چگونه می توان معضلِ برآمده از سوی کابل را فیصله داد؟

طاهر خان روزنامه نگارِ پاکستانی در روزنامۀ “دان” و تحلیلگر مسائل افغانستان و پاکستان است. نویسنده در مطلب حاضر بر نگرانی های اخیر و همچنین استیصالِ مقامات نظامی ارشد و فرماندهان ارتش پاکستان حول محور فعالیت های گروه تحریک طالبان پاکستان و قوت گرفتن آنها در سایۀ جان گرفتن مجدد طالبان افغانستان -آنهم با آزادی عمل بیشتر و به نحوی مجهزتر- اشاره دارد. چنانچه برخی مقامات دفاعی پاکستان، طالبان حاکم بر افغانستان را به عدم رعایت تعهدات خود در چارچوب توافق دوحه، -یعنی عدم اجازه به گروه های دیگر چون تحریک طالبان پاکستان جهت استفاده از خاک افغانستان علیه سایرین- متهم کرده اند، لیکن در مقابل مقامات طالبانی نیز این دست اتهامات را رد کرده و شاهد واکنش هایی لفظی از سوی طرفین بوده ایم. با تمام این تفاسیر به نظر می توان گفت هرچند تنش هایی زیرپوستی در این میان در حال حرکت بوده و گاه شاهد مواضعی دوگانه، اظهاراتی دوپهلو و حتی هشدار دهنده هستیم، لیکن طرفین همچنان در حالتی سازش پذیر از رقابت و رفاقت پیش رفته و قصد مقابله سخت ندارند. چنانچه نباید فراموش کرد از زمان سقوط کابل در ماه اوت ۲۰۲۱، اسلام آباد یکی از مدافعان اصلیِ طالبان بوده و به عنوان پلی ارتباطی بین رژیم کابل و جامعه جهانی کار می کند. مطلب حاضر توسط نازنین نظیفی برای سایت تحلیلی کلکین ترجمه شده است.

 

پیامِ محکم و قاطعی که روز دوشنبه ۱۷ جولایِ ۲۰۲۳ و در جریان کنفرانس فرماندهان ارتش پاکستان به کابل منتقل شد، استیصال و درماندگیِ این فرماندهان بلندپایه و افسرانِ ارشدِ پاکستانی از عدم تمایل ظاهری افغانستان جهت متوقف ساختن جریان ستیزه جویان و مهمات در مرزهای غربی پاکستان را به تصویر می کشد. چنانچه این مقامات پاکستانی کابل را مسئول افزایش ستیزه جویان و فعالیت های آنان دانسته، چنین اشاره داشتند که دسترسی به پناهگاه های امن و آزادی عمل، همراه با در اختیار داشتن جدیدترین سلاح های موجود نزدِ ستیزه جویان از -جانب- افغانستان، آنها را قادر ساخته تا به انجام حملاتی در داخل پاکستان دست زنند.

درحالی که بذرِ چنین هشدارها، و نکوهش هایی نهیب زننده در تاریخ ۱۲ ژوئیه و آن هنگامی کاشته شد که ستیزه جویان حمله ای سازماندهی شده به یک پادگان نظامی در ولسوالیِ “ژوب” ایالت بلوچستان را ترتیب داده بودند؛ اما باید اشاره داشت نگرانی هایی که اخیرا توسط ارتش پاکستان مشخص و مطرح شده است، تازگی نداشته و از زمانی که گروهِ ممنوعۀ تحریک طالبان پاکستانِ (تی.تی.پی)، برای نخستین بار پس از وقفه ای نزدیک به سه سال مجددا ظهور کرد، این مسئله نیز همچون زخمی در حال عفونت و چرک کردن است.

طبق گفته های یک مقام پاکستانی به روزنامه دان چاپ پاکستان، حمله منطقۀ ژوب توسط پنج “تروریستِ قویا آموزش دیده و مجهز” صورت گرفت. چنانچه “این تروریست ‌ها دوربین ‌های دید در شب و جدیدترین ابزارهای مجهز به سلاح ‌های آمریکایی را در اختیار داشتند.” همچنین وی افزود، به نظر می رسید که مهاجمان در حال برنامه ریزی برای وضعیت و شرایطی از گروگان گیری بودند؛ اتفاقی مشابه با حمله به منطقۀ “مسلم باغ” در بلوچستان که در اوایل سال جاری به کشته شدن شش سرباز و حداقل یک غیرنظامی منجر شد.

بر کسی پوشیده نیست که پس از خروج عجولانه نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده از افغانستان، طالبان افغانستان تمامیِ سخت افزارهای به جا مانده از رقبایِ خود را لاشخوری کرده، آنها را به تملک خود درآورده و از آنها استفاده می کنند. چنانچه پس از تسلط طالبان بر افغانستان، شاهد انتشار عکس ها و فیلم هایی از نیروهای طالبانی در اطراف کابل و سایر مناطق آنهم برروی صفحاتی از نشریات تحت سلطۀ آنها بوده ایم که با حالتی از کبر و خودنمایی از سر تا به پا یونیفرم های نظامی آمریکایی را پوشیده و تسلیحات اتوماتیک ساخت آمریکا را به نشانۀ تهدید و خشم نمایش می دادند.

بدین ترتیب می توان گفت، درک و دریافتِ این موضوع که گروه تحریک طالبان پاکستان که با طالبان افغانستان پیوندهای معنوی و عملیاتی دارند، موفق شده خود را به همان غنائم جنگی که نیروهای امارت اسلامی از آن بهره جسته اند، مسلح و مجهز سازند، جهش فکریِ چندان بزرگی نیست. همچنین با توجه به اقبالی که مابین این دو جناح طالبان وجود دارد، احتمال چندانی وجود ندارد که ستیزه جویان تحریک طالبان پاکستان این سلاح ها را به زور تصاحب کرده باشند.

به گفتۀ مقامات پاکستانی، بدون هیچ شک و شبهه ای، مطمئنا تحریک طالبان پاکستان از چنین سلاح هایی در حملات خود علیه نیروهای امنیتی پاکستان در بخش هایی از خیبر پختونخوا، از جمله مناطق قبیله ای ادغام شده، استفاده می کند. به باور این مقامات پاکستانی، در دسترس بودن چنین تسلیحات پیشرفته، چالش های قابل توجهی را برای نیروهای امنیتی در مبارزه با تروریسم در این مناطق پاکستان ایجاد کرده است. منابع امنیتی همچنین بر این باورند حمله منطقۀ ژوب “به وضوح از دخالت طرف افغانستان حکایت دارد”.

در حالی که مسئولیت این حمله را یک گروه کمتر شناخته شده که خود را تحریک جهاد پاکستان (TJP) نامیده، بر عهده گرفت، اما در مورد صحت این ادعا در میان محافل گروه تحریک طالبان پاکستان بهت و حیرت بود. چنانچه، اسد افریدی، که ریاست شاخۀ تحریک طالبان پاکستان در دره اسماعیل خان را بر عهده دارد، ادعای گروه تحریک جهاد پاکستان را به چالش کشیده و اصرار داشت این تحریک طالبان پاکستان بوده که پشت حمله مذکور قرار داشته است. اما به هر حال این موضع سریعا توسط سخنگوی مرکزی تحریک طالبان پاکستان، محمد خراسانی، رد و تکذیب شد؛ فردی که با صدور بیانیه ای متقابل ادعای گروه تحریک جهاد پاکستان را تایید و آنها را “سازمان برادر” نامید.

بدین ترتیب در جریان کش و قوس های مرتبط با پذیرش مسئولیت حمله فوق الذکر، این تصور تقویت شده است که گروهِ ممنوعۀ تحریک طالبان پاکستان از نام هایی مستعار برای دور زدن فشار فزاینده طالبان افغانستان استفاده می کند. در واقع گفته می شود که ادعای اسد افریدی باعث شرمساری رهبری تحریک طالبان پاکستان شده است؛ و همچنین گفته می شود که در پی این گافِ فرضی، او نیز به سرعت تعویض شد.

مواضع کابل و توافق دوحه

اما منابع حاکم در حکومت کنونیِ کابل مدعیِ اتخاذ تدابیری جهت متوقف ساختن ستیزه جویان تحریک طالبان پاکستان بوده و اصرار برآن داشته اند که چنین گروه ‌هایی می ‌توانند در مناطق کوهستانی خوست، پکتیکا و کنر (مناطقی که ظاهراً حکم امارات اسلامی در آنها اعمال نمی‌ شود) فعالیت داشته باشند.

اما منابع آگاه و حاضر در میدان به این مسئله اذعان داشته اند که ستیزه جویان تحریک طالبان پاکستان، آنگونه که پیشتر در زمان حکومت اشرف غنی -در پی دستیابی به پناهگاهی در افغانستان بودند) اکنون دیگر مطالبۀ پناهگاه ندارند. چراکه این ستیزه جویان امروزه و به طور علنی و آشکار در شهرها و شهرستان های اصلی افغانستان زندگی کرده و آزادانه نیز از مکانی به مکان دیگر می روند. اما حاکمیت حاضر کابل این مسئله را تکذیب می کند.

یک روز پس از نشست سران و فرماندهان پاکستانی و اینکه ارتش پاکستان برای نخستین بار استیصال خود از این جریان را ابراز کرد، خواجه آصف وزیر دفاع نیز طالبان افغانستان را به عدم رعایت تعهدات خود در چارچوب توافق دوحه، -یعنی عدم اجازه به گروه های دیگر جهت استفاده از خاک افغانستان علیه دیگر کشورها- متهم کرد.

ذبیح الله مجاهد، سخنگوی امارت اسلامی، اظهارات طرف پاکستانی را رد نموده، به روزنامه دان گفت: «ما به آنها (گروه تحریک طالبان پاکستان) اجازه زندگی و فعالیت در افغانستان را نمی دهیم. ما خود با پیامدهای جنگ مواجه بوده و قصد نداریم دیگر کشورها نیز مانند افغانستان متحمل رنج و سختی شوند.» همچنین مجاهد گفت، «-گرچه- این مشکل وجود دارد، اما وظیفۀ طرف مقابل (پاکستان) نیز یافتن راه حلیست» و از مقامات پاکستانی خواست تا برای اثبات ادعاهای خود در مورد تحریک طالبان پاکستان شواهدی را با دولت کابل در میان گذارد.

اما مجاهد در مصاحبه ای جداگانه با بی بی سی پشتو موضع تندتری را اتخاذ کرده، به پاکستان توصیه داشت که به جای نشانه گرفتن انگشت اتهام به سمت دیگران، مشکلات داخلیشان را خود حل کند. این سخنگوی طالبان به بی بی سی پشتو گفت که “این رویکردی ساده لوحانه برای انداختن تقصیر ناکامی های خود به گردن دیگران است.” او همچنین نسبت به “واکنش جدی” در صورت استفاده پاکستان از زور در داخل افغانستان هشدار داد.

مجاهد همچنین استناد رهبری پاکستان به توافق دوحه را رد کرده، چنین اشاره داشت که این توافق بین طالبان و ایالات متحده امضا شده است و نه پاکستان. در مقابل، خواجه آصف نیز در واکنش به اظهارات گزارش شدۀ این سخنگوی افغانستان شدت عمل نشان داده گفت، صرف نظر از اینکه کابل اراده ای برای سلطه و حکفرمایی بر ستیزه جویان از داخل مرزهای خود داشته باشد یا نداشته باشد؛ پاکستان در ریشه کن کردن تروریسم از خاک خود، حال منبع و منشاش از هر کجا که باشه… ، مصمم است.

مطالبات پاکستان

با در نظر گرفتن اینکه در حال حاضر پاکستان به طور مؤثر و به عنوان پلی ارتباطی بین رژیم کابل و جامعه جهانی کار می کند، “لحن و بیانی دوپهلو” از سوی امارت اسلامی طالبان افغانستان در مورد این موضوع تعجب آور است. از زمان سقوط کابل در ماه اوت ۲۰۲۱، اسلام آباد یکی از مدافعان اصلیِ این جنبش افغان بوده است؛ چنانچه بلاول بوتو زرداری، وزیر امور خارجه پاکستان، بارها به مجامع مختلف بین المللی گفته است که، جهان باید دست کم به خاطر افغان ها با امارت اسلامی تعامل داشته باشد.

در همین راستا می توان گفت، در حالی که غرب به دنبال تحریم رژیم طالبان به دلیل نقض فاحش حقوق بشر –به ویژه ممنوعیت تحصیل دختران و زنان شاغل– بوده است، پاکستان جامعه جهانی را ترغیب کرده تا این موضوع را به جای رها کردن به حال خود، از طریق تعامل حل و فصل کند. همچنین باید درنظر داشت که اسلام آباد شریکی مهم و حیاتی برای اقتصاد بیمار افغانستان بوده که غالب تجارت این کشور و بخش عمده ای از مواد غذایی و کمک ها به افغانستان از طریق پاکستان انجام می شود.

قرار بود آصف خان درانی، فرستاده ویژه پاکستان در امور افغانستان، در تاریخ ۱۹ جولای سفری سه روزه به کابل داشته باشد، که انتظار می ‌رفت در طی این روزها درباره طیف وسیعی از موضوعات گفتگو شود. اما وی پیش از سفر به روزنامه دان گفت اسلام آباد خواستار آن است تا دولت افغانستان رهبران تحریک طالبان پاکستان را به پاکستان تحویل داده تا به خاطر جنایات خود به دست عدالت سپرده شوند. «خواستۀ ما این است … رهبران تحریک طالبان پاکستان بایستی سرکوب و عقیم شوند تا هیچ تهدیدی برای پاکستان ایجاد نکنند. آنها نباید از خاک افغانستان علیه پاکستان استفاده کنند

او همچنین مذاکره بیشتر با تحریک طالبان پاکستان را رد کرده و گفت پاکستان این گزینه را خاتمه داده چراکه نتوانست هیچ نتیجه مثبتی داشته باشد. سعید نذیر مهمند، تحلیلگر دفاعی و سرتیپ سابق معتقد است لحن شدید پیام فرماندهی نظامی برای کابل نشان دهنده قصد و نیت پاکستان جهت اقدام علیه تهدید نشات گرفته از سوی تحریک طالبان پاکستان است، حتی اگر این روند به معنای حمله به داخل خاک افغانستان باشد.

چنانچه او به روزنامه دان گفت، «بیانیه ارتش پاکستان نشان دهنده این است که پاکستان با این حمله تسامحی نخواهد داشت… و ارتش اعلام کرده است که این کشور هر اقدامی را که مناسب بداند انجام خواهد داد

به گفتۀ او، این پیامی روشن برای انتقام گرفتن در سطحی بالاتر و یا به طور کل هر نوع انتقامی است که می تواند در هر سطحی رخ دهد. پاکستان همچنین به نوعی این پیام را نیز ارسال کرده است که طالبان افغانستان نمی توانند مارا بازی دهند و اگر به این کار ادامه دهند، پس در این صورت پاکستان آزاد خواهد بود تا پاسخ دهد.

منبعروزنامه دان

 

 

 

  


بالا
 
بازگشت