جهاد شویی؟ اینفلوئنسرهای عرب و تبلیغ افغانستانِ تحت کنترل طالبان

 

نوشته شده به زبان عربی: نور عویتی (Nour Aweiti)

ترجمه شده به زبان انگلیسی: الیاس قاسم

نور عویتی روزنامه نگار سوری-فلسطینی است. وی در مطلب حاضر چنین بیان می کند که هیچ چیز نمی تواند زندگی در افغانستانِ تحت حاکمیتِ طالبان را زیبا سازد. پس در این صورت، چگونه می توان کشوری را در چشم جهانیان تبلیغ و ترویج کرد که دولت حاکم به اعمال ارعاب، ترور و وحشت بر مردم اقدام می کند؟ این دقیقا همان کاریست که اینفلوئنسرهای جهان عرب انجام می دهند. اینفلوئنسرها یا “افراد پرمخاطب و تاثیرگذار”، به افراد شناخته شده ای گفته می شود که به واسطۀ اعتمادی که در میان خیلِ عظیمی از جمعیت جذب کرده و همچنین از طریقِ محبوبیت گسترده ای که به دست آورده اند، سبب اثرگذاری روی فکر و سبک زندگی افراد شده، می توانند بر جهت گیری های مخاطبان خود موثر باشند. اما مسئله ای که شاید مخاطبِ تاثیرپذیر و گاها ناآگاه از درک و دریافتِ دقیق و یا صحیح آن بی اطلاع باشد، فعالیت های تبلیغاتیِ تعمدا برنامه ریزی شده از سوی اینفلوئنسرهایی خاص جهت سفیدنمایی توجیه شرایط بد، تطهیر اقدامات اشتباه، و پوشش وجوه منفی یا ناشناخته از هدف مد نظر در حوزۀ تبلیغاتی آنهاست. بنابراین، لزوما تمامی اینفلوئنسرها با رویکرد تبلیغاتی مثبت عمل نکرده و درصددِ اغفال یا انحراف ذهن دنبال کننده بر می آیند. درکل؛ از آنجایی که امروزه استفاده از اینفلوئنسرها جریانی موثر در تضمین موفقیت کمپین های بازاریابی و رشد بیزینس محسوب می شوند، دامنۀ به کارگیری آنها در عرصه های دیگر از جذب مخاطب نیز بسط و گسترش یافته است. چنانچه امروز شاهد استفاده از این گروه در بین طالبان و تبلیغ زندگی تحت حاکمیت آنها نیز هستیم. مطلب حاضر توسط نازنین نظیفی برای سایت تحلیلی کلکین ترجمه شده است.

 

   “زندگی تحت طالبان چندان هم بد نیست.”

 آیا جملۀ فوق که اخیرا نیز بسیار شنیده و یا خبرساز شده است، مرهمی بر خاطرات افغان ها و زدودنِ صحناتی هولناک از چسبیدن صدها نفر به هواپیما آنهم برای گریز از افغانستانی که در سال ۲۰۲۱ به کنترل طالبان درآمد، خواهد بود؟ افرادی که در آن تصاویر در حال فرار و گریز دیده می شدند، مردمانی از افغانستان بودند که در دوره نخست از حکومت طالبان زندگی فلاکت باری داشته، از تروریسم و سرکوبی که این گروه در اواخر دهه ۱۹۹۰ بر مردم روا می داشت، در رنج و عذاب بودند. همچنین آنها می دانستند که بازگشت طالبان به معنایِ حذفِ تمامیِ ابعاد و ارزش های آزادی است؛ در غیر این صورت، هرگز با آن صحنه های دلهره آور جان خود را به خطر نمی انداختند.

علی رغم این مسائل، امروزه شاهد آنیم که انعکاسِ این جمله و کمپین های بازاریابی متعاقب آن جهت سفیدنمایی سیاسیِ حاکمیت این گروه بر افغانستان، در محتوای شبکه های سرگرمی جهان عرب و از طریق ویدئوهای مسافرانی که به ناگه از سراسر منطقه به افغانستان هجوم آوردند، طنین انداز شده است. چراکه طالبان جهت ترویج یک زندگیِ امیدوار کننده و آینده ای روشن در افغانستان تحت حاکمیت خود، روی یوتیوبرها و اینفلوئنسرهای مرد عرب سرمایه گذاری هنگفتی کرده است و شاهدیم که این ویدیوها در حجم گسترده ای نیز بیننده دارد.

قدرت برنامه های سرگرم کننده

واضح است که هدفِ ایجاد و انتشارِ این دست ویدیوها، مشروعیت بخشی به حکومت طالبان است؛ حکومتی که به دلیل نگرانی های مداوم پیرامون مسائلی از قبیل تحصیلی زنان و حقوق بشر، همچنان از سمت هیچ یک از کشورهای جهان به رسمیت شناخته نشده است. اما در ویدیویی تهیه شده توسط «جو حطاب»، یکی از مشهورترین یوتیوبرها و اینفلوئنسرهای عرب در سفر، که متولد اردن نیز هست، شاهد تقدیر و ستایش او در باب دستاوردهای دولت طالبان و آنچه که ادعا می کند سیاست های جدیدی از آزادگی و تفکر باز می باشد، هستیم. حطاب که در دبی ساکن بوده و ۱۱ میلیون نیز دنبال کنندۀ یوتیوب دارد؛ ظاهرا برای ساختن این ویدیو به نحوی اغوا و فریفته شده است؛ چراکه مقامات طالبانی به او اجازه داده اند تا برای فیلمبرداری خود از درون/پهپاد استفاده کند. او در یک ویدیوی خود به این مسئله اشاره دارد که چطور برخی کشورهای عربی استفاده از درون ها/یا همان پهپادها را ممنوع ساخته اند؛ گویی که استفاده از پهپادها ملاک و معیاری برای آزادی و مدنیت محسوب می شود. (در حالی که طالبان حاکم بر افغانستان، استفاده از آنها را آزاد و مجاز می داند.)

از سوی دیگر می توان گفت اکنون در منطقه نیز محیط مستعدی وجود دارد که در آن مردم عرب از ایده های مرتبط با جهاد استقبال می کنند؛ چنانچه شاهد انتشار فیلم های مسافران عربی هستیم که به نوعی آشتی با مفهوم جهاد محسوب می شود.

پس از محاصره کامل غزه توسط اسرائیل در ماه نوامبر، و همزمان با افتتاح مسجد ملاعمر، طالبان با پخش سخنرانی هایی در حمایت از مسلمانان و همچنین آرمان فلسطین، کارزار رسانه ای بزرگی را به راه انداختند. این مسجد که به لحاظ ساخت و معماری شبیه «قبه الصخره» بخشی از مسجد الاقصی در بیت المقدس می باشد، بر روی بلندترین ارتفاع پایتخت کابل (تپه وزیر محمد اکبر خان کابل) ساخته شده است. این مسجد با تصویری که ترکیبی از قبه الصخره را با پرچم بزرگ و برافراشتۀ دولت طالبان به منصه ظهور می گذارد، انعکاس دهندۀ تمثالی نمادین از مقاومت جهادی اسلامی و دستاوردهای آن است. تصویر مذکور که با دوربین مسافران عرب ثبت شده، گرچه با نظراتی دلگرم کننده و مشوق این پروژۀ طالبان همراه بوده است، اما به نظر می رسد درصدد سوء استفاده از آرمان عادلانه مردم غزه جهت ترویج ایده های شوم خود است.

جهاد جو برای جهاد

می توان گفت جو حطاب پیشتر هیچ گاه در ویدیوهای خود مسائلی و مباحثی دال بر افراط گرایی نداشت و خود را به عنوان یوتیوبری با بک گراند یا پیشینۀ فرهنگی خنثی و بی طرف و نیز با یک نام هنری غربی نشان می داد که جایگزین نامِ جهاد برای او بود. (شایان ذکر است برخی از سلبریتی هایی که همنام هستند، از نام مستعار نیز استفاده می کنند؛ از جمله بازیگر سوری جهاد عبده که نام جی- Jay- را انتخاب کرد).

اما متعاقبا، جو حطاب در ویدیوهای مسافرت خود به افغانستان، به استفاده از نام واقعی خود یعنی جهاد بازگشت. او از سوی لیدرها یا راهنمایان تور مورد تحسین قرار گرفته، لباس مجاهدین افغان را پوشیده تا در شمایلی کاملاً متفاوت از تصویری که در طول سال ها برای خود برگزیده بود، ظاهر شود. با مقایسه ویدئوهای منتشر شده توسط «جو حطاب» و «ابن حتوته» از سفرهایشان به افغانستان، در می یابیم که گفته های حطاب به پیروانش به گونه ای کاملاً انطباق یافته و همراستا با لفاظی های تبلیغاتی طالبان برای دولت خود ارزیابی و برآورد می شود. به گونه ای که می توان گفت، او حین فیلمبرداری از مغازه های فروش اسلحه که در بازارهای افغانستان به طور پراکنده تر و گسترده تر از فروشگاه های مواد غذایی و سبزیجات نیز وجود دارند، مدام تکرار می کند که اسلحه فقط به سربازان تازه کار/تازه استخدام شده فروخته می شود و اینکه افغانستان کشوری امن است.

اما دررابطه با ابن حتوته باید گفت که او نسبت به حطاب کمتر چرب زبان و متملق به نظر می رسد. چنانچه می بینیم به جای اقامت در یک هتل پنج ستاره که در افغانستان نیز به راحتی نمی توان پیدا کرد، در سراسر این کشور در حال رفت و آمد، بازدید از مناطق محروم و مکان های حاشیه نشین و یا شاهد بخشی از رنج و مصیبت مردم افغانستان است. با این وجود باید گفت که هیچ انتقادی از طالبان در فیلم های او نیز وجود ندارد.

به هرروی، ابن حتوته در ویدیوهای خود چنین اشاره داشته است که زندگی تحت حکومت طالبان، به جز برای زنان، چندان هم بد نبوده است. او این مسئله را خاطر نشان می سازد که گویی زندگی زنان موضوعی غیراصلی، بی اهمیت و حاشیه ای است که ارزش توجه زیادی را ندارد؛ مثل اینکه بگوییم غذا خوشمزه است اما نمک ندارد.

بدین ترتیب می توان گفت، گرچه ویدئوهای ابن حتوته نیز درها را به روی پذیرش حکومت طالبان باز می کند؛ اما نه آنگونه که جو به تعریف و تمجید افراطی از طالبان پرداخته عمل کرده، و نه زندگی در افغانستان را به عنوان بهشت روی زمین پس از بهبودی از اثرات مداخله آمریکا معرفی می کند.

به نوعی می توان گفت، تلاش ابن حتوته در ویدئوهای خود نشان دادن و انعکاس زندگی واقعی در افغانستان می باشد. او از همان صحنه های بازارهای همگانی فیلم می گیرد که در آن اسلحه ها به طور گسترده پخش می شود. البته نمی توان منکر این مسئله شد که خرید اسلحه در افغانستان آسان تر از خرید بلیت حمل و نقل بوده و اسلحه در دسترس همه مردان است.

ابن حتوته در ویدیوهای خود جزئیاتی جالب اما ناخوایند را منعکس ساخته، با فروشندگان  اسلحه های کلاشینکف و اسلحه های RBG  مصاحبه کرده و درباره جهادگران بحث می کند. اما باید گفت که بحث و گفتگوهای او در این رابطه ظاهرا دوستانه به نظر می رسد و شاید دلیلش آن باشد که ابن حتوته یوتیوبری فلسطینی است، یا آنکه مسئله فلسطین هم اکنون در افغانستان نیز مطرح بوده و توجه افکار عمومی افغانستان را به خود جلب کرده است.

می توان گفت ویدیوهای ابن حتوته در افغانستان تا حد زیادی در امتداد و ادامۀ موضوع سفر او است. او زیبایی های طبیعت در افغانستان را نشان می دهد که به حق خاص و منحصر به فرد است؛ همچنین غذاهای محبوب و هتل های ارزانی را معرفی و افغانستان را به عنوان یک مقصد گردشگری متمایز جلوه می دهند.

اما در کلیپ هایی که از چرخیدن در خیابان ها، به تصویر کشیدن زندگی مردم و انجام مصاحبه هایی تصادفی نشان می دهد، مخاطب متوجه این موضوع می شود که فقر و فلاکت به واقع در سراسر کشور آشکار و گسترده است. شاید آنچه ویدیوهای ابن حتوته را از سایرین متمایز می سازد، سفر و گذر او به مکان ها و روستاهای دور افتاده افغانستان باشد. او با کشاورزانی برخورد و دیدار داشت که از کمبود مواد اولیه و قحطی در روستاهایشان طی فصل زمستان در رنج و محنت و سختی بودند. همچنین حتوته ابراز ناراحتی و تاسف روستاییان افغان در مورد وعده‌های عملی نشده طالبان برای هموار کردن جاده ‌ها به سمت پایتخت را شنید.

به جرم زن بودن

به طور  کلی می توان گفت ویدیوهایی منتشر شده از سمت اینفلوئنسرهایی چون حتوته نشان می دهد که خیابان ‌های افغانستان مملو از مردان است و هیچ اثری از حضور زنان در آن دیده نمی ‌شود و ابن حتوته به نحوی این مسئله را مطرح می سازد که گویی حضور زنان مشکلی ساده و غیرمهم است. بدین صورت که او می گوید، متأسفانه ورود زنان به پارک‌های عمومی یا اماکن گردشگری حتی با حضور محرم (از خویشاوندان مرد) ممنوع است

بدیت ترتیب می توان گفت ابن حتوته نیز به طور جدی و مهم به مسائل زنان نپرداخته است و اجمالا به سفر در افغانستان “تنها برای مردان” اشاره دارد. در اصل می توان گفت زن بودن در افغانستان فی نفسه جرم تلقی شده و با شیوه زندگی در آنجا مطابقت دارد؛ جایی که در آن سرکوب و کشتار زنان به یک امر عادی تبدیل شده است.

چراکه علی رغم وعده های طالبان برای احترام به زنان، حقوق این بخش از جامعه در کل کشور بهبودی نداشته است و دغدغه اصلی پرسنل امنیتی و پست های ایست-بازرسی نیز، محروم سازی، نادیده انگاری و کنار زدن زنان و یا جلوگیری از اختلاط بین جنسیت ها است.

از زمانی که طالبان قدرت را به دست گرفته اند، زنان نیز از ادامه تحصیل منع شدند. همچنین تحصیلات متوسطه، مدارس دینی و تحصیلات خصوصی نیز برای زنان ممنوع و حداکثر سن برای تحصیل دختران ۱۲ سال تعیین شده است. زنان همچنین از مشاغل خود در بخش های مختلف دولتی و خصوصی اخراج شده و از آنها خواسته شده تا اقوام مرد خود را به عنوان جایگزین برای شغل یا منصب آنها بفرستند.

از دیگر سو طالبان تنها به زنان اجازه داده است تا به دختران جوان آموزش داده و یا برای بیماران زن پرستاری کنند. با این تفاسیر باید گفت هیچ چیز نمی تواند زندگی در افغانستان تحت حاکمیت طالبان را زیبا سازد؛ و هیچ کسی نیز نباید کشوری را تبلیغ و ترویج کند که دولتش روزانه دست به اعمال ترور، ارعاب و سرکوب مردمانش می زند؛ جایی که خیابان هایش پر از اسلحه بوده و بوی مرگ می دهد.

منبع https://worldcrunch.com

منبع اصلی: https://daraj.media

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت