کنشگری فرهنگی و تغییر ذهنیت طالبان از حذف تا حفظ فرهنگ!؟

 

کلکین : طی روزهای اخیر اخباری مبنی بر ثبت روندی صعودی از ورود گردشگران خارجی به افغانستان به گوش رسیده است. این در حالیست که جدای از ذهنیتی غالب در رابطه با سابقۀ جنایات طالبان و حمکرانیِ سختگیرانۀ آنها در دهۀ نود میلادی، وزارت خارجۀ اکثر کشورهای غربی نیز سفر به خاورمیانه و خصوصا افغانستان را در زمره کشورهای پرخطر با تهدید بالا عنوان کرده اند. لیکن با وجود هشدارهای متعدد دولت ها، جریانی رو به قوت از راه اندازی تورهای گردشگری و آغاز فعالیت شرکت های مسافرتی شکل گرفته است.

چنانچه در ۹ مارس ۲۰۲۴ (۱۹ اسفند ۱۴۰۲)، اسکای نیوز به نقل از مقام های دو شرکت گردشگری بریتانیا (Against The Compass-Untamed Borders) گزارش داد که تقاضا برای سفرهای گردشگری به کشور افغانستان افزایش یافته است. طبق این گزارش، در سال ۲۰۲۳ تنها سه سفر گردشگری از سمت بریتانیا به افغانستان صورت گرفته، در حالی که این میزان از سفرها در سال ۲۰۲۴ به دو برابر افزایش داشته است. پیشتر نیز ملا حمیدالله نثار، رئیس اطلاعات و فرهنگ غزنی چنین ادعا کرده بود که “طی پیشرفتی قابل ملاحظه، این منطقه به مقصد مطلوبِ گردشگران بین المللی تبدیل شده است”.

شایان ذکر است در حالی که رژیم طالبان در دهه نود بر زنان ستم روا داشته و حکام کنونی طالبان نیز همچنان برای زنان افغانستان محدودیت ها و ممنوعیت هایی را اعمال کرده اند؛ اما امروزه شاهدیم که گردشگران زن غربی اجازۀ سفر به این کشور را داشته و شرکت های مسافرتی نیز تورهایی با جنسیت مختلط برگزار می کند. به عبارتی دیگر، گرچه طالبان همچنان سخت گیری های خود نسبت به زنان افغانستان را اعمال و اجرایی ساخته، لیکن ویترینی نمایشی از مدارا، مدنیت و مدرنیته را در برابر انظار جهانیان به منصه ظهور گذاشته، با تبلیغات فرهنگی سعی در تغییر افکار عمومی نسبت به خود دارند.

شاید بتوان گفت فروریختن ترس و وحشت از سفر به کشوری که دولت خودخواندۀ حاکم بر آن هنوز از سمت هیچ کشوری رسمیت نیافته و حکام آن نیز در دل تاریخ به عنوان نیروهای جهادگرای افراطی خشونت ورزی شناخته می شدند، به واسطۀ رویکردهای تبلیغاتی نسبتا متفاوتِ طالبان در انحراف افکار عمومی و یا مبرا ساختن خود از برخی واقعیات است. چنانچه می توان اشاره کرد که طالبان در همین راستا به اتخاذ اقداماتی در جهت سرمایه گذاری بر روی اینفلوئنسرهای یا چهره های شناخته شده در فضای مجازی مبادرت نموده تا تصویری دیگر از سفر به افغانستان، و نمایش آن به عنوان کشوری امن، آرام و آزاد در سایۀ طالبان را تبلیغ کند.

در راستای سیاست های تبلیغاتی جاه پروازانه و ترویج برخی فعالیت های فرهنگی-ورزشی از سوی طالبان می توان بر اخباری اخیرا انتشار یافته از سوی واشنگتن پست مبنی بر قصد و تصمیم طالبان جهت ساخت استادیومی مجهز و تبدیل کشور افغانستان به قدرت اصلی در حوزۀ وزرش کریکت در جهان اشاره داشت. این در حالیست که طالبان نه تنها در دهه ۱۹۹۰ بسیاری از ورزش ها را خوار شمرده، آنها را حذف و ممنوع کردند، بلکه اکنون نیز شاهد محرومیت زنان از ورزش و یا استفاده از ورزشگاه ها جهت اجرای اعدام هایی در ملا عام و یا اجرای حکامی چون شلاق زدن مجرمان هستیم. بنابراین زمانی که بحث تبلیغاتی در میان باشد جریان مصادره به مطلوب را نیز شاهدیم. بدین معنا که عرصه فرهنگ، ورزش و هنر نیز می توانند برای اهداف این گروه مورد بهره برداری دو منظوره قرار گیرند.

در دوران حکومت طالبان از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، ورزش مردان در افغانستان به شدت تحت کنترل بود، در حالی که زنان به طور کامل از انجام هر ورزشی منع شده و برای زنان افغان هیچ شانسی در این حوزه وجود نداشت؛ درست همانند امروز. این در حالیست که طالبان مدعی شده اند که اوضاع نسبت به گذشته متفاوت است. چند روز پس از تصاحب قدرت در آگوست ۲۰۲۱، انس حقانی، برادر کوچکتر وزیر داخله طالبان، از هیئت کریکت افغانستان بازدید کرد تا حمایت دولت جدید از این ورزش را نشان دهد. همچنین انس حقانی در ۲۶ نوامبر ۲۰۲۳ (۵ آذر ۱۴۰۲) و در شبکه اکس خبر داد که با راشد خان (بازیکن سرشناس کریکت افغانستان که جراحی آسیب دیدگی کمر را با موفقیت پشت سرگذاشته بود) صحبتی تلفنی داشته و برایش آرزوی بهبودی کرده است. برادر سراج الدین حقانی به راشد خان گفته است که «زمین سبز کریکت با حضور او و یارانش زیبا است

 آنگونه که پیشتر در گزارش واشنگتن پست (۲۷ فوریه ۲۰۲۰) اشاره شده، جذابیت کریکت برای طالبان می تواند تا حدی ریشه در محبوبیت دیرینِ این ورزش در بین جوامع قومی پشتون داشته باشد؛ حوزه ای که طالبان به طور سنتی قوی ترین حمایت خود را از آنها به دست آورده است. اما از آنجایی که دامنه محبوبیت کریکت در بین خطوط قومی بسط و محبوبیت یافته است، رژیم نیز ممکن است این ورزش را برای تحقق اهداف خود مفید بداند. همان گونه که عبدالغفار فاروق، سخنگوی وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان نیز گفته: «کریکت کشور را به هم نزدیک می کند

 از دیگر سو می توان به حوزه ای دیگر از فعال گرایی طالبان در عرصه های فرهنگی اشاره کرد. آنگونه که برخی وب سایت ها چون اکونومیست در ژوئیه ۲۰۲۳ اشاره داشته اند، طالبان میراث فرهنگی را پذیرفته، از آنها استقبال کرده و چنین به نظر می رسد که حاکمان افغانستان دیگر نمی خواهند ثروت های فرهنگیِ پیش از اسلام ر را در هم بشکنند. مطلب حاضر در ابتدا بیان می کند زمانی که طالبان در آگوست ۲۰۲۱ به کابل حمله کردند، متصدیان موزه ملی افغانستان گنجینه ‌های پیش از اسلام  در موزه را حفظ کردند. این در حالی بود که در دوره نخست از حکومت این گروه اسلام گرای افراطی، وزیر دارایی طالبان مخدومانی تبر به دست را استخدام کرد تا هزاران اثر باستانی پیش از اسلام را که از تاریخ غنی افغانستان به جا مانده بود، در هم شکنند.

آخرین باری که طالبان در قدرت بودند، به دستور رهبر وقت ملا محمد عمر، مجسمه‌ های باستانی و دیگر اشیاء موجود در این موزه را که غیراسلامی و بت می ‌دانستند، در هم شکستند. در مارس سال ۲۰۰۱ بود که طالبان دو مجسمه باستانی و عظیم بودای بامیان (صلصال و شمشال) را منفجر کردند. اما اکنون به نظر می رسد طالبان از موزه ملی افغانستان در کابل محافظت کرده و یا هیچ علاقه ای به تخریب تندیس ها و مجسمه های چوبی نورستان در موزه نشان نداده اند؛ چراکه طالبانِ نسخۀ نوین، حفظ ابنا و اشای تاریخی را بخشی از حفظ قدرت تلقی کرده اند.

هر چند در همین راستا نیز می توان بهره بردای طالبان از حوزۀ فرهنگ در راستای منافع خود را مطرح ساخت. چنانچه می توان به اقداماتی از سوی طالبان در  به نمایش گذاشتن اشیایی از دوران حکومت نخست این گروه بر افغانستان در موزه ها اشاره داشت. به گزارش خبرگزاری فرانسه در ۷ مارس ۲۰۲۴، در کنار قرآن‌ های عتیقه و سکه ‌های باستانی افغانستان، راکت ‌اندازها و بمب ‌های دست ‌ساز در موزه مزارشریف به نمایش گذاشته شده است تا شاهد پیروزی طالبان بر سربازان خارجی باشند.

 به گزارش مختار وفایی در ایندیپندنت فارسی (اردیبهشت ۱۴۰۲) ملا محمدیوسف مشهور به حاجی وفا، استاندار طالبان در بلخ، یک عدد بمب دستی، یک عدد بشکه روغن پر مواد منفجره، یک عدد بمب مغناطیسی و یک موتورسیکلت را به ‌عنوان «آثار ارزشمند» به موزه شهر مزار شریف اهدا کرد. به گفته مدیر موزه، عبدالقیوم انصاری، بخش کوچکی از موزه که به اشیای جنگی اختصاص یافته است «بیشترین بازدید کننده را دارد». شایان ذکر است، اجازه دادن به روزنامه نگاران خارجی برای بازدید و ثبت اخبار خود گامی دیگر در تقلایِ رویکردی القایی از تغییر طالبان در چشم جهانیان است.

همچنین در همین راستا می توان به مطلبی انتشار یافته از تلویزیون ملی افغانستان اشاره کرد که به نحوی به فعال گرایی طالبان در این عرصه اشاره دارد. چنانچه طبق این گزارش، عتیق ‌الله عزیزی معاون وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان در مراسم گرامیداشت از روز حفاظت از میراث فرهنگی در ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ اظهار داشت بیش از ۶۰ هزار آثار باستانی در موزه ملی افغانستان نگهداری می ‌شود که این موزه تاریخی‌ ترین موزه‌ ها در سطح منطقه است. عزیزی با تأکید بر ارزش و اهمیت آثار باستانی افغانستان، آن را در سطح جهانی بی ‌نظیر دانست و اذعان داشت در هر نقطه از افغانستان حداقل یک اثر تاریخی وجود دارد. در این مراسم «حیات ‌الله مهاجر فراهی» معاون مطبوعاتی وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان نیز تاکید کرد: «به هیچ کسی اجازه قاچاق آثار باستانی را نمی ‌دهد».

در مورادی دیگر از ترسیم تصویرِ مطلوب طالبان و تبلیغات در حوزه های فرهنگی، می توان گفت در سال ۲۰۲۲، طالبان درخواست ثبت باغ بابر را در فهرست میراث جهانی یونسکو ارائه کردند که موفقیت این تلاش می ‌تواند به طور بالقوه کمک مالی سازمان ملل برای حفظ این مکان تاریخی را تضمین کند؛ هرچند یونسکو در این راستا پاسخی ارائه نداد.

 یا در موردی دیگر می توان به ادعای سخنگویان طالبان برای حفظ ده ها مجسمه کوچک بودا که در اطراف معدن مس عینک کشف شد، اشاره کرد. چنانچه به گزارش فریدون آژند، کارشناس مسائل افغانستان در وب سایت ایندیپندنت فارسی (مارس ۲۰۲۲) حکم ‌الله مبارز، رئیس امنیت استان لوگر، ناحیه ‌ای که مس عینک در آن قرار دارد، با نگاهی به معبدهایی که زمانی عبادتگاه راهبان بودایی بوده است، گفته: «حفظ و نگهداری آثار باستانی در مس عینک، کلید بازگشایی معدن با ارزشی است که در این منطقه قرار دارد.» او افزود: «حفظ مجسمه ‌های بودا، هم برای ما و هم برای چینی ‌ها، مهم و با ارزش است

همچنین می توان اشاره کرد که در ماه ژوئیه ۲۰۲۳ امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان در دیدار با نجم ‌الدین نجم، رئیس جدید بنیاد آقاخان برای افغانستان خواهان همکاری این نهاد در زمینه بازسازی، حفظ و مراقبت آبدات تاریخی افغانستان شد. نجم در این دیدار از بازسازی ۱۴۰ میراث فرهنگی افغانستان خبر داد و خواهان همکاری طالبان برای ادامه فعالیت‌ های این نهاد در افغانستان شد. شایان ذکر است پس از تسلط طالبان بر کابل، موسسه فرهنگ آغاخان در افغانستان حدود یک هفته تعطیل شد، اما برخی از پروژه های طولانی مدت از جمله پروژه بزرگ مرمت و توسعه بناهای تاریخی در امتداد رودخانه کابل، دوباره آغاز کرده است

اما علی رغم دست و پا زدن های طالبان برای ارائۀ چهره ای موجه و میانه رو که به فرهنگ کشور بها داده، در پی حفظ و تعالی آن است؛ باید گفت در سایر حوزه ها از فعالیت های فرهنگی همچون در زمینه ادبیات، هنر، فیلم، موسیقی و مواردی از این دست، نه تنها طالبان همچنان سد نهاده، بلکه مواضعی ممنوعیت ساز و محدود کننده نیز دارند. طالبان از زمان قدرت یابی، گالری ‌ها را بسته، سازها را شکسته یا سوزانده و هنرمندان را به زندان تهدید کرده اند، چنانکه که صدها هنرمند افغان مجبور به ترک کشور شده ‌اند. آنها که در کشور ماندن نیز از ترس مجازات، آثار خود را پنهان نمودند.

 آنگونه که بسیاری از ناظران و کارشناسان هنری اذعان دارند، طالبان در نهایت قادر به درک ماهیت و ارزش هنر و فرهنگ نبوده و اقدامات آنها در مسیر توجه به فرهنگ صرفا می تواند در راستای تحقق اهداف مد نظر و مطلوبشان تعریف و تفسیر گردد. اما شاید بتوان گفت قصد و هدف طالبان تغییر سبک ها، هنجارها و ساختار های هنری فرهنگی در کشور با اعمال احکام و آیین نامه هایی اصلاحی طبق چهارچوبی محدودکننده و ممنوعیت ساز از آموزه های مطلوب خود (حرام یا حلال بودن) است که این بار نه با رویکردِ حذف کنندۀ افراطی، بلکه در قالبی از بازآفرینی و رنسانس دینی سر بر می آورد.

پس از تسلط طالبان بر کابل بسیاری از دیوار نوشته‌ ها و عکس‌ هایی که در نقاط مختلف شهر نصب شده بودند، مجددا رنگ ‌آمیزی گشته و به جای آنها شعارهای جدیدی نوشته شده اند. همچنین می توان گفت این تحول فرهنگی غالبا خود را در حوزۀ آموزش و پرورش و در بطن متون آموزشی-تحصیلی نیز نشان می دهد. لازم به یادآوریست که یک ماه پس از تصرف قدرت، در سپتامبر ۲۰۲۱، مقامات طالبان تفکیک جنسیتی را برای دانشگاه ها اعلام و به معلمان همجنس یا مردانی مسن اجازه تدریس می دادند. به دنبال آن، در مارس ۲۰۲۲، طالبان مدارس متوسطه و دبیرستان را به طور کامل ممنوع و اعلام کردند تا زمان طرح پوششی مطابق شریعت اسلامی برای دختران، تمام مدارس دخترانه بسته خواهد ماند. این رویکرد ظاهرا در جهت تغییر و اصلاح برنامه های درسی الهام گرفته از غرب، و به باور بسیاری ناظران با قصد به حذف و حاشیه راندن زنان بود. بدین ترتیب این سوال مطرح می شود که آیا حفظ فرهنگ در تفکر طالبان با اعمال محدود و ممنوع سازی زنان ممکن خواهد بود؟

کنشگری فعلی در حمایت از فرهنگ، امکانی احتمالی در ضمانت قدرت

همان گونه در مطالب فوق نیز اشاره شد، گرچه طالبان به ظاهر عزم خود را بر انتخاب مسیری از اجرای سازی اقداماتی حمایتی و حفاظتی در برخی حوزه های فرهنگی قرار داده است، لیکن از دید برخی ناقدان، امکان آن نیز باید در نظر گرفته شود که طالبان از فرهنگ و میراث فرهنگی برای ترمیم چهرۀ تخریب شده و یا بهبود شهرت خود در خارج از کشور استفاده کنند. شایان ذکر است که از زمان بازگشت طالبان به قدرت، بسیاری از کشورها به قطع کمک های خارجی خود به روی افغانستان اقدام نمودند.

 بدین ترتیب باید گفت که طالبان با حمایت از فرهنگ، نه تنها برای حفظ میراث افغانستان سرمایه‌ گذاری می ‌کند، بلکه می ‌تواند سرمایه ‌گذاری خارجی را در سایر زمینه‌ ها مانند بخش معدن افغانستان یا سازمان‌ های غیردولتی نیز ارتقا داده، و به واسطه این اقدامات، خود را با چهره ای دلسوزتر نمایش ‌دهند. اما این استراتژی جدیدی نیست. چنانچه در همین راستا می توان مثالی را مطرح ساخت.

سرمایه گذاری در عرصۀ هنر در عربستان سعودی قویا افزایش یافته است و مجموعه ای چشمگیر از رویدادهای فرهنگی را تامین مالی می کند. این سرمایه گذاری های عربستان در زمینه فرهنگ باعث تحسین و ستایش دیدگاه برخی ناطران از عرصۀ هنری رو به رشد و تلویحاً تقدیر از دولتی گشته که هزینه این رویدادهای فرهنگی را تامین می نماید. اگرچه عربستانِ نفت خیز همچون طالبان به بودجه نیاز چندانی ندارد، اما سرمایه گذاری این کشور در حوزۀ فرهنگ و هنر نشان می دهد که چگونه میراث فرهنگی می تواند شهرت طالبان و به نوبه خود کمک های خارجی  که به سمت کشور سرازیر می شود را نیز بهبود بخشد.

اما از دیگر سو باید توجه داشت که در بسترِ حمایت از هنر و میراث فرهنگی عربستان سعودی و در افغانستان احتمالی از پوچ بودن این وعده ‌ها نیز وجود دارد و یا این رژیم ‌ها به دروغ ادعای حمایت از میراث فرهنگی را برای بهبود شهرت خود داشته باشند. چنانچه در کشوری چون عربستان سعودی، به رغم عرصۀ هنری رو به رشد آن، دولت به دلیل نقض بی شمار حقوق بشر بدنام است. بنابراین، برخی از گروه‌ های حقوق بشری بر این باورند که حمایت رژیم از هنر یا فرهنگ نه امری واقعی، بلکه تلاشی برای منحرف کردن توجه از سوابق و پیشینۀ حقوق بشری ضعیف آنها از جمله محدودیت ‌های آزادی بیان، سوء استفاده از کارگران مهاجر، و کاهش حقوق زنان است.

 با این حال، آنچه غیرقابل انکار است می باشد آن است که حتی اگر طالبان واقعاً به حفظ میراث فرهنگی امیدوار باشند، ممکن است ابزار لازم برای این کار را نیز نداشته باشند. گرچه قیمت گذاری برای حفظ میراث افغانستان سخت است؛ با این حال، واضح است که طالبان در بند پول نقد و جذب سرمایه هستند. (Mao, 2024)

جمع بندی

شاید بتوان گفت طالبان امروز با در پیش گرفتنِ سیاست هایی هوشمندانه درصددِ نشان دادنِ خصوصیاتِ متمایزی از خود نسبت به گذشته می باشند. خصایصی که به مرور زمان، احتمالِ نرمش جامعه جهانی و رضایت جهت پذیرش آنها به عنوان حاکمان برحق، مشروع و قانونی افغانستان را محقق سازد. اما ظرافتی سیاسی که شاید از سمت طالبان بعید می نمود، دست گذاشتن بر اهدافی از تقویت سیاست خارجیِ تعاملگرا از یک سو، و به موازاتِ آن برجسته ساختنِ رفتارهایی پوشش دهنده از تغییر و تحول در برخی سیاست های داخلی می باشد.

 شاید بتوان گفت طالبان نوین سه مولفۀ تداوم، تعامل و تظاهر را رمزِ حفظ قدرت خود (در سه بعد تعامل سیاسی، ترقی اقتصادی و تبلیغ فرهنگی) دانسته اند. چراکه گامِ نخست از مسیر پیش رو، توانایی و ظرفیتِ لازم جهت مانایی و ماندگاری در قدرت و نشان دادن این ظرفیت به سایر بازیگران دولتی و غیر دولتی است. در ذیلِ همین رویکرد، طالبان با استقبال از تعاملات سیاسی دو یا چند جانبه با کشورهای منطقه و تلاش برای به جریان انداختن پروژه های زیربنایی در جهت کسب عواید و جبران ضربه های ناشی از تحریم ها و بحران های مالی اقتصادی بر آمده، بدین ترتیب پیوندی ناگسستنی میان اقتصاد و سیاست را به خوبی درک کرده اند. اما در گام بعدی؛ موازی با تعاملاتِ بسط یافته و مستمر جهت سفت کردن جای پای خود در قدرت، به تبلیغ و ترویج ظاهری پوشش دهنده از تغییرات صوری و عددی نیز پرداخته است. به عبارتی می توان گفت طالبان نسخۀ نوین دریافته اند که در امتداد تمرکز بر تعاملات سیاسی و تقویت اقتصادی، تبلیغات فرهنگی نیز عواملی مهم، تاثیرگذار و سازنده است.

در کل آنگونه که جیمز ویلکاکس، موسس شرکت مسافرتی Untamed Borders نیز بیان کرده است شاید بتوان گفت، تا پیش از قدرت یابی طالبان در سال ۲۰۲۱ و در طی دو دهه استقرار دولت های دموکراتیک سابق، همواره احتمالاتی از خطر حملات تلافی جویانۀ طالبان و یا ناامنی ناشی از تهدیدهای تروریستی وجود داشته است. گرچه امروزه نیز در سایۀ حاکمیت طالبانِ نوین احتمال خطرات امنیتی به ویژه حملاتی از سوی گروه هایی تروریستی چون داعش ولایت خراسان وجود دارد، اما در مجموع تصور کلی برای گردشگران براین مبناست که اکنون دیگر افغانستان تحت کنترل آن گروهی است که سال ها برای آن می جنگید و بنابراین برای ماجراجویانِ گردشگری که حاضر به ریسک بوده، در پی آشنایی با جاذبه های طبیعی، اماکن و معماری باستانی، قرن ها تجربیات فرهنگی و تاریخ کهن و همچنین غذا و آداب و رسوم محلی هستند، این جریان بهبودی در وضعیت امنیتی افغانستان درک شده است.

طالبان تلاش دارند تا به جهانیان نشان دهند ذهنیات آن ها تغییر کرده است. اما باید از بُعدی دیگر نیز این جریان را واکاوی نمود. چنانکه بایستی توجه داشت طالبان از دین و فرهنگ برای ترویج ایدئولوژی خود سوء استفاده می کنند. اخیراً سراج الدین حقانی، وزیر داخله افغانستان در در مراسم فراغت یک مدرسه دینی در خوست، اعلام کرد: «کسانی که تبلیغات بیهوده نموده و فکر می کنند که این حکومت فراگیر نیست، از فرهنگ و سنت افغانستان بی خبرند.» این توجیه حقانی عملا ناحق و نادرست است؛ زیرا  فرهنگ و سنت افغانستان زنان را محروم، محدود و مستثنی نمی کند. بدیهیست که فرهنگ و سنت افغانستان عامل ایجاد فضایی انحصارگرا برای زنان نبوده؛ بلکه تحریف و تفسیر نادرست طالبان از فرهنگ و سنت های افغانستان است که به حذف زنان از حوزه اجتماعی، مشارکت سیاسی، بخش های آموزشی و بازار کار منجر شده است. بدین ترتیب باید توجه داشت که عرصه هنر و فرهنگ نباید دستمایۀ آزار و اذیت اقلیت ‌های مذهبی یا قومی یا تبعیض بر اساس جنسیت شود.

در کل می توان گفت فعال گرایی طالبان در مسیر پیشبرد فعالیت ها یا پروژه هایی در حوزه های مختلف فرهنگی می تواند با اهداف و نیات متفاوتی چون منفعت طلبی و قدرت یابی دنبال شود؛ اما اینکه آیا طالبان با دیدگاه اومانیستیِ واقع گرایانه در مورد تاریخ غنی و کهن کشور موافقت و مطابقت خواهد یافت یا خیر هنوز شفاف و مشخص نیست. گمان می رود که طالبان با هنر، فرهنگ و میراث کشور به عنوان ابزار دیپلماسی نرم یا ابزار مفید چانه زنی رفتار کنند.

منبع

– Mao, William, (2024), “Conserving Afghanistan’s Cultural Heritage Under Taliban Rule”, https://hir.harvard.edu/conserving-afghanistans-cultural-heritage-under-taliban-rule/

[۱] The Aga Khan Trust for Culture (AKTC)

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت