اسماعیل فروغی

 

 

فریاد فدرال خواهی از گلوی فراریان جمهوری

     فدرالیزم ، تجزیه نیست

     

اخیراً باز سرو صدا ها و هیاهویی درباره ی نظام فدرالی و آرزوی فدرالی شدن افغانستان ، در تمام رسانه های گروهی ما بازتاب یافت .

      سروصدا ها را اینبارآقای سروردانش ـ سابق معاون رییس جمهور فراری افغانستان - محمداشرف غنی ، براه انداخته است . آقای دانش با اعلام رسمی مجمع فدرال خواهان افغانستان ، بجای آنکه درمورد راه های سرنگونی طالبان که سایه ی فدرال خواهان را به تیر می زنند ، طرحی ارائه بدارند ، نظام فدرالی می خواهند - نظامی که شاید بهترین راه برای نجات نام وعزت افغانستان باشد ؛ اما پاکستان در حالی خود اش دارای نظام فدرالیست ، هرگز آن را به ما روا نمی دارد.

    طوری که معلوم است نیت آقای دانش ، صادقانه و فارغ از ریا و نیرنگ است ؛ اما اینکه چگونه می‌توان از دیوار صعب العبور خشم و خون طالبان گذشت ، در طرح پیشنهادی شان چیزی به نظر نمی رسد . آقای دانش خوب می دانند که طالب با تمام قوت و قدرت از حاکمیت متمرکز مذهبی - قومی قرون وسطایی اش دفاع خواهد کرد و اختیار حتا یک وجب خاک افغانستان را به اقوام بومی افعانستان واگذار نخواهد نمود ؛ چه رسد به آنکه مردمان هر ولایت و ولسوالی ، صلاحیت انتخاب و گماشتن والیان و ولسوال های شان را داشته و ولایات شمالی و مرکزی افغانستان صاحب حکومات انتخابی فدرالی جداگانه باشند .

   جالب این است که میدان باخته گان جمهوریتِ دیروزهم ، همه یک شبه به فدرال خواهان و فدرال طلبان مبدل شده اند . این فدرال خواهان سمارقی چون آقایون محمد محقق ، عطامحمد نور ، یونس قانونی ، عبدالرب رسول سیاف ، صلاح الدین ربانی، عبدالرشید دوستم وغیره ، درحالیکه دیروز همصدا با حامدکرزی و اشرف غنی ، فدرال خواهی را تجزیه طلبی پنداشته ، لطیف پدرام رهبر حزب کنگره ی ملی را به ریسمان کفر می بستند ، امروز همه همصدا با داکتر لطیف پدرام که از چهار دهه به این‌سو درمیدان مبارزه تنها بود ، می خواهند با حلوا حلوا گفتن دهان شان را شیرین نمایند.

      این آقایان به گذشته های ننگین شان نظر نمی اندازند.
      این آقایان که هیچکدام تا هنوز درباره ی سرمایه های میلیونی ، سرای ها ، هتل ها و بلند منزل های شان به مردم پاسخ نداده اند ، بی آنکه درباره ی مبارزه و پیکار در برابر تروریزم طالبی طرحی ارائه بدارند ؛ به گونه ی آرمانی و تخیلی ، نظام فدرالیسم می خواهند . آنان که ذره ای ازفدرالیزم آگاهی نداشته وهرگز به حاکمیت مردمی باور ندارند ؛ آنان که تا هنوز درباره ی اشغال افغانستان توسط تروریزم طالبانی به صراحت و شجاعت چیزی نگفته اند ؛ چگونه می توانند از داعیه ی فدرالیزم دفاع نمایند ؟

      معلوم نیست این فدرال طلبان فراری برای کدام جغرافیای خیالی نظام فدرالی می خواهند ؟ برای همان جغرافیایی که زیر تسلط طالبان و آی اس آی بوده و با قدرت و قاطعیت اداره و کنترول می شود یا جغرافیای خیالی ذهن خودشان ؟

     به باور من خوب است این گفتمان را بیشترتعمیم بخشیده و درباره ی آن بیشتر به پژوهش و تحقیق بپردازیم . هیچ بحثی را نباید تابو پنداشت و نباید به دلیل فدرال خواهی بر پیشانی کسی یا کسانی مهر کفر زد .

     شاید برای مردم مظلوم وعقب مانده ی ما و برای وطن واحد و ویران ما افغانستان که از صدها سال به اینسو عذاب های گونه گونِ نظام های متمرکز و استبدادی را تحمل نموده است ، یک نظام غیر متمرکز ، بهترین گزینه باشد ...

     وسخن آخر اینکه ، تا زمانی که ما تاریخ پر از رنج و اشتباه خود را که در سایه ی نظام های مطلق العنان متمرکز رقم خورده است ، بی غرضانه نقد ننماییم ؛ و تا آنگاهی که درباره ی عوامل اصلی سیاه روزی های تاریخی ما ، بی تعصب به گفتمان ملی روی نیاوریم ؛ رنج های هلاکتبار ما قرن ها همچنان ادامه خواهد یافت .                فروغی

 

 

 

 

 

 

  


بالا
 
بازگشت