خوشه چین

 

بی خردان

مذهب  تورماهی است دردست  استعمار

بافته شده  ازبیخردان و افراد بیمـــــــار

کاراستعمار سوار برسرحمار هنگ درحال گفتار

توده های ملیونی

خانه ای ما برای آزادی وآبادی خویش به مردان آگاه وخرد مند نیازدارد.

نه مردان درپوشش لباس مردانه را.

میتوانند زنان درصف مردان پیش قراول آزادی شوند.

فندامنتالیزم

فندمنتالیزم یخ بندان جهالت را باید به آب شناور مبدل نمود.

پرتوافگنی چندین بعدی حرارت زیاد تولید نموده کوهای یخ را به آب شناور مبدل مینماید.


تا احمق درجهان باشد مفلس درنمیماند.

درکشوری احمق فرمان براند بی خر نمیماند.

افغانستان کشوری است که تا به اکنون هرگز.

درراس بدون حضرت هیبت الله وملا عمر نمیماند.

 

احمق

تا احمق درجهان باشد مفلس درنمیماند.

درکشوری احمق فرمان براند بی خر نمیماند.

افغانستان کشوری است که تا به اکنون هرگز.

درراس بدون حضرت هیبت الله وملا عمر نمیماند.

شیعه وسونی

دوشیوه عبادت مسلمانی

برادران هم تنی.

درسن کودکانه باهم درجنگ خودی.

هردو همدیگر خودرا دشنام میدهند.

میگویند که

یکی میگوید

بر پدرت لعنت

دیگرش میگوید

برپدرتو لعنت

هردو طرف معتقدین ادیان دیگررا به تماشای خود دعوت میدهند.

 

کوروش اگر درقید حیات می بود بخاطرمن زهره ترق میگشت.

چراکه هرسه حالت شامل حال من است.

ازینکه هنوز هم.

بدمی، قلمی، سخنی.

کمال من است.

پیام زمان بهارنوین را به گوش ما رسانیده است.

بااین ادبیات که عاشقان سبب عطر حسن وجمال من است.

 

کوروش میگفت:

دردنیا ازسه آهنگ  میترسم.

صدای طفل

ازبی مادری

صدای مجرم

ازبی گناهی

صدای عاشق

ازجدایی

وقت کچالو کنی میرسد.

وقت مردان زدنی میرسد.

فساد وستم هرقدر شعله بکشد.

به خاکسترطالب گمشدنی میرسد.

این کهنه وکند وتپل غنی مزخرفان تاریخ.

در رخ شان تف کردن اخ وتف وفین بینی میرسد.

 

بدخشان را ازتن افغا نستان جدامیکنند.

بخواهی یانخواهی امروز یا فردا میکنند.

دلیلش را میدانید یا نه درطی سه صد سال اخیر چه گذشته است؟؟

به جرم بی تفاوتیها وکم نظریها تعرض وتجاوز همانها میکنند.

چون علف قلم قلم قطعه قطعه کرده ریزه ریزه.

خوراک گاووگوسفندهای متجاوز استعماریها میکند.


توخودت باش برو

بساز وبسوز

پاره گیهاره بدوز

ازکسی تقاضا نکن بگذار که چون باد به هوا بروند.

تراکمش زمینه را برای انفجار آماده میگرداند.

خودت ازخودت مراقبت وحفاظت بکن.

محافظان بیگانه درزیر لحافت پنهان میشوندو

داشتیم و فعلن نداریم.

بخاطر چی پخته بکاریم.

روغن درشرکت سپین زر بساز.

پخته اش را درگلبهار بیاریم.

بسترخواب دیشبت را آفتاب بده.

دوست دل بندت را کتاب بده.

دنیا گذران است لبخندی بزن.

دردست لحظه ها چنگ و رباب بده.

 

صوبه سرحد

کشورماتبدیل گشت به صوبه سرحد پنجم پاکستان.

نه شمله زیب دارد نه دنگله ددم دم نه وجدان.

مادر
خداوند متعال مارا برای مادرشدن زیبا آفریده است.

هم درحضور وهم درمعنی.

تاجامعه ای آینده ازوجود مادرهمه استقامت ها زیبا شود.

آب شناور

فندمنتالیزم یخ بندان جهالت را باید به آب شناور مبدل نمود.

پرتوافگنی چندین بعدی حرارت زیاد تولید نموده کوهای یخ را به آب شناور مبدل مینماید.

درکشور اسلامی شریعت  کاری  باشد وپنج وقت  درپنج آزان  شنیده  میشود.

حاکم ساختن اسلام سیاسی به آن میماند که دربالای  بالا پوش  بالا پوش بپوشی

پوشش لباس

خانه ای ما برای آزادی وآبادی خویش به مردان آگاه وخرد مند نیازداردو

نه مردانی درپوشش لباس مردانه را.

میتوانند زنان درصف مردان پیش قراول آزادی شوند.

فندمنتالیزم یخ بندان جهالت را باید به آب شناور مبدل نمود.

پرتوافگنی چندین بعدی حرارت زیاد تولید نموده کوهای یخ را به آب شناور مبدل مینماید.

تا احمق درجهان باشد مفلس درنمیماند.

درکشوری احمق فرمان براند بی خر نمیماند.

افغانستان کشوری است که تا به اکنون هرگز.

درراس بدون حضرت هیبت الله وملا عمر نمیماند.
وقت کچالو کنی میرسد.

وقت مردان زدنی میرسد.

فساد وستم هرقدر شعله بکشد.

به خاکسترطالب گمشدنی میرسد.

این کهنه وکند وتپل غنی مزخرفان تاریخ.

در رخ شان تف کردن اخ وتف وفین بینی میرسد.

مهتاب

حقیقت چنین است که از سوخت وساز آفتاب هیچ کس حرف نمیزند.

مگر اسم دختران را مهتاب میگذارند.

به زیبایی مهتاب وستاره تشبه مینمایند.

حال آن که ستاره ها ومهتاب توده ای خاک بیش نیستند.

همان بینش ودانش سنگ بنای علم ومعرفت شاخ وبرگ گلستان وبوستان میگردد.

همین ترکتور همین همین تربوز.

همان دیگ همان شلغم

 

همان کشور همان نابغه های شرق.

همان سیاست مداران همان وجدان.

همان انقلابیون عقب گرد همان قاتلین انسا

 

 


بالا
 
بازگشت