داعش ولایت خراسان؛ در میانۀ مواضعی از تجدید حیات و مبارزه با تروریسم طالبان

آنتونیو جیوستوزی پژوهشگر ارشد تیم درگیری و تروریسم در موسسۀ خدمات سلطنتی بریتانیا (RUSI) است. وی از دهه ۱۹۹۰ در رابطه با افغانستان و تحولات آن فعالیت داشته، و در همین راستا مقالات زیادی پیرامون درگیری/نزاع در این منطقه و به ویژه در مورد طالبان و دولت اسلامی منتشر کرده است. از آثار او می توان به”طالبان در جنگ: ۲۰۰۱-۲۰۲۱″ و “دولت اسلامی خراسان: افغانستان، پاکستان و جهاد آسیای مرکزی جدید” نام برد. به گفتۀ نویسنده در مطلب تحلیلی حاضر؛ بنابر ادعایِ طالبانی که امروزه کنترل کشور افغانستان را به دست گرفته اند، آنها توانسته اند تمردِ گروه دولت اسلامی ولایت خراسان را تحت کنترل درآوده، و تا شکست داعش دیگر چیزی نمانده است. اما در مقابل، به باور ناظران خارجی، دولت اسلامی ولایت خراسان در حال احیا، پیشروی و رو به قوت است. هدف نویسنده از تحلیلِ حاضر، ارائۀ ارزیابی منطقی و سنجشی میانه، نه تنها از وضعیت داعش در مقابل اقدامات طالبان جهت سرکوب و شکست این گروه، بلکه به طور کل در رابطه با موقعیت داعش در مواجهه با دیگر چالش های موجود می باشد. شایان ذکر است تمرکز مطلب تحلیلی حاضر بر واکاوی و بررسی تلاش های دولت اسلامی ولایت خراسان در جهت انطباق و سازگاری با تحولات نامطلوب و همچنین چگونگیِ حفظِ ساختار اصلی گروه، آنهم علی رغم موانع و شکست های مختلف می باشد. مطلب حاضر توسط نازنین نظیفی برای سایت تحلیلی کلکین ترجمه شده است.

فعالیت های نزولی و رو به افولِ دولت اسلامی ولایت خراسان

می توان گفت معیار مشترک برای سنجش موفقیت و یا شکستِ جریان مبارزه با تروریسم و عملیات ضدشورش، سطح فعالیت های خشونت آمیز (از سوی گروه های تروریستی و شورشی) است. پس برهمین اساس می توان استدلال کرد که طالبان حاکم بر افغانستان، در مواجهه و مدیریت تهدیدی به نام دولت اسلامی ولایت خراسان، موفق و کامیاب بوده اند. چراکه حملاتِ نشات گرفته از سمتِ داعش ولایت خراسان تدریجا و به طور تقریبی طی سال ۲۰۲۳ متوقف گردید. به گونه ای که می توان گفت طی ماه های آپریل و می ۲۰۲۳، حتی یک حملۀ مورد تایید از سوی این گروه نیز وجود نداشت. همچنین داعش ولایت خراسان از ماه ژوئن تا سپتامبر ۲۰۲۳ تنها موفق به انجام یک یا دو مورد حمله در ماه بودند، آنهم حملاتی همچون تیراندازی هایی به سمت نیروهاش گشت زنی طالبان. از اکتبر ۲۰۲۳ تجدید فعالیت و بازخیزی از سمت این گروه در حد میانه و نسبتا کمی وجود داشت، اما حتی پس از آن، تنها چهار حمله تایید شده در ماه، از جمله دو حمله شامل مواد منفجره صورت گرفت.

پس یقینا منطق محکمی در پسِ به کارگیریِ سطح “فعالیت های خشونت آمیز” به عنوان “معیار و میزان” است. بدین معنا که یک سازمان افراطگرایِ خشونت ورز، به سختی می تواند پس از آغاز و راه اندازی کمپینِ عملیاتی خود و متعاقبا اجرایی سازی آن برای سال ها، آرام گرفته و حالتی منفعل به خود گیرد. زیرا رکود، سکون و عدم فعالیت از جانب یک سازمان افراط گرای خشونت ورز، از دید اعضا، نیروهای مستعد و بالقوه و همچنین هواداران آن گروه، به عنوان نشانه ای از انحطاط یا حداقل درگیر شدن آن سازمان در مشکلاتی درک می شود. همچنین تحت این شرایط احتمال آن می رود که روند جذب نیرو و عضوگیری و حتی بیشتر از آن، جریانِ جمع آوری کمک های مالی و تامین بودجه نیز تحت تاثیر قرار گیرد. این وضعیت ممکن است خصوصا در مورد سازمانی چون دولت اسلامی ولایت خراسان که هرگز کمک مالی زیادی را در سطح محلی جمع آوری نکرده و به کمک های مالی خارج از افغانستان وابسته بوده است، صدق کند. اصولا چرا یک “اهدا کننده” باید به سازمانی از چشم افتاده و یا به حاشیه رانده شده که سرنوشت آن نیز نامشخص به نظر می رسد، کمک مالی ارائه داده، آن را تامین کند؟

آنگونه که در مورد فعالیت های امارت اسلامی طالبان در افغانستان و در مورد هر اقدام یا تلاش ضدتروریسم دیگر می توان گفت، لزوما رابطۀ علی و معلولی خاصی بین عملیات ضد تروریستی و سطح فعالیت شورشیان و تروریست ها وجود ندارد و هر گونه کاهش در سطح فعالیت می تواند به دلایل مختلف باشد. آنگونه که منابع درون سازمانی داعش ولایت خراسان در طول سال ۲۰۲۳ اذعان کرده اند، حملات طالبان به مخفیگاه های داعش در شهرها، متحمل تلفات زیادی بوده است. تلاش ‌های طالبان برای مقابله با تروریسم پس از سرکوب نسبتا بی ‌رویه در چند ماه اول قدرت، عمدتا در سال ‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ از سوی استخبارات طالبان هدایت و رهبری شد؛ و این جریان به آنها اجازه داد تا همان گونه که خود گفته اند، در حملاتشان علیه داعش “اساسی و دقیق” عمل کنند.

بحران مالی داعش و لایت خراسان

از دیگر سو می توان گفت که همان منابع به طور غیرمستقیم به عامل دیگری، یا حتی می توان گفت مهمترین عامل در پس کاهش فعالیت های داعش اشاره نموده است. به دلیل خط سیر نزولی پیش رونده از سوی سازمانِ مادر/سازمان هسته ای آنها -خلافت (داعش مرکزی)-، روند تامین بودجه برای داعش ولایت خراسان در سال ۲۰۲۸ شروع به کاهش و نزول نمود. بدین ترتیب جریانی از کاهش و افتِ بودجۀ حاصل از شرایط ساختار مرکزی داعش تا سال ۲۰۲۳ با فراز و نشیب هایی ادامه یافت. آنگونه که در مقاله ای در دست تهیه بر اساس چندین منبع محلی بحث و بررسی شده است؛ در برهه ای زمانی از اوایل سال ۲۰۲۳، بودجه انباشتی وارد شده به خزانه دولت اسلامی ولایت خراسان تقریبا به طور کامل متوقف گردید. جدای از آنکه منابع تخصیص یافتۀ داعشِ مرکزی به شاخۀ ولایت خراسان خود دائماً رو به کاهش بوده است؛ این بحران به واسطۀ سرکوب مداوم مقامات ترکیه علیه تمامی شاخه های داعش در قلمرو سرزمینی آنها، از جمله داعش ولایت خراسان نیز تشدید شد. شایان ذکر است که مرکز مالی اصلیِ داعش ولایت خراسان برای سال ها در ترکیه بوده است، کشوری که به لطفِ جامعۀ رو به رشد و فزایندۀ افغان در آنجا، ارتباطاتِ غیررسمی بانکی نیز رایج گشته است. این درحالیست که ترکیه همچنین مرکز مالی قوی و اصلی برای داعش مرکزی نیز بوده است. بنابراین با قرار داشتن مراکز تامین مالی هم برای داعش مرکزی و هم شاخۀ آن داعش ولایت خراسان در یک کشور، نقل و انتقالات مالی بین این دو گروه نیز بسیاری آسان بود. آنگونه که در گزارش پیشین نیز تشریح شد، سخت گیری و سرکوب ترکیه به بازداشت ده‌ ها تن از اعضای داعش و مختل شدن جدی عملیات آنها منجر شد. در پی آن، طالبان نیز با افزایش نظارت بر جریان های مالی و هشدار به تاجران حواله در افغانستان پیرامونِ عواقب گرفتار شدن در انتقال پول نقد به داعش ولایت خراسان، به تشدید بحرانِ مالی تحمیلی بر داعش ولایت خراسان کمک کردند. این بحران بودجه در نیمه اول سال ۲۰۲۳ به حدی بود که داعش ولایت خراسان حتی قادر به پرداخت حقوق و تدارکاتی برای نیروهای حاضر در صحنه در افغانستان نیز نبود.

به هرروی، داعش ولایت خراسان تدریجا موفق شد با سخت گیری ها و سرکوب های ترکیه تا حدودی کنار آمده، عملیات مالی خود را به مکان هایی جایگزین دیگر منتقل ساخته، با موفقیتی اندک درصدد تنوع بخشیدن به منابعِ درآمدی خود آنهم جدای از داعش مرکزی برآمد. همچنین اطلاعات اخذ شده از جانب منابعی در بخش بانکداری غیر رسمی که با تیم تحقیقاتی نویسنده در آگوست ۲۰۲۳ و مجددا در ژانویه ۲۰۲۴ تعامل و تماس داشتند، حاکی از آن است که با اقداماتی چون اجتناب از انتقال مبالغ کلان و اتکا به انتقالات مالی متعدد از مبالغی کمتر و مخفی شده در قالب حواله ها،  نظارتِ سخت گیرانه و شدید طالبان بر بانکداری غیررسمی نیز تا حدی عقیم و بی اثر ماند. در نتیجه؛ حتی اگر تامین مالی این گروه در مقایسه با سال ۲۰۲۱ در سطوح پایین باقی بماند نیز، اما به هرروی از یک توقف و انسداد کامل مالی جلوگیری شده است.

بدین ترتیب رهبری داعش ولایت خراسان، با وجود بحرانِ مالیِ عمیقِ سال ۲۰۲۳ باز هم بیکار ننشست و در انتظار احیا یا بازگرداندن جریان های مالی برای خود بود. چنانچه طبق گفته های منابع داخلی، با فرض آنکه داعش ولایت خراسان قادر به کنترل بخش ‌های قابل توجهی از قلمروی این کشور در آینده قابل پیش ‌بینی نباشد نیز، باز هم به بازسازی سازمانی خود ادامه داده و به سمت یک سیستم کاملا مخفی و پنهانی در حال گذار است.

موقعیت های احتمالی آتی از بازخیز و تجدید فعالیت داعش ولایت خراسان

داعش ولایت خراسان به منظور کاهش تاثیرات منفی از افول و نزول سطح فعالیت هایش در این راستا، دست به بسط و گسترش فعالیت های تبلیغانی و عضوگیری آنلاین زده است. هرچند فعالیت های تبلیغاتی داعش ولایت خراسان در دورانی از اوج بحران مالی خود طی نیمه نخست سال ۲۰۲۳ کاهش داشت، لیکن در مجموع توانست تصوری از یک سازمان فعال و انعطاف پذیر را ایجاد کرده، اهمیت حملات معدود و متناوب خود را افزایش دهد.

البته که باید توجه داشت تبلیغات به خودی خود و به تنهایی دولت اسلامی ولایت خراسان را نجات نخواهد داد. اما در کل می توان گفت پتانسیل تجدید فعالیت داعش ولایت خراسان در بلندمدت، به مجموعه ای از تحولات و تأثیر متقابل آنها بستگی دارد؛ مواردی نظیر آنکه:

·                آیا همسویی شرایط منفیِ تاثیرگذار بر تأمین مالی آنها در سال های ۲۰۲۲-۲۰۲۳ (افول داعش مرکزی، سرکوب ترکیه و طالبان بر امور مالی آنها) حل و فصل و یا به نوعی دور زده شده است یا خیر؟

·                چنانچه داعش ولایت خراسان از نظر مالی با مشکل مواجه بوده و یا قادر به انجام تنها سطح ناچیزی از فعالیت های نظامی باشد، آیا می تواند از انحطاط سازمانی خود جلوگیری کرده و آن را پس زند یا خیر؟

·                با افزایش جنگ داخلی طالبان، آیا جریانی از اتحاد نسبی طالبان با داعش ولایت خراسان جایگزین خواهد شد یا خیر؟

·                آیا طالبان در مبارزه با تروریسم و عملیات های ضد شورش خود قادر به مرتفع ساختن نقاط ضعف خود خواهد بود یا خیر؟

·                و نهایتا اینکه آیا برای جمع ‌آوری کمک مالی و استخدام از دلِ تحولاتی که داعش ولایت خراسان کنترل کمی بر آن ‌ها دارد، فرصت ‌های جدیدی سربر خواهد آورد یا خیر؟

همان گونه که در مطالب فوق نیز ذکر شد، داعش ولایت خراسان در اواخر سال ۲۰۲۳ موفق شد تا برخی از جریان های مالی خود را مجددا برقرار سازد؛ لیکن باید گفت که این میزان از تامین مالی، مبالغی مورد کفایت جهت راه اندازی مجدد و یت از سرگیری تمام و کمالِ عملیات این گروه نمی باشد و سازمان باید دریابد که چگونه و از کجا می تواند بودجه بیشتری به دست آورد. به همین خاطر داعش ولایت خراسان از پیش برای ممانعت از زوال، تجزیه و انحطاط سازمانی تلاش می کرد. ارزیابی موفقیت داعش ولایت خراسان در این مسیر دشوار است؛ هرچند منابع داخلی تا حدودی کاهش تعداد اعضا را بین نیمه دوم سال ۲۰۲۲ و نیمه دوم سال ۲۰۲۳ تأیید می کنند. از دیگر سو، گرچه همچنان شاهد اختلافات داخلی در میان طالبان حاکم بر افغانستان هستیم، لیکن تا پایان سال ۲۰۲۳ حداقل هیچ شکاف عمده و اساسی وجود نداشت تا از آن طریق داعش ولایت خراسان را در مسیر کاملا متفاوتی قرار دهد. هرچند در همین راستا باید اشاره کرد که تنش بین رهبری و طالبان تاجیک در شمال شرق افغانستان در اواخر سال ۲۰۲۳ و اوایل سال ۲۰۲۴ به سرعت رشد و گسترش داشته است. چنانچه طی تماس هایی برقرار شده از سمت تیم تحقیقاتی نویسنده با طالبان در اکتبر ۲۰۲۳، منابع طالبان مواردی از بازداشت اعضای طالبان تاجیک به اتهام ارتباط با داعش ولایت خراسان را گزارش کرده که این اخبار حداقل تا حدی می تواند احتمالاتی از آغاز نفوذ داعش ولایت خراسان در آنجا و به تازگی را تایید کند. بدین ترتیب، طالبان ناراضیِ تاجیک می تواند فرصتی مناسب برای این گروه تروریستی (داعش ولایت خراسان) محسوب شوند.

محدودیت های مقابله با تروریسم

از دیگر سو می توان گفت داعش ولایت خراسان منطقا می تواند اطمینان داشته باشد که تلاش ها و اقدامات طالبان در مسیر مبارزه با تروریسم همچنان بر سرکوب -هرچند سرکوبی “اساسی و دقیق”-، و یا محدودیت های مالی متمرکز خواهد بود. حتی در همین رابطه نیز می تواند شکاف هایی را در رویکرد طالبان بیاید؛ شکاف هایی از این قبیل که نظارت و بررسی ‌های طالبان در بخش بانکداری غیررسمی همچنان سطحی است؛ شایان ذکر است، از آنجایی که این بخش (بخش غیر رسمی بانکداری) برای اقتصاد افغانستان و احتمالا برای خود طالبان بخشی حیاتی و مهم محسوب می شود، طالبان قصد مختل ساختن و تخریب بخش بانکداری غیر رسمی را ندارند. مهمتر اینکه، با وجود آزمون و خطاهایی موفقیت آمیز در ولایت ننگرهار، به نظر می رسد که طالبان هیچ قصدی برای پیگیری معاملات مصالحه جویانۀ محلی با جوامع مرتبط با داعش، و یا پیشنهاد به جامعه سلفی که منبع اصلی حمایت از داعش ولایت خراسان بوده است (نوعی ادغام در ساختار امارات، حتی در سطح محلی) را ندارد.

اما یکی دیگر از نقاط ضعف در جریان مبارزه با تروریسم و یا اقدامات ضدشورش، فقر یا کمبود منابع است. بدین معنا که، گرچه طالبان همچنان در حال تجهیز و اضافه کردن نیرو به ارتش و پلیس خود است، اما آنها فاقد تجهیزاتی پیشرفته هستند. در حالی که طالبان چندان به فناوری و تکنولوژی اعتقاد ندارند بر این باورند که مطمئنا از برخی قابلیت ‌های حمل و نقل هوایی بیشتر و هواپیماهای بدون سرنشین(پهپادها) به‌ ویژه برای عملیات‌ های کوهستانی بهره ‌مند خواهند شد. به هرروی، از آنجایی که امارت اسلامی طالبان در پایان سال ۳۰۲۳ در یک قدمی از جریان به رسمیت شناخته شدن دیپلماتیک از سوی چین به نظر رسید و روابطشان نزدیک تر گردید، امکان آن وجود دارد که در آینده ای نه چندان دور نیز در مسیر تکنولوژی و فنانوری پیشرفت هایی داشته باشند؛ جریانی که ممکن است توسط برخی دیگر از کشورهای منطقه دنبال شود و به طور قابل توجهی شانس طالبان را برای دستیابی به برخی تجهیزات نظامی افزایش دهد.

ظرفیت جذب بالقوه جهادگران خارجی در افغانستان

شاید بتوان گفت که درخشان ترین شانس و موقعیت برای داعش ولایت خراسان در کوتاه مدت جهت احیا و تجدید فعالیت های خود، به اقدامات نابه سامان و آشفته طالبان جهت تحت کنترل درآوردن انواع گروه‌ های جهادی -که میزبان آن بوده و زمانی از جهاد آنها حمایت می کرد-، مرتبط باشد. بدین معنا که، طالبان به منظور حفظ روابط خود با کشورهای همسایه بایستی داعش ولایت خراسان را آنهم بدون آنکه از خود دور، دلزده و بیگانه سازد، مهار و کنترل کند. در واقع، برخی از آنها پیشتر نسبت به طالبان رویگردان شده اند. جناح یولداش از جنبش اسلامی ازبکستان (IMU) پس از ظهور داعش در سال ‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ به طالبان وفادار ماند؛ اما آنها پس از تسلط طالبان، از جریان محدودیت های اعمالی امارت اسلامی طالبان بر آنها ناراضی بوده و پیشروی به سمت داعش ولایت خراسان را آغاز نمودند. چنانکه تعداد کمی از آنها در حال حاضر تحت “حمایت طالبان” باقی مانده اند. همین امر در مورد اویغورهای جنبش اسلامی ترکستان شرقی (ETIM) نیز صدق می کند.

در کل شاید بتوان گفت از آنجایی که تنها صدها ازبک و اویغور در افغانستان زندگی می کنند، انحراف این نیروها به سمت داعش ولایت خراسان تنها می تواند تأثیر محدودی داشته باشد. اما بزرگترین مشکل طالبان، گروه تحریک طالبان پاکستان (تی.تی.پی) است که قدرت نظامی آن با هیچ گروه جهادی خارجی دیگر قابل مقایسه نیست. در حالی که تعداد این گروه، به دلیل عملیات در پاکستان در نوسان بوده است، اما باید گفت تحریک طالبان پاکستان به طور متوسط هزاران جنگجو در خاک افغانستان دارد و آنچه از دید امارت طالبان مسئله ای بدتر می نماید، این است که این گروه تعداد فزاینده ای از افغان ها را در صفوف خود جذب کرده است. در همین راستا، امیر طالبان و حامیانش درصدد بهبود روابط با پاکستان برآمده، فرمانی صادر کردند که مشارکت افغان ها در جنگ تحریک طالبان پاکستان علیه پاکستان را ممنوع می سازد. فرمانی سابق براین نیز، جهادگران خارجی را برای بهره برداری از افغانستان به عنوان پایگاهی برای حملات به کشورهای دیگر منع کرده بود. از آنجایی که استخبارات طالبان آن دسته از اعضای تحریک طالبان پاکستان را که از حملات در پاکستان برمی گشتند، بازداشت کرده است، می توان گفت تلاش ها و اقداماتی جهت اجرای این فرامین صورت گرفته است. اما باید گفت که امارت اسلامی طالبان در عمل قادر به مهار تحریک طالبان پاکستان آنهم به گونه ای موثر و کارگر نیست.

تحریک طالبان پاکستان: متحد بالقوه‌ای که می‌تواند جریان را تغییر داده، ورق را برگرداند؟

هم منابع طالبانی و هم منابعی از گروه تحریک طالبان پاکستان به این امر اشاره داشته اند که در جلساتی فی مابین، موضوع پناهندگی و انحرافاتِ گروه تحریک طالبان پاکستان به سمت داعش ولایت خراسان به طور مداوم مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. طبق ادعای رهبرای تحریک طالیان پاکستان، اگر آنها از جهاد در پاکستان دست بکشند، با جدایی گسترده نیروها به سمت داعش مواجه می شوند؛ این بدان معناست که آنها به طور متناقضی با مقامات پاکستانی موافقند که بدون پناهگاه امن افغانستان، جهاد نیز پایدار نخواهد بود. آنها حتی بسیار زیرکانه و نامحسوس به این واقعیت اشاره کردند که امکان دارد در آن مرحله (توقف جهاد)، خود رهبری تحریک طالبان پاکستان نیز مجبور به اتحاد با دولت اسلامی گردد. با توجه به این واقعیت که، به گفته منابع تحریک طالبان پاکستان و داعش ولایت خراسان، این دو گروه در پاکستان با یکدیگر همکاری داشته اند؛ چنین تهدیدهایی باید در نظر طالبان محتمل و قابل قبول ‌تر جلوه کند. بر اساس گزارش ها باید اشاره کرد که، آنها در مورد حقوق مربوط به “مالیات” و حوزه های استخدامی خود در بخش های مختلف ایالت خیبر پختونخوا و همچنین مبادله تدارکات/مبادله لجستیک توافق کردند. حتی در داخل افغانستان، مناطق تحت کنترل تحریک طالبان پاکستان تا حدی با مناطق فعالیت داعش ولایت خراسان همپوشانی دارند و واضح است که تحریک طالبان پاکستان بدون هیچ گونه حمایتی از تلاش های ضدتروریستی طالبان، حضور داعش ولایت خراسان را در آنجا پذیرفته و با آن کنار آمده است. داعش ولایت خراسان نیز از ابتدا در صفوف خود، حضور پررنگی از اعضای سابق تحریک طالبان پاکستان و برخی از جناح های تحریک طالبان پاکستان، به ویژه گروهِ تنرویِ جماعت الاحرار که زمانی متحد نزدیک با تحریک طالبان پاکستان بودند را داشته است. علیرغم شکستن این اتحاد و الحاق مجدد (جماعت الاحرار) به تحریک طالبان پاکستان در سال ۲۰۲۰، آنگونه که توسط منابع محلی در کنر گزارش می شود، همچنان نیز رهبران و کادر جماعت الاحرار، با کادر و رهبران تحریک طالبان پاکستان ملاقات دارند؛ آنهم در جایی که داعش ولایت خراسان در صحنه واقعیت و میدان عمل، حضور چشم گیری دارد. ضمن آنکه، جماعت الاحرار حمله فوریه ۲۰۲۳ به مسجدی در پیشاور را تایید کرد، که تحریک طالبان پاکستان آن را محکوم و داعش آن را تایید نمود.

به هرروی باید گفت امارت اسلام طالبان هیچگاه از گروه تحریک طالبان پاکستان نخواست تا از جهاد خود دست بردارند، اما از آنها خواسته که از خاک افغانستان به عنوان پایگاهی برای حملات خود به پاکستان استفاده نکنند. همچنین طالبان در سال ۲۰۲۲ برای میانجیگری بین تحریک طالبان پاکستان و اسلام آباد پا پیش گذاشت که با این وجود، میانه داری های طالبان ناموفق بود. به گفته منابع طالبان و تحریک طالبان پاکستان که تیم تحقیقاتی نویسنده نیز در چندین نوبت طی سال ‌های ۲۰۲۲-۲۰۲۳ با آنها تماس و تعامل برقرار ساخته است؛ طالبان در طول سال های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ و در موارد متعددی از تحریک طالبان پاکستان خواسته است تا واحدهای جنگی خود را به پاکستان انتقال دهند. در مقابل تحریک طالبان پاکستان نیز تا حدودی با این خواسته کنار آمده، و جریانی از استقرار تعداد بیشتری از جنگجویان در داخل پاکستان را آغاز کرد. هرچند این گردن نهادنِ تحریک طالبان پاکستان چندان مطابق انتظارات امیر طالبان افغانستان نبود، و با افزایش فشار از جانب قندهار، رهبران تحریک طالبان پاکستان نیز گاهی اوقات از این خواسته سرپیچی و به آن بی اعتنایی می کنند. نمونه‌ای از آن حمله به منطقه چیترال در سپتامبر ۲۰۲۳ است که تحریک طالبان پاکستان به وضوح از (خاک) افغانستان انجام داد و حتی شاهد مشارکت قابل توجه داوطلبان افغان در صفوف تحریک طالبان پاکستان نیز بودیم. به نظر می آید که این موارد، اقدامات تحریک آمیزی تعمدی از سمت رهبری تحریک طالبان پاکستان است که به نوعی از تحت فشار قرار گرفتن توسط طالبان در پیروی و تبعیتِ بیشتر از دستورات طالبان افغانستان کلافه و خسته شده است. پس از این حمله بود که برای اولین بار طالبان افغاستان، گروه تحریک طالبان پاکستان را به طور جدی سرکوب و ده ها نفر از کسانی که از حملۀ چیترال بازگشته بودند را بازداشت کردند. متعاقبا پس از جلسات و مذاکرات در سطوح عالی، اگر نگوییم تمام بازداشت شدگان، اما اکثریتِ آنها آزاد شدند.

می توان گفت بخشی از مشکل به این امر باز می گردد که بدون شک تعداد زیادی از اعضای طالبان با آرمان و اهداف تحریک طالبان پاکستان همراهی و همسویی دارند. این افراد از دولت پاکستان نفرت داشته، آن را خوار شمرده، باور دارند که تحریک طالبان پاکستان مستحق حمایت در جهاد خود علیه اسلام آباد است؛ چراکه بسیاری از آنها (طالبان پاکستانی) در جهاد طالبان افغانستان جان داده و در این مسیر کمک کرده اند. این هواداران تحریک طالبان پاکستان احتمالا شامل اکثریت طالبان در شرق و جنوب شرق می شوند؛ مناطقی که تحریک طالبان پاکستان در گذشته فعالیت داشته و بنابراین، پیوندهای همبستگی قوی تر است. در نتیجه، اجرای کامل ممنوعیت فعالیت تحریک طالبان پاکستان از خاک افغانستان نیز باعث وخامت روابط بین طالبان خواهد شد.

برای طالبان اتخاذ این شیوه خاص از عملکرد و خط مشی بسیار ریسک پذیرانه خواه بود و خود نیز از این امر آگاهند. همچنین طالبان افغانستان تحت فشار بسیار شدیدی از سوی پاکستان برای اقدام در این زمینه هستند. در نهایت آنچه شاهد بودیم، جریانی از اخراج صدها هزار نفر افغان های مقیم پاکستان در نوامبر ۲۰۲۳ بود که این روند اقتصاد امارت اسلامی طالبان را بیش از پیش تحت فشار و سختی قرار می دهد. همچنین نیروهای مسلح پاکستان گه گاه دست به حملات توپخانه ای و هوایی در خاک افغانستان و همچنین ترورهای هدفمند فرماندهان تحریک طالبان پاکستان زده اند. بدین ترتیب می توان گفت در نتیجه این شرایط و همچنین به دلیل فشارهای بیشتری که احتمال دارد پاکستان در آینده وارد سازد، احتمال آن می رود که امارت اسلامی طالبان در نهایت مجبور به اتخاذ اقداماتی در جهت مقابله با گروه تحریک طالبان گردد. به عنوان مثال، صحبت از این است که امارت اسلامی طالبان به دنبال کمک مالی پاکستان برای جابجایی اعضای تحریک طالبان پاکستان و خانواده های آنها به شمال افغانستان می باشد؛ راه حلی که پیشتر در سال ۲۰۲۳ به طور ناموفق آزمایش شده بود و مطمئنا مورد استقبال رهبران تحریک طالبان پاکستان قرار نخواهد گرفت. اقدامات دیگری که ممکن است طالبان انجام دهد می تواند حداقل برای تحریک طالبان پاکستان تفرقه افکن باشد؛ مانند طرح شایعه شده جهت تجدید میانجیگری طالبان بین تحریک طالبان پاکستان و اسلام آباد. شایان ذگر است که جناح های تندرو تحریک طالبان پاکستان، مانند جماعت الاحرار، به شدت با آن مخالفت خواهند کرد. به هرروی، در حال حاضر، بی اعتمادی بین طالبان افغانستان و تحریک طالبان پاکستان بالا گرفته است. چنانکه بسیاری از افراد در صفوف تحریک طالبان پاکستان به این مسئله مشکوک هستند که، ترورهای هدفمند اعضای تحریک طالبان پاکستان توسط استخبارات پاکستان و با کمک عناصر طالبان سازماندهی شده است. بدین ترتیب، موقعیت های احتمالی و فرصت های آتی از جانب تحریک طالبان پاکستان در دنبال کردن مسیر بسیاری از جهادگران سابق جنبش اسلامی ازبکستان و جنبش اسلامی ترکستان شرقی جهت پیشبردِ اتحاد با داعش ولایت خراسان را نمی توان دست کم گرفت و این روند احتمالا بهترین شانس داعش ولایت خراسان برای سربرآوردن در شرق افغانستان خواهد بود.

منبع:  https://www.icct.nl/

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت