روندهای متداخل امنیتی جدید در آسیای مرکزی

 

واقعیت آن است که تا پیش از این روسیه و در برخی مواردِ محدود، چین، تأمین‌کنندگان اصلی تسلیحات و تجهیزات دفاعی کشورهای آسیای مرکزی بودند. بازیگران دیگر در صورت تأمین در حوزه‌های غیرراهبردی حضور داشتند. اکنون به نظر می‌رسد این حوزه‌ها با بازیگری ترکیه و ایران در حوزه پهپادی، ورود ناوهای جنگی جدید به دریای خزر، و یا پیشنهادهای اخیر فرانسه برای فروش جنگنده‌های رافائل و یا سامانه‌های پدافندی مستر گراند 400 در آستانۀ تغییر توازن قرار گرفته‌اند.

وضعیت امنیتی آسیای مرکزی در طول یک سال اخیر بسیار حساس بوده‌ است. طی این مدت مؤلفه‌ها و متغیرهای امنیتی جدیدی در منطقه ظهور کرده و یا بازیگران سنتی نوع و جهت بازیگری امنیتی خود را تغییر داده‌اند. این موضوع سبب شده تا روندهای متداخل جدیدی در ساختار امنیتی منطقه به‌وجود بیاید. البته این روندها از قبل وجود داشتند، اما در قالب تحرکات جدید بازتولید شده و یا با شدت بیشتری ظهور کرده‌اند. برونداد تداخل، تعارض و تعامل این روندها در سطوح مختلف دینامیسم امنیتی منطقه آسیای مرکزی را برمی‌سازد که منافع بازیگران مختلف نیز در چارچوب این دینامیسم امنیتی قابلیت تحقق خواهد داشت. از این حیث فهم و شناسایی این روندها در کنار برآورد جهت‌ها و بروندادهای آتی آنها می‌تواند کمک زیادی به ترسیم منافع راهبردی در آسیای مرکزی کرده و متضمن تحقق آنها در آینده باشد.

روندهای متداخل
در طول یک سال اخیر پنج روند متداخل در حوزه امنیتی در آسیای مرکزی به وجود آمده است که به اختصار به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌شود. بدیهی است که این روندها همگی مکمل و آلترناتیوهای دیگری داشته و دارند و در اینجا صرفاً به جهت وجوه تمایز و نقش‌های متفاوت از این روندها به‌عنوان روندهای اصلی یاد شده است.
۱٫ ظهور بازیگران جدید در عرصه نظامی و دفاعی با قابلیت تغییر توازن:
این روند به‌عنوان بخش مکمل روندی است که می‌توان آن‌ را «ظهور گرایش‌های جدید غیرروسی در حوزه تسلیحات در آسیای مرکزی» در نظر گرفت. واقعیت آن است که تا پیش از این روسیه و در برخی مواردِ محدود، چین، تأمین‌کنندگان اصلی تسلیحات و تجهیزات دفاعی کشورهای آسیای مرکزی بودند. بازیگران دیگر در صورت تأمین در حوزه‌های غیرراهبردی حضور داشتند. در واقع حضور بازیگران دیگر در عرصه‌ها و سطوحی صورت می‌گرفت که توازن منطقه‌ای به نفع روسیه و چین را بر هم نمی‌زد. از این حیث کشورهای آسیای مرکزی با هدف تأمین تسلیحات متنوع، پرکردن خلاءهای موجود، دریافت کمک‌های خارجی و تلاش برای بومی‌سازی برخی تجهیزات به سمت بازیگران دیگر می‌رفتند. تأمین برخی خودروهای زرهی، تجهیزات توپخانه‌ای، تجهیزات انفرادی، تجهیزات نظارت و پایش و جمع‌آوری اطلاعات میدان نبرد، قطعات یدکی خودروهای زرهی و … جزو مهم‌ترین خریدهای نظامی کشورهای آسیای مرکزی تا پیش از این بود. با این حال، اکنون به نظر می‌رسد این حوزه‌ها با بازیگری ترکیه و ایران در حوزه پهپادی، ورود ناوهای جنگی جدید به دریای خزر، و یا پیشنهادهای اخیر فرانسه برای فروش جنگنده‌های رافائل و یا سامانه‌های پدافندی مستر گراند ۴۰۰ در آستانۀ تغییر توازن قرار گرفته‌اند. در عین ‌حال برخی گمانه‌زنی‌ها مبنی بر واگذاری هواپیماها و هلیکوپترهایی که از افغانستان، به تاجیکستان و ازبکستان پناهنده شدند، به این دو کشور توسط آمریکا نیز وجود دارد که تحقق این امر، نقش بسزایی در نیروی هوایی این کشورها ایفا خواهد کرد. گفتنی است که تاجیکستان اخیراً در یک فرمان دولتی تمامی ۱۸ فرودگاه مناطق مرزی را به وزارت دفاع واگذار کرد.
۲٫ کاهش نقش سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی و افزایش استقلال کشورها:
روند دیگری که به‌وضوح در طول یک سال اخیر محسوس بوده است افزایش روندهای واگرایانه در سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی و در مقابل، تقویت توان دفاعی بومی کشورهای منطقه بوده است. یک عامل کلیدی این موضوع، درگیری مسکو در جنگ اوکراین و افزایش هزینه‌های تعامل نظامی و دفاعی با روسیه است. این موضوع کشورهای آسیای مرکزی را به سمت تقویت توان نظامی داخلی و افزایش بودجه‌های دفاعی سوق داده است. در قرقیزستان برای اولین بار شاهد خرید تسلیحات از تأمین‌کنندگان خارجی بوده‌ایم و در قزاقستان نیز در سال جدید رشد ۶ درصدی بودجه دفاعی و رسیدن آن به مرز ۱٫۵ میلیارد دلار را شاهد بوده‌ایم. در حوزه رزمایش‌های نظامی نیز شاهد افزایش موارد مستقل و بروز تنش در رزمایش‌های سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی بوده‌ایم. رزمایش برادری فناناپذیر که سال گذشته بدون قرقیزستان و در یک روند برنامه‌ریزی نشده در تاجیکستان برگزار شده بود، در سال جاری به میزبانی قرقیزستان برگزار شد اما این بار ارمنستان در آن حضور نداشت. گمانه‌زنی‌ها در خصوص خروج قزاقستان از این سازمان به حدی زیاد شده است که وزارت دفاع این کشور دو مرحله آن را تکذیب کرده است. قرقیزستان اخیراً یکی از مهم‌ترین رزمایش‌های خود را در حوزه تاکتیکی با حضور یگان پهپادی تازه‌ تأسیس به صورت مستقل برگزار کرد و ترکمنستان نیز کماکان رزمایش‌هایی را بزرگ‌تر از گذشته برگزار می‌کند. توافق‌های این کشورها با ترکیه به‌عنوان یک عضو ناتو در عین اعتراض‌های تند مقام‌های روس، کماکان ادامه دارد. این موضوع سبب شده تا حتی با وجود تصویب ۲۰ سند در نشست اخیر این سازمان در مینسک، عملاً نتوان امید زیادی برای روند رو به رشد آن داشت. مهم‌ترین دستاورد این سازمان در طول یک سال اخیر توافق با تاجیکستان و قرقیزستان برای تشکیل یک شبکه یکپارچه پدافندی بوده است.
۳٫ تهدیدهای فزاینده از سمت افغانستان:
خروج نیروهای نظامی آمریکا و ائتلاف بین‌المللی از افغانستان بدون اطلاعِ کشورهای آسیای مرکزی و البته بدون در نظر گرفتن نگرانی‌های این کشورها بود. در حالی که یک شراکت راهبردی مبتنی بر اتصال آسیای مرکزی و جنوبی بین کشورهای این منطقه و دولت افغانستان در حال شکل‌گیری بود، این خروج به فروپاشی دولت در افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان به‌عنوان یک بازیگر غیرقابل پیش‌بینی و با عدم‌قطعیت زیاد منجر شد. اکنون که بیش از دو سال از این وضعیت می‌گذرد دولت طالبان کماکان به‌عنوان یک دولت، به رسمیت شناخته نشده است و همین خود سدی بزرگ پیش‌روی کشورهای آسیای مرکزی محسوب می‌شود. تصمیم‌های پرمناقشه طالبان نظیر ممنوعیت کشت خشخاش و طرح‌های بلندپروازانه‌ای نظیر کانال قوش‌تپه در کنار فقدان پیش‌بینی‌پذیری رفتارها در تنش‌های احتمالی، کشورهای آسیای مرکزی را از هر نوع مقابله به مثل، خلع سلاح کرده است. از سوی دیگر علی‌رغم قابلیت‌های گسترده امنیتی و دفاعی طالبان، کماکان تردیدهای زیادی در خصوص توانایی کنترل گروه‌های مختلف (به‌ویژه با حمایت‌های خارجی) وجود دارد. افزایش پولاریزاسیون در ساختار نظام بین‌الملل و احتمال تبدیل شدن افغانستان و حتی آسیای مرکزی به‌عنوان عرصه‌ای برای نبردهای نیابتی بین غرب با روسیه و چین نیز بر این نگرانی‌ها افزوده است. ماه گذشته رئیس سرویس امنیت فدرال روسیه صریحاً از طرح آمریکایی‌ها برای ایجاد یک کمربند ناامنی در مرزهای جنوبی روسیه خبر داد. فرمانده ستادکل نیروهای سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی نیز اخیراً تهدید‌های ناشی از عدم کنترل مناسب مناطق مرزی در افغانستان را مورد تأکید قرار داده بود. این وضعیت تشابه رفتارهای کشورهای منطقه و همگرایی بیشتر با تمام بازیگران فعال در افغانستان را به دنبال داشته است. درعین‌حال کشورهای آسیای مرکزی را به دلیل رفتار اخیر غرب (در خروج غیرمسئولانه) و تبعات احتمالی نزدیک شدن به روسیه و چین، به سمت بازیگری مستقل و عملیاتی در افغانستان سوق داده است.
۴٫ افزایش مشارکت‌ها و رقابت‌های امنیتی و اطلاعاتی:
وضعیت امنیتی و اطلاعاتی در کشورهای آسیای مرکزی بسیار حساس شده است. در ازبکستان در فرایند انتقال قدرت، “رستم عنایت‌اف” مهم‌ترین چهره امنیتی این کشور برکنار شد. در قرقیزستان با به قدرت رسیدن “سادیر جباروف” یک انقلاب روی داد و یک چهره‌‌ی انقلابی همچون “کامچی‌بیک تاشیف” با سوابق پرحاشیه در رأس سرویس امنیتی قرار گرفت. در تاجیکستان، رحمان در یک بازی بزرگ امنیتی و اطلاعاتی تمام نیروهای اپوزیسیون را حذف کرد و در بدخشان با یک چالش بسیار بزرگ همراه شد. در قزاقستان نیز یک شبه‌کودتا (به عقیده دولت) با محوریت “کریم‌ ماسیم‌اف”، مرد شماره یک امنیتی این کشور روی داد و شرایط شکل‌گیری دولت جدید را دگرگون کرد. تنها در ترکمنستان ثبات نسبی در حوزه امنیتی و اطلاعاتی وجود داشته است. در چنین شرایطی که سرویس‌های امنیتیِ تقریباً جدید در تمام کشورهای منطقه به قدرت رسیده‌اند، مشارکت‌ها و تبادلات امنیتی و اطلاعاتی یکی از شاخصه‌های رفتاری ملموس تلقی می‌شود. درعین‌حال این وضعیت در شرایطی روی داد که تنش بین غرب و روسیه به بالاترین سطح خود در طول دوره پس از فروپاشی شوروی رسیده و غرب نفوذ در آسیای مرکزی و تعمیق شکاف‌های این کشورها با روسیه را به طور رسمی و جدی در دستور کار قرار داده است. چنین طرحی مستلزم بازیگری مستقیم و منسجم اطلاعاتی-امنیتی است. موضوع تحریم‌ها و تلاش‌های روسیه برای دور زدن آنها با استفاده از کشورهای منطقه نیز در کنار پیوستگی و تداخل این موضوع با منافع الیگارشیک، بر حساسیت‌ها افزوده است. آخرین فاکتور تاثیرگذار بر این روند نیز جنگ غزه و ظهور واکنش‌های رادیکال به منافع و حضور رژیم صهیونیستی در منطقه بوده است که می‌تواند روند مشارکت‌ها و رقابت‌های امنیتی و اطلاعاتی را بیش از پیش تشدید کند. بسته بودن ذاتی فضای کشورهای منطقه در کنار سرویس‌های امنیتی نسبتاً قدرتمند، شرایط پیچیده‌ای را از این حیث به‌وجود آورده است.
۵٫ ظهور بازیگران جدید هسته‌ای در منطقه:
تا پیش از این، تنها از قزاقستان می‌توانستیم به‌عنوان یک بازیگر هسته‌ای در آسیای مرکزی نام ببریم. این کشور در دهه ۱۹۹۰ برخی زیرساخت‌های هسته‌ای شوروی سابق را در اختیار داشت که به مرور همگی را تعطیل و یا به روسیه منتقل کرد. با این حال اکنون پس از دو دهه، به نظر می‌رسد شرایط در منطقه در حوزه هسته‌ای در آستانۀ تغییر و دگرگونی است. دو کشور قزاقستان و ازبکستان به‌عنوان قدرت‌های منطقه‌ای آسیای مرکزی در شرف هسته‌ای شدن قرار دارند. به نظر می‌رسد هر دو کشور با روس‌اتم برای احداث اولین نیروگاه هسته‌ای مدرن خود به نتیجه و جمع‌بندی اولیه رسیده‌اند. در قرقیزستان نیز توافق مشابهی با روس اتم برای احداث راکتورهای کوچک هسته‌ای به دست آمده است. درعین‌حال وضعیت اورانیوم نیز در جهان به‌ویژه پس از جنگ اوکراین و تحولات آفریقا به طوری متحول شده که باز هم نقش کشورهای آسیای مرکزی را در عرصه هسته‌ای ارتقاء داده است. استخراج اورانیوم و شکل‌گیری چرخه‌هایی از فراوری سوخت هسته‌ای موضوعی است که در نتیجه این وضعیت در حال رشد است. به‌ویژه در ازبکستان این رشد محسوس بوده است. کشورهایی همچون تاجیکستان و قرقیزستان هم که قبل‌تر صادرات اورانیوم را ممنوع کرده بودند، به دلیل درآمدهای سرشار از این حوزه، احتمالا بازگشت به عرصه صادرات اورانیوم را در تصمیم‌های خود جای خواهند داد. بدین ترتیب در آسیای مرکزی با بازیگرانی مواجه خواهیم بود که در آستانه هسته‌ای شدن قرار دارند و با در نظر گرفتن چهار روند فوق‌الذکر این مشخصه، اهمیت مضاعفی خواهد یافت.

پیامدها و چشم‌انداز پیش‌رو
هرکدام از روندهای فوق‌الذکر می‌توانند به صورت مجزا به بروندادهای مختلفی منجر شوند. ظهور بازیگران جدید در عرصه نظامی و دفاعی با قابلیت تغییر توازن، از یک سو موقعیت روسیه را در منطقه به مرور تضعیف کرده و می‌تواند به افزایش تنش‌ها در منطقه منجر شود و از طرف دیگر با تقویت زیرساخت‌های نظامی و دفاعیِ کشورهای منطقه و به‌ویژه با پوشش ضعف‌های روسیه می‌تواند امنیت را در آسیای مرکزی به ارمغان آورد. با این حال، در صورتی که این ظرفیت‌ها در مقابل روسیه تعریف شود می‌تواند تحت تأثیر محرکه‌های خارجی سناریویی مشابه اوکراین را به وجود آورد که ، بی‌ثباتی یکی از نتایج آن خواهد بود. کاهش نقش سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی اگرچه یک روند قطعی و پایدار نیست، اما می‌تواند حداقل برای کشورهای کوچکی همچون تاجیکستان و قرقیزستان که اساساً امکان و توانِ استقلال در حوزه نظامی و دفاعی را ندارند خبر بدی باشد. تضعیف بنیان‌های این سازمان و تمرکز بیشتر بر حوزه‌های روابط دوجانبه (در تعامل با روسیه) این کشورها را به‌ویژه از جانب تهدیدهای افغانستان و یا جریان‌های ضدامنیتی داخلی نظیر افراط‌گرایی و تروریسم و یا جدایی‌طلبی آسیب‌پذیرتر خواهد کرد. با این حال برای کشورهای بزرگ‌تر منطقه نظیر قزاقستان این روند می‌تواند به معنای تقویت استقلال و توانمندی در حوزه‌ نظامی در عین حفظ روابط دوجانبه با روسیه باشد.
ظهور تهدیدهای فزاینده و در واقع عدم قطعیت از جانب افغانستان، مهم‌ترین فاکتور تاثیرگذار بر امنیت منطقه‌ای آسیای مرکزی است. عاملی که هم به صورت مستقل و هم در ارتباط با سایر روندهای فوق‌الذکر بر امنیت منطقه تاثیرگذار است. افغانستان به نحوی تعیین‌کننده رفتارهای امنیتی کشورهای جنوبی در آسیای مرکزی (شامل ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان) بوده و در سطح منطقه‌ای نیز ضمن جلب نظر قرقیزستان و قزاقستان نگرانی ویژه روسیه را نیز در بر داشته است. افزایش مشارکت‌ها و رقابت‌های امنیتی و اطلاعاتی که متأثر از تحولات افغانستان، جنگ اوکراین و حتی جنگ اخیر در غزه، در آسیای مرکزی به منصه ظهور رسیده است، بیش از آن که یک عامل امنیت‌ساز باشد، روندی ضدامنیتی محسوب می‌شود. اگرچه سرویس‌های امنیتی کشورهای منطقه با اعمال سطح بالایی از اقتدار، تلاش زیادی برای بهره‌مندی از چنین رقابت و مشارکتی می‌کنند، اما همان طور که راهبرد چندوجهی در سیاست خارجی این کشورها هیچ‌گاه موفقیت کامل نداشته و هزینه‌های آن بیش از آورده‌های آن بوده است، در این زمینه نیز با توجه به حساسیت‌ها و آسیب‌پذیری‌ها به نظر نمی‌رسد منافع خاصی نصیب کشورهای منطقه شود. بلکه بازی روی لبه‌های تیغ، حتی می‌تواند زمینه‌ساز سقوط و فروپاشی برخی ساختارهای امنیتی سرویس‌های منطقه باشد. همانطور که در قبال قزاقستان شاهد چنین فرایندی با محوریت کریم ماسیم‌اف بودیم.
در نهایت هسته‌ای شدن کشورهای منطقه اگرچه در عرصه‌های کارکردی مزیت‌های زیادی در تأمین انرژی برای آن‌ها خواهد داشت و در سطح سیاسی یک پرستیژ مهم محسوب می‌شود، اما در زمینه امنیتی، بازتولید وابستگی به روسیه و آسیب‌پذیری بیشتر در مقابل تهدیدهای موجود را در بر خواهد داشت. کما این که در جریان اعتراض‌های ژانویه ۲۰۲۲ در قزاقستان شاهد آن بودیم که عملاً ساختارهای امنیتی و انتظامی این کشور توان کافی برای محافظت از مراکز حساس بیولوژیک در این کشور را نداشتند و اساساً ورود نیروهای واکنش سریع سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی با هدف محافظت از این مراکز انجام گرفت. در همین راستا به طور کلی هسته‌ای شدن کشورهای آسیای مرکزی، افزایش آسیب‌پذیری امنیتی آن‌ها را در بر خواهد داشت.

 لینک کوتاهhttps://www.iras.ir/?p=9822

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت