عثمان نجیب

 

 

حضرت حسین که نعوذ‌وبالله خدا و کربلا میراثی از ایشان نیست


حضرت حسین هیچ برتری ‌و بدتری از اهل بیت علیهماالسلام نه دارند.‌ شهادت شان هنگام وجیبه‌ی دینی خود شان به عنوان یک مسلمان بود.
برداری از اهل تشیع در پیامی نوشت که چرا از عزاداران حسینی انتقاد کردم؟

تشیع ایران،‌ خودزنی ها را از ارتدوکس های اروپا به ایران منتقل کرده اند که در یادبود ازحضرت عیسا ،ع، خودزنی می‌کردند. شاه اسماعیل صفوی آن را ترویج و مذهب سنت را از ایران برداشت. با آن که اجدادش سنی بودند. برخی به تاریخ مراجعه کنند. من در مورد عزاداری شیعه کاری نه دارم و‌ صلاحیتم هم نیست. اهل تشیع و تسنن مشترکاتی دارند. نه می‌شود که یکی آن را انحصار کند و دیگری را محروم بداند. در انحصار هم مواردی را انجام دهد که احساسات صدها میلیون انسان مسلمان دگر را نادیده بگیرد، یا جریحه‌دار سازد. نه آن عملی که طالب در برابر عزاداران حسینی تشیع می‌کند و نه آن اهانت‌هایی که برخی عزاداران حسینی به بزرگان و گذشته‌گان اهل سنت می‌کنند. وقتی،‌ انسانی را در نقش یک حیوان لباس حیوانیت می‌پوشانند و داخل تکایای خود به نام این و آن بزرگ اهل سنت‌می‌کنند. نه می‌شود که ما ببینیم و سکوت کنیم. گاهی که از فرط ظاهرسازی، مسلمانی را در سجده به یک نگاره یا یک عکس یا یک شخص بی‌هویت از نام مسلمان می‌افتد‌ و ذلت می‌کند، یا زمانی که به نام آزادی و استفاده‌ی ناجایز در غرب و اروپا با انجام اعمال شنیع و دور از اسلام به نام اسلام عمل می‌کنند، ما می‌پنداریم که کسی حق نه دارد از مشترکات اسلام یا فرهنگ یا کلتور و یا دین ما، به نام مذهب خاص یا روش خاص استفاده گردد. برای اهل سنت،‌ اهل‌و‌بیت پیام‌بر، صد برابر حرمت دارند. ولی برای اهل سنت،‌ ابوبکر و عمر و عثمان ‌و علی و حسن و‌ حسین و بی بی فاطمه‌ی زهرا و همه اهل بیت پیام‌بر، طلحه و زبیر و هم ام‌المؤمنین عایشه، جانـ شان اند.‌ نه می‌شود که برخی تشیع یا به نام تشیع با احساسات اهل سنت برای مقاصد سیاسی زیر نام عبادات مذهبی بازی کنند. این که ما می‌دانیم انجام همه‌ی آن اعمال شرک کامل است، تنها صلاحیت توصیه را داریم نه مداخله‌ را. چون تشیع خودش مراجع تقلید خود را دارد. کربلا یک حادثه‌ی خونین و حُزن انگیز داشت برای همه‌ی مسلمانان حزین است. حادثه‌ی کربلا را همان هایی رقم زدند و اهل بیت امام حسین را همان هایی یا رها کردند که با او وعده کرده بودند، یا شبیخون اجرا کردند به نام دگران. تا میان شان تفرقه بیاندازند. آن منافقان، اختلاف زیادی در میان فرقه شیعه و سنی آوردند. که هنوز ما اهل تسنن همه اهل تشیع را با خودمان و با هم برادر می‌دانیم. با اختلافات دیدگاهی دینی هم وارد بحث می‌شویم. در هیچ منبری از هیچ کشوری، هیچ عالم دین اسلام یا اهل سنت سنی را نه دیدید و صدای شان را نه شنیدید و نه می‌شنوید که از حادثه‌ی کربلا خوشی کرده باشند. یا فرقه‌یی را نسبت شهادت حضرت عثمان ‌‌و یا حضرت عمر متهم و توهین کرده باشند. حتا خود جناب حضرت علی هرگز کسی را متهم یا توهین به انتخاب پی در پی خلفای راشدین نه کردند و به همه‌ی آنان بیعت کردند تا نوبت خودشان رسید. ما حضرت حسن و‌ حضرت حسین را همان اندازه دوست داریم که حضرت علی و فاطمه‌ی زهرا و مادران مؤمنان را دوست داریم. موردی که برخی شیعه‌نما های دروغین به منافقت نظر مساعدی به قضاوت در مورد حضرت حسن نه دارند. هوش‌دارید که از شقاق مذهبی بپرهیزید. تا در دام منافقان نیافتید. ما می‌دانیم که پیام‌بر حتا زمان موعظه در مسجد، حضرات حسن و‌ حسین را که کودکانی بیش نبودند، با خود می‌‌آوردند. تا جایی که اگر یکی از آنان زیاد شوخی می‌کردند، او را در بغل میارک شان نشانده و وعظ می‌کردند. پس ما مسلمانان چه حق داریم که میان نواده‌های نورچشمی پیام‌بر فرق بگذاریم یا بدون نظرداشت احکام قرآن و حدیث از غیر الله مدد بخواهیم یا سرهای مان را در مقابل عکس های خیالی به سجده پایان کنیم. استغفرالله. طالب دی‌روز عکس و نمایش فیلم و تصویر را منع می‌کرد. در دور اول تلویزیون را بالای مردم قطع کرد. حالا ظاهراً شرع شان تغییر کرده، هم تلویزیون و‌ تصویر و تلفن های هوش‌مند حلال شدند و هم چاپ عکس های شان در کتاب های شان حلال گردیده. این بدبختی عدول از احکام قرآن و حدیث و عدول از احکام پیام‌برست که در‌ حجة‌الوداع گفتند. طالب و غیر طالب طرف‌دار طالب به اسلام تهمت بستند که عکس گرفتن نارواست، عربستان در هرروز عبادات حج های عمره و نفلی ‌و هر سال مناسک حج فرضی، میلیاردها عکس گرفتن و تصویربرداری را اجازه می‌دهند و عکس گرفتن حاجیان یک منبع بزرگی از درآمد مالی آن کشور است. اعراب عربستان ادعا دارند که درآمدِ شان از بابت حج کم‌تر و از نفت بیش‌تر است.‌ ولی دروغ می‌گویند. درست است که نفت بیش‌تر می‌فروشند. ولی مناسک حج های عمره و فرضی هم بخشی از درآمد های مهم شان پس از نفت می‌باشد. معلوم است که نص صریح ممانعت از عکس گرفتن وجود نه داشته و آن عمل یک دروغ سیاسی بوده. محرم و‌ عزاداری از نوع غلو و بدعتی ممنوع است. غیر از تلاوت و ختم کردن قرآن کریم و روزه گرفتن نظر به استطاعت وجود فیزیکی و‌ صحی مسلمان در اسلام راستین خداوندی و دین ناب محمدی‌. اگر شما تمام تاریخ های صفویه را بخوانید. یعنی مرور گذرا کنید.‌ بعد مجموعه‌ی کتاب های یاران پیام‌بر از صلابی و برگردان عبدالله ریگی را بخوانید. در کتاب های دیگر مخصوص تاریخ صفوی بخوانید که لعنت کردن به لعن ابوبکر صدیق و عمر فاروق علنی و قانونی شده بود. ضربه‌یی که شیعه بعدها به تمدن ایران و خراسان زمین در مشهد و سراسر ایران وارد کردند تا ام‌روز ادامه دارد. یک نام‌ور حقیقی ایران زمین پسا شیعه شدن در تمام عرصه ها را نام بگیرید که نه دارید، هر چه دارید از اهل تسنن در ایران است. در حقیقت لبنان دشمن مردم بزرگ ایران بود که گویا علمای جبل‌العاملی شیعه را برای‌ برگردانِ مذهب شان به در خواست شاه اسماعیل صفوی با عزت و اکرام به ابران فرستادند. بیش‌ترین های ما در علاقه شخصی غرق هستیم. ورنه در تمام کتبی که از زنده‌گی حضرت علی وفرزندان شان نوشته شده چنین چیزی دیده نه می‌شود. شیعه شدن ایران هم ترس شاه اسماعیل‌ صفوی از تحرکات عثمانی ها بود. نه به خاطر حضرت علی یا تشیع. البته فراموش نه کنیم که رافضی ها با تشیع فرق دارند. آن‌گونه که صلابتی در صفحه‌ی (۹۸۷) جلد ۴ مجموعه‌ی کتاب‌های سلسله‌ی سیرت خلفای راشدین خود به ویژه زنده‌گی حضرت علی رض خلیفه‌ی چهارم اسلام می‌نگارد که پایه‌گذار عقاید رافضی، عبدالله بن. صباح یهودی بوده است. در برگه‌ی ۹۸۹ همین کتاب از سوزاندن ابن سبا توسط حضرت علی دو روایت سوزاندن و تبعید او دارد. ولی در مورد این که او مدعی ربوبیت حضرت علی شده بود،‌ اختلافی دیده نه می‌شود.‌ حتا که به درخواست حضرت علی هم از ادعای خود توبه نه کرد. در نتیجه از سوی حضرت علی و یارانش سوزانده شد. راوی می‌نویسد که. حضرت علی از طایفه‌ی سبثیه یاران و‌ هواخواهان ابن سبا پرسیده که من کی‌ستم؟ گفتند : خالق باری. به همین دلیل که توبه نه کردند، حضرت علی همه را آتش زد. صلابی در صفحه‌ی ۱۱۰۶ کتاب خویش می‌‌نویسد که شیعه‌ ائمه را واسطه بین ‌خلق و خدا می‌داند. یا در صفحه‌ی ۱۱۰۷ وضاحت می‌دهد که شیعه هدایت مردم را تنها توسل به ائمه می‌دانند.‌ در حالی که آیه‌ی ۱۷ سوره‌ی کهف و آیه‌‌ی ۱۷ سوره قصص و آیه‌ی ۱۰۸ سوره‌ی یوسف است. صلابی این بحث را در صفحات بعدی تا ختم بحث عقیده‌ی شیعه‌ی رافضی ادامه می‌دهد. و‌ اما، شیعه در افغانستان جدا از بدعت هایی که به نام محرم، تاسوعا و عاشورا انجام می‌دهد. یک همایش بزرگ‌ با همی را برای طالب تروری‌ست ‌پشتون اجرا می‌کند که لرزنده‌‌گی بی‌پیشینه‌ی شیعه هراسی تن طالب را فرا گرفته است. به ویژه که فتوای مرجع تقلید خود را هم دارد. ولی، شیعه برای بقای خود و مذهب خود در افغانستان راهی نه دارد، جز اتحاد با هم‌‌زبانانش. چند روز اخیر دیدیم که کرنش شیعه هم به طالب کارا نبود.

 

 

 


بالا
 
بازگشت