القاعده کافی نیست. احتمالا طالبان و القاعده برای مدت های مدید از این سیاه چالۀ اطلاعاتی در افغانستان بهره برده و اکنون زمان آن فرارسیده است که با ایجاد استراتژی ‌های ضدتروریستی دقیق و گوش به زنگِ متکی بر هوش انسانی (هیومنت/ HUMINT) که دربرگیرندۀ جمعیت محلی می ‌شود، همراه با یک برنامه ارتباطی استراتژیک مؤثر، برروی راهکار ها و ابزارهایی جهت پایان دادن به این خلاء و ابهام اطلاعاتی بازنگری و بازاندیشی شود.

منبعhttps://thediplomat.com

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت